پرش به محتوا

استعاذه

از ویکی امام خمینی

استعاذه: پناه‌بردن به حق‌تعالی از شر شیطان

اهمیت و جایگاه استعاذه

در اصطلاح دینی استعاذه دعایی است که به وسیله آن انسان برای دفع شرور، خود را در پناه خدای متعال قرار می‌دهد.[۱]

استعاذه در معنای وسیع آن، برخاسته از امری غریزی است. انسان هنگام رویارویی با خطر می‌کوشد با پناه جستن از قدرتی برتر به آرامش و اطمینان دست یابد؛ از این جهت از زمان‌های دور در میان اقوام بشر آداب و رسوم خاصی برای دفع شرور و آفات وجود داشته است. عرب پیش از اسلام برای رهایی از ناگواری و شرور، تعویذهای گوناگونی به کار می‌برده است.[۲] خداوند متعال در آیات مختلفی از قرآن، پیامبر اسلام را به استعاذه امر کرده است.[۳] اهمیت استعاذه در قرآن هنگامی آشکار می‌شود که دانسته شود دو سوره پایانی ناس و فلق، به همین موضوع اختصاص دارد.

در روایات نیز به مصادیق مهمی که می‌بایست هنگام استعاذه به آن توجه کرد، اشاره شده است؛ نظیر: وضو گرفتن، خواندن قرآن، رفتن به حمام، هنگام خواب و هنگام شروع به کار مخصوص.[۴] امام‌خمینی نیز به بحث استعاذه در آثار خویش اهمیت داده و یکی از آداب تلاوت قرآن را استعاذه می‌داند، ایشان با ارتقاء دادن بحث استعاذه به مباحث عرفانی، بر جایگاه و اهمیت آن افزوده است.[۵]

حقیقت و ماهیت استعاذه

اهل معرفت حقیقت استعاذه را به سه چیز می‌دانند؛ علم، حال و عمل. مراد از علم، علم عبد سالک است به خودش و عاجز بودش از جلب منافع و دفع ضررها و علم به اینکه خداوند قادر بر جلب منافع و دفع ضررهاست و احدی غیر از او قادر بر آن نیست؛ زمانی که این اعتقاد در قلب حاصل شد، حالتی به او دست می‌دهد که عملاً به خدا پناه می‌برد.[۶]

امام‌خمینی نیز در بیان حقیقت استعاذه معتقد است، استعاذه حالت و کیفیت نفسانی است که از علم کامل برهانی به مقام توحید و ایمان به این مقام حاصل می‌شود؛ یعنی سالک پس از آنکه از طریق عقل و نقل فهمید که استقلال و تأثیر منحصر در ذات مقدس الهی است و قلباً به آن ایمان آورد، در این حالت انقطاع و التجاء حاصل می‌شود، این حالت قلبی استعاذه است.[۷]

آداب و شرایط استعاذه

استعاذه دارای آداب و شرایطی است که با انجام آنها محقق می‌شود از جمله آنها:

  • اخلاص: در قرآن آمده تنها کسانی از اغوای شیطان در امان هستند که به مرحله اخلاص رسیده‌اند؛[۸] این اخلاص و خلوص همان انقطاعی است که در دعای معصومین علیهم‌السّلام نیز آمده است.[۹] امام‌خمینی نیز یکی از آداب مهم استعاذه را خلوص می‌داند که موجب می‌شود سالک از سلطنت شیطانی رهایی یابد.[۱۰]
  • ایمان: بر اساس آیات قرآنی، شیطان بر کسانی که ایمان آورده‌اند تسلطی ندارد، ازاین‌رو برای خروج از تصرف شیطان بایده ریاضت قلبی کشید تا حقایق ایمان وارد قلب شود.[۱۱]
  • توکل: به اعتقاد امام‌خمینی توکل از شعب ایمان است که واگذار نمودن امور به حق‌تعالی است؛ یعنی سالک تصرف در امور را منحصر به ذات خداوند می‌داند.[۱۲]

ارکان استعاذه

اهل معرفت برای استعاذه چهار رکن ذکر کرده‌اند:

مستعیذ (پناه برنده)

یعنی انسان از شرور عالم و تصرفات شیطانی، به خداوند پناه می‌برد.[۱۳] از نظر امام‌خمینی مستعیذ همان حقیقت انسان می‌باشد که از ابتدای سلوک تا انتهای سلوک مستعیذ است. به باور ایشان انسان قبل از شروع به سلوک و سیر الی الله، مستعیذ نیست؛ زیرا در مرحله نفس و تصرفات شیطانی است، از طرفی پس از پایان سلوک و رسیدن به فنای ذاتی نیز اثری از مستعیذ و استعاذه باقی نمی‌ماند.[۱۴] پس انسان در دو مقام مستعیذ نیست؛ یکی قبل از سلوک و یکی بعد از ختم سلوک و در دو مقام مستعیذ است؛ یکی حال سلوک الی الله و دیگری در حال صحو بعد از محو و رجوع از فنای مطلق.[۱۵]

مستعاذ منه

یعنی اموری که باید از آنها به خداوند پناه برد؛ در این زمینه عرفا و حکمای الهی نظرات متفاوتی را ارائه داده‌اند.[۱۶] به اعتقاد امام‌خمینی آنچه باید از آن به خداوند پناه برد، تنها شیطان است؛ زیرا فقط شیطان است که به واسطه دام‌های گوناگون، انسان را از وصول به مقصد الهی باز می‌دارد..[۱۷]

مستعاذ به

در این رکن بیان می‌شود که چه چیزی شایسته پناه بردن است؛ در نگاه اهل معرفت، استعاذه هر مستعیذ به پروردگارش از شرّ هر چیزی، آن است که به اسم مخصوص به آن شیء پناه برده شود، مثلاً زمانی که مریض به ربّش از شر مرض و آفات پناه می‌برد، در واقع به اسم شافی پناه می‌برد.[۱۸] امام‌خمینی در بیان این رکن معتقد است از آنجا که حقیقت استعاذه در سالک الی الله متحقق است، ازاین‌رو مستعاذ به، بحسب مقامات و مراتب سلوکی متفاوت است؛ زیرا از ابتدای سلوک تا مرحله قلبی، سالک به مقام ربوبیت پناه می‌برد؛ یعنی مستعاذ به مقام ربوبیت است، البته ربوبیت فعلی که با «أعوذ بکلمات الله التامات» مطابق می‌باشد. امّا هنگامی که سیر سالک به مقام قلب منتهی شد، در این حالت به مقام «ملک الناس» از شر تصرفات شیطانی پناه می‌برد و چون به مرحله روح ارتقاء یافت، به مقام «اله الناس» پناه می‌برد؛ وقتی به مقام سرّ رسید، به مقام «أعوذ بک منک» پناه می‌برد. البته به اعتقاد امام‌خمینی، از آنجا که اسم شریف «الله» در همه اسماء و صفات الهی سریان دارد و به دلیل اینکه اسم الله جامعیت دارد، با همه مقامات و مراتب تناسب دارد؛ از این رو استعاذه به اسم الله در تمام مقامات و مراتب صورت می‌گیرد.[۱۹]

مستعاذ لاجله

یعنی غایت استعاذه؛ به اعتقاد امام‌خمینی، سالک در هر مقامی که باشد، غایتی دارد و این غایت به دست آوردن کمال و سعادت است و چون در هر مقامی شیطانی قرین هست و دام‌های او مانع از بدست آوردن آن کمالات می‌شود، سالک به ناچار در هر مقامی برای بدست آوردن مطلوب خویش از آن شیطان و دام‌های او به خداوند پناه می‌برد.[۲۰]

پانویس

  1. طباطبائی، ج۲۰، ص۹۰۴-۹۰۵؛ مجید معارف، جایگاه و فلسفه استعاذه، ص۳.
  2. مجید معارف، جایگاه و فلسفه استعاذه، ص۴.
  3. نحل: ۹۸-۱۰۰؛ مؤمنون: ۹۷-۹۸.
  4. علل الشرایع، ج۱، ص۴۷۱؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۲؛ مجید معارف، جایگاه و فلسفه استعاذه، ص۴-۵.
  5. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰-۲۱۱؛ سرّالصلاة، ص۱۶ و ۸۳-۸۴.
  6. ابن‌عربی، الفتوحات المکیّه، ج۱، ص۴۲۱؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۷.
  7. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۷.
  8. سوره ص: ۸۲-۸۳.
  9. ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، ص۱۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۱، ص۹۹.
  10. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۲.
  11. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۶.
  12. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۷.
  13. ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۷۱؛ کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات کاشانی، ج۲، ص۴۴۰.
  14. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۸-۲۲۹؛ امام‌خمینی، سرّالصلاة، ص۸۳-۸۴.
  15. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۳۰.
  16. ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۷۲-۳۷۳؛ ابن‌عربی، فصوص الحکم، ج۱، ص۱۱۱؛ ارشد ریاحی، حقیقت استعاذه از دیدگاه ابن‌عربی، ص۲۹-۳۰.
  17. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۲۳۰-۲۳۱.
  18. کاشانی، تأویلات کاشانی، ج۲، ص۴۴۱-۴۴۲.
  19. امام‌خمینی، آداب الصلاه ص۲۳۲-۲۳۳.
  20. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۳۳-۲۳۴.

منابع

  • ابن‌عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دارالصادر، بی‌تا.
  • ابن‌عربی، محیی‌الدین، فصوص الحکم، تعلیقه ابوالعلاء عفیفی، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۴۶م.
  • ارشد ریاحی، علی، عابدینی، فاطمه، حقیقت استعاذه از دیدگاه ابن‌عربی، ملاصدرا و امام خمینی، پژوهشنامه متین، شماره ۶۵، ۱۳۹۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۸ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، علل الشرایع، انتشارات مکتبة الداوری، قم، بی‌تا.
  • طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات کاشانی، تصحیح سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، اصول کافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • معارف، مجید، جایگاه و فلسفه استعاذه از دیدگاه قرآن و حدیث، مجله بصیرت و تربیت اسلامی شماره ۲۵، ۱۳۹۲ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۵ش.

نویسنده: باقر صاحبی