۲۱٬۱۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حزبالله'''، جریان فکری شکلگرفته در [[ایران]] و [[جهان اسلام]] بر اساس ارزشهای اسلامی. | '''حزبالله'''، جریان فکری شکلگرفته در [[ایران]] و [[جهان اسلام]] بر اساس ارزشهای اسلامی. | ||
== مقدمه == | |||
حزب را گروهی از مردم،<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۳۸.</ref> گروه دارای قدرت و قاطعیت<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۱.</ref> و عقیده و گرایش واحد<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳/۱۶۵.</ref> معنا کردهاند. واژه حزبالله به معنای گروه، لشکر و یاران خداست<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۱.</ref> و به مؤمنان، صالحان، حافظان قرآن، مصلحان<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۷۸۲۳.</ref> و نگهدارندگان و یاریکنندگان [[دین خدا]] و [[رسول اکرم(ص)]]<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۵۱۰.</ref> گفته شدهاست. | |||
== پیشینه == | |||
در [[قرآن کریم]] واژه «حزبالله» دو بار آمدهاست و آن را کسانی معرفی کرده که به خدا، [[روز قیامت]] و پیامبر اکرم (ص) [[ایمان]] دارند، خدا را از خود خشنود میسازند، از میان دشمنان خدا و پیامبر و اهل ایمان، کسی را به دوستی برنمیگزینند<ref>مجادله، ۲۲.</ref> و ولایت خداوند تعالی و پیامبر (ص) و اهل ایمان را پذیرفتهاند.<ref>مائده، ۵۶.</ref> حزبالله گروهی است که ایمان محکم، [[تقوا]] و [[عمل صالح]] دارد و در میان خود، دارای اتحاد و همبستگی کامل و آگاهی و آمادگی کافی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴/۵۳۴.</ref> در برابر حزبالله، [[حزب شیطان]] و منافقان قرار دارند که تظاهر به [[اسلام]] میکنند؛ ولی در باطن، با دشمنان خدا پیوند دوستی دارند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹/۳۴۲.</ref> واژه «حزبالشیطان» نیز دو بار در یک آیه، تکرار شدهاست.<ref>مجادله، ۱۹.</ref> | |||
پیامبر اکرم (ص) نزدیکی به خدا و فرستاده او را به منزله پیوستن به حزبالله شمردهاست.<ref>حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد (ص) و اسناد صدر اسلام، ۳۳۵–۳۳۸.</ref> [[جعفربنابیطالب]] نیز وقتی به همراه مهاجرین دیگر، نزد [[نجاشی]] حاکم حبشه رسید، خود و گروه همراه خود را «حزبالله» و پیرو پیامبری معرفی کرد که به نیکی، فرمان میدهد و از بدی، بازمیدارد و به خوشرفتاری با همسایه و ارتباط با خویشان و یتیمنوازی و پرستیدن خداوند فرامیخواند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۲۶۹–۲۷۱.</ref> | |||
از مصادیق حزبالله در عصر پیامبر اکرم (ص) مؤمنانی بودند که [[ولایت امیرالمؤمنین علی(ع)]] را پذیرفته بودند<ref>طباطبایی، المیزان، ۶/۱۶–۱۷.</ref>؛ چنانکه پیامبر (ص) ایشان را معیار شناخت حزبالله معرفی کردهاست.<ref>صدوق، الامالی، ۱۲۳ و ۳۶۸.</ref> [[امیرالمؤمنین(ع)]] نیز حزب و گروه<ref>طوسی، ۲۷۰.</ref> و [[شیعیان]] خود را<ref>مغربی، شرح الاخبار، ۴۹۹.</ref> حزبالله شمردهاست؛ چنانکه [[امامصادق(ع)]]، [[امامان(ع)]] و شیعیان آنان را حزبالله نامیدهاست<ref>صدوق، التوحید، ۱۶۶.</ref>؛ نیز در روایتی یاران اندک و صبور طالوت (ع) که در برابر نوشیدن آب، مقاومت کردند، حزبالله معرفی شدهاند.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۰۷.</ref> | |||
برخی مصداق عام حزبالله را در دوران معاصر، ملت ایران شمردهاند که با پیروی از پیامبر (ص) و رهبری [[امامخمینی]]، تاریخ شاهنشاهی ایران، بلکه تاریخ همه [[مستضعفان]] را دگرگون و اسلام را دوباره احیا کردند<ref>← علمالهدی، ویژگیهای حزبالله، ۸.</ref>؛ اما حزبالله در مصداق خاص، به آن دسته از انقلابیان مذهبی و معتقد به بینش اسلامی و رهبری روحانیت و در رأس آن امامخمینی، گفته شده که به اسلام فقاهتی اعتقاد دارند، اصل [[ولایت فقیه]] را ضامن موفقیت انقلاب بهشمار میآورند، بر حفظ ارزشها اصرار دارند و از شرق و غرب تبرّی میجویند و مبارزه با [[استکبار]] را تا نابودی آن وظیفه خود میدانند.<ref>← محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۱۵۶.</ref> در ادبیات سیاسی معاصر عنوان حزبالله نخست دربارهٔ گروههای مذهبی خیابانی که با اعضای گروههای مخالف یعنی ائتلاف رئیسجمهور وقت، [[سیدابوالحسن بنیصدر]] و [[سازمان مجاهدین خلق]] درگیر میشدند، به کار میرفت؛ اما پس از بمبگذاری در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] در تیرماه ۱۳۶۰، جنبه عمومی یافت و این گرایش در سطح دولت تحکیم شد و دولت خود را دولت حزبالله نامید<ref>برزین، جناحهای سیاسی در ایران از دهه ۱۳۶۰ تا دوم خرداد ۱۳۷۶، ۴۹–۵۰.</ref>؛ با این حال، نگاه امامخمینی بهطور عمده ناظر به معنای عام حزبالله و مردم معتقد به اسلام و انقلاب بودهاست. | |||
