آداب و اسرار نماز: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


==تألیفات مرتبط با آداب نماز==
==تألیفات مرتبط با آداب نماز==
بیان اسرار و حکمت‌های عبادات به‌ویژه نماز، در میان اندیشمندان اسلامی رایج بوده است و علمای اخلاق و عرفان به مباحث تربیتی و حقایق باطنی نماز در آثار خود پرداخته و در این زمینه آثار مستقلی تالیف کرده یا در ضمن مباحث اخلاقی و عرفانی فصل‌هایی را به نماز اختصاص داده اند؛ مانند [[اسرار الصلاة شهید ثانی]]، [[اسرار الصلاة ابن‌فهد حلی]]، [[برهان العارفین]] (در آداب نماز) [[محمدتقی مجلسی]]، [[اسرار عبادات قاضی‌سعید قمی]]، [[اسرار الصلاة میرزاجواد ملکی تبریزی|اسرار الصلاة]] [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] و کتاب [[اسرار الصلاة ابن‌ترکه]] که در ضمن چهارده رساله فارسی آمده است.
بیان اسرار و حکمت‌های عبادات به‌ویژه نماز، در میان اندیشمندان اسلامی رایج بوده است و علمای اخلاق و عرفان به مباحث تربیتی و حقایق باطنی نماز در آثار خود پرداخته و در این زمینه آثار مستقلی تالیف کرده یا در ضمن مباحث اخلاقی و عرفانی فصل‌هایی را به نماز اختصاص داده اند؛ مانند اسرار الصلاة شهید ثانی، اسرار الصلاة ابن‌فهد حلی، برهان العارفین (در آداب نماز) [[محمدتقی مجلسی]]، اسرار عبادات [[قاضی‌سعید قمی]]، اسرار الصلاة [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] و کتاب اسرار الصلاة ابن‌ترکه که در ضمن چهارده رساله فارسی آمده است.
امام‌خمینی نیز با بهره‌گیری از میراث و سرمایه عرفانی ـ فلسفی خود و با توجه به متون دینی، به تفسیر عرفانیِ عبادات به‌ویژه نماز پرداخته است<ref>یزدان‌پناه، فروغ معرفت در اسرار خلافت و ولایت، ۱/۲۲۹.</ref> و در این زمینه به سبب اهمیت موضوع، دو اثر مستقل اخلاقی ـ عرفانیِ [[سرّ الصلاة]] و [[آداب الصلاة]] را تالیف کرده است. از ویژگی‌های خاص ایشان در این دو کتاب، تطبیق مبانی [[عرفان عملی]] و [[عرفان نظری|نظری]] با عبادات است. ایشان در این دو کتاب سرّ هر یک از اجزای عبادات را به زبان عرفان نظری و عملی و با استناد به آیات و [[روایات]] به‌تفصیل در همه اجزای نماز بیان کرده است و این تفصیل در آثار عرفانی دیگر دیده نمی‌شود و غالب عارفان اسرار نماز را به صورت پراکنده و مختصر بحث کرده اند.<ref>مقاله‌های آداب الصلاة؛ سرّ الصلاة.</ref>
امام‌خمینی نیز با بهره‌گیری از میراث و سرمایه عرفانی ـ فلسفی خود و با توجه به متون دینی، به تفسیر عرفانیِ عبادات به‌ویژه نماز پرداخته است<ref>یزدان‌پناه، فروغ معرفت در اسرار خلافت و ولایت، ۱/۲۲۹.</ref> و در این زمینه به سبب اهمیت موضوع، دو اثر مستقل اخلاقی ـ عرفانیِ [[سرّ الصلاة]] و [[آداب الصلاة]] را تالیف کرده است. از ویژگی‌های خاص ایشان در این دو کتاب، تطبیق مبانی [[عرفان عملی]] و نظری با عبادات است. ایشان در این دو کتاب سرّ هر یک از اجزای عبادات را به زبان عرفان نظری و عملی و با استناد به آیات و [[روایات]] به‌تفصیل در همه اجزای نماز بیان کرده است و این تفصیل در آثار عرفانی دیگر دیده نمی‌شود و غالب عارفان اسرار نماز را به صورت پراکنده و مختصر بحث کرده اند.<ref>مقاله‌های آداب الصلاة؛ سرّ الصلاة.</ref>
==شرایط و آداب ظاهری نماز==
==شرایط و آداب ظاهری نماز==


خط ۳۳: خط ۳۳:
==== خشوع====
==== خشوع====


