۲۱٬۱۵۰
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معرفی اجمالی == | == معرفی اجمالی == | ||
در دهه ۱۳۲۰، دو جریان [[مارکسیسم]] و بهائیت، [[فرهنگ]] و | در دهه ۱۳۲۰، دو جریان [[مارکسیسم]] و بهائیت، [[فرهنگ]] و مذهب را در [[جامعه]] [[ایران]] تهدید میکردند{{ببینید|متن=ببینید|مارکسیسم| بهائیت}} ازجمله [[حزب توده]] که دارای افکار مارکسیستی بود و همه نیروها اعم از متدین و ملیگرا و [[رژیم پهلوی]] با آن درگیر بودند،{{ببینید|متن=ببینید|مارکسیسم| بهائیت|حزب توده ایران}} ولی با مذهب خودساخته بهائیت، تنها متدینان مبارزه میکردند.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۰.</ref> فرقه بهائیت بیش از آنکه مذهبی باشد، تشکیلاتی سیاسی و از حمایت [[استعمار]] و [[استبداد]] نیز برخوردار بود، بهویژه سه وزیر رژیم پهلوی متهم به بهائیگری بودند.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۰–۶۴۱.</ref> | ||
علمای حوزه دربارهٔ این فرقه افشاگری کردند؛ ازجمله [[احمد شاهرودی]] دراینباره کتاب نوشت<ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۷/۳۷.</ref> و | علمای حوزه دربارهٔ این فرقه افشاگری کردند؛ ازجمله [[احمد شاهرودی]] دراینباره کتاب نوشت<ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۷/۳۷.</ref> و سیدابوالحسن طالقانی برای مقابله با فرقههای انحرافی ازجمله بهائیان، مجلس مناظره تشکیل داد.<ref>اسفندیاری، پیک آفتاب، ۲۸–۳۰.</ref> [[سیدحسین بروجردی]] از مراجع بزرگ تقلید، با این گروه مقابله میکرد و [[محمدتقی فلسفی]] بر ضد آنان [[منبر]] میرفت.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰.</ref> [[امامخمینی]] نیز آنان را نقد میکرد و عامل استعمار میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۰۴.</ref>{{سخ}} | ||
بهائیان در [[مشهد]] فعال بودند و چند گروه اسلامی موسوم به انجمنهای مؤتلفه اسلامی علیه بهائیان فعالیت میکردند،<ref>شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۵۵؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۲.</ref> ازجمله همکاران با این هیئتهای مذهبی محمود ذاکر تولائی معروف به [[محمود حلبی]]، فرزند غلامرضا و متولد ۱۲۸۰ بود که نزد استادانی مانند | بهائیان در [[مشهد]] فعال بودند و چند گروه اسلامی موسوم به انجمنهای مؤتلفه اسلامی علیه بهائیان فعالیت میکردند،<ref>شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۵۵؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۲.</ref> ازجمله همکاران با این هیئتهای مذهبی محمود ذاکر تولائی معروف به [[محمود حلبی]]، فرزند غلامرضا و متولد ۱۲۸۰ بود که نزد استادانی مانند محمدباقر مدرس، جعفر شهرستانی، فاضل خراسانی<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۱.</ref> [[ادیب نیشابوری]]، [[محمد کفایی]]، آقابزرگ شهیدی، [[میرزامهدی اصفهانی]] و [[سیدحسین طباطبایی قمی]] درس خوانده بود.<ref>شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۵۸–۱۵۹.</ref> وی [[فلسفه]] هم خوانده بود؛ ولی همنشینی با میرزامهدی اصفهانی او را از فلسفه<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۱؛ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰.</ref> بهویژه [[فلسفه صدرایی]]<ref>بادامچیان، خاطرات منتظری و نقد آن، ۲۱۳.</ref> رویگردان کرده بود. پیروان او نیز به پیروی از وی با [[عرفان]] و فلسفه مخالف و تمام نظریههای جدید و اجتماعی معاصر را بیهوده میدانستند.<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳.</ref> وی به خطیب پرهیزکار و استاد منبر وصف شده است.<ref>حکیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، ۳۲۹.</ref> | ||
حلبی در جریان [[جنبش ملی صنعت نفت]]، سخنرانیهایی آتشین در تهییج مردم و به حمایت از [[سیدابوالقاسم کاشانی]] | حلبی در جریان [[ملی شدن صنعت نفت|جنبش ملی صنعت نفت]]، سخنرانیهایی آتشین در تهییج مردم و به حمایت از [[سیدابوالقاسم کاشانی]] میکرد. خانه وی کانون رفت و آمد هواداران نهضت نفت بود و نام او در فهرست نامزدهای [[مجلس شورای ملی]] هفدهم قرار داشت؛ ولی اختلاف میان رهبران نهضت ملی صنعت نفت و جدایی کاشانی و [[محمد مصدق]]، حلبی را از سیاست رویگردان کرد و معتقد شد برای فراهمشدن شرایط [[ظهور امام مهدی(عج)|ظهور]] باید از سیاست دست کشید.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵–۱۶؛ حقیقتجو، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، ۴۸–۴۹.</ref> وی در اسفند ۱۳۳۰ به [[تهران]] رفت و در سال ۱۳۳۲، در امتداد مبارزه با بهائیان در مشهد «انجمن خیریه حجتیه» را تأسیس کرد.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۲–۶۴۴؛ رحیمپور، از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، ۱۱۳–۱۱۴.</ref> وی در تأسیس انجمن متأثر از افکار میرزامهدی اصفهانی<ref>واعظزاده خراسانی، وحدت و تقریب مذاهب اسلامی، ۱۱.</ref> یا احمد شاهرودی<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۳.</ref> بود. | ||
== اهداف و اساسنامه و ساختار == | == اهداف و اساسنامه و ساختار == | ||
در اساسنامه انجمن حجتیه، | در اساسنامه انجمن حجتیه، تبلیغ دین اسلام و [[شیعه|مذهب جعفری]] و دفاع علمی از آن، با رعایت مقتضیات زمان، هدف اصلی و واردنشدن در [[سیاست]] از شرایط عضویت در آن بود و نیز در اساسنامه آمده بود که این تشکل از روشهایی مانند تشکیل کنفرانسهای علمی و دینی، جزوه، نشریه، کلاس، کتابخانه و اماکن ورزشی، امور خیریه عمومی، مناظرات علمی، تأسیس مراکز آموزشی، ایجاد مراکز درمانی علیه بهائیت بهره میگیرد. هدف انجمن نیز تا زمان [[ظهور حضرت مهدی(ع)]]، غیرقابل تغییر اعلام شد.<ref>شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۸۶؛ کشاورز شکری و خدابخشی، انسان منتظر از دیدگاه انجمن حجتیه و امامخمینی، ۴/۹۸–۱۰۰.</ref> انجمن در هر شهری دفتری موسوم به بیت (بیتِ امام زمان(ع))، داشت و زیر نظر آن، سه گروهِ تدریس، تحقیق و ارشاد فعالیت میکردند. وظیفه گروه تدریس، آموزش اعضا در سه مرحله ابتدایی، متوسط و عالی بود. گروه تحقیق، وظیفه یافتن افرادی را داشت که تحت تأثیر بهائیت به این فرقه پیوسته بودند و گروه ارشاد نیز این افراد را راهنمایی میکرد.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۵.</ref>{{سخ}} | ||
انجمن حجتیه افزون بر فعالیت در هیئتهای مذهبی در دانشگاهها نیز فعالیت داشت.<ref>شکوریراد، سیاستمداری که درس هم میخواند، ۳۲.</ref> پشتوانه اقتصادی و اجتماعی این گروه بیشتر حمایت مراجع تقلید بود.<ref>رحیمپور، از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، ۱۱۴.</ref> [[سیدمحمدهادی میلانی]] از مراجع تقلید ساکن مشهد از این گروه حمایت میکرد،<ref>میلانی، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ۳/۳۵۹–۳۶۰؛ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۱.</ref> چنانکه امامخمینی در | انجمن حجتیه افزون بر فعالیت در هیئتهای مذهبی در [[دانشگاه|دانشگاهها]] نیز فعالیت داشت.<ref>شکوریراد، سیاستمداری که درس هم میخواند، ۳۲.</ref> پشتوانه اقتصادی و اجتماعی این گروه بیشتر حمایت مراجع تقلید بود.<ref>رحیمپور، از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، ۱۱۴.</ref> [[سیدمحمدهادی میلانی]] از مراجع تقلید ساکن مشهد از این گروه حمایت میکرد،<ref>میلانی، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ۳/۳۵۹–۳۶۰؛ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۱.</ref> چنانکه امامخمینی در مهر ۱۳۴۹ از فعالیت حلبی قدردانی کرد و مورد رضای خدا دانست و همکاری با این گروه را مورد رضایت [[امام زمان(ع)|ولیعصر(ع)]]، خواند و به مؤمنان اجازه داد از [[وجوه شرعی]] از قبیل [[زکات]] به آنان داده شود و در صورت لزوم اجازه داد که یکسوم [[سهم امام(ع)]]، تحت نظر افراد متعهد (مانند حلبی) به آنان کمک شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۹۹–۳۰۰.</ref> این فتوا خود موجب گرایش جوانان انقلابی به انجمن گردید.<ref>حنیف، اصفهان در انقلاب (۱۳۳۳–۱۳۴۰)، ۱/۳۸۱–۳۸۲.</ref>{{سخ}} | ||
انجمن حجتیه در طول سالها فعالیت، خدمات فرهنگی گوناگونی داشت. نقد متون اصلی بهائیان مانند کتاب ایقان<ref>شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۶۸.</ref> برگزاری [[دعای ندبه]]، جشنهای ولادت امام زمان(ع)،<ref>میردار، پاورقی کتاب خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰؛ حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۲۰–۱۳۴۰)، ۴۶۶.</ref> سخنرانیهای مذهبی، بهویژه دربارهٔ امام زمان(ع)،<ref>تاجری، انتظار بذر انقلاب، ۱۸؛ حکیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، ۳۲۹.</ref> تصویب لایحه مبارزه با بهائیها و دیگر فرقههای ضداسلامی و مذهبی در [[مجلس شورای ملی]] در زمان کاشانی<ref>خاکساران، خاطرات محمدحسن خاکساران، ۴۷.</ref> شناسایی بهائیان در شهرهای مختلف [[ایران]] بهویژه [[کاشان]]، خرامه، لارستان، نور، سمنان، سنگسر و مشهد<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۷.</ref> ایجاد نمایشگاههای ابتکاری و آموزنده دربارهٔ بهائیت از کارهای انجمن بود.<ref>حقیقتجو، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، ۵۰.</ref> هدایت عده بسیاری از طرفداران مذهب بهائیت به اسلام<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰.</ref> و تربیت نیرو برای مقابله با بهائیان از دیگر کارکردهای انجمن بود.<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰؛ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۰–۵۶.</ref> انجمن توانست عده بسیاری از افراد گرونده به بهائیت و افراد مردد را هدایت کند.<ref>← امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۹۹؛ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۹۶.</ref>{{سخ}} | انجمن حجتیه در طول سالها فعالیت، خدمات فرهنگی گوناگونی داشت. نقد متون اصلی بهائیان مانند کتاب ایقان<ref>شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۶۸.</ref> برگزاری [[دعای ندبه]]، جشنهای ولادت امام زمان(ع)،<ref>میردار، پاورقی کتاب خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰؛ حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۲۰–۱۳۴۰)، ۴۶۶.</ref> سخنرانیهای مذهبی، بهویژه دربارهٔ امام زمان(ع)،<ref>تاجری، انتظار بذر انقلاب، ۱۸؛ حکیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، ۳۲۹.</ref> تصویب لایحه مبارزه با بهائیها و دیگر فرقههای ضداسلامی و مذهبی در [[مجلس شورای ملی]] در زمان [[سید ابوالقاسم کاشانی|کاشانی]]<ref>خاکساران، خاطرات محمدحسن خاکساران، ۴۷.</ref> شناسایی بهائیان در شهرهای مختلف [[ایران]] بهویژه [[کاشان]]، خرامه، لارستان، نور، سمنان، سنگسر و مشهد<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۷.</ref> ایجاد نمایشگاههای ابتکاری و آموزنده دربارهٔ بهائیت از کارهای انجمن بود.<ref>حقیقتجو، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، ۵۰.</ref> هدایت عده بسیاری از طرفداران مذهب [[بهائیت]] به [[اسلام]]<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰.</ref> و تربیت نیرو برای مقابله با بهائیان از دیگر کارکردهای انجمن بود.<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰؛ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۰–۵۶.</ref> انجمن توانست عده بسیاری از افراد گرونده به بهائیت و افراد مردد را هدایت کند.<ref>← امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۹۹؛ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۹۶.</ref>{{سخ}} | ||
در برابر، منتقدانِ انجمن حجتیه آثار و فعالیتهای منفی برای انجمن بیان کردهاند و بر آناند که تبلیغات این گروه به جای عمقبخشی، سطحینگری را ترویج میداد و از پاسخدادن به نیازهای اصلی جامعه عاجز بود و برداشت عوامانه از دین موجب میشد که جوانان در برخورد با شبههها و پرسشهای اصلی ناتوان باشند و به همین دلیل عده بسیاری از جوانانِ مدارسِ این گروه، جذب گروههای انحرافی شدند.<ref>نبوی، گرداب شیطان، کاش حجتیه یک جریان فکری بود، ۳۱–۳۲.</ref> نیز گفته شده این افراد به جای مبارزه با علت اصلی، با معلول مبارزه میکردند.<ref>احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۶.</ref> سوء استفاده رژیم پهلوی از انجمن از دیگر پیامدهای منفی این تشکیلات است. | در برابر، منتقدانِ انجمن حجتیه آثار و فعالیتهای منفی برای انجمن بیان کردهاند و بر آناند که تبلیغات این گروه به جای عمقبخشی، سطحینگری را ترویج میداد و از پاسخدادن به نیازهای اصلی [[جامعه]] عاجز بود و برداشت عوامانه از دین موجب میشد که جوانان در برخورد با شبههها و پرسشهای اصلی ناتوان باشند و به همین دلیل عده بسیاری از جوانانِ مدارسِ این گروه، جذب گروههای انحرافی شدند.<ref>نبوی، گرداب شیطان، کاش حجتیه یک جریان فکری بود، ۳۱–۳۲.</ref> نیز گفته شده این افراد به جای مبارزه با علت اصلی، با معلول مبارزه میکردند.<ref>احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۶.</ref> سوء استفاده [[رژیم پهلوی]] از انجمن از دیگر پیامدهای منفی این تشکیلات است. | ||
== تقابل با اندیشه امامخمینی == | == تقابل با اندیشه امامخمینی == | ||
پس از آغاز نهضت | پس از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]]، انجمن در تقابل با اندیشه و راه امامخمینی قرار گرفت. در مجموع خط مشی انجمن و حلبی برخلاف روش [[روحانیت]] بهویژه امامخمینی بود<ref>احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۶–۵۷ و ۶۵.</ref> و انحرافات فکری و رفتاری انجمن بهتدریج موجب جدایی مواضع این گروه از [[خط امامخمینی|مشی امامخمینی]] گردید.<ref>شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۲۳/۱۷۷–۱۸۱.</ref> | ||
تقابل اصلی با انجمن حجتیه در تشکیلات یا افراد مؤسس نبود بلکه انجمن به عنوان نماینده یک جریان فکری در تعارض اندیشه امامخمینی بود؛ ازجمله: | تقابل اصلی با انجمن حجتیه در تشکیلات یا افراد مؤسس نبود بلکه انجمن به عنوان نماینده یک جریان فکری در تعارض اندیشه امامخمینی بود؛ ازجمله: | ||
=== تقابل اول === | === تقابل اول === | ||
تقابل اصلی امامخمینی با انجمن در اسلام عوامانه و سطحی و اندیشه | تقابل اصلی امامخمینی با انجمن در اسلام عوامانه و سطحی و اندیشه [[جدایی دین از سیاست]] بود.<ref>نبوی، گرداب شیطان، کاش حجتیه یک جریان فکری بود، ۳۳–۳۴.</ref> این گروه در زمان غیبت معصوم(ع)، ورود به عرصه سیاست را غلط و موجب لطمه به [[دین]] میپنداشتند. در تفکر حلبی در عصر [[غیبت امام زمان(ع)]]، به دلیل نبود [[امام معصوم]] (نه عادل) [[جهاد و دفاع|جهاد]] محقق نمیشود. وی بر آن بود که خون، آبرو، مال و ناموس مردم را نمیتوان به دست کسی که خطا میکند (و معصوم نیست) داد.<ref>صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۱.</ref> افراد انجمن اجازه ورود به مسائل سیاسی را نداشتند<ref>شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۶۷.</ref> و در واقع تفکر انجمن با سکولارهای داخلی که خواهان خصوصیشدن دین و دورشدن دیانت از سیاست بودند، در این نقطه مشترک بود.<ref>پگاه حوزه، ۵.</ref> در حالیکه امامخمینی دین و سیاست را در پیوند با یکدیگر معنا میکرد. ایشان با یادآوری این نکته که برخی میگویند وظیفه آنان سنگینتر از [[امام زمان(ع)]]، نیست و [[احیاگری و اصلاح|اصلاح]] امور را تنها وظیفه آن حضرت میدانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۹–۳۴۰.</ref> افزوده است همه مردم موظف به احیای دین و دفاع از مظلوماند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۹؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.</ref> ایشان [[پیامبر اکرم(ص)]]، و [[ائمه(ع)]]، را نیز سیاستمدار میدانست<ref>امامخمینی، بدائع الدرر، ۱۰۶.</ref> و بر آن بود که ائمه(ع)، در برابر ستم [[قیام]] کردند و به [[شهادت]] رسیدند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۱۴ و ۲/۳۷۱.</ref> و قیامهای فرزندان ائمه علیه حاکمان، مورد توجه ائمه(ع)، بوده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱–۲۲ و ۱۰۰.</ref> ایشان اصل جدایی دین و متدینان از سیاست و جامعه را دیدگاهی استعماری<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۲ و ۲۱/۱۳–۱۵.</ref> و حامیان اینگونه طرز تفکر را منحرف و سادهلوح<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴.</ref> میشمرد. {{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} | ||
