ظهور و بطون: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ دی ۱۴۰۱
ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''ظهور و بطون'''، تجلیات فعلی و غیبی حق‌تعالی در دانش [[عرفان]].
'''ظهور و بطون'''، تجلیات فعلی و غیبی حق‌تعالی در دانش [[عرفان]].
==معنی==
ظهور از ریشه «ظهر» به معنای آشکار و پیداست <ref>فیومی، المصباح المنیر، ۳۸۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۳۸۹.</ref> و بطون از ریشه «بطن» در مقابل ظهور به معنای پنهان است <ref>فیومی، المصباح المنیر، ۵۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۲۱۴.</ref>. در اصطلاح [[علم عرفان]] ظهور در دو مورد به کار می‌رود: اول ظهور علمی که تجلی فیض اقدس در بطون علم حق‌تعالی است که در آن [[اسم اعظم]]، [[اسما و صفات]] حق و لوازم آنها (اعیان ثابته) ظهور علمی می‌یابند و دوم ظهور عینی که به واسطه تجلی فیض مقدس است و بر اساس آن لوازم اعیان ثابته، یعنی اعیان خارجی، ظهور و تحقق خارجی پیدا می‌کنند <ref>←قونوی، النصوص، ۴۶ ـ ۴۵؛ کاشانی، عزالدین، کشف الوجوه ، ۳۶۱؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۲۶ ـ ۳۰؛ قمشه‌ای، مجموعه آثار ، ۱۸۲.</ref>.


برخی ظهور را در ماسوای حق‌تعالی، به معنای عالم شهادت و در حق‌تعالی، به معنای تجلیات فعلی دانسته‌اند؛ چنان‌که بطون در ماسوای حق‌تعالی به معنای غیب و در حق‌تعالی، به معنای وجود حق، بدون لحاظ خلق است <ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۴۲.</ref>. [[امام‌خمینی]] در تعبیر دیگری ظهور حق‌تعالی را تجلی حق‌تعالی و جلوه [[نور]] او می‌داند <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۶.</ref> و این تجلی گاهی در مرتبه اسما و اعیان ثابته و گاهی در مرتبه اعیان خارجی است <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۳؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۱؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰.</ref>. ایشان بطون در حق را به معنای غیب می‌داند که از اوصاف قدسیه او در مرتبه واحدیت است؛ اما بطون و غیبی که در مقام غیب‌الغیوب و حقیقت غیبی است، مقابل ظهوری نیست که در مقام واحدیت و حضرت جمع است <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۴.</ref> {{ببینید|احدیت و واحدیت}}.
== معنی ==
==پیشینه==
ظهور از ریشه «ظهر» به معنای آشکار و پیداست<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۳۸۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۳۸۹.</ref> و بطون از ریشه «بطن» در مقابل ظهور به معنای پنهان است.<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۵۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۲۱۴.</ref> در اصطلاح [[علم عرفان]] ظهور در دو مورد به کار می‌رود: اول ظهور علمی که تجلی فیض اقدس در بطون علم حق‌تعالی است که در آن [[اسم اعظم]]، [[اسما و صفات]] حق و لوازم آنها (اعیان ثابته) ظهور علمی می‌یابند و دوم ظهور عینی که به واسطه تجلی فیض مقدس است و بر اساس آن لوازم اعیان ثابته، یعنی اعیان خارجی، ظهور و تحقق خارجی پیدا می‌کنند.<ref>←قونوی، النصوص، ۴۶–۴۵؛ کاشانی، عزالدین، کشف الوجوه، ۳۶۱؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز، ۲۶–۳۰؛ قمشه‌ای، مجموعه آثار، ۱۸۲.</ref>
مسئله ظهور و بطون در آموزه‏های دینی سابقه دیرینه‌ای دارد. در کتاب مقدس بر ظهور و تجلی خداوند بر انبیا <ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۱۲، ۷.</ref> و [[غیب]] و [[ملکوت]] او <ref>کتاب مقدس، کتاب دوم تیموتاؤس، ب۴، ۱.</ref> اشاره شده است. [[قرآن کریم]] از ظاهر و باطن حق‌تعالی سخن گفته و عالم را ظهور نور حق شمرده است <ref>حدید، ۳؛ لقمان، ۲۰.</ref>. در روایات نیز درباره ظهور و بطون وجود حق‌تعالی بحث شده <ref>نهج‌ البلاغه، خ ۱۰۷، ۱۴۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴/۲۶۴.</ref> و برای قرآن بطونی هفت‌گانه یا هفتادگانه ذکر شده است <ref>احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة، ۴/۱۰۷؛ طباطبایی، المیزان ، ۱/۷.</ref> {{ببینید|قرآن|تأویل}}. ظاهر و باطن درباره حق‌تعالی و ماسوای او به کار می‌رود و در حق‌تعالی از [[اسمای الهی]] است. ‌اندیشمندان اسلامی در شرح اسمای حسنای حق، به آن پرداخته و در دو جنبه وجودی (هستی‌شناسانه) و معرفتی ([[شناخت‌شناسی]]) از آن بحث کرده‌اند. در غیر حق‌تعالی نیز اهل معرفت برای شریعت و [[دین]] دو جنبه ظاهر و باطن معرفی کرده‌اند. طبق این دیدگاه در ورای ظاهر الفاظ شریعت، حقایقی نهفته است که افراد پس از سیر از ظاهر، به باطن می‌رسند. آنچه عرفا با عنوان شریعت، طریقت و حقیقت مطرح می‌کنند، بر همین مبناست <ref>آملی، انوار الحقیقه، ۱۶ ـ ۲۶؛ آملی، تفسیر المحیط، ۱/۲۲۷.</ref> {{ببینید|شریعت، طریقت و حقیقت}}.


باطن از جنبه وجود و [[هستی‌شناختی]]، وجهه غیبی هستی است و در مقابل، ظهورْ همان چهره آشکار آن است <ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۴۲ و ۳۸۲.</ref>. از این ظهور و بطون در [[عرفان]] در موضوعات مختلفی بحث شده است، موضوعاتی چون ظهور و بطون حق‌تعالی و ظهور و بطون عالم <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۲۷.</ref>، ظهور و بطون انسان و لطایف سبعه <ref>قونوی، النصوص، ۱۰۲؛ کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۴۳.</ref> که عبارت‌اند از مرتبه [[طبع]]، [[نفس]]، [[قلب]]، [[روح]]، سر، خفی و اخفی <ref>جندی، شرح فصوص‌ الحکم، ۸۹؛ سبزواری، شرح الاسماء الحسنی ، ۵۰۴.</ref>، ظهور و بطون تجلیات <ref>جندی، شرح فصوص‌ الحکم، ۲۴۶.</ref> و ظهور و بطون قرآن <ref>آملی، تفسیر المحیط، ۱/۳۰۲ ـ ۳۰۶؛ فناری، مصباح الانس، ۱۷ ـ ۲۰.</ref>.
برخی ظهور را در ماسوای حق‌تعالی، به معنای عالم شهادت و در حق‌تعالی، به معنای تجلیات فعلی دانسته‌اند؛ چنان‌که بطون در ماسوای حق‌تعالی به معنای غیب و در حق‌تعالی، به معنای وجود حق، بدون لحاظ خلق است.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۴۲.</ref> [[امام‌خمینی]] در تعبیر دیگری ظهور حق‌تعالی را تجلی حق‌تعالی و جلوه [[نور]] او می‌داند<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۶؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۰۶.</ref> و این تجلی گاهی در مرتبه اسما و اعیان ثابته و گاهی در مرتبه اعیان خارجی است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۳؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۱۱؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰.</ref> ایشان بطون در حق را به معنای غیب می‌داند که از اوصاف قدسیه او در مرتبه واحدیت است؛ اما بطون و غیبی که در مقام غیب‌الغیوب و حقیقت غیبی است، مقابل ظهوری نیست که در مقام واحدیت و حضرت جمع است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۴.</ref> {{ببینید|احدیت و واحدیت}}.


نخستین مباحث درباره ظهور و بطون را می‌توان در آثار [[صوفیه]] یافت <ref>←سراج، اللمع فی التصوف، ۸۱.</ref>. بعدها توجه به باطن در [[جهان اسلام]] سبب شد فرقه‌ای به نام [[باطنیه]] ایجاد شود که قائل بودند هر ظاهری باطنی دارد و تأکید می‌کردند هدف از [[دین]] و شریعت، ظاهر آن نیست، بلکه باطن آن است <ref>ناصرخسرو، وجه دین، ۶۱ ـ ۶۷؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۲۸؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۸۸ ـ ۳۸۹.</ref>. گروهی نیز با تکیه بر [[عقل]] می‌کوشیدند به حقایق باطن برسند <ref>غزالی، فضایح الباطنیه، ۳۸ ـ ۴۳ و ۵۹ ـ ۶۸.</ref>.
== پیشینه ==
مسئله ظهور و بطون در آموزه‌های دینی سابقه دیرینه‌ای دارد. در کتاب مقدس بر ظهور و تجلی خداوند بر انبیا<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۱۲، ۷.</ref> و [[غیب]] و [[ملکوت]] او<ref>کتاب مقدس، کتاب دوم تیموتاؤس، ب۴، ۱.</ref> اشاره شده است. [[قرآن کریم]] از ظاهر و باطن حق‌تعالی سخن گفته و عالم را ظهور نور حق شمرده است.<ref>حدید، ۳؛ لقمان، ۲۰.</ref> در روایات نیز دربارهٔ ظهور و بطون وجود حق‌تعالی بحث شده<ref>نهج البلاغه، خ ۱۰۷، ۱۴۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴/۲۶۴.</ref> و برای قرآن بطونی هفت‌گانه یا هفتادگانه ذکر شده است<ref>احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة، ۴/۱۰۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۷.</ref> {{ببینید|قرآن|تأویل}}. ظاهر و باطن دربارهٔ حق‌تعالی و ماسوای او به کار می‌رود و در حق‌تعالی از [[اسمای الهی]] است. اندیشمندان اسلامی در شرح اسمای حسنای حق، به آن پرداخته و در دو جنبه وجودی (هستی‌شناسانه) و معرفتی ([[شناخت‌شناسی]]) از آن بحث کرده‌اند. در غیر حق‌تعالی نیز اهل معرفت برای شریعت و [[دین]] دو جنبه ظاهر و باطن معرفی کرده‌اند. طبق این دیدگاه در ورای ظاهر الفاظ شریعت، حقایقی نهفته است که افراد پس از سیر از ظاهر، به باطن می‌رسند. آنچه عرفا با عنوان شریعت، طریقت و حقیقت مطرح می‌کنند، بر همین مبناست<ref>آملی، انوار الحقیقه، ۱۶–۲۶؛ آملی، تفسیر المحیط، ۱/۲۲۷.</ref> {{ببینید|شریعت، طریقت و حقیقت}}.


موضوع ظهور و بطون در متون فلسفی نیز مطرح شده است <ref>فارابی، فصوص الحکم، ۸۲ ـ ۸۵.</ref>. [[ملاصدرا]] بحث ظاهر و باطن را بر اساس آیات الهی به شکل‌های مختلف در آثار گوناگون تفسیری و فلسفی‌اش آورده و به بررسی و تحلیل آن پرداخته است <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۳۶ ـ ۴۶ و ۹/۱۵۷، ۳۶۶؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۲۰ ـ ۲۵ و ۷/۱۱۰ ـ ۱۳۵؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۹ ـ ۴۲؛ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۴۳۵ ـ ۴۳۶.</ref>.
باطن از جنبه وجود و [[هستی‌شناختی]]، وجهه غیبی هستی است و در مقابل، ظهورْ همان چهره آشکار آن است.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۴۲ و ۳۸۲.</ref> از این ظهور و بطون در [[عرفان]] در موضوعات مختلفی بحث شده است، موضوعاتی چون ظهور و بطون حق‌تعالی و ظهور و بطون عالم،<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۲۷.</ref> ظهور و بطون انسان و لطایف سبعه<ref>قونوی، النصوص، ۱۰۲؛ کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۴۳.</ref> که عبارت‌اند از مرتبه [[طبع]]، [[نفس]]، [[قلب]]، [[روح]]، سر، خفی و اخفی،<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۸۹؛ سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۵۰۴.</ref> ظهور و بطون تجلیات<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۴۶.</ref> و ظهور و بطون قرآن.<ref>آملی، تفسیر المحیط، ۱/۳۰۲–۳۰۶؛ فناری، مصباح الانس، ۱۷–۲۰.</ref>