== شاخصهها == | |||
امامخمینی در دیماه ۱۳۵۷، دربارهٔ معنای حزبالله، خاطرنشان کرد که هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق شیعی برخوردار باشد، یک عضو از اعضای حزباللَّه است و تمامی دستورها و خط مشی حزبالله را قرآن و اسلام بیان کردهاست و این حزب غیر از احزاب متداول امروز دنیاست. ایشان بر همین اساس تمام مردم [[ایران]] را در هر سِنی، از زن و مرد که با شعارهای اسلامی با [[رژیم پهلوی]] مبارزه میکردند، در شمار حزبالله معرفی میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۰۸.</ref> و معتقد بود آنان به خدا ایمان و اخلاص واقعی دارند و همین ویژگی موجب پیروزی آنان در جبهه درونی و بیرونی و جنگ با گروههای شیطانی میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۸.</ref> از نظر ایشان همواره دو حزب الهی و شیطانی در عالم، وجود داشتهاست: حزبالله که در راه مستقیم قرار دارد و به سوی خدا و [[الوهیت]] و ملکوت دعوت میکند و حزبهای شیطانی که اکثریت را تشکیل میدهد و به طبیعت و خود و غیر خدا فرا میخواند. ایشان بر اساس این شاخصهها باور داشت انسان میتواند با ارزیابی خود، دریابد در کدام یک از این دو حزب قرار دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۹۱.</ref>؛ همچنین ایشان معیار خوب یا بدبودن هر حزبی را عقیده و اندیشه آن و الهی یا غیر الهیبودن آن میدانست و معتقد بود همه احزاب و گروهها باید با محور قراردادن [[رضایت الهی]] و دعوت به سوی او در شمار حزبالله درآیند و اگر اندیشهای غیر از این در سر دارند بدانند که در حزب شیطان قرار گرفتهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۹۳–۱۹۴.</ref> | |||
از سوی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی گروههایی با نام «حزبالله» در کشورهای دیگری ازجمله [[کویت]] و [[عربستان سعودی]] <ref>اخبار شیعیان، ۵۰.</ref> و [[لبنان]] آغاز به کار کردند که [[حزبالله لبنان]] مشهورترین آنهاست؛ این جنبش که متأثر از نهضت امامخمینی است، در سال ۱۹۸۲م/ ۱۳۶۱ش همزمان با اشغال نیمی از خاک لبنان به دست [[رژیم اسرائیل]] و جنگهای داخلی لبنان به وجود آمد. این گروه بعدها، در سه حوزه جنگ علیه اشغالگری اسرائیل، نیروهای نظامی غرب و دولت امین جُمَیّل که با فشار اسرائیل روی کار آمده بود، وارد عمل شد <ref>اسداللهی، جنبش حزبالله لبنان، ۱۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|لبنان}}. امامخمینی همواره [[مقاومت]] و [[ظلمستیزی]] حزبالله لبنان را تحسین و بر حمایت مادی و معنوی [[جمهوری اسلامی ایران]] از این گروه تأکید میکرد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/ | امامخمینی با این معیارها همه مردم متدین و انقلابی ایران را حزباللهی بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۱۴، ۳۶۳ و ۱۷/۲۶۲.</ref> و تأسیس احزاب و جبههها و دستههای گوناگون را نشانه وحدتنداشتن و دوری از خدا میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۱۱.</ref> و همگان را به قرارگرفتن زیر پوشش حزبالله فرا میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۹۵.</ref>؛ همچنین به جوانان مؤمن توصیه میکرد در حزب واحدی که حزب خداست، وارد شوند، خدا را ناظر بر اعمال خود ببینند، تنها برای خدا کار کنند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۶۹.</ref> پیش از اصلاح دیگران به خودسازی بپردازند و دربارهٔ انحراف دوستان و همراهان خود نیز هوشیار باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۹۳–۱۹۴.