حیثیات، احوال و شئون گوناگون موجود در یک متن وجودی هستند که در عین حضور در متن، وجود بالذات و حقیقی ندارند، بلکه مصداق بالعرض وجود بشمار میآیند.
اهمیت و جایگاه و اهمیت حیثیات
حیثیات در اصطلاح فلسفی، تقرر احوال، شئون، صفات هر امری به حسب خودِ آن امر که از حاق ذات متن آن امر بدست آمده است، میباشد.[۱] فلاسفه اسلامی برای تبیین مسائل، مبانی و تقریر چگونگی ماهیات از انواع حیثیات بهره بردهاند.[۲] مسئله حیثیات فلسفی در حل نحوه خارجیت با تفسیری خاص از عینیت یا اعتباریت اشیاء نقش ایفاء میکند.[۳] امامخمینی نیز در آثار فلسفی، اصولی و عرفانی خویش از انواع حیثیات برای تقریر ماهیت و وجود بهره برده است.[۴] ایشان در مواردی با ارتقاء بحث به مباحث عرفانی، از این حیثیات بهره برده است.[۵]
حقیقت و اقسام حیثیات
در حکمت متعالیه از آنجا که ماهیات تنها مصداق بالعرض برای وجود به شمار میآیند، با این حال، معنای بالعرض بودن، انکار ماهیات و کثرات و هیچ و پوچ دانستن آنها نیست. فهم دقیق این مطلب در تبیین و توضیح انواع حیثیتها است که عبارتند از:
۱- حیثیت تعلیلی: در این حیثیت حکمی بر موضوعی حمل میشود ولی به واسطه غیر، مانند اینکه میشود: «ألمعلول موجود بالعلة» در این قضیه وجود و موجودیت برای معلول در نظر گرفته است؛ ولی این وجود و موجودیت به ایجاد علت است و علت حیثیت تحلیلی موجودیت معلول است؛ یعنی علت حقیقتاً وجود دارد و معلول نیز و جود دارد؛ ولی وجود معلول به سبب وجود علت است.
۲- حیثیت تقییدی: در این حیثیت حکمی بر موضوع حمل میشود؛ ولی حکم اولاً و بالذات برای موضوع نیست، بلکه برای غیر است و بالعرض به موضوع نسبت داده میشود.
۳- حیثیت اطلاقی: در این قسم هیچ حیثیتی لحاظ نمیگردد نه حیثیت تعلیلی و نه حیثیت تقییدی، مانند آن که گفته میشود «الله موجود» وجود خداوند متعال نیاز به حیث تعلیلی و تقییدی ندارد..[۶]
امامخمینی نیز با تقسیم حیثیات به اطلاقی، تعلیلی و تقییدی،[۷] همه کسانی که ماهیت را اعتباری میدانند، در واقع وجود را حیث تقییدی آن قلمداد میکنند. به اعتقاد ایشان هر موجود ممکنی، جنبه وجودی و جنبه ماهوی دارد، اما هر دو جنبه نمیتوانند اصیل باشند، بلکه آنچه تمام متن این موجود خارجی را تشکیل میدهد، وجود است نه ماهیت.[۸] این کلام به این معنا نیست که ماهیت، صرفاً امری ذهنی است و هیچگونه واقعیتی در خارج ندارد، بلکه ماهیت نیز در خارج واقعیت و تحقق دارد؛ اما تحقق ماهیت از گونه واقعیت و تحقق وجود نیست؛ زیرا اساساً ذات ماهیت از سنخ وجود نیست، لکن چون ماهیت چگونگی، حالت و کیفیت وجود است؛ ازاینرو موجود و متحقق به وجود خواهد بود، پس موجودی که با حیثیت تقیدی متحقق و موجود است، مصداق موجود بالعرض خواهد بود.[۹]
انواع حیثیت تقییدی
حیثیت تقییدی به نوبه خود، به چند قسم قابل تقسیم است؛ زیرا اعتباری بودن نیز میتواند در درون خود تفاسیر متفاوتی را داشته باشد، بر این اساس فهم انواع حیثیت تقییدی ضروری است که عبارتند از:
۱- حیثیت تقییدی نفادی: این قسم از حیثیت تقییدی در فلسفه صدرایی، برای رابطهای است که میان وجود و ماهیت ادعا میشود. حقیقت واحده وجود در خارج، متعین به تعینات گوناگون است که هر کدام محدود به حدود خاص خود است و ماهیات از همین حدود و تعینات اشیاء انتزاع میشود؛ ازاینرو ماهیت از نفاد، حدّ و پایان شیء به دست میآید؛ لذا ماهیات در حدود وجودات ریشه دارند؛ نه در متن آنها.[۱۰]
۲- حیثیت تقییدی اندماجی: این نوع حیثیت با بحث مهم معقول ثانی در فلسفه اسلامی گره خورده است. در انتزاع این مفاهیم متأثر از وضعیت نفسالأمری و خارجی متن یک واقعیت است و از طرف دیگر حقایق مورد حکایت این مفاهیم در خارج به شکل جدا از هم موجود نیستند، بلکه به نحو انباشته، جمعی و اندماجی در خارج موجودند و این ذهن است که این حیثیتهای مجتمع را از هم جدا میکند و برای هر کدام مفهومی را میسازد.[۱۱]
۳- حیثیت تقییدی شأنی: این نوع حیثیت در جایی مطرح میشود که یک حقیقت واحد با دارا بودن ویژگی و انبساط و اطلاق و نحو وجود سِعی، خود را در مراتب و مراحل گوناگون و متمایز نشان دهد و با تنزل از اطلاقش، در هر مرتبه عین همان مرتبه باشد و این مقیدات به نفس مطلق در مرتبه تعینی شأن موجودند و خود مقیدات وجودی جدا از وجود مطلق و در عرض آن ندارند،؛ ازاینرو مقیدات شأن و ظهور آن مطلق به شمار میآیند نه وجودی مغایر با آن.[۱۲]
امامخمینی نیز به اقسام حیثیت تقییدی توجه داشته و در آثار خوش به کار برده ست. لکن سوالی که در اینجا مطرح است این است که اعتباری بودن ماهیت در نگاه امام با کدام یک از اقسام حیثیت تقییدی سازگار است؟ در آثار امام درباره اعتباریت ماهیت عبارات گوناگونی یافت میشود که با حیث نفادی، اندماجی، سرابی و شأنی سازگار است؛ به این بیان که با مراجعه به آثار اصولی امام میتوان گفت به دلیل پذیرش کلی طبیعی در خارج به وجود افراد، به حیث اندماجی و یا حداقل به حدی و نفادی قائل شدهاند.[۱۳] اما ایشان در کتب عرفانی از آنجا که کلی طبیعی را معدوم میداند، قائل به حیث سرابی و شأنی ماهیت میباشند.[۱۴] امام در بعضی از تعابیر خود از ماهیت به عنوان تعینات نام برده که با حیث نفادی سازگار است.[۱۵] و در مواردی امامخمینی ماهیت را به طور کلی از خارج نفی کرده و ماسویالله را شأن، وجودات رابط و عین فقر و نیاز دانسته است.[۱۶] و در برخی عبادت خویش حتی وجودات ماسویالله را در شهود عارف خیال میداند و قائل به حیث شأنی کثرات شده است.[۱۷]
پانویس
- ↑ درگاهیفر، حقایق اندماجی، ص۶-۵؛ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری،، ص۱۸۲.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱، ص۳۸-۳۹؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱ و ۴۵۴؛ آشتیانی، هستی از نظر فلسفه و عرفان، ص ۲۰۳-۲۰۴؛ ملاصدرا، مشاعر، ص۵۴.
- ↑ درگاهیفر، حقایق اندماجی، ص۶؛ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ص۱۸۲-۱۸۴.
- ↑ امامخمینی،، تقریرات فلسفه، ج ۲، ص۱ و ۱۹۹؛ شرح چهل حدیث، ص۶۰۷؛ جواهر الاصول، ج۱، ص۹۸؛ الطلب والاراده، ص۳۲ و ۷۲؛ تهذیب الاصول، ج۱، ص۲۴۱؛ مناهج الوصول، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ص۵۸ و ۶۶؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۲۳ و ۲۸۷.
- ↑ آشتیانی، هستی از نظر فلسفه و عرفان، ص۲۰۳-۲۰۴؛ رضایی، چیستی آفرینش در نگاه ملاصدرا، ص۱۶۸-۱۷۰، صاحبی، حکمت معنوی، ص۱۴۸.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۶؛ شرح دعای سحر، ص۱۱۶؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۷۰-۷۱)
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۰۷؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۱۴۹.
- ↑ امامخمینی، جواهر الاصول، ج۱، ص۹۸؛ الطلب و الاراده، ص۳۲، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱، ص۳۹ و ۸۷.
- ↑ ملاصدرا، المشاعر، ص۵۴؛ الشواهد الربوبیه، ص۳۸-۳۹: درگاهیفر، حقایق اندماجی، ص۶؛ رضایی، چیستی آفرینشی در نگاه صدرا، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ رضایی، چیستی آفرینش در نگاه صدرا، ص۱۷۲-۱۷۳؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۱۵۳-۱۵۵.
- ↑ امامخمینی، تهذیب الاصول، ج۱، ص۲۴۱؛ مناصح الوصول، ج۱، ص۲۸۹؛ جواهر الاصول، ج۲، ص۲۶۰؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۷۸-۷۹.
- ↑ مصباح الهدایه، ص۶۶.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۲۳؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۱۵۷.
- ↑ مصباح الهدایه، ص۵۸، ۶۶؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۲۸۷؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۷۹-۸۰.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ص۶۶؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۱۵۸.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، الطلب والاراده، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۴۲۱ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تهذیب الأصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جواهر الأصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مناهج الوصول الی علم الاصول، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- آشتیانی، جلالالدین، هستی از نظر فلسفه و عرفان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۵ش.
- درگاهیفر، رضا، حقایق اندماجی از دیدگاه عارفان مکتب ابن عربی، حکمت عرفانی، شماره۷، ۱۳۹۳ش.
- رضایی، مرتضی، بررسی و نقد حقیقت آفرینش از دیدگاه ملاصدرا، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی، ۱۳۹۶ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج ، ۱۳۹۸ش.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تحقیق آشتیانی، مشهد، مرکز جامع نشر مشهد، ۱۳۶۰ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، المشاعر، به اهتمام هانری کربن، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۶۳ش.
- یزدانپناه، یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی، امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
نویسنده: باقر صاحبی