=== تقابل روم === | === تقابل روم === | ||
انجمن با توجه به برخی از روایات<ref>صحیفه سجادیه، ۲۰، مقدمه؛ کلینی، الکافی، ۸/۲۹۵.</ref> تشکیل حکومت را مخصوص امام معصوم(ع)،<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۱۲۲.</ref> و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در [[زمان غیبت]] را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی میشمرد.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۸۵–۸۶.</ref> | انجمن با توجه به برخی از [[روایات]]<ref>صحیفه سجادیه، ۲۰، مقدمه؛ کلینی، الکافی، ۸/۲۹۵.</ref> تشکیل حکومت را مخصوص امام معصوم(ع)،<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۱۲۲.</ref> و اقدام به تشکیل [[حکومت اسلامی]] در [[زمان غیبت]] را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی میشمرد.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۸۵–۸۶.</ref> | ||
امامخمینی روایات مورد استناد این گروه را ضعیف و غیرقابل مقاومت در برابر دلایل استوارِ ضرورت مبارزه با ستم میدانست<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۴–۶۵.</ref> و بر آن بود که مردم وظیفه دارند برای اجرای [[احکام]]، | امامخمینی روایات مورد استناد این گروه را ضعیف و غیرقابل مقاومت در برابر دلایل استوارِ ضرورت مبارزه با ستم میدانست<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۴–۶۵.</ref> و بر آن بود که مردم وظیفه دارند برای اجرای [[احکام]]، حکومت اسلامی تشکیل دهند و تشکیل نظام، دایمی است و ویژه وقت ظهور نیست<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۸–۴۰.</ref> افزون بر این، از نگاه ایشان نظریه مشروعنبودن حکومت در دوره غیبت از نظر [[عقل]] و [[قرآن]] نیز باطل است. ایشان این نوع تفکر را موجب هرج و مرج در [[جامعه]] میدانست که اگر صدها روایت نیز دراینباره وجود داشته باشد، بر اثر معارضه با دستورهای قرآن مردود است.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۹۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| مهدویت|امام زمان(ع)}} | ||
=== تقابل سوم === | === تقابل سوم === | ||
امامخمینی عقیده کسانی را که وجود مشروب فروشیها، فسادها و حکومت ظالمان را برای ظهور امام زمان(ع)، راهگشا میدانستند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref> عوامانه و انحرافی و باطل میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۷.</ref> و بر آن بود باید در زمان غیبت تلاش کرد و در اجرای احکام اسلام و مبارزه با مفاسد و [[گناهان]] کوشید و حقایق را منتشر کرد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۹.</ref> و با مبارزه با [[ظلم]] و ستم زمینه ظهور را فراهم آورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۶۲.</ref> برخی اندیشمندان دیگر نیز همانند امامخمینی، این نگاه به [[مهدویت]] را قشری شمرده و در شرح آن افزودهاند ظهور امام زمان(ع)، از نگاه این جریان ماهیتی انفجاری دارد و تنها با گسترش ظلم و تبعیض و تباهی، رهایی حاصل میشود و آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد و حقیقت طرفداری نداشته باشد و گناه و باطل یکهتاز میدان گردد و فرد صالحی در جهان یافت نشود، انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت) از آستین بیرون میآید، و معنای این تفکر این است که هر اصلاح و نقطه روشنی محکوم است؛ زیرا تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست، دست غیب ظاهر نمیشود و در صورت جواز توجیه وسیله به واسطه هدف، بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج فساد است؛ یعنی هم گناه است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۴۳۷.</ref> | امامخمینی عقیده کسانی را که وجود مشروب فروشیها، فسادها و حکومت ظالمان را برای [[ظهور امام زمان(ع)]]، راهگشا میدانستند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref> عوامانه و انحرافی و باطل میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۷.</ref> و بر آن بود باید در زمان غیبت تلاش کرد و در اجرای احکام اسلام و مبارزه با مفاسد و [[گناهان]] کوشید و حقایق را منتشر کرد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۹.</ref> و با مبارزه با [[ظلم]] و ستم زمینه ظهور را فراهم آورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۶۲.</ref> برخی اندیشمندان دیگر نیز همانند امامخمینی، این نگاه به [[مهدویت]] را قشری شمرده و در شرح آن افزودهاند ظهور امام زمان(ع)، از نگاه این جریان ماهیتی انفجاری دارد و تنها با گسترش ظلم و [[تبعیض]] و تباهی، رهایی حاصل میشود و آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد و حقیقت طرفداری نداشته باشد و گناه و باطل یکهتاز میدان گردد و فرد صالحی در جهان یافت نشود، انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت) از آستین بیرون میآید، و معنای این تفکر این است که هر [[احیاگری و اصلاح|اصلاح]] و نقطه روشنی محکوم است؛ زیرا تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست، دست غیب ظاهر نمیشود و در صورت جواز توجیه وسیله به واسطه هدف، بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج فساد است؛ یعنی هم گناه است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۴۳۷.</ref> | ||
=== تقابل چهارم === | === تقابل چهارم === | ||
سخنگویان انجمن معتقد بودند با توجه به تجربه تاریخی، انقلاب بدون وابستگی به غرب یا شرق شکست میخورد.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰.</ref> این گروه ناامید از | سخنگویان انجمن معتقد بودند با توجه به تجربه تاریخی، انقلاب بدون وابستگی به غرب یا شرق شکست میخورد.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰.</ref> این گروه ناامید از [[پیروزی]]، مبارزه امامخمینی با رژیم پهلوی و [[آمریکا]] را نیز کاری غیرعاقلانه و مشت بر درفش کوبیدن تلقی میکردند<ref>فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۴۵–۴۶؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۳۸.</ref> و طیفی از آنان این تقابل را موجب ازدسترفتن بستر مبارزه با [[بهائیت]] و گرفتارشدن مبارزان میخواندند<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۳–۱۴۴.</ref> ولی امامخمینی در مبارزه همواره بر سیاست نه غربی و نه شرقی تأکید میکرد و همواره نوید پیروزی میداد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۷۱، ۲۹۷ و ۵۱۵.</ref> و معتقد بود با اتکا به نیروی [[ایمان]] میتوان بر همه قدرتها پیروز شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸.</ref> | ||
=== تقابل پنجم === | === تقابل پنجم === | ||
انجمن حجتیه [[تقیه]] را راهبرد مطلق و برای همه زمانها و همه شرایط میدید و حتی در صورت به خطرافتادن دین و نابودی [[شعائر اسلامی]] نیز راه سازش با حاکمان را ارائه میداد،<ref>الهی خراسانی، انجمن حجتیه و امامخمینی، ولایت فقیه، ۴–۵.</ref> ولی امامخمینی تقیه را محدود به شرایط ویژه میدانست.<ref>امامخمینی، الرسائل العشره، ۷–۱۵.</ref> | انجمن حجتیه [[تقیه]] را راهبرد مطلق و برای همه زمانها و همه شرایط میدید و حتی در صورت به خطرافتادن دین و نابودی [[شعائر اسلامی]] نیز راه سازش با حاکمان را ارائه میداد،<ref>الهی خراسانی، انجمن حجتیه و امامخمینی، ولایت فقیه، ۴–۵.</ref> ولی امامخمینی تقیه را محدود به شرایط ویژه میدانست.<ref>امامخمینی، الرسائل العشره، ۷–۱۵.</ref> | ||
