طمع
طمع، به معنای آرزوی بیش از حد برای بدست آورون چیزی است که به دو معنای ناپسند و پسندیده تقسیم میشود؛ معنای ناپسند آن از صفات و جنود جهل و معنای پسندیده آن از صفات حمیده و جنود عقل و از مقامات اهل الله میباشد.
اهمیت و جایگاه طمع
طمع در اصطلاح اخلاقی و قرآنی به معنای تمایل شدید نفس به چیزی فراتر از نیاز و حد طبیعی خود به ویژه میل به مال دیگران میباشد.[۱] علمای اخلاق در آثار خویش به بحث طمع آثار و لوازم آن پرداختهاند و به آثار زیانبار طمع در زندگی دنیوی و اخروی نیز اشاره کردهاند.[۲] امامخمینی نیز در آثار خویش به معانی طمع، آثار و لوازم آن پرداخته و در مواردی آن را از صفات پسندیده به شمار آورده است.[۳]
کاربردهای طمع
علمای اخلاق و مفسران اسلامی برای صفت طمع کاربردهای مختلفی قائلاند و آن را به دو معنای ناپسند و پسندیده به کار بردهاند. معنای ناپسند آن مترادف و با حرص و معنای پسندیده آن مترادف با امید و آرزوی که مخالف با یأس و ناامیدی میباشد.[۴] امامخمینی نیز برای صفت طمع دو کار شرف معنایی قائل است؛ ناپسند و پسندیده.
طمع ناپسند
امامخمینی در بیان طمع به معنای ناپسند که نوعاً مرادف با حرص میباشد با استناد به روایاتی[۵] طمع به این معنا را از جنود جهل و از صفات رذیله اخلاقی میداند، و معتقد است قطع طمع از آنچه دست مخلوقات میباشد ریشه بسیاری از کمالات و سبب بسیاری اعمال صالحه و ترک اعمال زشت میشود و نتیجه آن توحید فعلی است که از مقامات اهل معرفت است. به باور امامخمینی اینکه بنابر برخی روایات[۶] تمام خیرات در قطع طمع از مردم میباشد، به جهت آن است که قطع طمع از مردم، راه انقطاع به حقتعالی و وصول به باب الله را میگشاید.[۷]
امامخمینی طمع به غیر حقتعالی و امیداری به مخلوق را شاخههای شرک و از جمله وسوسههای شیطان و برخلاف فطرت میداند که سبب غفلت و حجاب بر قلب و تاریک و ظلمت به همراه دارد و انسان را گرفتار دامهای شیطان میکند.[۸]
طمع پسندیده
امامخمینی این قسم معنا از طمع را از صفات حمیده و از جنود عقل میداند و معتقد است طمع پسندیده که ضد یأس است معنایی قریب به رجا دارد و از جمله مقامات عارفان به شمار میآید؛ البته رجاء امید به رحمت خداوند همراه با عمل است ولی طمع امید به رحمت الهی بدون ملاحظه عمل است؛ یعنی انسان به حدی از معرفت میرسد که عمل خود را در برابر رحمت الهی نمیبیند و تنها چشم طمع به رحمت او دارد، طبق این معنا طمع از مقتضیات فطرت الهی است.
البته طمع بدون عمل به باور امامخمینی بعید است که از جنود عقل باشد؛ زیرا در روایات ناپسند شمرده شده است.[۹] امامخمینی با استناد به برخی آیات الهی نظیر «والذی اطمع ان یغفر لی خطیئتی یوم الدین»،[۱۰] «وادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمة الله قریب من المحسنین»،[۱۱] «تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفاً و طمعاً و مما رزقناهم ینفقون»[۱۲] در تأکید بر پسندیده بود طمع، معتقد است طمع به ذات مقدس و انقطاع از خلق از لوازم فطرت مخموره و مورد مدح حقتعالی است.[۱۳]
پانویس
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۳۴۴؛ قرشی، قاموس القرآن، ج۴، ص۲۳۸؛ مصطفوی، التحقیق فی الکلمات القرآن، ج۷، ص۱۱۸؛ نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۲۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۸۴؛ اخلاق در قرآن، ج۲، ص۹۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۶، ص۴۰؛ نراقی، معراج السعاده، ص۴۰۲.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۹۳-۱۹۸؛ آداب الصلاة، ص۴۹، ۸۶ و ۱۳۲؛ شرح چهل حدیث، ص۲۱، ۱۳۴ و ۱۴۲؛ صحیفه امام، ج۹، ص۱۶؛ سرّالصلاة، ص۷ و ۷۵؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۸ و ۱۷۱.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۶، ص۴۰؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۳۸۰؛ نراقی، معراج السعادة، ص۴۰۲؛ ملاصدرا، شرح اصول کافی، ج۱، ص۴۲۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۴۱؛ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۲۰.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۱، ۱۳۴؛ صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۶؛ سرّالصلاة، ص۱۷، ۷۵؛ آداب الصلاة، ص۴۹، ۸۶، ۱۳۲؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۸ و ۱۷۱.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۹۵-۱۹۸.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ شعراء: ۸۲.
- ↑ اعراف: ۵۶.
- ↑ سجده: ۱۶.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۹۵.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- آلوسی، محمودبنعبدالله، روح المعانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۵ق.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۶۷ش.
- حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، نشر مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۳۶۷ش.
- فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، قم، نشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
- قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی الکلمات القرآن، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۳۶۸ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علی (ع)، ۱۳۷۷ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، شرح اصول کافی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
- نراقی، ملااحمد، معراج السعادت، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۱ش.
- نراقی، مهدی، جامع السعادات، قم، نشر قائم آل محمد، ۱۳۸۸ش.
نویسنده: باقر صاحبی