سیدروحالله خاتمی
| شناسنامه | |
|---|---|
| نام کامل | سیدروحالله خاتمی |
| زادروز | ۱۲۸۵ش |
| شهر تولد | اردکان |
| کشور تولد | ایران |
| تاریخ درگذشت | ۴ آبان ۱۳۶۷ |
| شهر درگذشت | تهران |
| کشور درگذشت | ایران |
| آرامگاه | اردکان |
| نام همسر | سکینه ضیایی |
| خویشاوند سرشناس | سیدمحمد خاتمی (فرزند) |
| دین | اسلام |
| مذهب | شیعه |
| اطلاعات سیاسی | |
| پستها | امام جمعه اردکان |
| اطلاعات علمی و مذهبی | |
| اساتید | میرزاعلیآقا شیرازی • محمد خراسانی • سیدعلی نجفآبادی • آقارحیم ارباب |
| تالیفات | آینه مکارم در شرح دعای مکارمالاخلاق امامسجاد (ع) و روزه راستین در شرح دعاهای ایام ماه مبارک رمضان |
سیدروحالله خاتمی، روحانی مبارز، امامجمعه و نماینده امامخمینی در استان یزد.
سیدروحالله خاتمی در سال ۱۲۸۵ در اردکان یزد به دنیا آمد و از سیزده سالگی تحصیلات حوزوی را در اردکان شروع کرد. سپس به حوزه علمیه اصفهان وارد شد و پس از دوازده سال تحصیل در اصفهان، قصد عزیمت به نجف را داشته که میّسر نشد و در اردکان ماندگار شد. او پس از شهریور بیست با اینکه ایران در اشغال متفقین و متجاوزین بود، حوزه علمیه متروکه اردکان را احیاء و به تعلیم و تربیت طلاب همت گماشت و در همین دوران به فرهنگ و بینش و اخلاق مردم نیز اهتمام میورزید.
خاتمی با آغاز نهضت امامخمینی همدل و همراه ایشان بود و در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ به دیدار روحانیون مبارز تبعیدی میرفت و برای شهادت سیدمصطفی خمینی و نیز اربعین شهدای قم، تبریز و مشهد در اردکان مجالسی برپا میداشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خاتمی به ساماندهی مسائل اردکان میپرداخت و از سال ۱۳۵۸ از طرف امامخمینی به امامتجمعه اردکان منصوب شد و از تیرماه ۱۳۶۱ و با شهادت امام جمعه یزد محمد صدوقی به عنوان نماینده امام در استان و امام جمعه یزد منصوب شد.
خاتمی و امام خمینی علاقه خاصی به یکدیگر داشتند و امامخمینی در اجازه خود به او از وی به «سیدالعلماء الاعلام» یادکرد و در پیامی که برای درگذشت او نوشت از وی به «برادر عزیز» خود نام برد.
خاتمی در سال ۱۳۶۷ و در ۸۲ سالگی درگذشت و پس از تشییع در اردکان به خاک سپرده شد.
خاندان
سیدروحالله خاتمی در سال ۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۵ش در اردکان یزد به دنیا آمد. پدرش، سیدمحمدرضا، نام وی را محمد و لقبش را روحالله گذاشت؛ اما بر اثر کثرت کاربرد سیدروحالله، شناسنامه او نیز با همین نام صادر شد.[۱] نیاکان پدری و مادری خاتمی روحانی بودند.[۲] جد پدری وی سیداسماعیل اردکانی از سادات جلیلالقدری بودهاست که پس از گرفتن درجه اجتهاد از علمای عصر خویش، برای تدریس و رسیدگی به امور مردم به اردکان یزد مهاجرت کردهاست.[۳] پدرش نیز، پس از تحصیلات عالیه در مراکز حوزوی و دریافت اجازه اجتهاد و نقل روایت از علمای معاصر خود، ملجأ و مرجع دینی مردم منطقه بودهاست.[۴]
فعالیت علمی
سیدروحالله خاتمی درسخواندن را از مکتبخانه آغاز کرد و از سیزدهسالگی در اردکان به فراگرفتن علوم دینی مشغول شد.[۵] پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی، به خاطر غنای حوزه علمیه اصفهان در آن دوره، در سال ۱۳۰۳ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در آنجا در دروس عقلی از میرزاعلیآقا شیرازی و محمد خراسانی و در فقه و اصول از سیدمحمد و سیدعلی نجفآبادی و آقارحیم ارباب بهره برد.[۶] وی از اُنس خود با شیرازی و اخلاق، زهد و عرفان او، بهنیکی یاد کرده و ارباب را از اوتاد عصر خویش و آشنا به همه علوم بهویژه فقه دانستهاست.[۷] سیدمحمد خاتمی فرزند سیدروحالله خاتمی نیز، از حضور همراه با پدر، نزد ارباب در اصفهان و ستودن شگفتانگیز ارباب از پدر خود یاد کردهاست، و تهجد و خداترسی و زهدورزی پدر را حاصل تحصیل او نزد آن استاد دانسته، چیرهدستبودن پدر در ادب فارسی و عربی و شعر را ستودهاست.[۸]
خاتمی پس از دوازده سال اقامت و تحصیل در اصفهان در سال ۱۳۱۵، به قصد عزیمت به نجف به اردکان بازگشت و به همراه پدر و مادر به تهران مسافرت و برای گرفتن گذرنامه اقدام کرد؛ ولی به دلیل اختناق سیاسی دوره رضاشاه پهلوی و ممنوعیتِ مسافرت به عراق در آن زمان، نتوانست به محافل علمی نجف راه یابد و ناچار به اردکان بازگشت.[۹] وی ممانعت از رفتن به نجف، فوت پدر و زیاد شدن بار زندگی بر دوش خویش و فشار و اختناق رژیم پهلوی را باعث بههمریختن وضع زندگی خود و ماندن در اردکان دانسته، دراینباره از آزارهای عوامل رژیم به علما و احضارهای مکرر خود به کلانتری به بهانههای مختلف بهتلخی یاد کردهاست.[۱۰] همچنین سختگیریهای رژیم پهلوی در مسائل مذهبی و طرح تغییر لباس را در یزد شدیدتر از جاهای دیگر شمرده، خاطرنشان کردهاست در این دوره، علمای یزد و اردکان بهجز پدر او و میرباقر شیخمحمد ـ به دلیل جایگاه اجتماعی آن دو ـ خلع لباس شدند.[۱۱] با این حال، خاتمی با وجود همه فشارها تبلیغ و بیان احکام در مساجد اردکان را رها نکرد.[۱۲]
حكم [انتصاب آقاى سيد روح اللّه خاتمى به سمت امامت جمعۀ اردكان] جناب مستطاب سيد الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سيد روح اللّه خاتمى - دامت افاضاته اميد است وجود شريف از بليات محفوظ و به انجام وظايف الهى مشغول باشيد . ضمناً ... به همين منظور جنابعالى به سِمت امامت جمعه در اردكان منصوب مىشويد كه اين فريضۀ بزرگ را انجام دهيد.
صحیفه امام، ج۱۰، ص۳۴۱.
با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین پس از شهریور ۱۳۲۰، فضای باز سیاسی به وجود آمد و خاتمی با تعمیر و تکمیل حوزه علمیه متروکه اردکان، به تعلیم و تربیت طلبههای علوم دینی پرداخت.[۱۳] ایشان تربیت طلبههای بسیار خوب و فاضل، تشکیل جلسات دینی و معارف اسلامی و پیوند آن به قیام پانزده خرداد، پخش اعلامیههای امامخمینی، بیان مطالبی در سخنرانیها علیه رژیم پهلوی که بیان آنها در تهران موجب زندانیشدن مبارزان میشد و دعوت مردم را به تقلید از امامخمینی به گونهای که حتی یک نفر هم در منطقه از غیر ایشان تقلید نمیکرد، از فعالیتهای خود در این دوره شمردهاست.[۱۴] وی افزون بر خدمات علمی و فرهنگی، در وارستگی اخلاقی، صفای درونی، بیپیرایگی، و بیاعتنایی به زخارف دنیا و نیز ارتباط صمیمانه و محبتآمیز با مردم کمنظیر و معلم اخلاق بود، به گونهای که هر ناظری را مجذوب خود میساخت[۱۵] همچنین از لحاظ بینش اجتماعی، فهم سیاسی و جهتگیریهای موجود در جامعه و جریانهای فکری و سیاسی نیز عالم زمان خویش و روحانیِ کمنظیری بود[۱۶]؛ چنانکه وجه ممتاز وی، دوری از اوصافی چون تملق، بدخواهی دیگران و دروغگویی، دینداری همراه با خردمندی و اندیشهورزی توأم با آزادگی، رعایت احترام به اندیشه و نظر دیگران و طرفداری از نقد منصفانه و سعه صدر، توجه دقیق به مسائل سیاسی اجتماعی و جستجوگری از اندیشههای نو شمرده شدهاست.[۱۷]
مبارزات سیاسی قبل از انقلاب
حكم [انتصاب آقاى روح اللّه خاتمى به سمت امامت جمعۀ يزد] جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى روح اللّه خاتمى - دامت افاضاته به دنبال شهادت جانگداز سومين شهيد محراب، صدوقى عزيز، و اتفاق نظر علماى بزرگ يزد، و محبوبيت در نزد اهالى محترم، جنابعالى را كه موصوف به علم و تقوا مىباشيد به سمت نماينده و امام جمعۀ يزد منصوب مىنمايم.
صحیفه امام، ج۱۶، ص۳۷۳.
آغاز مبارزات سیاسی خاتمی در مقابله با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۱ و در همراهی با امامخمینی شکل گرفت[۱۸]؛ اما آشنایی وی با امامخمینی به دوره اقامت در اصفهان (۱۳۰۴) بر میگردد که سیدکاظم گلپایگانی دوست مشترک ایشان و امامخمینی با وصف امامخمینی، وی را شیفته و دلداده ایشان کردهاست.[۱۹] با درگذشت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ و مسافرت خاتمی به قم، نخستین دیدار وی با امامخمینی صورت گرفت.[۲۰] پس از آن، اگر چه دیدار حضوری صورت نمیگرفت، اما رابطه معنوی و ارادت قلبی در دو طرف برقرار بود و پس از آغاز نهضت اسلامی و نیز در زمان تبعید امامخمینی در نجف، نامههایی میان وی و امامخمینی رد و بدل میشد.[۲۱] ازجمله آنگونه که از پاسخ امامخمینی پیداست، وی در اسفند ۱۳۴۴ طی نامهای به امامخمینی از پراکندگی آرای علما گلایه کرد و از ایشان خواست به این مطلب توجه کند. ایشان نیز ضمن اشاره به اقدامات خود برای ایجاد انسجام میان علما و تأیید مسائل یادشده، از نابسامانی وضع خود در حوزه علمیه نجف و اختلاف آرای علما در امور حق بهشدت شکایت کرد و انسجام علما را در رأس اصلاحات و مشکلات شمرد و دربارهٔ از دسترفتن فرصت هشدار داد.[۲۲]
خاتمی در نهضت اسلامی امامخمینی با صدور اعلامیه، طومار، تلگرام و سخنرانی، مبارزات در منطقه خود را رهبری میکرد.[۲۳] ازجمله در پی حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، همراه علمای سراسر کشور، اعلامیهای در تقبیح جنایات رژیم منتشر کرد[۲۴]؛ همچنین در برابر تحریم انتخابات دوره بیستویکم مجلس شورای ملی با گروهی از علما اعلامیهای نوشت[۲۵] و رژیم پهلوی را به دلیل ادامه حصر امامخمینی محکوم کرد.[۲۶] وی در قیام مردم پس از پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقش مؤثری داشت و در ضمنِ توزیع اعلامیههای امامخمینی جهت افشای بیشتر جنایاتِ رژیم پهلوی و آگاهساختن مردم به واقعیتهای اجتماعی و سیاسی، سخنرانی میکرد.[۲۷] بر اثر تلاش و تبلیغ وی، مردم منطقه بهطور گسترده از امامخمینی تقلید میکردند. او علت این امر را شرایط استان یزد میدانست که با مثل تهران فرق داشت و برای تبلیغ و بیان حقیقت مساعدتر بود.[۲۸] وی با جمعی از روحانیان، طی اعلامیهای، در سال ۱۳۴۲ انتخابات رژیم پهلوی را تحریم کردند و دربارهٔ تحکیم پایههای استبداد هشدار دادند.[۲۹]
خاتمی در سالهای ۱۳۵۳–۱۳۵۶، با وجود خفقان سیاسی و نیز ضعف بدنی، به دیدن روحانیان مبارز تبعیدشده میرفت و خانهاش نیز پناهگاه و مأمن روحانیان و انقلابیها بود.[۳۰] وی پیش از انقلاب اسلامی برای درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی و اربعین شهدای قم، تبریز و مشهد، در اردکان یزد، مجالسی برپا کرد و در این گونه محافل، افزون بر افشاگری علیه رژیم پهلوی، از نهضت امامخمینی دفاع کرد.[۳۱] به باور وی، مجالس سوگواری سیدمصطفی خمینی، در سال ۱۳۵۶، تأثیر شگرفی بر امور و سرعت انقلاب اسلامی داشت؛ زیرا پیش از آن، مردم برای برپایی چنین محافلی با ممانعت دولت روبهرو میشدند، ولی درگذشت او فضای ارعاب را شکست.[۳۲]
فعالیتها پس از پیروزی انقلاب
پيام [به ملت ايران (رحلت امام جمعۀ يزد، آقاى سيد روح اللّه خاتمى)] إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ اسلام و ايران يكى از پرفروغترين چهرههاى تقوا و خلوص و ايمان خود را از دست داد. برادر عزيزم، خاتمى زنده دل، چهرۀ تابناك مبارزات خستگى ناپذير روحانيت روشن ضمير در دهههاى اخير اين مرز و بوم بود. او روشنفكرى متدين و مجتهدى بزرگوار، و از خوبان امينى بود كه اگر نتوان گفت بىنظير، مسلماً كم نظير بود.
صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز خاتمی به ساماندهی مسائل انقلاب در منطقه اردکان میپرداخت.[۳۳] امامخمینی در سوم آبان ۱۳۵۸ طی حکمی همراه با تکریم و با عنوان «سیدالاعلام»، ایشان را به سِمَت امامت جمعه اردکان[۳۴] و در پانزدهم تیر ۱۳۶۱، پس از شهادت محمد صدوقی به سمت نماینده خود در استان یزد و امامت جمعه شهر یزد منصوب کرد و در این حکم اتفاق نظر علمای بزرگ یزد درباره ایشان و محبوبیت وی نزد مردم و شهرهبودن او به علم و تقوا را یادآور شد[۳۵]؛ چنانکه محمدعلی صدوقی فرزند محمد صدوقی را در اتمام کارهای بهجامانده از پدر، موظف به مشورت و مراجعه به خاتمی دانست.[۳۶] ایشان همچنین در دیدار با مسئولان استان یزد حضور خاتمی در این استان را نعمت شمرد.[۳۷]
خاتمی از یاران صمیمی امامخمینی بود و علاقه ویژهای به ایشان داشت. او تخلف از رهنمودهای ایشان را گناه کبیره میدانست و معتقد بود نعمت آزادی و استقلال، مرهون فداکاریهای امامخمینی است.[۳۸] وی رابطه صمیمانه خود با امامخمینی را دوجانبه و بیشتر معنوی دانسته، خود را شیفته امامخمینی و ایشان را از نوابغ روزگار و از افتخارات اسلام معرفی کردهاست[۳۹] . امامخمینی نیز به خاتمی علاقه و ارادت خاص داشت. در اجازهنامه به وی در اسفند ۱۳۴۴، او را «سیدالعلماء الاعلام» خطاب کرد و در مصرف بخشی از وجوهات در مدرسه اردکان و برای معیشت خود، مجاز دانست[۴۰]؛ همچنین در نامه به سیداحمد خمینی و سیدمرتضی پسندیده، انتقال وجوهات به خاتمی را به واسطه امینبودن وی، بیاشکال و مجاز دانستهاست.[۴۱]
رحلت
پيام [به ملت ايران (رحلت امام جمعۀ يزد، آقاى سيد روح اللّه خاتمى)] او(سيد روح اللّه خاتمى) با گوشت و پوست خود مبارزه را مىفهميد؛ و سختيهاى آن را چون شربتى گوارا مىنوشيد. او يار و پناه محرومان بود. او يك عمر با تحجر و واپسگرايى جنگيد؛ و يكى از طرفداران بىبديل اسلام ناب محمدى - صلى اللّه عليه و آله و سلم - در عصر فريب و خودپرستى بود. او پاك زيست و پاك مرد، و پاك در جوار رحمت ربّش آرميد.
صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۰.
سیدروحالله خاتمی در پنجشنبه، چهارم آبان ۱۳۶۷، در ۸۲سالگی و درپی یک دوره بیماری در بیمارستان شهدای تجریش در تهران درگذشت. پیکر وی پس از تشییعی باشکوه در یزد به اردکان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.[۴۲]
امامخمینی در پیامی به مناسبت درگذشت خاتمی در ششم آبان ۱۳۶۷ وی را برادر عزیز خود و از پرفروغترین چهرههای تقوا، خلوص نیت و ایمان برشمرد که اسلام و ایران از دست داد و نیز او را زندهدل، چهره تابناک مبارزات خستگیناپذیر روحانیت، روشنضمیر در دهههای اخیر، روشنفکر متدین و مجتهد بزرگوار و از خوبان امین و کمنظیر نامید که با تمام وجود مبارزه و سختیهای آن را درک میکرد. همچنین وی را یکی از حامیان بیبدیل اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی دانست که پاک زیست و پاک مرد و عمری با تحجّر مبارزه کرد و یار و پناه محرومان بود.[۴۳] ایشان در این پیام، با تسلیت به فرزند او؛ سیدمحمد خاتمی، از وی به فرزندی متدین، فاضل، باتقوا و متعهد یاد کردهاست.[۴۴] (ببینید: سیدمحمد خاتمی)
خاتمی هفت فرزند داشت، سه پسر به نامهای سیدمحمد، سیدعلی و سیدمحمدرضا و چهار دختر. با ازدواج سیدمحمدرضا با زهرا اشراقی ـ نوه دختری امامخمینی ـ خاتمی با ایشان نسبت خویشاوندی پیدا کردهاست.
آثار و تألیفات
از خاتمی چند اثر علمی نیز بهجا ماندهاست. تقریرات درس اخلاق و شرحهای وی بر برخی ادعیه، به صورت آثاری مستقل چاپ شدهاند که ازجمله آنها آینه مکارم در شرح دعای مکارمالاخلاق امامسجاد (ع) و روزه راستین (در شرح دعاهای ایام ماه مبارک رمضان) است.[۴۵]
پانویس
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶.
- ↑ (خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶.
- ↑ جهرمی و پرحلم، خاتمیها، ۳۵.
- ↑ جهرمی و پرحلم، خاتمیها، ۳۵؛ دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۶۲ و ۶۵.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۶–۳۷؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۴۷.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۷.
- ↑ خاتمی، خاطرات، ۲۴–۲۵.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۸–۳۹.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خودش، ۳۹.
- ↑ خامنهای، خاتمی به روایت خامنهای، ۴۸.
- ↑ خامنهای، خاتمی به روایت خامنهای، ۵۰.
- ↑ ← خاتمی، خاطرات، ۲۴–۲۵.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۴.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۵.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۶۸.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۸۰.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۶۲–۳۶۴.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۹۵–۹۷.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۳۹–۴۰؛ فاضل میبدی، یادنامه خاتمی، ۲۶.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۱۵۴–۱۵۶.
- ↑ دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۶۱۸–۶۱۹.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۵۲.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۰.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۶.
- ↑ دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۴۹۴، ۵۶۲، ۵۶۹ و ۶۴۵.
- ↑ خاتمی، آیتالله از زبان خویش، ۴۲–۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۷۹ و ۸۲؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۲۷۷–۲۷۹.
- ↑ فاضل میبدی، یادنامه خاتمی، ۱۰۲–۱۰۳، جمهوری اسلامی، وزنامه، ۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.
- ↑ خاتمی، روزه راستین، ۶؛ خاتمی، آینه مکارم، ۱/۹–۱۰؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۵۵–۲۵۶.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۸/۸/۱۳۶۷ش
- جهرمی، محمد رسول و امیررضا پرحلم، خاتمیها، تهران، دادار، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
- خاتمی، سیدروحالله، آینه مکارم شرح دعای مکارم الاخلاق امامسجاد (ع)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش
- خاتمی، سیدروحالله، روزه راستین، شرح دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۹ش
- خاتمی، سیدروحالله، آیتالله از زبان خویش، چاپشده در خاتمیها، تألیف محمد رسول جهرمی و امیررضا پرحلم، تهران، دادار، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
- خاتمی، سیدمحمد، خاطرات، چاپشده در خاتمیها، تألیف محمد رسول جهرمی و امیررضا پرحلم، تهران، دادار، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
- خامنهای، سیدعلی، خاتمی به روایت خامنهای، روزنامه همشهری، ۸/۸/۱۳۷۶ش
- دریایی، محمدرسول، تندیس دینداری و فرزانگی، تهران، مؤلف، چاپ اول، ۱۳۷۷ش
- فاضل میبدی، محمدتقی، یادنامه خاتمی، قم، مؤسسه معارف اسلامی امامرضا (ع)، چاپ اول، ۱۳۷۶ش
- گلی زواره، غلامرضا، ناصح صالح (شرح حال حاج میرزاعلیآقا شیرازی)، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۷۸ش
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
پیوند به بیرون
- غلامرضا گلی زواره، خاتمی، سیدروحالله، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۰-۵۴.