</ref> ایشان همچنین احزاب و گروههایی نظیر [[انجمن اسلامی دانشجویان]] و حزب جمهوری اسلامی را که در راه انقلاب و اسلام قدم برمیداشتند، در شمار عنوان عام حزبالله بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۰۰–۲۰۱؛ ۱۶/۱۶۶ و ۱۷/۱۱۱–۱۱۲.</ref> و در برابر، احزاب و گروههایی نظیر [[حزب رستاخیز]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۹۵ و ۱۷/۱۹۱.</ref> [[گروه فرقان]]، [[چریکهای فدایی خلق]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰۲ و ۵۲۶.</ref> [[حزب دموکرات کردستان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۱۱.</ref> [[حزب خلق مسلمان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۰۸–۳۰۹ و ۱۱/۱۷۰.</ref> [[حزب توده]]، [[بهائیت]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۸۷؛ ۵/۳۴۶ و ۱۷/۴۶۰–۴۶۱.</ref> [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۹–۴۶۱؛ ۱۱/۲۳۳–۲۳۶ و ۱۲/۴۶۵–۴۶۶، ۴۷۰–۴۷۱.</ref> و [[حزب بعث عراق]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۷ و ۲۰/۲۲۲.</ref> را مخالف اسلام و در خط [[نفاق]] و حزب شیطان میدانست. | ||
==حزب مستضعفان== | |||
امامخمینی در پی گسترش جریان حزبالله در تمامی جوامع اسلامی و حتی غیر اسلامی و مظلوم جهان بود و براین اساس با پیشنهاد تشکیل حزب مستضعفان، تلاش کرد همه مستضعفان را اعم از [[مسلمان]] و غیر مسلمان، با هدف مقابله با قدرتهای استکباری سامان دهد؛ حزبی که در نگاه گسترده و جهانی ایشان همان حزبالله بود <ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۱.</ref> | == وظایف، عملکرد و اهداف == | ||
==پانویس == | امامخمینی در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷، در [[نجف]]، همگان را به حزب الهی فرا خواند و بر لزوم سازماندهی نهضت و گردهمایی همه جناحها، احزاب و مردم و وحدت و هماهنگی آنان در برابر مشکلاتی که متوجه همه است، دعوت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۹۴–۳۹۵.</ref> ایشان پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، در داخل کشور، از همه مردم بهویژه جوانان حزباللهی میخواست با آنچه در [[شرع]] حرام شمرده شده یا بر خلاف مصالح کشور، ملت و نظام اسلامی است، مقابله کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۶.</ref> و در سطح بینالمللی نیز از آنجا که یکی از وظایف حزبالله، آگاهیبخشیدن و هدایتکردن ملتها است، از همه مسلمانان میخواست که با نام حزبالله، متحد شوند و اسلام را آنگونه که هست، به دنیا عرضه کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۹۵.</ref> ایشان با اشاره به آیه ۲۵۷ [[سوره بقره]] هدف [[پیامبران(ع)]] را بیرونکشیدن مردم از حزب شیطان و واردکردن آنان به حزبالله و مبدأ نور و روشنایی میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۶۸.</ref>؛ چنانکه بازستاندن حق مستضعفان از مستکبران را وظیفه حزبالله میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰ و ۳۳۱.</ref> | ||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | از سوی دیگر، امامخمینی نجات کشور را وابسته به حضور جوانان حزباللهی میدانست و آنان را پاسداران و صاحبان اصلی انقلاب میخواند و از مسئولان میخواست که با تشویق و قدردانی و مهرورزی، استعدادهای آنان را شکوفا کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۰–۱۵۱.</ref> ایشان معتقد بود از آنجا که حزبالله آمادگی دارد همه وجود خود را برای خدا بدهد، توان ایستادگی در برابر قدرتهای بزرگ و شکست آنان را پیدا کردهاست و این قدرت و توان، از یک نیروی معنوی نشئت میگیرد و قدرتهای شرق و غرب عالم به جهت نگاه مادیگرایانه، ناتوان از ارزیابی آن بودهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۱۴.</ref> ایشان با اشاره به انتشار کتاب [[آیات شیطانی]] و اعلان [[حکم اعدام]] نویسنده آن از سوی ایشان، از روحانیان و مردم حزباللهیها خواست همواره بر اصول اساسی اسلام و انقلاب پایبند باشند و فریب تحلیلهای نادرستی که برای زیر پا گذاشتن احکام اسلام ارائه میشود، نخورند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۱–۲۹۲.</ref> | ||
== سوء استفاده از عنوان حزبالله == | |||
