emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
یکی از اصطلاحات مهم در [[عرفان اسلامی]] حضرات خمس است. از نگاه عرفانی هر موجودی به قدر سعه و ضیق هویت خویش، مظهر حقتعالی است و خداوند در او [[ظهور]] کرده است و صفات و کمالات حق و به تبع آنها ذات مقدسش در آن حضور خواهد داشت؛ بنابراین همه اشیا در کل نظام هستی، محضر خداوندند و حقتعالی در آنها حضور دارد. تعینات کلی الهی به دو قسم تقسیم میشوند: تعین حقی و خلقی. تعینهای حقی یعنی تعین اول و تعین ثانی که دو مرحله از ظهور در صقع ربوبیاند، درمجموع یک حضرت به شمار میآیند و در پی آن هر یک از عوالم سهگانه که تعینهای خلقی را تشکیل میدهند، حضرتهای دوم ([[عالم عقول]])، سوم ([[عالم مثال]]) و چهارم ([[عالم طبیعت]]) را سامان میدهند. حضرت پنجم نیز که جامع همه حضرات پیشین است و از جهتی تمام قوس صعود در آن معنا مییابد، کون جامع یا [[انسان کامل]] نام دارد <ref>قونوی، اعجاز البیان، ۸۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۹ ـ ۹۱؛ جامی، نقد النصوص، ۳۰.</ref>. | یکی از اصطلاحات مهم در [[عرفان اسلامی]] حضرات خمس است. از نگاه عرفانی هر موجودی به قدر سعه و ضیق هویت خویش، مظهر حقتعالی است و خداوند در او [[ظهور]] کرده است و صفات و کمالات حق و به تبع آنها ذات مقدسش در آن حضور خواهد داشت؛ بنابراین همه اشیا در کل نظام هستی، محضر خداوندند و حقتعالی در آنها حضور دارد. تعینات کلی الهی به دو قسم تقسیم میشوند: تعین حقی و خلقی. تعینهای حقی یعنی تعین اول و تعین ثانی که دو مرحله از ظهور در صقع ربوبیاند، درمجموع یک حضرت به شمار میآیند و در پی آن هر یک از عوالم سهگانه که تعینهای خلقی را تشکیل میدهند، حضرتهای دوم ([[عالم عقول]])، سوم ([[عالم مثال]]) و چهارم ([[عالم طبیعت]]) را سامان میدهند. حضرت پنجم نیز که جامع همه حضرات پیشین است و از جهتی تمام قوس صعود در آن معنا مییابد، کون جامع یا [[انسان کامل]] نام دارد <ref>قونوی، اعجاز البیان، ۸۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۹ ـ ۹۱؛ جامی، نقد النصوص، ۳۰.</ref>. | ||
امامخمینی رابطه عوالم را با حضرات خمس رابطه ظل و ذیالظل و عوالم کلیه را ظل حضرات خمس میداند و بر این باور است که انسان کامل، ظل حضرت جامع الهی است و عالم اعیان، ظل حضرت غیب مطلق و عالم عقول و نفوس، ظل حضرت غیب مضاف و عالم خیال و مثال مطلق، ظل حضرت شهادت مضاف و عالم ملک، ظل حضرت شهادت مطلق است <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref>. ایشان در تقریری دیگر با استناد به آیه «أَلَمْ تَرَ إِلی رَبِّکَ کَیفَ مَدَّ الظِّلَّ» <ref>فرقان، ۴۵.</ref> دو حضرت اسمائی و اعیانی را ظل فیض اقدس و دو حضرت ملکوت و شهادت را ظل فیض مقدس میشمارد <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۱.</ref> {{ببینید|حضرات خمس}}. | امامخمینی رابطه عوالم را با حضرات خمس رابطه ظل و ذیالظل و عوالم کلیه را ظل حضرات خمس میداند و بر این باور است که انسان کامل، ظل حضرت جامع الهی است و عالم اعیان، ظل حضرت غیب مطلق و عالم عقول و نفوس، ظل حضرت غیب مضاف و عالم خیال و مثال مطلق، ظل حضرت شهادت مضاف و عالم ملک، ظل حضرت شهادت مطلق است <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref>. ایشان در تقریری دیگر با استناد به آیه «أَلَمْ تَرَ إِلی رَبِّکَ کَیفَ مَدَّ الظِّلَّ» <ref>فرقان، ۴۵.</ref> دو حضرت اسمائی و اعیانی را ظل [[فیض اقدس]] و دو حضرت ملکوت و شهادت را ظل فیض مقدس میشمارد <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۱.</ref> {{ببینید|حضرات خمس}}. | ||
==تطابق عوالم== | ==تطابق عوالم== | ||
از دیدگاه حکمت متعالیه عوالم هستی از هم متباین و بیارتباط با هم نیستند، بلکه نوعی ارتباط و پیوستگی میان عوالم برقرار است <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۸۸.</ref>. تطابق عوالم به این معناست که هرچه در عوالم پایینتر است، در عوالم بالاتر به صورت کاملتر وجود دارد و موجودات عوالم پایین، تنزل و مظهر موجودات عالم بالایند <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۸۸؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۴۲ و ۴۹۵.</ref>؛ بنابراین تطابق عوالم به این معناست که حقیقت واحد | از دیدگاه [[حکمت متعالیه]] عوالم هستی از هم متباین و بیارتباط با هم نیستند، بلکه نوعی ارتباط و پیوستگی میان عوالم برقرار است <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۸۸.</ref>. تطابق عوالم به این معناست که هرچه در عوالم پایینتر است، در عوالم بالاتر به صورت کاملتر وجود دارد و موجودات عوالم پایین، تنزل و مظهر موجودات عالم بالایند <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۸۸؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۴۲ و ۴۹۵.</ref>؛ بنابراین تطابق عوالم به این معناست که حقیقت واحد [[وجود]]، دارای مراتب و نشئات بسیاری است که مراتب و نشئات پایینتر رقیقه و تضعیفشده و صورت ناقص مراتب بالایند و مراتب بالا، صورت شدید و کمال و حقیقت صورت مادوناند؛ در نتیجه عوالم وجود اگرچه بهشدت و ضعف و کمال و نقصان متغایرند، اما همگی عین یک حقیقتاند <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۴/۱۵۷؛ گرجیان و موسوی، مبانی تطابق عوالم از دیدگاه صدرالمتألهین، ۱۶۶ ـ ۱۶۷؛ عبودیت، تطابق عوالم، ۷۸ ـ ۸۲؛ مظفری، مراتب وجودی عالم کبیر، ۸ ـ ۹.</ref>. | ||
امامخمینی نیز با اصول و مبانی چون بساطت وجود، تشکیک در وجود و اصل علیت به تبیین تطابق عوالم پرداخته است و از آنجاکه با توجه به مبانی عرفانی، علیت به تشأّن و تشکیک در مراتب وجود، جای خود را به تشکیک در مراتب ظهور میدهد، عوالم ظهور به جای عوالم وجود مینشیند؛ یعنی تجلی و ظهور حقتعالی دارای مراتبی است که اختلاف و اشتراکشان در شدت و ضعف ظهور است. عالم پایینتر تنزلیافته و رقیقه عالم بالاتر است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۴؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۸.</ref> و در ظرف تجلی، عالم بالا به صورت اعلا و اشرف موجود است و همه فعلیتهای عالم پایین در عالم بالا به صورت بساطت و اجمال موجود است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۳۴۰ ـ ۳۴۱.</ref>؛ از اینرو هر مرتبه بالاتر، دارای کمالات مرتبه پایینتر به صورت اعلی و اشدّ است و هر مرتبه پایینتر هم دارای کمالات مرتبه بالاتر به صورت ضعیفتر و ناقصتر است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۳.</ref> و هر آنچه در معلول از حیث کمال هست، به صورت کاملتر در مبدأ آن (علت) نیز هست؛ پس تمام کمالات و حیثیات وجودی عالم شهادت در عالم غیب هست و هیچ کمالی در عالم پایینتر نیست که از حیطه وجود عالم بالا خارج باشد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۹ ـ ۳۲۰.</ref> و از آنجاکه خداوند قیوم بالذات و صرفالوجود است و مرتبه صرف، تمام علت مراتب نازله و دارای کمالات آنهاست <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۱۴ ـ ۲۱۵.</ref>؛ از اینرو از جهت فلسفی پس از ذات باریتعالی، عوالم هستی از حیث وجودی از سلسلهای طولی برخوردارند که در آنها یک عالم، علت عالم پس از خود است و رابطهای علّی و معلولی بر عوالم هستی حاکم است؛ به این صورت که در عالم جبروت، عقل اول ـ که معلول حقیقی مبدأ اعلی است ـ علت عقل ثانی است تا آخر عالم عقل و پس از آن نوبت به عالم ملکوت میرسد که معلول وجودی عالم جبروت است و عالم طبیعت نیز معلول عالم ملکوت به شمار میآید، تا نوبت به آخرین مرتبه وجود، یعنی هیولای اولی برسد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۹۹.</ref>. | [[امامخمینی]] نیز با اصول و مبانی چون بساطت وجود، تشکیک در وجود و اصل [[علیت]] به تبیین تطابق عوالم پرداخته است و از آنجاکه با توجه به مبانی عرفانی، علیت به تشأّن و [[تشکیک]] در مراتب وجود، جای خود را به تشکیک در مراتب [[ظهور]] میدهد، عوالم ظهور به جای عوالم وجود مینشیند؛ یعنی [[تجلی]] و ظهور حقتعالی دارای مراتبی است که اختلاف و اشتراکشان در شدت و ضعف ظهور است. عالم پایینتر تنزلیافته و رقیقه عالم بالاتر است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۴؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۸.</ref> و در ظرف تجلی، عالم بالا به صورت اعلا و اشرف موجود است و همه فعلیتهای عالم پایین در عالم بالا به صورت بساطت و اجمال موجود است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۳۴۰ ـ ۳۴۱.</ref>؛ از اینرو هر مرتبه بالاتر، دارای کمالات مرتبه پایینتر به صورت اعلی و اشدّ است و هر مرتبه پایینتر هم دارای کمالات مرتبه بالاتر به صورت ضعیفتر و ناقصتر است <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۳.</ref> و هر آنچه در معلول از حیث کمال هست، به صورت کاملتر در مبدأ آن (علت) نیز هست؛ پس تمام کمالات و حیثیات وجودی [[عالم شهادت]] در [[عالم غیب]] هست و هیچ کمالی در عالم پایینتر نیست که از حیطه وجود عالم بالا خارج باشد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۹ ـ ۳۲۰.</ref> و از آنجاکه خداوند قیوم بالذات و صرفالوجود است و مرتبه صرف، تمام علت مراتب نازله و دارای کمالات آنهاست <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۱۴ ـ ۲۱۵.</ref>؛ از اینرو از جهت فلسفی پس از ذات باریتعالی، عوالم هستی از حیث وجودی از سلسلهای طولی برخوردارند که در آنها یک عالم، علت عالم پس از خود است و رابطهای علّی و معلولی بر عوالم هستی حاکم است؛ به این صورت که در عالم جبروت، [[عقل اول]] ـ که معلول حقیقی مبدأ اعلی است ـ علت [[عقل ثانی]] است تا آخر عالم [[عقل]] و پس از آن نوبت به عالم [[ملکوت]] میرسد که معلول وجودی عالم [[جبروت]] است و عالم طبیعت نیز معلول عالم ملکوت به شمار میآید، تا نوبت به آخرین مرتبه وجود، یعنی [[هیولای اولی]] برسد <ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۹۹.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |