۲۳٬۱۱۲
ویرایش
خط ۱٬۵۹۹: | خط ۱٬۵۹۹: | ||
امامخمینی از آغاز نهضت، ضمن مقابله با دو جریان غربگرا و شرقگرا، در برابر برخی جریانهای اسلامی نیز که به باور ایشاناندیشه خالص اسلامی نداشتند، موضع داشته است: | امامخمینی از آغاز نهضت، ضمن مقابله با دو جریان غربگرا و شرقگرا، در برابر برخی جریانهای اسلامی نیز که به باور ایشاناندیشه خالص اسلامی نداشتند، موضع داشته است: | ||
====جریان غربگرا==== | ====جریان غربگرا==== | ||
جریان ملایم غربگرایی در ایران مقارن با [[عصر صفویه]] و بهویژه دوران [[شاهعباس صفوی]] آغاز شد و در [[دوره قاجار]] تقویت شد. اگرچه وقوع [[نهضت مشروطه]] در ایران را میتوان از جنبههای مثبت آشنایی با غرب برشمرد، اما تغییر ماهیت اجتماع به سوی ماهیت غربی، از جنبههای منفی آن به حساب میآید. این روند در [[دوره پهلوی]] شدت گرفت و به وادادگی و شیفتگی پهلوی به غرب و عناصر فرهنگی آن تبدیل شد. رواج غربگرایی در ایران موجب شد، گروهها و احزابی با گرایشهای غربگرایانه در ایران معاصر شکل بگیرد.{{ببینید|متن=ببینید|غربزدگی}} | جریان ملایم غربگرایی در ایران مقارن با [[عصر صفویه]] و بهویژه دوران [[شاهعباس صفوی]] آغاز شد و در [[قاجاریه|دوره قاجار]] تقویت شد. اگرچه وقوع [[نهضت مشروطه]] در ایران را میتوان از جنبههای مثبت آشنایی با غرب برشمرد، اما تغییر ماهیت اجتماع به سوی ماهیت غربی، از جنبههای منفی آن به حساب میآید. این روند در [[دوره پهلوی]] شدت گرفت و به وادادگی و شیفتگی پهلوی به غرب و عناصر فرهنگی آن تبدیل شد. رواج غربگرایی در ایران موجب شد، گروهها و احزابی با گرایشهای غربگرایانه در ایران معاصر شکل بگیرد.{{ببینید|متن=ببینید|غربزدگی}} | ||
امامخمینی با رویکرد دینی، [[غربزدگی]] به معنای وادادگی در برابر | امامخمینی با رویکرد دینی، [[غربزدگی]] به معنای وادادگی در برابر فرهنگ غربی را ردّ کرده، آن را منشا بسیاری از بدبختیهای ملتهای مسلمان و ملت ایران شمرده و جامعه غربزده را جامعهای بیمار خوانده است.{{ببینید|متن=ببینید|غربزدگی}} ایشان با کاربرد تعبیر «روشنفکران غیرمتعهد» برای جریان غربگرا در ایران، خودباختگی کامل در برابر غرب و نداشتن استقلال فکری، مخالفت و جسارت به اسلام و روحانیت، نشناختن جامعه و دعوت به فساد را از مهمترین ویژگیهای آنان برشمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}} | ||
====جریان شرقگرا==== | ====جریان شرقگرا==== | ||
پیشینه فعالیت جریان شرقگرا یا چپگرا در ایران، به دوران جنبش مشروطه باز میگردد و پس از به قدرترسیدن کمونیسم در شوروی و پیدایش گروههای مارکسیستی مانند | پیشینه فعالیت جریان شرقگرا یا چپگرا در ایران، به دوران جنبش مشروطه باز میگردد و پس از به قدرترسیدن کمونیسم در شوروی و پیدایش گروههای مارکسیستی مانند حزب جمعیت، حزب عدالت، حزب کمونیست ایران، گروه تقی ارانی و [[حزب توده]]، بهتدریج تفکراتی که متاثر از آموزههای مارکسیسم بود، در میان برخی از روشنفکران مسلمان به وجود آمد. اگر چه این گفتمان در آغاز تلاش کرد [[مارکسیسم]] را بیشتر به عنوان الگوی مبارزه نشان دهد، نه رویکرد متضمن نفی دین، اما در ادامه تقابل ذاتی خود را با دین آشکار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مارکسیسم}} مارکسیسم به عنوان یک اندیشه مدعی نجات خلقِ تحت استعمار و با استفاده از برخی مفاهیم انقلابی بهویژه در جو خفقانزده دهههای چهل و پنجاه در میان اقشار جوان، دانشجویان و روشنفکران دینی ایران، به صورت یک رقیب برای اندیشه دینی مطرح بود؛ به همین دلیل پس از [[رضاشاه پهلوی]]، دامنه مبارزه فکری با مارکسیسم در ادبیات مذهبی این دوره گسترش یافت. امامخمینی بهجز تضاد ذاتی که میان اسلام و مارکسیسم میدید، اصولاً شرایط اجتماعی ایران را پذیرای کمونیسم نمیدانست و تاکید میکرد حتی برای سرنگونکردن رژیم پهلوی، حاضر به همکاری با مارکسیستها نیست.{{ببینید|متن=ببینید|مارکسیسم}} | ||
====جریان اسلامی==== | ====جریان اسلامی==== | ||
پیشینه جریان اسلامی نیز به دوره مشروطه برمیگردد؛ اما در این دوره و بهویژه پس از ظهور استبداد رضاخانی، موفقیت چندانی نیافت. با سقوط پهلوی اول در شهریور۱۳۲۰، فعالیت جریانهای سیاسی از سرگرفته شد. در این دوره، افزون بر دو گروه چپگرا و ملیگرا، جریان اسلامگرایی نیز مطرح شد. از دهه ۱۳۳۰ به بعد، | پیشینه جریان اسلامی نیز به دوره مشروطه برمیگردد؛ اما در این دوره و بهویژه پس از ظهور استبداد رضاخانی، موفقیت چندانی نیافت. با سقوط پهلوی اول در شهریور۱۳۲۰، فعالیت جریانهای سیاسی از سرگرفته شد. در این دوره، افزون بر دو گروه چپگرا و ملیگرا، جریان اسلامگرایی نیز مطرح شد. از دهه ۱۳۳۰ به بعد، اندیشه اسلامی، کمکم رشد کرد و روشنفکرانی همچون [[مرتضی مطهری]] و [[سیدمحمود طالقانی]]، اسلام را از جنبه فلسفی و اجتماعی مطرح کردند. گروههای روشنفکر دهه ۱۳۴۰، ایدئولوژی سیاسی اسلام را با هدف احیای اسلام به عنوان یک نظام اجتماعی و سیاسی مطرح کرده و در دهه پنجاه نیز آن را پی گرفتند. از نمایندگان این گرایش، میتوان به بنیانگذاران [[نهضت آزادی]]، [[سازمان مجاهدین خلق]] و [[علی شریعتی]] اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|روشنفکری}} | ||
در آغاز دهه چهل، امامخمینی از یک سو، در جایگاه یک عالم دینیِ، بازاندیشی و احیای تفکر اسلامی را با توجه به ضرورتهای زمان لازم شمرد و از سوی دیگر، با طرح اسلام سیاسی و لزوم مبارزه با حکومت طاغوت، در کانون مبارزات سیاسی دهههای اخیر قرار گرفت و جریان سیاسی رقیب را وادار به پیروی از جریان اسلامی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | در آغاز دهه چهل، امامخمینی از یک سو، در جایگاه یک عالم دینیِ، بازاندیشی و احیای تفکر اسلامی را با توجه به ضرورتهای زمان لازم شمرد و از سوی دیگر، با طرح اسلام سیاسی و لزوم مبارزه با حکومت طاغوت، در کانون مبارزات سیاسی دهههای اخیر قرار گرفت و جریان سیاسی رقیب را وادار به پیروی از جریان اسلامی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | ||
===گروهها و تشکلها=== | ===گروهها و تشکلها=== | ||
امامخمینی با تقسیم حزب به دو نوع الهی و غیر الهی، تشکل و تحزب را در عرصه جامعه سیاسی به صورت مشروط میپذیرفت و ملاک خوب یا بدبودن حزب را هدف آن حزب قرار میداد{{ببینید|متن=ببینید|حزب و تشکل}}؛ چنانکه بر اساس عملکرد هر یک از گروهها قضاوت متفاوتی درباره آنها داشته است: | امامخمینی با تقسیم حزب به دو نوع الهی و غیر الهی، تشکل و تحزب را در عرصه جامعه سیاسی به صورت مشروط میپذیرفت و ملاک خوب یا بدبودن حزب را هدف آن حزب قرار میداد{{ببینید|متن=ببینید|حزب و تشکل}}؛ چنانکه بر اساس عملکرد هر یک از گروهها قضاوت متفاوتی درباره آنها داشته است: | ||
====حزب توده ایران==== | ====حزب توده ایران==== | ||
حزب توده ایران، با گرایشهای مارکسیستی و متمایل به شوروی، پس از سقوط رضا پهلوی، در هفتم | حزب توده ایران، با گرایشهای مارکسیستی و متمایل به شوروی، پس از سقوط رضا پهلوی، در هفتم مهر ۱۳۲۰ تاسیس شد. این حزب اهداف کلی خود را استقرار دموکراسی پارلمانی، بازسازی اقتصاد سیاسی، گسترش [[رفاه|رفاه عمومی]] و [[عدالت اجتماعی]] عنوان کرد و بهویژه در میان قشر کارگر و دانشجو، موفقیتهای کسب کرد و در دهه ۱۳۲۰ حضوری پررنگ در عرصه سیاسی ایران داشت.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | ||
با این حال، برخی فعالیتهای حزب توده، مانند حمایت از حرکتهای تجزیهطلبانه و گرایش به شوروی، و سرانجام سوء قصد به جان [[محمدرضا پهلوی]] در | با این حال، برخی فعالیتهای حزب توده، مانند حمایت از حرکتهای تجزیهطلبانه و گرایش به شوروی، و سرانجام سوء قصد به جان [[محمدرضا پهلوی]] در بهمن ۱۳۲۷، موجب شد این حزب، غیر قانونی اعلام شود. با رویکارآمدن [[محمد مصدق]]، زمینه حضور مجدد حزب توده در عرصه سیاسی کشور در سالهای ۱۳۳۰-۱۳۳۲ فراهم شد؛ اما رفتار دوگانه حزب در جریان [[کودتای مرداد ۱۳۳۲]] و کشف سازمان نظامی حزب در مرداد ۱۳۳۳، این گروه را تا مرز فروپاشی پیش برد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} با اوجگیری نهضت اسلامی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، حزب توده نیز اعلام حضور و حمایت کرد؛ اما مخالفت قاطع امامخمینی با جریانهای مارکسیستی و کمونیستی، مجالی برای بهرهبرداری حزب از حرکت انقلابی مردم باقی نگذاشت. | ||
امامخمینی با معرفی نهضت به عنوان حرکتی صددرصد اسلامی، حزب توده را فاقد هر گونه نقشی در انقلاب دانست. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به عملکرد حزب توده، این حزب را مردود و منفور جامعه اسلامی شمرد و تصریح کرد فعالیت حزب همچنان غیر قانونی خواهد بود. با این حال حزب توده در اعلامیهای در دوازدهم فروردین ۱۳۵۸، از سرگیری فعالیتهای رسمی خود را اعلام کرد و برای کسب مشروعیت سیاسی، از انقلاب، نظام جمهوری اسلامی و رهبری امامخمینی اعلام حمایت کرد و تا زمان بازپسگیری خرمشهر و تغییر سیاست شوروی، بر موضع خود ماند. از این زمان به بعد به پیروی از سیاست شوروی، با ادامه جنگ مخالفت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | امامخمینی با معرفی نهضت به عنوان حرکتی صددرصد اسلامی، حزب توده را فاقد هر گونه نقشی در انقلاب دانست. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به عملکرد حزب توده، این حزب را مردود و منفور جامعه اسلامی شمرد و تصریح کرد فعالیت حزب همچنان غیر قانونی خواهد بود. با این حال حزب توده در اعلامیهای در دوازدهم فروردین ۱۳۵۸، از سرگیری فعالیتهای رسمی خود را اعلام کرد و برای کسب مشروعیت سیاسی، از انقلاب، [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] و رهبری امامخمینی اعلام حمایت کرد و تا زمان بازپسگیری خرمشهر و تغییر سیاست شوروی، بر موضع خود ماند. از این زمان به بعد به پیروی از سیاست شوروی، با ادامه جنگ مخالفت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | ||
با سفر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی به [[پاکستان]] و کسب اطلاعاتی درباره همکاری حزب توده با شوروی، سران و اعضای فعال حزب در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شدند و فعالیت حزب غیرقانونی اعلام شد. امامخمینی در اطلاعیهای این حزب را مار پر خط و خالی دانست که برای براندازی اسلام، فعالیت منافقانه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | با سفر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی به [[پاکستان]] و کسب اطلاعاتی درباره همکاری حزب توده با شوروی، سران و اعضای فعال حزب در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شدند و فعالیت حزب غیرقانونی اعلام شد. امامخمینی در اطلاعیهای این حزب را مار پر خط و خالی دانست که برای براندازی اسلام، فعالیت منافقانه داشت.{{ببینید|متن=ببینید|حزب توده ایران}} | ||
====انجمنهای اسلامی==== | ====انجمنهای اسلامی==== | ||
خط ۱٬۶۲۳: | خط ۱٬۶۲۳: | ||
جبهه ملی چهارم که در سال ۱۳۵۶ به رهبری [[کریم سنجابی]] شکل گرفت، با نهضت اسلامی مردم همراهی کرد. سنجابی پس از دیدار با امامخمینی در [[نوفل لوشاتو]] در آبان ۱۳۵۷، با معرفی ایشان به عنوان رهبر جبهه ملی و ردّ کلی رژیم سلطنتی، همراهی بیشتری با انقلاب اسلامی نشان داد؛ اما امامخمینی دیدار با سنجابی را تنها یک گفتگو برای طرح مسائل خواند و رهبری جبهه را تکذیب کرد. ایشان همچنین تاکید کرد نظر مثبتی درباره جبهه ملی ندارد؛ هرچند آن را نفی نیز نمیکند.{{ببینید|متن=ببینید|جبهه ملی ایران}} | جبهه ملی چهارم که در سال ۱۳۵۶ به رهبری [[کریم سنجابی]] شکل گرفت، با نهضت اسلامی مردم همراهی کرد. سنجابی پس از دیدار با امامخمینی در [[نوفل لوشاتو]] در آبان ۱۳۵۷، با معرفی ایشان به عنوان رهبر جبهه ملی و ردّ کلی رژیم سلطنتی، همراهی بیشتری با انقلاب اسلامی نشان داد؛ اما امامخمینی دیدار با سنجابی را تنها یک گفتگو برای طرح مسائل خواند و رهبری جبهه را تکذیب کرد. ایشان همچنین تاکید کرد نظر مثبتی درباره جبهه ملی ندارد؛ هرچند آن را نفی نیز نمیکند.{{ببینید|متن=ببینید|جبهه ملی ایران}} | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه ملی در [[دولت موقت]] حضور داشت و از همان آغاز با اسلامیسازی کشور مخالفت کرد. مخالفت با قید «اسلامی» در همهپرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و مخالفت با تصویب [[ولایت فقیه]] در [[قانون اساسی]]، ازجمله مهمترین اختلافات جبهه ملی و انقلابیان مذهبی بود. امامخمینی دلیل مخالفت آنان را ناآگاهی و مخالفت با قوانین اسلام دانست و ضرر آن به [[اسلام]] را بیش از گلولههای دشمن در میدان جنگ شمرد. | پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه ملی در [[دولت موقت]] حضور داشت و از همان آغاز با اسلامیسازی کشور مخالفت کرد. مخالفت با قید «اسلامی» در همهپرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و مخالفت با تصویب [[ولایت فقیه]] در [[قانون اساسی]]، ازجمله مهمترین اختلافات جبهه ملی و انقلابیان مذهبی بود. امامخمینی دلیل مخالفت آنان را ناآگاهی و مخالفت با قوانین اسلام دانست و ضرر آن به [[اسلام]] را بیش از گلولههای دشمن در میدان جنگ شمرد. | ||
جبهه ملی در ۲۵ | جبهه ملی در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در مخالفت با تصویب لایحه قرآنی قصاص در مجلس، بیانیهای صادر کرد و آن را ضد انسانی و مخالف حقوق بشر خواند و از مردم خواست علیه این لایحه تظاهرات کنند. واکنش صریح و قاطع امامخمینی به اعلامیه جبهه ملی و محکومکردن آن به [[ارتداد]]، مگر آنکه اعلام کنند اعلامیه از آنان نبوده است، موجب غیرقانونی شدن فعالیت جبهه ملی، خروج اعضای اصلی آن از کشور و مصادره دفاتر آنان شد؛ به این ترتیب جبهه ملی از صحنه سیاسی ایران حذف شد.{{ببینید|متن=ببینید|جبهه ملی ایران}} | ||
====انجمن حجتیه==== | ====انجمن حجتیه==== | ||
[[انجمن حجتیه]]، تشکّلی مذهبی برای مبارزه با [[بهائیت]]، {{ببینید|متن=ببینید|بهائیت}} با مشی دوری از سیاست است که در سال ۱۳۳۲ به دست [[محمود حلبی]] از خطیبان مشهور مشهد، تاسیس شد. در اساسنامه انجمن حجتیه، تبلیغ دین اسلام و [[مذهب جعفری]] و دفاع علمی از آن، با رعایت مقتضیات زمان، هدف اصلی و واردنشدن در سیاست از شرایط عضویت در آن اعلام شد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | [[انجمن حجتیه]]، تشکّلی مذهبی برای مبارزه با [[بهائیت]]، {{ببینید|متن=ببینید|بهائیت}} با مشی دوری از سیاست است که در سال ۱۳۳۲ به دست [[محمود حلبی]] از خطیبان مشهور مشهد، تاسیس شد. در اساسنامه انجمن حجتیه، تبلیغ دین اسلام و [[شیعه|مذهب جعفری]] و دفاع علمی از آن، با رعایت مقتضیات زمان، هدف اصلی و واردنشدن در سیاست از شرایط عضویت در آن اعلام شد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | ||
فعالیتهای انجمن در آن زمان مورد تایید مراجع تقلید وقت از جمله [[سیدمحمدهادی میلانی]] و امامخمینی قرار گرفت. امامخمینی با قدردانی از حلبی، همکاری با این گروه را مورد رضایت [[ولیعصر(ع)]] خواند و اجازه داد [[وجوه شرعی]] به آنان داده شود؛ اما پس از مدتی، اسلام عوامانه و سطحی و اندیشه [[جدایی دین از سیاست]] در این گروه، موجب جدایی آنان از مشی امامخمینی گردید. انجمن حجتیه در زمان غیبت معصوم(ع) ورود به عرصه سیاست را موجب لطمه به دین میپنداشت و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در [[زمان غیبت]] را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی میشمرد. | فعالیتهای انجمن در آن زمان مورد تایید مراجع تقلید وقت از جمله [[سیدمحمدهادی میلانی]] و امامخمینی قرار گرفت. امامخمینی با قدردانی از حلبی، همکاری با این گروه را مورد رضایت [[امام زمان(ع)|ولیعصر(ع)]] خواند و اجازه داد [[وجوه شرعی]] به آنان داده شود؛ اما پس از مدتی، اسلام عوامانه و سطحی و اندیشه [[دین و سیاست|جدایی دین از سیاست]] در این گروه، موجب جدایی آنان از مشی امامخمینی گردید. انجمن حجتیه در زمان غیبت معصوم(ع) ورود به عرصه سیاست را موجب لطمه به دین میپنداشت و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در [[زمان غیبت]] را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی میشمرد. | ||
امامخمینی که این باور را عوامانه و باطل میدانست، پس از آشکار شدن ماهیت واقعی انجمن، حمایت خود را از این گروه را برداشت و چنانکه در نامه به شاگرد خود، [[محمدعلی گرامی|گرامی]]{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی گرامی}} نیز تاکید کرده است، به وکلای خود ابلاغ کرد از سهم امام به آنان کمک نشود.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | امامخمینی که این باور را عوامانه و باطل میدانست، پس از آشکار شدن ماهیت واقعی انجمن، حمایت خود را از این گروه را برداشت و چنانکه در نامه به شاگرد خود، [[محمدعلی گرامی|گرامی]]{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی گرامی}} نیز تاکید کرده است، به وکلای خود ابلاغ کرد از سهم امام به آنان کمک نشود.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | ||
انجمن حجتیه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با انقلاب و رهبری امامخمینی اعلامِ همراهی کرد و اساسنامه خود را تغییر داد، اما برخی مواضع آنان مانند مسئله [[وحدت شیعه و سنّی]] و نیز مشارکت در دفع تجاوز رژیم عراق در جنگ تحمیلی و حمایت از جهاد و دفاع، نقدهایی را متوجه این جریان میکرد. | انجمن حجتیه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با انقلاب و رهبری امامخمینی اعلامِ همراهی کرد و اساسنامه خود را تغییر داد، اما برخی مواضع آنان مانند مسئله [[وحدت|وحدت شیعه و سنّی]] و نیز مشارکت در دفع تجاوز رژیم عراق در جنگ تحمیلی و حمایت از جهاد و دفاع، نقدهایی را متوجه این جریان میکرد. | ||
از سوی دیگر، امامخمینی همچنان به انجمن حجتیه بدبین بود و ازجمله در سال ۱۳۶۱ در آغاز کار [[مرکز اسناد انقلاب اسلامی]] به مسئول آن تاکید کرد در این مرکز از اعضای انجمن حجتیه استفاده نشود. ایشان در سال ۱۳۶۲ ضمن سخنانی به طور غیر مستقیم با اشاره بهاندیشههای منفی و بیتوجهی انجمن در برابر مسائل کشور، از آنان خواست از کجفهمی و دستهبندی دستبردارند و برخلاف موج حرکت نکنند. ایشان در همین سال از تایید ادامه نمایندگی [[ابوالقاسم خزعلی]] در انجمن خودداری کرد و بر این نظر بود که افراد مؤثر انجمن در مناصب حساس و کلیدی حضور نداشته باشند؛ اگر خودشان خواستند منحل شود، وگرنه بر کار آنان نظارت گردد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | از سوی دیگر، امامخمینی همچنان به انجمن حجتیه بدبین بود و ازجمله در سال ۱۳۶۱ در آغاز کار [[مرکز اسناد انقلاب اسلامی]] به مسئول آن تاکید کرد در این مرکز از اعضای انجمن حجتیه استفاده نشود. ایشان در سال ۱۳۶۲ ضمن سخنانی به طور غیر مستقیم با اشاره بهاندیشههای منفی و بیتوجهی انجمن در برابر مسائل کشور، از آنان خواست از کجفهمی و دستهبندی دستبردارند و برخلاف موج حرکت نکنند. ایشان در همین سال از تایید ادامه نمایندگی [[ابوالقاسم خزعلی]] در انجمن خودداری کرد و بر این نظر بود که افراد مؤثر انجمن در مناصب حساس و کلیدی حضور نداشته باشند؛ اگر خودشان خواستند منحل شود، وگرنه بر کار آنان نظارت گردد.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه}} | ||
به دنبال موضع سخت امامخمینی، انجمن حجتیه اگرچه در اعلامیهای، خود را مصداق سخنان ایشان نشمرد، ولی رسماً تعطیلی فعالیتهای خود را اعلام کرد؛ با این حال، محافل خصوصی خود را حفظ کرد. امامخمینی در جلسهای خصوصی با اشاره به اینکه انجمن خود را تعطیل کرده و نه منحل، آن را بیفایده و بیاثر خواند. | به دنبال موضع سخت امامخمینی، انجمن حجتیه اگرچه در اعلامیهای، خود را مصداق سخنان ایشان نشمرد، ولی رسماً تعطیلی فعالیتهای خود را اعلام کرد؛ با این حال، محافل خصوصی خود را حفظ کرد. امامخمینی در جلسهای خصوصی با اشاره به اینکه انجمن خود را تعطیل کرده و نه منحل، آن را بیفایده و بیاثر خواند. | ||
امامخمینی که بیش از تشکیلات انجمن حجتیه، با تفکر آنان مخالف بود، در سوم | امامخمینی که بیش از تشکیلات انجمن حجتیه، با تفکر آنان مخالف بود، در سوم اسفند ۱۳۶۷ در پیام مبسوط خود به علما و روحانیان سراسر کشور، {{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}} عملکرد این جریان را نقد کرد و با بیان اینکه اینان مروّج اسلام امریکایی و دشمن رسولاللَّه هستند، تاکید کرد خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست و طلاب نباید لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی کنند.{{ببینید|متن=ببینید|انجمن حجتیه |ارتجاع}} | ||
====نهضت آزادی ایران==== | ====نهضت آزادی ایران==== | ||
نهضت آزادی ایران تشکلی سیاسی با گرایش اسلامی و ملی است که در سال ۱۳۴۰، با انشعاب از جبهه ملی ایران از سوی [[مهدی بازرگان]] و جمعی از همفکران وی تاسیس شد. این تشکل با تاکید بر اسلام و ملیگرایی ایرانی، مقاومت در برابر رژیم پهلوی را با استفاده از مذهب سامان بخشید. بازرگان در جلسه اعلان تاسیس نهضت آزادی، مرام اصلی این گروه را به صورت خلاصه، مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدّقی دانست و افزود این حزب دین را از سیاست جدا نمیداند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} | نهضت آزادی ایران تشکلی سیاسی با گرایش اسلامی و ملی است که در سال ۱۳۴۰، با انشعاب از جبهه ملی ایران از سوی [[مهدی بازرگان]] و جمعی از همفکران وی تاسیس شد. این تشکل با تاکید بر اسلام و ملیگرایی ایرانی، مقاومت در برابر رژیم پهلوی را با استفاده از مذهب سامان بخشید. بازرگان در جلسه اعلان تاسیس نهضت آزادی، مرام اصلی این گروه را به صورت خلاصه، مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدّقی دانست و افزود این حزب دین را از سیاست جدا نمیداند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} | ||
خط ۱٬۶۳۷: | خط ۱٬۶۳۷: | ||
با بازترشدن فضای سیاسی کشور در سالهای ۱۳۵۵ـ ۱۳۵۷ نهضت آزادی از فروردین ۱۳۵۶، فعالیتهای سیاسی خود را به صورت علنیتر و سازمانیافتهتر پیگیری کرد. بازرگان دبیرکل نهضت آزادی در شهریور ۱۳۵۷ در نامهای به امامخمینی، نگرش سیاسی خود را تشریح کرد و در ۲۹ مهر همان سال به پاریس رفت و با ایشان دیدار کرد. امامخمینی در دیدار با بازرگان، با بیان لزوم تشکیل شورای انقلاب، از او نیز مانند برخی افراد خواست فهرست پیشنهادی ارائه کند و تنها به گروه خود یعنی نهضت آزادی بسنده نکند. پس از انتخاب بازرگان به نخستوزیری دولت موقت بدون در نظر گرفتن سوابق حزبی، در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، نهضت آزادی از این انتخاب حمایت کرد و در تشکیل دولت، مشارکت جدی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت |مهدی بازرگان}} | با بازترشدن فضای سیاسی کشور در سالهای ۱۳۵۵ـ ۱۳۵۷ نهضت آزادی از فروردین ۱۳۵۶، فعالیتهای سیاسی خود را به صورت علنیتر و سازمانیافتهتر پیگیری کرد. بازرگان دبیرکل نهضت آزادی در شهریور ۱۳۵۷ در نامهای به امامخمینی، نگرش سیاسی خود را تشریح کرد و در ۲۹ مهر همان سال به پاریس رفت و با ایشان دیدار کرد. امامخمینی در دیدار با بازرگان، با بیان لزوم تشکیل شورای انقلاب، از او نیز مانند برخی افراد خواست فهرست پیشنهادی ارائه کند و تنها به گروه خود یعنی نهضت آزادی بسنده نکند. پس از انتخاب بازرگان به نخستوزیری دولت موقت بدون در نظر گرفتن سوابق حزبی، در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، نهضت آزادی از این انتخاب حمایت کرد و در تشکیل دولت، مشارکت جدی داشت.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت |مهدی بازرگان}} | ||
برخی دیدگاههای اعضای نهضت آزادی، اختلافات این گروه با دیدگاههای امامخمینی را آشکار کرد. ازجمله این دیدگاهها مخالفت با عنوان «اسلامی» برای نظام، چگونگی تدوین و تصویب قانون اساسی و نیز مسئله تصویب ولایت فقیه در قانون اساسی بود.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} با بیشترشدن اختلافها و همچنین پس از تصرف سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام، اعضای [[دولت موقت]] در چهارده آبان ۱۳۵۸ استعفا کردند و امامخمینی با وجود تمایل بر ادامه فعالیت دولت موقت و ضمن تاکید بر دیانت، امانت و حسن نیت بازرگان، از خدمات دولت موقت قدردانی و با استعفای آنان موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت}} | برخی دیدگاههای اعضای نهضت آزادی، اختلافات این گروه با دیدگاههای امامخمینی را آشکار کرد. ازجمله این دیدگاهها مخالفت با عنوان «اسلامی» برای نظام، چگونگی تدوین و تصویب قانون اساسی و نیز مسئله تصویب ولایت فقیه در قانون اساسی بود.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} با بیشترشدن اختلافها و همچنین پس از تصرف سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام، اعضای [[دولت موقت]] در چهارده آبان ۱۳۵۸ استعفا کردند و امامخمینی با وجود تمایل بر ادامه فعالیت دولت موقت و ضمن تاکید بر دیانت، امانت و حسن نیت بازرگان، از خدمات دولت موقت قدردانی و با استعفای آنان موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دولت موقت}} | ||
مواضع اختلافی نهضت آزادی پس از آن نیز ادامه یافت که نمونه بارز آن همراهی با سیدابوالحسن بنیصدر در | مواضع اختلافی نهضت آزادی پس از آن نیز ادامه یافت که نمونه بارز آن همراهی با سیدابوالحسن بنیصدر در [[غائله چهارده اسفند|غائله ۱۴ اسفند]] و همراهی با جبهه ملی در جریان لایحه قصاص بود. امامخمینی به دلیل برائتنجستن نهضت آزادی از جبهه ملی، از آنان انتقاد کرد و دلیلِ آن را نداشتن شمّ سیاسی خواند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} | ||
با ادامه اختلافات، امامخمینی در پاسخ به نامه وزیر کشور، در بهمن ۱۳۶۶، نهضت آزادی را فاقد صلاحیت برای هر امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی شمرد و نیز در نامه ۳ اسفند ۱۳۶۷ به روحانیون سراسر کشور، اعضای نهضت آزادی را کسانی خواند که از آغاز نیز با انقلاب نبودند و سپردن پست دولتی را به آنان در آغاز انقلاب، تصمیمی اشتباه خواند که خود تمایلی به انجام آن نداشته و با صلاحدید دیگران انجام داده است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} با انتشار عمومی نامه امامخمینی در سال ۱۳۶۸ نهضت آزادی تلاش کرد آن را مخدوش نشان دهد که به محکومیت قضایی ابراهیم یزدی رئیس آن انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|دستخط امامخمینی}} | با ادامه اختلافات، امامخمینی در پاسخ به نامه وزیر کشور، در بهمن ۱۳۶۶، نهضت آزادی را فاقد صلاحیت برای هر امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی شمرد و نیز در نامه ۳ اسفند ۱۳۶۷ به روحانیون سراسر کشور، اعضای نهضت آزادی را کسانی خواند که از آغاز نیز با انقلاب نبودند و سپردن پست دولتی را به آنان در آغاز انقلاب، تصمیمی اشتباه خواند که خود تمایلی به انجام آن نداشته و با صلاحدید دیگران انجام داده است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت آزادی ایران}} با انتشار عمومی نامه امامخمینی در سال ۱۳۶۸ نهضت آزادی تلاش کرد آن را مخدوش نشان دهد که به محکومیت قضایی ابراهیم یزدی رئیس آن انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|دستخط امامخمینی}} | ||
====سازمان مجاهدین خلق ایران==== | ====سازمان مجاهدین خلق ایران==== | ||
سازمان مجاهدین خلق ایران، تشکیلاتی سیاسی با اندیشههای التقاطی است{{ببینید|متن=ببینید|التقاط}} که توسط گروهی از جوانان مذهبی در سال ۱۳۴۴ تاسیس شد. بنیانگذاران اولیه سازمان، سه تن از دانشجویانِ عضو بخش دانشجویی نهضت آزادی، به نامهای [[محمد حنیفنژاد]]، [[سعید محسن]] و عبدالرضا (حسین) [[عبدالرضا نیکبین|نیکبین]] بودند. سازمان در آغاز کار، معتقد به نقش مهم اسلام، بهویژه [[مکتب تشیع]] و سنتهای انقلابی و مبارزاتی آن در بسیج تودهها بود. ارتباط نزدیک اعضای سازمان با [[سیدمحمود طالقانی]] و مراکزی چون [[مسجد هدایت]] و [[حسینیه ارشاد]] در تهران که کانونهای مبارزه بودند، بر دامنه جذابیت مذهبی سازمان افزود و موجب همراهی بیشتر روحانیون انقلابی، نیز کمکهای مالی بازاریان و سایر انقلابیون شد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | سازمان مجاهدین خلق ایران، تشکیلاتی سیاسی با اندیشههای التقاطی است{{ببینید|متن=ببینید|التقاط}} که توسط گروهی از جوانان مذهبی در سال ۱۳۴۴ تاسیس شد. بنیانگذاران اولیه سازمان، سه تن از دانشجویانِ عضو بخش دانشجویی نهضت آزادی، به نامهای [[محمد حنیفنژاد]]، [[سعید محسن]] و عبدالرضا (حسین) [[عبدالرضا نیکبین|نیکبین]] بودند. سازمان در آغاز کار، معتقد به نقش مهم اسلام، بهویژه [[مکتب تشیع]] و سنتهای انقلابی و مبارزاتی آن در بسیج تودهها بود. ارتباط نزدیک اعضای سازمان با [[سیدمحمود طالقانی]] و مراکزی چون [[مسجد هدایت]] و [[حسینیه ارشاد]] در تهران که کانونهای مبارزه بودند، بر دامنه جذابیت مذهبی سازمان افزود و موجب همراهی بیشتر روحانیون انقلابی، نیز کمکهای مالی بازاریان و سایر انقلابیون شد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
سازمان مجاهدین خلق مبارزه جدی و مسلحانه علیه رژیم پهلوی را در دستور کار خود قرار داد و فعالیت خود را در دو شاخه داخل و خارج از ایران آغاز کرد. ازجمله فعالیتهای ارگان خارج کشور، دیدار حسین احمدی روحانی با امامخمینی در اواخر سال ۱۳۵۰ و اوایل ۱۳۵۱ بود. امامخمینی با مطالعه جزوههای «راه انبیا، راه بشر» و «امامحسین(ع)»، دیدگاههای خود را بهاختصار نوشت و در اختیار آنان قرار داد. ایشان، نگاه سازمان به [[روز قیامت]] و [[نظریه تکامل]] را نادرست دانست و به نوع برخورد سازمان با روحانیت و نیاوردن نام خدا در آغاز نوشتههای سازمان انتقاد کرد. امامخمینی همچنین در این دیدار، بهصراحت مخالفت خود را با جنگ مسلحانه ابراز کرد و صدور اعلامیه را در آن مقطع به ضرر زندانیان سازمان دانسته، آن را مشروط به شناخت کامل خود از سازمان کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | سازمان مجاهدین خلق مبارزه جدی و مسلحانه علیه رژیم پهلوی را در دستور کار خود قرار داد و فعالیت خود را در دو شاخه داخل و خارج از ایران آغاز کرد. ازجمله فعالیتهای ارگان خارج کشور، دیدار حسین احمدی روحانی با امامخمینی در اواخر سال ۱۳۵۰ و اوایل ۱۳۵۱ بود. امامخمینی با مطالعه جزوههای «راه انبیا، راه بشر» و «امامحسین(ع)»، دیدگاههای خود را بهاختصار نوشت و در اختیار آنان قرار داد. ایشان، نگاه سازمان به [[روز قیامت]] و [[نظریه تکامل]] را نادرست دانست و به نوع برخورد سازمان با [[روحانیت]] و نیاوردن نام خدا در آغاز نوشتههای سازمان انتقاد کرد. امامخمینی همچنین در این دیدار، بهصراحت مخالفت خود را با جنگ مسلحانه ابراز کرد و صدور اعلامیه را در آن مقطع به ضرر زندانیان سازمان دانسته، آن را مشروط به شناخت کامل خود از سازمان کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
پس از اعلام رسمی چرخش ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم در سال ۱۳۵۴، علما و روحانیان با اعلام برائت از سازمان، حمایتهای مادی و معنوی خود را قطع کردند. امامخمینی آشکارشدن ماهیت اصلی سازمان را لطف الهی و موجب پیشگیری از ضربات بیشتر آنها به اسلام دانست و از همه گروهها خواست به صراحت نهضت خود را اسلامی معرفی کنند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | پس از اعلام رسمی چرخش ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم در سال ۱۳۵۴، علما و روحانیان با اعلام برائت از سازمان، حمایتهای مادی و معنوی خود را قطع کردند. امامخمینی آشکارشدن ماهیت اصلی سازمان را لطف الهی و موجب پیشگیری از ضربات بیشتر آنها به اسلام دانست و از همه گروهها خواست به صراحت نهضت خود را اسلامی معرفی کنند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
سازمان مجاهدین خلق که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری [[مسعود رجوی]] در صدد احیای مجدد خود برآمد، در چگونگی همکاری با انقلاب اسلامی، سیاست دوگانهای در پیش گرفت و تلاش کرد از سویی به افزایش توانایی نظامی خود بپردازد و از سوی دیگر در عرصه سیاسی، مشارکت فعال داشته باشد. | سازمان مجاهدین خلق که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری [[مسعود رجوی]] در صدد احیای مجدد خود برآمد، در چگونگی همکاری با انقلاب اسلامی، سیاست دوگانهای در پیش گرفت و تلاش کرد از سویی به افزایش توانایی نظامی خود بپردازد و از سوی دیگر در عرصه سیاسی، مشارکت فعال داشته باشد. | ||
خط ۱٬۶۴۷: | خط ۱٬۶۴۷: | ||
ناکامی سازمان در عرصه سیاسی، موجب آغاز اقدامات مسلحانه در برابر نظام جمهوری اسلامی و درگیری و شورش در خیابانها شد. این رویکرد موجب شد امامخمینی با اشاره به کسانی که در ظاهر، اعلام دوستی میکنند و در باطن، ضربه میزنند، خطر اسلامشناسان بیگانه از اسلام را گوشزد کند و عنوان «منافقین» را برای آنان بهکار ببرد. | ناکامی سازمان در عرصه سیاسی، موجب آغاز اقدامات مسلحانه در برابر نظام جمهوری اسلامی و درگیری و شورش در خیابانها شد. این رویکرد موجب شد امامخمینی با اشاره به کسانی که در ظاهر، اعلام دوستی میکنند و در باطن، ضربه میزنند، خطر اسلامشناسان بیگانه از اسلام را گوشزد کند و عنوان «منافقین» را برای آنان بهکار ببرد. | ||
پس از غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹{{ببینید|متن=ببینید|غائله چهارده اسفند}} و عزل سیدابوالحسن بنیصدر از ریاستجمهوری، سرانجام سازمان مجاهدین خلق در یک اطلاعیه رسمی، مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد. امامخمینی در واکنش به این اقدام، از مردم خواست با وجود اعلام مواضع سازمان، به مقابله با توطئهگران برخیزند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | پس از غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹{{ببینید|متن=ببینید|غائله چهارده اسفند}} و عزل سیدابوالحسن بنیصدر از ریاستجمهوری، سرانجام سازمان مجاهدین خلق در یک اطلاعیه رسمی، مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد. امامخمینی در واکنش به این اقدام، از مردم خواست با وجود اعلام مواضع سازمان، به مقابله با توطئهگران برخیزند.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
پس از آن سازمان مجاهدین خلق دست به اقدامات تروریستی گستردهای زد که ازجمله بمبگذاری در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] در [[۷ تیر]] ۱۳۶۰ و شهادت بیش از هفتاد تن از مسئولان کشور و اعضای حزب، مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، رئیس دیوان عالی کشور{{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر}} و [[انفجار ساختمان نخستوزیری]] و شهادت [[محمدعلی رجایی]] رئیسجمهور و [[محمدجواد باهنر]] نخستوزیر در ۸ شهریور{{ببینید|متن=ببینید|هشت شهریور}} همان سال بود. امامخمینی با موضعگیری در برابر این اقدامات، آن را نشانه بیاعتقادی این گروه به اصول اسلامی و بینصیببودن از بینش سیاسی دانست؛ همچنین با تشبیه آنها به گروه خوارج، این اعمال را مخالفت با اساس حکومت اسلامی خواند. | پس از آن سازمان مجاهدین خلق دست به اقدامات تروریستی گستردهای زد که ازجمله بمبگذاری در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] در [[۷ تیر]] ۱۳۶۰ و شهادت بیش از هفتاد تن از مسئولان کشور و اعضای حزب، مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، رئیس دیوان عالی کشور{{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر}} و [[انفجار دفتر نخست وزيري|انفجار ساختمان نخستوزیری]] و شهادت [[محمدعلی رجایی]] رئیسجمهور و [[محمدجواد باهنر]] نخستوزیر در ۸ شهریور{{ببینید|متن=ببینید|هشت شهریور}} همان سال بود. امامخمینی با موضعگیری در برابر این اقدامات، آن را نشانه بیاعتقادی این گروه به اصول اسلامی و بینصیببودن از بینش سیاسی دانست؛ همچنین با تشبیه آنها به گروه خوارج، این اعمال را مخالفت با اساس حکومت اسلامی خواند. | ||
اعضای باقیمانده سازمان در سال ۱۳۶۱ از کشور خارج شدند و بسیاری از آنان در عراق که در حال جنگ با ایران بود، به همکاری با رژیم بعثی پرداختند و از سال ۱۳۶۶ سلسله عملیات نظامی علیه ایران راهانداختند که مهمترین آن پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، در تیر ۱۳۶۷ انجام شد و با عملیات رزمندگان اسلام با نام «مرصاد»، شکست سختی متحمل شد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | اعضای باقیمانده سازمان در سال ۱۳۶۱ از کشور خارج شدند و بسیاری از آنان در عراق که در حال جنگ با ایران بود، به همکاری با رژیم بعثی پرداختند و از سال ۱۳۶۶ سلسله عملیات نظامی علیه ایران راهانداختند که مهمترین آن پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، در تیر ۱۳۶۷ انجام شد و با عملیات رزمندگان اسلام با نام «مرصاد»، شکست سختی متحمل شد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
همزمان با حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق به ایران، برخی نیروها و طرفداران زندانی سازمان در ایران نیز اعلام آمادگی و حتی شورش کردند. امامخمینی در نامهای در مرداد ۱۳۶۷، اعلام کرد همه اعضای سازمان که بر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام هستند و تشخیص موضوع را بر عهده دادستان، قاضی و نماینده اطلاعات هر منطقه گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | همزمان با حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق به ایران، برخی نیروها و طرفداران زندانی سازمان در ایران نیز اعلام آمادگی و حتی شورش کردند. امامخمینی در نامهای در مرداد ۱۳۶۷، اعلام کرد همه اعضای سازمان که بر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام هستند و تشخیص موضوع را بر عهده دادستان، قاضی و نماینده اطلاعات هر منطقه گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ||
====حزب رستاخیز ملت ایران==== | ====حزب رستاخیز ملت ایران==== | ||
با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حمله به دفاتر احزاب، فعالیت حزبی در ایران به سردی گرایید اما چهار سال بعد، با توصیه امریکا و با هدف کاستن از بحرانهای سیاسی ـ اجتماعی کشور، تاسیس احزاب دولتی در دستور کار رژیم پهلوی قرار گرفت و شخص محمدرضا پهلوی تاسیس دو حزب سیاسی در کشور را اعلام کرد. بر این اساس حزب «مردم»، به عنوان اقلیت و مخالف دولت و حزب «ملّیّون» به عنوان اکثریت تشکیل شدند؛ در سال ۱۳۳۹، حزب ملیون جای خود را به کانون مترقی و حزب ایران نوین داد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حمله به دفاتر احزاب، فعالیت حزبی در ایران به سردی گرایید اما چهار سال بعد، با توصیه امریکا و با هدف کاستن از بحرانهای سیاسی ـ اجتماعی کشور، تاسیس احزاب دولتی در دستور کار رژیم پهلوی قرار گرفت و شخص محمدرضا پهلوی تاسیس دو حزب سیاسی در کشور را اعلام کرد. بر این اساس حزب «مردم»، به عنوان اقلیت و مخالف دولت و حزب «ملّیّون» به عنوان اکثریت تشکیل شدند؛ در سال ۱۳۳۹، حزب ملیون جای خود را به کانون مترقی و حزب ایران نوین داد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
محمدرضا پهلوی در یازدهم اسفند ۱۳۵۳ تشکیل حزب «[[حزب رستاخیز|رستاخیز]]» را به عنون تنها حزب موجود در کشور که همه مجبور به نامنویسی در آن بودند، اعلام کرد. از نظر او هر ایرانی که قانون اساسی، [[نظام شاهنشاهی]] و انقلاب شاه و ملت را قبول داشت، عضو حزب شمرده میشد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | محمدرضا پهلوی در یازدهم اسفند ۱۳۵۳ تشکیل حزب «[[حزب رستاخیز|رستاخیز]]» را به عنون تنها حزب موجود در کشور که همه مجبور به نامنویسی در آن بودند، اعلام کرد. از نظر او هر ایرانی که قانون اساسی، [[نظام سلطنتی|نظام شاهنشاهی]] و انقلاب شاه و ملت را قبول داشت، عضو حزب شمرده میشد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
امامخمینی در پیام ۲۱ اسفند ۱۳۵۳ شرکت در حزب رستاخیز را حرام و مخالفت با آن را از روشنترین موارد نهی از منکر دانست. ایشان تاسیس حزب رستاخیز را نشانه شکست طرح استعماری موسوم به | امامخمینی در پیام ۲۱ اسفند ۱۳۵۳ شرکت در حزب رستاخیز را حرام و مخالفت با آن را از روشنترین موارد نهی از منکر دانست. ایشان تاسیس حزب رستاخیز را نشانه شکست طرح استعماری موسوم به «انقلاب ششم بهمن» ارزیابی کرد و اجبار مردم به عضویت در حزب را مخالف اساس مشروطه، قانون اساسی و موازین بینالمللی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
فرمایشی و ناکارآمد بودن حزب رستاخیز در ایران و مبارزات مردم در سال ۱۳۵۷، مسئولان حزب را وادار به انحلال آن کرد. محمدرضا پهلوی تاسیس حزب رستاخیز را اشتباه دوران سلطنت خویش دانست.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | فرمایشی و ناکارآمد بودن حزب رستاخیز در ایران و مبارزات مردم در سال ۱۳۵۷، مسئولان حزب را وادار به انحلال آن کرد. محمدرضا پهلوی تاسیس حزب رستاخیز را اشتباه دوران سلطنت خویش دانست.{{ببینید|متن=ببینید|حزب رستاخیز ملت ایران}} | ||
====جامعه روحانیت مبارز تهران==== | ====جامعه روحانیت مبارز تهران==== | ||
خط ۱٬۶۶۸: | خط ۱٬۶۶۸: | ||
[[حزب جمهوری خلق مسلمان]]، حزب سیاسی مذهبی، با محوریت برخی از هواداران [[سیدکاظم شریعتمداری]]، در ۶/۱۲/۱۳۵۷ کمتر از ده روز پس از تاسیس حزب جمهوری اسلامی و در رقابت با آن شگل گرفت. احمد علیزاده که از اعضای حزب رستاخیز بود، به دبیرکلی حزب خلق مسلمان برگزیده شد و سخنگوی حزب نیز رحمتالله مقدم مراغهای از منتقدان مواضع دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران بود.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | [[حزب جمهوری خلق مسلمان]]، حزب سیاسی مذهبی، با محوریت برخی از هواداران [[سیدکاظم شریعتمداری]]، در ۶/۱۲/۱۳۵۷ کمتر از ده روز پس از تاسیس حزب جمهوری اسلامی و در رقابت با آن شگل گرفت. احمد علیزاده که از اعضای حزب رستاخیز بود، به دبیرکلی حزب خلق مسلمان برگزیده شد و سخنگوی حزب نیز رحمتالله مقدم مراغهای از منتقدان مواضع دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران بود.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | ||
اهداف حزب جمهوری خلق مسلمان در نخستین اعلامیه آن، استقرار دموکراسی اسلامی، از بینبردن نظام تکحزبی و ایجاد زمینه برای پیدایش گروههای سیاسی متعدد اعلام شد و مسئولان حزب اشاره کردند که با حزب جمهوری اسلامی اهداف مشترکی دارند، ولی از روشهای متفاوت حزبی بهره خواهند گرفت و دیدگاههای شریعتمداری را ملاک عمل قرار خواهند داد. | اهداف حزب جمهوری خلق مسلمان در نخستین اعلامیه آن، استقرار دموکراسی اسلامی، از بینبردن نظام تکحزبی و ایجاد زمینه برای پیدایش گروههای سیاسی متعدد اعلام شد و مسئولان حزب اشاره کردند که با حزب جمهوری اسلامی اهداف مشترکی دارند، ولی از روشهای متفاوت حزبی بهره خواهند گرفت و دیدگاههای شریعتمداری را ملاک عمل قرار خواهند داد. | ||
حزب جمهوری خلق مسلمان طی ده ماه فعالیت تشکیلاتی خود در صدد تبیین و گسترش مواضع خود برآمد و به مرور مخالفت خود را با سیاستهای کلی نظام مانند تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و طرح مسئله ولایت فقیه در قانون اساسی، آشکار کرد. این مخالفتها از اعلام علنی و مسالمتآمیز آغاز شد و در آخرین روزهای حیات سیاسی این حزب به صورت قهرآمیز و حتی تلاش برای کنترل پایگاه دوم هوایی شکاری تبریز، خاتمه یافت. همراهی این حزب با جریانهای تجزیهطلب، مانند [[حزب دموکرات کردستان]]، آن را به یک حزب مخالف با تمامیت ارضی کشور بدل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | حزب جمهوری خلق مسلمان طی ده ماه فعالیت تشکیلاتی خود در صدد تبیین و گسترش مواضع خود برآمد و به مرور مخالفت خود را با سیاستهای کلی نظام مانند تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و طرح مسئله ولایت فقیه در قانون اساسی، آشکار کرد. این مخالفتها از اعلام علنی و مسالمتآمیز آغاز شد و در آخرین روزهای حیات سیاسی این حزب به صورت قهرآمیز و حتی تلاش برای کنترل پایگاه دوم هوایی شکاری تبریز، خاتمه یافت. همراهی این حزب با جریانهای تجزیهطلب، مانند [[حزب دموکرات کردستان ایران|حزب دموکرات کردستان]]، آن را به یک حزب مخالف با تمامیت ارضی کشور بدل کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | ||
واکنش اولیۀ امامخمینی نسبت به این حزب، اعتراض به معنای کمونیستی نام «جمهوری خلق مسلمان» بود که پس از این اعتراض، به «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان» تغییر یافت. ایشان همچنین معترضان به قانون اساسی و مجلس خبرگان قانون اساسی را منحرف خواند و نیز با ضد دیکتاتوری خواندن ولایت فقیه، تاکید کرد اعضای این حزب به نام اسلام و به نام خلق مسلمان، بر ضد اسلام فعالیت میکنند. | واکنش اولیۀ امامخمینی نسبت به این حزب، اعتراض به معنای کمونیستی نام «جمهوری خلق مسلمان» بود که پس از این اعتراض، به «حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان» تغییر یافت. ایشان همچنین معترضان به قانون اساسی و مجلس خبرگان قانون اساسی را منحرف خواند و نیز با ضد دیکتاتوری خواندن ولایت فقیه، تاکید کرد اعضای این حزب به نام اسلام و به نام خلق مسلمان، بر ضد اسلام فعالیت میکنند. | ||
با این حال امامخمینی تلاش کرد این گروه را از آشوبهای خیابانی باز دارد؛ ازجمله در واقعۀ مشکوک کشتهشدن یکی از پاسداران خانه شریعتمداری، بیدرنگ به خانه شریعتمداری رفت و با محکوم کردن این حادثه و دستور برای پیگیری موضوع، همان روز در پیامی خطاب به ملت، بر ضرورت حفظ آرامش و احترام به علما تاکید کرد. با وجود اعلامیه شریعتمداری مبنی بر دخالت عناصر وابسته به [[امپریالیسم]] در ایجاد حوادث نامطلوب، و درخواست از مردم برای پرهیز از هر گونه تظاهرات، گروهی از عوامل حزب در تبریز، به بهانه طرفداری از وی اعلام تظاهرات کردند و ضمن اشغال برخی از مراکز دولتی، رادیو و تلویزیون و فرودگاه تبریز، شهر را به آشوب کشاندند.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | با این حال امامخمینی تلاش کرد این گروه را از آشوبهای خیابانی باز دارد؛ ازجمله در واقعۀ مشکوک کشتهشدن یکی از پاسداران خانه شریعتمداری، بیدرنگ به خانه شریعتمداری رفت و با محکوم کردن این حادثه و دستور برای پیگیری موضوع، همان روز در پیامی خطاب به ملت، بر ضرورت حفظ آرامش و احترام به علما تاکید کرد. با وجود اعلامیه شریعتمداری مبنی بر دخالت عناصر وابسته به [[امپریالیسم]] در ایجاد حوادث نامطلوب، و درخواست از مردم برای پرهیز از هر گونه تظاهرات، گروهی از عوامل حزب در تبریز، به بهانه طرفداری از وی اعلام تظاهرات کردند و ضمن اشغال برخی از مراکز دولتی، رادیو و تلویزیون و فرودگاه تبریز، شهر را به آشوب کشاندند.{{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} | ||
خط ۱٬۶۸۶: | خط ۱٬۶۸۶: | ||
امامخمینی اظهار امیدواری کرد اختلاف اصولی میان طلاب انقلابی و جامعه مدرسین نباشد. ایشان جامعه مدرسین را ستون محکم انقلاب در [[حوزههای علمیه]] نامید و شکست جامعه مدرسین و هر جناح از روحانیان انقلابی را موجب حاکمیت غیر روحانیان یا روحانیان وابسته به استکبار بر حوزه برشمرد. ایشان همچنین از جامعه مدرسین خواست، طلاب انقلابی و زجرکشیده را از خود بدانند و با آنان مشورت کنند؛ چنانکه از طلاب هم خواست، مدرسان طرفدار انقلاب را محترم بشمرند.{{ببینید|متن=ببینید|جامعه مدرسین حوزه علمیه قم}} | امامخمینی اظهار امیدواری کرد اختلاف اصولی میان طلاب انقلابی و جامعه مدرسین نباشد. ایشان جامعه مدرسین را ستون محکم انقلاب در [[حوزههای علمیه]] نامید و شکست جامعه مدرسین و هر جناح از روحانیان انقلابی را موجب حاکمیت غیر روحانیان یا روحانیان وابسته به استکبار بر حوزه برشمرد. ایشان همچنین از جامعه مدرسین خواست، طلاب انقلابی و زجرکشیده را از خود بدانند و با آنان مشورت کنند؛ چنانکه از طلاب هم خواست، مدرسان طرفدار انقلاب را محترم بشمرند.{{ببینید|متن=ببینید|جامعه مدرسین حوزه علمیه قم}} | ||
====مجمع روحانیون مبارز تهران==== | ====مجمع روحانیون مبارز تهران==== | ||
اعضای جامعه روحانیت بهرغم اشتراکات فراوان، برخی اختلافنظرها بهویژه درباره سیاستهای دولت [[میرحسین موسوی]] داشتند که گاهی منجر به درگیریهای سیاسی در درون تشکیلات میشد. تشدید اختلاف سلیقه درباره موضوعات مختلف داخلی و خارجی، همچنین نگرانی از غلبه تکصدایی در جامعه که میتوانست طرد و نفی تعداد زیادی از مردم و دلسردشدن آنها از روحانیت را در پی داشته باشد، موجب شد در آستانه سومین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] در سال ۱۳۶۶، گروهی از روحانیان مانند [[مهدی کروبی]]، [[سیدمحمد موسوی خوئینی]]، [[محمدرضا توسلی]] و [[سیدمحمد خاتمی]]، با آگاهی از موافقت امامخمینی، به انشعاب از [[جامعه روحانیت مبارز]] و تاسیس تشکیلات روحانی مستقل به نام «[[مجمع روحانیون مبارز]]» اقدام کنند.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | اعضای جامعه روحانیت بهرغم اشتراکات فراوان، برخی اختلافنظرها بهویژه درباره سیاستهای دولت [[میرحسین موسوی]] داشتند که گاهی منجر به درگیریهای سیاسی در درون تشکیلات میشد. تشدید اختلاف سلیقه درباره موضوعات مختلف داخلی و خارجی، همچنین نگرانی از غلبه تکصدایی در جامعه که میتوانست طرد و نفی تعداد زیادی از مردم و دلسردشدن آنها از روحانیت را در پی داشته باشد، موجب شد در آستانه سومین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] در سال ۱۳۶۶، گروهی از روحانیان مانند [[مهدی کروبی]]، [[سیدمحمد موسوی خوئینی|سیدمحمد موسوی خوئینی]]، [[محمدرضا توسلی]] و [[سیدمحمد خاتمی]]، با آگاهی از موافقت امامخمینی، به انشعاب از [[جامعه روحانیت مبارز]] و تاسیس تشکیلات روحانی مستقل به نام «[[مجمع روحانیون مبارز]]» اقدام کنند.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | ||
نگاهبانی از مبانی و معارف اسلام و نشر آن، زنده نگاهداشتن روحیه | نگاهبانی از مبانی و معارف اسلام و نشر آن، زنده نگاهداشتن روحیه استکبارستیزی، عنایت به اصول استوار جدال احسن در برابر مخالفان، تکیه بر [[اصل ولایت فقیه]]، نشر و تبیین اندیشهها و مواضع امامخمینی، ازجمله اهداف این تشکل اعلام شد. | ||
با توجه به برخی پرسشها که درباره درستی و نادرستی این انشعاب مطرح بود، امامخمینی در ۲۵ | با توجه به برخی پرسشها که درباره درستی و نادرستی این انشعاب مطرح بود، امامخمینی در ۲۵ فروردین ۱۳۶۷ در پاسخ به نامه اعضای مجمع روحانیون مبارز، ضمن موافقت با فعالیت آنان، انشعاب از یک تشکیلات و ایجاد تشکل جدید برای اظهار عقیده مستقل را به معنای اختلاف ندانست و با تعریف اختلاف به جنجال برای پیشبرد دیدگاهها، بر شناخت خود از روحانیون دستاندرکار و نبود اختلاف تاکید کرد و برای اعضای مجمع آرزوی توفیق کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | ||
امامخمینی همچنین در پاسخ به نامه [[محمدعلی انصاری]] که به «منشور برادری» شهرت یافته، با تایید شکلگیری دو جناح بر پایه اصول مورد وفاق، وجود دیدگاههای مختلف، هرچند مخالف در [[حکومت اسلامی]] را مادامی که زیربنایی نباشد، موجب آسیب به نظام و تهدید برای انقلاب ندانست و بر وحدت رویه و عمل تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | امامخمینی همچنین در پاسخ به نامه [[محمدعلی انصاری]] که به «منشور برادری» شهرت یافته، با تایید شکلگیری دو جناح بر پایه اصول مورد وفاق، وجود دیدگاههای مختلف، هرچند مخالف در [[حکومت اسلامی]] را مادامی که زیربنایی نباشد، موجب آسیب به نظام و تهدید برای انقلاب ندانست و بر وحدت رویه و عمل تاکید کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}} | ||
==نهادها و سازمانها== | ==نهادها و سازمانها== |