اخلاص

از ویکی امام خمینی

اخلاص، پاک‌کردن نیت برای خداوند و پیراستن از هر گونه آمیختگی.

امام‌خمینی، اخلاص را تصفیه عمل از هر گونه آمیختگی با غیر حق و حقیقت اخلاص را تصفیه عمل از هر آمیختگی می‌داند و باور دارد تا زمانی که بنده از قیود انانیت خارج نشود، به اخلاص حقیقی راه نمی‌یابد و اخلاص را بااهمیت‌ترین آداب عبادات و خالص‌کردن نیت از تمام مراتب شرک و مراقبت از نیت خالص را از امور دشوار می‌داند.

امام‌خمینی اخلاص را به اخلاص در عمل، در صفت و در ذات تقسیم و برای اخلاص عملی مراتبی چون تصفیه عمل از شائبه رضای مخلوق و تصفیه عمل از ترس از عذاب‌های اخروی بر می‌شمارد.

امام‌خمینی نشانه اخلاص را آن می‌داند که در صورت اطلاع مردم از آن عمل، نشاطی در قلب حاصل نشود. و برای آن آثاری چون حصول حکمت در قلب و ایمنی از وسوسه شیطان برمی‌شمارد و  راه‌های تحصیل اخلاص را منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن می‌داند و حب دنیا و حب جاه را از آفات اخلاص و شرک، عجب و ریا را ازجمله موانع اخلاص می‌داند.

معنای لغوی و اصطلاحی

اخلاص به معنای پاک‌کردن و سالم‌ساختن از آمیختگی[۱] یا اعتقاد خالص به یکتایی خداوند[۲] است. برخی اخلاص در اطاعت را ترک ریا معنا کرده‌اند.[۳] در اصطلاح اخلاقی به معنای پالایش نیت از همه شوائب[۴] و پاک‌کردن دل از آلودگی‏‌های تیره‏‌کننده[۵] است. در اصطلاح عرفانی، افزون بر معنای یادشده، آن را پیراستگی عمل از هر گونه آمیختگی شمرده‌اند.[۶] امام‌خمینی نیز در اصطلاح عرفانی، اخلاص را تصفیه عمل از هر گونه آمیختگی با غیر حق می‌داند[۷]؛ به‌ گونه‌ای‌که انسان باطن خود را از هر چه جز خداست، پاک کند.[۸]

ازجمله واژگان اشتقاقی «اخلاص»، «مُخلِص» و «مُخلَص» است. مخلِص کسی است که عمل او تنها برای تقرب به خداوند باشد[۹] و مخلَص کسی است که خداوند او را برگزیده و برای خود پاک گردانیده باشد.[۱۰] ازجمله واژگان مرتبط با اخلاص، «ریا» ست که ضد اخلاص است و به معنای نیکو جلوه‌دادن خود، به هدف طلب جاه و منزلت نزد مردم است.[۱۱]

پیشینه

در کتاب مقدس واژه اخلاص به معنای ضد ریا و مکر به‌کار رفته[۱۲] و به اخلاص در عبادت امر شده است.[۱۳] قرآن کریم نیز واژه‌هایی همچون خالص،[۱۴] مخلِص[۱۵] و مخلَص[۱۶] را به ‌کار برده و دین خالص را به خداوند اختصاص داده[۱۷] و به عبادت مخلصانه امر کرده است.[۱۸] همچنین برخی بندگان خداوند ازجمله مخلَصین شمرده شده‌اند.[۱۹] در روایات نیز به وجوب اخلاص در عبادت[۲۰] و حرام‌بودن ریا بابی اختصاص یافته است.[۲۱]

اهل معرفت در آثار خود، به زوایای مختلف اخلاص پرداخته‌اند و آن را از اصول تصوف شمرده‌اند.[۲۲] از نخستین آثار در این موضوع، کتاب‌های رسایل جنید (م۲۹۸ق) و اللمع فی التصوف.[۲۳] اثر ابونصر سراج (م۳۷۸ق) و قوت القلوب[۲۴] اثر ابوطالب مکی (م۳۸۶ق) است. در قرن‌های بعد نیز توجه به این مسئله در آثار علمای عرفان ادامه یافته و اخلاص یکی از مقامات و منازل سلوک معرفی شده است.[۲۵] علمای اخلاق نیز به این مسئله پرداخته‌اند و اخلاص را یکی از شرایط صحت یا کمال اعمال و عبادات دانسته‌اند.[۲۶] فقیهان اخلاص و قصد قربت را از شرایط عبادت[۲۷] و ریا را سبب بطلان عبادت[۲۸] می‌دانند، چه ریای محض باشد و چه ریای مخلوط با قصد قربت.[۲۹]

امام‌خمینی در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی خود به تعریف اخلاص، [۳۰] حقیقت اخلاص، [۳۱] مراتب اخلاص[۳۲] و درجات آن پرداخته است. ایشان در کتب فقهی خود، مانند تحریر الوسیله[۳۳] از اخلاص در نیت سخن گفته و آن را شرط درستی عبادت دانسته و عمل بدون آن را باطل شمرده است.

حقیقت اخلاص

علمای اخلاق، حقیقت اخلاص را خالص‌ساختن قصد و نیت از غیر خداوند می‌دانند[۳۴] که محل آن قلب است[۳۵]؛ یعنی انسان قلبش را به حق‌تعالی اختصاص دهد، تا آنجا که کسی غیر از حق، در حرم دل او راه نیابد و کاری به غیر رضای خدا نکند.[۳۶] این اخلاص تنها درباره کسی قابل تصور است که محب خدا باشد و تمام اندیشه‏ او غرق در امور آخرت باشد؛ به ‌گونه‌ای‌که در دل او جایی برای دوستی دنیا باقی نمانده باشد.[۳۷] نزد اهل معرفت نیز اخلاص به معنای مشاهده‌نکردن عمل خود، طالب پاداش نبودن برای آن[۳۸] و از قیود غیریت و انانیت خارج‌شدن[۳۹] است.

امام‌خمینی حقیقت اخلاص را تصفیه عمل از هر آمیختگی و تصفیه سرّ از رؤیت غیر حق‌تعالی در جمیع اعمال ظاهری و باطنی می‌داند[۴۰] و باور دارد تا زمانی که بنده از قیود انانیت و غیریت و از رسوم عبودیت و کثرتی که میان عابد و معبود است، خارج نشود، به اخلاص حقیقی راه نمی‌یابد[۴۱]؛ بدین معنا که هدف او در کسب کمالات و صفات پسندیده، اغراض دنیوی و مادی نباشد، بلکه وی طالب کمالات الهی باشد؛ البته این در آغاز سلوک است؛ وگرنه عارف کامل فوق این مطالب است و قلب او هر آنچه را محبوب بر آن وارد کند، می‌پذیرد.[۴۲] نیز از آنجاکه در غالب نیت‌ها نوعی آمیختگی به غیر حق موجود است و در کمتر نیتی اخلاص حقیقی وجود دارد، خلوص مطلق از بلندترین درجات اولیای کامل به شمار می‌آید.[۴۳]

اهمیت و فضیلت

در آموزه‌های اسلامی، اخلاص اهمیت و فضیلت ویژه‌ای دارد. در قرآن کریم گرویدن به دین[۴۴] و دعوت به ایمان از روی اخلاص[۴۵] مورد توجه قرار گرفته است. در برخی روایات نیز اخلاص سرّی از اسرار الهی و از ویژگی‌های بندگانی شمرده شده است که خدا آنها را دوست دارد[۴۶] و اختلاف مقامات مؤمنان در اختلاف درجات اخلاص‌شان است.[۴۷] همچنین اخلاص باارزش‌ترین مقامی است که انسان به آن می‌رسد.[۴۸] علمای اخلاق نیز اخلاص را مقدمه نیکی‌ها، [۴۹] سبب سعادت در دنیا و آخرت و خلاصی از وسوسه‌های شیطان می‌دانند.[۵۰] (ببینید: عبادت)

امام‌خمینی اخلاص را بااهمیت‌ترین آداب عبادات می‌داند[۵۱]؛ چنان‌که در برخی روایات ارزش ضربت امام‌علی(ع) در جنگ احزاب برابر عبادت جن و انس شمرده شده است.[۵۲] ایشان این امر را مربوط به مرتبه اخلاص حضرت می‌داند.[۵۳] امام‌خمینی خالص‌کردن نیت از تمام مراتب شرک و ریا و مراقبت از نیت خالص و باقی‌ماندن بر آن‌ را از امور بسیار دشواری می‌داند که برخی مراتب آن تنها برای برخی اولیای الهی میسر است؛ زیرا انسان تا آخر عمر خود از شر شیطان و نفس ایمن نیست و گاه به کمترین مناسبتی عمل خالص خود را با ریا باطل می‌کند و از آنجاکه نیت، تابع ملکات نفسانی است و شاکله وجودی اوست، هرگاه در باطن وی حب جاه و مقام و امثال آن ریشه داشته باشد، محرک او در عمل، رسیدن به همان جاه و مقام است و تا زمانی که برای تحصیل معارف نیز اقدام می‌کند، برای خود و نفسانیت خویش است.[۵۴] (ببینید: ریا)

اقسام و درجات

در قرآن کریم[۵۵] و روایات[۵۶] از دو گروه مخلِصین و مخلَصین یاد شده است؛ مخلِصین افرادی‌اند که در مرحله خودسازی به تکامل لازم نرسیده‌‌‌‌‌اند، اما مخلَصین افرادی هستند که در جهاد با نفس و پیمودن مراحل معرفت و ایمان از نفوذ وسوسه‌های شیاطین مصونیت پیدا می‌کنند[۵۷]؛ چنان‌که برخی روایات، نیت و اخلاص را در عبادت‌کنندگان مختلف دانسته‌اند و عبادت تجار را از روی رغبت به بهشت و عبادت بردگان را از روی ترس از جهنم و عبادت آزادگان را برای شکر از خداوند شمرده است.[۵۸] علمای اخلاق، اخلاص را دارای درجاتی می‌دانند. پایین‌ترین درجه آن این است که شخص عمل را برای رسیدن به ثواب و خلاصی از عقاب انجام دهد و بالاترین مرتبه آن این است که در انجام عمل، قصد دریافت عوض دنیوی و اخروی نداشته باشد و تنها نظر او رضای پروردگار باشد.[۵۹] برخی از عارفان اخلاص را به دو دسته تقسیم کرده‌اند: اخلاص، و خلوصِ در اخلاص؛ اما دسته اول، خود بر چهار قسم است:

  • اخلاص در گفتار؛
  • اخلاص در کردار که در همه اعمال رضای حق را بطلبد؛
  • اخلاص در عبادات شرعی؛
  • اخلاص در احوال و واردات قلبی؛ اما دسته دوم، یعنی خلوص در اخلاص آن است که سالک، عمل خود را نبیند، بلکه همه اعمال خود را متعلق به خدای متعال بداند.[۶۰] برخی معتقدند اخلاص سه درجه دارد:
  • ندیدن عمل و نطلبیدن پاداش برای آن؛
  • شرمساری از خود عمل؛
  • خالص‌کردن عمل به خلاصی از عمل.[۶۱]

امام‌خمینی برای اخلاص سه درجه بر می‌شمرد: اخلاص در عمل، اخلاص در صفت و اخلاص در ذات.[۶۲] اخلاص عملی، خالص‌کردن اعمال از هر آمیختگی است و این اعم از اعمال قلبی یا جوارحی است.[۶۳] اخلاص صفتی، اخلاص از صفات و ملکات نفسانی است؛ مانند اینکه ملکات نیکو را برای ظاهرکردن نزد دیگران کسب کند.[۶۴] ایشان اخلاص ذاتی را خالص‌شدن هویت و جوهر انسان در همه شئون غیبی و ظاهری می‌داند.[۶۵]