با توجه به وجود افراد خطاکار و مغرض که به نام حزبالله کارهایی خارج از چارچوب و مقررات، انجام میدهند،<ref>کانون نشر انقلاب، ۳۶–۳۷؛ ← هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۴۴–۱۴۵، ۳۵۴ و ۴۵۴.</ref> امامخمینی به اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان سفارش میکرد مراقب منافقان و منحرفانی باشند که چه بسا با ظاهری صالح و مقید به اسلام، قصد نفوذ دارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۱–۱۱۲.</ref> ایشان در دیدار ۱۴ شهریور ۱۳۶۱ با هیئتهای بازسازی وزارتخانهها و پاکسازی ادارات، وجود چنین هیئتهایی را ضروری دانست و تأکید کرد به لحاظ چگونگی کار و انتخاب افراد، باید نهایت دقت صورت گیرد تا افراد مفسد، منافق و فریبکار با ظاهری اسلامی و تحت عناوینی چون حزبالله، جندالله و طرفداری از اسلام، در این هیئتها نفوذ نکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۷۳–۴۷۵.</ref> ایشان برای جلوگیری از چنین پیشامدی، بر لزوم بهرهگیری از نیروهای صالح و مطمئن که مورد تأیید یکی از قوای سهگانه یا نهادهای مرتبط باشند، تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۷۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|پاکسازی}}؛ از سوی دیگر، به مسئولان هشدار میداد که نیروهای حزباللهی را با بهانههای بیمورد کنار نگذارند و وابستگان [[رژیم پهلوی]] را جایگزین آنان نکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۱.</ref> | |||
== حزبالله در تاریخ معاصر == | |||
در تاریخ معاصر ایران، گروهی با الهامگرفتن از آیات قرآن، نام حزبالله را انتخاب و در سال ۱۳۴۶ فعالیت خود را به صورت مخفیانه آغاز کرد.<ref>شاهی، خاطرات عزتشاهی، ۱۱۰–۱۱۱.</ref> این گروه که دفتر و تشکیلات سازماندهیشده نداشت، بر مبنای عقیده اسلامی و [[جهانبینی توحیدی]] عمل میکرد و هدف اصلی آن خودسازی فردی و جمعی، مبارزه با رژیم پهلوی و براندازی آن و به دست آوردن آمادگی لازم برای مقابله با هر گونه تهدیدِ حکومت پهلوی بود.<ref>شاهی، خاطرات عزتشاهی، ۱۱۰–۱۱۱.</ref> گروه «حزبالله» به منظور تبلیغ و سازندگی، بهرهبرداری از تواناییهای نیروهای خود، مبارزه با رژیم سلطنتی و شناسایی و جذب افراد مؤمن، فعالیت خود را با کار فکری و آموزشی و بر پایه متون دینی و احادیث و بخشهایی از [[نهج البلاغه]] آغاز کرد.<ref>احمد، خاطرات احمد احمد، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> | |||
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]]، جریان عام حزبالله یعنی انقلابیان مذهبی و معتقد به تفکر اسلامی، نقش زیادی در بهثمرنشاندن انقلاب و رهبری آن داشت.<ref>محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۱۵۶.</ref> بیشتر نیروهای این جریان که در برابر جناح [[لیبرال]] قرار داشت و در جریان [[جنگ با عراق]]<ref>محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۵۵.</ref> و انتخاب [[محمدعلی رجایی]] به نخستوزیری،<ref>محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۱۵۸.</ref> قدرت را به دست گرفت، طبقات متوسط و پایین جامعه تشکیل میدادند؛ نیروهایی که به اعتقادات اسلامی و رهبری روحانیت و در رأس آن، امامخمینی معتقد بودند<ref>مظفری، جریانشناسی سیاسی ایران معاصر، ۲۷–۳۳.</ref> و دیدگاهی ضد استعماری و ضد امپریالیستی داشتند و بهشدت مخالف فاصلهگرفتن از سیاستهای سالهای نخستین انقلاب بودند.<ref>برزین، جناحهای سیاسی در ایران از دهه ۱۳۶۰ تا دوم خرداد ۱۳۷۶، ۵۵–۵۶.</ref> | |||
از سوی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی گروههایی با نام «حزبالله» در کشورهای دیگری ازجمله [[کویت]] و [[عربستان سعودی]]<ref>اخبار شیعیان، ۵۰.</ref> و [[لبنان]] آغاز به کار کردند که [[حزبالله لبنان]] مشهورترین آنهاست؛ این جنبش که متأثر از نهضت امامخمینی است، در سال ۱۹۸۲م/ ۱۳۶۱ش همزمان با اشغال نیمی از خاک لبنان به دست [[رژیم اسرائیل]] و جنگهای داخلی لبنان به وجود آمد. این گروه بعدها، در سه حوزه جنگ علیه اشغالگری اسرائیل، نیروهای نظامی غرب و دولت امین جُمَیّل که با فشار اسرائیل روی کار آمده بود، وارد عمل شد<ref>اسداللهی، جنبش حزبالله لبنان، ۱۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|لبنان}}. امامخمینی همواره [[مقاومت]] و [[ظلمستیزی]] حزبالله لبنان را تحسین و بر حمایت مادی و معنوی [[جمهوری اسلامی ایران]] از این گروه تأکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۳–۲۴۴، ۳۲۱، ۳۳۸ و ۴۸۶.</ref> | |||
