۲۱٬۳۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''علم الهی'''، انکشاف ذات و ماسوای خداوند برای او. | '''علم الهی'''، انکشاف ذات و ماسوای خداوند برای او. | ||
بحث از علم الهی از مسائل مهم [[کلام|کلامی]]، [[فلسفه|فلسفی]] و [[عرفان|عرفانی]] است. در [[قرآن|قرآن کریم]] آیات متعددی بر علم خداوند دلالت میکنند و در روایات نیز علم الهی بیان شده است. عقیده به شمول علم حقتعالی، هرچند از مسلمات دینی است، اما تحلیل آن؛ مورد اختلاف متکلمان، فلاسفه و عرفای اسلامی است که با تکیه بر نظام فکری خویش، آرای فراوانی دراینباره به دست دادهاند. | بحث از علم الهی از مسائل مهم [[کلام|کلامی]]، [[فلسفه|فلسفی]] و [[عرفان|عرفانی]] است. در [[قرآن|قرآن کریم]] آیات متعددی بر علم خداوند دلالت میکنند و در روایات نیز علم الهی بیان شده است. عقیده به شمول علم حقتعالی، هرچند از مسلمات دینی است، اما تحلیل آن؛ مورد اختلاف متکلمان، فلاسفه و عرفای اسلامی است که با تکیه بر نظام فکری خویش، آرای فراوانی دراینباره به دست دادهاند. | ||
خط ۶: | خط ۵: | ||
[[ملاصدرا]] با اعتراف به سختی و دشواری این مسئله، هر دو فیلسوف بزرگ مشائی و اشراقی را در حل علم الهی عاجز دانسته است. | [[ملاصدرا]] با اعتراف به سختی و دشواری این مسئله، هر دو فیلسوف بزرگ مشائی و اشراقی را در حل علم الهی عاجز دانسته است. | ||
[[امامخمینی]] در آثار خود با استفاده از احادیث [[اهل بیت(ع)|اهلبیت(ع)]] به حل مسئله علم الهی پرداخته است، ایشان در علم حقتعالی، طریقه [[ملاصدرا]] را برگزیده و آن را با روایات صادره از منبع ولایت پیوند داده و با تمسک به روایات اهلبیت(ع) مسئله مهم علم پیش از ایجاد، تعلق علم حق به معلومات و رابطه سمع و بصر حق با علم الهی را حل کرده است. | |||
امامخمینی ضمن بیان تقسیمات علم الهی، اثبات علم الهی به ذات خود، معتقد است حق تعالی با علم بسیط ذاتی، به جمیع موجودات و جهات وجودی آنها علم دارد و ذرهای از حیطه علم او خارج نیست. ایشان بر اساس مبنای فلسفی و عرفانی خود مراتبی برای علم حقتعالی ثابت میکند. | |||
== معنی == | == معنی == |