ایشان کاربرد تقیه را در فروع دین میدانست نه در اصول و کیان اسلام، و در شرایطی که دین در خطر قرار گیرد، آن را [[حرام]] میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۷۸ و ۸/۱۱؛ هاشمی رفسنجانی، امام به روایت، ۴۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تقیه| حفظ نظام}} ایشان به دلیل وجود مفاسد در حکومت | ایشان کاربرد [[تقیه]] را در فروع دین میدانست نه در اصول و کیان اسلام، و در شرایطی که دین در خطر قرار گیرد، آن را [[حرام]] میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۷۸ و ۸/۱۱؛ هاشمی رفسنجانی، امام به روایت، ۴۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|تقیه| حفظ نظام}} ایشان به دلیل وجود مفاسد در [[حکومت پهلوی]]، بنیان دین و قرآن را در خطر میدید و جایی برای تقیه نمیدید.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۵.</ref> | ||
=== تقابل ششم === | === تقابل ششم === | ||
انجمن ریشه همه مفاسد کشور را در بهائیت میدید،<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۶۲–۱۶۵.</ref> چنانکه برخی از مبلغان انجمن بر آن بودند که آمریکا و [[محمدرضا پهلوی]] نیز از بهائیها خط میگیرند،<ref>منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.</ref> اما امامخمینی ریشه مفاسد را در آمریکا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱.</ref> [[اسرائیل]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸.</ref> و رژیم پهلوی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۷۷.</ref> میدانست و معتقد بود بهائیت و دیگر مفاسد نیز در حمایت رژیم پهلوی قرار دارند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۷۷.</ref> و معلول عوامل یادشدهاند. ایشان بر آن بود همه نیروها به جای مبارزه با بهائیت باید صرف مبارزه با رژیم پهلوی شوند<ref>احمدزاده، ۳۳.</ref> و به صراحت روش انجمن حجتیه و محمود حلبی را مبارزه (واقعی) نمیشمرد.<ref>احمد، خاطرات احمد احمد، ۶۵.</ref> | انجمن ریشه همه مفاسد کشور را در [[بهائیت]] میدید،<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۶۲–۱۶۵.</ref> چنانکه برخی از مبلغان انجمن بر آن بودند که آمریکا و [[محمدرضا پهلوی]] نیز از بهائیها خط میگیرند،<ref>منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.</ref> اما امامخمینی ریشه مفاسد را در آمریکا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱.</ref> [[اسرائیل]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸.</ref> و رژیم پهلوی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۷۷.</ref> میدانست و معتقد بود بهائیت و دیگر مفاسد نیز در حمایت رژیم پهلوی قرار دارند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۷۷.</ref> و معلول عوامل یادشدهاند. ایشان بر آن بود همه نیروها به جای مبارزه با بهائیت باید صرف مبارزه با رژیم پهلوی شوند<ref>احمدزاده، ۳۳.</ref> و به صراحت روش انجمن حجتیه و [[محمود حلبی]] را مبارزه (واقعی) نمیشمرد.<ref>احمد، خاطرات احمد احمد، ۶۵.</ref> | ||
=== تقابل هفتم === | === تقابل هفتم === | ||
افراد انجمن عقاید [[اهل سنت]] را ناشی از دشمنی و نادانی میدانستند و هر گونه آشتی و وحدت با آنان را نمیپذیرفتند<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳.</ref> و حال آنکه منطق امامخمینی با دیگر | افراد انجمن عقاید [[اهل سنت]] را ناشی از دشمنی و نادانی میدانستند و هر گونه آشتی و [[وحدت اسلامی|وحدت]] با آنان را نمیپذیرفتند<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳.</ref> و حال آنکه منطق امامخمینی با دیگر مذاهب اسلامی وحدتخواهانه بود. ایشان در عین دفاع از [[ولایت اهل بیت(ع)]]، توهین به دیگر مذاهب اسلامی را جایز نمیشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۴.</ref> | ||
=== تقابل هشتم === | === تقابل هشتم === | ||
نگاه انجمن به مسئله [[ولایت فقیه]] نیز از مسائل مورد گفتگو در میان انقلابیان بود. انقلابیان اعضای انجمن را مخالف ولایت فقیه میدانستند؛ ولی آنان خود منکر این نسبت بودند.<ref>الهی خراسانی، انجمن حجتیه و امامخمینی، ولایت فقیه، ۲؛ هاشمی رفسنجانی؛ پس از بحران، ۳۹۶.</ref> در نگاه طرفداران امامخمینی، ولایت فقیهِ مورد تأیید انجمن (ولایت اعلم) در حقیقت همان ولایت عامه مراجع بود و در عین اینکه همه مراجع دارای ولایتاند.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۸۹؛ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۱۱۳.</ref> امور عمومی کشور باید در شوراها و در محدوده قوانین اسلامی به دست مردم حل و فصل شود که در نتیجه همان جایگاه مرجعیت را تداعی میکرد و نه بیشتر و به نوعی ابهام داشت.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۹–۱۵۰.</ref> | نگاه انجمن به مسئله [[ولایت فقیه]] نیز از مسائل مورد گفتگو در میان انقلابیان بود. انقلابیان اعضای انجمن را مخالف ولایت فقیه میدانستند؛ ولی آنان خود منکر این نسبت بودند.<ref>الهی خراسانی، انجمن حجتیه و امامخمینی، ولایت فقیه، ۲؛ هاشمی رفسنجانی؛ پس از بحران، ۳۹۶.</ref> در نگاه طرفداران امامخمینی، ولایت فقیهِ مورد تأیید انجمن (ولایت اعلم) در حقیقت همان ولایت عامه مراجع بود و در عین اینکه همه مراجع دارای ولایتاند.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۸۹؛ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۱۱۳.</ref> امور عمومی کشور باید در شوراها و در محدوده قوانین اسلامی به دست مردم حل و فصل شود که در نتیجه همان جایگاه [[مرجعیت]] را تداعی میکرد و نه بیشتر و به نوعی ابهام داشت.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۹–۱۵۰.</ref> | ||
=== تقابل نهم === | === تقابل نهم === | ||
بزرگنمایی خطر [[کمونیسم]] از دیگر کارهای انجمن بود و پس از انقلاب اسلامی نقد [[مارکسیسم]] در اولویت اول انجمن قرار گرفت،<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۸.</ref> چنانکه مبارزه با بهائیت را کاری فرهنگی و ابزار آن را هم خود رژیم پهلوی میدانست که برای جلب حمایت دولت نباید وارد سیاست شد،<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰–۱۰۱.</ref> گفته شده انجمن حجتیه [[قیام پانزده خرداد]] را محکوم کرد و حلبی در سخنرانی در [[مدرسه مروی تهران]]، امامخمینی را مسئول خونهای ریختهشده دانست،<ref>کیهان، ۱۰/۶/۱۳۸۱، ۲.</ref> رژیم پهلوی نیز یکی از راههای انحراف مبارزه را تقویت افکاری مانند انجمن حجتیه میدانست<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۱.</ref> از اینرو در صدد نفوذ در این گروه بود.<ref>عراقچی، خاطرات آیتالله حاجشیخعلی عراقچی همدانی، ۳۳۰–۳۳۵؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۳۱–۱۳۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۶۴.</ref> | بزرگنمایی خطر [[کمونیسم]] از دیگر کارهای انجمن بود و پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] نقد [[مارکسیسم]] در اولویت اول انجمن قرار گرفت،<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۸.</ref> چنانکه مبارزه با بهائیت را کاری فرهنگی و ابزار آن را هم خود رژیم پهلوی میدانست که برای جلب حمایت دولت نباید وارد سیاست شد،<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰–۱۰۱.</ref> گفته شده انجمن حجتیه [[قیام پانزده خرداد]] را محکوم کرد و حلبی در سخنرانی در [[مدرسه مروی تهران]]، امامخمینی را مسئول خونهای ریختهشده دانست،<ref>کیهان، ۱۰/۶/۱۳۸۱، ۲.</ref> رژیم پهلوی نیز یکی از راههای [[انحراف]] مبارزه را تقویت افکاری مانند انجمن حجتیه میدانست<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۱.</ref> از اینرو در صدد نفوذ در این گروه بود.<ref>عراقچی، خاطرات آیتالله حاجشیخعلی عراقچی همدانی، ۳۳۰–۳۳۵؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۳۱–۱۳۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۶۴.</ref> | ||
در اسناد باقیمانده، به حسن ظن سازمان اطلاعات و امنیت کشور ( | در اسناد باقیمانده، به حسن ظن [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) به فعالیت رهبران انجمن و جلوگیرینکردن از فعالیت اعضای آن اشاره شده است.<ref>مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۷/۲۳۲، ۳۰۰ و ۳۱۷؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۶۴–۱۶۵؛ انصاریان، خاطرات حجتالاسلام حاجشیخحسین انصاریان، ۱۴۵؛ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۱۹۹.</ref> در گزارش ساواک از تأسف حلبی از رویه امامخمینی و کوتاهفکر خواندن پیروان ایشان سخن به میان آمده است<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۹۸۴.</ref> و نیز به جلسات متعدد حلبی با مأموران ساواک اشاره شده است.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۹۸۵.</ref> طبق سندی، حلبی خدمات زیاد انجمن را به رژیم پهلوی یادآوری کرد و اطمینان داد که تمامی مسائل مطرح در انجمن حجتیه را بهموقع به رژیم گزارش دهد و در مقابلِ نفوذ افراد برانداز و خرابکار مراقبت کند<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۹۸۵.</ref> ساواک نیز از دعاکردن حلبی برای دولت و مسئولان امنیتی در سال ۱۳۴۳ پس از [[تبعید امامخمینی]] گزارش کرده است.<ref>جعفری همدانی، غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک، ۲۷.</ref> | ||
== مخالفت سران نهضت با انجمن == | == مخالفت سران نهضت با انجمن == | ||
بسیاری از مبارزان و یاران امامخمینی، اندیشهها و مواضع انجمن را در تقابل با نهضت و امامخمینی میدانستند<ref>صابری همدانی، خاطرات آیتالله صابری همدانی، ۱۷۱–۱۷۳.</ref> ازجمله [[سیدعبدالکریم هاشمینژاد]] از عالمان مبارز مشهد | بسیاری از مبارزان و یاران امامخمینی، اندیشهها و مواضع انجمن را در تقابل با نهضت و امامخمینی میدانستند<ref>صابری همدانی، خاطرات آیتالله صابری همدانی، ۱۷۱–۱۷۳.</ref> ازجمله [[سیدعبدالکریم هاشمینژاد]] از عالمان مبارز مشهد انجمن را گروهی انحرافی میشمرد.<ref>ایران، ۱۳؛ ساداتفاطمی، شهید هاشمینژاد، منافقین و انجمن حجتیه، ۴۸.</ref> [[محمد صدوقی]] از علمای مبارز [[یزد]] نیز به انجمن نگاه منفی داشت و به دوستان خود توصیه میکرد از حلبی برای منبر دعوت نکنند.<ref>صدوقی، شهید آیتالله حاجشیخمحمد صدوقی، ۲۶۷.</ref> [[عباس واعظ طبسی]] نیز یادآور شده حلبی سخنرانی انقلابی را برخلاف مصالح کشور تلقی میکرد.<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۸۱–۸۲.</ref>{{سخ}} | ||
از سوی دیگر، امامخمینی حمایت خود از این گروه را برداشت و در پایان دهه چهل به وکلای خود ابلاغ کرد از سهم امام به انجمن حجتیه کمک نشود<ref>منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.</ref> و حتی دربارهٔ شخصی که وجوه شرعی را به حلبی داده بود، ابراز کرد دوباره باید بپردازد.<ref>رحمت، خاطرات، ۲/۳۳.</ref> ایشان در سال ۱۳۵۰ در پاسخ نامه [[محمدعلی گرامی]] با اشاره به حلبی و بدون نامبردن از وی، خاطرنشان کرد از وقتی که ایشان متوجه شده است که جلسات نامبرده «ضررهایی دارد» دیگر او را تأیید نکرده و در آینده هم تأیید نخواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۵۷.</ref> همچنین هنگامی که حلبی برای فرستادن اعضای انجمن به [[مکه]] با اداره اوقاف زمان پهلوی همکاری کرده بود؛ امامخمینی بهطور غیر مستقیم از وی انتقاد کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰.</ref>{{سخ}} | از سوی دیگر، امامخمینی حمایت خود از این گروه را برداشت و در پایان دهه چهل به وکلای خود ابلاغ کرد از سهم امام به انجمن حجتیه کمک نشود<ref>منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.</ref> و حتی دربارهٔ شخصی که وجوه شرعی را به حلبی داده بود، ابراز کرد دوباره باید بپردازد.<ref>رحمت، خاطرات، ۲/۳۳.</ref> ایشان در سال ۱۳۵۰ در پاسخ نامه [[محمدعلی گرامی]] با اشاره به حلبی و بدون نامبردن از وی، خاطرنشان کرد از وقتی که ایشان متوجه شده است که جلسات نامبرده «ضررهایی دارد» دیگر او را تأیید نکرده و در آینده هم تأیید نخواهد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۵۷.</ref> همچنین هنگامی که حلبی برای فرستادن اعضای انجمن به [[مکه]] با اداره اوقاف زمان پهلوی همکاری کرده بود؛ امامخمینی بهطور غیر مستقیم از وی [[انتقاد]] کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰.</ref>{{سخ}} | ||
در پی خونریزیها و کشتارهای رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بارها از [[ایران]] دربارهٔ برگزاری جشنهای سوم و پانزدهم | در پی خونریزیها و کشتارهای رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بارها از [[ایران]] دربارهٔ برگزاری جشنهای سوم و پانزدهم شعبان، نظر امامخمینی پرسیده میشد.<ref>← امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۲۶.</ref> ایشان که سعی داشت این موضوع را وسیلهای برای مبارزه علیه رژیم پهلوی تبدیل کند، در اعلامیهای آن را تحریم و ابراز کرد رژیم پهلوی با این همه صدمه به [[اسلام]] و کشور اسلامی و خانوادهها برای مردم جشنی نگذاشته است و لازم دانست که مردم در اعیاد بدون تشریفات در مراکز عمومی چون [[مسجد]] جمع شوند و کارهای ضداسلامی و ضد قانونی رژیم را افشا کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۲۷.</ref> رژیم پهلوی تلاش کرد تا جنبههای شادمانی عید را هرچه پررنگتر جلوه بدهد. انجمن حجتیه نیز با برگزاری جشن موافق بود و حلبی با اشاره به پیام امامخمینی یادآور شد مخالفان [[امام زمان(ع)]]، اطلاعیهای را به نام یکی از مقدسان مبنی بر برگزارنکردن این مراسم منتشر کردهاند و با اعلامیهای از مردم خواست مراسم را باشکوه برگزار کنند.<ref>پانزده خرداد، مواضع امامخمینی و انجمن حجتیه در خصوص چراغانی نیمه شعبان، ۳۹۳–۳۹۶.</ref> هرچند وی نهایتاً به سبب نگرانی از واکنش انقلابیان، از برگزاری جشن صرف نظر کرد،<ref>مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۷/۲۳۲، ۳۰۰ و ۳۱۷؛ اسلامی، انجمن حجتیه در اندیشه و عمل، ۲۲.</ref> اما انجمنیها در برخی از شهرستانها این جشن را برگزار کردند.<ref>اسلامی، انجمن حجتیه در اندیشه و عمل، ۲۲؛ انصاریان، خاطرات حجتالاسلام حاجشیخحسین انصاریان، ۱۴۵؛ منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.</ref> در تیرماه ۱۳۵۷، پس از تحریم چراغانی و [[جشن نیمه شعبان]]، از سوی امامخمینی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۲۶–۴۲۷.</ref> رژیم پهلوی برخلاف هر سال، تلاش کرد [[مردم]] و [[ادارات]] مختلف را به چراغانی، نصب پرچم و برگزاری جشن نیمه شعبان وادار کند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷/۴۰۲–۴۲۶.</ref> امامخمینی به تلاش این جریان برای شکستن تحریم چراغانیِ نیمه شعبان اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref> | ||
== انجمن در آستانه انقلاب اسلامی == | == انجمن در آستانه انقلاب اسلامی == | ||
با گسترش نهضت اسلامی نیروهای انجمن به چند دسته تقسیم شدند: اکثریت نیروهای فعال، | با گسترش نهضت اسلامی نیروهای انجمن به چند دسته تقسیم شدند: اکثریت نیروهای فعال، [[جوان]]، مؤمن و معتقد به دلیل گرایشهای مذهبی به [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] پیوستند و پس از پیروزی، جذب نهادهای انقلاب شدند.<ref>تبریزی، روزنامه ایران، ۱۴.</ref> بسیاری از اعضای مرکزی<ref>حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۲۰–۱۳۴۰)، ۴۶۷.</ref> و اصلی انجمن<ref>احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۲.</ref> ازجمله [[سیدعلیاکبر پرورش]]<ref>شرق، ۶؛ حنیف، اصفهان در انقلاب (۱۳۳۳–۱۳۴۰)، ۱/۳۸۱.</ref> [[جواد منصوری]]<ref>رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۱۸۰.</ref> [[فضلالله صلواتی]]<ref>حنیف، اصفهان در انقلاب (۱۳۳۳–۱۳۴۰)، ۱/۳۸۲.</ref> [[قاسم صادقی]]، عبدالکریمی (استاد دانشگاه مشهد)، [[عبدالعلی مصحف]]، [[مهدی طیب]] و [[غلامحسین حقانی]]<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۹.</ref> به صف انقلاب پیوستند. دستهای در برابر انقلاب بیتوجه ماندند و دسته سوم، به صف مخالفان پیوستند<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۴–۱۴۵؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۶–۱۴۷.</ref>{{سخ}} | ||