امام‌خمینی برای اخلاص عملی مراتبی بر می‌شمارد:

  • تصفیه عمل از شائبه رضای مخلوق و جلب قلوب آنها؛
  • تصفیه عمل از به ‌دست ‌آوردن منفعت‌های دنیوی، مانند خواندن نماز شب برای گشایش روزی و دادن صدقه برای سلامتی؛
  • تصفیه عمل از رسیدن به بهشت جسمانی و بهره‌بردن از لذت‌های آن؛
  • تصفیه عمل از ترس از عذاب‌های اخروی؛
  • تصفیه عمل از رسیدن به سعادت‌های عقلی و لذت‌های روحانی؛
  • تصفیه عمل از ترس نرسیدن به این لذات و محرومیت از این نوع سعادت؛
  • تصفیه عمل از رسیدن به لذت‌های مشاهده جمال الهی و جنّت لقا؛
  • تصفیه عمل از ترس از فراق[۶۶]؛
  • تصفیه عمل از مشاهده استحقاق ثواب و اجر به اینکه اعمال را از خود بداند و خود را متصرف در آن شمارد که این از نقصان معرفت سالک ناشی می‌شود؛
  • تصفیه عمل از بسیارشمردن عمل و خشنودی و دلبستگی به آن.[۶۷] به باور ایشان، تعبیر به مخلَصین در آیه ۸۳ سوره ص-که اخلاص را به خود بنده اسناد داده است، نه به عمل وی-مرتبه‌ای بالاتر از اخلاص در عمل است که ممکن است اشاره به اخلاص صفتی و ذاتی باشد؛ بدین معنا که بنده، ذات و صفات خود را از شائبه‌های غیر الهی پاک کند.[۶۸]

در برخی روایات کمال توحید، اخلاص و کمال اخلاص، نفی صفات از ذات باری‌تعالی خوانده شده است.[۶۹] بعضی مراد از روایت را نفی صفات زاید بر ذات[۷۰] و بعضی مراد از آن را نفی ثبوت صفتی که از مقولات و کیفیات باشد، دانسته‌اند که از خداوند نفی شده است.[۷۱] به نظر امام‌خمینی، معنای دقیق‌تر روایت، مشاهده‌نکردن تجلیات اسمائی است؛ به این معنا که سالک هنگامی که به مرتبه توحید فعلی رسید، اسمای مختلف بر او تجلی می‌کند و وقتی از این مرحله بالاتر رفت، تجلیات اسمائی را نیز مشاهده نمی‌کند و تنها تجلی ذاتی را می‌بیند. از این جهت کمال توحید در عدم مشاهده اسمای الهی است[۷۲]؛ زیرا صفات حق‌تعالی نیز یک جهت غیریت و کثرت نسبت به ذات دارند و این توجه به کثرت اسمائی نیز به نوعی دورشدن از حقیقت توحید است.[۷۳] سالک با انصراف از کثرت اسمائی و فنای در صفات، به تجلی ذاتی می‌رسد و کثرت اسما و صفات محو می‌شود و وی تنها حق‌تعالی را مشاهده می‌کند و این کمال اخلاص در توحید است.[۷۴]

رابطه اخلاص و عمل

برخی روایات نیت مؤمن را برتر از عملش، بلکه برتر از خود عمل شمرده است؛ زیرا شاکله عمل، نیت آن است.[۷۵] علمای اخلاق نیت را حالت و صفتی برای قلب می‌دانند که سبب برانگیخته‌شدن بر عمل[۷۶] و مقدمه آن به شمار می‌آید. به همین جهت، نیت خالص آن است که تنها باعث و سبب انجام کار باشد و شریکی در این سبب وجود نداشته باشد.[۷۷] برخی نه‌تنها نیت را روح و حقیقت عمل می‌دانند، بلکه آن را غرض اصلی عمل به شمار می‌آورند و تاثیر در قلب را متوقف بر آن می‌شمارند.[۷۸] برخی دیگر افضل‌بودن نیت در عمل را به این می‌دانند که مؤمن طاعات و اعمال را به بهترین وجه و مستمر انجام دهد.[۷۹]

