عباسعلی عمید زنجانی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۳۱۶ش |
زادگاه | زنجان |
اطلاعات علمی | |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
وبگاه رسمی |
تولد و تحصیل
عباسعلی عمید زنجانی در فروردین ۱۳۱۶ش در زنجان به دنیا آمد.[۱] پدرش علیاصغر از تاجران خوشنام و متدین زنجان و مادرش صبیه علامه میرزا عبدالمجید زنجانی، از شاگردان نامدار حکیم جلوه بود.[۲]
او دوران ابتدایی و متوسطه را در زنجان (در دبیرستان توفیق آن شهر) گذراند. همزمان با تحصیل در دبیرستان، در مسجد سیدآن شهر به فراگیری دروس حوزوی نیز میپرداخت.[۳] و مقدمات را (سیوطی و بخشی از جامی) نزد عالمی به نام شیخ محمد خواند. عمید زنجانی در سال ۱۳۳۱ش راهی قم شد.[۴] او در نخستین سالهای حضور در قم، کتابهای حاشیه، شرح شمسیه، شرح النضید، شرح مطامع و شرح منظومه و معانی بیان تا مطول را پیش استادان آن حوزه خواند، ولی در خاطراتش درباره استادان خود در درسهای فوق سخنی نگفته است.[۵] سپس شرح لمعه را بهصورت خصوصی و نزد یکی از مدرسان حوزه علمیه قم خواند و آنگاه بخشی از منطق و لمعه را پیش شیخ ابوالفضل اردبیلی آموخت و مدتی هم در درس شیخ اسماعیل صائنی زنجانی حضور یافت. رسایل را هم نزد میرزا علیاکبر مشکینی خواند و مدت کوتاهی در درس رسایل سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی شرکت کرد.[۶] کفایهالاصول را هم نزد میرزا محمد مجاهدی تبریزی، عبدالجواد جبلعاملی اصفهانی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی فراگرفت. در درس مکاسب هم از شاگردان ناصر مکارم شیرازی و ابوالقاسم خزعلی بود. مدت کوتاهی هم در درس مکاسب شیخ عباسعلی شاهرودی شرکت کرد.[۷]
عباسعلی عمید زنجانی پس از اتمام دوره سطح، بهصورت آزمایشی در درسهای خارج فقه و اصول برخی از مراجع شرکت کرد و در نهایت درس امامخمینی را بهعنوان درس اصلی برگزید.[۸] و از سال ۱۳۳۸ش در آن درسها که آن روزها در مسجد سلماسی قم برگزار میشد شرکت کرد. او درباره چرایی انتخاب امامخمینی بهعنوان استاد خویش میگوید:
«درس آن حضرت را به دو جهت درس اصلی خود قرار دادم؛ اولاً با چند درس خارج آشنایی پیدا کرده و بهترین را برگزیده بودم. ثانیاً درسی بود که حتی در زمان مرحوم آیتالله بروجردی درس ممتاز حوزه علمیه بود و در حقیقت درس رسمی حوزه علمیه قم و جایی بود که همه فضلا در آنجا جمع بودند. شاید نمیشد کسی را پیدا کرد که به نیت و انگیزهای غیر از تحصیل، در درس امام شرکت کرده باشد».[۹]
وی در خاطراتش، علاقه شخصی به امامخمینی و همچنین شوق به تحصیل را انگیزههای اصلی خود در انتخاب درس امامخمینی بیان کرده است.[۱۰] او درباره ویژگیهای درس امامخمینی میگوید:
«یکی از نکات برجسته درس این بود که سعی میکردند مطلب را خوب دریابند؛ یعنی قبل از اینکه مطلب را خوب دریابند، درباره آن بحث و بررسی نمیکردند. سخن از هرکه بود، امام خوب دقت میکردند تا بدانند مقصود گوینده چیست. من در حدیثی خواندهام که این خصلت، از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص) بود که با آن متانت و دقت نظر و علم غیبی که حضرت داشت، وقتی به سخنان دیگران گوش میداد، خوب گوش میداد؛ و گاه میشد که بنا بر بعضی از روایات، به طرف مقابل امر میفرمود که حرفش را تکرار کند تا پیامبر اکرم(ص) خاطرجمع شود مطلب او را دریافته است. این خصلت را من در درسشان و هم در برخوردهای معمولی در امام دیدهام. وقتی شخصی میخواست مطلبی را خدمت ایشان بگوید، با کمال دقت و با حواس کامل گوش میدادند. چون بسیاری از مفاسد از همین جا ناشی میشود که وقتی حرفی را به انسان میگویند، حواس انسان پرت شود و یا دقت نکند و حرف طرف را طور دیگری برداشت کند. به این ترتیب، خواه ناخواه در مورد آن، طور دیگری قضاوت خواهد کرد و نهایتاً برداشت او اشتباه خواهد بود». عمید زنجانی در ادامه دراینباره میگوید: «از خصوصیات درس امام، وسعت نظر و جولان فکری بود که در درسشان اعمال میکردند. خواه ناخواه طلبهها هم به آن عادت میکردند؛ یعنی درس ایشان بهگونهای نبود که شخص یک حرف را بشنود و یک حرف را تحلیل کند و درس تمام بشود. امام ضمن درس، نظرات مختلفی را مطرح میکردند که طلبه در تحقیق مطلب مجبور میشد نظرات مختلفی را ببیند و به نتیجه مطلوبی برسد. بعضی از استادان حرف خودشان را میزدند و احیاناً اگر هم متعرض حرف دیگران میشدند، بهصورت تبعی بود. ولی امام گاه در این شیوه تا آنجا پیش میرفتند که سخن و نظرات دیگران را محور قرار میدادند و حرف خود را به دنبال نقل نظرات دیگران مطرح میکردند. این در تحقیق مسائل تأثیر بسیاری داشت و طلبه عادت میکرد وقتی میخواهد در یک موضوع اظهارنظر کند، اول حرف دیگران را ببیند تا نهایتاً بتواند به نظری صحیح برسد».[۱۱]
به باور او، «امام یکی از خصوصیاتش این بود که طلبه را متهور به بار میآورد. تهور علمی به طلبه میداد، طلبه را محقق و صاحبنظر به بار میآورد و بر سر طلبه نمیزد که حرف همین است که من میگویم، بلکه دست محقق را میگرفت و میگفت که تو هم فهم داری، میتوانی این را که میشنوی نقد کنی». ایشان به دو طریق این روحیه را در شاگردانش میدمید؛ اولاً خودش استادان و بزرگان را نقد میکرد و دیگر اینکه به طلبه مجال طرح نقد و اشکال را میداد.[۱۲] به باور عمید زنجانی، بسیاری از شاگردان امامخمینی هم به همین علت در درس ایشان حضور مییافتند:
«بسیاری از فضلا فقط به این نیت به درس امام میآمدند که بتوانند خودشان را از چهارچوبهای تقلید بیرون بیاورند، چون در درس امام، طلبه، نقّاد و محقق بار میآمد. گاه میشد امام نظریاتی از بزرگان را مطرح میکردند؛ بزرگانی که اسمشان کافی است که انسان بیچونوچرا حرفشان را بپذیرد، لکن امام گاه تا یازده اشکال به سخنان آنها وارد میکردند. البته ما اساتیدی را نیز داشتیم که طلاب را جامد بار میآوردند؛ ولی امام سعی داشت کسانی را که در درس ایشان شرکت میکردند با روح نقد آشنا کند. گاه میشد درس یک ساعت که طول میکشید و کسی ایراد و اشکالی نمیکرد، خود امام میفرمودند: مجلس روضه که نیست که من بگویم شما گوش بدهید؛ بالاخره شما هم هستید، لااقل، بودن خودتان را در اینجا اعلان کنید که غیر از من هم کسی اینجا هست».[۱۳]
با این حال، به باور او برخورد امامخمینی با شاگردان «بسیار متین و تشویقآمیز بود و سعی داشتند شخصیت علمی و اتکا به نفس را در استنباط علمی در شاگردان خود ایجاد کنند. در صحبتهای امام نسبت به شاگردانش، صداقت و دقت و رأفت خاصی دیده میشد که بیش از حدِ انجام وظیفه و یا رعایتِ آداب و احتراماتِ لازم بود».[۱۴] به همین سبب به باور او «درس امامخمینی روشن بود و طلبه درسخوان نمیتوانست از درس ایشان صرفنظر کند. درس ایشان ممتاز و به تمام معنا خالص بود».[۱۵]
عمید زنجانی همزمان با حضور در درس امامخمینی، از سوی ایشان مأمور شده بود اطلاعات و اخبار مربوط به نجف اشرف و تحولات آن شهر را به اطلاع ایشان برساند.[۱۶] او به توصیه امامخمینی در درس خارج فقه و اصول دیگر استادان حوزه علمیه هم حاضر شد. ازجمله در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۴۰ش در درس خارج فقه (کتاب قضا) سیدحسین طباطبایی بروجردی شرکت میکرد. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول سیدمحمد محقق داماد حضور یافت.[۱۷] دو سال هم در درس خارج [فقه یا اصول یا هر دو درس] سیدکاظم شریعتمداری شرکت داشت.[۱۸] و درس فلسفه (قسمتی از اسفار و شفا) را هم پیش علامه سیدمحمدحسین طباطبایی خواند.[۱۹] در کنار تحصیل، به تدریس در حوزه علمیه قم میپرداخت و شاگردان او اغلب از طلاب زنجانی و ترکزبان بودند.[۲۰] عمید زنجانی همزمان با تحصیل در قم، تابستانها و در تعطیلات حوزه علمیه قم، به زنجان بازمیگشت و در آنجا به تحصیل هیئت و نجوم نزد شیخ محمدحسین اردبیلی میپرداخت.[۲۱]
عمید زنجانی در کنار تحصیل و تدریس، به تألیف مقالات علمی نیز میپرداخت و در سال ۱۳۳۶ش با دو نشریه مذهبی آن زمان، روزنامه وظیفه و روزنامه ندای حق همکاری و مقالاتی را برای انتشار به آن نشریات ارسال میکرد.[۲۲] وی در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۳۸ش که بحث شرکت زنان در انتخابات مطرح شد و با واکنش مراجع ازجمله سیدحسین طباطبایی بروجردی مواجه گردید، همراه با جمعی از روحانیان، کتابی را با عنوان زن و انتخابات در مخالفت با حضور زنان در انتخابات نگاشت. وی در سال ۱۳۳۸ش به مجله مکتب اسلام پیوست و به عضویت هیئت تحریریه آن درآمد و مقالاتی را در آن نشریه منتشر کرد. ازجمله از سال ۱۳۴۰ ش سلسله مقالاتی را درباره تصوف و عرفان مینگاشت و در سال ۱۳۴۴ش آن مقالات را با عنوان پژوهشی در تاریخ تصوف و عرفان منتشر کرد.[۲۳] انتشار این کتاب تعجب سیدمحمد حسینی بهشتی ر برانگیخت و وقتی درصدد انتخاب طلابی بری آموزش زبان خارجی برآمد، عمید زنجانی را هم برگزید که البته او موفق به حضور در آن کلاسها نشد.[۲۴]
عمید زنجانی در سال ۱۳۴۰ش راهی نجف اشرف شد.[۲۵] بنابراین میتوان گفت که سه سال در درس خارج فقه و اصول امامخمینی در مسجد سلماسی قم شرکت میکرده است. او پس از ورود به عراق، در حوزه علمیه نجف اشرف در درس سیدمحسن طباطبایی حکیم، سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمود حسینی شاهرودی و میرزا باقر زنجانی شرکت کرد.[۲۶] در مهر ۱۳۴۴ ش و هنگام ورود امامخمینی به عراق، در نجف اشرف در حال تحصیل بود و از بدو ورود ایشان به نجف اشرف، در خدمت استاد سابق خویش قرار گرفت و در دید و بازدیدهای امامخمینی با دیگر مراجع شرکت داشت. عمید زنجانی ازجمله افرادی بود که از امامخمینی درخواست کردند تا درس خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه نجف ادامه دهد و پس از پذیرش این خواسته توسط امامخمینی، از بانیان آن درس بود و تا سال ۱۳۴۶ ش که به ایران بازگشت در آن درس (خارج فقه مکاسب) در مسجد شیخ انصاری نجف شرکت میجست.[۲۷] عمید زنجانی همچنین از افراد مورد اعتماد امامخمینی بود و ایشان به برخی از افرادی که توسط عمید زنجانی معرفی شده بودند، اجازاتی در امور شرعیه داده بود.[۲۸] او در کنار حضور در درس امامخمینی، در دریافت وجوهات شرعی به نام ایشان هم فعال بود و بر اساس گزارش ساواک، در سال ۱۳۴۵ش به همین بهانه به ایران سفر کرد و در همان سفر با دختر سیدشهابالدین مرعشی نجفی ازدواج کرد. او در نجف، در جلساتی با محوریت سیدمصطفی خمینی و با هدف برنامهریزی برای ادامه مبارزه شرکت میکرد و بر اساس گزارش ساواک، گرداننده آن جلسات بود. همچنین در انتقال اعلامیهها و نوارهای سخنرانیهای امامخمینی و دیگر فعالان سیاسی به کشور فعالیت میکرد. به سبب این فعالیتها، ساواک در بهمن ۱۳۴۶ ش او را از کشور ممنوعالخروج کرد.[۲۹] بنابراین از همان سال در قم ماندگار شد.[۳۰] و به تدریس درس کفایه و مکاسب در حوزه علمیه قم پرداخت و همزمان بازنویسی تقریرات درس امامخمینی را با عنوان شرح تحریرالوسیله آغاز کرد.[۳۱]
عمید زنجانی در سال ۱۳۵۰ش با دعوت جمعی از متدینان و علاقهمندان به امامخمینی در مسجد لرزاده تهران و به دستور آیتالله مرعشی نجفی راهی تهران شد و امام جماعت آن مسجد را بر عهده گرفت. با استقرار او در مسجد فوق، آنجا به یکی از مهمترین کانونهای فعال علیه حکومت پهلوی در تهران تبدیل شد و عمید زنجانی با دعوت از سخنرانان انقلابی، سعی در تبیین اهداف امامخمینی داشت. یکی از اقدامات او تأسیس صندوق قرضالحسنه در آن مسجد بود. آن صندوق پشتوانهای برای فعالان سیاسی بود و ازجمله وامی برای خرید اسلحه به سازمان مجاهدین خلق داد. همین مسئله حساسیت ساواک را برانگیخت و آنها برای آنکه اسناد آن به دست ساواک نیفتد، اسناد آن صندوق را آتش زدند. او سپس کانون ارشاد اسلامی را در همان مسجد تشکیل داد و جلسات هفتگی برای جوانان برگزار میکرد. آنگاه با دایر کردن کتابخانه آن کانون، به تغذیه فکری جوانان پرداخت.[۳۲] ارتباط او با امامخمینی در همه سالهای تبعید امامخمینی در عراق برقرار بود. او پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، نامه تسلیتی به امامخمینی ارسال کرد و ایشان هم در پاسخ از عمید زنجانی تشکر کردند.[۳۳] عمید زنجانی در آبان ۱۳۵۶ در سخنانی در مسجد لرزاده، از سیدمصطفی خمینی تجلیل کرد و درگذشت مشکوک او را به امامخمینی تسلیت گفت.[۳۴] امامخمینی در دوم اردیبهشت ۱۳۵۷ اجازهنامهای خطاب به او صادر کرد.[۳۵]
عباسعلی عمید زنجانی در تهران در جلسات روحانیان مبارز تهران شرکت میکرد.[۳۶] و یکی از اعضای مؤسس جامعه روحانیت مبارز تهران بود.[۳۷] و همراه با آنان اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی امضا میکرد.[۳۸] به همین سبب بارها به ساواک احضار شد و ساواک در دستوری در اول شهریور ۱۳۵۷ بر دستگیری او تأکید کرد.[۳۹] او در آن ماه بارها در سخنرانیهایش از امامخمینی نام برد و از ایشان تجلیل کرد.[۴۰] به همین سبب پس از سرکوب قیام مردم تهران در ۱۷ شهریور توسط حکومت پهلوی، او نیز بازداشت و در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری زندانی شد.[۴۱] که پس از آزادی در نامهای به امامخمینی، ایشان را در جریان قرار داد.[۴۲] امامخمینی هم پاسخی به او ارسال کردند.[۴۳] او در تهران به مبارزات خود در سازماندهی تظاهرات علیه حکومت پهلوی ادامه داد و در بهمن ۱۳۵۷ در تحصن روحانیان مبارز در دانشگاه تهران در اعتراض به سیاست شاپور بختیار، نخستوزیر، برای جلوگیری از بازگشت امامخمینی به کشور (بستن فرودگاهها برروی پروازهای خارجی) حضور داشت.[۴۴]
فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی
عمید زنجانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شکلگیری کمیته انقلاب اسلامی در جنوب تهران نقش داشت. همزمان به فعالیتهای سیاسی در قالب جامعه روحانیت مبارز تهران ادامه میداد و مسئول منطقه ده آن تشکل (شاخه جنوب تهران) بود[۴۵] سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی جنوب تهران، ریاست ستاد پشتیبانی جنگ استان تهران و نمایندگی امامخمینی در بنیاد مستضعفان ازجمله مسئولیتهای او بود.[۴۶]
عمید زنجانی در دوره سوم مجلس شورای اسلامی از تهران به نمایندگی برگزیده شد[۴۷] و در همان دوره، با رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی درآمد.[۴۸] او در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی بار دیگر نماینده مردم تهران بود.[۴۹] وی در ۱۶ بهمن ۱۳۶۹ به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شد و در ۱۱ شهریور ۱۳۷۰ علاوه بر عضویت در آن شورا، به عضویت شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان وابسته به آن شورا نیز درآمد. او که سالها به تدریس در دانشگاه تهران میپرداخت، در ۳۰ فروردین ۱۳۷۳ سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را بر عهده گرفت.[۵۰]
عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مشورتی یونسکو، عضویت در شورای نویسندگان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضو و رئیس کمیته علوم انسانی جهاد دانشگاهی، عضو مشاور شورای زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در کمیته حقوق وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای برنامهریزی گروه الهیات وابسته به ستاد انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت) وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در هیئتامنای دانشگاه بینالمللی امامخمینی، عضویت در هیئتمنصفه مطبوعات، عضویت در هیئت تجدیدنظر رسیدگی به تخلفات هیئتعلمی دانشگاه تهران و سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ازجمله مسئولیتهای او بود.[۵۱] عمید زنجانی در سال ۱۳۸۴ش بهعنوان نخستین فرد روحانی، ریاست دانشگاه تهران را بر عهده گرفت و سه سال تا ۱۷ بهمن ۱۳۸۶ در آن سمت بود.[۵۲]
او از پیشگامان تدوین حقوق اسلامی ـ خصوصی و جزایی ـ بود. همچنین پژوهشکده مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی را بنیان نهاد.
تألیفات
برخی از تألیفات عباسعلی عمید زنجانی عبارت است از: بلاهای اجتماعی قرن ما، پاسداران صلح و همزیستی، امامت از دیدگاه نهجالبلاغه، بنیادهای ملیت در جامعه ایدئال اسلامی، حقوق اقلیتها، وطن و سرزمین یا جغرافیای سیاسی اسلام، جهاد از دیدگاه امام علی در نهجالبلاغه، پیوند مذهب و انسان، پژوهشی پیرامون عرفان و تصوف، مبانی فقهی کلیات قانون اساسی جمهوری اسلامی (جامعه کنونی ایران و انقلاب اسلامی)، ارزشهای انسانی در تعارض مصرف، حقوق اساسی ایران (شامل دوران باستان، دوران اسلامی، مشروطه و جمهوری اسلامی با اصلاحات و بازنگری)، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، در راه برپایی حج ابراهیم، فقه سیاسی (حقوق معاهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام)، درآمدی بر حقوق اسلامی تطبیقی، موجبات ضمان (درآمدی بر مسئولیت مدنی و اسباب و آثار آن در فقه اسلامی)، آیاتالاحکام، حقوق اساسی تطبیقی (حقوق اساسی کشورهای غربی و کشورهای اسلامی)، درآمدی بر فقه سیاسی (مروری بر کلیات و مبانی حقوق اساسی)، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، روششناسی تفسیر قرآن: مبانی و روشهای تفسیر قرآن، قواعد فقه (مجموعه سه جلدی)، مبانی حقوق بشر در اسلام و دنیای معاصر، فقه سیاسی (ده جلد)، بایستههای فقه سیاسی، نظارت بر اعمال حکومت و عدالت اداری، دانشنامه فقه سیاسی (دو جلد)، مبانی و اصول دین، گزیده فقه سیاسی (در یک جلد).[۵۳]
درگذشت
عباسعلی عمید زنجانی در ۸ آبان ۱۳۹۰ در تهران از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط محمدرضا مهدوی کنی به قم منتقل شد و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۵۴]
پانویس
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۱.
- ↑ انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۳.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۳-۲۵.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۶.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۸.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۳.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۴-۳۵.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۶.
- ↑ پابهپای آفتاب، ج۵، ص۸؛ حوزه، شماره ۳۷ـ۳۸، ص۹۵.
- ↑ خاطرات حجتالاسلام...، ص۴۸.
- ↑ سلسله موی دوست، ص۱۵۸-۱۵۹.
- ↑ سلسله موی دوست، ص۶۴-۶۵.
- ↑ برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج۵، ص۹۰.
- ↑ صحیفه دل، ج۱، ص۱۲۳.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۶۳.
- ↑ صحیفه دل، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۳.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۵.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۳.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۹.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۲.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۲-۴۳.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۹-۴۲.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۴-۴۵.
- ↑ انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۳.
- ↑ انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۳.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۴، ۴۶۱.
- ↑ آیتالله سید...، ص۲۲۲-۲۲۳.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۱۴۷-۱۵۰.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۱۵۱.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۱۵۱-۱۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۲۸۵.
- ↑ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج۸، ص۱۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۳۶۵.
- ↑ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج۸، ص۱۰-۱۱.
- ↑ خاطرات حجتالاسلام...، ص۲۴۲.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۴۵، ۳۲۴، ۳۷۰، ۴۲۲، ۴۳۰، ۴۳۶، ۴۵۵، ۴۶۹، ۴۸۵، ۵۱۱، ۵۱۶.
- ↑ سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۱۰، ص۳۳۰.
- ↑ سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۳۶۸، ۳۶۹، ۳۹۹، ۴۰۹، ۴۲۱، ۴۸۰، ۴۸۱.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۱۸۸-۱۹۵.
- ↑ صحیفه دل، ج۱، ص۱۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۴۸۱.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۱۳-۲۲۴.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۵۲-۲۷۰.
- ↑ انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۳.
- ↑ معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۳۲۷.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۹۵.
- ↑ معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۴۳۵.
- ↑ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۰۰.
- ↑ حاجی بیگی کندری، ص۲۷۰-۲۷۱.
- ↑ انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۴.
- ↑ صالحی تجریشی، «کتابشناسی آیتالله عباسعلی عمید زنجانی»، ص۲۲-۲۹.
- ↑ انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۴.
منابع
- آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۸)، امید اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- انصاری قمی، ناصرالدین (۱۳۹۰)، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، دوماهنامه آینه پژوهش، سال بیستودوم، شماره ۱۳۱، آذر و دی.
- برداشتهایی از سیره امامخمینی(س) (۱۳۷۹)، گردآورنده: غلامعلی رجائی، ج۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج.
- خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عباسعلی عمید زنجانی (۱۳۷۹)، تدوین محمدعلی حاجبیگی کندری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- صالحی تجریشی، طیبه (۱۳۸۹)، «کتابشناسی آیتالله عباسعلی عمید زنجانی»، ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره ۲۸۶-۲۸۷، مهر و آبان.
- سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲ و ۳ و ۵ و ۷، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱ و ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- صحیفه دل، خاطرات مکتوب از شاگردان امامخمینی(س) (۱۳۷۹)، به کوشش حمید بصیرتمنش و احمد میریان، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر امامخمینی(س).
- معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانونگذاری (۱۳۷۸)، تهران، اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی.