اجداد امامخمینی، سلسله اجداد پدری و مادری امامخمینی و شرح احوال آنان.
نسب نیاکان امامخمینی به امامموسی کاظم(ع) میرسد و بیشتر آنان از مردان فاضل و مبلغ دین بوده و شماری از آنان در این راه به شهادت رسیدهاند.
پدر امامخمینی، سیدمصطفی فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق/ ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ش در خمین متولد شد. وی برای ارائه اصلاحاتی در امور منطقه به دیدار والی اراک میرفت که در میان راه به دست خانهای ستمکار خمین به شهادت رسید.
سیداحمد فرزند سیددینعلیشاه: متولد کشمیر هند و عالم دینی بودهاست. وی به قصد زیارت به کربلا و نجف رفت و در آنجا با یوسفخان از اهالی روستای فرفهان در نزدیکی خمین، آشنا شد. سیداحمد با سکینهخانم، خواهر یوسفخان، ازدواج کرد سیداحمد در خمین درگذشت و پیکرش در کربلا دفن شد.
سیددینعلیشاه، سیدصفدر، سیدامیرالدین، سیدحسین، سیدیحیی، سیدعبدالهادی، سیدنوروز، سیدحسن، سیدعبدالغنی، سیدمحمد جبل عاملی و سیدحیدر موسوی صفوی نیشابوری؛ که همگی از علما و زهاد بودند، اجداد پدری امامخمینی میباشند.
امامخمینی از سوی مادر نیز از خاندانی اصیل، پارسا و مردمدار بودهاست. هاجرخانم، مادر امامخمینی، دختر میرزااحمد خوانساری، زنی پارسا و خانهدار بود. هاجرخانم در سال ۱۳۳۶ق/ ۱۲۹۷ش از دنیا رفت و در مزار امامزاده احمد در خاکفرج قم دفن شد.
میرزااحمد، ملاحسین خوانساری و ملاحیدر خوانساری؛ از اجداد مادری ایشان هستند.
نسب امامخمینی
امامخمینی از سادات شناختهشدهاست و نسب نیاکان ایشان به امامموسی کاظم(ع) میرسد و بیشتر آنان از مردان فاضل و مبلغ دین بوده و در راه نشر مکتب اهل بیت هجرت کردهاند و شماری از آنان در این راه به شهادت رسیدهاند[۱]؛ اما به دلیل کمبود منابع، بیان خصوصیات زندگی همه نیاکان امامخمینی شدنی نیست؛ بهویژه که اطلاعات ناهمگونی و غیر دقیقی ازجمله در برخی منابع دانشنامهنگاری[۲] در منابع مختلف به دست داده شدهاست.[۳]
نسب امامخمینی از سوی پدر بنا به گفته برخی چنین است: سیدروحالله فرزند سیدمصطفی، فرزند سیداحمد، فرزند سیددینعلیشاه، فرزند سیدصفدر، فرزند سیدامیرالدین، فرزند سیدحسن، فرزند سیدیحیی، فرزند سیدعبدالهادی، فرزند سیدنوروز شهید، فرزند سیدحسن، فرزند سیدعبدالغنی، فرزند سیدمحمد جبل عاملی، فرزند سیدحیدر موسوی صفوی نیشابوری از اعقاب سیدحمزه، فرزند امامموسیبنجعفر (ع).[۴] تا سیدحیدر واسطهها در منابع بهطور مشخص ثبت شدهاست. سیدعبدالهادی فرزند سیدنوروز شجره نسب خود را تا امامموسیبنجعفر (ع) نوشته و همراه با قرآنی به حاکم کشمیر دادهاست.[۵] وضع اجداد امامخمینی تا سیددینعلیشاه اجمالاً روشن است؛ اما از آنجا به بعد روشن نیست که دینعلیشاه هندی بوده یا از ایران به هند رفتهاست؛ چنانکه از نظر فاصله زمانی و میانگین میان نسلها به نظر میرسد در ذکر سلسله اجداد برخی واسطهها افتادهاست. برادر امامخمینی، سیدمرتضی پسندیده یادآور شده جد اعلای وی در هندوستان ساکن بودهاست و از نام پدریِ وی، برادران و خواهرانش اطلاعی در دست نیست. وی از علمای کشمیر بوده و در همانجا نیز به شهادت رسیدهاست؛ ولی وی افزودهاست به نقل برخی از آگاهان، سیددینعلیشاه اصالتاً نیشابوری بوده که به کشمیر هجرت کردهاست.