خشوع در نماز از نشانه‌های [[ایمان]] است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴.</ref> و از درک‌کردن عظمت و هیبت [[جلال الهی|جلال]] و [[جمال الهی]] به دست می‌آید. این خشوع به سبب مختلف‌بودن قلوب اهل سلوک گوناگون است. برخی به سبب عشقی‌بودن قلوبشان متوجه جمال محبوب‌اند؛ بنابراین قهر و غلبه جمالِ محبوب، آنان را فرا گرفته و حالت خشوع به آنها دست می‌دهد؛ اما برخی دارای قلب خوفی و از مظاهر جلال‌اند، که خشوع آنان نیز خوفی خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳ - ۱۴.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|خضوع و خشوع}})
خشوع در نماز از نشانه‌های [[ایمان]] است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴.</ref> و از درک‌کردن عظمت و هیبت [[جلال الهی|جلال]] و جمال الهی به دست می‌آید. این خشوع به سبب مختلف‌بودن قلوب اهل سلوک گوناگون است. برخی به سبب عشقی‌بودن قلوبشان متوجه جمال محبوب‌اند؛ بنابراین قهر و غلبه جمالِ محبوب، آنان را فرا گرفته و حالت خشوع به آنها دست می‌دهد؛ اما برخی دارای قلب خوفی و از مظاهر جلال‌اند، که خشوع آنان نیز خوفی خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳ - ۱۴.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|خضوع و خشوع}})
====طمانینه====
====طمانینه====


انجام‌دادن عبادت با سکونت قلب و اطمینان خاطر، ازجمله آداب قلبی و باطنی نماز است و آن غیر از طمانینه اعضا و جوارح است که در فقه از شرایط نماز شمرده شده است. اگر عبادت با حال اضطراب و تزلزل خاطر به جا آورده شود، اثری از آن در ملکوت قلب حاصل نمی‌شود و همین سبب می‌شود عبادت به نشئه ملکوت بالا نرود و در عوالم بالاتر محفوظ نباشد و ممکن است در [[سکرات مرگ]] و اهوال و مصیبت‌های پس از مرگ، صورت آن از صفحه قلب محو و انسان با دست خالی در پیشگاه حق‌تعالی حاضر شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶ - ۱۷.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|طمانینه}})
انجام‌دادن عبادت با سکونت قلب و اطمینان خاطر، ازجمله آداب قلبی و باطنی نماز است و آن غیر از طمانینه اعضا و جوارح است که در فقه از شرایط نماز شمرده شده است. اگر عبادت با حال اضطراب و تزلزل خاطر به جا آورده شود، اثری از آن در ملکوت قلب حاصل نمی‌شود و همین سبب می‌شود عبادت به نشئه ملکوت بالا نرود و در عوالم بالاتر محفوظ نباشد و ممکن است در [[سکرات مرگ]] و اهوال و مصیبت‌های پس از مرگ، صورت آن از صفحه قلب محو و انسان با دست خالی در پیشگاه حق‌تعالی حاضر شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶ - ۱۷.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|طمأنینه}})
====محافظت از تصرفات شیطانی====
====محافظت از تصرفات شیطانی====


[[روح]] و [[قلب انسان]] همانند بدن او نیازمند غذایی متناسب با خود است که به واسطه آن رشد معنوی می‌یابد و ترقی می‌کند. غذای مناسب روح، حقایق و معارف الهی‌اند؛ چنان‌که غذای مناسب قلب، فضایل نفسانی و مناسک الهی هستند. حال اگر این غذاها از تصرفات شیطان و [[نفس اماره]] محافظت و خالص نشوند، افزون بر اینکه روح‌ها و قلب‌ها تربیت نمی‌شوند و به کمال خود نمی‌رسند، کاستی فاحشی در آنها به وجود می‌آید و ممکن است صاحب خود را در زمره شیاطین یا چهارپایان و درندگان وارد کنند. در این صورت آنچه باید مایه [[سعادت]]، سرمایه [[کمال انسان]] و رساننده او به مدارج عالی باشد، سبب راندن انسان به سوی [[شقاوت]] خواهد شد؛ چنان‌که عبادت برخی از اهل عبادت سبب ظلمانی‌شدن قلوب آنان و گرفتاری‌شان در [[عجب|عُجب]]، خودبینی، [[کبر]] و [[سوء ظن]] به بندگان خدا شده است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹ - ۲۲.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|قلب}})
[[روح]] و [[قلب انسان]] همانند بدن او نیازمند غذایی متناسب با خود است که به واسطه آن رشد معنوی می‌یابد و ترقی می‌کند. غذای مناسب روح، حقایق و معارف الهی‌اند؛ چنان‌که غذای مناسب قلب، فضایل نفسانی و مناسک الهی هستند. حال اگر این غذاها از تصرفات شیطان و [[نفس اماره]] محافظت و خالص نشوند، افزون بر اینکه روح‌ها و قلب‌ها تربیت نمی‌شوند و به کمال خود نمی‌رسند، کاستی فاحشی در آنها به وجود می‌آید و ممکن است صاحب خود را در زمره شیاطین یا چهارپایان و درندگان وارد کنند. در این صورت آنچه باید مایه [[سعادت]]، سرمایه [[کمال انسان]] و رساننده او به مدارج عالی باشد، سبب راندن انسان به سوی [[شقاوت]] خواهد شد؛ چنان‌که عبادت برخی از اهل عبادت سبب ظلمانی‌شدن قلوب آنان و گرفتاری‌شان در [[عجب|عُجب]]، خودبینی، [[تکبر|کبر]] و [[سوء ظن]] به بندگان خدا شده است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹ - ۲۲.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|قلب}})
====نشاط قلبی و انبساط خاطر====
====نشاط قلبی و انبساط خاطر====


خط ۵۰: خط ۵۰:
امام‌خمینی با استناد به روایات، [[حضور قلب]] را مغز عبادات می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۷؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۵.</ref> و ازجمله آدابی است که کلید کمال‌ها و دروازه سعادت‌هاست و بسیاری از آداب دیگر، مقدمه آن به حساب می‌آیند و عبادت بدون آن، روح<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱.</ref> و ارزش نخواهد داشت<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۶.</ref> و در نفس اثری بر جای نخواهد گذاشت. حضور قلب در نماز سبب قوی شدن اراده نفس و غلبه آن بر طبیعت و تسلیم‌شدن قوای طبیعت در برابر سلطنت نفس و در نتیجه تسلیم‌شدن قوای ظاهر و باطن در برابر اراده حق‌تعالی خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱ - ۳۳.</ref> ایشان برای حضور قلب خواص و مراتبی برشمرده و راه‌هایی برای رسیدن به آن ذکر کرده است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۰ - ۵۱؛ چهل حدیث، ۴۳۳ - ۴۳۷.</ref>
امام‌خمینی با استناد به روایات، [[حضور قلب]] را مغز عبادات می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۷؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۵.</ref> و ازجمله آدابی است که کلید کمال‌ها و دروازه سعادت‌هاست و بسیاری از آداب دیگر، مقدمه آن به حساب می‌آیند و عبادت بدون آن، روح<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱.</ref> و ارزش نخواهد داشت<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۶.</ref> و در نفس اثری بر جای نخواهد گذاشت. حضور قلب در نماز سبب قوی شدن اراده نفس و غلبه آن بر طبیعت و تسلیم‌شدن قوای طبیعت در برابر سلطنت نفس و در نتیجه تسلیم‌شدن قوای ظاهر و باطن در برابر اراده حق‌تعالی خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱ - ۳۳.</ref> ایشان برای حضور قلب خواص و مراتبی برشمرده و راه‌هایی برای رسیدن به آن ذکر کرده است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۰ - ۵۱؛ چهل حدیث، ۴۳۳ - ۴۳۷.</ref>
[[امام‌خمینی]] برای حضور قلب موانعی ذکر کرده است، ازجمله:
[[امام‌خمینی]] برای حضور قلب موانعی ذکر کرده است، ازجمله:
* [[حبّ دنیا]]: از آنجاکه انسان به حسب [[فطرت]] و جبلّت خود به هر چه علاقه پیدا کند، قلب متوجه آن می‌شود، تعلق و حب دنیا سبب آشفتگی خیال و توجه قلب به امور دنیا می‌گردد و این مانع حضور قلب و تفکر در محبوب است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۷.</ref>
* [[حب دنیا|حبّ دنیا]]: از آنجاکه انسان به حسب [[فطرت]] و جبلّت خود به هر چه علاقه پیدا کند، قلب متوجه آن می‌شود، تعلق و حب دنیا سبب آشفتگی خیال و توجه قلب به امور دنیا می‌گردد و این مانع حضور قلب و تفکر در محبوب است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۷.</ref>
* پریشانی و پراکندگی افکار: کثرت آنچه به قلب انسان وارد می‌شود، مانع حضور قلب است که این گاهی از راه حواس ظاهری است، به اینکه انسان به آنچه حواس ظاهری درک می‌کند، توجه کند؛ مانند اینکه گوش چیزی را بشنود یا چشم چیزی را ببیند، قلب متوجه آن می‌گردد و گاهی از راه حواس دیگر ادراک می‌کند که انتقال آن از راه خیال است و این مانع حضور قلب می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۲.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|قلب}})
* پریشانی و پراکندگی افکار: کثرت آنچه به قلب انسان وارد می‌شود، مانع حضور قلب است که این گاهی از راه حواس ظاهری است، به اینکه انسان به آنچه حواس ظاهری درک می‌کند، توجه کند؛ مانند اینکه گوش چیزی را بشنود یا چشم چیزی را ببیند، قلب متوجه آن می‌گردد و گاهی از راه حواس دیگر ادراک می‌کند که انتقال آن از راه خیال است و این مانع حضور قلب می‌شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۲.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|قلب}})
====طهارت و تقوای نفس====
====طهارت و تقوای نفس====
خط ۵۷: خط ۵۷:
* طهارت آلات و قوای ظاهری نفس از گناهان و نافرمانی حق‌تعالی؛
* طهارت آلات و قوای ظاهری نفس از گناهان و نافرمانی حق‌تعالی؛
* طهارت باطنی نفس از آلودگی‌ها، کدورت‌ها و اخلاق و ملکات فاسد و طهارت قلب از تعلق به غیر حق‌تعالی<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۵ - ۵۷.</ref>؛
* طهارت باطنی نفس از آلودگی‌ها، کدورت‌ها و اخلاق و ملکات فاسد و طهارت قلب از تعلق به غیر حق‌تعالی<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۵ - ۵۷.</ref>؛
* تطهیر نفس از اخلاق ناپسند، مانند کبر، [[حسد]]، [[غفلت]] و [[کسالت]]<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref>؛
* تطهیر نفس از اخلاق ناپسند، مانند کبر، [[حسد]]، [[غفلت]] و کسالت<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref>؛
* تطهیر قلب از توجه به غیر حق‌تعالی و توجه به خود. منشا این توجه، حبّ دنیا و حب نفس است؛
* تطهیر قلب از توجه به غیر حق‌تعالی و توجه به خود. منشا این توجه، حبّ دنیا و حب نفس است؛
* تطهیر نفس از [[جهالت]]؛ زیرا یکی از مهم‌ترین آلودگی‌های نفس، [[جهل مرکب]] و انکار اهل معرفت است که انسان را از پیمودن راه معرفت باز می‌دارد و نور فطرت و عشق را که مرکب عروج به مقامات است، در قلب خاموش می‌کند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۸ - ۵۹.</ref>
* تطهیر نفس از [[جهالت]]؛ زیرا یکی از مهم‌ترین آلودگی‌های نفس، [[جهل مرکب]] و انکار اهل معرفت است که انسان را از پیمودن راه معرفت باز می‌دارد و نور فطرت و عشق را که مرکب عروج به مقامات است، در قلب خاموش می‌کند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۸ - ۵۹.</ref>
خط ۶۳: خط ۶۳:


نماز همانند عبادات دیگر علاوه بر آداب ظاهری که مربوط به حیطه شریعت است، دارای اسرار باطنی است که مربوط به حیطه طریقت و حقیقت است. از این‌رو نماز یک معجون سه‌لایه است و کامل‌ترین نماز آن است که غیر از احکام شریعت، لایه‌های باطنی را نیز دارا باشد.<ref>آملی، تفسیر المحیط، ۴/۱۵۰ - ۱۷۳.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|شریعت، طریقت و حقیقت}}) از این‌رو نماز همانند دیگر عبادات، اسرار نهفته بسیاری دارد که گاهی در مجموعه ارکان، اعمال و اذکار مطرح است و ‌گاهی در هر کدام از آنها به طور مستقل وجود دارد<ref>جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ‌۱۳.</ref>؛ برای مثال اهل معرفت برای [[وضو]] و [[طهارت]] اسراری ذکر کرده اند؛ چنان‌که حقیقت وضو را طهارت سرّ از مشاهده غیر مطلقاً<ref>آملی، انوار الحقیقه، ۴۱۹.</ref> و سرّ شستن صورت را پاک‌کردن حواس ظاهری از امور دنیایی، سرّ شستن دو دست را پاکیزگی آن از امیال شهوانی، سرّ مسح سر را تطهیر قوه تفکر و اندیشه از امور دنیایی و سرّ مسح پا را پاک‌کردن وسایل رسیدن به خواست‌های طبیعی و مادی دانسته اند.<ref>شهید ثانی، اسرار الصلاة، ۹۳ ۹۴؛ جوادی آملی، حکمت عبادات، ۸۹.</ref>
نماز همانند عبادات دیگر علاوه بر آداب ظاهری که مربوط به حیطه شریعت است، دارای اسرار باطنی است که مربوط به حیطه طریقت و حقیقت است. از این‌رو نماز یک معجون سه‌لایه است و کامل‌ترین نماز آن است که غیر از احکام شریعت، لایه‌های باطنی را نیز دارا باشد.<ref>آملی، تفسیر المحیط، ۴/۱۵۰ - ۱۷۳.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|شریعت، طریقت و حقیقت}}) از این‌رو نماز همانند دیگر عبادات، اسرار نهفته بسیاری دارد که گاهی در مجموعه ارکان، اعمال و اذکار مطرح است و ‌گاهی در هر کدام از آنها به طور مستقل وجود دارد<ref>جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ‌۱۳.</ref>؛ برای مثال اهل معرفت برای [[وضو]] و [[طهارت]] اسراری ذکر کرده اند؛ چنان‌که حقیقت وضو را طهارت سرّ از مشاهده غیر مطلقاً<ref>آملی، انوار الحقیقه، ۴۱۹.</ref> و سرّ شستن صورت را پاک‌کردن حواس ظاهری از امور دنیایی، سرّ شستن دو دست را پاکیزگی آن از امیال شهوانی، سرّ مسح سر را تطهیر قوه تفکر و اندیشه از امور دنیایی و سرّ مسح پا را پاک‌کردن وسایل رسیدن به خواست‌های طبیعی و مادی دانسته اند.<ref>شهید ثانی، اسرار الصلاة، ۹۳ ۹۴؛ جوادی آملی، حکمت عبادات، ۸۹.</ref>
امام‌خمینی نیز در باب اسرار نماز با تفصیل سخن گفته و معتقد است نماز و عبادت [[پیامبر(ص)]] در [[شب معراج]] در واقع نقشه تجلیات حق است و چگونگی حرکت اعضای بدن به هنگام [[رکوع]] و سجود و قیام و قعود ‌تابع چگونگی ظهور جمال محبوب است.؛ چنان‌که [[قیام]]، رکوع و سجود در حقیقت تمثّل عینی تجلیات حق بر قلب پیامبر(ص) در شب معراج بوده است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۱.</ref> به عقیده ایشان برای نماز در هر یک از مقدمات، اجزا و شرایط آن اسرار فراوانی وجود دارد. ایشان نماز را از بعد عرفانی سفر از خلق به حق، از کثرت به وحدت و از ناسوت تا فنای مطلق و فنای از فنا می‌داند<ref>جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ۲۸.</ref> و سرّ اجمالی نماز [[اهل معرفت]] و اهل‌الله را حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و رسیدن به مقام فنای ذاتی می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، سر ّالصلاة، ۱۴.</ref> به اعتقاد ایشان بنیادی‌ترین اجزای نماز سه جزء هستند و دیگر اعمال از مقدمات آنها به‌ شمار می‌روند: قیام، رکوع، سجود. در نگاه اهل معرفت این سه، اشاره به توحید سه‌گانه [[توحید افعالی|افعالی]]، [[توحید صفاتی|صفاتی]] و [[توحید ذاتی|ذاتی]] است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۰.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|اسرار عبادت}})
امام‌خمینی نیز در باب اسرار نماز با تفصیل سخن گفته و معتقد است نماز و عبادت [[پیامبر(ص)]] در [[شب معراج]] در واقع نقشه تجلیات حق است و چگونگی حرکت اعضای بدن به هنگام [[رکوع]] و سجود و قیام و قعود ‌تابع چگونگی ظهور جمال محبوب است.؛ چنان‌که [[قیام]]، رکوع و سجود در حقیقت تمثّل عینی تجلیات حق بر قلب پیامبر(ص) در شب معراج بوده است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۱.</ref> به عقیده ایشان برای نماز در هر یک از مقدمات، اجزا و شرایط آن اسرار فراوانی وجود دارد. ایشان نماز را از بعد عرفانی سفر از خلق به حق، از کثرت به وحدت و از ناسوت تا فنای مطلق و فنای از فنا می‌داند<ref>جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ۲۸.</ref> و سرّ اجمالی نماز [[اهل معرفت]] و اهل‌الله را حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و رسیدن به مقام فنای ذاتی می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، سر ّالصلاة، ۱۴.</ref> به اعتقاد ایشان بنیادی‌ترین اجزای نماز سه جزء هستند و دیگر اعمال از مقدمات آنها به‌ شمار می‌روند: قیام، رکوع، سجود. در نگاه اهل معرفت این سه، اشاره به توحید سه‌گانه افعالی، صفاتی و ذاتی است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۰.</ref> ({{ببینید|متن=ببینید|اسرار عبادت}})
از سخنان امام‌خمینی استفاده می‌شود که مهم‌ترین ارکان سیر معنوی دو رکن‌اند که یکی در طهارت حاصل می‌شود و سرّ آن [[تخلیه]] است و دیگر در نماز حاصل می‌شود که سرّ آن [[تجلیه]] است.<ref>جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ۲۲ ۲۳.</ref> امام‌خمینی برای هر یک از اجزا و شرایط نماز اسرار و آدابی‌ بیان کرده است، ازجمله:
از سخنان امام‌خمینی استفاده می‌شود که مهم‌ترین ارکان سیر معنوی دو رکن‌اند که یکی در طهارت حاصل می‌شود و سرّ آن [[تخلیه]] است و دیگر در نماز حاصل می‌شود که سرّ آن [[تجلیه]] است.<ref>جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ۲۲ ۲۳.</ref> امام‌خمینی برای هر یک از اجزا و شرایط نماز اسرار و آدابی‌ بیان کرده است، ازجمله:
===طهارت===
===طهارت===
خط ۷۰: خط ۷۰:
امام‌خمینی برای طهارت به لحاظ مراتب و درجات قرب به حق‌تعالی نیز مراتبی ذکر می‌کند مانند:
امام‌خمینی برای طهارت به لحاظ مراتب و درجات قرب به حق‌تعالی نیز مراتبی ذکر می‌کند مانند:
* طهارت اهل ایمان که تطهیر ظاهر از گناهان، و رهاکردن شهوت‌ها و [[غضب]] است.
* طهارت اهل ایمان که تطهیر ظاهر از گناهان، و رهاکردن شهوت‌ها و [[غضب]] است.
* طهارت اهل باطن که تنزیه از آلودگی‌های معنوی و [[اخلاق ذمیمه]] است.
* طهارت اهل باطن که تنزیه از آلودگی‌های معنوی و اخلاق ذمیمه است.
* طهارت اصحاب حقیقت که تنزیه از وسوسه‌های شیطانی و افکار باطل است.
* طهارت اصحاب حقیقت که تنزیه از وسوسه‌های شیطانی و افکار باطل است.
* طهارت ارباب قلوب که تطهیر از [[تلوین]]، تغییر در احوال و مقامات و محجوب‌شدن به علوم رسمی است.
* طهارت ارباب قلوب که تطهیر از تلوین، تغییر در احوال و مقامات و محجوب‌شدن به علوم رسمی است.
* طهارت اصحاب سرّ که تنزیه از محجوب‌شدن از مشاهدات است.
* طهارت اصحاب سرّ که تنزیه از محجوب‌شدن از مشاهدات است.
* طهارت اصحاب محبت و مجذوبان که تنزیه از توجه به غیر حق‌تعالی و تطهیر از حجاب‌های خلقی است.
* طهارت اصحاب محبت و مجذوبان که تنزیه از توجه به غیر حق‌تعالی و تطهیر از حجاب‌های خلقی است.
خط ۹۱: خط ۹۱:
===استقبال===
===استقبال===


توجه قلب به قبله حقیقی و توجه‌نکردن به جهات متفرق و کثرات، سرّ رو به قبله‌بودن است و لازم است سالک توجه خود را به قبله حقیقی معطوف کند که این مطابق فطرت جبلی اوست؛ زیرا این فطرت متوجه کمال مطلق است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۱۵ ۱۱۸.</ref> و توجه به [[قبله]] در نماز اولیای الهی، ظهور سرّ احدیت حق‌تعالی در بدن است؛ زیرا به سرّ وجودی خود، [[احدیت غیبی]] حق‌تعالی را شهود می‌کنند و سرّ آیه «لا شَرْقِیةٍ وَ لا غَرْبِیةٍ»<ref>نور، ۳۵.</ref> را درک و در مرحله اَخفای نفس، به احدیت جمع اسمای ذاتیه توجه می‌کنند<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۵ - ۶۶.</ref>؛ البته اهل معرفت حق‌تعالی را به مکان خاصی محدود نمی‌کنند و جمال محبوب را در همه جهات و مکان‌ها مشاهده می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۵ - ۶۶.</ref>
توجه قلب به قبله حقیقی و توجه‌نکردن به جهات متفرق و کثرات، سرّ رو به قبله‌بودن است و لازم است سالک توجه خود را به قبله حقیقی معطوف کند که این مطابق فطرت جبلی اوست؛ زیرا این فطرت متوجه کمال مطلق است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۱۵ ۱۱۸.</ref> و توجه به [[قبله]] در نماز اولیای الهی، ظهور سرّ احدیت حق‌تعالی در بدن است؛ زیرا به سرّ وجودی خود، احدیت غیبی حق‌تعالی را شهود می‌کنند و سرّ آیه «لا شَرْقِیةٍ وَ لا غَرْبِیةٍ»<ref>نور، ۳۵.</ref> را درک و در مرحله اَخفای نفس، به احدیت جمع اسمای ذاتیه توجه می‌کنند<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۵ - ۶۶.</ref>؛ البته اهل معرفت حق‌تعالی را به مکان خاصی محدود نمی‌کنند و جمال محبوب را در همه جهات و مکان‌ها مشاهده می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۵ - ۶۶.</ref>
===اذان و اقامه===
===اذان و اقامه===


سرّ [[اذان و اقامه]]، چنان‌که [[امام‌خمینی]] گفته است اعلام حضور قوای ظاهر و باطن نفس، برای حضور و حاضرکردن آنها در محضر ربوبیت و برای ثنای ذات مقدس حق است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲ و ۱۲۵.</ref> نمازگزار با تکبیرهای نخستین، ناتوانی موجودات را از قیام به ثنای حق‌تعالی اعلان می‌کند و با نفی [[الوهیت ذاتیه]] و [[الوهیت فعلیه|فعلیه]] از غیر حق‌تعالی و انحصار آن در ذات حق، استحقاق هر گونه [[حمد]] و ثنا را از غیر او نفی می‌کند و تنها او را سزاوار ثنا و حمد می‌شمارد و با شهادت به رسالت [[پیامبر(ص)]] به آن مقام در سلوک الهی توسل می‌جوید.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۷ - ۶۸.</ref> شهادت به مقام ولایت نیز در درون شهادت به مقام رسالت نهفته است؛ زیرا ولایتْ باطن رسالت است؛ از این جهت مقام ولایت نیز در این سیر او را همراهی می‌کند، بلکه در برخی روایات ولایت [[امیرمؤمنان(ع)]] بر نماز مؤمنان تطبیق شده است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۸.</ref> ادب اذان و اقامه این است که سالک باید در تمام بخش‌های اذان و اقامه به قلب خود عظمت محضر و حضور را بفهماند و ذلت و عجز خود را در نظر آورد تا خوف و خشیت برای او حاصل شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref>
سرّ [[اذان و اقامه]]، چنان‌که [[امام‌خمینی]] گفته است اعلام حضور قوای ظاهر و باطن نفس، برای حضور و حاضرکردن آنها در محضر ربوبیت و برای ثنای ذات مقدس حق است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲ و ۱۲۵.</ref> نمازگزار با تکبیرهای نخستین، ناتوانی موجودات را از قیام به ثنای حق‌تعالی اعلان می‌کند و با نفی الوهیت ذاتیه و [[الوهیت فعلیه|فعلیه]] از غیر حق‌تعالی و انحصار آن در ذات حق، استحقاق هر گونه [[حمد]] و ثنا را از غیر او نفی می‌کند و تنها او را سزاوار ثنا و حمد می‌شمارد و با شهادت به رسالت [[پیامبر(ص)]] به آن مقام در سلوک الهی توسل می‌جوید.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۷ - ۶۸.</ref> شهادت به مقام ولایت نیز در درون شهادت به مقام رسالت نهفته است؛ زیرا ولایتْ باطن رسالت است؛ از این جهت مقام ولایت نیز در این سیر او را همراهی می‌کند، بلکه در برخی روایات ولایت [[امیرمؤمنان(ع)]] بر نماز مؤمنان تطبیق شده است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۸.</ref> ادب اذان و اقامه این است که سالک باید در تمام بخش‌های اذان و اقامه به قلب خود عظمت محضر و حضور را بفهماند و ذلت و عجز خود را در نظر آورد تا خوف و خشیت برای او حاصل شود.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref>
===قیام===
===قیام===


خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
* رکوع خاصه، خروج از منزل قیام به امر الهی و استقامت در خدمت است که در آن نوعی دعوای انانیت است؛
* رکوع خاصه، خروج از منزل قیام به امر الهی و استقامت در خدمت است که در آن نوعی دعوای انانیت است؛
* رکوع اهل محبت، خروج از منزل خیانت و جنایت و دخول در منزل ذلت و افتخار است که منزل متوسطین است؛
* رکوع اهل محبت، خروج از منزل خیانت و جنایت و دخول در منزل ذلت و افتخار است که منزل متوسطین است؛
* رکوع اصحاب قلوب، خروج از منزل «قیام لله» به مقام «قیام بالله» و خروج از مشاهده قیومیت به مشاهده انوار عظمت حق‌تعالی و خروج از مقام توحید افعالی به مرتبه [[توحید اسمائی]] است<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۴.</ref> و ادب آن این است که پیش از آن تکبیر گفته شود و مقام عظمت و جلال حق را در نظر آورد و مقام عجز و فقر خود را مد نظر قرار دهد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۸.</ref>
* رکوع اصحاب قلوب، خروج از منزل «قیام لله» به مقام «قیام بالله» و خروج از مشاهده قیومیت به مشاهده انوار عظمت حق‌تعالی و خروج از مقام توحید افعالی به مرتبه توحید اسمائی است<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۴.</ref> و ادب آن این است که پیش از آن تکبیر گفته شود و مقام عظمت و جلال حق را در نظر آورد و مقام عجز و فقر خود را مد نظر قرار دهد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۸.</ref>
===سجود===
===سجود===


خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
===تشهد===
===تشهد===


سرّ [[تشهد]] خروج از فنا به بقا پس از سجده و خروج از وحدت به کثرت و رسیدن به توحید حقیقی در شهادت به وحدانیت حق‌تعالی است که با سالکان از اول تا آخر نماز همراه است و در این نیز سرّی است به اینکه حق‌تعالی اول و آخر است و این از مقامات ولایت است. شهادت به نبوت در حقیقت طلب دستگیری نبی خاتم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و ولی مطلق در این معراج سلوکی است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۲ - ۳۶۳.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی شهادت در آغاز نماز در اذان و اقامه و شهادت در تشهد متفاوت است؛ زیرا شهادت در آغاز، شهادت پیش از سلوک و شهادتی تعبدی و تعقلی است؛ اما شهادت در تشهد پس از سلوک و پس از رجوع و از روی تحقق به [[مقام توحید]] و تمکن است و ادعای رجوع به کثرت، بدون محجوب‌ماندن از وحدت است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۲ - ۳۶۳.</ref> و ادب آن سریان این شهادت در [[قلب]] است تا این شهادت تنها به زبان نباشد و قلب را متذکر و عابد کند و وقتی عبادت به قلب رسید، تمام قوای ظاهر و باطن، قیام به [[عبودیت]] می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۱۰ - ۱۱۱.</ref>
سرّ [[تشهد]] خروج از فنا به بقا پس از سجده و خروج از وحدت به کثرت و رسیدن به توحید حقیقی در شهادت به وحدانیت حق‌تعالی است که با سالکان از اول تا آخر نماز همراه است و در این نیز سرّی است به اینکه حق‌تعالی اول و آخر است و این از مقامات ولایت است. شهادت به نبوت در حقیقت طلب دستگیری نبی خاتم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و ولی مطلق در این معراج سلوکی است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۲ - ۳۶۳.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی شهادت در آغاز نماز در اذان و اقامه و شهادت در تشهد متفاوت است؛ زیرا شهادت در آغاز، شهادت پیش از سلوک و شهادتی تعبدی و تعقلی است؛ اما شهادت در تشهد پس از سلوک و پس از رجوع و از روی تحقق به [[توحید (عرفان)|مقام توحید]] و تمکن است و ادعای رجوع به کثرت، بدون محجوب‌ماندن از وحدت است<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۲ - ۳۶۳.</ref> و ادب آن سریان این شهادت در [[قلب]] است تا این شهادت تنها به زبان نباشد و قلب را متذکر و عابد کند و وقتی عبادت به قلب رسید، تمام قوای ظاهر و باطن، قیام به [[عبودیت]] می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۱۰ - ۱۱۱.</ref>
===سلام===
===سلام===


۲۱٬۱۶۰

ویرایش