انجمن حجتیه در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، با انقلاب اعلامِ همراهی کرد و در آغاز پیروزی، تشکیلات آن چند ماه در انتخاب راه در تردید بود. انجمن پس از آن تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عدهای از اعضای آن، تغییر اساسنامه داد.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۲۷–۲۸، ۳۱، ۳۷، ۵۵، ۱۱۳، ۱۴۵ و ۱۴۷.</ref> حلبی پیروزی انقلاب را به امامخمینی تبریک گفت<ref>خزعلی، خاطرات آیتالله ابوالقاسم خزعلی، ۱۴۶.</ref> و انجمن با انتشار بیانیههایی در حمایت از انقلاب، خود را پیرو رهبری امامخمینی شمرد.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۰–۶۵۴.</ref> وی مخالفتهای گذشته خود با امامخمینی را بهشکلی انکار کرد و شائبه جعل در سخنرانیهای خود را مطرح ساخت و منع شرکت اعضا در دستهجات سیاسی برداشته شد.<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۷۳–۷۶؛ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۱–۱۵۳.</ref> [[ابوالقاسم خزعلی]] در سال ۱۳۵۸ به پیشنهاد [[مرتضی مطهری]] نماینده امامخمینی در انجمن شد.<ref>سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹؛ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۲۰۲ و ۲۳۶–۲۳۷.</ref> از سوی دیگر، امامخمینی برای تدوین پیشنویس قانون اساسی فراخوان عمومی داد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۸۴.</ref> و گفته شده به پیشنهاد مطهری انجمن به نگارش پیشنویسی برای قانون اساسی اقدام کرد<ref>حسینی شیرازی، خاطرات آیتالله سیدمنیرالدین حسینی شیرازی، ۲۴۸.</ref> و اصل ولایت فقیه را در آن گنجانید.<ref>سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹.</ref> حلبی در سال ۱۳۵۸ از سوی [[حزب خلق مسلمان]] ایران نامزد [[مجلس خبرگان]] شد<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۷۵–۷۶.</ref> که رأی نیاورد؛ اما ضمن بیانیهای قانون اساسی را تأیید کرد.<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳.</ref>{{سخ}} | انجمن حجتیه در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، با انقلاب اعلامِ همراهی کرد و در آغاز پیروزی، تشکیلات آن چند ماه در انتخاب راه در تردید بود. انجمن پس از آن تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عدهای از اعضای آن، تغییر اساسنامه داد.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۲۷–۲۸، ۳۱، ۳۷، ۵۵، ۱۱۳، ۱۴۵ و ۱۴۷.</ref> حلبی پیروزی انقلاب را به امامخمینی تبریک گفت<ref>خزعلی، خاطرات آیتالله ابوالقاسم خزعلی، ۱۴۶.</ref> و انجمن با انتشار بیانیههایی در حمایت از انقلاب، خود را پیرو رهبری امامخمینی شمرد.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۰–۶۵۴.</ref> وی مخالفتهای گذشته خود با امامخمینی را بهشکلی انکار کرد و شائبه جعل در سخنرانیهای خود را مطرح ساخت و منع شرکت اعضا در دستهجات سیاسی برداشته شد.<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۷۳–۷۶؛ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۱–۱۵۳.</ref> [[ابوالقاسم خزعلی]] در سال ۱۳۵۸ به پیشنهاد [[مرتضی مطهری]] نماینده امامخمینی در انجمن شد.<ref>سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹؛ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۲۰۲ و ۲۳۶–۲۳۷.</ref> از سوی دیگر، امامخمینی برای تدوین پیشنویس قانون اساسی فراخوان عمومی داد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۸۴.</ref> و گفته شده به پیشنهاد مطهری انجمن به نگارش پیشنویسی برای قانون اساسی اقدام کرد<ref>حسینی شیرازی، خاطرات آیتالله سیدمنیرالدین حسینی شیرازی، ۲۴۸.</ref> و اصل [[ولایت فقیه]] را در آن گنجانید.<ref>سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹.</ref> حلبی در سال ۱۳۵۸ از سوی [[حزب خلق مسلمان]] ایران نامزد [[مجلس خبرگان]] شد<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۷۵–۷۶.</ref> که رأی نیاورد؛ اما ضمن بیانیهای [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] را تأیید کرد.<ref>خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳.</ref>{{سخ}} | ||
با این حال، برخی مواضع انجمن حجتیه و جریانهای همسو دربارهٔ پارهای مسائل انقلاب و نظام اسلامی پرسشها و نقدهایی را متوجه این جریان کرده است؛ ازجمله برخورد دادگاههای انقلاب با اموال نامشروع عوامل رژیم و مصادره آنها، اقدامات هیئتهای هفتنفره در تقسیم اراضی | با این حال، برخی مواضع انجمن حجتیه و جریانهای همسو دربارهٔ پارهای مسائل انقلاب و نظام اسلامی پرسشها و نقدهایی را متوجه این جریان کرده است؛ ازجمله برخورد [[دادگاههای انقلاب اسلامی|دادگاههای انقلاب]] با اموال نامشروع عوامل رژیم و [[مصادره اموال|مصادره]] آنها، اقدامات [[هیئتهای هفتنفره]] در تقسیم اراضی [[وحدت|وحدت شیعه و سنّی]] و نیز مشارکت در دفع تجاوز رژیم عراق در [[جنگ تحمیلی]] و حمایت از [[جهاد و دفاع]]؛ چنانکه با وجود شرکت شمار بسیاری از هواداران انجمن بدون وابستگی حزبی در جنگ تحمیلی، سران این تشکل در سخنانی، جنگ را مخصوص امام معصوم(ع)، (و نه امام عادل) دانستند و سعی کردند فعالیتهای ایران در این عرصه را نامشروع جلوه دهند.<ref>صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۰؛ اخگری، ولایتیهای بیولایت، ۷۹.</ref>{{سخ}} | ||
در برابرِ اعتراض انقلابیان، انجمن حمایت خود از موضع ایران در جنگ تحمیلی را اعلام کرد<ref>سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۸.</ref> و در | در برابرِ اعتراض انقلابیان، انجمن حمایت خود از موضع ایران در جنگ تحمیلی را اعلام کرد<ref>سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۸.</ref> و در مهر ۱۳۶۰ اقدام به انتشار ویژهنامهای به مناسبت هفته جنگ به نام «مرزبانان» کرد و نام بیش از بیست شهید عضو انجمن را یادآور شد<ref>صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۱–۱۵۲؛ کیهان، ۱۴/۸/۱۳۸۶.</ref> که برخی انقلابیان پاسخ دادند شهدای منسوب به انجمن، خود را ملزم به دیدگاههای سیاسیِ آن نمیدانستند و برخی از آنان مقلد امامخمینی بودند و بهصراحت مواضع ایشان را بر تفکر انجمن ترجیح میدادند.<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۱۹۸–۱۹۹.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی در سوم [[اسفند]] ۱۳۶۷ در پیام مبسوط خود به علما و روحانیان سراسر کشور{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} در بیانی کلی ازجمله در نقد دستهای از روحانی نماهایی که پیش از انقلاب دین را از سیاست جدا میدانستند و سر به آستانه دربار میساییدند، اما یکباره متدین شده و به روحانیان مبارز و زجرکشیده تهمت وهابیبودن و بدتر از آن زدند، اشاره میکند و تلویحاً جریان یادشده را سخت نکوهش میکند که دیروز مبارزه با [[محمدرضا پهلوی]] را [[حرام]] میشمردند و امروز تهمت کمونیستبودن را به مسئولین نظام میزنند؛ چنانکه تا دیروز فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان را برای ظهور امام زمان(ع)، مفید و راهگشا میدانستند و امروز به دلیل یک خلاف شرع ناخواسته فریاد وا اسلام را سر میدهند.{{سخ}} | [[امامخمینی]] در سوم [[اسفند]] ۱۳۶۷ در پیام مبسوط خود به علما و روحانیان سراسر کشور{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} در بیانی کلی ازجمله در نقد دستهای از روحانی نماهایی که پیش از انقلاب دین را از سیاست جدا میدانستند و سر به آستانه دربار میساییدند، اما یکباره متدین شده و به روحانیان مبارز و زجرکشیده تهمت وهابیبودن و بدتر از آن زدند، اشاره میکند و تلویحاً جریان یادشده را سخت نکوهش میکند که دیروز مبارزه با [[محمدرضا پهلوی]] را [[حرام]] میشمردند و امروز تهمت کمونیستبودن را به مسئولین نظام میزنند؛ چنانکه تا دیروز فساد و فحشا و [[فسق]] و حکومت ظالمان را برای [[ظهور امام زمان(ع)]]، مفید و راهگشا میدانستند و امروز به دلیل یک خلاف شرع ناخواسته فریاد وا اسلام را سر میدهند.{{سخ}} | ||
امامخمینی در ادامه پیام خود به صراحت میافزاید که دیروز حجیتهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را کردند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع محمدرضا پهلوی بشکنند و امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند. ایشان در ادامه به سکوت و [[تحجر]] جریانی که به نام «ولایت» حسرت «ولایت» دوران رژیم پهلوی را میخورد اشاره میکند و برخی اقدامات دیگر مقدسنماهای متحجر و بیشعور را مانند واردکردن اتهام آمریکایی، روسی و | امامخمینی در ادامه پیام خود به صراحت میافزاید که دیروز حجیتهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را کردند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع محمدرضا پهلوی بشکنند و امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند. ایشان در ادامه به سکوت و [[تحجر]] جریانی که به نام «ولایت» حسرت «ولایت» دوران رژیم پهلوی را میخورد اشاره میکند و برخی اقدامات دیگر مقدسنماهای متحجر و بیشعور را مانند واردکردن اتهام آمریکایی، روسی و [[التقاط|التقاطی]]، اتهام حلالکردن حرامها و حرامکردن حلالها، اتهام کشتن زنان باردار و حلّیت [[قمار]] و [[موسیقی]]، تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخرهگرفتن فرهنگ [[شهادت]] و [[شهدا|شهیدان]] و خدشه در [[مشروعیت]] نظام اسلامی یادآور میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref> در این میان برخی از گروهها و [[مساجد]]، به برگزاری جشن اقدام کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷/۴۰۹، ۴۱۶، ۴۲۱ و ۴۲۵.</ref> | ||
== تعطیلی انجمن == | == تعطیلی انجمن == | ||
نگاه یاران امامخمینی در شیوه تعامل با انجمن متفاوت بود. برخی از آنان با تأیید انحراف فکریِ رهبران آن، معتقد بودند در میان اعضای این تشکل، عناصر انقلابی، مؤمن، صادق، دلسوز انقلاب، معتقد به ولایت فقیه و خدمتگزار و هم افراد غیر انقلابی، منفی و بیاعتقاد به انقلاب وجود دارد و موضوع انجمن نباید موضوع اصلی جامعه قرار گیرد.<ref>خامنهای، مصاحبه، ۳؛ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۷۲.</ref> برخی نیز معتقد بودند اعضای انجمن افراد مسلمان و معتقدی هستند و نباید برایشان مزاحمت ایجاد کرد و باید از وجودشان استفاده کرد<ref>← هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۶۶؛ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۷۲.</ref> و برخی انتقادهای مطرحشده علیه انجمن را شایعهپراکنی میدانستند و با توجیه عملکرد گذشته آنان سکوت انجمن در برابر عملکرد رژیم پهلوی را حمل بر تقیه میکردند<ref>خزعلی، خاطرات آیتالله ابوالقاسم خزعلی، ۱۴۵.</ref> و برخی آن را تبلیغات حزب توده علیه انجمن میدانستند.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۱–۶۵۲.</ref> | نگاه یاران امامخمینی در شیوه تعامل با انجمن متفاوت بود. برخی از آنان با تأیید انحراف فکریِ رهبران آن، معتقد بودند در میان اعضای این تشکل، عناصر انقلابی، مؤمن، صادق، دلسوز انقلاب، معتقد به [[ولایت فقیه]] و خدمتگزار و هم افراد غیر انقلابی، منفی و بیاعتقاد به انقلاب وجود دارد و موضوع انجمن نباید موضوع اصلی [[جامعه]] قرار گیرد.<ref>خامنهای، مصاحبه، ۳؛ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۷۲.</ref> برخی نیز معتقد بودند اعضای انجمن افراد مسلمان و معتقدی هستند و نباید برایشان مزاحمت ایجاد کرد و باید از وجودشان استفاده کرد<ref>← هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۶۶؛ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۷۲.</ref> و برخی انتقادهای مطرحشده علیه انجمن را [[شایعه|شایعهپراکنی]] میدانستند و با توجیه عملکرد گذشته آنان سکوت انجمن در برابر عملکرد رژیم پهلوی را حمل بر [[تقیه]] میکردند<ref>خزعلی، خاطرات آیتالله ابوالقاسم خزعلی، ۱۴۵.</ref> و برخی آن را تبلیغات [[حزب توده ایران|حزب توده]] علیه انجمن میدانستند.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۱–۶۵۲.</ref> | ||
بیشتر یاران امامخمینی افکار انجمن را خطرناک و از نفوذ اندیشههای آن در نهادها نگران بودند<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۶۶.</ref> [[محمدعلی رجایی]] رئیس آموزش و پرورش وقت بهشدت با حضور اعضای انجمن در آموزش و پرورش مخالف بود<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۸۸.</ref> و [[احمد جنتی]] امامجمعه [[قم]]، در خطبههای نماز، علیه انجمن سخن گفت.<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۸۸؛ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۸.</ref> ابهام در مواضع انجمن بر دامنه تردیدها افزود و مخالفتها با انجمن در دهه ۱۳۶۰ اوج گرفت. بیشترین حملات علیه انجمن را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی انجام داد و نشر کتاب در شناخت حزب قاعدین نوشته [[عمادالدین باقی]] ضربه بزرگی بر جایگاه انجمن وارد کرد که البته نویسنده بعدها نوشته خود را کاری تحقیقی ندانست.<ref>حقیقتجو، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، ۵۱؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۳.</ref>{{سخ}} | بیشتر یاران امامخمینی افکار انجمن را خطرناک و از نفوذ اندیشههای آن در نهادها نگران بودند<ref>هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۶۶.</ref> [[محمدعلی رجایی]] رئیس [[آموزش و پرورش]] وقت بهشدت با حضور اعضای انجمن در آموزش و پرورش مخالف بود<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۸۸.</ref> و [[احمد جنتی]] امامجمعه [[قم]]، در خطبههای نماز، علیه انجمن سخن گفت.<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۸۸؛ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۸.</ref> ابهام در مواضع انجمن بر دامنه تردیدها افزود و مخالفتها با انجمن در دهه ۱۳۶۰ اوج گرفت. بیشترین حملات علیه انجمن را [[سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی]] انجام داد و نشر کتاب در شناخت حزب قاعدین نوشته [[عمادالدین باقی]] ضربه بزرگی بر جایگاه انجمن وارد کرد که البته نویسنده بعدها نوشته خود را کاری تحقیقی ندانست.<ref>حقیقتجو، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، ۵۱؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۳.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی همچنان به انجمن بدبین بود<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۲۲۹.</ref> چنانکه ایشان در سال ۱۳۶۱ به [[سیدحمید روحانی]] دستور داده بود که سرپرستی [[مرکز اسناد انقلاب اسلامی]] را بر عهده بگیرد و از اعضای انجمن حجتیه در آن استفاده نشود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۷۰؛ هاشمی رفسنجانی، امام به روایت، ۴۰۳.</ref> با بالاگرفتن اختلاف میان نیروهای انقلابی و انجمن حجتیه، امامخمینی در سال ۱۳۶۲ ضمن سخنانی بهطور غیر مستقیم با اشاره به اندیشههای منفی و بیتوجهی آنان در برابر مسائل کشور، از آنان خواست دست از کجفهمی و دستهبندی بردارند و برخلاف موج حرکت نکنند و تهدید کرد در صورت ادامه کار، دست و پای آنان خواهد شکست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۳۴.</ref> ایشان در همین سال از تأیید ادامه نمایندگی خزعلی در انجمن خودداری کرد.<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۲۳۷؛ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹.</ref>{{سخ}} | امامخمینی همچنان به انجمن بدبین بود<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۲۲۹.</ref> چنانکه ایشان در سال ۱۳۶۱ به [[سیدحمید روحانی]] دستور داده بود که سرپرستی [[مرکز اسناد انقلاب اسلامی]] را بر عهده بگیرد و از اعضای انجمن حجتیه در آن استفاده نشود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۷۰؛ هاشمی رفسنجانی، امام به روایت، ۴۰۳.</ref> با بالاگرفتن اختلاف میان نیروهای انقلابی و انجمن حجتیه، امامخمینی در سال ۱۳۶۲ ضمن سخنانی بهطور غیر مستقیم با اشاره به اندیشههای منفی و بیتوجهی آنان در برابر مسائل کشور، از آنان خواست دست از کجفهمی و دستهبندی بردارند و برخلاف موج حرکت نکنند و تهدید کرد در صورت ادامه کار، دست و پای آنان خواهد شکست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۳۴.</ref> ایشان در همین سال از تأیید ادامه نمایندگی [[ابوالقاسم خزعلی|خزعلی]] در انجمن خودداری کرد.<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۲۳۷؛ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹.</ref>{{سخ}} | ||
نظر امامخمینی این بود که افراد مؤثر انجمن در مناصب حساس و کلیدی حضور نداشته باشند؛ اگر خودشان خواستند منحل شود، وگرنه بر کار آنان نظارت گردد.<ref>هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۱۴۴.</ref> به گزارشی امامخمینی با تأکید بر منع عضویت اعضای احزاب در نیروهای مسلح با اشاره به انجمن حجتیه آن را جزو گروههای خطرناک خواند که میتواند مجلس و دولت را به انحراف بکشاند و به مسئولان نظام تصریح کرد در صورتی که اعضای آن در مسئولیت دولتی باشند، آنان را عزل کنند. مهدی طیب سخنگوی کمیسیون دفاع در مجلس دوم از آنجاکه سابقه عضویت در انجمن حجتیه داشت، با شنیدن سخنرانی امامخمینی از نمایندگی مجلس استعفا کرد و رئیس مجلس وقت امامخمینی را در جریان استعفای وی قرار داد و ایشان ابراز کرد در صورت عضونبودن در انجمن استعفایش را پس بگیرد.<ref>منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.</ref>{{سخ}} | نظر امامخمینی این بود که افراد مؤثر انجمن در مناصب حساس و کلیدی حضور نداشته باشند؛ اگر خودشان خواستند منحل شود، وگرنه بر کار آنان [[نظارت]] گردد.<ref>هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۱۴۴.</ref> به گزارشی امامخمینی با تأکید بر منع عضویت اعضای احزاب در [[نیروهای مسلح]] با اشاره به انجمن حجتیه آن را جزو گروههای خطرناک خواند که میتواند مجلس و دولت را به [[انحراف]] بکشاند و به مسئولان نظام تصریح کرد در صورتی که اعضای آن در مسئولیت دولتی باشند، آنان را عزل کنند. مهدی طیب سخنگوی کمیسیون دفاع در مجلس دوم از آنجاکه سابقه عضویت در انجمن حجتیه داشت، با شنیدن سخنرانی امامخمینی از نمایندگی مجلس استعفا کرد و رئیس مجلس وقت امامخمینی را در جریان استعفای وی قرار داد و ایشان ابراز کرد در صورت عضونبودن در انجمن استعفایش را پس بگیرد.<ref>منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.</ref>{{سخ}} | ||
به دنبال سخنرانی امامخمینی، انجمن که خود را در وضعیت نامناسبی میدید، در ۱۳۶۲/۵/۱ با صدور اعلامیهای، خود را مصداق سخنان ایشان نشمرد، ولی رسماً تعطیلی فعالیتهایش را اعلام کرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۷۱–۱۷۲.</ref> انجمن در | به دنبال سخنرانی امامخمینی، انجمن که خود را در وضعیت نامناسبی میدید، در ۱۳۶۲/۵/۱ با صدور اعلامیهای، خود را مصداق سخنان ایشان نشمرد، ولی رسماً تعطیلی فعالیتهایش را اعلام کرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۷۱–۱۷۲.</ref> انجمن در شوال ۱۴۰۳ق/ مرداد ۱۳۶۲ش ضمن بیانیهای با اعلان تبعیت خود از «مقام معظم رهبری» و [[مرجعیت]] و حفظ وحدت و مصالح عالی کشور و دفع غرضورزی دشمنان اسلام، اعلام کرد جلسات خود را تعطیل میکند و کسی مجاز نخواهد بود زیر عنوان انجمن جلسه برگزار کند،<ref>صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۲–۱۵۴.</ref> ولی انقلابیان انجمن را متهم به [[نفاق]] کردند که پنهانی به کار گذشته مشغول است؛ از اینرو امامخمینی در جلسهای خصوصی با اشاره به اینکه انجمن خود را تعطیل کرده و نه منحل، آن را بیفایده خواند و افزود اطلاعیه این گروه بیاثر بوده و افراد فاسد به کار خود مشغولاند.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۲۲۹؛ کشاورز شکری و خدابخشی، انسان منتظر از دیدگاه انجمن حجتیه و امامخمینی، ۴/۱۰۹.</ref>{{سخ}} | ||
طبق پیشبینی امامخمینی انجمن حجتیه با صدور این بیانیه گرچه فعالیت خود را رسماً متوقف کرد، اما تفکرات آنان از میان نرفت و عملاً ارتباطات و محافل خصوصی خود را حفظ کردند.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۶۹–۱۷۰.</ref>{{سخ}} | طبق پیشبینی امامخمینی انجمن حجتیه با صدور این بیانیه گرچه فعالیت خود را رسماً متوقف کرد، اما تفکرات آنان از میان نرفت و عملاً ارتباطات و محافل خصوصی خود را حفظ کردند.<ref>علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۶۹–۱۷۰.</ref>{{سخ}} | ||
دیدگاه امامخمینی دربارهٔ انجمن و رهبران آن تا پایان عمر ایشان باقی بود و دربارهٔ نفوذ تفکر جریان حجتیه به انقلابیان تذکر میداد؛ ازجمله در سال ۱۳۶۵ دربارهٔ انتقادهای بیمورد برخی از این افراد از جنگ، به ادعای دفاع از ولایت انتقاد کرد و بیتفاوتی در برابر سرنوشت سیاسی و اجتماعی مردم را با ادعای ولایتیبودن در تنافی میدید و تأکید میکرد امروز اسلام در خطر است و باید مانند پیامبر اکرم(ص)، و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]]، به میدان آمد و از رزمندگان اسلام حمایت کرد. ایشان بیتفاوتی این افراد به نظام اسلامی و جنگ تحمیلی را نه تنها دلیل غیر ولاییبودن آنان بلکه نشانه بیدیانتی آنان میخواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳–۲۴ و ۲۱/۲۸۱.</ref> | دیدگاه امامخمینی دربارهٔ انجمن و رهبران آن تا پایان عمر ایشان باقی بود و دربارهٔ نفوذ تفکر جریان حجتیه به انقلابیان تذکر میداد؛ ازجمله در سال ۱۳۶۵ دربارهٔ انتقادهای بیمورد برخی از این افراد از جنگ، به ادعای دفاع از ولایت [[انتقاد]] کرد و بیتفاوتی در برابر سرنوشت سیاسی و اجتماعی مردم را با ادعای ولایتیبودن در تنافی میدید و تأکید میکرد امروز اسلام در خطر است و باید مانند [[پیامبر اکرم(ص)]]، و [[امیرالمؤمنین علی(ع)]]، به میدان آمد و از [[رزمندگان|رزمندگان اسلام]] حمایت کرد. ایشان بیتفاوتی این افراد به [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام اسلامی]] و [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]] را نه تنها دلیل غیر ولاییبودن آنان بلکه نشانه بیدیانتی آنان میخواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳–۲۴ و ۲۱/۲۸۱.</ref> | ||
در سال ۱۳۶۷ خزعلی از اعضای [[شورای نگهبان]] به استناد دیگران، به برخی از نمایندگان مجلس نسبت کمونیستی داد. امامخمینی از رواج این رویکرد در میان این نهاد مهم هشدار داد و آن را گناه شمرد و در نامهای در | در سال ۱۳۶۷ [[ابوالقاسم خزعلی|خزعلی]] از اعضای [[شورای نگهبان]] به استناد دیگران، به برخی از نمایندگان [[مجلس شورای اسلامی|مجلس]] نسبت [[کمونیسم|کمونیستی]] داد. امامخمینی از رواج این رویکرد در میان این نهاد مهم هشدار داد و آن را گناه شمرد و در نامهای در خرداد ۱۳۶۷ خطاب به فقهای شورای نگهبان متذکر شد که مواظب باشند یکمرتبه انجمن حجتیهایها همه چیز آنان را نابود نکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸۰.</ref> [[محمود حلبی]] مؤسس انجمن در جمعه هفدهم رمضان ۱۴۱۸ق/ ۱۳۷۶/۱۰/۲۶ش درگذشت و در ابنبابویه ری به خاک سپرده شد.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۵.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |