سیدروح‌الله خاتمی، روحانی مبارز، امام‌جمعه و نماینده امام‌خمینی در استان یزد.

معرفی

سیدروح‌الله خاتمی در سال ۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۵ش در اردکان یزد به دنیا آمد. پدرش، سیدمحمدرضا، نام وی را محمد و لقبش را روح‌الله گذاشت؛ اما بر اثر کثرت کاربرد سیدروح‌الله، شناسنامه او نیز با همین نام صادر شد[۱]. نیاکان پدری و مادری خاتمی روحانی بودند[۲]. جد پدری وی سیداسماعیل اردکانی از سادات جلیل‌القدری بوده است که پس از گرفتن درجه اجتهاد از علمای عصر خویش، برای تدریس و رسیدگی به امور مردم به اردکان یزد مهاجرت کرده است[۳]. پدرش نیز، پس از تحصیلات عالیه در مراکز حوزوی و دریافت اجازه اجتهاد و نقل روایت از علمای معاصر خود، ملجأ و مرجع دینی مردم منطقه بوده است[۴].

سیدروح‌الله خاتمی درس‌خواندن را از مکتبخانه آغاز کرد و از سیزده‌سالگی در اردکان به فراگرفتن علوم دینی مشغول شد[۵]. پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی، به خاطر غنای حوزه علمیه اصفهان در آن دوره، در سال ۱۳۰۳ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در آنجا در دروس عقلی از میرزاعلی‌آقا شیرازی و محمد خراسانی و در فقه و اصول از سیدمحمد و سیدعلی نجف‌آبادی و آقارحیم ارباب بهره برد[۶]. وی از اُنس خود با شیرازی و اخلاق، زهد و عرفان او، به‌نیکی یاد کرده و ارباب را از اوتاد عصر خویش و آشنا به همه علوم به‌ویژه فقه دانسته است[۷]. سیدمحمد خاتمی فرزند سیدروح‌الله خاتمی نیز، از حضور همراه با پدر، نزد ارباب در اصفهان و ستودن شگفت‌انگیز ارباب از پدر خود یاد کرده است، و تهجد و خداترسی و زهدورزی پدر را حاصل تحصیل او نزد آن استاد دانسته، چیره‌دست‌بودن پدر در ادب فارسی و عربی و شعر را ستوده است[۸].

خاتمی پس از دوازده سال اقامت و تحصیل در اصفهان در سال ۱۳۱۵، به قصد عزیمت به نجف به اردکان بازگشت و به همراه پدر و مادر به تهران مسافرت و برای گرفتن گذرنامه اقدام کرد؛ ولی به دلیل اختناق سیاسی دوره رضاشاه پهلوی و ممنوعیتِ مسافرت به عراق در آن زمان، نتوانست به محافل علمی نجف راه یابد و ناچار به اردکان بازگشت[۹]. وی ممانعت از رفتن به نجف، فوت پدر و زیاد شدن بار زندگی بر دوش خویش و فشار و اختناق رژیم پهلوی را باعث به‌هم‌ریختن وضع زندگی خود و ماندن در اردکان دانسته، دراین‌باره از آزارهای عوامل رژیم به علما و احضارهای مکرر خود به کلانتری به بهانه‌های مختلف به‌تلخی یاد کرده است[۱۰]. همچنین سختگیری‌های رژیم پهلوی در مسائل مذهبی و طرح تغییر لباس را در یزد شدیدتر از جاهای دیگر شمرده، خاطرنشان کرده است در این دوره، علمای یزد و اردکان به‌جز پدر او و میرباقر شیخ‌محمد ـ به دلیل جایگاه اجتماعی آن دو ـ خلع لباس شدند[۱۱]. با این حال، خاتمی با وجود همه فشارها تبلیغ و بیان احکام در مساجد اردکان را رها نکرد[۱۲].

با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین پس از شهریور ۱۳۲۰، فضای باز سیاسی به وجود آمد و خاتمی با تعمیر و تکمیل حوزه علمیه متروکه اردکان، به تعلیم و تربیت طلبه‌های علوم دینی پرداخت[۱۳]. ایشان تربیت طلبه‌های بسیار خوب و فاضل، تشکیل جلسات دینی و معارف اسلامی و پیوند آن به قیام پانزده خرداد، پخش اعلامیه‌های امام‌خمینی، بیان مطالبی در سخنرانی‌ها علیه رژیم پهلوی که بیان آنها در تهران موجب زندانی‌شدن مبارزان می‌شد و دعوت مردم را به تقلید از امام‌خمینی به گونه‌ای که حتی یک نفر هم در منطقه از غیر ایشان تقلید نمی‌کرد، از فعالیت‌های خود در این دوره شمرده است[۱۴]. وی افزون بر خدمات علمی و فرهنگی، در وارستگی اخلاقی، صفای درونی، بی‌پیرایگی، و بی‌اعتنایی به زخارف دنیا و نیز ارتباط صمیمانه و محبت‌آمیز با مردم کم‌نظیر و معلم اخلاق بود، به گونه‌ای که هر ناظری را مجذوب خود می‌ساخت[۱۵]. همچنین از لحاظ بینش اجتماعی، فهم سیاسی و جهت‌گیری‌های موجود در جامعه و جریان‌های فکری و سیاسی نیز عالم زمان خویش و روحانیِ کم‌نظیری بود (خامنه‌ای، ۵۰)؛ چنان‌که وجه ممتاز وی، دوری از اوصافی چون تملق، بدخواهی دیگران و دروغگویی، دینداری همراه با خردمندی و اندیشه‌ورزی توأم با آزادگی، رعایت احترام به اندیشه و نظر دیگران و طرفداری از نقد منصفانه و سعه صدر، توجه دقیق به مسائل سیاسی اجتماعی و جستجوگری از اندیشه‌های نو شمرده شده است[۱۶].

آغاز مبارزات سیاسی خاتمی در مقابله با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۱ و در همراهی با امام‌خمینی شکل گرفت[۱۷]؛ اما آشنایی وی با امام‌خمینی به دوره اقامت در اصفهان (۱۳۰۴) بر می‌گردد که سیدکاظم گلپایگانی دوست مشترک ایشان و امام‌خمینی با وصف امام‌خمینی، وی را شیفته و دلداده ایشان کرده است[۱۸]. با درگذشت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ و مسافرت خاتمی به قم، نخستین دیدار وی با امام‌خمینی صورت گرفت[۱۹]. پس از آن، اگر چه دیدار حضوری صورت نمی‌گرفت، اما رابطه معنوی و ارادت قلبی در دو طرف برقرار بود و پس از آغاز نهضت اسلامی و نیز در زمان تبعید امام‌خمینی در نجف، نامه‌هایی میان وی و امام‌خمینی رد و بدل می‌شد[۲۰]. ازجمله آن‌گونه که از پاسخ امام‌خمینی پیداست، وی در اسفند ۱۳۴۴ طی نامه‌ای به امام‌خمینی از پراکندگی آرای علما گلایه کرد و از ایشان خواست به این مطلب توجه کند. ایشان نیز ضمن اشاره به اقدامات خود برای ایجاد انسجام میان علما و تأیید مسائل یادشده، از نابسامانی وضع خود در حوزه علمیه نجف و اختلاف آرای علما در امور حق به‌شدت شکایت کرد و انسجام علما را در رأس اصلاحات و مشکلات شمرد و درباره از دست‌رفتن فرصت هشدار داد[۲۱].

خاتمی در نهضت اسلامی امام‌خمینی با صدور اعلامیه، طومار، تلگرام و سخنرانی، مبارزات در منطقه خود را رهبری می‌کرد[۲۲]. ازجمله در پی حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، همراه علمای سراسر کشور، اعلامیه‌ای در تقبیح جنایات رژیم منتشر کرد[۲۳]؛ همچنین در برابر تحریم انتخابات دوره بیست‌ویکم مجلس شورای ملی با گروهی از علما اعلامیه‌ای نوشت[۲۴] و رژیم پهلوی را به دلیل ادامه حصر امام‌خمینی محکوم کرد[۲۵]. وی در قیام مردم پس از پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقش مؤثری داشت و در ضمنِ توزیع اعلامیه‌های امام‌خمینی جهت افشای بیشتر جنایاتِ رژیم پهلوی و آگاه‌ساختن مردم به واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی، سخنرانی می‌کرد[۲۶]. بر اثر تلاش و تبلیغ وی، مردم منطقه به طور گسترده از امام‌خمینی تقلید می‌کردند. او علت این امر را شرایط استان یزد می‌دانست که با مثل تهران فرق داشت و برای تبلیغ و بیان حقیقت مساعدتر بود[۲۷]. وی با جمعی از روحانیان، طی اعلامیه‌ای، در سال ۱۳۴۲ انتخابات رژیم پهلوی را تحریم کردند و درباره تحکیم پایه‌های استبداد هشدار دادند[۲۸].

خاتمی در سال‌های ۱۳۵۳ ـ ۱۳۵۶، با وجود خفقان سیاسی و نیز ضعف بدنی، به دیدن روحانیان مبارز تبعیدشده می‌رفت و خانه‌اش نیز پناهگاه و مأمن روحانیان و انقلابی‌ها بود[۲۹]. وی پیش از انقلاب اسلامی برای درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی و اربعین شهدای قم، تبریز و مشهد، در اردکان یزد، مجالسی برپا کرد و در این گونه محافل، افزون بر افشاگری علیه رژیم پهلوی، از نهضت امام‌خمینی دفاع کرد[۳۰]. به باور وی، مجالس سوگواری سیدمصطفی خمینی، در سال ۱۳۵۶، تأثیر شگرفی بر امور و سرعت انقلاب اسلامی داشت؛ زیرا پیش از آن، مردم برای برپایی چنین محافلی با ممانعت دولت روبه‌رو می‌شدند، ولی درگذشت او فضای ارعاب را شکست[۳۱].

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز خاتمی به سامان‌دهی مسائل انقلاب در منطقه اردکان می‌پرداخت[۳۲]. امام‌خمینی در سوم آبان ۱۳۵۸ طی حکمی همراه با تکریم و با عنوان«سیدالاعلام»، ایشان را به سِمَت امامت جمعه اردکان[۳۳] و در پانزدهم تیر ۱۳۶۱، پس از شهادت محمد صدوقی به سمت نماینده خود در استان یزد و امامت جمعه شهر یزد منصوب کرد و در این حکم اتفاق نظر علمای بزرگ یزد در باره ایشان و محبوبیت وی نزد مردم و شهره‌بودن او به علم و تقوا را یادآور شد[۳۴]؛ چنان‌که محمدعلی صدوقی فرزند محمد صدوقی را در اتمام کارهای به‌جامانده از پدر، موظف به مشورت و مراجعه به خاتمی دانست[۳۵]. ایشان همچنین در دیدار با مسئولان استان یزد حضور خاتمی در این استان را نعمت شمرد[۳۶].

خاتمی از یاران صمیمی امام‌خمینی بود و علاقه ویژه‌ای به ایشان داشت. او تخلف از رهنمودهای ایشان را گناه کبیره می‌دانست و معتقد بود نعمت آزادی و استقلال، مرهون فداکاری‌های امام‌خمینی است[۳۷]. وی رابطه صمیمانه خود با امام‌خمینی را دوجانبه و بیشتر معنوی دانسته، خود را شیفته امام‌خمینی و ایشان را از نوابغ روزگار و از افتخارات اسلام معرفی کرده است[۳۸] . امام‌خمینی نیز به خاتمی علاقه و ارادت خاص داشت. در اجازه‌نامه به وی در اسفند ۱۳۴۴، او را «سیدالعلماء الاعلام» خطاب کرد و در مصرف بخشی از وجوهات در مدرسه اردکان و برای معیشت خود، مجاز دانست[۳۹]؛ همچنین در نامه به سیداحمد خمینی و سیدمرتضی پسندیده، انتقال وجوهات به خاتمی را به واسطه امین‌بودن وی، بی‌اشکال و مجاز دانسته است[۴۰].

سیدروح‌الله خاتمی در پنج‌شنبه، چهارم آبان ۱۳۶۷، در ۸۲سالگی و درپی یک دوره بیماری در بیمارستان شهدای تجریش در تهران درگذشت. پیکر وی پس از تشییعی باشکوه در یزد به اردکان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد[۴۱].

امام‌خمینی در پیامی به مناسبت درگذشت خاتمی در ششم آبان ۱۳۶۷ وی را برادر عزیز خود و از پرفروغ‌ترین چهره‌های تقوا، خلوص نیت و ایمان برشمرد که اسلام و ایران از دست داد و نیز او را زنده‌دل، چهره تابناک مبارزات خستگی‌ناپذیر روحانیت، روشن‌ضمیر در دهه‌های اخیر، روشنفکر متدین و مجتهد بزرگوار و از خوبان امین و کم‌نظیر نامید که با تمام وجود مبارزه و سختی‌های آن را درک می‌کرد. همچنین وی را یکی از حامیان بی‌بدیل اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی دانست که پاک زیست و پاک مرد و عمری با تحجّر مبارزه کرد و یار و پناه محرومان بود[۴۲]. ایشان در این پیام، با تسلیت به فرزند او؛ سیدمحمد خاتمی، از وی به فرزندی متدین، فاضل، باتقوا و متعهد یاد کرده است.[۴۳] (← مقاله خاتمی، سیدمحمد).

خاتمی هفت فرزند داشت، سه پسر به نام‌های سیدمحمد، سیدعلی و سیدمحمدرضا و چهار دختر. با ازدواج سیدمحمدرضا با زهرا اشراقی ـ نوه دختری امام‌خمینی ـ خاتمی با ایشان نسبت خویشاوندی پیدا کرده است.

از خاتمی چند اثر علمی نیز به‌جا مانده است. تقریرات درس اخلاق و شرح‌های وی بر برخی ادعیه، به صورت آثاری مستقل چاپ شده‌اند که ازجمله آنها آینه مکارم در شرح دعای مکارم‌الاخلاق امام‌سجاد(ع) و روزه راستین (در شرح دعاهای ایام ماه مبارک رمضان) است[۴۴].

پانویس

  1. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶).
  2. (خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶).
  3. جهرمی و پرحلم، ۳۵.
  4. جهرمی و پرحلم، ۳۵؛ دریایی، ۶۲ و ۶۵.
  5. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶.
  6. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶ ـ ۳۷؛ گلی زواره، ۲۴۷.
  7. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۷.
  8. خاتمی، خاطرات، ۲۴ ـ ۲۵.
  9. خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸.
  10. خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸.
  11. خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸ ـ ۳۹.
  12. خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.
  13. خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.
  14. خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.
  15. خامنه‌ای، ۴۸.
  16. ← خاتمی، خاطرات، ۲۴ ـ ۲۵.
  17. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲.
  18. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۴.
  19. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۵.
  20. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲.
  21. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۶۸.
  22. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.
  23. مرکز اسناد، ۳/۸۰.
  24. مرکز اسناد، ۳/۳۶۲ ـ ۳۶۴.
  25. مرکز اسناد، ۳/۹۵ ـ ۹۷.
  26. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۹ ـ ۴۰؛ فاضل میبدی، ۲۶.
  27. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.
  28. مؤسسه تنظیم، ۲/۱۵۴ ـ ۱۵۶.
  29. دریایی، ۶۱۸ ـ ۶۱۹.
  30. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰؛ گلی زواره، ۲۵۲.
  31. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.
  32. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۱.
  33. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۴۱.
  34. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۷۳.
  35. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۸۶.
  36. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۶.
  37. دریایی، ۴۹۴، ۵۶۲، ۵۶۹ و ۶۴۵.
  38. خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲ ـ ۴۳.
  39. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۶۹.
  40. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۷۹ و ۸۲؛ مؤسسه تنظیم، ۱۰/۲۷۷ ـ ۲۷۹.
  41. فاضل میبدی، ۱۰۲ ـ ۱۰۳، جمهوری اسلامی، ۴.
  42. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.
  43. (امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.
  44. خاتمی، روزه راستین، ۶؛ خاتمی، آینه مکارم، ۱/۹ ـ ۱۰؛ گلی زواره، ۲۵۵ ـ ۲۵۶.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش
  • جمهوری اسلامی، روزنامه، ۸/۸/۱۳۶۷ش
  • جهرمی، محمد رسول و امیررضا پرحلم، خاتمی‌ها، تهران، دادار، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
  • خاتمی، سیدروح‌الله، آینه مکارم شرح دعای مکارم الاخلاق امام‌سجاد(ع)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش
  • خاتمی، سیدروح‌الله، روزه راستین، شرح دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۹ش
  • خاتمی، سیدروح‌الله، آیت‌الله از زبان خویش، چاپ‌شده در خاتمی‌ها، تالیف محمد رسول جهرمی و امیررضا پرحلم، تهران، دادار، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
  • خاتمی، سیدمحمد، خاطرات، چاپ‌شده در خاتمی‌ها، تالیف محمد رسول جهرمی و امیررضا پرحلم، تهران، دادار، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
  • خامنه‌ای، سیدعلی، خاتمی به روایت خامنه‌ای، روزنامه همشهری، ۸/۸/۱۳۷۶ش
  • دریایی، محمدرسول، تندیس دینداری و فرزانگی، تهران، مؤلف، چاپ اول، ۱۳۷۷ش
  • فاضل میبدی، محمد تقی، یادنامه خاتمی، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام‌رضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۶ش
  • گلی زواره، غلامرضا، ناصح صالح (شرح حال حاج میرزاعلی‌آقا شیرازی)، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۷۸ش
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.

غلامرضا گلی زواره