آداب و اسرار نماز

از ویکی امام خمینی

آداب و اسرار نماز، آداب و حقایق باطنی نماز.

امام‌خمینی افزون بر جنبه‌های فقهی، به ابعاد عرفانی و آداب و اسرار نماز نیز به فراوانی پرداخته است و  در این زمینه به سبب اهمیت موضوع، دو اثر مستقل اخلاقی ـ عرفانیِ سرّ الصلاة و آداب الصلاة را تألیف کرده است. از دیدگاه امام‌خمینی نماز دارای آداب و شرایط کلی باطنی است که عبارت‌اند از:

توجه به عزت ربوبیت و ذلت عبودیت؛ خشوع، طمانینه، محافظت از تصرفات شیطانی، نشاط قلبی و انبساط خاطر، تفهیم به قلب و طهارت و تقوای نفس.

از نظر امام اسرار نهفته در نماز گاهی در مجموعه ارکان، اعمال و اذکار مطرح است و ‌گاهی در هر کدام از آنها به طور مستقل وجود دارد، لذا ایشان برای هر یک از اجزا و شرایط نماز نیز اسرار و آدابی‌ بیان کرده است. ازجمله امام‌خمینی سرّ طهارت اعضای ظاهری را اظهار و اعلام تطهیر باطن از نجاسات درونی و نشان‌دهنده طهارت روحی و قلبی می‌داند. در نگاه ایشان نمازگزار با انجام وضو و غسل در واقع تطهیر قلب و باطن خود را از ناپاکی‌های معنوی در محضر خداوند به نمایش می‌گذارد و همچنان‌که آب سبب حیات در عالم طبیعت است، برای نمازگزار طهور است و سبب حیات باطنی، قلبی و سرّی او می‌شود.

معنای لغوی و اصطلاحی آداب

آداب جمع «ادب»، به معنای مراعات حسن اخلاق[۱] و ریاضت نفس است که انسان به کمک آن به فضیلتی می‌رسد.[۲] این واژه همچنین برای امتیاز و شایستگی شخص یا چیزی به کار می‌رود.[۳] اسرار جمع «سرّ» به معنای چیزی است که پنهان و پوشیده است.[۴] آداب به معنای عام معرفت و عمل به چیزهایی است که انسان را از انواع خطاها مصون می‌کند؛ مانند ادب قضاوت که التزام به عدالت و رفع ظلم است[۵] و در اصطلاح عرفانی سلوک طریق وسط، بدون افراط و تفریط و غلو و جفاست[۶] و در اصطلاح صوفیه جمع‌کردن خصلت‌های نیکوست.[۷] اسرار در اصطلاح عرفانی و اخلاقی حقیقت یک شیء[۸] و لطایف حکمت الهی در آن شیء[۹] است.

آداب نیایش در اسلام و دیگر ادیان

امام‌خمینی «آداب» را افعال و اعمالی می‌داند که مراعات‌‌نکردن آنها موجب باطل‌شدن عمل یا نقص در ظاهر یا باطن آن می‌شود[۱۰] و «اسرار» را رمزها و حقایقی باطنی می‌داند که در عمل وجود دارند و توجه به آنها سبب دستیابی به مقصود اصلی عمل می‌شود.[۱۱] نماز نیز نیایش خاصی به پیشگاه خداوند است که در همه ادیان الهی وجود داشته و در اسلام دارای احکام و آداب ویژه‌ای است. ( (ببینید: نماز))

پیشینه

نماز در همه ادیان الهی وجود داشته[۱۲] و در هر دینی آداب و شرایط خاصی برای برگزاری آن ذکر شده است. یهود هنگام نماز و نیایش به سوی بیت‌المقدس روی می‌آورند و در کنار دیواری که رو به بیت‌المقدس قرار دارد و قوس کنیسه بر آن قرار می‌گیرد، عبادت می‌کنند. این قوس شبیه به قفس یا کمدی است که پشت پرده قرار دارد و طومارهای تورات در آنجا نگهداری می‌شود و این قوس را به صورت یک کانون نیایش درمی‌آورد.[۱۳] مسیحیان در کلیساهای خود کتاب‌های مخصوصی برای نماز دارند و باید بر اساس آنچه در آن نوشته شده، نماز بگذارند. این نماز به صورت گروهی و انفرادی، در کلیسا و خانه برگزار می‌شود و مخصوص زمان و مکان خاصی نیست؛ هرچند بهتر است در اوقات مخصوص به ‌جا آورده شود. طولانی‌ترین نمازی که به حضرت مسیح(ع) نسبت می‌دهند، نماز در شب آخر است که با شاگردان خود به جا آورد.[۱۴] ( (ببینید: نماز)) در اسلام نیز نماز دارای آداب و شرایط خاصی است که برخی از آنها مربوط به ظاهر عبادت و برخی مربوط به باطن آن است. در قرآن کریم بر محافظت بر نماز در اوقات معین و برگزاری آن تاکید[۱۵] و از برپایی آن در حال مستی نهی شده است[۱۶] که برخی آن را به غفلت و مستی دنیا نیز تفسیر کرده اند.[۱۷] در برخی روایات نیز به بسیاری از آداب و اسرار نماز اشاره شده است.[۱۸] آداب و شرایط ظاهری نماز در علم فقه و آداب و شرایط باطنی آن در علم اخلاق و عرفان بررسی و بیان می‌شود.