== حزب مستضعفان == | |||
امامخمینی در پی گسترش جریان حزبالله در تمامی جوامع اسلامی و حتی غیر اسلامی و مظلوم جهان بود و براین اساس با پیشنهاد تشکیل حزب مستضعفان، تلاش کرد همه مستضعفان را اعم از [[مسلمان]] و غیر مسلمان، با هدف مقابله با قدرتهای استکباری سامان دهد؛ حزبی که در نگاه گسترده و جهانی ایشان همان حزبالله بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۱.</ref> هدف از تشکیل این حزب، از میانبرداشتن مشکلات مستضعفان جهان با اراده جمعی بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰–۲۸۱.</ref> ایشان این حزب را در مسیر تحقق وعده الهی برای حاکمیت مستضعفان بر زمین بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰–۲۸۱.</ref> و معتقد بود تأسیس حزب مستضعفان، تمامی مشکلات مسلمانان را رفع خواهد کرد و هیچ قدرتی توان مقابله با آن را نخواهد داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۱.</ref> ایشان تأسیس این حزب که در واقع تحقق اراده الهی در پیروزی مستضعفان جهان بر مستکبران است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰.</ref> با احزاب محلی و منطقهای که کار خود را درست انجام میدهند و توطئه نمیکنند، مغایر نمیدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}}. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۹: | ||
* بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، مؤسسه بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق. | * بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، مؤسسه بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق. | ||
* برزین، سعید، جناحهای سیاسی در ایران از دهه ۱۳۶۰ تا دوم خرداد ۱۳۷۶، تهران، مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | * برزین، سعید، جناحهای سیاسی در ایران از دهه ۱۳۶۰ تا دوم خرداد ۱۳۷۶، تهران، مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | ||
* حمیدالله، محمد، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد(ص) و اسناد صدر اسلام، ترجمه محمد حسینی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش. | * حمیدالله، محمد، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد (ص) و اسناد صدر اسلام، ترجمه محمد حسینی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش. | ||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
* راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | * راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | ||
خط ۵۱: | خط ۶۰: | ||
* علمالهدی، سیدحسن، ویژگیهای حزبالله، قم، ایمان، چاپ اول، ۱۳۶۱ش. | * علمالهدی، سیدحسن، ویژگیهای حزبالله، قم، ایمان، چاپ اول، ۱۳۶۱ش. | ||
* فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | * فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | ||
* کانون نشر انقلاب اسلامی، دیدگاههای قرآن و نهج البلاغه | * کانون نشر انقلاب اسلامی، دیدگاههای قرآن و نهج البلاغه دربارهٔ حزبالله، تهران، ۱۳۶۰ش. | ||
* محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفتم، ۱۳۷۷ش. | * محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفتم، ۱۳۷۷ش. | ||
* مظفری، آیت، | * مظفری، آیت، جریانشناسی سیاسی ایران معاصر، قم، زمزم هدایت، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* مغربی، نعمانبنمحمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار(ع)، تصحیح محمدحسین جلالی حسینی، قم، دفتر انتشارت اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * مغربی، نعمانبنمحمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار (ع)، تصحیح محمدحسین جلالی حسینی، قم، دفتر انتشارت اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و دوم، ۱۳۸۵ش. | * مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و دوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش. | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش. |