تصوف

از ویکی امام خمینی

تصوف، اصطلاحی عرفانی

چیستی و جایگاه تصوف

تصوف در اصطلاح عرفانی، پایبندی به آداب شریعت در ظاهر و باطن می‌باشد.[۱] تصوف به عنوان یکی از جریان‌های فکری اسلامی مورد توجه علمای اسلامی بوده است، تصوف از منظر اجتماعی و فرهنگی جایگاه ویژه‌ای داشته و دارای افکار، اندیشه‌ها و آداب مخصوص می‌باشند.[۲] البته در برخی موارد انحرافاتی در جریان‌های صوفیه، سبب شده چهره واقعی عرفان و تصوف خدشه‌دار شود، امّا بر اساس برخی منابع معتبر و الهام از سخنان عارفان حقیقی، صوفیه دارای یک میراث معرفتی است که شریف‌ترین علوم دینی تلقی شده‌اند.[۳]

امام‌خمینی نیز در آثار خویش به تصوف و صوفی توجه داشته و هویت عرفان و تصوف را یکی می‌داند که تفاوت جوهری ندارند و تفاوت عرفان و تصوف را به جنبه‌های نظری و عملی باز می‌گرداند.[۴] البته ایشان بشدت از صوفی جهله پرهیز دارد و مورد نقد قرار می‌دهد.[۵] امام‌خمینی به برخی سلسله‌های اهل تصوف نظیر سلسله نعمت‌اللهی گنابادی اظهار ملاطفت و مورد توجه داشته است.[۶]

تصوف در نگاه امام‌خمینی

امام‌خمینی دو تصویر و رویکرد اصلی به تصوف دارد؛ در یک تصویر، تصوف علمی است که در عرض دیگر علوم دینی قرار دارد و در تصویر دوم، تصوف جایی کلان است که دارای ابعاد، فرهنگی، تربیتی و معرفتی است. ایشان در تصویر نخست نه تنها تصوف را نقد نمی‌کند بلکه آن را از علوم دینی می‌داند.[۷] امام‌خمینی در دفاع از تصوف معتقد است، تصوف تنها طریقه عملی وصول به عرفان است؛ یعنی کسی که علم عرفان را عملی کرده و آن را از مرتبه عقل به قلب آورده، صوفی است. ایشان معتقد است مطالب عرفا و اهل تصوف را هر کسی نمی‌تواند بفهمد مگر صوفی باشد؛ زیرا فهم قول آنها ذوق عرفانی لازم دارد.[۸]

به اعتقاد ایشان نباید از شنیدن لفظ صوفیه فرار کرد، بلکه مطالب عرفا و صوفیه فوق برهان است؛ اهل تصوف می‌گویند تا کشف و شهود حاصل نشده و بارقه الهی در قلب نفوذ نکند، نمی‌توان فهمید که عرفا و صوفیه چه می‌گویند.[۹]

امام در تصویر دوم، عوام صوفیه را از خواص آن متمایز می‌داند و طریقه عوام صوفیه را نقد می‌کند.[۱۰] به اعتقاد ایشان، سالک باید از افراط و تفریط بعضی از جهله اهل تصوف دوری کند تا سیر الی‌الله برایش ممکن باشد. در نظر امام‌خمینی برخی از متصوفه به دلیل عقیده‌شان مبنی بر اینکه علم و عمل ظاهری زائد و برای جهّال و عوام است و اهل حقیقت به دلیل حصول حقایق باطنی نیازی به ظاهر ندارند، جانب افراط را در پیش گرفته‌اند.[۱۱]

استحسانات صوفیه

اهل تصوف دارای شعارها و آداب و رفتارهای ویژه‌ای هستند که به آنها استحسانات یا همان اجتهادات صوفیه می‌گویند.[۱۲] از مهم‌ترین مستحسنات صوفیه عبارتند از:

  • خرقه‌پوشی: خرقه عبارت است از لباس پشمی که صوفیه آن را بزرگ‌ترین شعار خود می‌دانند، این لباس خاصی، در عرفان است که از سوی پیران و مرشدان به مریدان و شاگردان در مرحله خاصی اعطا می‌شود.[۱۳] امام‌خمینی این نوع خرقه‌پوشی‌های ظاهری را بر نمی‌تابد و در موارد بسیاری به ردّ خرقه و خرقه‌پوشی ظاهری پرداخته است.[۱۴] البته ایشان در برخی موارد در آثار خویش اصل خرقه را پذیرفته و آن را ارتقای معنایی داده و معنای خاص ملکوتی برای آن قائل است.[۱۵]
  • خانقاه: محل اقامت، خلوت و عبادتگاه صوفیان بوده، جهت انجام مراسم و اعمال ویژه می‌باشد. صوفیان برای خانقاه فوائد پرشماری بیان کرده‌اند.[۱۶] امام‌خمینی نیز در برخی آثار خود به خانقاه توجه داشته و آن را کنایه از عالم ملکوت و حریم قلب می‌داند؛[۱۷] البته در مواردی هم در آثار امام، خانقاه به مکانی گفته می‌شود که در آن اثری از صنم برین و ذکری از یار نیست.[۱۸]
  • چله‌نشینی: خلوت و چله‌نشینی به مدت چهل روز از دیگر مستحسنات صوفیه است.[۱۹] امام‌خمینی نیز اصل چله و چله‌نشینی را پذیرفته و با استناد به حدیث «من اخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه».[۲۰] معتقد است کسی که چهل روز عمل خالص انجام دهد و خود را برای خدا خالص کند، چشمه‌های حکمت از آن می‌جوشد و ناطق به حکمت می‌شود.[۲۱] امام‌خمینی در مواردی با ردّ خلوت‌نشینی در نگاه صوفیه جهله معتقد است مراد از خلوت خدا این است که انسان در همه امور با خدا باشد، نه اینکه در کنج عزلت و تنها در گوشه‌ای در خانه با اوهام خود خلوت کند.[۲۲]
  • سماع: یکی دیگر از استحسانات صوفیه، سماع است که به معنای وجد، حال، رقص و پایکوبی به صورت انفرادی یا دسته جمعی است که با آداب و تشریفات خاصی انجام می‌گیرد.[۲۳] امام‌خمینی سماع اهل تصوف را نمی‌پذیرد و در بیان ماهیت سماع و غنا معتقد است اگر غنا و موسیقی موجب طرب نشود، هرچند لهوی باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست.[۲۴]

پایبندی به شریعت

برخی صوفیه جهله و عارف نماها، علم و عمل ظاهری را مخصوص عوام و جاهلان دانسته و اهل سرّ و اصحاب قلوب را بی‌نیاز از اعمال ظاهری می‌دانند و با تمسک به آیه «واعبد ربّک حتی یأتیک الیقین»،[۲۵] می‌پندارند که اعمال ظاهری برای حصول حقایق قلبی و فقط رسیدن به مقصد است و با رسیدن سالک به مقصد، پرداختن به آنها دوری از حقیقت است.[۲۶]

امام‌خمینی این گروه از تصوف و صوفیه را بیرون از دایره اهل معرفت و جاهل نسبت به مقامات الهی می‌داند؛ زیرا ترک ظاهر، سبب باطل شدن ظاهر و باطن شریعت است.[۲۷] ایشان نسبت سوء فهم از آیه یادشده و پندار انقطاع عبادت و سقوط تکلیف پس از رسیدن به حقیقت، بر این عقیده است که تا وقتی انسان در لباس عبودیت است، نماز و تمام اعمال او از خود اوست و چون فانی در حق شد و به موت کلی فنای مطلق دست یافت، تمام اعمال از حق است و سالک تصرفی در آن ندارد و این همان انقطاع عبادت پس از وصول است و این چنین نیست که جاهلان از متصوفه گمان کرده‌اند که عبادت و تکلیف ساقط می‌شود.[۲۸]

پانویس

  1. بکری، انوار فی علم الاسرار و مقامات الابرار، ص۱۹۴؛ سُلمی، طباقات الصوفیه، ص۳۴۶.
  2. مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۸۴-۸۵؛ روحانی‌نژاد، نقد عرفان‌های صوفیانه، ص۲۲.
  3. آملی، جامع الاسرار، ص۴۴؛ روحانی‌نژاد، مواجید عرفانی، ص۲۷-۲۸.
  4. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶.
  5. امام خمینی، سرّالصلاة، ص۱۳؛ آداب الصلاة، ص۸۱، ۹۸ و ۹۰؛ شرح چهل حدیث، ص۴۵۶؛ دیوان امام، ص۷۱ و ۷۴.
  6. عرب، تصوف و عرفان، ص۳۶۵-۳۶۶ و ۳۶۷.
  7. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۴۵، ۲۸۴-۲۸۵؛ ج۲، ص۲۰۴، ۲۴۳؛ ج۳، ص۴۹۹؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۷ و، ج۴، ص۱۸۳؛ دیوان امام، ص۱۱۰ و ۱۶۱.
  8. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶ و ۱۹۸.
  9. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۰۴؛ ۲۸۴-۲۸۵؛ سرّالصلاة، ص۳۹.
  10. امام‌خمینی سر الصلاة، ص۱۳؛ آداب الصلاة، ص۸۱ و ۸۹؛ شرح چهل حدیث، ص۴۵۶.
  11. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۷۹-۸۱؛ شیخ، مکتب حکمی تهران، ص۱۸۵.
  12. کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۶۳-۷۰؛ ۱۱۶ و ۱۴۶؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۴۶-۲۴۷.
  13. هجویری، کشف المحجوب، ص۶۲؛ کبری، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۲۷؛ امینی‌نژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص۵۲۲.
  14. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۸؛ ج۱۸، ص۴۵۳.
  15. امام‌خمینی، دیوان امام، ص۷۴ و ۵۲.
  16. قشیری، رساله قشیریه، ص۱۹-۲۱؛ هجویری، ص۵۵؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۱-۲۵۳.
  17. (امام‌خمینی، دیوان امام، ص۴۶؛ فرشبافیان، بررسی مضامین مشترک عرفانی اشعار امام‌خمینی، ص۱۲۶)
  18. امام‌خمینی، دیوان امام، ص۱۰۶-۱۰۸.
  19. سهرودی، عوارف المعارف، ص۱۲۱؛ کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۶۰ و ۱۷۱؛ شیرازی، طرایق الحقایق، ج۲، ص۳۱۹.
  20. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶.
  21. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۲؛ شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.
  22. امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۴۵.
  23. کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۷۹؛ سجادی، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۷-۲۶۲.
  24. امام‌خمینی، المکاسب، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۶؛ ۳۱۶-۳۱۸؛ تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۳۷.
  25. حجر: ۹۹.
  26. جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۴۳۱؛ دین‌شناسی، ص۶۹ و ۲۴۸؛ روحانی‌نژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۲۳۷.
  27. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۸۰ و ۲۹۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۰.
  28. امام‌خمینی، سرّالصلاة، ص۸۳؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۵۰-۵۱.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، دیوان امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۹ش.
  • امینی‌نژاد، علی، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی، ۱۳۹۰ش.
  • آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تصحیح هانری کربن، تهران، انجمن ایران‌شناسی فرانسه و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
  • باخزری، یحیی، اوراد الأحباب و فصوص الآداب، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
  • بکری، ابوالقاسم، انوار فی علم اسرار و مقامات الابرار، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۲۱ق.
  • جوادی آملی، دین‌شناسی، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۲ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۴ش.
  • روحانی‌نژاد، حسین، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، تهران، فرهنگ اندیشه، ۱۳۹۶ش.
  • روحانی‌نژاد، حسین، مواجید عرفانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۴ش.
  • روحانی‌نژاد، حسین، نقد عرفان‌های صوفیانه، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۶ش.
  • زرکوب، شیرازی، احمدبن‌ابی‌الخیر، الطرایق الحقایق، انتشارات احمدی و معرفت، بی‌جا، ۱۳۱۰ش.
  • سجادی، ضیاءالدّین، مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف، تهران، نشر سمت، ۱۳۷۲ش.
  • سُلمی، عبدالرحمان، طبقات الصوفیه، تحقیق عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
  • سهروردی، ابوحفض عمربن‌محمدبن‌عبدالله، عوارف المعارف، تصحیح خالدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق.
  • صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
  • عرب، علیرضا، تصوف و عرفان از دیدگاه علمای متأخر شیعه، مشهد، نشر ضامن آهو، ۱۳۸۸ش.
  • فرشبافیان، احمد، بررسی مضامین مشترک عرفانی اشعار امام‌خمینی و حافظ، تهران، ۱۳۷۴ش.
  • قشیری، ابوالقاسم، رساله قشیریه، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹ش.
  • کاشانی، عزّالدین محمود، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، تصحیح همائی، تهران، نشر هما، ۱۳۷۶ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، نشر صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • هجویری، علی‌بن‌عثمان، کشف المحجوب، تهران، نشر طهوری، ۱۳۷۶ش.