تألیفات مرتبط با آداب نماز

بیان اسرار و حکمت‌های عبادات به‌ویژه نماز، در میان اندیشمندان اسلامی رایج بوده است و علمای اخلاق و عرفان به مباحث تربیتی و حقایق باطنی نماز در آثار خود پرداخته و در این زمینه آثار مستقلی تالیف کرده یا در ضمن مباحث اخلاقی و عرفانی فصل‌هایی را به نماز اختصاص داده اند؛ مانند اسرار الصلاة شهید ثانی، اسرار الصلاة ابن‌فهد حلی، برهان العارفین (در آداب نماز) محمدتقی مجلسی، اسرار عبادات قاضی‌سعید قمی، اسرار الصلاة میرزاجواد ملکی تبریزی و کتاب اسرار الصلاة ابن‌ترکه که در ضمن چهارده رساله فارسی آمده است. امام‌خمینی نیز با بهره‌گیری از میراث و سرمایه عرفانی ـ فلسفی خود و با توجه به متون دینی، به تفسیر عرفانیِ عبادات به‌ویژه نماز پرداخته است[۱۹] و در این زمینه به سبب اهمیت موضوع، دو اثر مستقل اخلاقی ـ عرفانیِ سرّ الصلاة و آداب الصلاة را تالیف کرده است. از ویژگی‌های خاص ایشان در این دو کتاب، تطبیق مبانی عرفان عملی و نظری با عبادات است. ایشان در این دو کتاب سرّ هر یک از اجزای عبادات را به زبان عرفان نظری و عملی و با استناد به آیات و روایات به‌تفصیل در همه اجزای نماز بیان کرده است و این تفصیل در آثار عرفانی دیگر دیده نمی‌شود و غالب عارفان اسرار نماز را به صورت پراکنده و مختصر بحث کرده اند.[۲۰]

شرایط و آداب ظاهری نماز

نماز شرایطی دارد که برخی از آنها مربوط به صورت و ظاهر نماز و شرط صحت آن است مانند:

  • طهارت و پوشاندن بدن[۲۱]؛
  • رو به قبله بودن[۲۲]؛
  • ستر و پوشیده‌بودن[۲۳]؛
  • مباح‌بودن مکان[۲۴]؛
  • طمانینه در حال ذکر.[۲۵] برخی دیگر از شرایط، مربوط به باطن نماز و شرط قبولی و کمال آن‌اند، [۲۶] مانند حفظ قلب از خواطر و عوارض و خضوع و خشوع آن.[۲۷]

نماز همچنین دارای مستحبات و آداب ظاهری است، مانند:

  • استفاده از عطر؛
  • پوشیدن لباس تمیز؛
  • انگشتر به دست‌کردن.[۲۸] البته هر یک از افعال نماز نیز برای خود آداب و سنت‌هایی دارند؛ ازجمله آداب تکبیر، بلندکردن دست و تکبیرات هفت‌گانه، [۲۹] از مستحبات رکوع صاف‌نگه‌داشتن کمر و کشیدن گردن[۳۰] و از مستحبات سجده بلند‌کردن آرنج از زمین و نهادن بینی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است.[۳۱]

شرایط و آداب باطنی نماز

امام‌خمینی مانند دیگر اندیشمندان اسلامی[۳۲] برای نماز به غیر از این صورت ظاهری، باطنی قائل است که دارای آداب و شرایط خاصی است و مراعات‌نکردن آنها موجب باطل‌شدن نماز یا نقص در صورت معنوی آن خواهد شد[۳۳]؛ چنان‌که رعایت آن سبب می‌شود که نماز دارای روح ملکوتی شود و برای شخص نمازگزار از اسرار نماز، بهره و نصیبی حاصل شود. رعایت این آداب شرط حصول حقیقت است و این امر موافق آیات، [۳۴] روایات[۳۵] و مشاهدات اهل سلوک است.[۳۶] از دیدگاه امام‌خمینی نماز دارای آداب و شرایط کلی باطنی است که عبارت اند از:

توجه به عزت ربوبیت و ذلت عبودیت

نمازگزار هر اندازه به مقام ذلت خود در برابر عزت پروردگار پی ببرد و آن را مد نظر قرار دهد، از خود غافل می‌شود و عبادتش روحانی‌تر و دارای روح قوی‌تری خواهد شد. این دو اصل در تمام عبادات به‌ویژه در نماز که در میان عبادات سمت جامعیت دارد، وجود دارد[۳۷]؛ البته این دو اصل خود مراتبی دارند. مرتبه‌ای از آن با سلوک علمی و برهان فلسفی ثابت می‌شود و مرتبه دیگر، رساندن آنچه با برهان علمی به دست آمده، به قلب است که سبب حصول ایمان به حقایق می‌شود.[۳۸] ( (ببینید: عبادت))

خشوع

خشوع در نماز از نشانه‌های ایمان است[۳۹] و از درک‌کردن عظمت و هیبت جلال و جمال الهی به دست می‌آید. این خشوع به سبب مختلف‌بودن قلوب اهل سلوک گوناگون است. برخی به سبب عشقی‌بودن قلوبشان متوجه جمال محبوب‌اند؛ بنابراین قهر و غلبه جمالِ محبوب، آنان را فرا گرفته و حالت خشوع به آنها دست می‌دهد؛ اما برخی دارای قلب خوفی و از مظاهر جلال‌اند، که خشوع آنان نیز خوفی خواهد بود.[۴۰] ( (ببینید: خضوع و خشوع))

طمانینه

انجام‌دادن عبادت با سکونت قلب و اطمینان خاطر، ازجمله آداب قلبی و باطنی نماز است و آن غیر از طمانینه اعضا و جوارح است که در فقه از شرایط نماز شمرده شده است. اگر عبادت با حال اضطراب و تزلزل خاطر به جا آورده شود، اثری از آن در ملکوت قلب حاصل نمی‌شود و همین سبب می‌شود عبادت به نشئه ملکوت بالا نرود و در عوالم بالاتر محفوظ نباشد و ممکن است در سکرات مرگ و اهوال و مصیبت‌های پس از مرگ، صورت آن از صفحه قلب محو و انسان با دست خالی در پیشگاه حق‌تعالی حاضر شود.[۴۱] ( (ببینید: طمأنینه))

محافظت از تصرفات شیطانی

روح و قلب انسان همانند بدن او نیازمند غذایی متناسب با خود است که به واسطه آن رشد معنوی می‌یابد و ترقی می‌کند. غذای مناسب روح، حقایق و معارف الهی‌اند؛ چنان‌که غذای مناسب قلب، فضایل نفسانی و مناسک الهی هستند. حال اگر این غذاها از تصرفات شیطان و نفس اماره محافظت و خالص نشوند، افزون بر اینکه روح‌ها و قلب‌ها تربیت نمی‌شوند و به کمال خود نمی‌رسند، کاستی فاحشی در آنها به وجود می‌آید و ممکن است صاحب خود را در زمره شیاطین یا چهارپایان و درندگان وارد کنند. در این صورت آنچه باید مایه سعادت، سرمایه کمال انسان و رساننده او به مدارج عالی باشد، سبب راندن انسان به سوی شقاوت خواهد شد؛ چنان‌که عبادت برخی از اهل عبادت سبب ظلمانی‌شدن قلوب آنان و گرفتاری‌شان در عُجب، خودبینی، کبر و سوء ظن به بندگان خدا شده است.[۴۲] ( (ببینید: قلب))

نشاط قلبی و انبساط خاطر

انس به حق‌تعالی و ذکر او که به واسطه نشاط و اشتیاق به عبادت حاصل می‌شود، از امور بسیار مهمی است که اهل معرفت به آن توجه ویژه کرده اند؛ اما کسالت و پشت‌کردن نفس در هنگام عبادت، سبب منزجرشدن نفس و به زحمت افتادن و تنفر طبع از آن می‌شود و ممکن است سبب انصراف از ذکر حق شود.[۴۳] ( (ببینید: ذکر))

تفهیم به قلب

ازجمله آداب قلبی عبادات به‌ویژه عبادات ذکری، تفهیم است؛ به اینکه هر یک از ذکرها، وردها و حقایق اسرار عبادات را با کمال دقت به قلب که در آغاز همچون طفلی زبان باز نکرده است، آموزش دهد و در هر مرتبه‌ای از کمال است، حقیقتی را که ادراک کرده به قلب بفهماند. اگر شخص اهل فهم معانی قرآن و ذکرها نیست و از اسرار عبادات بی‌بهره است، معانی اجمالی را به قلب آموزش دهد، به همین اندازه که عبادات، اطاعت و فرمانبرداری حق‌تعالی است و اگر اهل فهم معانی ظاهری آنهاست، مانند وعد و وعید و امر و نهی، همان معانی ظاهری را آموزش دهد. همچنین اگر حقیقتی از حقایق معارف یا سرّی از اسرار عبادات برای او کشف شده، همان را به قلب تفهیم کند تا قلب ذاکر و متذکر شود.[۴۴] ( (ببینید: اسرار عبادت))

حضور قلب

امام‌خمینی با استناد به روایات، حضور قلب را مغز عبادات می‌داند[۴۵] و ازجمله آدابی است که کلید کمال‌ها و دروازه سعادت‌هاست و بسیاری از آداب دیگر، مقدمه آن به حساب می‌آیند و عبادت بدون آن، روح[۴۶] و ارزش نخواهد داشت[۴۷] و در نفس اثری بر جای نخواهد گذاشت. حضور قلب در نماز سبب قوی شدن اراده نفس و غلبه آن بر طبیعت و تسلیم‌شدن قوای طبیعت در برابر سلطنت نفس و در نتیجه تسلیم‌شدن قوای ظاهر و باطن در برابر اراده حق‌تعالی خواهد شد.[۴۸] ایشان برای حضور قلب خواص و مراتبی برشمرده و راه‌هایی برای رسیدن به آن ذکر کرده است.[۴۹] امام‌خمینی برای حضور قلب موانعی ذکر کرده است، ازجمله:

  • حبّ دنیا: از آنجاکه انسان به حسب فطرت و جبلّت خود به هر چه علاقه پیدا کند، قلب متوجه آن می‌شود، تعلق و حب دنیا سبب آشفتگی خیال و توجه قلب به امور دنیا می‌گردد و این مانع حضور قلب و تفکر در محبوب است.[۵۰]
  • پریشانی و پراکندگی افکار: کثرت آنچه به قلب انسان وارد می‌شود، مانع حضور قلب است که این گاهی از راه حواس ظاهری است، به اینکه انسان به آنچه حواس ظاهری درک می‌کند، توجه کند؛ مانند اینکه گوش چیزی را بشنود یا چشم چیزی را ببیند، قلب متوجه آن می‌گردد و گاهی از راه حواس دیگر ادراک می‌کند که انتقال آن از راه خیال است و این مانع حضور قلب می‌شود.[۵۱] ( (ببینید: قلب))

طهارت و تقوای نفس

امام‌خمینی همچنین پاک‌کردن باطن را ازجمله آداب باطنی نماز می‌داند و از شرایط قبول و صحت نماز نزد اهل باطن به شمار می‌برد[۵۲]؛ زیرا تا زمانی که انسان از تمام آلودگی‌های ظاهری و باطنی پاک نشود، شایسته عروج به مقام قرب نمی‌گردد و این طهارت شامل این موارد است:

  • طهارت آلات و قوای ظاهری نفس از گناهان و نافرمانی حق‌تعالی؛
  • طهارت باطنی نفس از آلودگی‌ها، کدورت‌ها و اخلاق و ملکات فاسد و طهارت قلب از تعلق به غیر حق‌تعالی[۵۳]؛
  • تطهیر نفس از اخلاق ناپسند، مانند کبر، حسد، غفلت و کسالت[۵۴]؛
  • تطهیر قلب از توجه به غیر حق‌تعالی و توجه به خود. منشا این توجه، حبّ دنیا و حب نفس است؛
  • تطهیر نفس از جهالت؛ زیرا یکی از مهم‌ترین آلودگی‌های نفس، جهل مرکب و انکار اهل معرفت است که انسان را از پیمودن راه معرفت باز می‌دارد و نور فطرت و عشق را که مرکب عروج به مقامات است، در قلب خاموش می‌کند.[۵۵]

