خوانساری، سید فضلالله؛ از شاگردان درس فلسفه امام خمینی. سید فضلالله در ۱۲۹۰ ش در خوانسار متولد شد. پدرش آقا سید علیاکبر خوانساری از عالمان خوانسار و مادرش نیز دختر سید یوسف خوانساری و خواهر آیتالله سید احمد موسوی خوانساری بود. سید فضلالله خوانساری مقدمات را در شهر خوانسار و نزد استادان آنجا فراگرفت. آنگاه به اصفهان رفت و مدت یک سال در حوزه علمیه آنجا به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. درباره استادان او در خوانسار و اصفهان گزارشی در دست نیست. وی سپس در سال ۱۳۰۷ ش راهی قم شد و به تکمیل تحصیلات خود در آن شهر پرداخت. او مدت دو سال در درس خارج فقه و اصول آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد و پس از درگذشت ایشان، به حوزه درس آیتالله سید محمد حجت کوهکمری راه یافت و یک دوره درس خارج اصول را پیش ایشان خواند. همزمان در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله سید احمد خوانساری شرکت میکرد و مدت نوزده سال از درسهای ایشان بهره برد. در آن مدت در درسهای فلسفه و علوم عقلی و فلکیات ایشان هم بهره میبرد (شریف رازی، ج ۴، ۴۴۹-۴۵۰). وی سپس به شرف دامادی داییاش آیتالله خوانساری درآمد (همان؛ یاران امام به...، کتاب ۴۶، ۳۰۸). سید فضلالله خوانساری مدتی نیز در درس خارج فقه و اصول آیتالله سید محمدتقی موسوی خوانساری شرکت کرد (انصاریان خوانساری، ۳۷۵). او در کنار درسهای فوق، در بحثهای عرفانی و فلسفی آیتالله شیخ محمدعلی شاهآبادی هم بهرهمند شد (شریف رازی، ج ۴، ۴۴۹-۴۵۰). سید حمید روحانی در فهرست شاگردان امام خمینی، او را یکی از شاگردان امام خمینی نام میبرد(روحانی، ج۱، ۶۴) و با توجه به اینکه این فهرست به تأیید امام خمینی رسیده است (همان، ۶۰). همچنین باقری بیدهندی او را یکی از شاگردان امام خمینی نامیده است (باقری بیدهندی، ۱۳۲)، بنابراین قطعاً میتوان او را یکی از شاگردان درسهای امام خمینی نامید، ولی درباره درسهایی که نزد امام خمینی خوانده است، گزارشی در دست نیست. میتوان احتمال داد که سید فضلالله خوانساری از درسهای اخلاق امام خمینی که در مدرس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه و در روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته برگزار میشد، شرکت میکرد. همچنین میتوان او را از شاگردان درس فلسفه امام خمینی دانست. فضلالله خوانساری که داماد آیتالله سید احمد موسوی خوانساری بود (یاران امام به...، کتاب ۴۶، ۳۰۸)، پس از اتمام تحصیلات به تهران رفت و به اقامه نماز جماعت در مسجد سجاد آن شهر پرداخت (همان). با آغاز نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۱ ش، از روحانیان فعال تهران بود. در آستانه عید نوروز ۱۳۴۲ که مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) بود، همراه با جمعی از روحانیان تهران با اعلام اینکه «حوادث ناگواری بر اسلام و مسلمین وارد شده و موجب تأثیر شدید گردیده»، اعلام کردند که جلوس عید نخواهند داشت (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۵۸). او در جریان اجتماع روحانیان سراسر کشور در تهران در مرداد ۱۳۴۲ و در اعتراض به دستگیری و حبس امام خمینی، به نمایندگی از آیتالله سید احمد خوانساری در جلسات آنان شرکت میکرد و پیام برخی از مراجع را درباره نحوه تعامل با حکومت پهلوی به آیتالله خوانساری میرساند (قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج ۸، ۱۳۸۷، ۳۶۵-۳۶۶). تبعید امام خمینی به ترکیه و نگرانی مردم و مراجع درباره سرنوشت ایشان باعث شد برخی از مراجع درصدد اعزام نمایندگانی به ترکیه برای دیدار با امام خمینی و اطلاع از وضعیت ایشان برآیند. در این زمینه در نهایت سید فضلالله خوانساری انتخاب شد (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، ۱۲۹) و او برای دیدار با امام خمینی عازم ترکیه شد. وی در ۲۹ آذر ۱۳۴۳ در استانبول با امام خمینی دیدار کرد (روحانی، ج ۲، ۵۱-۵۲) و مدت پنج روز در استانبول در خدمت امام خمینی بود و همراه با ایشان از اماکن تاریخی استانبول و مساجد معروف آن شهر دیدن کرد (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ۱۳۰) و در این دیدار برخی از وسایل شخصی امام خمینی (لباس، کتابها و...) به ایشان تقدیم شد. خوانساری در همان دیدار، امام خمینی را در جریان تحولات ایران ازجمله دستگیری و حبس سید مصطفی خمینی قرار داد. او در بازگشت دستوراتی را از ایشان دریافت کرد (روحانی، ج ۲، ۵۱-۵۵) و گزارشی از این دیدار را به علمای نجف اشرف ارسال نمود. در این گزارش، از وضعیت روحی و جسمی امام خمینی سخن گفت و در پایان تأکید کرد باید «بعد از مراجعت، فعالیت همه متمرکز شود در جهت استخلاص ایشان و از علمای عراق هم بدین منظور کمک شود» (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ۱۳۰). بر اساس گزارشگر ساواک که همواره همراه خوانساری بود، خوانساری گزارش فوق را که با توضیحات اجمالی امام خمینی هم همراه بود، شخصاً از طریق پست ترکیه به عراق فرستاد. او آنگاه در ۵ دی از طریق بیروت به کشور بازگشت (روحانی، ج ۲، ۵۱-۵۵). وی در بازگشت از ترکیه برخی از نامههای امام خمینی را به ساواک تحویل داد، ولی از تحویل وکالتنامه امام خمینی به شهابالدین اشراقی سر باز زد. به گفته اشراقی، او بهعمد نامههای دیگر را به ساواک تحویل داده بود تا اعتماد مسئولان ساواک را جلب کند و وکالتنامه فوق را از دید آنان پنهان سازد و به اشراقی برساند. با این ترفند، اشراقی توانست تا با عزیمت امام خمینی از ترکیه به نجف اشرف، «تشکیلات ایشان را در قم» نگه دارد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ۳۰۷). وی برای اینکه این وکالتنامه به دست نیروهای حکومت پهلوی نیفتد، آن را در کتاب مفاتیح جاسازی کرده بود («خاطراتی...» ، ۱۲۴). او که مناسبات حسنهای با دربار پهلوی داشت، در مواردی در رفع برخی از گرفتاریهای انقلابیون یا منسوبان آنان نقش ایفا میکرد. وقتی سید مرتضی پسندیده در سال ۱۳۴۳ ش برای دیدار با امام خمینی درصدد عزیمت به ترکیه برآمد، به سید فضلالله خوانساری متوسل شد و او هم موفق شد اجازه چنین ملاقاتی را دریافت کند (طباطبایی، اقلیم خاطرات، ۲۴۶). همچنین وقتی علیاکبر ناطق نوری توسط نعمتالله نصیری رئیس ساواک، به خلع لباس تهدید شد، به کمک فضلالله خوانساری از این تهدید رهایی یافت (خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین ناطق نوری، ج ۱، ۹۸-۹۹). درباره سرنوشت او اطلاعاتی در دست نیست. منابع: اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۲ و ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انصاریان خوانساری، محمدتقی (۱۳۹۵)، مرزبان ایمان و یقین آیتاللهالعظمی حاج سید محمدتقی خوانساری، قم، انصاریان؛ باقری بیدهندی، ناصر(۱۳۶۸)، «بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آیتالله العظمی حاج آقا روحالله خمینی»، ماهنامه نور علم، دوره سوم،شماره ۳۱، تیر؛ جواهرکلام، عبدالحسین (۱۳۸۲)، تربت پاکان قم، ج ۲، قم، انصاریان؛ «خاطرات» (۱۳۷۲)، فصلنامه یاد، شماره ۳۱ و ۳۲، تابستان و پاییز؛ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین ناطق نوری (۱۳۸۴)، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (۱۳۶۴)، نهضت امام خمینی در ایران، ج ۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی؛ شریف رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج ۴، تهران، اسلامیه؛ طباطبایی، سید فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶: آیتالله شیخ شهابالدین اشراقی (۱۳۹۲)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.