۲۱٬۲۱۶
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات امامزاده | {{ جعبه اطلاعات امامزاده | ||
| عنوان = امامعلی (ع) | | عنوان = امامعلی(ع) | ||
| نام = علی بن ابیطالب (ع) | | نام = علی بن ابیطالب(ع) | ||
| تصویر = حرم امام علی.jpg | | تصویر = حرم امام علی.jpg | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| عنوان تصویر = | | عنوان تصویر = | ||
| سرشناسی =امیرالمؤمنین (ع) علیبنابیطالب، جانشین بلافصل پیامبر اکرم (ص) و نخستین امام شیعیان و الگوی جامع انسان کامل و حاکم اسلامی | | سرشناسی =امیرالمؤمنین(ع) علیبنابیطالب، جانشین بلافصل پیامبر اکرم (ص) و نخستین امام شیعیان و الگوی جامع انسان کامل و حاکم اسلامی | ||
| نقش = نخستین امام شیعیان • خلیفه چهارم اهل سنت | | نقش = نخستین امام شیعیان • خلیفه چهارم اهل سنت | ||
| کنیه = «ابوالحسن»، «امیرالمؤمنین»، «مرتضی»، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب، ابوالائمه،... | | کنیه = «ابوالحسن»، «امیرالمؤمنین»، «مرتضی»، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب، ابوالائمه،... | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| طول جغرافیایی= | | طول جغرافیایی= | ||
}}</pre> | }}</pre> | ||
'''امامعلی (ع)'''، امیرالمؤمنین (ع) علیبنابیطالب، جانشین بلافصل [[پیامبر اکرم(ص)]] و نخستین امام [[شیعه|شیعیان]] و الگوی جامع [[انسان کامل]] و [[حاکم اسلامی]]. | '''امامعلی(ع)'''، امیرالمؤمنین(ع) علیبنابیطالب، جانشین بلافصل [[پیامبر اکرم(ص)]] و نخستین امام [[شیعه|شیعیان]] و الگوی جامع [[انسان کامل]] و [[حاکم اسلامی]]. | ||
== معرفی == | == معرفی == | ||
امیرالمؤمنین علی (ع) چهارمین فرزند [[ابوطالب]] عموی [[پیامبر اکرم(ص)]] و مادر ایشان فاطمه دختر اسدبنهاشم است که دختر عموی ابوطالب بود.<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۵۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ۲/۳۵۰.</ref> ابوطالب معروف به مؤمن [[قریش]]،<ref>موسوی، ایمان ابوطالب، ۳۵۸.</ref> از گروندگان به پیامبر اکرم (ص) و پشتیبان آن حضرت بود<ref>مفید، ایمان ابوطالب، ۱۷–۴۱؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴/۷۸.</ref> و با همه وجود در برابر هجمههای جسمی و روانیِ مشرکان قریش، از پیامبر (ص) دفاع میکرد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۲/۱۳–۱۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۸/۱۸۷، ۱۹۷ و ۲۰۳–۲۰۹.</ref> وی در ۲۶ رجب یا ۱۳ رمضان سال دهم [[بعثت]] درگذشت.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۲/۳۵.</ref> [[فاطمهبنتاسد]] نیز پیش از [[هجرت]]، مسلمان شد<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۹۱.</ref> و یازدهمین مسلمان بود.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۴.</ref> او همراه با مهاجران [[مکه]] به [[مدینه]] هجرت کرد<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۵۳؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۹۱.</ref> و رفتارش با پیامبر (ص) بسیار مهربانانه و نیک بود.<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۵۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۳۶–۱۳۸.</ref> پیامبر (ص) او را همانند مادر خود میشمرد و با قدردانی از زحمات او در حق خود، برای وی طلب رحمت و مغفرت کرد.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۲/۱۴۷–۱۴۸.</ref> فاطمه در حدود سال پنجم هجری در مدینه از دنیا رفت و در [[بقیع]] با حضور پیامبر (ص) به خاک سپرده شد.<ref>ابنحجر، الاصابهٔ، ۸/۲۶۹؛ زرکلی، الاعلام، ۵/۱۳۰.</ref> | امیرالمؤمنین علی(ع) چهارمین فرزند [[ابوطالب]] عموی [[پیامبر اکرم(ص)]] و مادر ایشان فاطمه دختر اسدبنهاشم است که دختر عموی ابوطالب بود.<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۵۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ۲/۳۵۰.</ref> ابوطالب معروف به مؤمن [[قریش]]،<ref>موسوی، ایمان ابوطالب، ۳۵۸.</ref> از گروندگان به پیامبر اکرم (ص) و پشتیبان آن حضرت بود<ref>مفید، ایمان ابوطالب، ۱۷–۴۱؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴/۷۸.</ref> و با همه وجود در برابر هجمههای جسمی و روانیِ مشرکان قریش، از پیامبر (ص) دفاع میکرد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۲/۱۳–۱۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۸/۱۸۷، ۱۹۷ و ۲۰۳–۲۰۹.</ref> وی در ۲۶ رجب یا ۱۳ رمضان سال دهم [[بعثت]] درگذشت.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۲/۳۵.</ref> [[فاطمهبنتاسد]] نیز پیش از [[هجرت]]، مسلمان شد<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۹۱.</ref> و یازدهمین مسلمان بود.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۴.</ref> او همراه با مهاجران [[مکه]] به [[مدینه]] هجرت کرد<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۵۳؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۴/۱۸۹۱.</ref> و رفتارش با پیامبر (ص) بسیار مهربانانه و نیک بود.<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۵۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۳۶–۱۳۸.</ref> پیامبر (ص) او را همانند مادر خود میشمرد و با قدردانی از زحمات او در حق خود، برای وی طلب رحمت و مغفرت کرد.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۱۲/۱۴۷–۱۴۸.</ref> فاطمه در حدود سال پنجم هجری در مدینه از دنیا رفت و در [[بقیع]] با حضور پیامبر (ص) به خاک سپرده شد.<ref>ابنحجر، الاصابهٔ، ۸/۲۶۹؛ زرکلی، الاعلام، ۵/۱۳۰.</ref> | ||
حضرت علی (ع) بنابر گفته مشهور در روز جمعه ۱۳ رجب، سی سال پس از [[عامالفیل]](۶۰۰ م)، در درون [[کعبه]] به دنیا آمد.<ref>مفید، الارشاد، ۱/۵؛ اربلی، کشف الغمة، ۱/۶۰.</ref> کنیه مشهور ایشان «ابوالحسن» است و «امیرالمؤمنین» و «مرتضی» از معروفترین القاب ایشان میباشد.<ref>مفید، الارشاد، ۱/۵؛ اربلی، کشف الغمة، ۱/۶۷.</ref> [[امامصادق(ع)]] به مردم سفارش کردهاست پس از شهادت به وحدانیت خدا و [[نبوت پیامبر(ص)]]، از علی (ع) با لقب «امیرالمؤمنین» یاد کنند.<ref>طبرسی، احمد، الاحتجاج، ۱/۱۵۸.</ref> | حضرت علی(ع) بنابر گفته مشهور در روز جمعه ۱۳ رجب، سی سال پس از [[عامالفیل]](۶۰۰ م)، در درون [[کعبه]] به دنیا آمد.<ref>مفید، الارشاد، ۱/۵؛ اربلی، کشف الغمة، ۱/۶۰.</ref> کنیه مشهور ایشان «ابوالحسن» است و «امیرالمؤمنین» و «مرتضی» از معروفترین القاب ایشان میباشد.<ref>مفید، الارشاد، ۱/۵؛ اربلی، کشف الغمة، ۱/۶۷.</ref> [[امامصادق(ع)]] به مردم سفارش کردهاست پس از شهادت به وحدانیت خدا و [[نبوت پیامبر(ص)]]، از علی(ع) با لقب «امیرالمؤمنین» یاد کنند.<ref>طبرسی، احمد، الاحتجاج، ۱/۱۵۸.</ref> | ||
علی (ع) چنانکه خود ایشان نیز خاطرنشان کرده،<ref>نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۶۸.</ref> از کودکی در دامان پیامبر اکرم (ص) پرورش یافت<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۵.</ref> و همواره در کنار آن حضرت بود. در هنگام نزول [[وحی]] بر پیامبر (ص) آنچه را آن حضرت میدید و میشنید، او نیز میدید و میشنید.<ref>مفید، الارشاد، ۱/۶.</ref> بر اساس نقلها و روایات فراوان ایشان نخستین شخصی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و [[ایمان]] ایشان پیش از [[خدیجه(س)]] و [[ابوبکر]] و [[عمر]] بودهاست.<ref>←ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۴–۱۳.</ref> برخی ایشان را نخستین مردی شمردهاند که به پیامبر (ص) ایمان آورد و با پیامبر (ص) [[نماز]] گزارد.<ref>ابنهشام، السیرة النبویه (ص)، ۱/۲۴۵؛ اسکافی، المعیار و الموازنه، ۶۶–۷۱؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۳/۱۰۹۱.</ref> در سال ۱۳ بعثت پس از همپیمانشدنِ مشرکان [[قریش]] بر کشتن پیامبر (ص) با وجود خطر جانی، علی (ع) برای حفظ جان پیامبر (ص) در بستر ایشان خوابید و ایشان شبانه مکه را به قصد هجرت به مدینه ترک کرد.<ref>طوسی، التبیان، ۲/۱۸۳ و ۵/۱۰۹.</ref> پیامبر (ص) پس از هجرت به مدینه، در میان مهاجران و انصار پیمان برادری بست و علی (ع) را برادر خود قرار داد<ref>ابنهشام، السیرة النبویه (ص)، ۲/۵۰۴–۵۰۵؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۳/۲۲.</ref> و در سال دوم هجرت، دختر خود [[حضرت فاطمه زهرا(س)|فاطمه (س)]] را به [[ازدواج]] علی (ع) درآورد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۳۵۷.</ref> | علی(ع) چنانکه خود ایشان نیز خاطرنشان کرده،<ref>نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۶۸.</ref> از کودکی در دامان پیامبر اکرم (ص) پرورش یافت<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۵.</ref> و همواره در کنار آن حضرت بود. در هنگام نزول [[وحی]] بر پیامبر (ص) آنچه را آن حضرت میدید و میشنید، او نیز میدید و میشنید.<ref>مفید، الارشاد، ۱/۶.</ref> بر اساس نقلها و روایات فراوان ایشان نخستین شخصی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و [[ایمان]] ایشان پیش از [[خدیجه(س)]] و [[ابوبکر]] و [[عمر]] بودهاست.<ref>←ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۴–۱۳.</ref> برخی ایشان را نخستین مردی شمردهاند که به پیامبر (ص) ایمان آورد و با پیامبر (ص) [[نماز]] گزارد.<ref>ابنهشام، السیرة النبویه (ص)، ۱/۲۴۵؛ اسکافی، المعیار و الموازنه، ۶۶–۷۱؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۳/۱۰۹۱.</ref> در سال ۱۳ بعثت پس از همپیمانشدنِ مشرکان [[قریش]] بر کشتن پیامبر (ص) با وجود خطر جانی، علی(ع) برای حفظ جان پیامبر (ص) در بستر ایشان خوابید و ایشان شبانه مکه را به قصد هجرت به مدینه ترک کرد.<ref>طوسی، التبیان، ۲/۱۸۳ و ۵/۱۰۹.</ref> پیامبر (ص) پس از هجرت به مدینه، در میان مهاجران و انصار پیمان برادری بست و علی(ع) را برادر خود قرار داد<ref>ابنهشام، السیرة النبویه (ص)، ۲/۵۰۴–۵۰۵؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۳/۲۲.</ref> و در سال دوم هجرت، دختر خود [[حضرت فاطمه زهرا(س)|فاطمه (س)]] را به [[ازدواج]] علی(ع) درآورد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۳۵۷.</ref> | ||
علی (ع) در همه جنگهای پیامبر (ص) جز [[غزوه تبوک]] که به دستور پیامبر (ص) در [[مدینه]] ماند، حضور داشت و پرچمداری سپاه اسلام بر عهده ایشان بود. پیامبر (ص) که از اوائل بعثت خود بارها به موضوع جانشینی علی (ع) پس از خود اشاره یا تصریح کرده بود، در سال دهم هجری، دوباره ایشان را در محل [[غدیر خم|غدیر خُم]] به جانشینی از خود معرّفی کرد<ref>صدوق، الامالی، ۲؛ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۵/۲۰۸–۲۱۴.</ref>؛ ولی پس از رحلت پیامبر (ص)، او از حق خود محروم شد،<ref>جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۴۸–۵۲.</ref> تا اینکه در سال ۳۵ هجری پس از قتل خلیفه سوم، با اصرار مردم خلافت را به دست گرفت<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۱۹۰–۱۹۱.</ref> و سرانجام در ۱۹ رمضان سال ۴۰ هجری هنگام [[نماز صبح]] در [[مسجد کوفه]] به دست [[ابن ملجم مرادی|عبدالرحمن پسر ملجم مرادی]] مجروح<ref>مفید، الارشاد، ۱/۱۸–۱۹.</ref> و در شب ۲۱ رمضان به [[شهادت]] رسید و در نزدیکی کوفه در وادی غریّ که بعدها به [[نجف]] معروف شد دفن گردید.<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۵۶؛ اربلی، کشف الغمة، ۲/۶۳.</ref> | علی(ع) در همه جنگهای پیامبر (ص) جز [[غزوه تبوک]] که به دستور پیامبر (ص) در [[مدینه]] ماند، حضور داشت و پرچمداری سپاه اسلام بر عهده ایشان بود. پیامبر (ص) که از اوائل بعثت خود بارها به موضوع جانشینی علی(ع) پس از خود اشاره یا تصریح کرده بود، در سال دهم هجری، دوباره ایشان را در محل [[غدیر خم|غدیر خُم]] به جانشینی از خود معرّفی کرد<ref>صدوق، الامالی، ۲؛ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۵/۲۰۸–۲۱۴.</ref>؛ ولی پس از رحلت پیامبر (ص)، او از حق خود محروم شد،<ref>جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۴۸–۵۲.</ref> تا اینکه در سال ۳۵ هجری پس از قتل خلیفه سوم، با اصرار مردم خلافت را به دست گرفت<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۱۹۰–۱۹۱.</ref> و سرانجام در ۱۹ رمضان سال ۴۰ هجری هنگام [[نماز صبح]] در [[مسجد کوفه]] به دست [[ابن ملجم مرادی|عبدالرحمن پسر ملجم مرادی]] مجروح<ref>مفید، الارشاد، ۱/۱۸–۱۹.</ref> و در شب ۲۱ رمضان به [[شهادت]] رسید و در نزدیکی کوفه در وادی غریّ که بعدها به [[نجف]] معروف شد دفن گردید.<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۵۶؛ اربلی، کشف الغمة، ۲/۶۳.</ref> | ||
== امامت و ولایت == | == امامت و ولایت == | ||
امیرالمؤمنین علی (ع) شایستهترین فرد امت برای جانشینی پیامبر اکرم (ص) بود. پیامبر (ص) بارها به جانشینی ایشان تصریح و ایشان را برای امامت پس از خود به مردم معرفی کرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۳۶/۳۶۳–۳۶۵.</ref>؛ ازجمله پس از نزول آیه «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ»<ref>شعراء، ۲۱۴.</ref> و دستور به دعوت خویشاوندان نزدیک به سوی اسلام، [[پیامبر(ص)]] در میان چهل تن از خویشاوندان خود به جانشینی علی (ع) تصریح کرد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۹/۷۴–۷۵؛ مفید، الارشاد، ۱/۴۹–۵۰؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱/۵۴۳.</ref> ایشان همچنین هنگام رفتن به غزوه تبوک، علی (ع) را جانشین خود ساخت و جانشینی علی (ع) را جز در امر نبوت، همچون جانشینی [[هارون(ع)]] از برادرش [[موسی(ع)]] شمرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۳/۲۳–۲۴؛ مفید، الارشاد، ۱/۸؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱/۱۹۰.</ref>؛ چنانکه در ۱۸ ذیالحجه سال دهم هجرت پس از [[حجةالوداع]] و پس از نزول آیه «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک»،<ref>مائده، ۶۷.</ref> معروف به [[آیه تبلیغ]]، در محل [[غدیر خم]] و در حضور دهها هزار تن از مسلمانان، ایشان را با جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ولیّ و خلیفه پس از خود بر مسلمانان قرار داد<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه، ۷۱–۷۲؛ مفید، الارشاد، ۱/۱۷۵–۱۷۶؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱/۲۰۰.</ref> و آیه «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی»<ref>مائده، ۳.</ref> دراینباره نازل شد و دین با [[ولایت علی(ع)]] کامل و نعمت تمام شد.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۵۸۷–۵۸۸.</ref> | امیرالمؤمنین علی(ع) شایستهترین فرد امت برای جانشینی پیامبر اکرم (ص) بود. پیامبر (ص) بارها به جانشینی ایشان تصریح و ایشان را برای امامت پس از خود به مردم معرفی کرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۳۶/۳۶۳–۳۶۵.</ref>؛ ازجمله پس از نزول آیه «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ»<ref>شعراء، ۲۱۴.</ref> و دستور به دعوت خویشاوندان نزدیک به سوی اسلام، [[پیامبر(ص)]] در میان چهل تن از خویشاوندان خود به جانشینی علی(ع) تصریح کرد.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۹/۷۴–۷۵؛ مفید، الارشاد، ۱/۴۹–۵۰؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱/۵۴۳.</ref> ایشان همچنین هنگام رفتن به غزوه تبوک، علی(ع) را جانشین خود ساخت و جانشینی علی(ع) را جز در امر نبوت، همچون جانشینی [[هارون(ع)]] از برادرش [[موسی(ع)]] شمرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۳/۲۳–۲۴؛ مفید، الارشاد، ۱/۸؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱/۱۹۰.</ref>؛ چنانکه در ۱۸ ذیالحجه سال دهم هجرت پس از [[حجةالوداع]] و پس از نزول آیه «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک»،<ref>مائده، ۶۷.</ref> معروف به [[آیه تبلیغ]]، در محل [[غدیر خم]] و در حضور دهها هزار تن از مسلمانان، ایشان را با جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ولیّ و خلیفه پس از خود بر مسلمانان قرار داد<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه، ۷۱–۷۲؛ مفید، الارشاد، ۱/۱۷۵–۱۷۶؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱/۲۰۰.</ref> و آیه «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی»<ref>مائده، ۳.</ref> دراینباره نازل شد و دین با [[ولایت علی(ع)]] کامل و نعمت تمام شد.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۵۸۷–۵۸۸.</ref> | ||
[[امامخمینی]] نیز با اشاره به آیات و روایات یادشده تأکید کردهاست که [[وحی]] و [[بعثت]] با امامت امیرالمؤمنین (ع) پشتوانه پیدا کرد و دین با ولایت وی تداوم یافت و کامل شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۵۰.</ref> به اعتقاد شیعیان امامعلی (ع) افزون بر [[ولایت تشریعی]] دارای [[ولایت تکوینی]] نیز بودهاست و این مقام معنوی چنانکه امامخمینی یادآور شده، مقام خلافت کلی الهی و تکوینی و مقربتر از جایگاه [[فرشتگان]] است و به موجب آن، همه ذرات در برابر «ولی امر» خاضعاند و او میتواند به اذن خدا در طبیعت تصرف کند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۴.</ref> ایشان خاطرنشان کرده که اعلام ولایت امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم افزون بر اعلام مقام معنوی وی، به معنای نصب و [[حکومت]] و اداره جامعه نیز بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۲–۱۱۳.</ref> {{ببینید|امامت}}. افزون بر مقام امامت و ولایت، در اینجا تنها به گوشههایی از زندگی و شخصیت امیرالمؤمنین علی (ع) که در آثار مختلف امامخمینی و به صورت پراکنده بیشتر بازتاب داشته اشاره میگردد. | [[امامخمینی]] نیز با اشاره به آیات و روایات یادشده تأکید کردهاست که [[وحی]] و [[بعثت]] با امامت امیرالمؤمنین(ع) پشتوانه پیدا کرد و دین با ولایت وی تداوم یافت و کامل شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۵۰.</ref> به اعتقاد شیعیان امامعلی(ع) افزون بر [[ولایت تشریعی]] دارای [[ولایت تکوینی]] نیز بودهاست و این مقام معنوی چنانکه امامخمینی یادآور شده، مقام خلافت کلی الهی و تکوینی و مقربتر از جایگاه [[فرشتگان]] است و به موجب آن، همه ذرات در برابر «ولی امر» خاضعاند و او میتواند به اذن خدا در طبیعت تصرف کند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۴.</ref> ایشان خاطرنشان کرده که اعلام ولایت امیرالمؤمنین(ع) در غدیر خم افزون بر اعلام مقام معنوی وی، به معنای نصب و [[حکومت]] و اداره جامعه نیز بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۲–۱۱۳.</ref> {{ببینید|امامت}}. افزون بر مقام امامت و ولایت، در اینجا تنها به گوشههایی از زندگی و شخصیت امیرالمؤمنین علی(ع) که در آثار مختلف امامخمینی و به صورت پراکنده بیشتر بازتاب داشته اشاره میگردد. | ||
== ویژگیهای شخصیتی == | == ویژگیهای شخصیتی == | ||
در نگاهی کلی امامعلی (ع) بزرگترین شخصیت دنیای اسلام پس از [[پیامبر اکرم(ص)]] است. اسلام ایشان از همه پیشتر و عمل ایشان از همه فزونتر و شرف ایشان از همگان والاتر و [[زهد]] ایشان از دیگران برتر است و با وجود پنهانکردن فضایل ایشان از ترس یا از [[حسد]]، شرق و غرب عالم پر از فضایل اوست.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۶–۱۷.</ref> چنانکه امامخمینی نیز خاطرنشان کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۲۲–۲۲۳.</ref> همه گرایشها و فرقههای اسلامی از [[عارفان]] و فیلسوفان و ادیبان، خود را وابسته به ایشان میشمرند.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۶–۱۷، ۱/۲۸–۲۹.</ref> به گواهی مفسران بزرگی چون [[ابنعباس]]، سیصد آیه [[قرآن]] در منزلت ایشان نازل | در نگاهی کلی امامعلی(ع) بزرگترین شخصیت دنیای اسلام پس از [[پیامبر اکرم(ص)]] است. اسلام ایشان از همه پیشتر و عمل ایشان از همه فزونتر و شرف ایشان از همگان والاتر و [[زهد]] ایشان از دیگران برتر است و با وجود پنهانکردن فضایل ایشان از ترس یا از [[حسد]]، شرق و غرب عالم پر از فضایل اوست.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۶–۱۷.</ref> چنانکه امامخمینی نیز خاطرنشان کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۲۲–۲۲۳.</ref> همه گرایشها و فرقههای اسلامی از [[عارفان]] و فیلسوفان و ادیبان، خود را وابسته به ایشان میشمرند.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۶–۱۷، ۱/۲۸–۲۹.</ref> به گواهی مفسران بزرگی چون [[ابنعباس]]، سیصد آیه [[قرآن]] در منزلت ایشان نازل شده است.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد او مدینة السلام، ۶/۲۱۹.</ref> امامخمینی نیز بهشماری از این آیات اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵۱–۵۵۲ و ۶۳۶؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۶۶.</ref> رسول خدا (ص)، علی(ع) را شریک همه مناقب و فضایل خود به جز [[نبوت]] شمردهاست<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ۱/۶۶–۶۷.</ref>؛ همچنین پیامبر (ص) ایشان را نخستین مؤمن و وفادارترین مردم به پیمانهای خدا و استوارترینِ آنان در دین خدا و بیناترین داور و دادگرترینِ مردم،<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ۱/۶۶–۶۷.</ref> صدیق اکبر و جداکننده حق از باطل و نخستین همراه خود در [[قیامت]]،<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۲/۶.</ref> عضو اهل بیت(ع)<ref>احمدبنحنبل، مسند، ۴/۳۶۷.</ref> و مشمول [[آیه تطهیر]]<ref>سیوطی، الدر المنثور، ۵/۱۹۸–۱۹۹.</ref> خواندهاست. | ||
در نگاه امامخمینی نیز امیرالمؤمنین علی (ع) برترین شخصیت [[اسلام]] پس از [[پیامبر(ص)]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۸.</ref> و مظهر [[اسم جمع الهی]] است که همه [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] با واسطه رسول اکرم (ص) در ایشان [[ظهور و بطون|ظهور]] کردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۳–۶۴.</ref> و از آغاز آفرینش تا ابد به جز رسول اکرم (ص) فضیلت هیچکس به اندازه ایشان نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۳–۳۴۴.</ref> به اعتقاد ایشان، [[قرآن کریم]] و [[سنت]] پیامبر (ص) با ولادت امامعلی (ع) مفسر پیدا کرد، اسلام قوت گرفت و بعثت پیامبر (ص) با وجود ایشان ریشه یافت. علی (ع) باب وحی، تفسیر وحی و پشتوانه اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۵۰.</ref> و حقیقت ناشناخته<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۷.</ref> است؛ شخصیتی که پس از اسلام و پیش از آن و بعدها نیز کسی مانند او نیست. علی (ع) انسانی است که صفات متضاد را از [[عبادت]]، [[زهد]]، [[شجاعت]] و عاطفه در خود گرد آورده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰ و ۲۰/۲۲.</ref> ایشان معجزه اسلام و دلیل حقانیت راه پیامبر (ص) بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۸.</ref> امامخمینی یادآورشده است که پیامبر اسلام (ص) اگر تنها علی (ع) را به جامعه تحویل داده بود، برای درستی راه پیامبر (ص) کافی بود و اگر تنها فلسفه [[بعثت]] ایشان تربیت شخصی مانند علی (ع) بود، برای حضرت (ص) بس بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱.</ref> برخی از ابعاد شخصیت و کمالات امیرالمؤمنین علی (ع) عبارتاند از: | در نگاه امامخمینی نیز امیرالمؤمنین علی(ع) برترین شخصیت [[اسلام]] پس از [[پیامبر(ص)]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۸.</ref> و مظهر [[اسم جمع الهی]] است که همه [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] با واسطه رسول اکرم (ص) در ایشان [[ظهور و بطون|ظهور]] کردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۳–۶۴.</ref> و از آغاز آفرینش تا ابد به جز رسول اکرم (ص) فضیلت هیچکس به اندازه ایشان نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۳–۳۴۴.</ref> به اعتقاد ایشان، [[قرآن کریم]] و [[سنت]] پیامبر (ص) با ولادت امامعلی(ع) مفسر پیدا کرد، اسلام قوت گرفت و بعثت پیامبر (ص) با وجود ایشان ریشه یافت. علی(ع) باب وحی، تفسیر وحی و پشتوانه اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۵۰.</ref> و حقیقت ناشناخته<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۷.</ref> است؛ شخصیتی که پس از اسلام و پیش از آن و بعدها نیز کسی مانند او نیست. علی(ع) انسانی است که صفات متضاد را از [[عبادت]]، [[زهد]]، [[شجاعت]] و عاطفه در خود گرد آورده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰ و ۲۰/۲۲.</ref> ایشان معجزه اسلام و دلیل حقانیت راه پیامبر (ص) بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۸.</ref> امامخمینی یادآورشده است که پیامبر اسلام (ص) اگر تنها علی(ع) را به جامعه تحویل داده بود، برای درستی راه پیامبر (ص) کافی بود و اگر تنها فلسفه [[بعثت]] ایشان تربیت شخصی مانند علی(ع) بود، برای حضرت (ص) بس بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱.</ref> برخی از ابعاد شخصیت و کمالات امیرالمؤمنین علی(ع) عبارتاند از: | ||
=== علم و حکمت === | === علم و حکمت === | ||
امیرالمؤمنین (ع) چنانکه [[امامخمینی]] نیز بدان اشاره کردهاست،<ref>امامخمینی، جواهر الاصول، ۴/۵۰۰–۵۰۱.</ref> در همه حال همراه پیامبر (ص) بود و همه گفتههای ایشان را به یاد داشت و شأن نزول آیات [[قرآن]] و شرایط نزول آنها را میدانست<ref>نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۶۷–۳۶۸.</ref> و لیاقت یافت دروازه ورود به شهر [[علمِ]] پیامبر اکرم (ص) معرفی شود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۰/۱۲۰.</ref> پیامبر هزار باب دانش برای امامعلی (ع) گشود که از هر کدام آنها هزار باب گشوده شد.<ref>کلینی، کافی، ۱/۲۳۹؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۴/۵۰۱.</ref> امامعلی (ع) بارها از مردم خواست تا هنگامی که در میان آنان است، از هر علم و دانشی که میخواهند بپرسند.<ref>نهج البلاغه، خ۲۳۱، ۳۴۶؛ متقی هندی، کنز العمال، ۲/۵۶۹.</ref> ابنعباس دانش خویش و علم تمام اصحاب پیامبر (ص) را در برابر علم علی (ع) قطرهای در برابر هفت دریا شمردهاست<ref>مفید، الامالی، ۲۳۶.</ref> و [[امامصادق(ع)]] آن حضرت را مصداق بارز کتاب مبین در آیه «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کتابٍ مُبینٍ»<ref>انعام، ۵۹.</ref> نامیدهاست.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۷۲۳.</ref> علی (ع) باب و امانتدار [[وحی]] و مفسر قرآن و سنت پیامبر (ص) بود<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۰/۲۰۴.</ref> و در همه [[علوم اسلامی]] از قرآن، [[کلام]]، [[عرفان]]، [[فقه]] و [[قضاوت]] ممتاز و از بنیانگذاران آن بود.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۷–۲۷.</ref> امامخمینی نیز علی (ع) را حامل علم فعلی حق و ولایت کبری شمرده<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳–۲۷۴.</ref> و با اشاره به دانش بیکران ایشان، از مهلتنیافتن حضرت برای عرضه علوم اسلامی به امت پیامبر (ص)، اظهار تأسف شدید کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۷.</ref> | امیرالمؤمنین(ع) چنانکه [[امامخمینی]] نیز بدان اشاره کردهاست،<ref>امامخمینی، جواهر الاصول، ۴/۵۰۰–۵۰۱.</ref> در همه حال همراه پیامبر (ص) بود و همه گفتههای ایشان را به یاد داشت و شأن نزول آیات [[قرآن]] و شرایط نزول آنها را میدانست<ref>نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۶۷–۳۶۸.</ref> و لیاقت یافت دروازه ورود به شهر [[علمِ]] پیامبر اکرم (ص) معرفی شود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۰/۱۲۰.</ref> پیامبر هزار باب دانش برای امامعلی(ع) گشود که از هر کدام آنها هزار باب گشوده شد.<ref>کلینی، کافی، ۱/۲۳۹؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۴/۵۰۱.</ref> امامعلی(ع) بارها از مردم خواست تا هنگامی که در میان آنان است، از هر علم و دانشی که میخواهند بپرسند.<ref>نهج البلاغه، خ۲۳۱، ۳۴۶؛ متقی هندی، کنز العمال، ۲/۵۶۹.</ref> ابنعباس دانش خویش و علم تمام اصحاب پیامبر (ص) را در برابر علم علی(ع) قطرهای در برابر هفت دریا شمردهاست<ref>مفید، الامالی، ۲۳۶.</ref> و [[امامصادق(ع)]] آن حضرت را مصداق بارز کتاب مبین در آیه «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کتابٍ مُبینٍ»<ref>انعام، ۵۹.</ref> نامیدهاست.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۷۲۳.</ref> علی(ع) باب و امانتدار [[وحی]] و مفسر قرآن و سنت پیامبر (ص) بود<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۰/۲۰۴.</ref> و در همه [[علوم اسلامی]] از قرآن، [[کلام]]، [[عرفان]]، [[فقه]] و [[قضاوت]] ممتاز و از بنیانگذاران آن بود.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۷–۲۷.</ref> امامخمینی نیز علی(ع) را حامل علم فعلی حق و ولایت کبری شمرده<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳–۲۷۴.</ref> و با اشاره به دانش بیکران ایشان، از مهلتنیافتن حضرت برای عرضه علوم اسلامی به امت پیامبر (ص)، اظهار تأسف شدید کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۷.</ref> | ||
=== عبادت و عرفان === | === عبادت و عرفان === | ||
بزرگترین شاخصه امیرالمؤمنین (ع) چنانکه امامخمینی تأکید کرده [[عبودیت]] وی برای خدا بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۷.</ref> آن حضرت خدا را نه با اندیشه که با چشم دل و [[شهود]] درونی شناخت<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۸، ۲۶۱.</ref> و خدا را هفت سال پیش از دیگران پرستید.<ref>←ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۱۶.</ref> به تعبیر خود آن حضرت هیچکس از [[امت اسلامی]] پس از پیامبر خدا (ص) به اندازه وی خدا را [[عبادت]] نکردهاست<ref>نسائی، ویژگیهای امیرمؤمنان (ع)، ۲۷.</ref> و بدین جهت از آن حضرت به حقیقت «[[صراط مستقیم]]» و «راه خدا» تعبیر | بزرگترین شاخصه امیرالمؤمنین(ع) چنانکه امامخمینی تأکید کرده [[عبودیت]] وی برای خدا بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۷.</ref> آن حضرت خدا را نه با اندیشه که با چشم دل و [[شهود]] درونی شناخت<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۸، ۲۶۱.</ref> و خدا را هفت سال پیش از دیگران پرستید.<ref>←ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۱۶.</ref> به تعبیر خود آن حضرت هیچکس از [[امت اسلامی]] پس از پیامبر خدا (ص) به اندازه وی خدا را [[عبادت]] نکردهاست<ref>نسائی، ویژگیهای امیرمؤمنان(ع)، ۲۷.</ref> و بدین جهت از آن حضرت به حقیقت «[[صراط مستقیم]]» و «راه خدا» تعبیر شده است.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۱۷۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۰.</ref> عبادت علی(ع) عبادت آزادگان بود؛ زیرا خدا را شایسته پرستش دید، پس پرستش کرد، نه برای ترس از [[دوزخ]] و طمع در [[بهشت]].<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۷/۱۹۷.</ref> | ||
از نگاه امامخمینی مناجاتهای امامعلی (ع) همچون «صبرتُ علی عذابکَ فَکیفَ اَصبِرُ علی فِراقِک» که در [[دعای کمیل]] آمدهاست، گویای [[محبت و عشق|عشق]] او به عبادت بود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۵۵؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۲۴.</ref> آن حضرت روزها [[روزه]] و شبها به [[عبادت]] مشغول بود. شبی هزار رکعت [[نماز]] به جای میآورد.<ref>طبرسی، فضل، مجمع البیان، ۹/۱۳۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰.</ref> ایشان در بحبوحه نبرد با دشمن نیز به نماز اهمیت میداد<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۷.</ref> و به تمام معنا [[عرفا|عارف]] و واصل به حق و پاکباز بود و حقایق هستی برایش آشکار بود<ref>←نهج البلاغه، خ۴، ۲۵–۲۶.</ref>؛ به گونهای که به گفته خود ایشان کناررفتن پردههای غیب نیز بر یقین وی نمیافزود.<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۱۱۹.</ref> ایشان شیفته دیدار خدا بود و از [[مرگ]] هراسی نداشت و اشتیاق ایشان به مرگ بیش از شوق کودک به پستان مادرش بود.<ref>نهج البلاغه، خ۵، ۲۷.</ref> در برابر خداوند، خود را بندهای کوچک میشمرد و هنگامی که وقت نماز فرا میرسید، به خود میپیچید.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۴/۹۴.</ref> ایشان در حال عبادت چنان غرق در عبادت خدا میشد که در حال نماز بدون آنکه متوجه شود، تیر از پای ایشان کشیدند.<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۲/۲۱۷.</ref> [[امامخمینی]] نیز خاطرنشان کردهاست که امتیاز نماز حضرت علی (ع) نه به قرائت، طول رکوع و سجود و بیشتری اذکار که به حضور [[قلب]] او بود. هیچکس توان درک او را نداشته و همه بشر و [[فرشتگان]] مقرب و پیامبران الهی ـ به جز رسول خاتم (ص) ـ توان گفتن یک «لا اله الا الله» امامعلی (ع) را نداشتند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۶.</ref> | از نگاه امامخمینی مناجاتهای امامعلی(ع) همچون «صبرتُ علی عذابکَ فَکیفَ اَصبِرُ علی فِراقِک» که در [[دعای کمیل]] آمدهاست، گویای [[محبت و عشق|عشق]] او به عبادت بود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۵۵؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۲۴.</ref> آن حضرت روزها [[روزه]] و شبها به [[عبادت]] مشغول بود. شبی هزار رکعت [[نماز]] به جای میآورد.<ref>طبرسی، فضل، مجمع البیان، ۹/۱۳۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰.</ref> ایشان در بحبوحه نبرد با دشمن نیز به نماز اهمیت میداد<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۷.</ref> و به تمام معنا [[عرفا|عارف]] و واصل به حق و پاکباز بود و حقایق هستی برایش آشکار بود<ref>←نهج البلاغه، خ۴، ۲۵–۲۶.</ref>؛ به گونهای که به گفته خود ایشان کناررفتن پردههای غیب نیز بر یقین وی نمیافزود.<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۱۱۹.</ref> ایشان شیفته دیدار خدا بود و از [[مرگ]] هراسی نداشت و اشتیاق ایشان به مرگ بیش از شوق کودک به پستان مادرش بود.<ref>نهج البلاغه، خ۵، ۲۷.</ref> در برابر خداوند، خود را بندهای کوچک میشمرد و هنگامی که وقت نماز فرا میرسید، به خود میپیچید.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۴/۹۴.</ref> ایشان در حال عبادت چنان غرق در عبادت خدا میشد که در حال نماز بدون آنکه متوجه شود، تیر از پای ایشان کشیدند.<ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۲/۲۱۷.</ref> [[امامخمینی]] نیز خاطرنشان کردهاست که امتیاز نماز حضرت علی(ع) نه به قرائت، طول رکوع و سجود و بیشتری اذکار که به حضور [[قلب]] او بود. هیچکس توان درک او را نداشته و همه بشر و [[فرشتگان]] مقرب و پیامبران الهی ـ به جز رسول خاتم (ص) ـ توان گفتن یک «لا اله الا الله» امامعلی(ع) را نداشتند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۷۶.</ref> | ||
=== اخلاص === | === اخلاص === | ||
امیرالمؤمنین (ع) بنده خالص خدا بود و همه کارهایش برای خدا انجام میگرفت.<ref>نهج البلاغه، خ۵۵، ۷۲.</ref> امامخمینی ایشان را سرباز گمنام و فداکار خدا شمردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۱.</ref> و ستایش خداوند از ایشان در جریان نزول آیه «وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ»<ref>انسان، ۸.</ref> را نه برای دادن غذای اندک به بینوایان بلکه برای [[اخلاص]] ایشان دانستهاست.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.</ref> ایشان با اشاره به سخن پیامبر (ص) «ضربة علی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین»،<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ۳/۳۲؛ ← مجلسی، بحارالانوار، ۳۹/۲.</ref> در شأن علی (ع) در روز [[جنگ خندق]]، یادآور | امیرالمؤمنین(ع) بنده خالص خدا بود و همه کارهایش برای خدا انجام میگرفت.<ref>نهج البلاغه، خ۵۵، ۷۲.</ref> امامخمینی ایشان را سرباز گمنام و فداکار خدا شمردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۱.</ref> و ستایش خداوند از ایشان در جریان نزول آیه «وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ»<ref>انسان، ۸.</ref> را نه برای دادن غذای اندک به بینوایان بلکه برای [[اخلاص]] ایشان دانستهاست.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۶.</ref> ایشان با اشاره به سخن پیامبر (ص) «ضربة علی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین»،<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ۳/۳۲؛ ← مجلسی، بحارالانوار، ۳۹/۲.</ref> در شأن علی(ع) در روز [[جنگ خندق]]، یادآور شده است اهمیت این ضربت به جهت اخلاص و قلب الهی و موحد علی(ع)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۵۲۱–۵۲۲.</ref> و سیر این حرکت به سوی خدا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۷۵.</ref> بود؛ چنانکه [[عمروبنعبدود]] پس از شکست از حضرت در نبرد خندق به طرف ایشان آب دهن افکند و حضرت از ترس اینکه مبادا در آن وقت، کشتنِ او برای خدا نباشد، در جداکردن سر وی تأخیر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۵۸؛ ← مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۵۰–۵۱.</ref> | ||
=== زهد و سادهزیستی === | === زهد و سادهزیستی === | ||
امیرالمؤمنین (ع) زاهدترین انسان بود،<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۶.</ref> زندگی ایشان در نهایت سادگی میگذشت و غذای او از نان و سرکه یا زیتون و نمک فراتر نمیرفت.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۱۵۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰.</ref> ایشان چنانکه امامخمینی خاطرنشان کرده، در دوره [[حکومت]] نیز مانند طبقات پایین جامعه میزیست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۱۷.</ref> خوراک ایشان نان جو بود و آن را در کیسهای مهر کرده بود تا دختران ایشان از روی عطوفت آن را با خورشت نیامیزند، یک لباس بیشتر نداشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۵۷ و ۹/۵۱۷.</ref>؛ چنانکه در وقت [[نماز جمعه]] پیراهن خود را شست و خیس پوشید و وقتی دو پیراهن کرباس خرید، لباس بهتر را به غلامش [[قنبر]] بخشید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۵۷.</ref> زیرانداز ایشان پوست گوسفندی بود که شبها روی آن استراحت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۹۶؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۸/۲۲.</ref> و مردم و بهویژه کارگزاران خود را به [[زهد]] و [[سادهزیستی]] سفارش میکرد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۹۵، ۲۹۵؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹۲.</ref> آن حضرت در نامهای به [[عثمانبنحنیف]]، والی خود در [[بصره]]، وی را به سبب شرکت در مهمانی اشرافی نکوهش کرد و به پیروی از خود در سادهزیستی فرا خواند و تأکید کرد که با وجود افراد گرسنه نباید سیر و راحت خوابید.<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.</ref> امامخمینی با اشاره به سیره حکومتی حضرت یادآور | امیرالمؤمنین(ع) زاهدترین انسان بود،<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۶.</ref> زندگی ایشان در نهایت سادگی میگذشت و غذای او از نان و سرکه یا زیتون و نمک فراتر نمیرفت.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۱۵۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰.</ref> ایشان چنانکه امامخمینی خاطرنشان کرده، در دوره [[حکومت]] نیز مانند طبقات پایین جامعه میزیست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۱۷.</ref> خوراک ایشان نان جو بود و آن را در کیسهای مهر کرده بود تا دختران ایشان از روی عطوفت آن را با خورشت نیامیزند، یک لباس بیشتر نداشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۵۷ و ۹/۵۱۷.</ref>؛ چنانکه در وقت [[نماز جمعه]] پیراهن خود را شست و خیس پوشید و وقتی دو پیراهن کرباس خرید، لباس بهتر را به غلامش [[قنبر]] بخشید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۵۷.</ref> زیرانداز ایشان پوست گوسفندی بود که شبها روی آن استراحت میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۹۶؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۸/۲۲.</ref> و مردم و بهویژه کارگزاران خود را به [[زهد]] و [[سادهزیستی]] سفارش میکرد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۹۵، ۲۹۵؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹۲.</ref> آن حضرت در نامهای به [[عثمانبنحنیف]]، والی خود در [[بصره]]، وی را به سبب شرکت در مهمانی اشرافی نکوهش کرد و به پیروی از خود در سادهزیستی فرا خواند و تأکید کرد که با وجود افراد گرسنه نباید سیر و راحت خوابید.<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.</ref> امامخمینی با اشاره به سیره حکومتی حضرت یادآور شده است کارگزاران [[جمهوری اسلامی]] هر چند نمیتوانند همانند علی(ع) باشند، باید نزدیک به او و در راه او باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۸ و ۶/۳۳۰.</ref> | ||
=== شجاعت === | === شجاعت === | ||
امیرالمؤمنین (ع) در [[شجاعت]] و شهامت ضربالمثل بود. پهلوانان عرب در عرصههای نبرد از هماوردی با ایشان ناتوان بودند.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۰–۲۱.</ref> ایشان چنانکه خود گفتهاست همانند درختِ کوهسار سخت، مقاوم و باصلابت بود.<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۳.</ref> شجاعت ایشان در میان [[اصحاب پیامبر(ص)]] مانند نداشت. در جنگها پشت به دشمن نمیکرد.<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۳.</ref> ایشان پرچمدار سپاه [[اسلام]] بود<ref>مفید، الارشاد، ۱/۷۹ و ۱۲۶.</ref> و پهلوانان مشرکِ بسیاری در این غزوهها با شمشیر حضرت (ع) از پای درآمدند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۰۶.</ref> در [[جنگ احد]] پس از گریز بسیاری از اصحاب از صحنه نبرد، ایشان در نهایتِ رشادت، خود را سپر پیامبر (ص) کرد که [[جبرئیل]] در حق آن حضرت ندای «لَا سَیفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَی إِلَّا عَلِی» سر داد.<ref>کلینی، کافی، ۸/۱۱۰؛ صدوق، علل الشرائع، ۱/۷.</ref> امامعلی (ع) درِ بزرگ قلعه خیبر را که چندین نفر از برداشتن آن ناتوان بودند، از جا کند و به یکسو افکند. در غزوه خندق [[عمرو بنعبدود]]، شجاعِ معروف عرب و در [[جنگ خیبر]] مرحب خیبری به دست ایشان از پای درآمدند<ref>مفید، الارشاد، ۱/۱۲۵–۱۲۷؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۰.</ref> و امامخمینی نیز به این نمونههای شجاعت ایشان اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱–۲۰.</ref> | امیرالمؤمنین(ع) در [[شجاعت]] و شهامت ضربالمثل بود. پهلوانان عرب در عرصههای نبرد از هماوردی با ایشان ناتوان بودند.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۰–۲۱.</ref> ایشان چنانکه خود گفتهاست همانند درختِ کوهسار سخت، مقاوم و باصلابت بود.<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۳.</ref> شجاعت ایشان در میان [[اصحاب پیامبر(ص)]] مانند نداشت. در جنگها پشت به دشمن نمیکرد.<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۳.</ref> ایشان پرچمدار سپاه [[اسلام]] بود<ref>مفید، الارشاد، ۱/۷۹ و ۱۲۶.</ref> و پهلوانان مشرکِ بسیاری در این غزوهها با شمشیر حضرت(ع) از پای درآمدند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۰۶.</ref> در [[جنگ احد]] پس از گریز بسیاری از اصحاب از صحنه نبرد، ایشان در نهایتِ رشادت، خود را سپر پیامبر (ص) کرد که [[جبرئیل]] در حق آن حضرت ندای «لَا سَیفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَی إِلَّا عَلِی» سر داد.<ref>کلینی، کافی، ۸/۱۱۰؛ صدوق، علل الشرائع، ۱/۷.</ref> امامعلی(ع) درِ بزرگ قلعه خیبر را که چندین نفر از برداشتن آن ناتوان بودند، از جا کند و به یکسو افکند. در غزوه خندق [[عمرو بنعبدود]]، شجاعِ معروف عرب و در [[جنگ خیبر]] مرحب خیبری به دست ایشان از پای درآمدند<ref>مفید، الارشاد، ۱/۱۲۵–۱۲۷؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۰.</ref> و امامخمینی نیز به این نمونههای شجاعت ایشان اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۱–۲۰.</ref> | ||
== حکومت پس از پیامبر (ص) == | == حکومت پس از پیامبر (ص) == | ||
پس از درگذشت پیامبر (ص) [[جامعه اسلامی]] چنانکه علی (ع) اشاره کردهاست از مسیر اصلی خود منحرف شد<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۱–۲۲ و خ۱۶۳، ۲۳۴–۲۳۵.</ref> و مردم از رهبری آن حضرت (ع) محروم شدند<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۲/۲۶۹؛ مفید، الجمل، ۱۲۶–۱۲۷.</ref> و امامخمینی به این انحراف اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۰.</ref> امامعلی (ع) همانند کسی که تیر یا خاری در چشم و استخوان در گلو داشته باشد، برای [[حفظ اسلام]] و [[وحدت]] امت اسلامی صبر و سکوت کرد و نگذاشت تا نظام نوپای اسلامی با اختلافهای داخلی مسلمانان از میان برود.<ref>←نهج البلاغه، خ۳، ۲۲.</ref> ایشان چنانکه امامخمینی خاطرنشان کرده، در زمان خلفای سهگانه برای مصلحت اسلام و وحدت امت اسلامی با آنان همکاری<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶.</ref> و در نماز جماعت آنان شرکت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶ و ۳/۲۴۱.</ref> میکرد و به آنان در [[جنگ]] با مشرکان مشورت میداد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۲.</ref>؛ حتی فرزندان خود را نیز برای دفاع از سرزمین اسلام همراه آنان به جنگ روانه میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴.</ref> پس از کشته شدن عثمان انبوه مردم برای [[بیعت]]، به سوی علی (ع) آمدند. حضرت با اتمام حجت به همداستانی مردم با خلافت خود، آن را پذیرفت<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۳–۲۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۱۹۰–۱۹۱؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۰۲.</ref> و پس از بیعت مردم به ساماندادن کارها پرداخت وکارگزارانی برای اداره امور نصب کرد.<ref>منقری، وقعهٔ صفین، ۱/۱۵–۲۷.</ref> یاران باوفایی چون [[عثمانبنحنیف]]، [[سهلبنحنیف]]، [[قیسبنسعد]]،<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۲۰۱.</ref> [[عماربنیاسر]]، [[میثم تمار]] و [[مالک اشتر]] حضرت را در این راه کمک کردند.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۲۵۹–۲۶۴؛ مفید، الارشاد، ۱/۳۲۳–۳۲۵.</ref> امامخمینی بارها از حمایتِ بیدریغ یاران حضرت از ایشان و راه ایشان یاد کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴؛ ۳/۴۶۵؛ ۵/۲۱؛ ۷/۴۷۸ و ۱۳/۲۰۳.</ref> | پس از درگذشت پیامبر (ص) [[جامعه اسلامی]] چنانکه علی(ع) اشاره کردهاست از مسیر اصلی خود منحرف شد<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۱–۲۲ و خ۱۶۳، ۲۳۴–۲۳۵.</ref> و مردم از رهبری آن حضرت(ع) محروم شدند<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۲/۲۶۹؛ مفید، الجمل، ۱۲۶–۱۲۷.</ref> و امامخمینی به این انحراف اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۲۰.</ref> امامعلی(ع) همانند کسی که تیر یا خاری در چشم و استخوان در گلو داشته باشد، برای [[حفظ اسلام]] و [[وحدت]] امت اسلامی صبر و سکوت کرد و نگذاشت تا نظام نوپای اسلامی با اختلافهای داخلی مسلمانان از میان برود.<ref>←نهج البلاغه، خ۳، ۲۲.</ref> ایشان چنانکه امامخمینی خاطرنشان کرده، در زمان خلفای سهگانه برای مصلحت اسلام و وحدت امت اسلامی با آنان همکاری<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶.</ref> و در نماز جماعت آنان شرکت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶۶ و ۳/۲۴۱.</ref> میکرد و به آنان در [[جنگ]] با مشرکان مشورت میداد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۲.</ref>؛ حتی فرزندان خود را نیز برای دفاع از سرزمین اسلام همراه آنان به جنگ روانه میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴.</ref> پس از کشته شدن عثمان انبوه مردم برای [[بیعت]]، به سوی علی(ع) آمدند. حضرت با اتمام حجت به همداستانی مردم با خلافت خود، آن را پذیرفت<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۳–۲۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۱۹۰–۱۹۱؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۰۲.</ref> و پس از بیعت مردم به ساماندادن کارها پرداخت وکارگزارانی برای اداره امور نصب کرد.<ref>منقری، وقعهٔ صفین، ۱/۱۵–۲۷.</ref> یاران باوفایی چون [[عثمانبنحنیف]]، [[سهلبنحنیف]]، [[قیسبنسعد]]،<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۲۰۱.</ref> [[عماربنیاسر]]، [[میثم تمار]] و [[مالک اشتر]] حضرت را در این راه کمک کردند.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۲۵۹–۲۶۴؛ مفید، الارشاد، ۱/۳۲۳–۳۲۵.</ref> امامخمینی بارها از حمایتِ بیدریغ یاران حضرت از ایشان و راه ایشان یاد کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴؛ ۳/۴۶۵؛ ۵/۲۱؛ ۷/۴۷۸ و ۱۳/۲۰۳.</ref> | ||
امامعلی (ع) دشمنان سرسختی نیز داشته که سه جنگ بزرگ را بر وی تحمیل کردند. در آغاز خلافت، ناراضیان از سیره عادلانه آن حضرت و در رأس آنان [[طلحه]] و [[زبیر]]، بیعت خود را شکستند و با جمعآوری نیرو به قصد [[مبارزه]] با ایشان به [[بصره]] رفتند.<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسه، ۱/۷۸؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۸–۱۵۰.</ref> آنان که به ناکثین شهره شدند، جنگ خونین [[جمل]] را بر حضرت تحمیل کردند و امامعلی (ع) در بصره فتنه آنان را خاموش کرد<ref>سبط ابنجوزی، تذکرة الخواص، ۶۶–۷۹.</ref> و پس از شکست آنان، در [[کوفه]] مستقر شد.<ref>دینوری، اخبارالطوال، ۱۴۳–۱۴۴.</ref> امامخمینی نیز به تحمیل جنگ بر حضرت و فتنه ناکثین اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۵۹؛ ۱۱/۱ و ۱۸/۱۵۲.</ref> | امامعلی(ع) دشمنان سرسختی نیز داشته که سه جنگ بزرگ را بر وی تحمیل کردند. در آغاز خلافت، ناراضیان از سیره عادلانه آن حضرت و در رأس آنان [[طلحه]] و [[زبیر]]، بیعت خود را شکستند و با جمعآوری نیرو به قصد [[مبارزه]] با ایشان به [[بصره]] رفتند.<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسه، ۱/۷۸؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۸–۱۵۰.</ref> آنان که به ناکثین شهره شدند، جنگ خونین [[جمل]] را بر حضرت تحمیل کردند و امامعلی(ع) در بصره فتنه آنان را خاموش کرد<ref>سبط ابنجوزی، تذکرة الخواص، ۶۶–۷۹.</ref> و پس از شکست آنان، در [[کوفه]] مستقر شد.<ref>دینوری، اخبارالطوال، ۱۴۳–۱۴۴.</ref> امامخمینی نیز به تحمیل جنگ بر حضرت و فتنه ناکثین اشاره کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۵۹؛ ۱۱/۱ و ۱۸/۱۵۲.</ref> | ||
از سوی دیگر، [[معاویةبنابیسفیان]] از دوره خلافت [[خلیفه دوم]]، بر شام حکومت میکرد.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد او مدینة السلام، ۱/۲۲۲؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۵۹/۱۱۷.</ref> امامعلی (ع) چنانکه امامخمینی یادآور شده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰.</ref> پس از رسیدن به خلافت چون ماندن معاویه را بر خلاف موازین [[شرع]] و [[عقل]] و موجب انهدام [[اسلام]] میدید، حتی یک روز هم اجازه ماندن به او نداد و او را عزل کرد.<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسه، ۱/۱۱۳.</ref> ایشان اشاره کردهاست که معاویه هرچند به ظواهر اسلام عمل و [[نماز جماعت]] و [[نماز جمعه|جمعه]] برگزار میکرد، فردی ستمگر و حیلهگر بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۹.</ref> و مردم را استثمار و اموال [[بیتالمال]] را چپاول میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۱.</ref> معاویه که به بهانه خونخواهی عثمان از دستور امامعلی (ع) سرپیچی کرد و [[جنگ صفین]] را بر حکومت نوپای حضرت تحمیل کرد، با نشانههای پیروزی حضرت برای فریب مردم قرآنها را بر نیزه کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۰۲.</ref> و گروهی از سپاهیان حضرت که بعداً به نام [[خوارج]] نامیده شدند، فریب خوردند و [[صلح]] ناخواستهای را بر حضرت تحمیل کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۱–۳۹۲ و ۲۰/۱۱۸.</ref> خوارج پس از آن در منطقه [[نهروان]] با امامعلی (ع) وارد جنگ شدند که شکست خوردند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۳۴۱–۳۴۷.</ref> | از سوی دیگر، [[معاویةبنابیسفیان]] از دوره خلافت [[خلیفه دوم]]، بر شام حکومت میکرد.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد او مدینة السلام، ۱/۲۲۲؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۵۹/۱۱۷.</ref> امامعلی(ع) چنانکه امامخمینی یادآور شده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰.</ref> پس از رسیدن به خلافت چون ماندن معاویه را بر خلاف موازین [[شرع]] و [[عقل]] و موجب انهدام [[اسلام]] میدید، حتی یک روز هم اجازه ماندن به او نداد و او را عزل کرد.<ref>ابنقتیبه، الامامة و السیاسه، ۱/۱۱۳.</ref> ایشان اشاره کردهاست که معاویه هرچند به ظواهر اسلام عمل و [[نماز جماعت]] و [[نماز جمعه|جمعه]] برگزار میکرد، فردی ستمگر و حیلهگر بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۹.</ref> و مردم را استثمار و اموال [[بیتالمال]] را چپاول میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۱.</ref> معاویه که به بهانه خونخواهی عثمان از دستور امامعلی(ع) سرپیچی کرد و [[جنگ صفین]] را بر حکومت نوپای حضرت تحمیل کرد، با نشانههای پیروزی حضرت برای فریب مردم قرآنها را بر نیزه کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۰۲.</ref> و گروهی از سپاهیان حضرت که بعداً به نام [[خوارج]] نامیده شدند، فریب خوردند و [[صلح]] ناخواستهای را بر حضرت تحمیل کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۱–۳۹۲ و ۲۰/۱۱۸.</ref> خوارج پس از آن در منطقه [[نهروان]] با امامعلی(ع) وارد جنگ شدند که شکست خوردند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۳۴۱–۳۴۷.</ref> | ||
== شیوه حکومتداری == | == شیوه حکومتداری == | ||
شیوه حکومت امیرالمؤمنین علی (ع) همانند حکومت [[پیامبر اکرم(ص)]] بود.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۱۵۵.</ref> امامخمینی با تأکید بر تداوم خط رسالت پیامبر (ص) از سوی امامعلی (ع)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۸.</ref> توضیح دادهاست آن حضرت (ع)، مانند پیامبر (ص)، هم به مسائل فردی مردم توجه داشت و هم به مسائل اجتماعی، هم [[احکام شرعی]] را برای مردم میگفت و هم در برابر دشمنان، [[جهاد]] و [[مبارزه]] میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۰۳.</ref> از یک سو نماز جماعت اقامه میکرد و از سوی دیگر، میان مردم داوری و قضاوت میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۴۲.</ref> [[مسجد]] مرکز حکومت آن حضرت بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۸۱.</ref> و ایشان همانند پیامبر عامل و کارگزار برای اداره امور به اطراف میفرستاد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱.</ref> و رئوس برنامههای حکومت حضرت در دستورالعمل ایشان به [[مالک اشتر]]<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲–۴۷۴.</ref> والی مصر منعکس است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۸.</ref> | شیوه حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) همانند حکومت [[پیامبر اکرم(ص)]] بود.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۱۵۵.</ref> امامخمینی با تأکید بر تداوم خط رسالت پیامبر (ص) از سوی امامعلی(ع)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۸.</ref> توضیح دادهاست آن حضرت(ع)، مانند پیامبر (ص)، هم به مسائل فردی مردم توجه داشت و هم به مسائل اجتماعی، هم [[احکام شرعی]] را برای مردم میگفت و هم در برابر دشمنان، [[جهاد]] و [[مبارزه]] میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۰۳.</ref> از یک سو نماز جماعت اقامه میکرد و از سوی دیگر، میان مردم داوری و قضاوت میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۴۲.</ref> [[مسجد]] مرکز حکومت آن حضرت بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۸۱.</ref> و ایشان همانند پیامبر عامل و کارگزار برای اداره امور به اطراف میفرستاد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱.</ref> و رئوس برنامههای حکومت حضرت در دستورالعمل ایشان به [[مالک اشتر]]<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲–۴۷۴.</ref> والی مصر منعکس است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۸.</ref> | ||
مهمترین ویژگیهای حکومتداری امیرالمؤمنین علی (ع) عبارتاند از: | مهمترین ویژگیهای حکومتداری امیرالمؤمنین علی(ع) عبارتاند از: | ||
=== ترویج ارزشهای معنوی و پایبندی به شرع === | === ترویج ارزشهای معنوی و پایبندی به شرع === | ||
حکومت علی (ع) بر بنیان [[قرآن]] و [[سنت|سنت پیامبر]] استوار بود<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۸۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۳۱/۳۹۹.</ref> و چنانکه خود آن حضرت فرموده، در صورت تعارض دنیا و [[آخرت]]، ارزشهای معنوی را بر ارزشهای مادی مقدم میکرد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۵۰.</ref> آن حضرت سعی میکرد جهتگیری حکومت و کارگزارانش به سوی ترویج [[شعائر]] و ارزشهای دینی باشد. به کارگزاران توصیه میکرد [[نماز]] را در وقت خود اقامه کنند و مردم را به احکام دین آشنا سازند و شعائر [[حج]] را موبهمو به اجرا درآورند<ref>نهج البلاغه، ن۶۷، ۴۸۹.</ref> و در امور [[دین]] سهلانگاری نکنند.<ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۱۰۰.</ref> ایشان حدود خدا را در حق نزدیکان و دوستداران خود نیز جاری میساخت<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۱/۸۸.</ref>؛ ازجمله [[نجاشی]] شاعر خود را به سبب شرابخواری تازیانه زد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۹–۱۰.</ref> و دست یکی از دوستداران خود را به جرم دزدی قطع کرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۰/۲۸۱.</ref> | حکومت علی(ع) بر بنیان [[قرآن]] و [[سنت|سنت پیامبر]] استوار بود<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۸۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۳۱/۳۹۹.</ref> و چنانکه خود آن حضرت فرموده، در صورت تعارض دنیا و [[آخرت]]، ارزشهای معنوی را بر ارزشهای مادی مقدم میکرد.<ref>نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۵۰.</ref> آن حضرت سعی میکرد جهتگیری حکومت و کارگزارانش به سوی ترویج [[شعائر]] و ارزشهای دینی باشد. به کارگزاران توصیه میکرد [[نماز]] را در وقت خود اقامه کنند و مردم را به احکام دین آشنا سازند و شعائر [[حج]] را موبهمو به اجرا درآورند<ref>نهج البلاغه، ن۶۷، ۴۸۹.</ref> و در امور [[دین]] سهلانگاری نکنند.<ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۱۰۰.</ref> ایشان حدود خدا را در حق نزدیکان و دوستداران خود نیز جاری میساخت<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۱/۸۸.</ref>؛ ازجمله [[نجاشی]] شاعر خود را به سبب شرابخواری تازیانه زد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۹–۱۰.</ref> و دست یکی از دوستداران خود را به جرم دزدی قطع کرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۰/۲۸۱.</ref> | ||
از نظر [[امامخمینی]] نیز ترویج [[فرهنگ اسلامی]] و ارزشهای متعالی و برتر، اولویت اول امامعلی (ع) در زمامداری بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱.</ref>؛ چنانکه در بحبوحه جنگ به مسائل دینی مردم پاسخ میگفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.</ref> و تأکید میکرد [[جهاد]] ایشان برای [[توحید]] و گسترش [[فقه]] و شرایع دین است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷.</ref> برنامهها طبق قانون پیش میرفت و حاکم ذرهای از قانون تخلف نمیکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۲؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> و در صورت تجاوز کارگزار یا مجریِ حدود شرعی از قانون، مجازات میشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۸.</ref>؛ از اینرو مردم از دولت حضرت (ع) ترسی نداشتند و در آرامش خاطر زندگی میکردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۴۸.</ref> دولت و ملت به هم اطمینان داشتند؛ نه کارگزاران افزون از حق بیتالمال از مردم چیزی میگرفتند و نه مردم از ادای واجبات مالی از [[زکات]] و [[خمس]] سر باز میزدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۵.</ref> بنابراین، گسترش اسلام در جهان و مکتب [[اهل بیت(ع)]] و میلیونها [[شیعه]] در جهان مدیون مجاهدتهای حضرت امیر (ع) است.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷.</ref> | از نظر [[امامخمینی]] نیز ترویج [[فرهنگ اسلامی]] و ارزشهای متعالی و برتر، اولویت اول امامعلی(ع) در زمامداری بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱.</ref>؛ چنانکه در بحبوحه جنگ به مسائل دینی مردم پاسخ میگفت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.</ref> و تأکید میکرد [[جهاد]] ایشان برای [[توحید]] و گسترش [[فقه]] و شرایع دین است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷.</ref> برنامهها طبق قانون پیش میرفت و حاکم ذرهای از قانون تخلف نمیکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۲؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> و در صورت تجاوز کارگزار یا مجریِ حدود شرعی از قانون، مجازات میشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۸.</ref>؛ از اینرو مردم از دولت حضرت(ع) ترسی نداشتند و در آرامش خاطر زندگی میکردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۴۸.</ref> دولت و ملت به هم اطمینان داشتند؛ نه کارگزاران افزون از حق بیتالمال از مردم چیزی میگرفتند و نه مردم از ادای واجبات مالی از [[زکات]] و [[خمس]] سر باز میزدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۵.</ref> بنابراین، گسترش اسلام در جهان و مکتب [[اهل بیت(ع)]] و میلیونها [[شیعه]] در جهان مدیون مجاهدتهای حضرت امیر(ع) است.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷.</ref> | ||
=== عدالتگستری === | === عدالتگستری === | ||
حکومت امیرالمؤمنین علی (ع) چنانکه امامخمینی خاطرنشان کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۶۰ و ۲۰/۱۱۲.</ref> نماد [[عدالت]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۶۹.</ref> و وسیلهای برای برقراری عدل و داد بود.<ref>←نهج البلاغه، خ۳۳، ۵۵.</ref> آن حضرت بهترین سیاستها را عدالتورزی و عدالت در فرمانروایی را جمال سیاست میدانست.<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۳۳۹.</ref> از نگاه ایشان حکومت بر مردم جز برای اقامه عدالت بیارزش بود.<ref>نهج البلاغه، خ۳۳، ۵۵.</ref> از اینرو، همان گونه که امامخمینی اشاره کردهاست،<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> در آغاز خلافت برای برداشتن فاصله طبقاتی و اقتصادیِ ایجادشده در حکومتهای گذشته، دست به کار شد و با اعلان اینکه خداوند از عالمان پیمان گرفته که گرسنگی گرسنگان و طغیان اغنیا را تحمل نکنند،<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۴.</ref> [[بیتالمال]] را به مساوات میان همه مسلمانان بدون درنظرگرفتن سابقه مسلمانی و برتری نژادی تقسیم میکرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۱۳۷؛ ثقفی، الغارات، ۱/۴۶؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۲/۲۰۱.</ref> و با برادر خود [[عقیل]] چنان رفتار کرد که دوباره درخواست امتیاز و تبعیض اقتصادی و اضافه کمک از بیتالمال نکند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۰/۳۴۷؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> امامخمینی نیز تأکید کردهاست که امامعلی (ع) به همه ابعاد عدالت (قضایی، اقتصادی و اجتماعی) توجه داشت و همه افراد جامعه در پیشگاه قانون از نگاه او مساوی بودند؛ چنانکه خود حضرت (ع) یکبار به دلیل شکایت فردی یهودی، نزد قاضیِ منصوبِ خود حاضر شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۸ و ۶/۵۷.</ref> | حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) چنانکه امامخمینی خاطرنشان کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۶۰ و ۲۰/۱۱۲.</ref> نماد [[عدالت]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۲۶۹.</ref> و وسیلهای برای برقراری عدل و داد بود.<ref>←نهج البلاغه، خ۳۳، ۵۵.</ref> آن حضرت بهترین سیاستها را عدالتورزی و عدالت در فرمانروایی را جمال سیاست میدانست.<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۳۳۹.</ref> از نگاه ایشان حکومت بر مردم جز برای اقامه عدالت بیارزش بود.<ref>نهج البلاغه، خ۳۳، ۵۵.</ref> از اینرو، همان گونه که امامخمینی اشاره کردهاست،<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> در آغاز خلافت برای برداشتن فاصله طبقاتی و اقتصادیِ ایجادشده در حکومتهای گذشته، دست به کار شد و با اعلان اینکه خداوند از عالمان پیمان گرفته که گرسنگی گرسنگان و طغیان اغنیا را تحمل نکنند،<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۴.</ref> [[بیتالمال]] را به مساوات میان همه مسلمانان بدون درنظرگرفتن سابقه مسلمانی و برتری نژادی تقسیم میکرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۱۳۷؛ ثقفی، الغارات، ۱/۴۶؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۲/۲۰۱.</ref> و با برادر خود [[عقیل]] چنان رفتار کرد که دوباره درخواست امتیاز و تبعیض اقتصادی و اضافه کمک از بیتالمال نکند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۰/۳۴۷؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> امامخمینی نیز تأکید کردهاست که امامعلی(ع) به همه ابعاد عدالت (قضایی، اقتصادی و اجتماعی) توجه داشت و همه افراد جامعه در پیشگاه قانون از نگاه او مساوی بودند؛ چنانکه خود حضرت(ع) یکبار به دلیل شکایت فردی یهودی، نزد قاضیِ منصوبِ خود حاضر شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۸ و ۶/۵۷.</ref> | ||
غیر مسلمانان نیز در سایه حکومت علی (ع) از حقوق انسانی برخوردار بودند و همان گونه که امامخمینی اشاره کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۶۴.</ref> حضرت (ع) از تعدی سپاهیان [[معاویه]] به زنی معاهد و غیر مسلمان در قلمرو حکومتش، ابراز تأسف شدید کرد و خاطرنشان کرد اگر مسلمانی از شنیدن این خبر از شدت تأسف بمیرد جا دارد.<ref>نهج البلاغه، خ۲۷، ۴۷.</ref> امامخمینی روز تولد علی (ع) را روز تولد عدالت و مظهر همه عدالتها نامیدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۳–۳۴۴.</ref> | غیر مسلمانان نیز در سایه حکومت علی(ع) از حقوق انسانی برخوردار بودند و همان گونه که امامخمینی اشاره کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۶۴.</ref> حضرت(ع) از تعدی سپاهیان [[معاویه]] به زنی معاهد و غیر مسلمان در قلمرو حکومتش، ابراز تأسف شدید کرد و خاطرنشان کرد اگر مسلمانی از شنیدن این خبر از شدت تأسف بمیرد جا دارد.<ref>نهج البلاغه، خ۲۷، ۴۷.</ref> امامخمینی روز تولد علی(ع) را روز تولد عدالت و مظهر همه عدالتها نامیدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۳–۳۴۴.</ref> | ||
=== توجه به محرومان === | === توجه به محرومان === | ||
حمایت از طبقات فرودست از اولویتهای برنامههای حکومت امیرالمؤمنین علی (ع) بود و آن حضرت پس از خلافت بر [[محرومیتزدایی]] در برنامههای خود تأکید<ref>نهج البلاغه، ن۱۹، ۳۹۲.</ref> و تلاش کرد تا میتواند امکانات اولیه زندگی از قبیل خوراک و آب آشامیدنی و آرامش را برای مردم حوزه حکومتش فراهم کند.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ۲/۴۴۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۹۹.</ref> حضرت به زندگی فقیران رسیدگی میکرد و گاه ناشناس به دیدار خانوادههای محروم میرفت و نیازمندیهای آنان را برطرف میساخت.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۵۲.</ref> امامخمینی با تصریح به اینکه امیرالمؤمنین علی (ع) برای حمایت از محرومان و مظلومان حکومت را پذیرفته<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> و در طول [[حکومت]] و گاه ناشناس به وضع محرومان رسیدگی میکردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۲.</ref> از کارگزاران [[نظام اسلامی]] میخواست خود را با سیره پیامبران (ع) و امیرالمؤمنین (ع) هماهنگ سازند و از مستضعفان و پابرهنگان حمایت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.</ref> | حمایت از طبقات فرودست از اولویتهای برنامههای حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) بود و آن حضرت پس از خلافت بر [[محرومیتزدایی]] در برنامههای خود تأکید<ref>نهج البلاغه، ن۱۹، ۳۹۲.</ref> و تلاش کرد تا میتواند امکانات اولیه زندگی از قبیل خوراک و آب آشامیدنی و آرامش را برای مردم حوزه حکومتش فراهم کند.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ۲/۴۴۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۲/۹۹.</ref> حضرت به زندگی فقیران رسیدگی میکرد و گاه ناشناس به دیدار خانوادههای محروم میرفت و نیازمندیهای آنان را برطرف میساخت.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۵۲.</ref> امامخمینی با تصریح به اینکه امیرالمؤمنین علی(ع) برای حمایت از محرومان و مظلومان حکومت را پذیرفته<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> و در طول [[حکومت]] و گاه ناشناس به وضع محرومان رسیدگی میکردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۲.</ref> از کارگزاران [[نظام اسلامی]] میخواست خود را با سیره پیامبران(ع) و امیرالمؤمنین(ع) هماهنگ سازند و از مستضعفان و پابرهنگان حمایت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.</ref> | ||
== الگوی انقلاب اسلامی == | == الگوی انقلاب اسلامی == | ||
امامخمینی سیره فردی و اجتماعی امامعلی (ع) را الگوی امت اسلامی میشمرد و در عمل نیز از راه و روش آن حضرت در آغاز و تداوم [[انقلاب اسلامی]] بهره گرفت. ازجمله ایشان در سال ۱۳۵۰ در [[نجف]] به مناسبت [[جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران|جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی]]، از سیره و زندگی ساده و حکومت امیرالمؤمنین (ع) سخن به میان آورد و راه خود را حرکت به سوی جامعه آرمانی علی (ع) شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۵۸ و ۲۶۰.</ref> و نیز در ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ به هنگام معرفی دولت موقت با یادکرد از نظام عادلانه قضایی و اقتصادی امامعلی (ع) و سادهزیستی آن حضرت در مقام حاکم سرزمین وسیع اسلام، راه انقلاب را رسیدن به حکومت عادلانه علی (ع) اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۶–۵۸.</ref> ایشان که حکومت امامعلی (ع) را الگو و درس برای همه بشریت میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶.</ref> یادآور | امامخمینی سیره فردی و اجتماعی امامعلی(ع) را الگوی امت اسلامی میشمرد و در عمل نیز از راه و روش آن حضرت در آغاز و تداوم [[انقلاب اسلامی]] بهره گرفت. ازجمله ایشان در سال ۱۳۵۰ در [[نجف]] به مناسبت [[جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران|جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی]]، از سیره و زندگی ساده و حکومت امیرالمؤمنین(ع) سخن به میان آورد و راه خود را حرکت به سوی جامعه آرمانی علی(ع) شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۵۸ و ۲۶۰.</ref> و نیز در ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ به هنگام معرفی دولت موقت با یادکرد از نظام عادلانه قضایی و اقتصادی امامعلی(ع) و سادهزیستی آن حضرت در مقام حاکم سرزمین وسیع اسلام، راه انقلاب را رسیدن به حکومت عادلانه علی(ع) اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۶–۵۸.</ref> ایشان که حکومت امامعلی(ع) را الگو و درس برای همه بشریت میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۶.</ref> یادآور شده است هرچند نمیتوان مانند آن حضرت بود، اما باید به قدر امکان خود را به سیره آن حضرت نزدیک ساخت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۴.</ref> برخی از محورهای مورد نظر امامخمینی اینها است: | ||
=== قیام برای احیای اسلام === | === قیام برای احیای اسلام === | ||
در نگاه [[امامخمینی]] امامعلی (ع) در وقت در خطر قرارگرفتنِ اساس [[دین]] از طرف [[معاویه]] و تبدیل خلافت به سلطنت، با او به مقابله پرداخت و وجود وی را لحظهای تحمل نکرد. قیام علما نیز در جریان [[انجمنهای ایالتی و ولایتی]] برگرفته از را[[ه اهل بیت(ع)]] و امیرالمؤمنین (ع) بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۱۳–۱۱۷.</ref> ایشان در سالگرد [[۱۵ خرداد]] ۱۳۴۲ در اطلاعیهای سکوت در برابر [[ستم]] را استقبال از مرگ سیاه دانست و با استناد به سیره امامعلی (ع) سکوت در مقابل ستمکار را جایز نشمرد و از ملت خواست که دولت را [[امر به معروف]] کنند و سکوت در برابر رژیم ستمکار پهلوی مصداق کمک به ستمکاران میباشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۷.</ref> | در نگاه [[امامخمینی]] امامعلی(ع) در وقت در خطر قرارگرفتنِ اساس [[دین]] از طرف [[معاویه]] و تبدیل خلافت به سلطنت، با او به مقابله پرداخت و وجود وی را لحظهای تحمل نکرد. قیام علما نیز در جریان [[انجمنهای ایالتی و ولایتی]] برگرفته از را[[ه اهل بیت(ع)]] و امیرالمؤمنین(ع) بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۱۳–۱۱۷.</ref> ایشان در سالگرد [[۱۵ خرداد]] ۱۳۴۲ در اطلاعیهای سکوت در برابر [[ستم]] را استقبال از مرگ سیاه دانست و با استناد به سیره امامعلی(ع) سکوت در مقابل ستمکار را جایز نشمرد و از ملت خواست که دولت را [[امر به معروف]] کنند و سکوت در برابر رژیم ستمکار پهلوی مصداق کمک به ستمکاران میباشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۷.</ref> | ||
=== دشمنشناسی و شیوه برخورد با آن === | === دشمنشناسی و شیوه برخورد با آن === | ||
به عقیده امامخمینی یکی از شیوههای دشمن برای مقابله با [[اسلام]] که در زمان حضرت علی (ع) نیز اتفاق افتاد، حربه دین علیه [[دین]] است که معاویه برای فریب مردم در [[جنگ صفین]] قرآن را بر نیزه کرده و با فریب عدهای از مقدسنمایانِ احمق در سپاه امیرالمؤمنین (ع)، [[جنگ]] در آستانه [[پیروزی]] را به شکست کشاند. از نظر ایشان رژیم پهلوی نیز برای فریب افکار عمومی از این شیوه استفاده میکرد. ازجمله این رژیم برای شکست [[اسلام]] و به سلطه درآوردن مسلمانان و علمای اسلام، در صدد تشکیل دانشگاه اسلامی در مقابل حوزههای علمیه برآمد که امامخمینی اعلام کرد تا وقتی ایشان زنده است نمیگذارد این توطئه پا بگیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۰۲–۳۰۳.</ref> ایشان در بیان مصداقی دیگر به شهادت عمار یاسر در جنگ صفین به دست سپاهیان [[معاویه]] و توجیه معاویه که عمار به دستور علی (ع) به [[جنگ]] آمد، پس علی (ع) در کشتهشدن وی شرکت داشت<ref>طبرسی، احمد، الاحتجاج، ۱/۱۸۱–۱۸۲؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۴۳/۴۳۱.</ref>؛ اشاره کرده و یادآور | به عقیده امامخمینی یکی از شیوههای دشمن برای مقابله با [[اسلام]] که در زمان حضرت علی(ع) نیز اتفاق افتاد، حربه دین علیه [[دین]] است که معاویه برای فریب مردم در [[جنگ صفین]] قرآن را بر نیزه کرده و با فریب عدهای از مقدسنمایانِ احمق در سپاه امیرالمؤمنین(ع)، [[جنگ]] در آستانه [[پیروزی]] را به شکست کشاند. از نظر ایشان رژیم پهلوی نیز برای فریب افکار عمومی از این شیوه استفاده میکرد. ازجمله این رژیم برای شکست [[اسلام]] و به سلطه درآوردن مسلمانان و علمای اسلام، در صدد تشکیل دانشگاه اسلامی در مقابل حوزههای علمیه برآمد که امامخمینی اعلام کرد تا وقتی ایشان زنده است نمیگذارد این توطئه پا بگیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۰۲–۳۰۳.</ref> ایشان در بیان مصداقی دیگر به شهادت عمار یاسر در جنگ صفین به دست سپاهیان [[معاویه]] و توجیه معاویه که عمار به دستور علی(ع) به [[جنگ]] آمد، پس علی(ع) در کشتهشدن وی شرکت داشت<ref>طبرسی، احمد، الاحتجاج، ۱/۱۸۱–۱۸۲؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۴۳/۴۳۱.</ref>؛ اشاره کرده و یادآور شده است گفتههای جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا در مقصردانستن انقلابیان در کشاندن مردم به صحنههای تظاهرات و کشتهشدن آنان به دست مأموران پهلوی، شبیه منطق معاویه بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۴۲.</ref> [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] نیز از نگاه امامخمینی از سازمانهای فریبکار بود و در پوشش سخنان امامعلی(ع) بهویژه [[نهج البلاغه]]، سعی در فریب دیگران داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۴ و ۱۰/۴۶۰.</ref> | ||
از سوی دیگر، از نگاه امامخمینی، امیرالمؤمنین علی (ع) با آن همه رحمت و عطوفت در حق مؤمنان و [[مستضعفان]] و نیز سفارش به بخشیدن دشمنان،<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۱۰۴ و ۱۷/۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۷.</ref> ناچار شد در برابر افراد مفسد و غیرقابل [[اصلاح]] شدت عمل به خرج دهد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۵.</ref> و همه [[خوارج]] مفسد جز شمار اندکی را از دم تیغ بگذراند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۷۰؛ ابنقتیبه، الامامة و السیاسه، ۱/۱۶۹.</ref> از نظر ایشان [[انقلاب اسلامی]] نیز با مخالفان خود، بسیار مدارا کرد، مطبوعات و احزاب مخالف را در کار خود آزاد گذاشت و با رحمت با مخالفان نظام اسلامی برخورد کرد؛ ولی برخی از آنان به اخلال و شرارت مشغول شدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۷۰–۳۷۱.</ref> {{ببینید|مطبوعات|آزادی}} و از تجزیهطلبان و مفسدان کشور حمایت کردند.<ref>چمران، ۲۷–۲۹.</ref> امامخمینی با آنان اتمام حجت کرد که در صورت ادامه توطئه و شرارت چه بسا باب انتقام الهی باز شود و تأکید کرد جناحهای سیاسی فاسد مانند [[حزب دموکرات کردستان]] سرکوب شوند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۷۱–۳۷۲.</ref> {{ببینید|کردستان}}. | از سوی دیگر، از نگاه امامخمینی، امیرالمؤمنین علی(ع) با آن همه رحمت و عطوفت در حق مؤمنان و [[مستضعفان]] و نیز سفارش به بخشیدن دشمنان،<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۱۰۴ و ۱۷/۶؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۲۷.</ref> ناچار شد در برابر افراد مفسد و غیرقابل [[اصلاح]] شدت عمل به خرج دهد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۵.</ref> و همه [[خوارج]] مفسد جز شمار اندکی را از دم تیغ بگذراند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۷۰؛ ابنقتیبه، الامامة و السیاسه، ۱/۱۶۹.</ref> از نظر ایشان [[انقلاب اسلامی]] نیز با مخالفان خود، بسیار مدارا کرد، مطبوعات و احزاب مخالف را در کار خود آزاد گذاشت و با رحمت با مخالفان نظام اسلامی برخورد کرد؛ ولی برخی از آنان به اخلال و شرارت مشغول شدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۷۰–۳۷۱.</ref> {{ببینید|مطبوعات|آزادی}} و از تجزیهطلبان و مفسدان کشور حمایت کردند.<ref>چمران، ۲۷–۲۹.</ref> امامخمینی با آنان اتمام حجت کرد که در صورت ادامه توطئه و شرارت چه بسا باب انتقام الهی باز شود و تأکید کرد جناحهای سیاسی فاسد مانند [[حزب دموکرات کردستان]] سرکوب شوند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۷۱–۳۷۲.</ref> {{ببینید|کردستان}}. | ||
=== محافظت از بیتالمال === | === محافظت از بیتالمال === | ||
مراقبت از حیف و میل [[بیتالمال]] و سعی در گسترش و زیادکردن ثروت عمومی مسلمانان، از اولویتهای حکومت حضرت بود. امامعلی (ع)، چنانکه امامخمینی نیز خاطرنشان کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۶۴–۱۶۵؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> برای کارهای شخصی از بیتالمال استفاده نمیکرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۱۱۹–۱۲۰.</ref> و از دختر خود که از بیتالمال گردنبندی را به [[امانت]] گرفته بود، بازخواست کرد.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۰/۱۵۱.</ref> آن حضرت برای صرفهجویی در بیتالمال به کارگزاران سفارش میکرد در وقت نوشتن قلمها را نازک و سطرها را نزدیک بگیرند و از نوشتن چیزهای بیفایده دوری کنند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۴۰۴.</ref> امامخمینی نیز با توجه به [[سیره امامعلی(ع)]] مراقبت از بیتالمال را برای همه حاکمان لازم دانسته و یادآور | مراقبت از حیف و میل [[بیتالمال]] و سعی در گسترش و زیادکردن ثروت عمومی مسلمانان، از اولویتهای حکومت حضرت بود. امامعلی(ع)، چنانکه امامخمینی نیز خاطرنشان کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۶۴–۱۶۵؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref> برای کارهای شخصی از بیتالمال استفاده نمیکرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۱/۱۱۹–۱۲۰.</ref> و از دختر خود که از بیتالمال گردنبندی را به [[امانت]] گرفته بود، بازخواست کرد.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۰/۱۵۱.</ref> آن حضرت برای صرفهجویی در بیتالمال به کارگزاران سفارش میکرد در وقت نوشتن قلمها را نازک و سطرها را نزدیک بگیرند و از نوشتن چیزهای بیفایده دوری کنند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۴۰۴.</ref> امامخمینی نیز با توجه به [[سیره امامعلی(ع)]] مراقبت از بیتالمال را برای همه حاکمان لازم دانسته و یادآور شده است همه آنان باید بیتالمال مسلمانان را بزرگ شمارند و در آن تصرفات بیجا نکنند و از مسئولان [[جمهوری اسلامی]] نیز خواستهاست در بیتالمال صرفهجویی کنند که کوچکترین درهم آن حساب و کتاب دارد، بهویژه کارمندان دولت که حقوقبگیر بیتالمالاند در وقت و کارهای خود دقت کنند و روزنامهها نیز بیش از مورد نیاز کاغذ مصرف نکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۴–۳۷۵.</ref> | ||
== ضرورت معرفی امامعلی (ع) == | == ضرورت معرفی امامعلی(ع) == | ||
امامخمینی از رهبران انقلاب و علمای دین میخواهد که با استفاده از امکانات موجود خود، امامعلی (ع) را به دنیا معرفی کنند و از دانشمندان و متفکران متعهد و افراد گردآمده در کنگره هزاره [[نهج البلاغه]] در ایران خواست ابعاد عرفانی، فلسفی، اخلاقی، تربیتی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی و دیگر ابعاد را به مقدار ممکن بیان کنند و این کتاب بزرگ را به جوامع بشری و مغزهای نورانی معرفی کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۹.</ref> | امامخمینی از رهبران انقلاب و علمای دین میخواهد که با استفاده از امکانات موجود خود، امامعلی(ع) را به دنیا معرفی کنند و از دانشمندان و متفکران متعهد و افراد گردآمده در کنگره هزاره [[نهج البلاغه]] در ایران خواست ابعاد عرفانی، فلسفی، اخلاقی، تربیتی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی و دیگر ابعاد را به مقدار ممکن بیان کنند و این کتاب بزرگ را به جوامع بشری و مغزهای نورانی معرفی کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۹.</ref> | ||
از نگاه امامخمینی ایران پس از [[انقلاب اسلامی]] مرکز دنیای [[اسلام]] است و چشم همه عالم به این مرکز دوخته | از نگاه امامخمینی ایران پس از [[انقلاب اسلامی]] مرکز دنیای [[اسلام]] است و چشم همه عالم به این مرکز دوخته شده است و همگان اوضاع و احوال این کشور و این ملت را نظارهگرند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۵۷.</ref>؛ بنابراین خدمت به مردم، قانونگرایی برای تأمین [[امنیت]] جامعه، جلوگیری از [[ظلم]] و گرفتن حقوق ضعیفان بدون ترس از قدرتمندان از وظایف دولت است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۸.</ref> به باور ایشان یاد و نام امیرالمؤمنین علی(ع)، [[عهدنامه مالک اشتر]] و شیوه حکومتی ایشان باید الگوی همه حاکمان باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۵۵–۱۵۶؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۷.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
* چمران، مصطفی، کردستان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش. | * چمران، مصطفی، کردستان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش. | ||
* حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا. | * حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا. | ||
* حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* حسکانی، عبیداللهبنعبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تصحیح محمدباقر محمودی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۱ق. | * حسکانی، عبیداللهبنعبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تصحیح محمدباقر محمودی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۱ق. | ||
* حویزی، عبدعلیبنجمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. | * حویزی، عبدعلیبنجمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
* صدوق، محمدبنعلی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش. | * صدوق، محمدبنعلی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | * صدوق، محمدبنعلی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، عیون اخبار الرضا (ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق. | * صدوق، محمدبنعلی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق. | ||
* طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق. | * طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق. | ||
* طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش. | * طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
* کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق. | * متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | * مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | ||
* مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیهٔ للامامعلیبنابیطالب، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۴۲۳ق. | * مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیهٔ للامامعلیبنابیطالب، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۴۲۳ق. | ||
* مسعودی، علیبنحسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | * مسعودی، علیبنحسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
* مفید، محمدبنمحمد، الجمل، تصحیح علی میرشریفی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمدبنمحمد، الجمل، تصحیح علی میرشریفی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* منقری، نصربنمزاحم، وقعهٔ صفین، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق. | * منقری، نصربنمزاحم، وقعهٔ صفین، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق. | ||
* موسوی، سیدفخار، ایمان ابوطالب، تحقیق سیدمحمد بحرالعلوم، قم، سیدالشهداء (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۰ش. | * موسوی، سیدفخار، ایمان ابوطالب، تحقیق سیدمحمد بحرالعلوم، قم، سیدالشهداء(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۰ش. | ||
* نسائی، احمدبنشعیب، ویژگیهای امیرمؤمنان علیبنابیطالب (ع)، ترجمه فتحالله نجارزادگان، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. | * نسائی، احمدبنشعیب، ویژگیهای امیرمؤمنان علیبنابیطالب(ع)، ترجمه فتحالله نجارزادگان، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. | ||
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. | * نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. | ||
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | * یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. |