[۶] بر اساس محاسباتی که در برخی منابع انجام شده، سیددینعلیشاه در نخستین سالهای قرن سیزدهم هجری به کشمیر هجرت کردهاست.[۷] بر اساس گزارش دیگر، سه گروه از سادات آلابیطالب رضوی، حسینی و موسوی به کشمیر هند مهاجرت کردهاند و اجداد امامخمینی از سادات موسوی بوده و سیدشرفالدین موسوی معروف به بلبلشاه (م۷۲۷)، نه تنها نخستین شخص از این خاندان بلکه نخستین نفر از آلابیطالب بود که در قرن هشتم وارد کشمیر شد.[۸]
اجداد پدری
پدر امامخمینی، سیدمصطفی فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق/ ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ش در خمین متولد شد. او در حدود سال ۱۳۰۰ق با هاجرآغاخانم دختر میرزااحمد مجتهد خوانساری که ساکن خمین بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج شش فرزند بود: مولودآغاخانم، سیدمرتضی پسندیده، سیدنورالدین هندی، فاطمهخانم، آغازادهخانم و سیدروحالله.[۹] سیدمصطفی مردمدار و مظلومنواز بود و پناهگاه مردم در برابر اشرار و خانهای زورگو بهشمار میرفت. وی در بهمن یا اسفند ۱۲۸۱ش برابر با ذیالقعده یا ذیالحجه ۱۳۲۰ق[۱۰] برای ارائه اصلاحاتی در امور منطقه به دیدار عضدالسلطان والی اراک میرفت که در میان راه به دست خانهای ستمکار خمین به شهادت رسید و جنازهاش پس از مدتی به نجف منتقل و در قبرستان وادیالسلام دفن شد.[۱۱] (ببینید: خانواده امامخمینی)
- سیداحمد فرزند سیددینعلیشاه: وی جد نخست امامخمینی، متولد کشمیر هند و عالم دینی بودهاست. او در حدود سالهای ۱۲۴۰–۱۲۵۰ق، به قصد زیارت و تجدید دیدار دوستان به کربلا و نجف رفت و در آنجا با یوسفخان از اهالی روستای فرفهان در نزدیکی خمین، آشنا شد. یوسفخان به نمایندگی از مردم در پی دعوت از عالمی وارسته و شجاع برای منطقه خمین،[۱۲] سیداحمد را در سال ۱۲۵۴ق/ ۱۲۱۷ش با خود به این شهر آورد.[۱۳] سیداحمد در گسترش فضیلتها و مبارزه با منکرات جدی بود. یک بار در برابر قصد ناروای حاکم کمره در شکستن حریم خانوادهای ایستاد و بدون توجه به فراشهای والی، او را تهدید به مجازات کرد.[۱۴] وی که مردی متمول و دارای آب و ملک بود،[۱۵] در خانهاش به روی همگان باز بود و محرومان در خانهاش اطعام میشدند. وی در قحطی سال ۱۲۸۳ق/ ۱۲۴۵ش، از ثروتمندان خواست مستمندان را از یاد نبرند.[۱۶] سیداحمد در هفدهم رمضان ۱۲۵۷ق/ ۱۱ آبان ۱۲۲۰ش با سکینهخانم، دختر محمدحسین بیک، خواهر یوسفخان، از روستای فرفهان ازدواج کرد و تصویری از عقدنامه آنان در دست است.[۱۷] در برخی از منابع به نقل سیدمصطفی خمینی آمدهاست سیداحمد با سکینهخانم دختر یوسفخان ازدواج کرد.[۱۸] حاصل این پیوند سه دختر به نام صاحبهخانم، آغابانوخانم و سلطانخانم و فرزند چهارم سیدمصطفی بود. او دو همسر دیگر به نامهای شیرینخانم، دختر عابد گلپایگانی و بیبیجانخانم، دختر سبزعلی خمینی، داشتهاست[۱۹] و یکی از آن دو، فرزندی به نام سیدمرتضی داشته که در جوانی پیش از سال ۱۲۸۸ درگذشته است.[۲۰] سیداحمد در ۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ق در خمین درگذشت و پیکرش در کربلا دفن شد.[۲۱]
- سیددینعلیشاه فرزند سیدصفدر: جد دوم امامخمینی، معروف به سیدبزرگ، فرزند سیدصفدر بودهاست. وی به همراه پدر از دولتآباد هند به لکهنو رفت. او یک بار به کشمیر رفت؛ ولی در غائله فرقهگرایان علیه شیعیان سرینگر زخمی شد و پس از بازگشت به لکهنو درگذشت و در کولهگنج دفن شد. سیددینعلیشاه در نواحی شمالی هند نفوذ داشت و به ترویج دین مشغول بود و به دست مخالفان به شهادت رسید. وی افزون بر سیداحمد فرزندانی به نام سیدعبدالحکیم و سیدقاسم نیز داشتهاست.[۲۲]
- سیدصفدر فرزند سیدامیرالدین: وی از طب سررشته داشت و در سال ۱۲۴۶ همراه با دو فرزندش از دولتآباد به لکنهو هجرت کرد و یکی از فرزندانش معلم حاکم لکنهو شد و دیگری مانند پدر طبابت میکرد.[۲۳]
- سیدامیرالدین فرزند سیدحسین: نیای چهارم امامخمینی، عالمی دینی بوده و از شعر و ادب و حکمت نیز سررشته داشتهاست و برای شهدای کربلا مرثیه سروده و رسالههایی در حکمت نگاشتهاست.[۲۴]
- سیدحسین فرزند سیدیحیی: وی در علم و عمل و زهد کمنظیر بودهاست. شرح قانون بوعلی و کتاب ریاضالامه از آثار وی بوده و او کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی را نیز به زبان اردو برگردانده است.[۲۵] در برخی از منابع از وی با عنوان سیدحسین موسوی یاد شده که به اصفهان، قم، نجف و سامرا سفر کرده و از شیخیوسف بحرانی، الحدائق الناضره، اسماعیل خواجوی مازندرانی و محمد بهبهانی دارای اجازه بودهاست. وی در کشمیر نماز جمعه و جماعت برپا کرده و سرانجام در مبارزه با بدعت در دین به شهادت رسیدهاست.[۲۶]
- سیدیحیی فرزند سیدعبدالهادی: وی نیز عالمی زاهد و باتقوا بودهاست.[۲۷]
- سیدعبدالهادی فرزند سیدنوروز: از مردان پارسیگوی روزگار خود بوده و با حاکم کشمیر ارتباط داشتهاست.[۲۸]
- سیدنوروز فرزند سیدحسن: از دعوتگران به دین و مکتب اهل بیت(ع) بوده و همراه با برادرش سیدباقر در راه تبلیغ دین شهید شدهاست.[۲۹]
- سیدحسن فرزند سیدعبدالغنی: در حکمت و عرفان و فقه و حدیث عالم بوده و در راه مکتب تشیع به شهادت رسیدهاست.[۳۰]
- سیدعبدالغنی فرزند سیدمحمد: وی در شمار عرفا بودهاست و او را به علت کثرت سیر و سلوک «قدوة المرتاضین» و «سراج الملة و الحق» خواندهاند. سیدعبدالغنی در ساخت «امامباره» (نمادی به عنوان زیارتگاه ائمه (ع)) در جدی بال هند، با میرشمسالدین عراقی از سادات بزرگ هند در کشمیر همکاری داشتهاست[۳۱]؛ همچنین نخستین حسینیه در منطقه کشمیر در سرینگر با کوشش وی ساخته شد که هماکنون نیز از مراکز مهم شیعه بهشمار میآید.[۳۲] وی به هنگام نماز شب به دست مخالفان به شهادت رسید.[۳۳]
- سیدمحمد جبل عاملی فرزند سیدحیدر: او از سالکان باتقوا بوده و در کشمیر زندگی میکرده و در سایه فرمانروایی سلطان زینالعابدین حاکم کشمیر به ترویج دین مشغول بودهاست. وی از سوی میرمحمد همدانی فرزند سیدعلی همدانی، برای ترویج دین به تبت و کاشغر سفر کرد و به برکت وجودش عدهای به مکتب اهل بیت (ع) گرویدند.[۳۴] وی مساجد و مدارس گوناگونی بنا کرد و در سفر به عتبات با ابنفهد حلی دیدار و ابنفهد نسخهای از کتاب عدة الداعی را به وی تقدیم و در برگ اول آن از او با عناوینی چون «سیدسند» «حبر معتمد» و «مبلّغ شریعت» یاد کرد.[۳۵] بدخواهان فرقهگرا وجود وی را تحمل نکردند و او را به شهادت رساندند. وی در مالوه هند دفن شدهاست.[۳۶]
- سیدحیدر موسوی: از عرفای برجسته دوره خود بودهاست. مادر سیدحیدر خواهر سیدعلی همدانی بوده که گفته شده با شانزده واسطه به امامحسین(ع) میرسد.[۳۷] رساله نفحة العرفان و هدایة المسترشدین از تالیفات سیدحیدر بودهاست. وی به «آینهدار معرفت» مشهور و به امر تبلیغ امامیه اشتغال داشت.[۳۸] او در سال ۷۶۶ از اردبیل[۳۹] و به گزارشی از نیشابور به نمایندگی از دایی و پدر همسرش سیدعلی همدانی،[۴۰] برای ترویج دین به هند رفت. امنیت نسبی و وجود حکمرانان پیرو مکتب اهل بیت (ع) در هند از دیگر انگیزههای این مهاجرت بودهاست. علم و دانش و حسن معاشرت سیدحیدر با مردم، بوداییان و هندوان بسیاری را به دین اسلام هدایت کرد. سلطان اسکندر حاکم کشمیر به مبلغان اسلام احترام ویژه میگذاشت و به آنان کمک میکرد.[۴۱] سرانجام وی نیز در سرینگر هند در راه تبلیغ دین همراه سیدحسین کبروی به دست مخالفان به شهادت رسید و آن دو در منطقه «نمچه بل» دفن شدند. این منطقه بعدها به سیدحیدر پوره شهره شد.[۴۲]
امامخمینی در این سلسله، از اعقاب حمزه فرزند موسیبنجعفر (ع) است.[۴۳] مزار سیدحمزه در چند نقطه در ایران زیارت میشود؛ ازجمله در ری که عبدالعظیم حسنی(ع) به زیارت وی رفته و دربارهاش گفتهاست صاحب قبر از فرزندان موسیبنجعفر (ع) است.[۴۴] در کاشمر خراسان[۴۵] و در قم نیز مزاری با عنوان مزار سیدحمزه وجود دارد.[۴۶] میرشمسالدین عراقی نیز از دانشوران برجسته این خاندان است که در قرن نهم هجری در روستای کند، نزدیک سُلفان متولد شده و برای تبلیغ دین به کشمیر رفتهاست.[۴۷] وی سرانجام در راه تبلیغ دین همراه سی نفر از دوستانش به شهادت رسید و در روستای چادوره کشمیر دارای مزار است و نوادگانش در کشمیر زندگی میکنند.[۴۸]
اجداد مادری
امامخمینی از سوی مادر نیز از خاندانی اصیل، پارسا و مردمدار بودهاست. دربارهٔ اجداد مادری امامخمینی نیز اطلاعات اندکی در دست است. نیای مادری ایشان تا جایی که تاریخ نشان میدهد، مردمانی خوشنام و خدمتگزار و در ترویج دین سرآمد مردم روزگار خود بودهاند. هاجرخانم، مادر امامخمینی، دختر میرزااحمد خوانساری، زنی پارسا و خانهدار بود. سیدمصطفی پدر امامخمینی نزد میرزااحمد درس میخواند که رابطه استاد و شاگردی به خویشاوندی پیوست و در حدود ۱۳۰۰ق سیدمصطفی با هاجرخانم ازدواج کرد. هاجرخانم با وی به نجف رفت و بازگشت و در طول زندگی فرزندان شایستهای پروراند. او پس از شهادت همسر به تربیت فرزندان پرداخت. هاجرخانم با کمک عمه فرزندان خود، موضوع قتل همسرش را پیگیری کرد.[۴۹] وی در سال ۱۳۳۶ق/ ۱۲۹۷ش از دنیا رفت و در مزار امامزاده احمد در خاکفرج قم دفن شد.[۵۰] (ببینید: خانواده امامخمینی)
- میرزااحمد فرزند ملاحسین خوانساری: میرزااحمد جد نخست مادری امامخمینی معروف به «حاجآخوند» فرزند ملاحسین خوانساری بود که در حدود نیمه قرن سیزدهم قمری در خمین متولد شد. وی پس از آموختن علوم دینی نزد پدر و دیگر استادان، در صنف روحانیت درآمد.[۵۱] وی به علم و تقوا و سادهزیستی شهره بود. مردم خمین وی و خانوادهاش را به نیکی و درستکاری میشناختند. او زندگی سادهای داشت و به جای پدر در مسجد جامع شهر نماز جماعت برپا میکرد و به طلاب نیز درس میداد. ملااحمد در سال ۱۳۱۳ق در حدود صدسالگی درگذشت.[۵۲]
- ملاحسین خوانساری: ملاحسین جد اعلای مادری امامخمینی، فرزند ملامحمداسماعیل و نواده ملاحیدر فرزند محمد است که در سال ۱۲۱۰ق از خوانسار به خمین هجرت کرده بود. وی از علمای فاضل خمین بود و در مسجد جامع شهر نماز جماعت برپا میکرد و در خمین درگذشت. وی افزون بر میرزااحمد که عالم دینی بود، چهار پسر دیگر داشت که دو نفر از آنان به نام ملامحمدجواد و فضلالله رجایی نیز در زمره اهل علم بودند و جزو مشایخ و بزرگان کمره شمرده شده و مورد تکریم و احترام زیاد مردم بودند.[۵۳]
فضلالله رجایی عموی مادر امامخمینی در خمین مکتبخانه داشت و امامخمینی در کودکی در آن درس خواندهاست. وی به همراه فرزندان برادر خود سیدمصطفی برای طلب قصاص از قاتلِ برادر به تهران آمد. وی در خمین درگذشت و در مزار امامزاده ابوطالب به خاک سپرده شد.[۵۴] ملاحیدر خوانساری جد ملاحسین، از شاگردان سیدمحمدباقر میرداماد، از علمای دوره صفویه بودهاست.[۵۵] وی از استادان حکمت بود و رسالهای به نام مضیء الاعیان فی استخراج اسماء اهل البیت (ع) من القرآن دارد. او را صاحب زبدة التصانیف نیز میشناسند.[۵۶]
پانویس
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۵۹–۲۶۳؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۵۲–۶۶.
- ↑ ← حاجمنوچهری، خمینی، روحالله، ۲۲/۶۶۶.
- ↑ ← مقدمی شهیدانی، نقدی بر مدخل امامخمینی در دایرةالمعارف تشیع، ۲۹–۳۲.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰–۲۶۲.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.
- ↑ پسندیده، خاندان امامخمینی، ۱۵.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۱۶.
- ↑ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۵۵.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۷۱–۷۲.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۶.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۷۶–۷۷ و ۸۲.
- ↑ بابایی، ۲۴۲؛ پسندیده، خاطرات، ۴۲.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۶.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۴۵.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی به روایت اسناد، ۳۲–۵۷.
- ↑ قادری، زندگی امامخمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، ۱/۸۴.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی به روایت اسناد، ۲۶–۲۷.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۶.
- ↑ پسندیده، تاریخ خاندان امام، ۱۴–۱۶.
- ↑ پسندیده، پابهپای آفتاب، ۱/۱۸؛ اطلاعات هفتگی، ۹.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۲۴.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲–۲۶۳.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.
- ↑ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۶.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۲.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱–۲۶۲.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.
- ↑ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.
- ↑ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰–۲۶۱.
- ↑ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۱.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰؛ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۱۳ و ۱۱۵–۱۱۶.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۵۵.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۰.
- ↑ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۰.
- ↑ ریاضی یزدی، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام، ۲۶۱؛ گلی زواره، امامزاده حمزه، ۱۳۳–۱۴۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۳۱۳.
- ↑ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱/۱۷.
- ↑ ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۱۵–۱۱۶.
- ↑ اطهر رضوی، شیعه در هند، ۱/۲۷۵؛ هالیستر، تشیع در هند، ۱۶۱–۱۶۲؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۲.
- ↑ رضوی، مصاحبه، ۵؛ حسینی کشمیری، خاندان امامخمینی در کشمیر، ۶۲.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۸۶؛ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۹۷.
- ↑ مروی، کتاب و دریا، ۳۱۷–۳۱۸.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۲.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۲.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۱.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۳–۶۴.
- ↑ حسینی یزدی و دیگران، دانشمندان خوانسار، ۸۶.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۶/۲۷۵.
منابع
- اطلاعات هفتگی، مجله، شماره ۲۴۳۸، ۲۴/۲/۱۳۶۸ش.
- اطهر رضوی، شیعه در هند، سیدعباس، شیعه در هند، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۴ق.
- بابایی، رضا، کارنامه نور، زندگینامه امامخمینی، مجله حضور، شماره۳۸، ۱۳۸۰ش.
- سیدمرتضی پسندیده، تاریخ خاندان امام به روایت برادر امام، مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره ۳ و ۴، ۱۳۷۱ش.
- سیدمرتضی پسندیده، مصاحبه، چاپشده در خاندان امامخمینی، تدوین محمدجواد مرادینیا، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- سیدمرتضی پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، گفتهها و نوشتهها، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- سیدمرتضی پسندیده، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، نشر پنجره، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- ترکمان، اسکندر بیگ، تاریخ عالم آرای عباسی، تحقیق ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- حاجمنوچهری، فرامرز، خمینی، روحالله، چاپشده در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سیدکاظم بجنوردی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- حسینی کشمیری، سیدمحسن، خاندان امامخمینی در کشمیر، چاپشده در مجموعه مقالات کنگره بینالمللی چشمه آفتاب، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- حسینی یزدی، سیدمحمدعلی و دیگران، دانشمندان خوانسار در کتب تراجم، قم، دفتر کنگره محقق خوانساری، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- رضوی، سیدقلبی حسین، مصاحبه، مجله اخبار شیعیان، شماره ۴۲، ۱۳۸۸ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۶ش.
- ریاضی یزدی، حشمتالله، مختصری از شجره نامه خاندان حضرت امام برگرفته از کتاب خاطرات آیتالله پسندیده، گفتهها و نوشتهها، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- قادری، سیدعلی، زندگی امامخمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- گلی زواره، غلامرضا، امامزاده حمزه و فرزندانش تا امامخمینی، مجله فرهنگ کوثر، شماره ۷۷، ۱۳۸۸ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مرادینیا، محمدجواد، خاندان امامخمینی به روایت اسناد، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- مروی، ابوالفضل، کتاب و دریا، گزارشی از آرامگاه سه بانوی خاندان امامخمینی در قم، مجله حضور، شماره ۱۹، ۱۳۷۶ش.
- مقدمی شهیدانی، سهراب، نقدی بر مدخل امامخمینی در دایرةالمعارف تشیع، تهران، بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه تاریخ انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۷ش.
- ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، تصحیح علی دوانی، تهران، رهنمون، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- هالیستر، تشیع در هند، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمه آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
پیوند به بیرون
- غلامرضا گلی زواره، مقاله «اجداد امامخمینی»، دانشنامه امامخمینی، ج۱، ص۴۶۶–۴۷۰.