۲۱٬۲۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''فلسفه'''، دانشی برهانی دربردارنده بحث از حقایق و احوال وجود اشیا. | '''فلسفه'''، دانشی برهانی دربردارنده بحث از حقایق و احوال وجود اشیا. | ||
برخی بر این اعتقادند که سرچشمه فلسفه و حکمت از ناحیه [[پیامبران(ع)|انبیای الهی]] است. و کهنترین مجموعههای مکتوب فلسفی، مربوط به حکمای یونان است. اما شکلگیری فلسفه اسلامی به معنای واقعی به دست [[فارابی]] صورت گرفت، زیرا وی دغدغه ویژهای در سازگاری فلسفه با [[دین]] داشت، بعدها [[ابنسینا|ابنسینا]]، با تأکید بر روش مشائی به گسترش فلسفه اسلامی پرداخت. | |||
[[ملاصدرا]] شکل جدیدی را از حکمت مبتنی بر برهان، [[عرفان]] و [[قرآن]] ایجاد کرد. | |||
[[ | [[امامخمینی]] را میتوان یکی از شارحان بزرگ [[حکمت متعالیه]] دانست که توانست با تأمل در نظام فلسفی، لوازم و فروع بسیاری از آن استنتاج کند و از آنها در تقریر و بسط معارف الهی بهره ببرد. امامخمینی در روش و محتوا به تقریر و تکمیل فلسفه پرداخت و فلسفه را در حد عرفان بالا برد و آن را به حکمت عرفانی تبدیل کرد؛ از این رو در آثار ایشان، ارائههای دقیق و تحلیلهای بسیار فنی بر اساس حکمت متعالیه وجود دارد. | ||
امام علاوه بر آشنایی فلسفه اسلامی با آراء و نظریات فلسفه و متفکران غرب نیز آشنایی داشت و از همین جهت است که امامخمینی فلسفه دکارت را در باب الهیات و مابعدالطبیعه، سست میداند و خودباختگی مسلمانان در برابر فلسفه غرب را نکوهش میکند. ایشان در بیان رابطه فلسفه و عرفان، میان عرفان و برهان تعارضی نمیبیند، بلکه هر کدام از آنها را مرتبهای برای رسیدن به مقصود و حقیقت میداند. امامخمینی در آثار فلسفی خود در ضمن طرح مباحث فلسفی در موارد پرشماری به نقد آرای دیگر [[حکما|فلاسفه]] پرداخته است. | |||
امام علاوه بر آشنایی فلسفه اسلامی با آراء و نظریات فلسفه و متفکران غرب نیز آشنایی داشت و از همین جهت است که | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == |