۲۱٬۲۰۹
ویرایش
A.sharefat (بحث | مشارکتها) (اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''پاکستان'''، جایگاه و اهمیت کشور پاکستان در شبهقاره و رابطه آن با [[انقلاب اسلامی ایران]]. | '''پاکستان'''، جایگاه و اهمیت کشور پاکستان در شبهقاره و رابطه آن با [[انقلاب اسلامی ایران]]. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
پاکستان به معنای سرزمین پاک، برگرفته از حروف اول ایالات پنجاب، افغانیه (سرحد شمال غرب)، کشمیر، سند و حروف آخر ایالت بلوچستان است و نخستین بار یکی از دانشجویان پاکستانی | پاکستان به معنای سرزمین پاک، برگرفته از حروف اول ایالات پنجاب، افغانیه (سرحد شمال غرب)، کشمیر، سند و حروف آخر ایالت بلوچستان است و نخستین بار یکی از دانشجویان پاکستانی دانشگاه کمبریج در ۱۹۳۳م/ ۱۳۱۲ش کشور مورد درخواست مسلمانان شبهقاره را پاکستان خواند <ref>لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی، ۲/۲۳۶؛ هاردی، مسلمانان هند، ۲۹۱؛ اسعدی، جهان اسلام، ۲/۱۵۲؛ دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۱۰۳</ref>. پاکستان کشوری در جنوب آسیا با وسعت ۸۰۳۹۴۳ کیلومترمربع و به مرکزیت اسلامآباد است <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۱؛ فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۱۵ و ۲۵</ref>. این کشور از شمال با [[افغانستان]] ۲۴۶۶ کیلومتر و با [[چین]] ۵۲۳ کیلومتر، از شرق با [[هند]] ۲۰۲۸ کیلومتر، از غرب با [[ایران]] ۸۹۱ کیلومتر مرز مشترک و از جنوب به دریای عمان <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۱ و ۱۵</ref> و از طریق بندر کراچی به آبهای آزاد راه دارد <ref>فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۲۶</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
پاکستان از نظر جمعیت، هفتمین کشور جهان و دومین کشور اسلامی پس از [[اندونزی]] است. براساس سرشماری ۱۹۹۸م/ ۱۳۷۷ش، جمعیت آن بیش از ۱۳۰ میلیون بوده و در سال ۲۰۰۸م/ ۱۳۸۷ش به ۱۶۴ میلیون تن افزایش یافته است<ref>عارفی، شیعیان پاکستان، ۲۷؛ دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۹</ref>. ۹۷ درصد جمعیت این کشور مسلمانند و سه درصد باقی مانده، [[مسیحی]]، [[هندو]] و دیگر ادیان هستند و حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد مسلمانان [[شیعه]] هستند <ref>فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۱۷ و ۱۰۳</ref>. شیعیان در همه مناطق پاکستان وجود دارند، ولی محل اصلی سکونت آنان، بیشتر در گلگیت، لاهور، اسلامآباد، ملتان، کویته، کراچی، پاراچنار و پیشاور است <ref>فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۱۰۳</ref>. | پاکستان از نظر جمعیت، هفتمین کشور جهان و دومین کشور اسلامی پس از [[اندونزی]] است. براساس سرشماری ۱۹۹۸م/ ۱۳۷۷ش، جمعیت آن بیش از ۱۳۰ میلیون بوده و در سال ۲۰۰۸م/ ۱۳۸۷ش به ۱۶۴ میلیون تن افزایش یافته است<ref>عارفی، شیعیان پاکستان، ۲۷؛ دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۹</ref>. ۹۷ درصد جمعیت این کشور مسلمانند و سه درصد باقی مانده، [[مسیحی]]، [[هندو]] و دیگر ادیان هستند و حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد مسلمانان [[شیعه]] هستند <ref>فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۱۷ و ۱۰۳</ref>. شیعیان در همه مناطق پاکستان وجود دارند، ولی محل اصلی سکونت آنان، بیشتر در گلگیت، لاهور، اسلامآباد، ملتان، کویته، کراچی، پاراچنار و پیشاور است <ref>فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۱۰۳</ref>. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
تاریخ شبهقاره هند به بیش از ۲۵۰۰ سال پیش از | تاریخ شبهقاره هند به بیش از ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد؛ زمانی که در حاشیه رود سند، [[تمدن]] بزرگی وجود داشت. حدود ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد، آریاییها بر این منطقه چیره شدند. بعدها ایرانیان و سپس [[اسکندر مقدونی]] این منطقه را به تصرف خود درآوردند تا اینکه در سال ۷۱۴م/ ۹۳ق مسلمانان به رهبری محمدبنقاسم به این منطقه راه یافتند <ref>فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۴۱</ref> و حکومتهای اسلامی و بیشتر ایرانینژاد با سلطه سلطانمحمود غزنوی (۳۸۹-۴۲۱ق/ ۹۹۹-۱۰۳۰م) بر این سرزمین آغاز شد و تا دوران چیرگی کامل [[انگلیس]] بر آن (۱۲۷۳ق/ ۱۸۵۷م) نزدیک به هشتصد سال پابرجا بود <ref>حاجسیدجوادی، مقدمه بر میراث جاودان، ۹-۲۵؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، پاکستان بررسی، ۲۱</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
اندیشه تشکیل کشور پاکستان از دوره حضور انگلیس در هند شکل گرفت. در دوره سلطه این کشور، نارضایتی مردم شبهقاره بهویژه مسلمانان از این وضعیت سبب قیامها و شورشهایی شد <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۱۰۱-۱۰۵</ref>؛ تا آنکه [[حزب مسلملیگ]] در سال۱۹۰۶م/ ۱۲۸۵ش بهدست مسلمانان شکل گرفت و در سال ۱۳۰۳ش/ ۱۹۲۴م این حزب، خودمختاری ایالتهای با اکثریت مسلمان را خواستار شد <ref>اسعدی، جهان اسلام، ۲/۱۵۲؛ هاردی، مسلمانان هند، ۲۸۲</ref>. در سال ۱۹۳۰م/ ۱۳۰۹ش [[محمد اقبال لاهوری]] <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۶/۸۹۹؛ مطهری، یادداشتها، ۱/۲۳۰-۲۳۱؛ شریعتی، مجموعه آثار، ۴۶-۵۱ و ۱۳۱</ref>، در نشست سالانه این حزب، تشکیل کشوری شامل پنجاب، ایالت سرحدی شمال غربی و بلوچستان را خواستار شد <ref>هاردی، مسلمانان هند، ۲۸۲-۲۹۱؛ اسعدی، جهان اسلام، ۲/۱۵۲</ref>. این خواسته از سوی [[محمدعلی جناح]] پیگیری شد تا در سال ۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ش به رهبری وی، پاکستان تشکیل شد. او با تصویب مجلس مؤسسان پاکستان در همان سال در کراچی به عنوان نخستین رئیس دولت انتخاب شد و لقب «قائد اعظم» گرفت <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۱۰۵-۱۰۶</ref>. | اندیشه تشکیل کشور پاکستان از دوره حضور انگلیس در هند شکل گرفت. در دوره سلطه این کشور، نارضایتی مردم شبهقاره بهویژه مسلمانان از این وضعیت سبب قیامها و شورشهایی شد <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۱۰۱-۱۰۵</ref>؛ تا آنکه [[حزب مسلملیگ]] در سال۱۹۰۶م/ ۱۲۸۵ش بهدست مسلمانان شکل گرفت و در سال ۱۳۰۳ش/ ۱۹۲۴م این حزب، خودمختاری ایالتهای با اکثریت مسلمان را خواستار شد <ref>اسعدی، جهان اسلام، ۲/۱۵۲؛ هاردی، مسلمانان هند، ۲۸۲</ref>. در سال ۱۹۳۰م/ ۱۳۰۹ش [[محمد اقبال لاهوری]] <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۶/۸۹۹؛ مطهری، یادداشتها، ۱/۲۳۰-۲۳۱؛ شریعتی، مجموعه آثار، ۴۶-۵۱ و ۱۳۱</ref>، در نشست سالانه این حزب، تشکیل کشوری شامل پنجاب، ایالت سرحدی شمال غربی و بلوچستان را خواستار شد <ref>هاردی، مسلمانان هند، ۲۸۲-۲۹۱؛ اسعدی، جهان اسلام، ۲/۱۵۲</ref>. این خواسته از سوی [[محمدعلی جناح]] پیگیری شد تا در سال ۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ش به رهبری وی، پاکستان تشکیل شد. او با تصویب مجلس مؤسسان پاکستان در همان سال در کراچی به عنوان نخستین رئیس دولت انتخاب شد و لقب «قائد اعظم» گرفت <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۱۰۵-۱۰۶</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
در پی جدایی پاکستان از هند، درگیریهای خونین فرقهای میان | در پی جدایی پاکستان از هند، درگیریهای خونین فرقهای میان مسلمانان و سیکها و هندوها در خاک دو کشور بهویژه هنگام مهاجرت مسلمانان به پاکستان و هندوها به هند رخ داد و تاریخنگاران شمار قربانیان مهاجرت را میان نیم تا یک میلیون تن که بیشتر آنان مسلمان بودند، تخمین زدهاند <ref>رضوی، بحران کشمیر، ۴۹-۵۱</ref>. اختلاف هند و پاکستان نیز سبب سه جنگ در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱م شد <ref>رضوی، بحران کشمیر، ۹</ref>. در روز استقلال، محمدعلی جناح، از پاکستان با عنوان کشوری که در آن آرمانهای [[عدالت اسلامی]] واقعیت خواهد یافت، یاد کرد. برابر قانون اساسی رئیسجمهور و نخستوزیر باید مسلمان باشند و برای حفظ عقیده اسلامی [[سوگند]] یاد کنند <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۲۱-۲۲</ref>. پاکستان پس از استقلال، از دو بخش شرقی ([[بنگلادش]]) و غربی (پاکستان کنونی) تشکیل شده بود؛ اما در سال ۱۹۷۱م/ ۱۳۵۰ با جداشدن بنگلادش، پاکستان تنها به بخش غربی آن محدود شد <ref>عارفی، شیعیان پاکستان، ۸۳</ref>. | ||
==روابط پاکستان و ایران== | ==روابط پاکستان و ایران== | ||
در دوران حکومت [[هخامنشیان]]، مرزهای شرقی ایران از رود سند آغاز میشد و زبان پارسی در این مناطق رواج داشت. در دوران اسلامی، امرای اسلامی و ایرانی زبان پارسی و فرهنگ ایرانی را در آنجا گسترش دادند. [[سلطانمحمود غزنوی]]، پنجاب و سند را به قلمرو [[ایران]] ملحق کرد. افزون بر نفوذ و رواج زبان پارسی و تأثیر آن در گسترش [[اسلام]] در این سرزمین، علما و متصوفان ایرانی بسیاری با خانواده به منطقه کشمیر مهاجرت کردند و در تبلیغ و گسترش اسلام مؤثر بودند <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۵-۳۰۶</ref>. | در دوران حکومت [[هخامنشیان]]، مرزهای شرقی ایران از رود سند آغاز میشد و زبان پارسی در این مناطق رواج داشت. در دوران اسلامی، امرای اسلامی و ایرانی زبان پارسی و فرهنگ ایرانی را در آنجا گسترش دادند. [[سلطانمحمود غزنوی]]، پنجاب و سند را به قلمرو [[ایران]] ملحق کرد. افزون بر نفوذ و رواج زبان پارسی و تأثیر آن در گسترش [[اسلام]] در این سرزمین، علما و متصوفان ایرانی بسیاری با خانواده به منطقه کشمیر مهاجرت کردند و در تبلیغ و گسترش اسلام مؤثر بودند <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۵-۳۰۶</ref>. | ||
===روابط دوستانه=== | ===روابط دوستانه=== | ||
پس از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ش، ایران نخستین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت و در همان سال سفارت ایران در کراچی گشوده شد <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۶؛ فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۷۴</ref>. دو کشور نخست به لحاظ موقعیت راهبردی خود و همسویی با سیاست غرب در برابر [[کمونیسم]] در قالب | پس از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ش، ایران نخستین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت و در همان سال سفارت ایران در کراچی گشوده شد <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۶؛ فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۷۴</ref>. دو کشور نخست به لحاظ موقعیت راهبردی خود و همسویی با سیاست غرب در برابر [[کمونیسم]] در قالب پیمان بغداد و سنتو با یکدیگر همپیمان شدند و به لحاظ اقتصادی نیز رابطه دو کشور رو به رشد بود تا اینکه در سال ۱۹۶۴م/ ۱۳۴۳ش پیمان همکاری منطقهای میان [[ترکیه]]، ایران و پاکستان منعقد گردید. [[محمدرضا پهلوی]] نخستین رئیس کشوری بود که در سال ۱۹۴۹م/ ۱۳۲۷ش از پاکستان دیدن کرد. همچنین ایران نخستین کشوری بود که در سال ۱۹۵۰م/ ۱۳۲۸ش عهدنامه مودت با پاکستان امضا کرد <ref>فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۷۴؛ دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۶</ref> و پس از آن موافقتنامههای بسیاری در زمینههای مختلف امضا شد <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۶</ref>. | ||
===کمکهای ایران=== | ===کمکهای ایران=== | ||
در | در جنگ هند و پاکستان، ایران به پاکستان کمک کرد و در بحران ۱۹۷۱م/ ۱۳۵۰ش و جدایی بنگلادش نیز ایران کمکهای فراوانی در اختیار پاکستان قرار داد. ایران پس از استقلال بنگلادش نیز تا زمانی که موضع پاکستان در این موضوع روشن نشد، بنگلادش را به رسمیت نشناخت <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۷</ref>. | ||
===وساطت پاکستان بین امامخمینی و رژیم پهلوی=== | ===وساطت پاکستان بین امامخمینی و رژیم پهلوی=== | ||
با اوجگیری مبارزات [[امامخمینی]] با [[رژیم پهلوی]] در آبان ۱۳۵۷ یکی از وزرای دولت [[ضیاءالحق]] رئیسجمهور وقت پاکستان، برای وساطت میان امامخمینی و رژیم پهلوی به پاریس رفت و با ایشان دراینباره مذاکره کرد که ایشان یادآور شد وساطت میان ایشان و محمدرضا پهلوی پیش از این نیز از سوی [[ملکحسن]] شاه [[مراکش]] و [[ملکحسین]] شاه [[اردن]] مطرح شده است، اما قضیه پهلوی قابل وساطت و | با اوجگیری مبارزات [[امامخمینی]] با [[رژیم پهلوی]] در آبان ۱۳۵۷ یکی از وزرای دولت [[ضیاءالحق]] رئیسجمهور وقت پاکستان، برای وساطت میان امامخمینی و رژیم پهلوی به [[پاریس]] رفت و با ایشان دراینباره مذاکره کرد که ایشان یادآور شد وساطت میان ایشان و محمدرضا پهلوی پیش از این نیز از سوی [[ملکحسن]] شاه [[مراکش]] و [[ملکحسین]] شاه [[اردن]] مطرح شده است، اما قضیه پهلوی قابل وساطت و مصالحه نیست. وی هیچ پایگاهی میان مردم ندارد و در طول سی و چند سال، ملت ایران را چپاول کرده، جنایات بسیاری انجام داده است و ملت ایران با قیام خود، [[آزادی]] و [[استقلال]] را که حقوق اولیه اوست، خواستار است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۲۱-۱۲۳</ref>. | ||
==پیوند امامخمینی با پاکستان== | ==پیوند امامخمینی با پاکستان== | ||
عوامل پرشماری ازجمله اکثریت مسلمان و جمعیت قابل توجه شیعیان در این کشور و نیز همسویی بسیاری از مردم با نهضت و انقلاب | عوامل پرشماری ازجمله اکثریت مسلمان و جمعیت قابل توجه شیعیان در این کشور و نیز همسویی بسیاری از مردم با نهضت و [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، پاکستان را مورد توجه خاص امامخمینی قرار داد. از سوی دیگر، نیروهای مبارز و انقلابی داخل [[ایران]] از این کشور به عنوان سرپل و ارتباط با دیگر کشورها استفاده میکردند <ref>محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۹۳</ref>. مردم بهویژه [[روحانیت]] و احزاب [[شیعه]] و [[سنی]] پاکستان، پیش از انقلاب اسلامی با شخصیت و نهضت امامخمینی آشنا بوده، از آن حمایت میکردند. | ||
===حمایت از امامخمینی=== | ===حمایت از امامخمینی=== | ||
در این راستا، روحانیت و طلاب شیعه پاکستانی در [[حوزه علمیه نجف]] و داخل پاکستان <ref>امرایی، انقلاب اسلامی ایران، ۲۴۸-۲۴۹</ref> و نمایندگان امامخمینی دراینباره نقش مهمی داشتند. اسناد موجود نشان میدهد حمایت از [[امامخمینی]] در پاکستان سبب نگرانی سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) شده بود <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۵۲۴</ref>. در گزارشی از ساواک آمده است پیام امامخمینی در ۲۳ اسفند ۱۳۵۱ به زبان اردو ترجمه شده، با پشتیبانی حزب نشنال عوامی، در پاکستان بهویژه در مناطق استانهای شمال غربی (سرحد) و بلوچستان توزیع شده است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۵۳۸</ref>. در گزارشی دیگر، درباره هزینه ساخت مدرسه علمیه کویته پاکستان به دست روحانی اعزامی از نجف به نام رفیعی از سوی امامخمینی، سخن گفته شده، خواستار اخراج نامبرده از پاکستان شده است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۲۳-۶۲۴</ref>. در ۲۵/۱۱/۱۳۵۳ از نمایندگی ایران در [[لبنان]] گزارش شده است [[علی رستمی مازندرانی]] به پاکستان رفته، با گروههایی که در آنجا به نفع امامخمینی فعالیت داشتند، همکاری میکند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۵۸</ref> و خواسته شده برای شناسایی طرفداران ایشان در پاکستان نامبرده تحت مراقبت قرار گیرد <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۵۸</ref>. | در این راستا، [[روحانیت]] و طلاب شیعه پاکستانی در [[حوزه علمیه نجف]] و داخل پاکستان <ref>امرایی، انقلاب اسلامی ایران، ۲۴۸-۲۴۹</ref> و نمایندگان امامخمینی دراینباره نقش مهمی داشتند. اسناد موجود نشان میدهد حمایت از [[امامخمینی]] در پاکستان سبب نگرانی [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) شده بود <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۵۲۴</ref>. در گزارشی از ساواک آمده است پیام امامخمینی در ۲۳ اسفند ۱۳۵۱ به زبان اردو ترجمه شده، با پشتیبانی حزب نشنال عوامی، در پاکستان بهویژه در مناطق استانهای شمال غربی (سرحد) و بلوچستان توزیع شده است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۵۳۸</ref>. در گزارشی دیگر، درباره هزینه ساخت [[مدرسه علمیه کویته پاکستان]] به دست روحانی اعزامی از نجف به نام رفیعی از سوی امامخمینی، سخن گفته شده، خواستار اخراج نامبرده از پاکستان شده است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۲۳-۶۲۴</ref>. در ۲۵/۱۱/۱۳۵۳ از نمایندگی ایران در [[لبنان]] گزارش شده است [[علی رستمی مازندرانی]] به پاکستان رفته، با گروههایی که در آنجا به نفع امامخمینی فعالیت داشتند، همکاری میکند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۵۸</ref> و خواسته شده برای شناسایی طرفداران ایشان در پاکستان نامبرده تحت مراقبت قرار گیرد <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۵۸</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
سفــــارت ایــــران و نمایندگی ســـاواک به تاریــــخ ۳۱/۵/۱۳۵۴ در پاکستان [[مرجعیت]] [[سیدکاظم شریعتمداری]] را تبلیغ کرده، نمایندگان و روحانیان اعزامی از سوی وی را همراهی میکردند و مخالفتها و تبلیغات و بهویژه اعلامیه علیه آنان را در چندین گزارش، تقبیح کردهاند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۵۷۴-۵۷۶</ref>. ساواک اینگونه مخالفتها و تبلیغات را از سوی روحانیان طرفدار امامخمینی بهویژه [[محمد شریعت اصفهانی]] دانسته است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۵۹-۴۶۰</ref>. | سفــــارت ایــــران و نمایندگی ســـاواک به تاریــــخ ۳۱/۵/۱۳۵۴ در پاکستان [[مرجعیت]] [[سیدکاظم شریعتمداری]] را تبلیغ کرده، نمایندگان و روحانیان اعزامی از سوی وی را همراهی میکردند و مخالفتها و تبلیغات و بهویژه اعلامیه علیه آنان را در چندین گزارش، تقبیح کردهاند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۵۷۴-۵۷۶</ref>. ساواک اینگونه مخالفتها و تبلیغات را از سوی روحانیان طرفدار امامخمینی بهویژه [[محمد شریعت اصفهانی]] دانسته است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۵۹-۴۶۰</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
از سوی دیگر، بسیاری از روزنامههای پاکستانی از قیام و نهضت اسلامی مردم | از سوی دیگر، بسیاری از روزنامههای پاکستانی از [[انقلاب اسلامی ایران|قیام و نهضت اسلامی مردم ایران]] و [[مرجعیت امامخمینی|مرجعیت و اعلمیت امامخمینی]] حمایت میکردند. این حمایتها به حدی بود که [[ساواک]] در نامهای به دستگاه امنیتی پاکستان بهشدت به این مسئله اعتراض کرد و در دسامبر ۱۹۷۷م/ آذر ۱۳۵۶ش مقامات ایرانی در نامهای به مقامات پاکستان هشدار دادند انتشار مقالاتی علیه [[رژیم پهلوی]] در روزنامههای پاکستان از گسترش روابط ایران و پاکستان جلوگیری میکند. همچنین آنان یادآور شدند فعالیتهای شریعت اصفهانی موجب ناراحتی دولت ایران شده است.<ref>بایگانی مؤسسه مطالعات، سند ۷۷/۱۸/۲۷۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید| محمد شریعت اصفهانی}}. | ||
===حساسیت ساواک=== | ===حساسیت ساواک=== | ||
حساسیت ساواک در ارتباط مردم پاکستان با امامخمینی موجب شده بود که نماینده ساواک محمولههای پستی ارسالی پاکستان به [[عراق]] را که از ایران میگذشت، کنترل میکرد <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۵۹۶</ref>. با اوجگیری انقلاب اسلامی حساسیت ساواک نیز شدیدتر شد. در ۱۹/۶/۱۳۵۷ دو گزارش از رئیس نمایندگی ساواک در کراچی ارسال شده است که اولی درباره برگزارنشدن چهارروزه جشن [[عید فطر]] میان شیعیان پاکستان به علت سوگ شهدای ایران است و دومی درباره شعارهایی است که بر در و دیوار دانشگاه کراچی به | حساسیت ساواک در ارتباط مردم پاکستان با امامخمینی موجب شده بود که نماینده ساواک محمولههای پستی ارسالی پاکستان به [[عراق]] را که از ایران میگذشت، کنترل میکرد <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۵۹۶</ref>. با اوجگیری انقلاب اسلامی حساسیت ساواک نیز شدیدتر شد. در ۱۹/۶/۱۳۵۷ دو گزارش از رئیس نمایندگی ساواک در [[کراچی]] ارسال شده است که اولی درباره برگزارنشدن چهارروزه جشن [[عید فطر]] میان شیعیان پاکستان به علت سوگ شهدای ایران است و دومی درباره شعارهایی است که بر در و دیوار دانشگاه کراچی به زبان فارسی علیه ایران آمده و گزارش شده [[دانشجویان]] به همبستگی و پیروی از دستورهای امامخمینی تشویق شدهاند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۳۵-۶۳۶</ref>. همچنین ساواک اعزام نمایندگان و مبلغان از سوی امامخمینی به کشورهای اسلامی ازجمله پاکستان را گزارش کرده و وظیفه آنان را تماس با نمایندگان مذهبی آن کشورها و تشریح اوضاع ایران برای آنان و تبیین هدف انقلاب ایران که تأسیس [[حکومت اسلامی]] به طریق شریعت اسلامی است، دانسته است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۳۷</ref>. | ||
===صدور اعلامیه در حمایت امام=== | ===صدور اعلامیه در حمایت امام=== | ||
با ورود | با ورود [[امامخمینی]] به فرانسه، در پاییز ۱۳۵۷ {{ببینید|متن=ببینید| هجرت امامخمینی}} شور و شادمانی بسیار همراه با نگرانی در میان پاکستانیها اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] ایجاد شد و این مسئله حکومت پاکستان را که به [[امریکا]] تمایل داشت، بسیار نگران ساخت. از کارهای مشترک رژیم ایران و پاکستان وادارکردن سی تن از روحانیان گمنام برای صدور اعلامیهای در حمایت از [[محمدرضا پهلوی]] بود؛ ولی در واکنش به آن ۳۱ تن از روحانیان مشهور پاکستان، اعلامیهای در حمایت از برنامههای امامخمینی انتشار دادند و پیرو آن سه تن دیگر از روحانیون پاکستان به اسامی [[سیدعلی مختار رضوی]]، [[سیدعلیاکبر نقوی]] و [[محمد عباسی]] در مخالفت با روحانیانی که از دولت ایران پشتیبانی کرده بودند، همچنین تأیید و حمایت از [[امامخمینی]] اعلامیه دادند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۴۲-۶۴۵</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
افزون بر این، [[ساواک]] گزارش کرده سیدعلی مختار رضوی رهبر حزب عوامی ملی، ضمن آنکه سیاست ایران را در قبال کشتار مردم تقبیح کرده، یادآور شده دولت ایران باید به آرا و افکار عامه تن دهد. وی دولت عراق را نیز نکوهش کرده که چرا به تحریک دولت ایران، امامخمینی را اخراج کرده است، و اضافه کرده ایشان | افزون بر این، [[ساواک]] گزارش کرده سیدعلی مختار رضوی رهبر حزب عوامی ملی، ضمن آنکه سیاست ایران را در قبال کشتار مردم تقبیح کرده، یادآور شده دولت ایران باید به آرا و افکار عامه تن دهد. وی دولت عراق را نیز نکوهش کرده که چرا به تحریک دولت ایران، امامخمینی را اخراج کرده است، و اضافه کرده ایشان مرجع تقلید شیعیان جهان و نایب امام(ع) میباشد و هیچ یک از حکومتها نمیتوانند موضوع امامخمینی را مسئله داخلی خود بشمارند. نامبرده کسانی که برای میانجیگری میان [[محمدرضا پهلوی]] و امامخمینی حاضر شده بودند را نکوهش کرده است. مختار رضوی در این اعلامیه به برخی پرسشها و شبههها نیز پاسخ داده است و سپس یادآور شده است [[شیعه|شیعیان]] حکم [[ائمه طاهرین(ع)]] و نایبان و مراجع تقلید را بر حکم حاکم نیز مقدم میدانند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۴۴</ref>. گزارش دیگر ساواک در ۲۹/۷/۱۳۵۷ درباره بیانیه [[سیدضیاءالحسن زیدی]] از روحانیان پاکستان در حمایت از امامخمینی است. زیدی در بیانیه خود آورده است عالم اسلام باید به ستمی که از سوی [[رژیم پهلوی]] علیه علما و مسلمانان ایران رفته، اعتراض کند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۴۵-۶۴۶</ref>. | ||
===دعوت از امام=== | ===دعوت از امام=== | ||
رژیم پهلوی، برخی سیاستمداران غربی و بسیاری از مسلمانان جهان از مهاجرت امامخمینی به فرانسه ناراحت بودند. رژیم به این دلیل نگران بود که امکان بیشتری برای ایشان فراهم شده بود تا [[افکار عمومی]] جهانیان را متوجه نهضت اسلامی سازد. سیاستمداران غربی نیز از اینکه امکانات تبلیغی رسانههای جهان بهخصوص رسانههای غربی بهرایگان در اختیار یک شخصیت ضد استعماری قرار گرفته است و بسیاری از مسلمانان جهان از مشاهده آنکه شرایط به گونهای شده که خاک پهناور سرزمینهای اسلامی گنجایش یک رهبر بزرگ دینی را ندارد، احساس ناخوشایندی داشتند و نگران جان ایشان بودند. | رژیم پهلوی، برخی سیاستمداران غربی و بسیاری از مسلمانان جهان از مهاجرت امامخمینی به فرانسه ناراحت بودند. رژیم به این دلیل نگران بود که امکان بیشتری برای ایشان فراهم شده بود تا [[افکار عمومی]] جهانیان را متوجه نهضت اسلامی سازد. سیاستمداران غربی نیز از اینکه امکانات تبلیغی رسانههای جهان بهخصوص رسانههای غربی بهرایگان در اختیار یک شخصیت ضد استعماری قرار گرفته است و بسیاری از مسلمانان جهان از مشاهده آنکه شرایط به گونهای شده که خاک پهناور سرزمینهای اسلامی گنجایش یک رهبر بزرگ دینی را ندارد، احساس ناخوشایندی داشتند و نگران جان ایشان بودند. | ||
<br> | <br> | ||
به همین جهت، برخی سران سیاسی، بسیاری از علما، دانشمندان و روشنفکران از ایشان دعوت کردند به کشور آنان برود. روحانیان شیعه پاکستانی نیز دعوتهای پرشماری از امامخمینی برای رفتن به پاکستان به عمل آوردند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۶۴-۴۶۵ و ۶۵۱</ref>. احساس برخی روحانیان پاکستانی این بود که اگر ایشان پاکستان را برای اقامت انتخاب کند، جبهه پراکنده شیعی در پاکستان تقویت خواهد شد؛ اما با وجود علاقه ایشان به مردم پاکستان، به سبب مرعوببودن دولت پاکستان برابر [[امریکا]]، فعالیت انقلابی را در آن کشور ممکن نمیدانست <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۶۴-۴۶۵</ref>؛ چنانکه در ۲۶/۹/۱۳۵۷ گزارشی نشان میدهد دولت پاکستان تا پیروزی انقلاب از خط مشی سیاسی که با غرب هماهنگ بوده، تخطی نکرده است. در این گزارش آمده است با توجه به اینکه در منطقه بلوچستان پاکستان و در میان پارهای از عناصر بلوچ اقداماتی برای جلب نظر یا حمایت از امامخمینی صورت گرفته، ژنرال رحیمالدینخان فرماندار بلوچستان، نواب محمداکبرخان بوگتی را احضار کرده، به وی درباره هرگونه فعالیتی در این زمینه هشدار داده است و افزوده این گونه اقدامات موجب تیرهشدن روابط دو کشور میگردد <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۶۵</ref>. | به همین جهت، برخی سران سیاسی، بسیاری از علما، دانشمندان و روشنفکران از ایشان دعوت کردند به کشور آنان برود. روحانیان شیعه پاکستانی نیز دعوتهای پرشماری از امامخمینی برای رفتن به پاکستان به عمل آوردند <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۶۴-۴۶۵ و ۶۵۱</ref>. احساس برخی روحانیان پاکستانی این بود که اگر ایشان پاکستان را برای اقامت انتخاب کند، جبهه پراکنده شیعی در پاکستان تقویت خواهد شد؛ اما با وجود علاقه ایشان به مردم پاکستان، به سبب مرعوببودن دولت پاکستان برابر [[امریکا]]، فعالیت انقلابی را در آن کشور ممکن نمیدانست <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۶۴-۴۶۵</ref>؛ چنانکه در ۲۶/۹/۱۳۵۷ گزارشی نشان میدهد دولت پاکستان تا [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب]] از خط مشی سیاسی که با غرب هماهنگ بوده، تخطی نکرده است. در این گزارش آمده است با توجه به اینکه در منطقه بلوچستان پاکستان و در میان پارهای از عناصر بلوچ اقداماتی برای جلب نظر یا حمایت از امامخمینی صورت گرفته، ژنرال رحیمالدینخان فرماندار بلوچستان، نواب محمداکبرخان بوگتی را احضار کرده، به وی درباره هرگونه فعالیتی در این زمینه هشدار داده است و افزوده این گونه اقدامات موجب تیرهشدن روابط دو کشور میگردد <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۶۵</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
پس از احراز منتفیبودن مهاجرت امامخمینی به پاکستان، باز هم موضوع دعوت ایشان به یکی از سرزمینهای مسلماننشین در میان مطبوعات پاکستان منتفی نبود و از سوی دیگر رایزنی برای اینکه ایشان به کشورهای پرجمعیت مسلماننشین نروند نیز به صورت جدی از سوی غرب و رژیم ایران دنبال میشد <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۶۶ و ۶۵۵</ref>. آخرین گزارش درباره پاکستان مربوط به ۲۷/۹/۱۳۵۷ است که در دو بند تنظیم شده است: | پس از احراز منتفیبودن مهاجرت امامخمینی به پاکستان، باز هم موضوع دعوت ایشان به یکی از سرزمینهای مسلماننشین در میان مطبوعات پاکستان منتفی نبود و از سوی دیگر رایزنی برای اینکه ایشان به کشورهای پرجمعیت مسلماننشین نروند نیز به صورت جدی از سوی غرب و رژیم ایران دنبال میشد <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۴۶۶ و ۶۵۵</ref>. آخرین گزارش درباره پاکستان مربوط به ۲۷/۹/۱۳۵۷ است که در دو بند تنظیم شده است: | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
