عبدالرسول قائمی در سال ۱۲۷۵ش در دیزچه اصفهان به دنیا آمد و در نوزدهسالگی برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه اصفهان رفت. وی در ادامه به قم رفت و در درس عبدالکریم حائری حاضر شد. او سپس به نجف رفت و از دروس میرزامحمدحسین نائینی، ضیاءالدین عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی بهره برد.
![]() | |
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | عبدالرسول قائمی |
تاریخ تولد | ۱۰ دی ۱۲۷۵ش |
زادگاه | دیزچه، اصفهان |
تاریخ وفات | ۱۴ بهمن ۱۳۷۲ش |
محل دفن | حرم حضرت معصومه(س)، قم |
شهر وفات | اصفهان |
اطلاعات علمی | |
استادان | عبدالکریم حائری یزدی، میرزامحمدحسین نائینی، ضیاءالدین عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی |
محل تحصیل | حوزه علمیه اصفهان، حوزه علمیه قم، حوزه علمیه نجف |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | فعال در نهضت امامخمینی، مبارزه با رژیم پهلوی |
اجتماعی | فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در آبادان |
قائمی در سال ۱۳۱۵ برای تبلیغ به آبادان رفت که منبرهای او با استقبال مردم مواجه شد و از سیدابوالحسن اصفهانی خواستند که او در آبادان بماند و ایشان پس از دریافت دو نامه از استاد خود، در آبادان سکونت اختیار کرد و در مبارزه با افکار کسروی و نیز در ملی شدن صنعت نفت فعال بود.
قائمی در نهضت امامخمینی نیز فعال بود و در رأس روحانیون آبادان قرارداشت و با تدبیری که داشت پناهگاهی برای مبارزان بود و در خروج مخفی مبارزان به عراق و آوردن اعلامیههای امامخمینی به ایران نقش زیادی داشت.
قائمی تا سال ۱۳۶۰ در آبادان سکونت داشت ولی دوازده سال آخر عمر خود را به اصفهان برگشت و به اقامه جماعت و تفسیر قرآن اشتغال داشت و در سال ۱۳۷۲ و در ۹۷ سالگی در اصفهان درگذشت و طبق وصیت او در قم و در یکی از حجرههای حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
زندگینامه
عبدالرسول قائمی، در ۲۴ رمضان ۱۳۱۴ق/ ۱۰/۱۲/۱۲۷۵ش در دیزچه اصفهان به دنیا آمد.[۱] او در نوزدهسالگی برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه اصفهان رفت و پس از فراگیری دورههای سطح و مقدمات نزد استادانی چون: سیداحمد دربامامی، علی یزدی، سیدعلی نجفآبادی، سیدمحمد نجفآبادی و سیدمحمدرضا خراسانی، به قم رفت و در درس عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد.[۲] او سپس به نجف اشرف سفر کرد و در حوزه علمیه نجف، نزد میرزامحمدحسین نایینی، ضیاءالدین عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی، بهره برد[۳]
مبارزات سیاسی
قائمی در سال ۱۳۱۵ و در اوج خفقان رضا پهلوی، برای تبلیغ چند ماهه به آبادان رفت. استقبال عمومی از منبرهای او و تقاضای متدینان شهر از مرجع تقلید وقت، سیدابوالحسن اصفهانی، موجب شد قائمی پس از دریافت دو نامه از این استاد خود، عمل به دستور او را لازم بداند و به آبادان سفر کند. او در مدت کوتاهی، یگانه عالم آبادان شد.[۴] و تأثیر بهسزایی در مبارزه با پیروان سیداحمد کسروی و فرقه بهاییت در این شهر داشت.[۵] وی همچنین در متن مبارزه برای ملیکردن صنعت نفت حاضر بود و با سیدمجتبی نواب صفوی و فدائیان اسلام نیز ارتباط نزدیک داشت.[۶]
حمایت از نهضت امامخمینی
قائمی از آغاز نهضت امامخمینی در سال ۱۳۴۱، با ایشان همراه بود و با صدور اعلامیههای مختلف، از نهضت حمایت میکرد.[۷] در فروردین ۱۳۴۳، پس از آزادی امامخمینی، قائمی در تلگرامی، بازگشت ایشان به قم را تبریک گفت و ایشان نیز در پاسخ، از تلاش او در اعتلای اسلام قدردانی کرد و توفیق علمای اسلام را، از خداوند درخواست کرد.[۸] ایشان همچنین در اسفند ۱۳۴۸، برای قائمی اجازهنامه شرعی در امور حسبیه صادر کرد.[۹]
قائمی در رأس روحانیان آبادان، افزون بر اینکه احیاکننده آبادان از جهت مسائل دینی و مذهبی بود، این شهر را به پل ارتباطی مبارزان داخل کشور با امامخمینی در نجف تبدیل کرد؛ چنانکه با تدبیر خاصی که داشت، پناهگاهی برای مبارزان و روحانیان مبارز بود و مزاحمتهای ساواک برای مبارزان را خنثی میکرد.[۱۰] او افزون بر انتقال پیامهای امامخمینی، در خروج مخفیانه مبارزان تحت تعقیب رژیم پهلوی از کشور، از راه آبادان و خرمشهر، نقش مؤثری داشت و مورد اعتماد امامخمینی بود؛ چنانکه نزدیکترین افراد خانواده ایشان نیز با کمک وی از کشور خارج میشدند.[۱۱]
وی که یکی از نمایندگان امامخمینی در دریافت وجوه شرعی در استان خوزستان بود، به همین دلیل بیشتر مورد سوءظن و تعقیب ساواک بود.[۱۲]
گستردگی اسناد موجود از ساواک که دربارهٔ پیگیری اقدامات قائمی وجود دارد، دستمایه تدوین و انتشار کتاب مستقلی از مجموعه یاران امام، در ۶۰۰ صفحه دربارهٔ وی شدهاست.[۱۳]
عبدالرسول قائمی که منشأ بسیاری از اقدامات فرهنگی و اجتماعی در آبادان بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، همچنان تا سال ۱۳۶۰ در آبادان ماند. پس از آن به دیار خود، اصفهان بازگشت و دوازده سال در این شهر به اقامه جماعت و تفسیر قرآن پرداخت. وی در چهارده بهمن ۱۳۷۲، در ۹۷ سالگی درگذشت و پیکرش پس از تشییع در اصفهان، برابر وصیت خودش به قم منتقل شد و در یکی از حجرههای صحن بزرگ حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۱۴]
پانویس
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۹ و ۲.
- ↑ جمی، خاطرات، ۹.
- ↑ جمی، خاطرات، ۹.
- ↑ جمی، خاطرات، ۹–۱۱؛ طاهری خرمآبادی، خاطرات، ۲۸۰–۲۸۱.
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۱–۱۲.
- ↑ طاهری خرمآبادی، خاطرات، ۱۴–۱۶.
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۱–۱۲. جم.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۹۸.
- ↑ جمی، خاطرات، ۸۹–۹۴.
- ↑ جمی، خاطرات، ۹۳؛ طاهری خرمآبادی، خاطرات، ۲۸۱؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، سیوسه و ۱۷۰.
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۶۷.
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک.
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۲–۴۷.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- جمی، غلامحسین، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین غلامحسین جمی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- طاهری خرمآبادی، سیدحسن، خاطرات آیتالله سیدحسن خرمآبادی، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله عبدالرسول قائمی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.