جاسوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ آذر ۱۴۰۱
خط ۵: خط ۵:


==پیشینه==
==پیشینه==
از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع جامعه و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. [[حضرت موسی(ع)]] برای [[قوم بنی‌اسرائیل]] دوازده [[نقیب]] و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.</ref> برخی هم وظیفه نقیبان بنی‌اسرائیل را خبرگیری از وضعیت دشمنان (جبابره) دانسته‌اند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۸.</ref> و چنان‌که [[حواریان]] [[حضرت عیسی(ع)]] نیز منزلتی مانند نقیبان بنی‌اسرائیل داشتند و [[کفیل]] و مسئول قومشان به ‌شمار می‌آمدند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۹.</ref>
از دیرباز کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع [[جامعه]] و مردم برای رفع مشکلات امری متداول بوده است. [[حضرت موسی(ع)]] برای [[قوم بنی‌اسرائیل]] دوازده [[نقیب]] و سرپرست تعیین کرد تا بادقت، مراقب اوضاع باشند و از اخبار مردم آگاه گردند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۷ و ۷۹.</ref> برخی هم وظیفه نقیبان [[بنی‌اسرائیل]] را خبرگیری از وضعیت دشمنان (جبابره) دانسته‌اند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۸.</ref> و چنان‌که [[حواریان]] [[حضرت عیسی(ع)]] نیز منزلتی مانند نقیبان بنی‌اسرائیل داشتند و [[کفیل]] و مسئول قومشان به ‌شمار می‌آمدند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۹.</ref>
پیش از ظهور [[اسلام]] در [[جزیرةالعرب]] افرادی با عنوان عریف (آشنا با اوضاع قبیله)، به نمایندگی از امیران و حاکمان، عهده‌دار شناسایی اوضاع و احوال مردم و رسیدگی به امور آنان و به‌منزله عین و جاسوس حاکمان بودند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۵ ـ ۷۶.</ref> و از آنجا که بیشتر این افراد به‌جای خدمت به مردم، ظلم و خیانت می‌کردند، [[پیامبر(ص)]] و امامان(ع) ضمن تأکید بر درست و برحق‌بودن اصل چنین حرفه‌ای، جایگاه [[عریف]] را در صورت بد عمل‌کردن، [[جهنم]] دانسته‌اند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۶۹.</ref> پیامبر اکرم(ص) در [[سال ششم هجرت]] نهاد «عرافت» را تأسیس کرد.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۴.</ref> عریف گرچه اختصاصی به امور جنگی و نظامی نداشت، اما از اصطلاحات لشکری نیز به ‌شمار می‌آمد. پیامبر اکرم(ص) در میان سپاه خود برای هر ده نفر، یک عریف تعیین می‌کرد؛<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۶.</ref> همچنان‌که به همراه فرماندهان سپاه خود، افراد مطمئنی می‌فرستاد تا در کار آنان مراقبت و تجسس کنند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۳۴۲.</ref> جدا از انتخاب عریف و مراقب برای نظارت بر نیروهای خودی، پیامبر(ص) افرادی را برای خبرگیری و کسب اطلاعات از وضع دشمن می‌فرستاد که فرستادن [[عبدالله‌بن‌جحش]] به همراه هشت تن از [[مهاجران]] برای خبرگرفتن از وضعیت دشمن پیش از [[جنگ بدر]]،<ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> گسیل‌داشتن گروهی از مسلمانان برای کسب اطلاع از قافله [[قریش]] ده شب پیش از حرکت لشکر اسلام در جنگ بدر <ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> و درخواست خبرگیری از وضع [[قبیله بنی‌قریظه]] در [[جنگ خندق]] به‌کمک [[حذیفة‌بن‌یمان]] و گروهی دیگر<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، ۲/۲۳۱.</ref> از آن‌جمله است.
پیش از ظهور [[اسلام]] در [[جزیرةالعرب]] افرادی با عنوان عریف (آشنا با اوضاع قبیله)، به نمایندگی از امیران و حاکمان، عهده‌دار شناسایی اوضاع و احوال مردم و رسیدگی به امور آنان و به‌منزله عین و جاسوس حاکمان بودند<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۵ ـ ۷۶.</ref> و از آنجا که بیشتر این افراد به‌جای خدمت به مردم، ظلم و خیانت می‌کردند، [[پیامبر(ص)]] و امامان(ع) ضمن تأکید بر درست و برحق‌بودن اصل چنین حرفه‌ای، جایگاه [[عریف]] را در صورت بد عمل‌کردن، [[جهنم]] دانسته‌اند.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۶۹.</ref> پیامبر اکرم(ص) در [[سال ششم هجرت]] نهاد «عرافت» را تأسیس کرد.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۴.</ref>عریف گرچه اختصاصی به امور جنگی و نظامی نداشت، اما از اصطلاحات لشکری نیز به ‌شمار می‌آمد. پیامبر اکرم(ص) در میان سپاه خود برای هر ده نفر، یک عریف تعیین می‌کرد؛<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۷۶.</ref> همچنان‌که به همراه فرماندهان سپاه خود، افراد مطمئنی می‌فرستاد تا در کار آنان مراقبت و تجسس کنند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۳۴۲.</ref> جدا از انتخاب عریف و مراقب برای نظارت بر نیروهای خودی، پیامبر(ص) افرادی را برای خبرگیری و کسب اطلاعات از وضع دشمن می‌فرستاد که فرستادن [[عبدالله‌بن‌جحش]] به همراه هشت تن از [[مهاجران]] برای خبرگرفتن از وضعیت دشمن پیش از [[جنگ بدر]]،<ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> گسیل‌داشتن گروهی از مسلمانان برای کسب اطلاع از قافله [[قریش]] ده شب پیش از حرکت لشکر اسلام در جنگ بدر <ref>واقدی، المغازی، ۱/۹.</ref> و درخواست خبرگیری از وضع [[قبیله بنی‌قریظه]] در [[جنگ خندق]] به‌کمک [[حذیفة‌بن‌یمان]] و گروهی دیگر<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، ۲/۲۳۱.</ref> از آن‌جمله است.
در سیره پیامبر اکرم(ص) از برخورد ایشان با جاسوسان دشمن نیز خبر داده شده است؛ چنان‌که به عنوان نمونه [[حاطب‌بن‌ابی‌بلتعه]] نامه‌ای را که دربردارنده اخباری درباره پیامبر(ص) و وضعیت مسلمانان بود، از مدینه برای [[مشرکان مکه]] فرستاد؛ ولی به دستور پیامبر(ص) ‌[[امام علی(ع)|علی(ع)]] و چند تن دیگر از [[صحابه]]، نامه ارسالی را در میان راه ضبط کردند؛ با این حال، پیامبر(ص) به سبب خدماتی که حاطب در جنگ بدر کرده بود، از [[گناه]] وی گذشت؛<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۹ و ۵/۱۰.</ref> یا جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمد، اما پس از چندی گریخت و پیامبر(ص) دستور داد او را یافته و بکشند.<ref>واقدی، المغازی، ۱/۴۰۶.</ref>
در سیره پیامبر اکرم(ص) از برخورد ایشان با جاسوسان دشمن نیز خبر داده شده است؛ چنان‌که به عنوان نمونه [[حاطب‌بن‌ابی‌بلتعه]] نامه‌ای را که دربردارنده اخباری درباره پیامبر(ص) و وضعیت مسلمانان بود، از مدینه برای [[مشرکان مکه]] فرستاد؛ ولی به دستور پیامبر(ص) ‌[[امام علی(ع)|علی(ع)]] و چند تن دیگر از [[صحابه]]، نامه ارسالی را در میان راه ضبط کردند؛ با این حال، پیامبر(ص) به سبب خدماتی که حاطب در جنگ بدر کرده بود، از [[گناه]] وی گذشت؛<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۹ و ۵/۱۰.</ref> یا جاسوسی از مشرکان نزد پیامبر(ص) آمد، اما پس از چندی گریخت و پیامبر(ص) دستور داد او را یافته و بکشند.<ref>واقدی، المغازی، ۱/۴۰۶.</ref>
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز پس از [[جنگ صفین]] و جداشدن خریت‌بن‌راشد ناجی و یارانش از آن حضرت و پراکنده‌شدن آنان در شهرها، به کارگزاران خود دستور داد در هر ناحیه، مراقبانی بر آنان بگمارند و اخبارشان را به ایشان گزارش دهند <ref>ابن‌ابی‌الحدید، ۳/۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان دلیل پیگیری پنهانی کارگزاران را رعایت امانت توسط آنان و رفتار همراه با رفق و ملایمت با زیردستان می‌دانست <ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲ ـ ۴۵۳.</ref> و خود همواره کارگزاران و فرمانداران را به کمک نیروهای اطلاعاتی زیر نظر داشت و بر اساس گزارش‌هایی که می‌رسید، واکنش نشان می‌داد {{ببینید|مقاله امنیت}} دراین‌باره می‌توان به نامه‌های حضرت، خطاب به [[شریح‌بن‌حارث]]،<ref>نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶.</ref> [[زیادبن‌ابیه]]،<ref>نهج البلاغه، ن۲۰، ۳۹۲.</ref>[[عثمان‌بن‌حنیف]]،<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.</ref> [[ابوموسی اشعری]]،<ref>نهج البلاغه، ن۶۳، ۴۸۴.</ref> و [[منذربن‌جارود]]<ref>نهج البلاغه، ن۷۱، ۴۹۴.</ref> اشاره کرد. آن حضرت در دوران [[حکومت]] خویش کار جاسوسان دشمن را نیز نادیده نمی‌گرفت؛ برای نمونه وقتی [[مصقلةبن‌هبیره]] از امام‌علی(ع) جدا شد و به [[معاویه]] پیوست و از راه یکی از نصرانیان [[بنی‌تغلب]] با برادر خود در سپاه امیرمؤمنان(ع) ارتباط برقرار کرد، امام(ع) مرد نصرانی را شناسایی و دستگیر کرد و کیفری سخت داد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۳۶۷.</ref>
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز پس از [[جنگ صفین]] و جداشدن خریت‌بن‌راشد ناجی و یارانش از آن حضرت و پراکنده‌شدن آنان در شهرها، به کارگزاران خود دستور داد در هر ناحیه، مراقبانی بر آنان بگمارند و اخبارشان را به ایشان گزارش دهند <ref>ابن‌ابی‌الحدید، ۳/۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref> ایشان دلیل پیگیری پنهانی کارگزاران را رعایت امانت توسط آنان و رفتار همراه با رفق و ملایمت با زیردستان می‌دانست <ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲ ـ ۴۵۳.</ref> و خود همواره کارگزاران و فرمانداران را به کمک نیروهای اطلاعاتی زیر نظر داشت و بر اساس گزارش‌هایی که می‌رسید، واکنش نشان می‌داد {{ببینید|مقاله امنیت}} دراین‌باره می‌توان به نامه‌های حضرت، خطاب به [[شریح‌بن‌حارث]]،<ref>نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶.</ref> [[زیادبن‌ابیه]]،<ref>نهج البلاغه، ن۲۰، ۳۹۲.</ref>[[عثمان‌بن‌حنیف]]،<ref>نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱.</ref> [[ابوموسی اشعری]]،<ref>نهج البلاغه، ن۶۳، ۴۸۴.</ref> و [[منذربن‌جارود]]<ref>نهج البلاغه، ن۷۱، ۴۹۴.</ref> اشاره کرد. آن حضرت در دوران [[حکومت]] خویش کار جاسوسان دشمن را نیز نادیده نمی‌گرفت؛ برای نمونه وقتی [[مصقلةبن‌هبیره]] از امام‌علی(ع) جدا شد و به [[معاویه]] پیوست و از راه یکی از نصرانیان [[بنی‌تغلب]] با برادر خود در سپاه امیرمؤمنان(ع) ارتباط برقرار کرد، امام(ع) مرد نصرانی را شناسایی و دستگیر کرد و کیفری سخت داد.<ref>ثقفی، الغارات، ۱/۳۶۷.</ref>
==جاسوسی از نگاه فقه==
==جاسوسی از نگاه فقه==
حرمت [[تجسس]] در اسرار شخصی و خانوادگی که ارتباطی به مصالح عمومی ندارد، امری اجماعی است.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۱۲۰.</ref> {{ببینید|مقاله تجسس}} اما هنگامی که پای مصالح اجتماعی و حفظ [[امنیت]] جامعه به میان می‌آید، [[دولت اسلامی]] چاره‌ای جز تفتیش و مراقبت ندارد؛ زیرا دولت باید از وضع دشمنان خارجی، تصمیم‌هایی که علیه اسلام و مسلمانان می‌گیرند، فعالیت‌ها و تحرکات عوامل و جاسوسان داخلی و مخالفان نظام، اطلاعات کافی به دست آورد؛ همچنان‌که باید مراقب کارگزاران و کارمندان خود و عموم مردم باشد تا با کسب اطلاعات لازم، از نیازها و مشکلات توده مردم آگاه شود؛ بنابراین خبرگیری برای حکومت، امری ضروری و واجب است،<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۶ ـ ۵۵۰.</ref> چنان‌که افشای خبرهای محرمانه و اسرار، با توجه به [[سیره پیامبر اسلام(ص)]] و امیرالمؤمنین(ع) [[حرام]] است و باید از آن جلوگیری کرد.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۳/۱۰۹۴؛ کلینی، الکافی، ۲/۳۶۹ و ۳۷۲؛ ابن‌شعبه، تحف العقول، ۳۰۷ ـ ۳۰۸؛ مجلسی، مرآة العقول، ۲/۷۵ و ۷۲/۶۹.</ref>
حرمت [[تجسس]] در اسرار شخصی و خانوادگی که ارتباطی به مصالح عمومی ندارد، امری اجماعی است.<ref>احمدی، اطلاعات و تحقیقات در اسلام، ۱۲۰.</ref> {{ببینید|مقاله تجسس}} اما هنگامی که پای مصالح اجتماعی و حفظ [[امنیت]] جامعه به میان می‌آید، [[دولت اسلامی]] چاره‌ای جز تفتیش و مراقبت ندارد؛ زیرا دولت باید از وضع دشمنان خارجی، تصمیم‌هایی که علیه اسلام و مسلمانان می‌گیرند، فعالیت‌ها و تحرکات عوامل و جاسوسان داخلی و مخالفان نظام، اطلاعات کافی به دست آورد؛ همچنان‌که باید مراقب کارگزاران و کارمندان خود و عموم مردم باشد تا با کسب اطلاعات لازم، از نیازها و مشکلات توده مردم آگاه شود؛ بنابراین خبرگیری برای حکومت، امری ضروری و واجب است،<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۶ ـ ۵۵۰.</ref> چنان‌که افشای خبرهای محرمانه و اسرار، با توجه به [[سیره پیامبر اسلام(ص)]] و امیرالمؤمنین(ع) [[حرام]] است و باید از آن جلوگیری کرد.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۳/۱۰۹۴؛ کلینی، الکافی، ۲/۳۶۹ و ۳۷۲؛ ابن‌شعبه، تحف العقول، ۳۰۷ ـ ۳۰۸؛ مجلسی، مرآة العقول، ۲/۷۵ و ۷۲/۶۹.</ref>
Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱

ویرایش