# در ۲/۹/۱۳۵۷ جلسهای با شرکت رهبران حزب بی-اس-اودر-مستونگ تشکیل گردید. و در آن مطالبی علیه ایران و به نفع امامخمینی ایراد شده است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۶۰</ref>. | # در ۲/۹/۱۳۵۷ جلسهای با شرکت رهبران حزب بی-اس-اودر-مستونگ تشکیل گردید. و در آن مطالبی علیه ایران و به نفع امامخمینی ایراد شده است <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۲۱/۶۶۰</ref>. | ||
===حمایت اهل سنت=== | ===حمایت اهل سنت=== | ||
عالمان و مردم [[اهل سنت]] نیز نهضت اسلامی امامخمینی را تأیید و از ایشان حمایت میکردند؛ ازجمله ابوالاعلی مودودی بنیانگذار و رهبر جماعت اسلامی در دوره اقامت ایشان در فرانسه طی نامهای از ایشان و | عالمان و مردم [[اهل سنت]] نیز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی امامخمینی]] را تأیید و از ایشان حمایت میکردند؛ ازجمله [[ابوالاعلی مودودی]] بنیانگذار و رهبر جماعت اسلامی در دوره اقامت ایشان در فرانسه طی نامهای از ایشان و انقلاب اسلامی حمایت کرد <ref>یزدی، شصت سال، ۳/۵۳۳</ref>. مودودی، انقلاب امامخمینی را انقلابی اسلامی دانست و یاری و همکاری همه مسلمانان و جنبشهای آزادیبخش را با این انقلاب ضروری شمرد <ref>امرایی، انقلاب اسلامی ایران، ۲۵۲؛ کیهان، روزنامه</ref>. دیگر رهبران جماعت اسلامی نیز ازجمله معین طفیل و [[سیداحمد گیلانی]] طی نامهای از مبارزات مردم ایران پشتیبانی کردند <ref>یزدی، شصت سال، ۳/۵۳۴</ref>. خورشید احمد از علمای قدیمی جماعت اسلامی نیز در ۲۳ دی ۱۳۵۷ در [[نوفل لوشاتو]] با امامخمینی دیدار کرد و یادآور شد عالمان و مردم پاکستان در کنار مردم ایران اسلامی از امامخمینی در سطح عمومی از طریق سخنرانیها، مطبوعات و تظاهرات حمایت میکنند <ref>← امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۱؛ یزدی، شصت سال، ۳/۵۳۵</ref>. | ||
==روابط دو کشور پس از انقلاب اسلامی== | ==روابط دو کشور پس از انقلاب اسلامی== | ||
دولت پاکستان، در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ نظام جدید اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و کاردار [[سفارت]] پاکستان، نامه ضیاءالحق را درباره رسمیت نظام جدید به عنوان امامخمینی، تقدیم رئیس [[دولت موقت]]، [[مهدی بازرگان]] کرد؛ ولی به دلیل روابط نزدیک پاکستان با رژیم پهلوی، تلقی عمومی درباره پاکستان بهویژه مطبوعات خوب نبود؛ هرچند روابط سیاسی بدون هیچ وقفهای ادامه یافت <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۸؛ فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۷۵</ref>. انتقادهای مطبوعات و رسانههای ایران از رژیم نظامی پاکستان، نزدیکی کاملاً آشکار پاکستان به امریکا، افزایش حمایت مالی [[عربستان]] و [[امارات متحده عربی]] از پاکستان و سرانجام رقابت پاکستان با ایران در مسئله افغانستان بهتدریج در مطبوعات پاکستان بازتاب یافت و مدتی نیز روابط دو کشور را تا حد کاردار تنزل داد <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۸</ref>. | دولت پاکستان، در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ نظام جدید اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و کاردار [[سفارت]] پاکستان، نامه ضیاءالحق را درباره رسمیت نظام جدید به عنوان امامخمینی، تقدیم رئیس [[دولت موقت]]، [[مهدی بازرگان]] کرد؛ ولی به دلیل روابط نزدیک پاکستان با رژیم پهلوی، تلقی عمومی درباره پاکستان بهویژه مطبوعات خوب نبود؛ هرچند روابط سیاسی بدون هیچ وقفهای ادامه یافت <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۸؛ فلاحزاده، آشنایی با کشورهای اسلامی، ۷۵</ref>. انتقادهای مطبوعات و رسانههای ایران از رژیم نظامی پاکستان، نزدیکی کاملاً آشکار پاکستان به امریکا، افزایش حمایت مالی [[عربستان]] و [[امارات متحده عربی]] از پاکستان و سرانجام رقابت پاکستان با ایران در مسئله افغانستان بهتدریج در مطبوعات پاکستان بازتاب یافت و مدتی نیز روابط دو کشور را تا حد کاردار تنزل داد <ref>دفتر مطالعات سیاسی، پاکستان، ۳۰۸</ref>. |