[[امام‌خمینی]] در آثار خود از دو جهتِ هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی درباره ظهور و بطون بحث کرده است <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۶ و ۳۸؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۸؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹ ـ ۲۰؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref>. ایشان درباره مسائلی چون معنای ظهور و بطون در حق‌تعالی <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۳ ـ ۱۰۴ و ۱۶۱.</ref>، رابطه ظاهر و باطن، ارجاع هر یک به دیگری <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۴ ـ ۱۴۵.</ref> و مراتب ظهور و بطون در عالم <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۳ و ۱۶۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۲.</ref> سخن گفته است.
نخستین مباحث دربارهٔ ظهور و بطون را می‌توان در آثار [[صوفیه]] یافت.<ref>←سراج، اللمع فی التصوف، ۸۱.</ref> بعدها توجه به باطن در [[جهان اسلام]] سبب شد فرقه‌ای به نام [[باطنیه]] ایجاد شود که قائل بودند هر ظاهری باطنی دارد و تأکید می‌کردند هدف از [[دین]] و شریعت، ظاهر آن نیست، بلکه باطن آن است.<ref>ناصرخسرو، وجه دین، ۶۱–۶۷؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۲۸؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۸۸–۳۸۹.</ref> گروهی نیز با تکیه بر [[عقل]] می‌کوشیدند به حقایق باطن برسند.<ref>غزالی، فضایح الباطنیه، ۳۸–۴۳ و ۵۹–۶۸.</ref>
==حقیقت ظهور و بطون==
عارفان حقیقت ظهور در حق‌تعالی را [[تجلی ذات]] در مظاهر [[اسما و صفات]] و اعیان ثابته و مظاهر خارجی می‌دانند؛ از همین‌رو از همه موجودات به مظاهر حق‌تعالی تعبیر می‌کنند <ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۳۸۲؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۸؛ آملی، المقدمات، ۴۴۲ ـ ۴۴۳.</ref> و بطون را مرتبه غیبی حق‌تعالی می‌دانند که ظهوری ندارد <ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۴۲.</ref>.


امام‌خمینی مانند دیگر عارفان <ref>ابن‌عربی، الفتوحات، ۲/۱۶۰ و ۵۵۵ ـ ۵۵۶؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۷۶ ـ ۵۷۹؛ آملی، المقدمات، ۳۶۰ ـ ۳۶۲.</ref> عالم هستی را ظهور و تجلیات وجود حق‌تعالی می‌داند و بطون و ظهور عالم هستی را در واقع، ظهور و بطون وجود حق می‌شمارد؛ زیرا وجود یکی بیش نیست. به اعتقاد ایشان در حقیقت آنچه در عالم ظهور دارد، حق است و این عالم است که غیب و پنهان است و حق هرگز مخفی و غایب نبوده است <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۱؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۶.</ref>. ایشان اسم ظاهر و باطن را از امهات اسمای الهی می‌داند <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۲.</ref> و معتقد است برای هر حقیقتی از حقایق [[اسمای الهی]]، رقیقه و مظهری در عالم غیب است که خود آن حقایق، بطون و این رقیقه‏ها، ظهور آن‌اند <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۲.</ref>.
موضوع ظهور و بطون در متون فلسفی نیز مطرح شده است.<ref>فارابی، فصوص الحکم، ۸۲–۸۵.</ref> [[ملاصدرا]] بحث ظاهر و باطن را بر اساس آیات الهی به شکل‌های مختلف در آثار گوناگون تفسیری و فلسفی‌اش آورده و به بررسی و تحلیل آن پرداخته است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۳۶–۴۶ و ۹/۱۵۷، ۳۶۶؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۲۰–۲۵ و ۷/۱۱۰–۱۳۵؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۹–۴۲؛ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۴۳۵–۴۳۶.</ref>
==مراتب ظهور و بطون==
 
عارفان مراتبی برای ظهور و بطون در حق‌تعالی ذکر کرده‌اند و معتقدند هر یک از مراتب ظهور و بطون نسبی‌اند و هر مرتبه‌ای نسبت به مرتبه مابعد خود باطن و نسبت به مرتبه ماقبل خود ظاهر شمرده می‌شود <ref>بونی، شمس المعارف الکبری، ۲۰۷؛ فرغانی، منتهی المدارک، ۱/۲۳۵.</ref>. ازجمله مراتب ظهور عبارت‌انداز:
[[امام‌خمینی]] در آثار خود از دو جهتِ هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی دربارهٔ ظهور و بطون بحث کرده است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۶ و ۳۸؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۸؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹–۲۰؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref> ایشان دربارهٔ مسائلی چون معنای ظهور و بطون در حق‌تعالی،<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۳–۱۰۴ و ۱۶۱.</ref> رابطه ظاهر و باطن، ارجاع هر یک به دیگری<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۴۴–۱۴۵.</ref> و مراتب ظهور و بطون در عالم<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۳ و ۱۶۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۶۲.</ref> سخن گفته است.
# ظهور ذات برای ذات در مرتبه [[احدیت]] که از آن به تجلی اول نیز یاد می‌شود <ref>فناری، مصباح الانس، ۵۲؛ ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۹؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۴.</ref>؛
 
== حقیقت ظهور و بطون ==
عارفان حقیقت ظهور در حق‌تعالی را [[تجلی ذات]] در مظاهر [[اسما و صفات]] و اعیان ثابته و مظاهر خارجی می‌دانند؛ از همین‌رو از همه موجودات به مظاهر حق‌تعالی تعبیر می‌کنند<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۳۸۲؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۸؛ آملی، المقدمات، ۴۴۲–۴۴۳.</ref> و بطون را مرتبه غیبی حق‌تعالی می‌دانند که ظهوری ندارد.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۴۲.</ref>
 
امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>ابن‌عربی، الفتوحات، ۲/۱۶۰ و ۵۵۵–۵۵۶؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۷۶–۵۷۹؛ آملی، المقدمات، ۳۶۰–۳۶۲.</ref> عالم هستی را ظهور و تجلیات وجود حق‌تعالی می‌داند و بطون و ظهور عالم هستی را در واقع، ظهور و بطون وجود حق می‌شمارد؛ زیرا وجود یکی بیش نیست. به اعتقاد ایشان در حقیقت آنچه در عالم ظهور دارد، حق است و این عالم است که غیب و پنهان است و حق هرگز مخفی و غایب نبوده است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۱؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۶۶.</ref> ایشان اسم ظاهر و باطن را از امهات اسمای الهی می‌داند<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۲.</ref> و معتقد است برای هر حقیقتی از حقایق [[اسمای الهی]]، رقیقه و مظهری در عالم غیب است که خود آن حقایق، بطون و این رقیقه‌ها، ظهور آن‌اند.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۹۲.</ref>
 
== مراتب ظهور و بطون ==
عارفان مراتبی برای ظهور و بطون در حق‌تعالی ذکر کرده‌اند و معتقدند هر یک از مراتب ظهور و بطون نسبی‌اند و هر مرتبه‌ای نسبت به مرتبه مابعد خود باطن و نسبت به مرتبه ماقبل خود ظاهر شمرده می‌شود.<ref>بونی، شمس المعارف الکبری، ۲۰۷؛ فرغانی، منتهی المدارک، ۱/۲۳۵.</ref> ازجمله مراتب ظهور عبارت‌انداز:
# ظهور ذات برای ذات در مرتبه [[احدیت]] که از آن به تجلی اول نیز یاد می‌شود<ref>فناری، مصباح الانس، ۵۲؛ ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ۱۳۰–۱۳۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۹؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۴.</ref>؛
# ظهور [[اسما و صفات]] و لوازم آن، یعنی اعیان ثابته در مرتبه [[واحدیت]] که از آن به تجلی ثانی تعبیر می‌شود. این دو مرحله از تجلی در صقع ربوبی واقع است و پس از این، تجلیات در خارج از صقع ربوبی واقع می‌شود {{ببینید|تجلی}}؛
# ظهور [[اسما و صفات]] و لوازم آن، یعنی اعیان ثابته در مرتبه [[واحدیت]] که از آن به تجلی ثانی تعبیر می‌شود. این دو مرحله از تجلی در صقع ربوبی واقع است و پس از این، تجلیات در خارج از صقع ربوبی واقع می‌شود {{ببینید|تجلی}}؛
# ظهور و تجلی صور روحانی و [[مجردات]]؛
# ظهور و تجلی صور روحانی و [[مجردات]]؛
# ظهور [[صور مثالی]] و [[عالم برزخ]] میان مجردات و جسمانیات؛
# ظهور [[صور مثالی]] و [[عالم برزخ]] میان مجردات و جسمانیات؛
# ظهور [[عالم طبیعت]] <ref>کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات، ۱۲۶ ـ ۱۲۷.</ref>.
# ظهور [[عالم طبیعت]].<ref>کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات، ۱۲۶–۱۲۷.</ref>


بعضی ظهور ظلی را نیز از اقسام ظهور می‌شمارند که آن را وجود ذهنی نیز می‏گویند <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۲۶۳ ـ ۲۶۴.</ref>. هر یک از مراتب ظهور، بطونی است و نخستین مرتبه از بطون، بطون ذات در مرتبه غیب‌الغیوب است که منشأ ظهورها و تعینات لاحق است <ref>جندی، شرح فصوص‌ الحکم، ۷۲۰ ـ ۷۲۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۲۵.</ref>.
بعضی ظهور ظلی را نیز از اقسام ظهور می‌شمارند که آن را وجود ذهنی نیز می‌گویند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۲۶۳–۲۶۴.</ref> هر یک از مراتب ظهور، بطونی است و نخستین مرتبه از بطون، بطون ذات در مرتبه غیب‌الغیوب است که منشأ ظهورها و تعینات لاحق است.<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۷۲۰–۷۲۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۲۵.</ref>


[[امام‌خمینی]] نیز برای ظهور حق‌تعالی مراتبی ذکر می‌کند و معتقد است تجلی اول، نخستین مرتبه ظهور حق است که از آن به مرتبه احدیت تعبیر می‌شود و به واسطه تجلی به فیض اقدس تحقق می‌یابد و مرتبه واحدیت، ظهور آن تجلی است. در مرحله واحدیت، [[اسمای الهی]] از یکدیگر متمایز می‌گردند <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۳.</ref>. نخستین ظهور [[کثرت]] در عالم اسما و مرتبه واحدیت، [[اسم اعظم]] «الله» است که به واسطه آن باقی اسما ظهور می‌یابند، بلکه این اسم اعظم، خود ظاهر در مراتب ظهور است <ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۸.</ref>. در مرتبه بعد، ظهور به فیض مقدس است که ظهور ذات به حسب مقام [[الوهیت]] است و به واسطه آن، اعیان [[ممکنات]] ظهور خارجی می‌یابند. در حقیقت، فیض مقدس مقام جمیع اسما و اعیان و باطن الوهیت و اسم «الله» است و الوهیت و اسم «الله» نیز باطن مظاهر خارجی و کونی به شمار می‌روند <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۳ و ۲۹۳.</ref>.
[[امام‌خمینی]] نیز برای ظهور حق‌تعالی مراتبی ذکر می‌کند و معتقد است تجلی اول، نخستین مرتبه ظهور حق است که از آن به مرتبه احدیت تعبیر می‌شود و به واسطه تجلی به فیض اقدس تحقق می‌یابد و مرتبه واحدیت، ظهور آن تجلی است. در مرحله واحدیت، [[اسمای الهی]] از یکدیگر متمایز می‌گردند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۳.</ref> نخستین ظهور [[کثرت]] در عالم اسما و مرتبه واحدیت، [[اسم اعظم]] «الله» است که به واسطه آن باقی اسما ظهور می‌یابند، بلکه این اسم اعظم، خود ظاهر در مراتب ظهور است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۸.</ref> در مرتبه بعد، ظهور به فیض مقدس است که ظهور ذات به حسب مقام [[الوهیت]] است و به واسطه آن، اعیان [[ممکنات]] ظهور خارجی می‌یابند. در حقیقت، فیض مقدس مقام جمیع اسما و اعیان و باطن الوهیت و اسم «الله» است و الوهیت و اسم «الله» نیز باطن مظاهر خارجی و کونی به‌شمار می‌روند.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۴۳ و ۲۹۳.</ref>


[[اهل معرفت]] برای عالم و انسان نیز مراتبی ذکر کرده‌اند که برخی در مرحله باطن و برخی در مرحله ظاهر قرار دارند. عرفا در بیان عوالم هستی آن را به پنج حضرت تقسیم کرده‌اند که عبارت‌اند از: غیب مطلق (حضرت علمیه)، غیب مضاف (عالم ارواح، عقول و نفوس مجرده)، شهادت مطلق (عالم طبیعت)، شهادت مضاف ([[عالم مثال]]) و کون جامع که [[انسان کامل]] است <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۰؛ آملی، جامع الاسرار، ۵۵۹ ـ ۵۶۱.</ref>.
[[اهل معرفت]] برای عالم و انسان نیز مراتبی ذکر کرده‌اند که برخی در مرحله باطن و برخی در مرحله ظاهر قرار دارند. عرفا در بیان عوالم هستی آن را به پنج حضرت تقسیم کرده‌اند که عبارت‌اند از: غیب مطلق (حضرت علمیه)، غیب مضاف (عالم ارواح، عقول و نفوس مجرده)، شهادت مطلق (عالم طبیعت)، شهادت مضاف ([[عالم مثال]]) و کون جامع که [[انسان کامل]] است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۹۰؛ آملی، جامع الاسرار، ۵۵۹–۵۶۱.</ref>


امام‌خمینی نیز حضرات عالم را به پنج قسم تقسیم می‌کند و ترتیب خاصی در آن ارائه می‌کند:
امام‌خمینی نیز حضرات عالم را به پنج قسم تقسیم می‌کند و ترتیب خاصی در آن ارائه می‌کند:
خط ۳۷: خط ۴۱:
# غیب مضاف که وجهه غیبی اسماست؛
# غیب مضاف که وجهه غیبی اسماست؛
# غیب مضاف که وجهه ظاهری اسماست؛
# غیب مضاف که وجهه ظاهری اسماست؛
# کون جامع و احدیت جمع اسمای غیب و شهادت که انسان کامل است <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref> {{ببینید|حضرات خمس}}.
# کون جامع و احدیت جمع اسمای غیب و شهادت که انسان کامل است<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۲۰–۱۲۱.</ref> {{ببینید|حضرات خمس}}.
 
ایشان در مراتب بطون هفت‌گانه عالم معتقد است اگر مراتب وجود نظر گرفته شود، مراد از مراتب هفت‌گانه، مرتبه احدیت غیبی، مرتبه واحدیت، مرتبه [[مشیت]] (فیض منبسط)، [[عالم عقول]]، عالم نفوس کلیه، عالم مثال مطلق و عالم طبیعت است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۴.</ref> امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>آملی، تفسیر المحیط، ۱/۳۰۳–۳۰۵.</ref> معتقد است همان‌گونه که کتاب تکوینی و نظام آفرینش دارای مراتبی از ظهور و بطون است، کتاب تدوین و [[قرآن کریم]] نیز مراتب بسیار دارد که به یک لحاظ، دارای هفت مرتبه و هفت بطن و به لحاظ دیگر دارای هفتاد بطن است<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۹؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۳.</ref> {{ببینید|قرآن}}.
 
عارفان همین مراتب ظهور و بطون عالم اکبر را در عالم صغیر یا وجود انسان نیز جاری می‌دانند و این مراتب در انسان به مثابه نظام عالم، دارای مراتبی است که هر کدام جلوه‌ای از مراتب وجود مطلق است<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷ و ۴۹۱؛ جامی، نقد النصوص، ۶۳ و ۹۰–۹۲.</ref>؛ چنان‌که در بیان مراتب انسانی، برای انسان بطون و لطایف هفت‌گانه قائل شده‌اند که عبارت است از: [[طبع]] (یا [[عقل]])، نفس، [[قلب]]، [[روح]]، سرّ، خفی و اخفی.<ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۹۴.</ref> امام‌خمینی نیز انسان را دارای مراتب ظهوری و بطونی می‌داند و معتقد است نشئه‌های سه‌گانه [[نفس]]، یعنی نشئه ملک یا دنیا، نشئه [[ملکوت]] یا [[برزخ]] و نشئه جبروت یا آخرت، تجلی یک حقیقت قدسی‌اند و نسبت غیبِ نفس به ملک و ملکوت آن، نسبت ظاهر و مظهر نیست، بلکه نسبت ظهور و بطون شیء واحد است<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۸–۶۹.</ref> {{ببینید|انسان‌شناسی}}.


ایشان در مراتب بطون هفت‌گانه عالم معتقد است اگر مراتب وجود نظر گرفته شود، مراد از مراتب هفت‌گانه، مرتبه احدیت غیبی، مرتبه واحدیت، مرتبه [[مشیت]] (فیض منبسط)، [[عالم عقول]]، عالم نفوس کلیه، عالم مثال مطلق و عالم طبیعت است <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۴.</ref>. امام‌خمینی مانند دیگر عارفان <ref>آملی، تفسیر المحیط، ۱/۳۰۳ ـ ۳۰۵.</ref> معتقد است همان‌گونه که کتاب تکوینی و نظام آفرینش دارای مراتبی از ظهور و بطون است، کتاب تدوین و [[قرآن کریم]] نیز مراتب بسیار دارد که به یک لحاظ، دارای هفت مرتبه و هفت بطن و به لحاظ دیگر دارای هفتاد بطن است <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۵۹؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۳.</ref> {{ببینید|قرآن}}.
== ویژگی‌ها و احکام اسم ظاهر و باطن ==
برخی از عارفان دو اسم «ظاهر» و «باطن» را از امّهات اسمای الهی می‌شمارند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۵.</ref> و معتقدند همه اشیا به گونه‌ای مظهر یکی از این دو اسم‌اند، این‌گونه که به اعتبار وجود عینی و خارجی‌شان تحت اسم «ظاهر» و به لحاظ وجود علمی‌شان تحت اسم «باطن» اند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۵، ۴۵ و ۴۸.</ref>؛ چنان‌که [[عالم ارواح]]، مظهر اسم «باطن» و [[عالم شهادت]]، مظهر اسم «ظاهر» است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳.</ref>


عارفان همین مراتب ظهور و بطون عالم اکبر را در عالم صغیر یا وجود انسان نیز جاری می‌دانند و این مراتب در انسان به مثابه نظام عالم، دارای مراتبی است که هر کدام جلوه‏ای از مراتب وجود مطلق است <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷ و ۴۹۱؛ جامی، نقد النصوص، ۶۳ و ۹۰ ـ ۹۲.</ref>؛ چنان‌که در بیان مراتب انسانی، برای انسان بطون و لطایف هفت‌گانه قائل شده‌اند که عبارت است از: [[طبع]] (یا [[عقل]])، نفس، [[قلب]]، [[روح]]، سرّ، خفی و اخفی <ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۹۴.</ref>. امام‌خمینی نیز انسان را دارای مراتب ظهوری و بطونی می‌داند و معتقد است نشئه‌های سه‌گانه [[نفس]]، یعنی نشئه ملک یا دنیا، نشئه [[ملکوت]] یا [[برزخ]] و نشئه جبروت یا آخرت، تجلی یک حقیقت قدسی‌اند و نسبت غیبِ نفس به ملک و ملکوت آن، نسبت ظاهر و مظهر نیست، بلکه نسبت ظهور و بطون شیء واحد است <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۶۸ ـ ۶۹.</ref> {{ببینید|انسان‌شناسی}}.
[[امام‌خمینی]] نیز دو اسم ظاهر و باطن را از امّهات اسمای الهی دانسته که به همراه دو اسم «اول» و «آخر» حاملان عرش الهی‌اند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.</ref> به باور ایشان گرچه اسمای الهی به حسب جزئیات نامتناهی‌اند، ولی به حسب امّهات، در اسمای «ظاهر، باطن، اول و آخر» جمع و محصورند.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۲.</ref> به اعتقاد ایشان همه عالم هستی، ظهور و تجلیات اسم «ظاهر» است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۸ و ۱۸/۲۶۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۱.</ref>؛ چنان‌که بطون اشیا نیز به باطن حق‌تعالی بازمی‌گردد. از این جهت، حق‌تعالی است که ظاهر است و هرگز غایب نیست و عالم، غیب و پنهان است و هرگز ظاهر نگشته است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۱.</ref>
==ویژگی‌ها و احکام اسم ظاهر و باطن==
برخی از عارفان دو اسم «ظاهر» و «باطن» را از امّهات اسمای الهی می‌شمارند <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۵.</ref> و معتقدند همه اشیا به گونه‌ای مظهر یکی از این دو اسم‌اند، این‌گونه که به اعتبار وجود عینی و خارجی‌شان تحت اسم «ظاهر» و به لحاظ وجود علمی‌شان تحت اسم «باطن»‌اند <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۵، ۴۵ و ۴۸.</ref>؛ چنان‌که [[عالم ارواح]]، مظهر اسم «باطن» و [[عالم شهادت]]، مظهر اسم «ظاهر» است <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳.</ref>.


[[امام‌خمینی]] نیز دو اسم ظاهر و باطن را از امّهات اسمای الهی دانسته که به همراه دو اسم «اول» و «آخر» حاملان عرش الهی‌اند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.</ref>. به باور ایشان گرچه اسمای الهی به حسب جزئیات نامتناهی‌اند، ولی به حسب امّهات، در اسمای «ظاهر، باطن، اول و آخر» جمع و محصورند <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۹۲.</ref>. به اعتقاد ایشان همه عالم هستی، ظهور و تجلیات اسم «ظاهر» است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۸ و ۱۸/۲۶۱؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۱.</ref>؛ چنان‌که بطون اشیا نیز به باطن حق‌تعالی باز می‌گردد. از این جهت، حق‌تعالی است که ظاهر است و هرگز غایب نیست و عالم، غیب و پنهان است و هرگز ظاهر نگشته است <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۱.</ref>.
امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۶۷؛ فناری، مصباح الانس، ۱۴۵.</ref> معتقد است هر اسمی از [[اسمای الهی]]، حقایق جمیع اسما را در خود دارد؛ ولی این حقایق، بعضی ظاهر و بعضی در بطون‌اند؛ چنان‌که [[رحمت]] در اسم رحمان، ظاهر و [[غضب]] در آن مخفی است یا در اسم قهّار، غضب ظاهر و رحمت مخفی است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۵۷.</ref> در میان اسمای الهی، اسم اعظم نقطه اعتدال ظاهر و باطن است؛ زیرا در برخی اسما، جلال ظاهر و جمال پنهان است و در برخی اسما جمال ظاهر و جلال پنهان است؛ ولی اسم اعظم، بطونِ در عین ظهور و ظهورِ در عین بطون را به‌طور یکسان داراست.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹–۲۰.</ref> از این جهت حق‌تعالی از آن نظر که ظاهر است، باطن است و بالعکس و از آن حیث که اوّل است، آخر است و بالعکس<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۱.</ref> {{ببینید|اسم اعظم}}.


امام‌خمینی مانند دیگر عارفان <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۶۷؛ فناری، مصباح الانس، ۱۴۵.</ref> معتقد است هر اسمی از [[اسمای الهی]]، حقایق جمیع اسما را در خود دارد؛ ولی این حقایق، بعضی ظاهر و بعضی در بطون‌اند؛ چنان‌که [[رحمت]] در اسم رحمان، ظاهر و [[غضب]] در آن مخفی است یا در اسم قهّار، غضب ظاهر و رحمت مخفی است <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۵۷.</ref>. در میان اسمای الهی، اسم اعظم نقطه اعتدال ظاهر و باطن است؛ زیرا در برخی اسما، جلال ظاهر و جمال پنهان است و در برخی اسما جمال ظاهر و جلال پنهان است؛ ولی اسم اعظم، بطونِ در عین ظهور و ظهورِ در عین بطون را به طور یکسان داراست <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۹ ـ ۲۰.</ref>. از این جهت حق‌تعالی از آن نظر که ظاهر است، باطن است و بالعکس و از آن حیث که اوّل است، آخر است و بالعکس <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۶۱.</ref> {{ببینید|اسم اعظم}}.
== انسان کامل مظهر اسمای ظاهر و باطن ==
==انسان کامل مظهر اسمای ظاهر و باطن==
از دیدگاه اهل معرفت [[انسان کامل]] مظهر اسمای ظاهر و باطن حق‌تعالی است.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات، ۲/۴۷۶؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳.</ref> سالک پس از [[سیر و سلوک|سیر]] در مرتبه اسمای ظاهر و تحقق به این اسما در سفر اول از [[اسفار اربعه]] و کسب مقام [[ولایت]] در سفر ثانی، به جهت استعداد و اقتضای خود، مظهر اسمای باطنی می‌گردد و از امتزاج میان مرتبه سرّ و روح، مرتبه‌ای قلبی حاصل می‌شود که مظهر اسمای باطن می‌شود و اسمای باطن به صورت [[وحدت]] و کلیّت در او تجلی می‌کنند و به جهت مظهریت اسم باطن، عالمِ بر اسرار و غیوب و استعدادهای اعیان می‌گردد.<ref>قونوی، النصوص، ۱۰۲؛ ← آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ۵۷۹–۵۸۰.</ref> در مرحله بعد که مختص [[انبیای اولوالعزم(ع)]] و کمّلین است، نفس انسانی جامع میان ظهور و بطون در دائره صفات الوهیت می‌شود<ref>قونوی، النصوص، ۱۰۲؛ شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۹۸–۱۹۹.</ref> و در نهایت نفس به تجلی ذاتی می‌رسد که اختصاص به [[حقیقت محمدیه(ص)]] و ائمه طاهرین(ع) دارد.<ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۲۰۱.</ref>
از دیدگاه اهل معرفت [[انسان کامل]] مظهر اسمای ظاهر و باطن حق‌تعالی است <ref>ابن‌عربی، الفتوحات، ۲/۴۷۶؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۳.</ref>. سالک پس از [[سیر و سلوک|سیر]] در مرتبه اسمای ظاهر و تحقق به این اسما در سفر اول از [[اسفار اربعه]] و کسب مقام [[ولایت]] در سفر ثانی، به جهت استعداد و اقتضای خود، مظهر اسمای باطنی می‌گردد و از امتزاج میان مرتبه سرّ و روح، مرتبه‌ای قلبی حاصل می‌شود که مظهر اسمای باطن می‌شود و اسمای باطن به صورت [[وحدت]] و کلیّت در او تجلی می‌کنند و به جهت مظهریت اسم باطن، عالمِ بر اسرار و غیوب و استعدادهای اعیان می‌گردد <ref>قونوی، النصوص، ۱۰۲؛ ← آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ۵۷۹ ـ ۵۸۰.</ref>. در مرحله بعد که مختص [[انبیای اولوالعزم(ع)]] و کمّلین است، نفس انسانی جامع میان ظهور و بطون در دائره صفات الوهیت می‌شود <ref>قونوی، النصوص، ۱۰۲؛ شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۹۸ ـ ۱۹۹.</ref> و در نهایت نفس به تجلی ذاتی می‌رسد که اختصاص به [[حقیقت محمدیه(ص)]] و ائمه طاهرین(ع) دارد <ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۲۰۱.</ref>.


به باور امام‌خمینی همچنان‌که حق‌تعالی جامع صفات متقابل از ظهور و بطون است، خلیفه او که انسان کامل است نیز مظهر این صفات متقابل است <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۹.</ref>. همچنین انسان کامل مظهر [[ذات الهی]] به حسب [[مقام الوهیت]] و اسم اعظم «الله» است که مستجمع همه کمالات ظاهره و باطنه است و این کمالات در ذات الهی به صورت بساطت و جمعیت در ذات موجودند، بدون اینکه هیچ‌گونه کثرت و ترکیبی در ذات حاصل شود و انسان کامل نیز مظهر این مقام جمعی و جامع کمالات وجودی ظاهری و باطنی و کمالی و جمالی، به صورت وحدت و بساطت و اندماج و اجمال است <ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۰.</ref>. نخستین تعین اسم اعظم «الله»، عین ثابت انسان کامل در نشئه علمی است که ارتباط‌دهنده میان بطون و ظهور است <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰.</ref>. از سوی دیگر، انسان کامل از برزخیت کبری و حد وسط اعتدال و استقامت مطلقه برخوردار است و هیچ‌یک از اسمای ظهور و بطون و جلال و جمال در او غلبه ندارند و همانند حق‌تعالی، ظاهر در عین باطن و باطن در عین ظاهر است <ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱.</ref> {{ببینید|اسما و صفات}}.
به باور امام‌خمینی همچنان‌که حق‌تعالی جامع صفات متقابل از ظهور و بطون است، خلیفه او که انسان کامل است نیز مظهر این صفات متقابل است.<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۲۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۹.</ref> همچنین انسان کامل مظهر [[ذات الهی]] به حسب [[مقام الوهیت]] و اسم اعظم «الله» است که مستجمع همه کمالات ظاهره و باطنه است و این کمالات در ذات الهی به صورت بساطت و جمعیت در ذات موجودند، بدون اینکه هیچ‌گونه کثرت و ترکیبی در ذات حاصل شود و انسان کامل نیز مظهر این مقام جمعی و جامع کمالات وجودی ظاهری و باطنی و کمالی و جمالی، به صورت وحدت و بساطت و اندماج و اجمال است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۰.</ref> نخستین تعین اسم اعظم «الله»، عین ثابت انسان کامل در نشئه علمی است که ارتباط‌دهنده میان بطون و ظهور است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۰.</ref> از سوی دیگر، انسان کامل از برزخیت کبری و حد وسط اعتدال و استقامت مطلقه برخوردار است و هیچ‌یک از اسمای ظهور و بطون و جلال و جمال در او غلبه ندارند و همانند حق‌تعالی، ظاهر در عین باطن و باطن در عین ظاهر است<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۲۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۱.</ref> {{ببینید|اسما و صفات}}.
==رابطه ظهور و بطون با مبدئیت و معاد==
از نظر عارفان حقیقتِ ایجاد در عالم با اسم «ظاهر» و «اول» در مظاهر هستی است و حقیقتِ معاد، برگشت آن مظاهر به مبدأ خود و [[تجلی]] حق‌تعالی با اسم «باطن و آخر» است <ref>آملی، انوار الحقیقه، ۳۱۹.</ref>. در [[حکمت متعالیه]] نیز معاد، پیوستن به هستی مطلق و وجود فناناپذیر تلقی شده است <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۴۴؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۶۶ ـ ۱۶۷.</ref>


امام‌خمینی نیز حقیقت معاد را رجوع از ظهور به بطون می‏داند و بر این نکته تأکید می‌کند که همه موجودات عوالم وجود، آغاز و انجامی دارند و مبدأ ایجاد آنها، هویت غیبی الهی است که از رهگذر تجلی اسمائی و ظهور مظاهر وجود، به واسطه تجلی فعلی حق‌تعالی تحقق می‌یابند و سرانجام، همه موجودات به مبدأ و مصدرشان برمی‌گردند و وجود آنها به غیب و باطن هستی که مبدأ وجودشان است، برگشت می‏یابد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۲ ـ ۲۹۳.</ref>. ایشان عالم دنیا را نشئه ظهور و عالم آخرت را نشئه بطون هستی می‏داند؛ از این‌رو ایجاد را نوعی ظهور و تجلی هستی و معاد را برگشت به بطون و فنای در ملکوت هستی می‌شمارد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> و درباره آیه «مالِک یوْمِ الدِّینِ» <ref>حمد، ۴.</ref> بر این باور است که مالکیت حق‌تعالی بر همه حقایق عالم و همه نشئآت هستی یکسان است؛ ولی اینکه در [[سوره حمد]] از حق‌تعالی به مالک روز قیامت یاد شده، به این دلیل است که روز قیامت، روز ظهور مالکیت و قاهریت حق و روز برگشت همه ممکنات به نشئه غیب و باطن هستی است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref>. ایشان با استناد به بعضی بندهای [[زیارت جامعه]] همچون «ایاب الخلق الیکم» معتقد است، رجوع انسان‌ها در معاد به حق‌تعالی، به‌واسطه انسان کامل صورت می‌گیرد و رجوع آنها به انسان کامل است؛ زیرا رجوع به انسان کامل رجوع به خداوند است که فانی در حق و باقی در اوست <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.</ref> {{ببینید|انسان کامل|معاد}}.
== رابطه ظهور و بطون با مبدئیت و معاد ==
==پانویس==
از نظر عارفان حقیقتِ ایجاد در عالم با اسم «ظاهر» و «اول» در مظاهر هستی است و حقیقتِ معاد، برگشت آن مظاهر به مبدأ خود و [[تجلی]] حق‌تعالی با اسم «باطن و آخر» است.<ref>آملی، انوار الحقیقه، ۳۱۹.</ref> در [[حکمت متعالیه]] نیز معاد، پیوستن به هستی مطلق و وجود فناناپذیر تلقی شده است<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۴۴؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۶۶–۱۶۷.</ref>
 
امام‌خمینی نیز حقیقت معاد را رجوع از ظهور به بطون می‌داند و بر این نکته تأکید می‌کند که همه موجودات عوالم وجود، آغاز و انجامی دارند و مبدأ ایجاد آنها، هویت غیبی الهی است که از رهگذر تجلی اسمائی و ظهور مظاهر وجود، به واسطه تجلی فعلی حق‌تعالی تحقق می‌یابند و سرانجام، همه موجودات به مبدأ و مصدرشان برمی‌گردند و وجود آنها به غیب و باطن هستی که مبدأ وجودشان است، برگشت می‌یابد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۲–۲۹۳.</ref> ایشان عالم دنیا را نشئه ظهور و عالم آخرت را نشئه بطون هستی می‌داند؛ از این‌رو ایجاد را نوعی ظهور و تجلی هستی و معاد را برگشت به بطون و فنای در ملکوت هستی می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۰.</ref> و دربارهٔ آیه «مالِک یوْمِ الدِّینِ»<ref>حمد، ۴.</ref> بر این باور است که مالکیت حق‌تعالی بر همه حقایق عالم و همه نشئآت هستی یکسان است؛ ولی اینکه در [[سوره حمد]] از حق‌تعالی به مالک روز قیامت یاد شده، به این دلیل است که روز قیامت، روز ظهور مالکیت و قاهریت حق و روز برگشت همه ممکنات به نشئه غیب و باطن هستی است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref> ایشان با استناد به بعضی بندهای [[زیارت جامعه]] همچون «ایاب الخلق الیکم» معتقد است، رجوع انسان‌ها در معاد به حق‌تعالی، به‌واسطه انسان کامل صورت می‌گیرد و رجوع آنها به انسان کامل است؛ زیرا رجوع به انسان کامل رجوع به خداوند است که فانی در حق و باقی در اوست<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.</ref> {{ببینید|انسان کامل|معاد}}.
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
خط ۶۴: خط ۷۳:
* آملی، سیدحیدر، انوار الحقیقة و اطوار الطریقة و اسرار الشریعه، تحقیق سیدمحسن موسوی تبریزی، قم، نور علی نور، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* آملی، سیدحیدر، انوار الحقیقة و اطوار الطریقة و اسرار الشریعه، تحقیق سیدمحسن موسوی تبریزی، قم، نور علی نور، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
* آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
* آملی، سیدحیدر، جامع ‌الاسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
* آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
* آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص ‌النصوص، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
* آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
* ابن‌ترکه، صائن‌الدین، تمهید القواعد، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
* ابن‌ترکه، صائن‌الدین، تمهید القواعد، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
* ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
* ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
خط ۷۱: خط ۸۰:
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ... چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* بونی، احمد‌بن‌علی، شمس المعارف الکبری، بیروت، موسسة النور، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
* بونی، احمدبن‌علی، شمس المعارف الکبری، بیروت، موسسة النور، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
* جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
* جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
* جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق.
* جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق.
* جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص‌ الحکم، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
* جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
* سبزواری، ملاهادی، شرح الاسماء الحسنی، تحقیق نجفقلی حبیبی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
* سبزواری، ملاهادی، شرح الاسماء الحسنی، تحقیق نجفقلی حبیبی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
* سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
* سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
* شاه‌آبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تحقیق زاهد ویسی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌ اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* شاه‌آبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تحقیق زاهد ویسی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* شهرستانی، محمدبن‌عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمد بدران، قم، شریف رضی، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
* شهرستانی، محمدبن‌عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمد بدران، قم، شریف رضی، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
خط ۹۶: خط ۱۰۵:
* قونوی، صدرالدین، النصوص، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
* قونوی، صدرالدین، النصوص، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
* قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات ‌الصوفیه، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* کاشانی، عزالدین، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، تحقیق محمود بهجت، قم، آیت اشراق، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* کاشانی، عزالدین، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدر، تحقیق محمود بهجت، قم، آیت اشراق، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* کتاب مقدس، بی‌جا، ‌دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
* کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
* لاهیجی، محمد اسیری، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح علیقلی محمودی، تهران، علم، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
* لاهیجی، محمد اسیری، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح علیقلی محمودی، تهران، علم، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
خط ۱۰۸: خط ۱۱۷:
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
* ناصرخسرو، ناصربن‌خسرو قبادیانی، وجه دین، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
* ناصرخسرو، ناصربن‌خسرو قبادیانی، وجه دین، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
* نهج‌ البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج‌ البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
 
* محمدامین صادقی ارزگانی، [https://books.khomeini.ir/10007/books/159/ ظهور و بطون]، دانشنامه امام‌خمینی، ج۷، ص۱۵۹-۱۶۵.
== پیوند به بیرون ==
* محمدامین صادقی ارزگانی، [https://books.khomeini.ir/10007/books/159/ ظهور و بطون]، دانشنامه امام‌خمینی، ج۷، ص۱۵۹–۱۶۵.
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های جلد هفتم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد هفتم دانشنامه]]
۲۱٬۱۸۹

ویرایش