محمدبن‌علی یا امام‌باقر (ع) امام پنجم شیعیان.

زندگی امام پنجم (ع)

امام ابوجعفر، محمدبن‌علی، ملقب به باقر، در اول رجب[۱] یا سوم صفر[۲] سال ۵۷ هجری در مدینه[۳] زاده شد. پدر ایشان علی‌بن‌حسین(ع) است و مادر ایشان فاطمه با کنیه ام‌الحسن[۴] یا ام‌عبدالله دختر امام‌حسن مجتبی(ع)، از بانوان بافضیلت و دارای کرامت بود.[۵] امام‌باقر (ع) چهار سال از زندگی جد خود امام‌حسین(ع) را درک کرد[۶] و نکته‌ای را از ایشان دربارهٔ جایگاه اصلی مقام ابراهیم(ع) در مسجدالحرام نقل کرده‌است[۷] ایشان در سفر کربلا نیز با امام‌سجاد(ع) همراه بود[۸] و به برخی حوادث آن اشاره کرده‌است.[۹] ایشان ۳۵[۱۰] یا ۳۹ سال[۱۱] با پدر خود زندگی کرد.

جایگاه و ویژگی‌ها

امام‌محمدبن‌علی (ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر(ص) و دارای مقام عصمت و کمالات معنوی بسیاری بود.[۱۲] به گزارش روایات متعدد از منابع شیعه و سنی، پیامبر اکرم(ص) پیش از تولدِ امام‌باقر (ع) از آمدن ایشان به جابربن‌عبدالله انصاری از صحابه خود خبر داد و ایشان را به «باقرالعلوم» ملقب کرد و از جابر خواست تا سلام ایشان را به باقرالعلوم برساند.[۱۳] بعضی از راویان حدیث از امام‌باقر (ع) به «وصی الاوصیاء» یاد می‌کردند.[۱۴] امام‌باقر (ع) نزد مردم و علمای روزگار خود از نظر فضل و علم و سیادت نیز جایگاه ویژه‌ای داشت[۱۵] ایشان را داناترین مردم می‌شمردند[۱۶] و معضلات فقهی از آن حضرت پرسیده می‌شد.[۱۷] جابربن‌یزید جعفی از علمای آن روز از امام‌باقر (ع) به وارث علم انبیا[۱۸] و ابن‌ابی‌الحدید معتزلی از ایشان به سید فقهای اهل حجاز یاد کرده‌است؛[۱۹] چنان‌که به نظر شمس‌الدین ذهبی جایگاه علمی و معنوی و سیادت و شرافت خانوادگی و وثاقت، امام‌باقر (ع) را در نگاه مردم شایسته خلافت قرار داده بود.[۲۰] کرامت‌ها و معجزات بسیاری به دست ایشان ظاهر شده‌است که از دلایل امامت و ولایت حضرت شمرده می‌شود.[۲۱]

امام‌خمینی، امام‌باقر (ع) را از بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ تشیع شمرده‌است که مقام و جایگاه معنوی ایشان را جز خداوند و پیامبر (ع) نمی‌توانند درک کنند.[۲۲] ایشان مقام حضرت را فوق عقول بشر[۲۳] و امامت حضرت را برای پیروان اهل بیت (ع)، مایه افتخار شمرده‌است[۲۴] و از آن حضرت به عالم آل محمد (ص) و عاشق جمال حق‌تعالی یاد کرده؛[۲۵] همچنین ایشان را دارای مقام توسل و شفاعت دانسته و شایسته شمرده‌است برای در امان‌ماندن از شیطان و نفس اماره به امامان معصوم (ع) ازجمله آن حضرت توسل جسته شود؛[۲۶] نیز به استناد روایات[۲۷] ابراز داشته امام‌باقر (ع) گنجینه دانش قرآن بود و اگر کسی را مناسب می‌یافت که حامل دانشی که خداوند به ایشان ارزانی کرده‌است باشد، توحید و اسلام و ایمان و دین و شرایع را از کلمه «صمد» در سوره توحید استخراج و در میان مردم منتشر می‌کرد.[۲۸]

امام‌باقر (ع) مانند دیگر امامان معصوم (ع) آینه تمام‌نمای همه فضایل معنوی و انسانی بود؛[۲۹] ازجمله ایشان در علم و دانش سرآمد همه علمای زمان خود بود[۳۰] و دانشمندان در نزدش کوچک می‌نمودند؛ چنان‌که حکم‌بن‌عتیبه دانشمند معروف آن روز، نزد ایشان چون کودکی در نزد آموزگار جلوه می‌کرد.[۳۱] امام‌خمینی نیز از آن حضرت به باقرالعلوم،[۳۲] عالم آل محمد (ص)[۳۳] و دارنده علم و دانش[۳۴] یاد کرده‌است. امام‌باقر (ع) شیفته حق‌تعالی و لقاءالله بود و از شوق دیدار کعبه با صدای بلند می‌گریست.[۳۵] ایشان نرم‌دل و در آرزوی وصول به رحمت خدا بود[۳۶] و در وقت نماز رنگ چهره ایشان از خشیت خدا زرد می‌شد.[۳۷] امام‌خمینی شیفتگی حضرت را با این تعبیر که ایشان دارای مقام رضا بود، بیان کرده‌است و برای جابربن‌عبدالله انصاری شعله‌ای از این شیفتگی و محبت الهیِ خود را اظهار کرد و بر خلاف جابر که بیماری را بهتر از سلامتی و ناداری را بهتر از بی‌نیازی دانست، ایشان خاطرنشان ساخت که هر آنچه خداوند از فقر و غنا بیماری و سلامتی بخواهد، آن را خواهان است؛ زیرا چنان‌که امام‌خمینی یادآورشده بلا و شادی در سنت عاشقان و مذهب محبان یکسان است[۳۸] ایشان خاطرنشان کرده امام‌باقر (ع) شیفته دیدار جمال حق‌تعالی بود؛ چنان‌که صدقه را پس از قرارگرفتن در دست نیازمند می‌بویید و از آن رایحه جمال خدا را استشمام می‌کرد و شعله‌های شوق درونی‌اش با تقرب به محبوب خاموش می‌شد.[۳۹] حضرت همواره عبادت‌ها و مناجات‌های پدر خود امام‌سجاد (ع) را متذکر می‌شد و می‌گریست.[۴۰]

امام‌باقر (ع) افزون بر ویژگی‌های یادشده، زاهد و ساده‌زیست[۴۱] فروتن و بردبار و مردمی[۴۲] بود؛ چنان‌که شخصی از مخالفان خود را با فروتنی به دوستان خود تبدیل کرد[۴۳] و نیز در موردی مردی مسیحی متأثر از گذشت و مدارای آن حضرت مسلمان شد.[۴۴] ایشان گشاده‌دست و باسخاوت بود و به نیازمندان و دوستان یاری می‌رساند.[۴۵] در عصری که حکومت اموی، شیعیان به‌ویژه علویان را در تنگنای شدیدی قرار داده بود،[۴۶] دوستان از خوان نعمت آن حضرت برخوردار و از آنان با خوراک‌های نیکو پذیرایی می‌کرد و به آنان جامه‌های نیکو و مال می‌بخشید[۴۷] و سامان‌دادن به امور خانواده‌ای نیازمند را برتر از انجام ده‌ها حج می‌شمرد[۴۸] حضرت به خدمتکاران خود در کارهای خانه یاری می‌رساند[۴۹] و کسانی را شیعه خود می‌شمرد که به همسایگانِ تهیدست، مستمند، بدهکار و یتیم خدمت کنند.[۵۰]

امام‌خمینی نیز از ساده‌زیستی امام‌باقر (ع) سخن گفته و یادآور شده‌است آن حضرت دنیا را به آخرت پیوند داده بود و این جهان را سرای متقین می‌شمرد[۵۱] و به صله ارحام و کمک به آنان توصیه می‌کرد.[۵۲] ایشان به استناد روایات[۵۳] یادآور شده‌است امام‌باقر (ع) خدمت به خانواده حج‌گزاران را پرارزش و در ردیف ثواب زائر خانه خدا به حساب می‌آورد و به مردم توصیه می‌کرد به حج‌گزار احترام بگذارند[۵۴] و نیز در عین پرهیزدادن مردم از دنیاطلبی و تعلقات قلبی به دنیا[۵۵] برای اداره زندگی تلاش و فعالیت داشت.[۵۶]

دوران امامت

امام‌باقر (ع) بنابر فرمان خدا و به نص پیامبر اکرم(ص)[۵۷] و به وصیت پدر خود امام‌علی‌بن‌حسین(ع) در سال ۹۴ یا ۹۵ هجری پس از پدرش به امامت رسید[۵۸] امام‌سجاد (ع) در وقت وفات وسایل به‌یادگارمانده از پیامبر (ص) را که از نشانه‌های امامت بود، به امام‌باقر (ع) تحویل داد.[۵۹] (ببینید: امامت)

زندگی امام‌باقر (ع) از نگاه اجتماعی و سیاسی به دو بخش تقسیم می‌شود: شرایط دشوار، به‌ویژه در دوره سلیمان‌بن‌عبدالملک و یزیدبن‌عبدالملک[۶۰] و هشام‌بن‌عبدالملک و شرایط بهتر در دوره عمربن‌عبدالعزیز (۹۹–۱۰۱ق) در مجموع حاکمان مروانیِ هم‌عصر با امام‌باقر (ع) از اقتدار نیاکان خود برخوردار نبودند و اختلافات درونی، دستگاه خلافت را به خود مشغول کرده بود[۶۱]

با ورود نژادهای غیر عرب مانند ایرانی‌ها، مصری‌ها و سوری‌ها به دنیای اسلام، زمینه بیشتر برای تبادل افکار آماده شده بود.[۶۲] از سوی دیگر، وقوع فاجعه کربلا و آشکارشدن مظلومیت اهل بیت (ع) مسلمانان را علاقه‌مند به آنان ساخته بود[۶۳] شرایط به سود اهل بیت پیامبر (ص) و تشیع در حال تغییر بود و زمینه برای استفاده بهتر مردم از معارف آنان فراهم شده بود.[۶۴] عمربن‌عبدالعزیز به ثبت حدیث سفارش کرد؛[۶۵] چیزی که از دوره خلیفه دوم ممنوع شده بود.[۶۶] و نیز دشنام‌دادن به امیرالمؤمنین علی (ع) را که از دوره معاویه از سوی او در میان مردم رواج یافته بود ممنوع کرد[۶۷] و همین زمینه را برای استفاده مردم از امام‌باقر (ع) فراهم ساخت[۶۸] و ایشان با استفاده از فرصت به دست‌آمده به تبلیغ دین و مکتب اهل بیت(ع) پرداخت. این شرایط موجب شد طالبان علم و بزرگان فقه و حدیث برای استفاده از حضرت به مدینه کوچ کنند[۶۹] و مردم از ایشان در خانه، مسجد پیامبر(ص) و نیز در موسم حج در مکه استفاده‌های فراوان ببرند[۷۰] امام‌باقر (ع) توصیه می‌کرد روایات وی را به خاطر بسپارند.[۷۱] امام‌باقر (ع) بخش بزرگی از دانش‌های دینی ازجمله علوم قرآن، سنت، تاریخ و اخلاق را منتشر کرد و برخی از بازماندگان از صحابه پیامبر (ص) و بزرگان تابعین و رهبران مذاهب اسلامی،[۷۲] مانند عبدالرحمن اوزاعی، ابواسحاق سبیعی، محمدبن‌شهاب زهری، ربیعةالرای، لیث‌بن‌ابی‌سلیم، مخول‌بن‌راشد[۷۳] و دیگران از ایشان کسب دانش می‌کردند؛[۷۴] چنان‌که آوازه دانش ایشان در همه سو پراکنده شد[۷۵] شیعه در این دوره برای تدوین فرهنگ خود در حوزه تفسیر، فقه، حدیث و اخلاق گام‌های بزرگی برداشت؛ چنان‌که محمدبن‌مسلم ثقفی حدود سی هزار مسئله از حضرت پرسیده‌است[۷۶] برخی از تذکره‌نگاران، ۴۶۷ تن[۷۷] و برخی دیگر ۶۵۴ تن[۷۸] از راویان و اصحاب امام‌باقر (ع) را ثبت کرده‌اند.

امام‌خمینی از راویان امام‌باقر (ع) ازجمله محمدبن‌مسلم،[۷۹] زراره، ابی‌عبیده حذّا،[۸۰] زیدبن‌علی،[۸۱] جابربن‌یزید جحفی،[۸۲] ابوبصیر،[۸۳] ابی‌حمزه ثمالی،[۸۴] سلام‌بن‌مستثیر،[۸۵] اسماعیل‌بن‌جابر،[۸۶] عطاءبن‌یسار،[۸۷] ابان‌بن‌تغلب،[۸۸] عمربن‌قیس،[۸۹] و معاویةبن‌وهب[۹۰] حدیث نقل کرده‌است. اهمیت کار امام‌باقر (ع) به گونه‌ای بود که گفته شده با تلاش ایشان تشیع به صورت یک مکتب فقهی متمایز درآمد و هویت شیعی به هویتی تثبیت‌شده مبدل گردید.[۹۱]

امام‌خمینی به استناد روایات،[۹۲] زراره، محمدبن‌مسلم، ابوبصیر و بریدبن‌معاویه عجلی از حواریان حضرت امام‌باقر (ع) را مصداق مقربان و سابقان در دین و آیه معروف «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»[۹۳] شمرده‌است.[۹۴] امام‌باقر (ع) افرادی از تربیت‌شدگان خود را برای تعلیم و تربیت مردم آماده کرده بود[۹۵] و به کمک آنان تشکلی ایجاد کرد و برخی از آنان به اصحاب السرّ (رازداران) شهره شدند.[۹۶]

امام‌باقر (ع) بیش از امام‌سجاد (ع) با مسائل و مشکلات روبه‌رو بود. افزون بر حرکت‌های غیر اسلامی چون مسیحیان و حرکت‌های درون‌دینی چون منکران ولایت و امامت ائمه، خوارج و مرجئه فعال بودند. حرکت‌های مدعی رهبری در میان شیعیان و جدای از امامت امام‌باقر (ع) نیز در حال شکل‌گرفتن بودند[۹۷] امام‌باقر (ع) برای دفاع از اسلام و هدایت مردم کوشش بسیار کرد. مناظره ایشان با پیشوای مسیحیان شام، برتری جایگاه علمی ایشان را نشان داد و به توجه مسیحیان به ایشان انجامید[۹۸] دعوت مردم به مکتب اهل بیت (ع) از دیگر کارهای حضرت بود؛[۹۹] چنان‌که امام‌خمینی با استناد به روایات[۱۰۰] یادآور شده‌است امام‌باقر (ع) کسی را که شب‌ها را برای عبادت برخاسته و روزها روزه گرفته و اموالش را انفاق کرده و مداوم حج به جای آورده ولی ولایت و هدایت ولیّ‌الله را نشناخته، بی‌ایمان دانسته و اعمالش را نزد خداوند بی‌اثر خوانده‌است.[۱۰۱] ایشان با توجه به روایتی دیگر از حضرت از بی‌توجهی مردم به اهل بیت پیامبر (ص)، در مراسم حج انتقاد کرده و به حج‌گزاران یادآور شده‌است طواف آنان با طواف مردم در جاهلیت تفاوتی ندارد و حال آنکه مردم سفارش شده‌اند بر صراط مستقیم حرکت کنند و راه راست را راه امیرالمؤمنین علی (ع) و اوصیای ایشان معرفی کرده‌است.[۱۰۲]

مبارزه با غالیان و افراد مدعی تشیع که ائمه (ع) را به مقام خدایی ارتقا می‌دادند، از دیگر فعالیت‌های امام‌باقر (ع) بود[۱۰۳] ایشان غالیان را ازجمله حمزةبن‌عمار بربری و بیان‌بن‌سمعان که مدعی نبوت خود بودند و بدعت‌گذارانی مانند ابی‌الخطاب، مغیرةبن‌سعید و کثیرالنواء را از خود می‌راند.[۱۰۴] حضرت برای تبیین درست سنت پیامبر(ص) با رهبران دیگر مذاهب اسلامی ازجمله پیشوایان خوارج[۱۰۵] پیشوای فقهای اهل بصره[۱۰۶] و نیز با رهبران صوفیه و جریان مدعیان زهد و ترک دنیا[۱۰۷] و برای هدایت پیروان زیدبن‌علی که مدعی امامت زید بودند، مناظراتی انجام داد. سرانجام امام‌پنجم (ع) موفق شد عده‌ای از پیروان زید را به سوی خود هدایت کند.[۱۰۸] مبارزه با اسرائیلیات و افکار نادرست یهودیان دربارهٔ پیامبران الهی از دیگر اقدام‌های ایشان بود.[۱۰۹]

امام‌خمینی با استناد به روایات[۱۱۰] یادآور شده‌است امام‌باقر (ع) پیروان خود را به میانه‌روی سفارش می‌کرد و آنان را از غلو و تندروی و قائل‌شدن مقاماتی برای امامان که خود قائل به آن نبودند و بدان رضایت نداشتند، پرهیز می‌داد و نیز یادآور شده‌است آن حضرت اهل بیت پیامبر (ص) را معیار اسلام اصیل و حد وسط شمرده و لازم دانسته‌است عقب‌ماندگان بدانان ملحق و افراد تندرو خود را با آنان هماهنگ سازند؛[۱۱۱] نیز از آن حضرت (ع) نقل کرده‌است ایشان در آموزش معارف به مردم، به ظرفیت و شرایط علمی آنان توجه داشت.[۱۱۲]

امام‌باقر (ع) قرآن را برای مردم تفسیر و آیات مبهم و نیازمند به شرح را برای آنان تشریح می‌کرد.[۱۱۳] تفسیری از قرآن کریم که از امام‌باقر (ع) به قلم ابوالجارود منذربن‌زیاد گرد آمده، در شمار نخستین تفسیرهای قرآن در منابع به ثبت رسیده‌است[۱۱۴] و مجموعه‌ای بزرگ از امام‌باقر (ع) در علوم و تفسیر قرآن در دست است؛[۱۱۵] چنان‌که امام‌خمینی نیز توجه‌دادن مردم به قرآن را از دیگر فعالیت‌های امام‌باقر (ع) شمرده‌است.[۱۱۶] ایشان با استناد به روایات[۱۱۷] از اهتمام امام‌باقر (ع) به قرآن[۱۱۸] شرح و تفصیل آیات و بیان شأن نزول آیات[۱۱۹] نکته‌های راهگشایی بیان کرده‌است.[۱۲۰] همچنین با توجه به سخن امام‌باقر (ع) در پیشگیری از تحریف دین به شیعیان یادآور شده‌است[۱۲۱] که روایات را بر قرآن عرضه کنند.[۱۲۲]

امام‌باقر (ع) برای تهذیب معنوی و اخلاقی مردم به‌ویژه شیعیان بسیار تلاش کرد. امام‌خمینی به استناد روایات، اندرزهای پرارزش حضرت به شیعیان و مسلمانان را یادآور شده‌است. ایشان ازجمله به آنان توصیه می‌کرد پرهیزگار باشند[۱۲۳] و بیشترین حسرت در قیامت را شامل کسی می‌شمرد که کار نیک را وصف و خود با آن مخالفت کند.[۱۲۴] حضرت همچنین به شیعیان توصیه کرده‌است.[۱۲۵] از آرای باطل و گمراه پیروی نکنند و بی‌جهت برای فرار از مسئولیت عذرتراشی نکنند و کسی را که از خداوند اطاعت کند، شایسته نام شیعه شمرده‌است.[۱۲۶] آن حضرت خطاب به جابربن‌عبدالله انصاری[۱۲۷] ادعای شیعه‌بودن را کافی ندانسته‌است و کسانی را که از خدا پروا و از وی اطاعت می‌کنند، شیعه شمرده و راه رسیدن به ولایت اهل بیت(ع) را تنها در سایه عمل و تقوا و اطاعت از خدا ممکن دانسته و کسی را که عصیان ورزد، دشمن امامان (ع) شمرده‌است.[۱۲۸]

در دوره بنی‌امیه بسیاری از احکام اسلامی حتی مسئله مهمی چون نماز بر توده مردم مسلمان روشن نبود[۱۲۹] و امام‌باقر (ع) آموزش درست احکام فقهی[۱۳۰] به‌ویژه در مواضع اختلافی و احکام در معرض تحریف مانند حکم نبیذ[۱۳۱] و شرح بسیاری از مسائل فقهی در ابواب گوناگون فقه از طهارت تا دیات[۱۳۲] را به مردم آموخت. امام‌خمینی یادآور شده‌است امام‌باقر (ع) افزون بر آموزش احکام فقهی، روش فهم دین و استنباط احکام و شرایع را به شاگردان خود می‌آموخت و آنان را با روش اجتهاد تربیت می‌کرد.[۱۳۳] ایشان به استناد روایات[۱۳۴] یادآور شده‌است امام‌باقر (ع) در پاسخ پرسش زراره از علت مسح بر روی قسمتی از سر به جای همه آن، به آیه «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ»[۱۳۵] و استفاده از «باء تبعیضیه» اشاره کرد[۱۳۶] و نیز خطاهای فقهی فقهای دیگر مذاهب مانند ابن‌شبرمه[۱۳۷] ابراهیم نخعی و حکم‌بن‌عتیبه[۱۳۸] را به آنان یادآور شد. افزون بر نقل روایات بسیار از امام‌باقر (ع)، امام‌خمینی دعای سحر از مناجات‌های حضرت را نیز شرح کرده‌است.[۱۳۹]

مواضع سیاسی

امام‌باقر (ع) با حاکمان نامشروعی ازجمله ولیدبن‌عبدالملک، سلیمان‌بن‌عبدالملک، عمربن‌عبدالعزیز، یزیدبن‌عبدالملک و هشام‌بن‌عبدالملک از خلفای اموی هم‌زمان بود.[۱۴۰] مردم عراق که به اهل بیت (ع) و امام‌باقر (ع) توجه داشتند، بیش از دیگران زیر فشار خلفای اموی قرار داشتند[۱۴۱] و حاکمان اموی مردم را از ارتباط با امام‌باقر (ع) منع کرده بودند.[۱۴۲] از میان حاکمان یادشده ولید[۱۴۳] و هشام[۱۴۴] بسیار ستمکار و کینه‌توز بودند. حکومت همه حاکمان اموی از نگاه امام‌باقر (ع) نامشروع بود[۱۴۵] و ایشان همه حاکمان اموی را جائر می‌دانست و از شرایط دشوار شیعه و تکفیر شیعیان در دوران بنی‌امیه و بنی‌مروان ناخرسند بود[۱۴۶] اما موضع‌گیری ایشان با توجه به رفتار حاکمان اموی متفاوت بود[۱۴۷] آن حضرت با عمربن‌عبدالعزیز رفتاری ملایم داشت و او را موعظه می‌کرد[۱۴۸] و از عملکرد وی در بازگردان برخی از حقوق اهل بیت (ع) مانند بازگرداندن مزرعه فدک ابراز رضایت کرد[۱۴۹]

امام‌خمینی بر ضداسلامی‌بودن حکومت و سیاست بنی‌امیه تأکید و خاطرنشان کرده‌است در زمان امویان حکومت اسلامی کاملاً وارونه و سلطنتی شده بود و به صورت رژیم پادشاهان ایران و امپراتوران روم و فرعونان مصر درآمده بود.[۱۵۰] ایشان به استناد روایتی از امام‌باقر (ع)، رهبران ستمکار و پیروان آنان را گمراه و گمراه‌کننده و اعمال آنان را چون خاکستری که باد آن را متفرق کند، باطل شمرده‌است.[۱۵۱] نیز به استناد روایتی از حضرت حکومت و رهبری امت اسلامی را حق پیامبر (ص) و ائمه (ع) دانسته و اولویت در آیه «النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[۱۵۲] را به معنای اولویت ولایت و امارت شمرده[۱۵۳] و در نتیجه حکومت بر مردم را از حقوِق اهل بیت (ع) معرفی کرده‌است. از نگاه امام‌خمینی، شرایط قیام مسلحانه علیه حکومتِ غاصب اموی فراهم نبود، وگرنه امام‌باقر (ع) نیز همچون امام‌علی(ع) و امام‌حسین (ع) زره به تن می‌کرد و می‌جنگید.[۱۵۴] ایشان با استناد به منابع روایی،[۱۵۵] گفتگوی امام‌باقر (ع) با زیدبن‌علی دربارهٔ امامت و قیام علیه حکومت امویان را ثبت کرده‌است[۱۵۶] این روایت دلالت دارد که امام‌باقر (ع) از قیام برادر خود زیدبن‌علی علیه امویان ناخرسند است و حرکت وی را تأیید نمی‌کند. امام‌خمینی سند روایت را ضعیف شمرده و مشمول‌بودن روایت بر طعن و خدشه بر زید را با آن جایگاه رفیع و بلندی مقامش، دلیل سستی آن دانسته‌است.[۱۵۷]

قیام‌نکردن امام‌باقر (ع) در برابر حاکمان اموی به معنای سکوت در برابر ظلم‌های آنان نبود. ایشان مردم را تشویق می‌کرد که به ستمکاری حاکمان ستمگر اعتراض کنند[۱۵۸] و از همکاری برخی خواص مانند علما و شاعران با دربار حاکمان اموی انتقاد می‌کرد[۱۵۹] ایشان عالمان درباری را بردگان شامیان می‌خواند[۱۶۰] و در برابر، شاعران انقلابی و مخالف امویان چون کمیت اسدی را می‌ستود.[۱۶۱]

انتقاد امام‌محمدباقر (ع) از حاکمان ستمگر اموی[۱۶۲] و از گمراهی مردم در انحراف از سیره اهل بیت(ع)[۱۶۳] و دعوت به ولایت و امامت اهل بیت (ع)[۱۶۴] و همچنین دعوت به همراهی مالی با ائمه (ع)،[۱۶۵] موجب گردید هشام‌بن‌عبدالملک ایشان را به همراه فرزند خود امام‌صادق(ع)[۱۶۶] از مدینه به شام، مرکز خلافت امویان، احضار کند[۱۶۷] و هدف از این احضار ترساندن امام‌باقر (ع) بود؛[۱۶۸] اما ایشان در شام با هشام نیز احتجاج کرد و حاکمیت ظاهری و معنوی را از آنِ ائمه اهل بیت (ع) شمرد و این کار موجب زندانی‌شدن ایشان شد؛ ولی جایگاه و نفوذ حضرت سبب شد که هشام ایشان را آزاد کند.[۱۶۹]

شهادت

امام‌باقر (ع) به فرمان هشام‌بن‌عبدالملک[۱۷۰] و به نقلی به دست ابراهیم‌بن‌عبدالملک مروان مسموم شد[۱۷۱] و در سال ۱۱۴یا ۱۱۵ هجری در ۵۷ یا ۵۸سالگی[۱۷۲] در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار پدر خود امام‌علی‌بن‌حسین(ع) به خاک سپرده شد.[۱۷۳] ایشان چهار همسر و هفت فرزند داشت.[۱۷۴] امام‌باقر (ع) به فرزند خود امام‌صادق (ع) وصیت کرد ده سال در موسم حج برای ایشان نوحه‌سرایی و گریه[۱۷۵] و به تبعیت از سنت پیامبر اکرم (ص) در شهادت جعفر طیار هشتصد درهم در ماتم وی هزینه کنند.[۱۷۶] در نگاه امام‌خمینی این کار برای نیاز امام‌باقر (ع) به گریه که برای شخص ایشان سودی نداشت نبود، بلکه این گریه به جهت استفاده سیاسی و اجتماعی آن بود. امام‌باقر (ع) با این کار می‌خواست ستمگران و کسانی که وی را به شهادت رسانده‌اند، افشا شوند تا این موضوع موج ایجاد و مردم را از ستمکاران آگاه کند[۱۷۷] و در نهایت تقویت مظلوم و انهدام ظالم را در پی داشته باشد.[۱۷۸] ایشان تأثیر عزاداری برای امام‌باقر (ع) در بیداری مردم را به تأثیر عزای سیدالشهدا(ع) تشبیه کرده‌است.[۱۷۹]

از امام‌باقر (ع) روایات بسیاری در عرصه‌های گوناگون عقاید، اخلاق و فقه و تفسیر و تاریخ و سیره به یادگار مانده‌است؛ چنان‌که عزیزالله عطاردی، مجموعه‌ای از سخنان و سیره آن حضرت را با عنوان مسند الامام‌الباقر (ع) در شش مجلد تدوین و منتشر کرده‌است.

پانویس

  1. طوسی، مصباح المتهجد، ۲/۸۰۱.
  2. ابن‌خلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ۴/۱۷۴؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۴۶/۲۱۲.
  3. مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸.
  4. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۲/۳۲۸.
  5. کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۶.
  6. مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۱۲؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.
  7. کلینی، الکافی، ۴/۲۲۳.
  8. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۰.
  9. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ طبری، ۵/۳۴۷.
  10. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱
  11. مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۲۱۲.
  12. مقاله اهل بیت (ع).
  13. مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸–۱۵۹؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۵؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۳–۴۰۴.
  14. مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۳۶.
  15. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۹–۲۸۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹–۳۳۰.
  16. کلینی، الکافی، ۷/۱۶۷.
  17. کلینی، الکافی، ۷/۳۲۹.
  18. مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰.
  19. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۵/۲۷۷.
  20. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۲.
  21. اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۵۴–۳۶۴؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۸۹۶–۸۹۷.
  22. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.
  23. امام خمینی، حدیث جنود، ۱۷۴.
  24. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.
  25. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۸۹.
  26. امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.
  27. مجلسی، بحار الانوار، ۳/۲۲۴–۲۲۵.
  28. امام خمینی، آداب الصلاة ۳۱۶؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲–۲۶۳.
  29. مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷.
  30. مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷ و ۱۶۰.
  31. مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹؛ ابن‌عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ۲/۷۲.
  32. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.
  33. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۷۱ و ۴۸۹.
  34. امام خمینی، دیوان امام، ۲۷۶.
  35. اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹.
  36. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۸۰؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۸۸۵.
  37. مجلسی، بحار الانوار، ۸۱/۲۶۵.
  38. امام خمینی، حدیث جنود، ۱۷۴–۱۷۵.
  39. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۸۹.
  40. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۴۳.
  41. مغربی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، ۲/۱۶۰.
  42. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۲۰۷.
  43. طوسی، الامالی، ۴۱۰–۴۱۱.
  44. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۹.
  45. مفید، الارشاد، ۲/۱۶۶–۱۶۷؛ ابن‌صباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۸۹۲–۸۹۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۸.
  46. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۱/۴۴
  47. اربلی، کشف الاغمه، ۲/۳۳۰ و ۳۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۸.
  48. کلینی، الکافی، ۲/۱۹۵.
  49. مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۰۳.
  50. ابن‌شعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول (ص)، ۲۹۵.
  51. امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۱.
  52. امام خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۸.
  53. صدوق، من لایحضره الفقیه، ۲/۲۲۸.
  54. امام خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۶.
  55. امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۱؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۱)،
  56. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۸.
  57. کلینی، الکافی، ۱/۲۸۰–۲۸۱؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۹–۱۸۱مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸–۱۵۹.
  58. کلینی، الکافی، ۱/۳۰۵؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۳۵–۳۳۶.
  59. کلینی، الکافی، ۱/۳۰۵؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۲.
  60. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱.
  61. طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.
  62. مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۷۰.
  63. طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.
  64. آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۱–۱۳۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۷۰؛ خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۷۴.
  65. بلاذری، انساب الاشراف، ۸/۲۰۲.
  66. حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ۲۶۷.
  67. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۹/۳۲۳.
  68. طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.
  69. ابوزهره، الامام‌الصادق (ع) حیاته و عصره، ۲۲.
  70. امین، اعیان الشیعه، ۱/۹۹.
  71. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۷.
  72. مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷.
  73. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۱–۴۰۲.
  74. مجلسی، بحار الانوار، ۴۶ و ۳۴۰؛ ابوزهره، الامام‌الصادق (ع) حیاته و عصره، ۲۲–۲۳.
  75. ابن‌صباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۸۷۸).
  76. مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۲۸.
  77. طوسی، رجال الطوسی، ۱۲۳–۱۵۵.
  78. عطاردی، مسند الامام‌ابوجعفر محمدبن‌علی (ع)، ۶/۲۹۲–۵۶۰.
  79. امام خمینی، البیع، ۵/۱۸۵.
  80. امام خمینی، بدائع الدرر، ۵۷.
  81. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۳.
  82. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۴۳۶.
  83. امام خمینی، الرسائل العشره، ۵۷.
  84. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۸۰.
  85. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۸.
  86. امام خمینی، الاستصحاب، ۲۰۷.
  87. امام خمینی، الطهاره، ۳/۲۵۹.
  88. امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵.
  89. امام خمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۲.
  90. امام خمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۱۸.
  91. مدرس طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، نظری بر تطور مبانی فکر تشیع در سه قرن نخستین، ۳۰–۳۱؛ ادیب، نقش امامان معصوم در حیات اسلام، ۴۶–۴۸.
  92. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱/۳۴۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۴۴.
  93. واقعه، ۱۰–۱۱.
  94. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۷۹.
  95. نجاشی، رجال نجاشی، ۱۰.
  96. خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۷۹.
  97. جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۸۹–۲۹۰.
  98. کلینی، الکافی، ۸/۱۲۲–۱۲۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۰۹–۳۱۳.
  99. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۰.
  100. کلینی، الکافی، ۲/۱۸–۱۹.
  101. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷.
  102. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۳۳–۵۳۴.
  103. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۸/۱۲۱–۱۲۲.
  104. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۵/۲۰۹؛ غریری، الجذور التاریخیة النفسیة للغلوّ و الغلاة، ۲۷۵–۲۷۸.
  105. مفید، الارشاد، ۲/۱۶۴–۱۶۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۲.
  106. امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۳.
  107. امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۲.
  108. جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۹۱.
  109. کلینی، الکافی، ۴/۲۳۹–۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۵۳–۳۵۴.
  110. کلینی، الکافی، ۲/۷۵.
  111. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۱–۵۷۲.
  112. امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۸۳–۱۸۴.
  113. ابن‌کثیر، الکامل فی التاریخ، ۹/۳۱۰–۳۱۱؛ ابوزهره، الامام‌الصادق (ع) حیاته و عصره، ۲۴.
  114. ابن‌ندیم، کتاب الفهرست، ۵۹.
  115. عطاردی، مسند الامام‌ابوجعفر محمدبن‌علی (ع)، ۲/۳۹۶، ۴۱۵–۴۱۶ و ۳/۳–۳۶۲.
  116. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۹.
  117. کلینی، الکافی، ۲/۵۹۶.
  118. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۹.
  119. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۸۴.
  120. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۵–۵۷۶.
  121. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۲۳.
  122. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۶۲.
  123. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۴۷۵.
  124. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۶۹–۵۷۰.
  125. کلینی، الکافی، ۲/۷۳.
  126. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۰.
  127. کلینی، الکافی، ۲/۷۴.
  128. امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۰–۵۷۱.
  129. جعفریان، اسوه‌های بشریت، ۵۰–۵۱.
  130. ابوزهره، الامام‌الصادق (ع) حیاته و عصره، ۲۴.
  131. کلینی، الکافی، ۶/۴۱۸.
  132. عطاردی، مسند الامام‌ابوجعفر محمدبن‌علی (ع)، ۳/۴۷۸–۴۵۲؛ ۴/۳–۵۶۸ و ۵/۳–۴۵۲؛ لالانی، نخستین اندیشه‌های شیعی تعالیم امام‌باقر (ع)، ۱۶۱–۱۷۰.
  133. امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵–۷۸.
  134. کلینی، الکافی، ۳/۳۰.
  135. مائده، ۶.
  136. امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵–۷۸.
  137. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۱/۱۵۴.
  138. (امام خمینی، تنقیح الاصول، ۲/۲۶۱.
  139. مقاله شرح دعاء السحر.
  140. مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۱۲.
  141. مظفر، تاریخ شیعه، ۱۴۲.
  142. مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۶۴.
  143. مسعودی، مروج الذهب، ۳/۱۵۷.
  144. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۸.
  145. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱.
  146. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.
  147. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۰۵.
  148. عطاردی، مسند الامام‌ابوجعفر محمدبن‌علی (ع)، ۱/۱۳۲–۱۳۳.
  149. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۵/۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۲۶–۳۲۷.
  150. امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۴–۳۵.
  151. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۶–۱۳۷.
  152. احزاب، ۶.
  153. امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۰۰.
  154. امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۹.
  155. کلینی، الکافی، ۱/۳۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۰۴.
  156. امام خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۲–۲۹۳.
  157. (امام خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۳.
  158. مفید، الاختصاص، ۲۵۹–۲۶۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۶/۱۳۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۷۵.
  159. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب (ع)، ۴/۲۰۷؛ عطاردی، مسند الامام‌ابوجعفر محمدبن‌علی (ع)، ۱/۳۹).
  160. مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۵۸.
  161. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۰۷–۲۰۸؛ عطاردی، مسند الامام‌ابوجعفر محمدبن‌علی (ع)، ۱/۵۰.
  162. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.
  163. کلینی، الکافی، ۸/۲۸۸.
  164. کلینی، الکافی، ۲/۱۸؛ فیض کاشانی، الوافی، ۴/۸۸.
  165. کلینی، الکافی، ۱/۵۴۵.
  166. طبری امامی، دلائل الامامه، ۲۳۳–۲۳۴.
  167. کلینی، الکافی، ۱/۴۷۱–۴۷۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب (ع)، ۴/۱۸۹–۱۹۰)
  168. بیهقی، تاریخ بیهقی، ۲/۲۳۲–۲۳۶؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۲۳۳–۲۳۴.
  169. کلینی، الکافی، ۱/۴۷۱؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب (ع)، ۴/۱۸۹–۱۹۰؛ فیض کاشانی، الوافی، ۳/۷۷۱–۷۷۲.
  170. مستوفی، تاریخ گزیده، ۳۰۳.
  171. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۲۱۰؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۹۰۵.
  172. کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۹۸.
  173. کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹.
  174. مفید، الارشاد، ۲/۱۷۶–۱۷۷.
  175. صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۱۸۲.
  176. کلینی، الکافی، ۳/۲۱۷؛ عطاردی، مسند الامام‌ابوجعفر محمدبن‌علی (ع)، ۱/۱۴۶.
  177. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۵.
  178. امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۷–۹۸.
  179. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۵.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
  • ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌اثیر، علی‌بن‌محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌خلکان، احمدبن‌محمد، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، بی‌تا.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول (ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • ابن‌صباغ مالکی، علی‌بن‌محمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌عساکر، علی‌بن‌حسن، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌عماد، عبدالحی‌بن‌احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق شعیب ارناووط، دمشق، دار ابن‌کثیر، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن‌عمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌ندیم، محمدبن‌اسحاق، کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش.
  • ابوزهره، محمد، الامام‌الصادق (ع) حیاته و عصره، قاهره، دارالفکر العربی، چاپ اول، ۱۹۶۰م.
  • ادیب، عادل، نقش امامان معصوم در حیات اسلام، ترجمه مینا جیگاره، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • اربلی، علی‌بن‌عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الاجتهاد و التقلید، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، دیوان امام (سروده‌های حضرت امام‌خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الرسائل العشره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۴ق.
  • بلاذری، احمدبن‌یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.
  • بیهقی، ابراهیم‌بن‌محمد، المحاسن و المساوی، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دارالمعارف، چاپ اول، ۱۹۹۱م.
  • جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمدتقی آیت‌اللهی، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۲ش.
  • جعفریان، رسول، اسوه‌های بشریت، مجله نور علم، شماره ۲۹، ۱۳۶۷ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حسینی جلالی، سیدمحمدرضا، تدوین السنة الشریفه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش.
  • دخیل، علی محمد علی، ائمتنا، بیروت، دارالمرتضی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۵ق.
  • ذهبی، محمدبن‌احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارناووط، بیروت، الرساله، طبع دهم، ۱۴۱۴ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
  • طبری، محمدبن‌جریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  • طبری امامی، محمدبن‌جریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • عطاردی، عزیزالله، مسند الامام‌ابوجعفر محمدبن‌علی (ع)، تهران، دار عطاردی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • غریری، سامی، الجذور التاریخیة النفسیة للغلوّ و الغلاة، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، تحقیق سیدضیاءالدین علامه، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • لالانی، ارزینا. آر. نخستین اندیشه‌های شیعی تعالیم امام‌باقر (ع)، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، فرزان، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مدرس طباطبایی، حسین، مکتب در فرایند تکامل، نظری بر تطور مبانی فکر تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
  • مسعودی، علی‌بن‌حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
  • مسعودی، علی‌بن‌حسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، ترجمه محمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • مغربی، قاضی‌نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
  • مفید، محمدبن‌محمد، الاختصاص، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمود محرمی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مفید، محمدبن‌محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل‌البیت (ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • نجاشی، احمدبن‌علی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق.
  • یعقوبی، احمدبن‌ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.