امام‌خمینی ارزش عمل را به خلوص در نیت آن می‌داند و معتقد است کمال و نقص عمل تابع کمال و نقص نیت است؛ زیرا نیت، صورت کامل و جنبه ملکوتی عمل را می‌سازد[۸۰]؛ وگرنه صورت ظاهری عمل افراد عادی با اولیای الهی فرقی ندارد؛ مانند گرسنگی و روزه افراد عادی با گرسنگی خاندان عصمت(ع) که چند روز غذای خود را اطعام کردند و خداوند در مدح آنان آیه[۸۱] نازل کرد.[۸۲] همچنین از آنجاکه صورت شیء از حقیقت آن جدا نیست، برخی روایات عمل را همان نیت شمرده‌اند که این به اعتبار فنای عمل در نیت، فنای ملک در ملکوت و فنای مظهر در ظاهر است؛ زیرا تمام عمل همان نیت است و عمل از خود استقلالی ندارد.[۸۳]

نشانه‌‌ها و آثار

قرآن کریم نشانه مُخلَصان را دوری از اغوای شیطان بیان می‌کند.[۸۴] در روایات نیز نشانه‌هایی برای اخلاص ذکر شده است؛ ازجمله سلامت دل، رساندن خیر به دیگران و خودداری از بدی‌ها[۸۵]؛ چنان‌که یکی از نشانه‌های اخلاص این است که شخص دوست نداشته باشد بر عملی که برای خدا انجام داده است، ستایش شود.[۸۶] امام‌خمینی همانند دیگر علمای اخلاق، [۸۷] با توجه به روایات، نشانه اخلاص را آن می‌داند که در صورت اطلاع مردم از آن عمل، نشاطی در قلب حاصل نشود.[۸۸] ایشان همچنین باور دارد اخلاص را می‌توان از آثار آن شناخت؛ چنان‌که آثار اخلاص در تحصیل علم، حصول حکمت در قلب و زبان است و اگر این امر حاصل نشد، روشن می‌شود عمل برای هوای نفس و شیطان بوده است.[۸۹] نیز از نشانه‌های درجات بالای اخلاص این است که بنده را از وسوسه شیطان در امان نگه می‌دارد و در این صورت طمع شیطان از وی قطع می‌شود.[۹۰]

در برخی روایات آمده است که اگر کسی خود را چهل روز برای خداوند خالص گرداند، خداوند چشمه‌های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می‌کند[۹۱]؛ همچنین از آثار آن تقرّب شخص مخلِص به خدا، [۹۲] امدادهای الهی در زندگی فرد مخلص[۹۳] و پیروزی و موفقیت در کارهاست.[۹۴] علمای اخلاق نیز اخلاص را ازجمله مقامات مقربان می‌دانند که لقای پروردگار وابسته به آن است.[۹۵] امام‌خمینی بر این باور است که اخلاص موجب اطمینان نفس، قوت ایمان و پیروزی بر دشمن است[۹۶] و هر چه اخلاص در عمل بیشتر باشد، روح و ملکوت عمل کامل‌تر و نورانی‌تر خواهد بود[۹۷]؛ همچنین نزدیک‌شدن به خداوند، [۹۸] قرارگرفتن در پناه حق و کوتاه‌شدن دست تصرف شیطان از دیگر ثمرهای اخلاص است و هر چه اخلاص شخص قوی‌تر شود، حقیقت استعاذه در او بیشتر محقق می‌شود و از تصرف شیطان در امان می‌ماند[۹۹]؛ تا آنجا که دیگر وسوسه شیطان در او اثر ندارد و این همان مرتبه مخلَصین و مقام بقای بعد از فناست[۱۰۰] که در قرآن کریم[۱۰۱] از آن یاد شده است. چنین افرادی از دسترس وسوسه‌های شیطانی دور شده‌اند و از مراتب شرک مبرّا گشته‌اند و می‌توانند به حقیقت دست یابند و طبق برخی آیات[۱۰۲] حق‌تعالی را آن‌گونه که هست، وصف کنند.[۱۰۳] ایشان اخلاص در تحصیل علم را امری ضروری می‌داند؛ زیرا بدون آن علم فایده‌ای ندارد، بلکه اگر تحصیل علم برای هوای نفس و کسب مقام و مسند باشد، وزر و وبال صاحب آن است.[۱۰۴]

راه‌های تحصیل

در روایات، راه‌های گوناگونی برای به ‌دست ‌آوردن اخلاص بیان شده است؛ مانند قطع طمع از غیر خدا، [۱۰۵] حصول علم و یقین،[۱۰۶] کم‌کردن آرزوها[۱۰۷] و پرهیز از گناه و هوای نفس.[۱۰۸] علمای اخلاق نیز راه‌های تحصیل اخلاص را قطع طمع از دنیا و اقبال به آخرت، قطع نفس از لذایذ و مشتهیات غیر ضروری[۱۰۹] و مجاهده با نفس در ترک ریا و نیت‌های غیر الهی[۱۱۰] می‌دانند.

امام‌خمینی راه‌های تحصیل اخلاص و پاکسازی اعمال از همه مراتب شرک و ریا را منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن می‌داند[۱۱۱] و باور دارد انسان باید با تذکر و تکرار، قلب را با اخلاص آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود[۱۱۲]؛ البته این کار گاهی به جدیت و ریاضت نیاز دارد تا بتواند بر نفس که مبدا معاصی قلبی و باطنی است، غالب آید و این با رهایی از انانیت و دنیاطلبی امکان دارد.[۱۱۳]

موانع و آفات

در برخی روایات غلبه هوای نفس[۱۱۴] و آرزوهای بلند[۱۱۵] از آفات اخلاص دانسته شده است. علمای اخلاق آفات اخلاص را ریا، [۱۱۶] شرک[۱۱۷] و عجب[۱۱۸] شمرده‌اند. امام‌خمینی حب دنیا و حب جاه و مقام را از آفات اخلاص می‌شمارد؛ زیرا وقتی این امور در قلب انسان باشد و برای انسان ملکه شود، حصول اخلاص برای شخص ممکن نخواهد شد و انجام عمل با انگیزه‌های دنیوی خواهد بود[۱۱۹]؛ همچنین ایشان شرک، عجب و ریا را ازجمله موانع اخلاص می‌داند[۱۲۰] و از نگاه فقهی تصریح می‌کند ریا موجب بطلان عمل می‌شود.[۱۲۱] ایشان در زمینه اخلاص پس از عمل، به روایتی از امام‌باقر(ع) اشاره می‌کند که باقی‌ماندن بر عمل و مراعات آن، سخت‌تر از خود عمل است و چه‌بسا ذکر عمل پس از انجام پنهانی آن موجب محو ثواب پنهانی آن و ذکر مجدد آن نیز موجب محو اصل عمل شود.[۱۲۲] ایشان همچنین بر این باور است که اظهار عمل برای دیگران از آفات اخلاص است و از این جهت انسان نباید مطمئن باشد عملی که برای خدا انجام داده است، از شر آفات نفس و شیطان ایمن است، بلکه پیوسته باید مراقب نفس خود باشد تا عمل مخلصانه‌اش با ریای پس از انجام عمل ضایع نشود.[۱۲۳] (ببینید: ریا)

اخلاص امام‌خمینی

اخلاص یکی از صفات برجسته امام‌خمینی است. ایشان در کارهای خود انگیزه‌ای جز طلب رضای خداوند و اطاعت او نداشت[۱۲۴] چنان‌که قدمی برای جاه و مقام و مرجعیت برنداشت.[۱۲۵] ایشان حقیقت اخلاص را در خود پیاده کرده بود و حب و بغض و سخن و سکوت ایشان برای خداوند و تحصیل رضای او بود[۱۲۶] (ببینید: اخلاق و سیره امام‌خمینی) و در سفارش‌های اخلاقی[۱۲۷] و حکومتی، [۱۲۸] بلکه در آرای فقهی خود نیز به این ویژگی توجه می‌کرد، تا آنجا که در مسئله نزاع میان چند امام‌جماعت، به‌رغم بقای شرط عدالت، احتیاط را در آن دانست که پشت سر هیچ‌کدام از آنان نماز خوانده نشود.[۱۲۹]

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۷/۲۶.
  2. فراهیدی، کتاب العین، ۴/۱۸۶.
  3. جوهری، الصحاح، ۳/۱۰۳۷.
  4. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴۱۳.
  5. جرجانی، کتاب التعریفات، ۵؛ تهانوی، موسوعة کشاف، ۱/۱۲۲-۱۲۳.
  6. انصاری، منازل السائرین، ۶۲.
  7. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۸.
  8. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۷.
  9. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴۱۴.
  10. طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۶۵.
  11. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۱۶.
  12. ← بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۳۴۵.
  13. کتاب مقدس، یوشع، ب‌۲۴، ۱۴؛ رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۲.
  14. زمر، ۳.
  15. زمر، ۱۴.
  16. مریم، ۵۱.
  17. زمر، ۳.
  18. اعراف، ۲۹.
  19. یوسف، ۲۴.
  20. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۵۹.
  21. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱/۶۴.
  22. سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.
  23. سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵6.
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۶۷-۲۷۸.
  25. انصاری، منازل السائرین، ۶۲؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۲۲۰؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۱۸۱.
  26. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۱۴-۶۱۵.
  27. سید مرتضی، رسائل، ۲/۳۴۳؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۲/۷-۸.
  28. کرکی، جامع المقاصد، ۲/۲۲۶.
  29. شهید ثانی، رسائل، ۱۴۴.
  30. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۸.
  31. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۰-۱۶۴؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱-۱۲.
  32. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۴-۱۶۶.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۰.
  34. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۲۸.
  35. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۳.
  36. مازندرانی، شرح الکافی، ۸/۵۱.
  37. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۲-۱۸۵.
  38. کاشانی، شرح منازل السائرین، ۳۰۲-۳۰۵.
  39. ابن‌عربی، تفسیر، ۲/۱۹۷.
  40. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۰.
  41. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۸-۳۲۹.
  42. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱-۱۲.
  43. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۷۵.
  44. نساء، ۱۴۶.
  45. اعراف، ۲۹.
  46. مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۴۹.
  47. ‏ورام، تنبیه الخواطر، ۲/۱۱۹-۱۲۰.
  48. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۹۸.
  49. ← غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۲.
  50. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۲۷-۱۲۸.
  51. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۰.
  52. احسائی، عوالی اللئالی، ۴/۸۶.
  53. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۶/۱۹۷؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۳-۱۲۴.
  54. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۹-۳۳۱.
  55. غافر، ۶۵؛ مریم، ۵۱.
  56. صدوق، الامالی، ۵۲۵؛ صدوق، معانی الاخبار، ۲۶۱.
  57. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۹/۶۱.
  58. نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲.
  59. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۲۹.
  60. تهانوی، موسوعة کشاف، ۱/۱۲۲.
  61. انصاری، منازل السائرین، ۶۲-۶۳.
  62. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳.
  63. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۴.
  64. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۷.
  65. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۲.
  66. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۴-۱۶۶.
  67. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۳-۱۷۴.
  68. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳ و ۲۲۱-۲۲۲.
  69. نهج البلاغه، خ۱، ۹.
  70. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۲۶.
  71. سبزواری، شرح المنظومه، ۳/۵۹۱.
  72. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵-۲۴۶.
  73. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۸.
  74. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۲۴۵-۲۴۶.
  75. کلینی، الکافی، ۲/۱۶ و ۸۴-۸۵.
  76. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۱۱-۱۱۲.
  77. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۰۶-۱۰۸.
  78. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۱۸.
  79. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۱۰-۱۱۱.
  80. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۱.
  81. انسان، ۸-۹.
  82. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۱.
  83. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲.
  84. سوره ص، ۸۲-۸۳.
  85. ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۱.
  86. نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۰.
  87. ورام، تنبیه الخواطر، ۱/۱۸۸-۱۸۹؛ ابن‌فهد، عدة الداعی، ۲۱۷.
  88. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۶۱.
  89. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.
  90. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۳.
  91. صدوق، عیون اخبار، ۲/۶۹.
  92. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۹۳.
  93. مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۴۹-۲۵۰.
  94. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۹۳.
  95. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۲.
  96. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۷.
  97. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.
  98. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۲۲.
  99. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۴.
  100. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۲-۱۶۳.
  101. حجر، ۴۰.
  102. صافات، ۱۵۹-۱۶۰.
  103. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۰۵.
  104. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۱۹.
  105. نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۱۰۱.
  106. لیثی واسطی، عیون الحکم، ۲۳، ۲۰۹.
  107. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.
  108. مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۲۱۳.
  109. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۵.
  110. ورام، تنبیه الخواطر، ۱/۱۸۸-۱۹۰؛ ابن‌فهد، عدة الداعی، ۲۱۹-۲۲۰.
  111. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۲.
  112. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.
  113. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۶؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.
  114. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۳۰۶.
  115. آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۵۵.
  116. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۳۳.
  117. خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۱-۲۲.
  118. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۸۶.
  119. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۳۰.
  120. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۷، ۴۰ و ۵۰.
  121. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۵؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۰.
  122. کلینی، الکافی، ۲/۲۹۶-۲۹۷.
  123. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۹-۳۳۰.
  124. تهرانی، مصاحبه، ۵/۳۲.
  125. امینی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۵/۱۴۲-۱۴۳.
  126. تهرانی، مصاحبه، ۵/۳۶.
  127. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲، ۸۴، ۱۶۱ و ۳۹۴.
  128. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۳۴، ۴۱۲ و ۱۹/۴۸۴.
  129. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۶۱.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، تفسیر ابن‌عربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌فهد حلی، احمدبن‌محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، تصحیح احمد موحدی قمی، تهران، دارالکتاب الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • احسائی، ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، تحقیق مجتبی عراقی، قم، مؤسسه سیدالشهداء(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم. .، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امینی، ابراهیم، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • بطرس، عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، بیروت، المشعل، چاپ ششم، ۱۹۸۱م.
  • تلمسانی، سلیمان‌بن‌علی، شرح منازل السائرین، تحقیق عبدالحفیظ منصور، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • تهرانی، مرتضی، مصاحبه، چاپ‌شده در سرگذشتهای ویژه از زندگی امام‌خمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۲ش.
  • جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، تهران، ناصرخسرو، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمس‌الدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌حسین، رسائل الشریف المرتضی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه‌ المعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌‌بن‌علی، رسائل الشهید الثانی، قم، بصیرتی، چاپ اول، بی‌تا.
  • صدوق، محمد‌بن‌علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
  • صدوق، محمد‌بن‌علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
  • صدوق، محمد‌بن‌علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، ‌دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کرکی، محقق ثانی، علی‌بن‌حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • لیثی واسطی، علی‌بن‌محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق حسین حسنی بیرجندی، شرح فصوص‌ الحکم، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، المکتبة الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
  • مجلسی، بحار الانوار، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر،‌ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۸۶ش.
  • مکی، ابوطالب محمد‌بن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • نهج البلاغه، ترجمه جمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • ورام، مسعودبن‌عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، قم، مکتبة فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

پیوند به بیرون