اسرار و آداب اجزا و شرایط نماز

نماز همانند عبادات دیگر علاوه بر آداب ظاهری که مربوط به حیطه شریعت است، دارای اسرار باطنی است که مربوط به حیطه طریقت و حقیقت است. از این‌رو نماز یک معجون سه‌لایه است و کامل‌ترین نماز آن است که غیر از احکام شریعت، لایه‌های باطنی را نیز دارا باشد.[۵۶] ( (ببینید: شریعت، طریقت و حقیقت)) از این‌رو نماز همانند دیگر عبادات، اسرار نهفته بسیاری دارد که گاهی در مجموعه ارکان، اعمال و اذکار مطرح است و ‌گاهی در هر کدام از آنها به طور مستقل وجود دارد[۵۷]؛ برای مثال اهل معرفت برای وضو و طهارت اسراری ذکر کرده اند؛ چنان‌که حقیقت وضو را طهارت سرّ از مشاهده غیر مطلقاً[۵۸] و سرّ شستن صورت را پاک‌کردن حواس ظاهری از امور دنیایی، سرّ شستن دو دست را پاکیزگی آن از امیال شهوانی، سرّ مسح سر را تطهیر قوه تفکر و اندیشه از امور دنیایی و سرّ مسح پا را پاک‌کردن وسایل رسیدن به خواست‌های طبیعی و مادی دانسته اند.[۵۹] امام‌خمینی نیز در باب اسرار نماز با تفصیل سخن گفته و معتقد است نماز و عبادت پیامبر(ص) در شب معراج در واقع نقشه تجلیات حق است و چگونگی حرکت اعضای بدن به هنگام رکوع و سجود و قیام و قعود ‌تابع چگونگی ظهور جمال محبوب است.؛ چنان‌که قیام، رکوع و سجود در حقیقت تمثّل عینی تجلیات حق بر قلب پیامبر(ص) در شب معراج بوده است.[۶۰] به عقیده ایشان برای نماز در هر یک از مقدمات، اجزا و شرایط آن اسرار فراوانی وجود دارد. ایشان نماز را از بعد عرفانی سفر از خلق به حق، از کثرت به وحدت و از ناسوت تا فنای مطلق و فنای از فنا می‌داند[۶۱] و سرّ اجمالی نماز اهل معرفت و اهل‌الله را حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و رسیدن به مقام فنای ذاتی می‌شمارد.[۶۲] به اعتقاد ایشان بنیادی‌ترین اجزای نماز سه جزء هستند و دیگر اعمال از مقدمات آنها به‌ شمار می‌روند: قیام، رکوع، سجود. در نگاه اهل معرفت این سه، اشاره به توحید سه‌گانه افعالی، صفاتی و ذاتی است.[۶۳] ( (ببینید: اسرار عبادت)) از سخنان امام‌خمینی استفاده می‌شود که مهم‌ترین ارکان سیر معنوی دو رکن‌اند که یکی در طهارت حاصل می‌شود و سرّ آن تخلیه است و دیگر در نماز حاصل می‌شود که سرّ آن تجلیه است.[۶۴] امام‌خمینی برای هر یک از اجزا و شرایط نماز اسرار و آدابی‌ بیان کرده است، ازجمله:

طهارت

امام‌خمینی سرّ طهارت اعضای ظاهری را اظهار و اعلام تطهیر باطن از نجاسات درونی و نشان‌دهنده طهارت روحی و قلبی می‌داند.[۶۵] در نگاه ایشان نمازگزار با انجام وضو و غسل در واقع تطهیر قلب و باطن خود را از ناپاکی‌های معنوی در محضر خداوند به نمایش می‌گذارد[۶۶] و همچنان‌که آب سبب حیات در عالم طبیعت است، برای نمازگزار طهور است و سبب حیات باطنی، قلبی و سرّی او می‌شود. تفکر در صفا و زلال‌بودن آب نیز سبب صدق و صفای نمازگزار در معامله با خداوند می‌شود.[۶۷] به اعتقاد ایشان، صفای انسان باید با خداوند به مانند صفا و خلوص آب باشد که از همه کدورت‌ها خالی است و هنگام پاکیزه‌کردن اعضای خود با آب، دل خویش را با تقوا و یقین پاکیزه کند.[۶۸] امام‌خمینی برای طهارت به لحاظ مراتب و درجات قرب به حق‌تعالی نیز مراتبی ذکر می‌کند مانند:

  • طهارت اهل ایمان که تطهیر ظاهر از گناهان، و رهاکردن شهوت‌ها و غضب است.
  • طهارت اهل باطن که تنزیه از آلودگی‌های معنوی و اخلاق ذمیمه است.
  • طهارت اصحاب حقیقت که تنزیه از وسوسه‌های شیطانی و افکار باطل است.
  • طهارت ارباب قلوب که تطهیر از تلوین، تغییر در احوال و مقامات و محجوب‌شدن به علوم رسمی است.
  • طهارت اصحاب سرّ که تنزیه از محجوب‌شدن از مشاهدات است.
  • طهارت اصحاب محبت و مجذوبان که تنزیه از توجه به غیر حق‌تعالی و تطهیر از حجاب‌های خلقی است.
  • طهارت اصحاب ولایت که تطهیر از رؤیت مقامات و تنزیه از اغراض و تنزیه از تجلیات اسمائی و صفاتی است.
  • طهارت اصحاب بقای پس از فنا که طهارت از تلوین پس از تمکین و طهارت از غلبه بعضی تجلیات است؛ اما اولیای الهی و اهل بیت(ع) همه این طهارت‌ها در آنان جمع است؛ چنان‌که آیه تطهیر[۶۹] به آن شهادت می‌دهد.[۷۰]

پوشش

امام‌خمینی معتقد است همچنان‌که لباس ظاهری، پوشاننده بدن است، بدن نیز پوشاننده بدن برزخی و بدن برزخی پوشاننده نفس است و به همین صورت هر مرتبه پایین‌تر، پوشاننده مرتبه بالاتر است که این پوشاننده‌ها باید پاک باشند و با آلودگی پوشش نمی‌توان به محضر حق‌تعالی راه یافت و پوشاننده حقیقی قلب است که باید آن را از آلودگی‌ها پاک کرد[۷۱] و در هنگام پوشیدن لباس باید به این نکته توجه کرد که خداوند عیب‌ها و گناهان را پوشانده است؛ پس باید با حق‌تعالی به صدق و اخلاص معامله کرد و ظاهر خود را با لباس طاعت و باطن خود را با خوف و رهبت زینت داد.[۷۲]

مکان

امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که برای سالک به حسب نشئه‌های وجودی مکان‌هایی است که لازم است سالک به آنها توجه کند و عبارت اند از:

  • نشئه طبیعت که از عالم غیب به این مرتبه نازل شده است؛
  • مرتبه قوای ظاهری و باطنی نفس که محل آنها ارض طبیعت انسان است. این مکان سجده‌گاه لشکریان رحمان است که فرد باید آنها را پاکیزه نگه دارد؛
  • نشئه غیبی که محل آن بدن برزخی است و آن نشئه در مرتبه قلب واقع می‌شود و باید آن را از تصرفات شیطان محفوظ داشت.[۷۳] از این‌رو قلب نمازگزار باید از تصرف شیطان و نفس خالی باشد و این سرّ اباحه مکان است تا زمانی که اعضا و قلب در تصرف شیطان یا نفس است، عبادت در این مکان غصبی خواهد بود و عبادت حق‌تعالی در آن واقع نمی‌شود[۷۴]؛ همچنین در نشئه طبیعت نیز وقتی سالک دریافت که عالم طبیعت در حقیقت محل عبادت است، پس باید آداب آن را رعایت کند و به غیر حق‌تعالی انس نگیرد و به غیر او دلبستگی پیدا نکند و تنها به عبادت او بپردازد.[۷۵]

وقت

وقت نماز، چنان‌که امام‌خمینی یادآورشده زمان حضور در بارگاه الهی است و زمانی است که خداوند بنده ضعیف را به مناجات با خود دعوت کرده است. توجه به این نکته موجب خوف و خشیت قلب می‌شود[۷۶] و ازجمله اسرار مواظبت بر اوقات مشخص، آن است که قلب در آن وقت اشتغال کمتری داشته و مطمئن‌تر و ساکن‌تر است.[۷۷] به عنایت الهی ممکن است این مواظبت بر اوقات که مراقبت از میعاد ملاقات است، از حالت ظاهری و صوری خارج شود و حقیقت پیدا کند و با رسیدن به لذت مناجات و انس با محبوب، نمازگزار سرّ حقیقی عبادت را دریابد و بر او درهای عبادت روح و قلب باز شود و به اول جلوه توحید افعالی برسد و راه سلوک برای او هموار شود.[۷۸]

استقبال

توجه قلب به قبله حقیقی و توجه‌نکردن به جهات متفرق و کثرات، سرّ رو به قبله‌بودن است و لازم است سالک توجه خود را به قبله حقیقی معطوف کند که این مطابق فطرت جبلی اوست؛ زیرا این فطرت متوجه کمال مطلق است[۷۹] و توجه به قبله در نماز اولیای الهی، ظهور سرّ احدیت حق‌تعالی در بدن است؛ زیرا به سرّ وجودی خود، احدیت غیبی حق‌تعالی را شهود می‌کنند و سرّ آیه «لا شَرْقِیةٍ وَ لا غَرْبِیةٍ»[۸۰] را درک و در مرحله اَخفای نفس، به احدیت جمع اسمای ذاتیه توجه می‌کنند[۸۱]؛ البته اهل معرفت حق‌تعالی را به مکان خاصی محدود نمی‌کنند و جمال محبوب را در همه جهات و مکان‌ها مشاهده می‌کنند.[۸۲]

اذان و اقامه

سرّ اذان و اقامه، چنان‌که امام‌خمینی گفته است اعلام حضور قوای ظاهر و باطن نفس، برای حضور و حاضرکردن آنها در محضر ربوبیت و برای ثنای ذات مقدس حق است.[۸۳] نمازگزار با تکبیرهای نخستین، ناتوانی موجودات را از قیام به ثنای حق‌تعالی اعلان می‌کند و با نفی الوهیت ذاتیه و فعلیه از غیر حق‌تعالی و انحصار آن در ذات حق، استحقاق هر گونه حمد و ثنا را از غیر او نفی می‌کند و تنها او را سزاوار ثنا و حمد می‌شمارد و با شهادت به رسالت پیامبر(ص) به آن مقام در سلوک الهی توسل می‌جوید.[۸۴] شهادت به مقام ولایت نیز در درون شهادت به مقام رسالت نهفته است؛ زیرا ولایتْ باطن رسالت است؛ از این جهت مقام ولایت نیز در این سیر او را همراهی می‌کند، بلکه در برخی روایات ولایت امیرمؤمنان(ع) بر نماز مؤمنان تطبیق شده است.[۸۵] ادب اذان و اقامه این است که سالک باید در تمام بخش‌های اذان و اقامه به قلب خود عظمت محضر و حضور را بفهماند و ذلت و عجز خود را در نظر آورد تا خوف و خشیت برای او حاصل شود.[۸۶]

قیام

امام‌خمینی سرّ قیام را برخاستن در پیشگاه حق‌تعالی برای اطاعت و انذار شمرده است؛ چنان‌که در آیه کریمه «قُمْ فَاَنْذِرْ»[۸۷] به آن اشاره شده است.[۸۸] همچنین قیام اشاره به توحید فعلی و قیام عبد به حق‌تعالی و مقام قیّومیّت اوست. در حقیقت هر چیزی که بنده با آن قیام کند، فعل حق است[۸۹]؛ همچنین اشاره به استقامت در اخلاق، عدالت در ملکات و میل‌نداشتن به افراط و تفریط است[۹۰] و ادب آن این است که سالک خود را در محضر حق‌تعالی ببیند و عظمت حاضر و محضر را به قلب برساند و آن را با تفکر و تدبر به خضوع طمانینه، خوف و رجا و نیاز بکشاند.[۹۱]

قرائت

قرائتْ حمد و ثنای حق است[۹۲] و چنان‌که امام‌خمینی آورده است مراتبی دارد که عبارت اند از:

  • قرائت عوام که تصحیح تجوید و صورت قرائت است و کمال آن تفکر در مفاهیم عرفی است.
  • قرائت خاصه که احضار حقایق لطایف الهی در قلب به قدر قدرت برهان و یا کمال عرفان است.[۹۳]
  • قرائت اصحاب معرفت که ترجمه و بیان مشاهدات خود، پس از معرفت به حقیقت کلام و کتاب الهی است.
  • قرائت اصحاب قلوب که بیان حالات قلبی پس از تحقق به بعضی از مراتب حقیقت قرآن است.
  • قرائت اصحاب ولایت که مشتمل بر مقام بیان تجلیات فعلیه، اسمائیه و ذاتیه است که در این سه مقام، قاری حمد و ثنای حق به لسان حق می‌گوید.[۹۴]

قرائت با استعاذه آغاز می‌شود و حقیقت استعاذه حالت و کیفیت نفسانی است که از علم کامل برهانی به حقیقت توحید فعلی حق‌تعالی و ایمان به آن نشئت می‌گیرد و چون شیطان را راهزن طریق انسانیت و دشمن خود مشاهده می‌کند، حالت اضطراری برای او حاصل می‌شود که به خداوند پناه می‌برد و از غیر او منقطع می‌شود؛ البته تا زمانی که در قلب انسان از این حقایق خبری نباشد و در بیت نفس و طبیعت قرار داشته باشد و به سفر روحانی و سلوک الی الله متصف نشده باشد، در سلطنت شیطان واقع است و به حقیقت استعاذه آراسته نشده است[۹۵] و شیطان در این راه، ابلیس لعین و شیاطین درونی مانند قوای نفس (مانند شهوت و غضب در صورتی که مطیع عقل نباشند و وهم بر آنها حکومت کن* یا شیاطین بیرونی از جن و انس است، بلکه هر چه در این سیر و سلوک مانع از سیر شود، شیطان یا مظاهر آن است[۹۶] و آنچه فرد به آن پناه می‌برد نیز به حسب مراتب اهل سلوک مختلف است. گاهی استعاذه به مقام ربوبیت حق و گاهی مالکیت خداوند و گاهی نیز به اسم جامع «الله» است که آن حقیقت استعاذه مطلقه است. غایت استعاذه نیز بر اساس همین گوناگون است و سالک تا در بیت نفس و حجاب طبیعت است، غایت استعاذه او کمال‌های نفسانی و سعادت‌های طبیعی است و وقتی بهره‌ای از مقامات روحی به دست آورد، غایت استعاذه او کمال‌های روحی و سعادت‌های باطنی است.[۹۷] برای هر یک از بندهای سوره حمد نیز اسرار خاصی است.[۹۸] امام‌خمینی مراحل قرائت نماز را بر اسفار اربعه اهل سلوک تطبیق کرده است؛ چنان‌که استعاذه، سفر از خلق به حق و خروج از بیت نفس است و «بسمله» اشاره به تحقق به حقانیت است و از «الْحَمْدُ» تا «رَبِّ الْعالَمینَ» اشاره به سفر از حق در حق بالحق در سفر دوم است که در «مالِک یوْمِ الدِّینِ» به پایان می‌رسد. «اِیاک نَعْبُدُ» سفر از حق به خلق در سفر سوم است که در «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» به پایان می‌رسد (اما سفر چهارم مختص انبیای الهی است).[۹۹] مادامی که بنده در لباس عبودیت است، نماز و حمد او از بنده است و چون در حق‌تعالی فانی شد، جمیع اعمال او از حق است و چون به بقای پس از فنا رسید، عبادت از حق در آینه بنده واقع می‌شود و این معنای آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّک حَتَّی یاْتِیک الْیقینُ»[۱۰۰] است؛ زیرا پس از فنای مطلق و وحدت کلی، حق، عابد است و بنده با اینکه عبادت می‌کند حکمی ندارد؛ زیرا حقْ گوش، چشم و زبان عبد می‌شود.[۱۰۱]

قنوت

امام‌خمینی قنوت را دست‌شستن و بریدن از غیر حق‌تعالی شمرده است و روی آوردن تام به عز ربوبیت و درخواست از غنی مطلق با دست تهی است. ادب قنوت این است که در این حال که خداوند باب مناجات را برای بنده باز کرده است، دعای او مشتمل بر تنزیه و تسبیح و طلب انس و خلوت با محبوب و بریدن از غیر به سوی او باشد و از طلب دنیا و امور پست اجتناب کند.[۱۰۲]

رکوع

چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان کرده رکوع، منزل توحیدِ صفات و فنای اسمائی است و تکبیر در آن، بزرگ‌شمردن و تنزیه حق‌تعالی از این توحید و بلندکردن دست در آن، اشاره به رفض صفات خَلق است[۱۰۳] و برای آن مراتبی است که عبارت اند از:

  • رکوع خاصه، خروج از منزل قیام به امر الهی و استقامت در خدمت است که در آن نوعی دعوای انانیت است؛
  • رکوع اهل محبت، خروج از منزل خیانت و جنایت و دخول در منزل ذلت و افتخار است که منزل متوسطین است؛
  • رکوع اصحاب قلوب، خروج از منزل «قیام لله» به مقام «قیام بالله» و خروج از مشاهده قیومیت به مشاهده انوار عظمت حق‌تعالی و خروج از مقام توحید افعالی به مرتبه توحید اسمائی است[۱۰۴] و ادب آن این است که پیش از آن تکبیر گفته شود و مقام عظمت و جلال حق را در نظر آورد و مقام عجز و فقر خود را مد نظر قرار دهد.[۱۰۵]

سجود

امام‌خمینی یادآورشده است که سجده نزد ارباب قلوب اشاره به خداطلبی و ترک خودبینی مطلقاً[۱۰۶] و چشم‌بستن از غیر خداوند و مشاهده جمال محبوب در باطن قلب خاک و اصل عالم طبیعت است.[۱۰۷] سجود اشاره به آخرین مراتب توحید[۱۰۸] و مقام فناست؛ چنان‌که سربرداشتن از سجده، حالت بقای پس از فنا و صحو پس از محو است[۱۰۹] و ازجمله آداب قلبی آن این امور است:

  • یافتن حقیقت و ریشه وجود خود (که از خاک است)؛
  • نادیده انگاشتن بالاترین مقامات خود؛
  • از خاک پست‌تر دیدن خود؛
  • نهادن سر که سلطان نفس و عرش روح است، بر آستان قدس الهی.[۱۱۰]

تشهد

سرّ تشهد خروج از فنا به بقا پس از سجده و خروج از وحدت به کثرت و رسیدن به توحید حقیقی در شهادت به وحدانیت حق‌تعالی است که با سالکان از اول تا آخر نماز همراه است و در این نیز سرّی است به اینکه حق‌تعالی اول و آخر است و این از مقامات ولایت است. شهادت به نبوت در حقیقت طلب دستگیری نبی خاتم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و ولی مطلق در این معراج سلوکی است.[۱۱۱] به اعتقاد امام‌خمینی شهادت در آغاز نماز در اذان و اقامه و شهادت در تشهد متفاوت است؛ زیرا شهادت در آغاز، شهادت پیش از سلوک و شهادتی تعبدی و تعقلی است؛ اما شهادت در تشهد پس از سلوک و پس از رجوع و از روی تحقق به مقام توحید و تمکن است و ادعای رجوع به کثرت، بدون محجوب‌ماندن از وحدت است[۱۱۲] و ادب آن سریان این شهادت در قلب است تا این شهادت تنها به زبان نباشد و قلب را متذکر و عابد کند و وقتی عبادت به قلب رسید، تمام قوای ظاهر و باطن، قیام به عبودیت می‌کنند.[۱۱۳]

سلام

امام‌خمینی درباره سلام‌دادن در پایان نماز خاطرنشان کرده است که از آنجاکه سالک در نماز این سفر معنوی را به پایان می‌برد و مراجعت می‌کند، سلام می‌دهد. اول سلام به پیامبر اکرم(ص) است؛ زیرا پس از این سفر و رجوع از وحدت به کثرت، نخستین چیزی که بر او تجلی می‌کند، حقیقت ولایت مطلقه است و پس از آن به موجودات دیگر به صورت تفصیل و جمع سلام می‌کند و کسی که در نماز از خلق غایب نبوده و سیر و سلوکی نداشته، سلام او حقیقت ندارد و لقلقه زبان است[۱۱۴] و در حقیقت سالک در رجوع از این سفر روحانی، درخواست امان و سلامت قلب دارد و تا زمانی که در حجاب کثرت و تصرف شیطان است، مقام اسمیّت را در خود و موجودات مشاهده نمی‌کند و وقتی این حجاب برداشته شد، خود را مظهر اسما می‌بیند، با سلامت قلب و امان خاطر مراجعه می‌کند و نظر او به موجودات نظر صفاست و حقیقت اسم «سلام» را در همه موجودات ساری می‌بیند و در این مرحله، سرّی کامل از اسرار قدر را درمی‌یابد. در سلام، سفر چهارم از اسفار اربعه به پایان می‌رسد[۱۱۵] و ادب آن، حفظ حضور در محضر اولیا و نگه‌داشتن سلامت دین، عقل و قلب است.[۱۱۶]

تسبیحات اربعه

تسبیحات اربعه دارای چهار رکن است و هر رکن، چنان‌که امام‌خمینی شرح کرده است، اشاره به حقایقی است؛

  • رکن تسبیح: تنزیه حق‌تعالی از وصف با تحمید و تهلیل است تا گمان نشود برای بنده قیام به عبودیت ممکن است و از آنجاکه در تحمید و تهلیل، توحید فعلی است و در آنها شائبه محدوددانستن حق‌تعالی وجود دارد، برای ورود به آن، تسبیح و تنزیه مقدم داشته شده است؛
  • رکن تحمید: این رکن مقام توحید فعلی و مناسب حال قیام و قرائت است؛ از این جهت این تسبیحات می‌تواند قائم‌مقام حمد در دو رکعت اخیر نماز شود و آن حصر حمد برای خداوند است که باید آن را به مرتبه قلب و روح برساند و خودخواهی و خودبینی را از نفس پاک کند؛
  • رکن تهلیل: این رکن نفی الوهیت فعلیه است و آن نفی تعینات خلقی و استقلال در قیام و فعل است؛ زیرا همه موجودات سایه وجود حق‌تعالی هستند و این خود تاکیدی بر تحمید است؛
  • تکبیر: بزرگ‌شمردن حق‌تعالی از امکان وصف و تحمید و تنزیه از آن و اعتراف به عجز و تقصیر بنده از توصیف اوست.[۱۱۷]

تعقیبات

تعقیبات نماز نیز چنان‌که امام‌خمینی اشاره کرده است دارای آداب و اسراری است؛ از جمله این تعقیبات، تسبیحات حضرت زهرا(س) است که آدابی قلبی دارد؛ همانند آنچه در تسبیحات اربعه بیان شد؛ افزون بر اینکه این ذکرها از آنجاکه پس از نماز وارد شده اند، تسبیح در آنها، تنزیه از قیام به عبودیت و معرفت حق‌تعالی است و ادب آن این است که سالک پس از تعقیبات نماز در نقص عبادت‌های خود و غفلت از حال حضور و محرومیت از آن قدری تفکر کند و این ذکرها را به قلب برساند.[۱۱۸]

پانویس

  1. فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۹.
  2. مدنی، الطراز الاول، ۱/۲۷۴.
  3. بستانی، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، ۲.
  4. ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۵۶ ۳۵۷؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۷۳.
  5. ابن‌قیم، مدارج السالکین بین منازل ایاک نعبد و ایاک نستعین، ۵۶۱؛ جرجانی، کتاب التعریفات، ۶.
  6. کاشانی، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، ۸۱ - ۸۲.
  7. هجویری، کشف‌ المحجوب، ۴۴۳؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۲۳۳.
  8. فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۵۶۱.
  9. قونوی، الفکوک، ۱۵۱.
  10. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲.
  11. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۶۴.
  12. بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۵۴۷.
  13. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱۰۱.
  14. بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۵۴۸ - ۵۴۹.
  15. بقره، ۲۳۸؛ نساء، ۱۰۳.
  16. نساء، ۴۳؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن‌ العظیم و السبع‌ المثانی، ۳/۶۰.
  17. فیض کاشانی، الحقائق فی محاسن الاخلاق، ۲۲۱؛ نراقی، جامع السعادات، ۳/۳۲۶.
  18. کلینی، الکافی، ۳/۲۹۹ ۳۰۱؛ صدوق، علل الشرائع، ۲/۳۲۰؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۸۱/۲۲۸ - ۲۶۷.
  19. یزدان‌پناه، فروغ معرفت در اسرار خلافت و ولایت، ۱/۲۲۹.
  20. مقاله‌های آداب الصلاة؛ سرّ الصلاة.
  21. طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۳/۱۲۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۸۴؛ ‌ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۵۱.
  22. حلی، محقق، المختصر النافع فی فقه الامامیه، ۱/۲۳؛ امام‌خمینی، الخلل فی الصلاة، ۱۷.
  23. طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۳/۱۲۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۶.
  24. شهید ثانی، رسائل، ۲/۷۳۵؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۳۰۶.
  25. حلی، علامه، تذکرة الفقهاء، ۳/۱۹۰؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۶۳.
  26. مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۱۶۱؛ غزالی، مکاشفة القلوب المقرب الی علام الغیوب، ۹۱.
  27. سرّاج، اللمع فی التصوف، ۱۹۵ - ۱۹۹.
  28. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۳۲۹.
  29. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۵.
  30. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۶۳.
  31. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۶۷.
  32. ابن‌طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۸۹؛ شهید ثانی، اسرار الصلاة، ۶۵ ۶۶؛ ملکی تبریزی، اسرار الصلاة، ۱۸۱ - ۱۸۶ و ۲۹۷ - ۳۰۰.
  33. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲.
  34. آل ‌عمران، ۳۰؛ زلزال، ۷.
  35. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۴/۱۲۳ - ۱۲۴.
  36. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲ ۳.
  37. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷ ۹.
  38. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۰ - ۱۲.
  39. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴.
  40. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳ - ۱۴.
  41. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۶ - ۱۷.
  42. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹ - ۲۲.
  43. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳ - ۲۴.
  44. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۸.
  45. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۷؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۵.
  46. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱.
  47. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۶.
  48. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱ - ۳۳.
  49. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۰ - ۵۱؛ چهل حدیث، ۴۳۳ - ۴۳۷.
  50. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۷.
  51. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۲.
  52. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.
  53. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۵ - ۵۷.
  54. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.
  55. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۸ - ۵۹.
  56. آملی، تفسیر المحیط، ۴/۱۵۰ - ۱۷۳.
  57. جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ‌۱۳.
  58. آملی، انوار الحقیقه، ۴۱۹.
  59. شهید ثانی، اسرار الصلاة، ۹۳ ۹۴؛ جوادی آملی، حکمت عبادات، ۸۹.
  60. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۱.
  61. جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ۲۸.
  62. امام‌خمینی، سر ّالصلاة، ۱۴.
  63. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۰.
  64. جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة، ۲۲ ۲۳.
  65. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۶۸ و ۷۳.
  66. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۷.
  67. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴۵.
  68. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۶۵.
  69. احزاب، ۳۳.
  70. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۴ - ۳۵.
  71. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۹۱ - ۹۲.
  72. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵۲ - ۵۳.
  73. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۱ - ۱۰۴.
  74. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵۹ - ۶۰.
  75. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۲.
  76. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۱۱ - ۱۱۳.
  77. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۱.
  78. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۴ ۶۵.
  79. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۱۵ ۱۱۸.
  80. نور، ۳۵.
  81. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۵ - ۶۶.
  82. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۵ - ۶۶.
  83. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲ و ۱۲۵.
  84. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۷ - ۶۸.
  85. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۸.
  86. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.
  87. مدثر، ۲۰.
  88. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۷۲.
  89. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۶ - ۱۴۷.
  90. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۷۲.
  91. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۸.
  92. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۱۴.
  93. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۰ - ۸۱.
  94. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۱.
  95. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷ - ۲۲۸.
  96. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۸ - ۲۳۱.
  97. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۲ - ۲۳۳.
  98. مقاله‌های بسم ‌الله الرحمن الرحیم؛ رحمت.
  99. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۷.
  100. حجر، ۹۹.
  101. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۸۲ - ۸۳.
  102. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۳ - ۳۷۵.
  103. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۹.
  104. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۴.
  105. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۸.
  106. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۰.
  107. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۶.
  108. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۰۰.
  109. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۶.
  110. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۶ - ۳۵۷.
  111. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۲ - ۳۶۳.
  112. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۲ - ۳۶۳.
  113. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۱۰ - ۱۱۱.
  114. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۷ - ۳۶۸.
  115. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۱۳ - ۱۱۴.
  116. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۱۲ - ۱۱۴.
  117. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۰ - ۳۷۳.
  118. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۷ - ۳۷۸.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن‌ العظیم و السبع‌ المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • آملی، سیدحیدر، انوار الحقیقة و اطوار الطریقة و اسرار الشریعه، تحقیق سیدمحسن موسوی تبریزی، قم، نور علی نور، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌طاووس، سیدعلی‌بن‌موسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌قیم جوزیه، محمدبن‌ابی‌بکر، مدارج السالکین بین منازل ایاک نعبد و ایاک نستعین، تحقیق عبدالغنی محمد علی الفاسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم... ‏، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، ترجمه رضا مهیار، تهران، اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • بطرس، عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، بیروت، المشعل، چاپ‌ ششم، ۱۹۸۱م.
  • جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، تهران، ناصرخسرو، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، حکمت عبادات، قم، اسراء، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، مقدمه سرّ الصلاة، تالیف امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • حلی، محقق، جعفربن‌حسن، المختصر النافع فی فقه الامامیه، قم، مطبوعات دینی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق.
  • سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌‌بن‌علی، اسرار الصلاة، التنبیهات العلیة علی وظائف الصلاة القلبیة، تحقیق صفاءالدین بصری، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • صفاءالدین بصری، رسائل الشهید الثانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
  • صدوق، محمد‌بن‌علی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهره‌مند و دیگران، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • غزالی، ابوحامد، مکاشفة القلوب المقرب الی علام الغیوب، تحقیق عبدالحمید طعمه حلبی، بیروت، دارالمعرفه، چاپ چهارم، ۱۴۲۲ق.
  • فناری، محمدبن‌حمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، الحقائق فی محاسن الاخلاق، تحقیق محسن عقیل، دارالکتاب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
  • فیومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • قونوی، صدرالدین، الفکوک، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید‌هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مدنی، ‌سیدعلی‌خان، الطراز الاول، مشهد، مؤسسة آل‌البیت(ع) لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • مکی، ابوطالب محمد‌بن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • ملکی تبریزی، میرزاجوادآقا، اسرار الصلاة، ترجمه رضا رجب‌زاده، تهران، پیام آزادی، چاپ هشتم، ۱۳۷۲ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • هجویری، ابوالحسن، کشف‌ المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.
  • هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • یزدان‌پناه، سیدیدالله، فروغ معرفت در اسرار خلافت و ولایت، تدوین سعید هلالیان، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.

پیوند به بیرون