حجت، محمود؛ از شاگردان درس فلسفه (منظومه و اسفار) امام‌خمینی. محمود حجت همدانی (ریحان یزدی، ۳۴۵) در همدان و در خانواده‌ای روحانی متولد شد. پدرش میرزا محمد مجتهد حجت همدانی و جدش میرزا محمدحسن همدانی از روحانیان برجسته همدان بودند (حجت، ویکی نور). میرزا محمد همدانی گویا از دوستان امام‌خمینی بود، چراکه با استناد به خاطرات میرزا محمود حجت، امام‌خمینی در سال ۱۳۰۴ یا ۱۳۰۵ ش در سفری به همدان، مهمان آن عالم همدانی بود و در همان مهمانی و به درخواست ایشان، جواد حجت، برادر بزرگ‌تر محمود حجت راهی قم شد و به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت (پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۲۱). جواد حجت از سال ۱۳۰۴-۱۳۰۵ ش مقدمات و قوانین و شرح لمعه را نزد استادان همدانی آموخت. آنگاه در سال ۱۳۰۸ ش (چهار سال پس از عزیمت برادر بزرگ‌ترش به قم)، راهی قم شد و به تکمیل تحصیلات حوزوی در آن شهر پرداخت. او در دو سال دروس سطح را به پایان رساند (پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۲۱) و به گفته ریحان یزدی شرح لمعه را نزد آقا نجفی خواند که به نظر می‌رسد آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی است. او همچنین مدتی در درس محمدعلی ادیب تهرانی شرکت داشت و در آن درس‌ها با میرزا علی تهرانی هم‌مباحثه بود (ریحان یزدی، ۳۴۵). محمود حجت پس از اتمام دوره سطح، در درس فلسفه امام‌خمینی شرکت کرد. او دراین‌باره می‌گوید: «قرار شد که ایشان فلسفه تدریس کنند. حضرت امام در مورد درس فلسفه‎ ‏فرموده بودند: کسانی که به درس فلسفه حاضر می‌شوند، باید معنی حرفی «کفایه»‎ ‏مرحوم آخوند را خوب درک کرده باشند. من به ایشان عرض کردم معنی حرفی‎ ‏کفایه را بیان کنم. چون ایشان ضمن سؤالاتی که این جانب در مورد فلسفه کرده‎ ‏بودم، میزان درک مرا به دست آورده بودند، فرمودند: قدرت فهم و درک شما‎ ‏خوب است، نیازی به امتحان نیست» (پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۲۱؛ سلسله موی دوست، ۶۹). اولین حضور حجت همدانی در درس امام‌خمینی، در درس منظومه ملاهادی سبزواری بود که در مدرسه دارالشفا و با حضور ۴۰-۵۰ نفر از طلاب برگزار می‌شد. به گفته محمود حجت، آن درس که هر روز ساعت ۹ صبح در آنجا تشکیل می‌شد، پس از مدتی و براثر پاره‌ای مخالفت‌ها تعطیل شد ( همان) و پس از آن جمعی از شاگردان امام‌خمینی از آیت‌الله محمدعلی شاه‌آبادی درخواست کردند تا منظومه را برای آنان تدریس کند. با پذیرش آن پیشنهاد، مدتی هم در درس آیت‌الله شاه‌آبادی حضور یافت. آنان سپس از امام‌خمینی خواستند تا اسفار را تدریس کند و امام‌خمینی با این درخواست موافقت کرد و تدریس اسفار را در حوزه علمیه قم آغاز نمود (پابه‌پای آفتاب، ج ۴، ۲۲). محمود حجت همراه با برادرش جواد حجت و سه چهار نفر دیگر در آن درس حضور می‌یافتند. او درباره توجه امام‌خمینی به نظرات شاگردانش می‌گوید: «حضرت امام کاملاً به سؤالات شاگردان توجه می‌کردند و مفصلاً پاسخ می‌دادند و‎ ‏رفع اشکال می‌کردند. امام در ابراز عقیده علمی کاملاً شجاعت داشتند. حضرت‎ ‏امام در جدل شرکت نمی‌کردند، ولی در بحث‌های علمی شرکت می‌فرمودند.‎ ‏همین‌طور ایشان همیشه سروقت به کلاس حاضر می‌شدند» (سلسله موی دوست، ۷۰). محمود حجت درباره ویژگی‌ها و جنبه‌های مثبت درس امام‌خمینی می‌گوید: «از آن جمله منظم بودن معظم‌له در رفتار و نداشتن یک بار‎ ‏تأخیر در حضور به‌موقع در درس و بحث؛ و همچنین آداب معاشرت ایشان با‎ ‏شاگردان که گاهی به‌واسطه دقت و اهمیت و بلندی معانی و مقاصد در درس‎ ‏اسفار صدرالمتألهین ـ قدس سره ـ اشکالات و ایرادات شاگردان با صدای‎ ‏بلند ادا می‌شد و ایشان با صبر و حوصله کامل با بیانی مشمول آیه مبارکه «و‎ ‏جادلهم بالتی هی احسن» پاسخ کافی می‌فرمودند و در همین هنگام عده‌ای از‎ ‏طلاب مدرسه جلوی ایوان حجره جمع می‌شدند که ببینند موضوع چیست؛ و‎ ‏مطالبی که در درس فلسفه مطرح شد، حاکی از این بود که معظم‌له از علم‎ ‏هیئت و نجوم اطلاع کافی داشتند» (صحیفه دل، ج ۲، ۶۲). محمود حجت همدانی همراه با برادرش میرزا جواد حجت همدانی، از شاگردان مورد توجه امام‌خمینی بودند؛ غلامحسین ابراهیمی دینانی از زبان امام‌خمینی درباره آنان می‌گوید: «در سابق که درس اخلاق و معقول می‌دادم، در بین شاگردان دو برادر از اهالی همدان بودند که بسیار مستعد و هوشمند و از ذکاوت سطح بالایی برخوردار بودند و مطالب عقلانی به‌خصوص ‎ ‏حکمت متعالیه ملاصدرا را بسیار خوب می‌فهمیدند». میرزا جواد حجت همدانی پس از سال‌ها تحصیل نزد امام‌خمینی، از ایشان اجازه‌نامه‌ای خواست و امام‌خمینی اجازه‌نامه‌ای به او صادر کرد؛ که پیش‌تر به آن اشاره شد. از فحوای خاطره ابراهیمی دینانی از امام‌خمینی، این‌گونه استنباط می‌شود که آن اجازه‌نامه به دو برادر ـ جواد و محمود حجت ـ صادر شده است: «بسیاری مطالب موعظه‌آمیز و نصایح اخلاقی و عرفانی ‎ ‏در آن اجازه‌نامه نوشتم و یک اجازه‌ای دادم که اینها در علم معقول ‎ ‏خوب هستند و به مرتبه قابل توجهی رسیده‌اند و آن را امضا کرده‌ام و به آن دادم. بعد از یکی دو ماه دیدم که دیگر این دو برادر در درس حاضر‎ ‏نمی‌شوند. با پرس‌وجو متوجه شدم که از قم هجرت کرده‌اند. مدتی ‎ ‏گذشت تا یک روز عصر در خیابان آستانه به طرف حرم می‌رفتم که یک‌دفعه شخصی به طرف من آمد و دستم را بوسیدو احترام زیادی کرد. او ‎ ‏کت‌وشلواری بر تن داشت و عبا و عمامه را برداشته بود. دقت کردم‎ ‏دیدم یکی از دو برادر است. حال و احوال کردیم؛ پرسیدم الآن کجا ‎ ‏هستی و چه می‌کنی؟ گفت که در اداره‌ای هست و به تعبیر امام در شـر الادارات اشتغال دارد و گویا رئیس گمرک شده بود» (امام به روایت دانشوران، ۳۴-۳۶). در آن اجازه‌نامه، امام‌خمینی از میرزا جواد حجت تجلیل کرده بود (صحیفه امام، ج ۱، ۴-۱۲). اتفاقاً آن اجازه‌نامه نزد میرزا محمود حجت بود (امام به روایت دانشوران، ۳۶). با استناد به این خاطره می‌توان گفت که اولاً امام‌خمینی آن اجازه‌نامه را به هر دو برادر داده بود و استعمال لفظ جمع درباره آنان نشان از چنین ادعایی دارد. دیگر اینکه آنان پس از مدتی از قم رفتند و در امور اداری مشغول به فعالیت شدند. محمود حجت همدانی دلیل ترک تحصیل در حوزه علمیه قم را مشکلات اقتصادی بیان می‌کند (همان، ۳۷). درباره فعالیت‌های اداری محمود حجت اطلاعاتی در دست نیست، ولی با استناد به جایگاه جواد حجت همدانی که به‌عنوان عضو هیئت‌علمی، در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بود، می‌توان گفت کسی که با امام‌خمینی در قم دیدار کرد و در آن مقطع رئیس گمرک بود، میرزا محمود حجت همدانی بود. او در سال ۱۳۷۷ ش در قید حیات بود و به سبب بیماری و کسالت، حضور اجتماعی زیادی نداشت، ولی با کتاب و مطالعه مأنوس بود (همان). منابع: امام (س) به روایت دانشوران (۱۳۸۵)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (س)؛ حجت، جواد، ویکی نور، http://wikinoor.ir؛ ریحان یزدی، سیدعلیرضا (۱۳۷۲)، آیینه دانشوران، با مقدمه، تعلیقات و اضافات ناصر باقری بیدهندی، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی؛ سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام‌خمینی (س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی، با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ صحیفه امام‌خمینی (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ صحیفه دل، مطالب و خاطراتی از شاگردان حضرت امام‌خمینی (س) (۱۳۷۸)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (س).