۲۱٬۲۱۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
=== حمایت از نهضت امامخمینی === | === حمایت از نهضت امامخمینی === | ||
در اسناد [[ساواک]] نامهای به او منتسب است مبنی بر اینکه وی پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم|آیتالله سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، امامخمینی را بهعنوان مرجع عامه و اعلم اعلام کرد. بر اساس گزارش ساواک، او اعلامیهای دراینباره صادر کرد و نوشت: «اتباع از آرا و فتوای آیتاللهالعظمی خمینی مدظله موجب فلاح و رستگاری است»<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودوم، ص۱۱۷.</ref> او سپس همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم همچون آقایان [[مرتضی بنیفضل تبریزی|مرتضی بنیفضل]]، [[محمد موحدی لنکرانی]]، [[صالحی نجفآبادی]]، [[محمدرضا توسلی]]، [[یوسف صانعی]] و... در تلگرافی به «زعیم و مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی خمینی»، درگذشت آیتالله حکیم را تسلیت گفتند. در آن نامه آمده بود: «[امضاکنندگان] عظمت اسلام و مسلمین و ترقی روزافزون جامعه روحانیت حوزههای علمیه را در ظل توجهات [[امام زمان(ع)|امام زمان(عج)]] و رهبری ارزنده حضرت مستطاب عالی از پیشگاه خداوند قادر خواستار است»<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۵، ص۳۶۶؛ آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۲۵.</ref> به احتمال زیاد این نامه نه توسط مهدی شاهآبادی که توسط برادر بزرگتر او [[محمد شاهآبادی|شیخ محمد شاهآبادی]] صادر شده است، ولی برخی از گزارشگران ساواک به اشتباه مهدی شاهآبادی را صادرکننده این نامه معرفی کردهاند. مهدی شاهآبادی به احتمال زیاد در سال ۱۳۵۰ش به تهران بازگشت و پس از عزیمت به تهران که مصادف با فوت شیخ محمدتقی رستمآبادی، امام جماعت مسجد رستمآباد شمیران بود، در آن روستا مقیم شد و به فعالیتهای دینی در مسجد آنجا پرداخت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۳۷۷.</ref> او در سال ۱۳۵۲ش به جرم همکاری با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] دستگیر و زندانی شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۰-۲۱.</ref> و مورد بازجویی قرار گرفت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۳-۲۴.</ref> آنگاه پس از محاکمه در دادگاه اداره دادرسی نیروهای مسلح به یک سال حبس محکوم گردید<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۹۲.</ref> و پس از چند ماه حبس در دوم آبان ۱۳۵۲ از زندان آزاد شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۱۰.</ref> میتوان احتمال داد که حکم یک سال حبس در دادگاه تجدیدنظر کاهش یافته بود. شاهآبادی پس از آزادی همچنان تحت مراقبت مأموران ساواک قرار داشت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۱۴.</ref> در سال ۱۳۵۳ش بار دیگر به سبب فعالیتهای سیاسی تحت تعقیب قرار گرفت و خانه او هم توسط مأموران ساواک بازرسی شد. با نگاهی به کتابهای کشفشده در خانه او میتوان به سیاسی بودن بخش اعظم آثار و کتابهای مذکور پی برد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۲۰-۱۲۱.</ref>او سپس به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۲۸.</ref> و ۲ اسفند ۱۳۵۳ به قرار التزام آزاد گردید<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۴۵.</ref> | در اسناد [[ساواک]] نامهای به او منتسب است مبنی بر اینکه وی پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم|آیتالله سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، امامخمینی را بهعنوان مرجع عامه و اعلم اعلام کرد. بر اساس گزارش ساواک، او اعلامیهای دراینباره صادر کرد و نوشت: «اتباع از آرا و فتوای آیتاللهالعظمی خمینی مدظله موجب فلاح و رستگاری است»<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودوم، ص۱۱۷.</ref> او سپس همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم همچون آقایان [[مرتضی بنیفضل تبریزی|مرتضی بنیفضل]]، [[محمد موحدی لنکرانی]]، [[نعمتالله صالحی نجفآبادی|صالحی نجفآبادی]]، [[محمدرضا توسلی]]، [[یوسف صانعی]] و... در تلگرافی به «زعیم و مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی خمینی»، درگذشت آیتالله حکیم را تسلیت گفتند. در آن نامه آمده بود: «[امضاکنندگان] عظمت اسلام و مسلمین و ترقی روزافزون جامعه روحانیت حوزههای علمیه را در ظل توجهات [[امام زمان(ع)|امام زمان(عج)]] و رهبری ارزنده حضرت مستطاب عالی از پیشگاه خداوند قادر خواستار است»<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۵، ص۳۶۶؛ آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۲۵.</ref> به احتمال زیاد این نامه نه توسط مهدی شاهآبادی که توسط برادر بزرگتر او [[محمد شاهآبادی|شیخ محمد شاهآبادی]] صادر شده است، ولی برخی از گزارشگران ساواک به اشتباه مهدی شاهآبادی را صادرکننده این نامه معرفی کردهاند. مهدی شاهآبادی به احتمال زیاد در سال ۱۳۵۰ش به تهران بازگشت و پس از عزیمت به تهران که مصادف با فوت شیخ محمدتقی رستمآبادی، امام جماعت مسجد رستمآباد شمیران بود، در آن روستا مقیم شد و به فعالیتهای دینی در مسجد آنجا پرداخت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۳۷۷.</ref> او در سال ۱۳۵۲ش به جرم همکاری با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] دستگیر و زندانی شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۰-۲۱.</ref> و مورد بازجویی قرار گرفت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۳-۲۴.</ref> آنگاه پس از محاکمه در دادگاه اداره دادرسی نیروهای مسلح به یک سال حبس محکوم گردید<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۹۲.</ref> و پس از چند ماه حبس در دوم آبان ۱۳۵۲ از زندان آزاد شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۱۰.</ref> میتوان احتمال داد که حکم یک سال حبس در دادگاه تجدیدنظر کاهش یافته بود. شاهآبادی پس از آزادی همچنان تحت مراقبت مأموران ساواک قرار داشت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۱۴.</ref> در سال ۱۳۵۳ش بار دیگر به سبب فعالیتهای سیاسی تحت تعقیب قرار گرفت و خانه او هم توسط مأموران ساواک بازرسی شد. با نگاهی به کتابهای کشفشده در خانه او میتوان به سیاسی بودن بخش اعظم آثار و کتابهای مذکور پی برد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۲۰-۱۲۱.</ref>او سپس به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۲۸.</ref> و ۲ اسفند ۱۳۵۳ به قرار التزام آزاد گردید<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۴۵.</ref> | ||
شاهآبادی پس از آزادی به فعالیتهای سیاسی در شمیران ادامه داد. در نهم شهریور ۱۳۵۴ بر اساس اعترافات یکی از فعالان سیاسی و به اتهام فعالیت به نفع سازمان مجاهدین خلق، بار دیگر دستگیر و زندانی شد. دو ماه بعد در سوم آبان ۱۳۵۴ با اخذ تعهد از زندان آزاد گردید<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۸۰.</ref> در ۱۸ آبان آن سال، امام جماعت مسجد اعظم واقع در میدان اختیاریه تهران بود<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۸۱.</ref> و در همان مسجد به تدریس قرآن برای جوانان میپرداخت و تحت پوشش آن مجالس، به ادعای ساواک «عقاید افراطی مذهبی را برای جوانان تبلیغ میکرد»<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۹۱.</ref> همچنین در دعوت از سخنرانان مذهبی برای سخنرانی در آن مسجد میکوشید. سخنرانان مذکور به تجلیل از [[امامخمینی]] و انتقاد از حکومت پهلوی میپرداختند<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ۱۹۴.</ref> و به همین علت، شاهآبادی بار دیگر به ساواک احضار شد ولی از رفتن به آنجا خودداری کرد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۹۶.</ref> تداوم این فعالیتها باعث شد تا کمیسیون حفاظت از امنیت اجتماعی در فرمانداری تهران تشکیل شود و درباره او تصمیمگیری کند. بر اساس تصمیم آن کمیته در ۲۰ آذر ۱۳۵۵، شاهآبادی به سه سال اقامت اجباری یا تبعید در شهر بانه محکوم شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۲۰.</ref> در گزارشی که ساواک درباره شاهآبادی تهیه کرد، از او بهعنوان یکی از وعاظ افراطی نام برد که «تحریکات و اقداماتی در زمینه ضدیت مردم با یکدیگر معمول داشته و فعالیتهایی در جهت خلاف مصالح مملکت و اخلال در نظم عمومی انجام و رویه نامطلوب و نادرست خود را همچنان دنبال مینماید»<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۰۸.</ref> او در همان سال به بانه اعزام و ممنوعالمنبر شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۱۸.</ref> و در آن شهر به فعالیتهای مذهبی ادامه داد و ازجمله به تدریس و تفسیر قرآن به دانشآموزان پرداخت. به همین علت ساواک به او تذکر داد. ساواک در گزارشی که در ۲۷ بهمن ۱۳۵۵ تهیه کرد، اعلام نمود که شاهآبادی برای اقامه نماز به مساجد بانه میرود و با بعضی از شخصیتها و رهبران مذهبی ازجمله پیشنماز مسجد ملا کریم ملاقات میکند. در آن گزارش آمده بود که هدف او از این ملاقاتها، نفوذ در میان روحانیان منطقه بانه است<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۳۴.</ref> ساواک در گزارش دیگری که در ۱۴ اسفند ۱۳۵۵ تهیه کرد اعلام نمود که او با شخص اول مملکت و همچنین سایر مقامات دولت مخالف است و آنان را ظالم و ستمکار قلمداد میکند<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۴۰.</ref> | شاهآبادی پس از آزادی به فعالیتهای سیاسی در شمیران ادامه داد. در نهم شهریور ۱۳۵۴ بر اساس اعترافات یکی از فعالان سیاسی و به اتهام فعالیت به نفع سازمان مجاهدین خلق، بار دیگر دستگیر و زندانی شد. دو ماه بعد در سوم آبان ۱۳۵۴ با اخذ تعهد از زندان آزاد گردید<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۸۰.</ref> در ۱۸ آبان آن سال، امام جماعت مسجد اعظم واقع در میدان اختیاریه تهران بود<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۸۱.</ref> و در همان مسجد به تدریس قرآن برای جوانان میپرداخت و تحت پوشش آن مجالس، به ادعای ساواک «عقاید افراطی مذهبی را برای جوانان تبلیغ میکرد»<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۹۱.</ref> همچنین در دعوت از سخنرانان مذهبی برای سخنرانی در آن مسجد میکوشید. سخنرانان مذکور به تجلیل از [[امامخمینی]] و انتقاد از حکومت پهلوی میپرداختند<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ۱۹۴.</ref> و به همین علت، شاهآبادی بار دیگر به ساواک احضار شد ولی از رفتن به آنجا خودداری کرد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۱۹۶.</ref> تداوم این فعالیتها باعث شد تا کمیسیون حفاظت از امنیت اجتماعی در فرمانداری تهران تشکیل شود و درباره او تصمیمگیری کند. بر اساس تصمیم آن کمیته در ۲۰ آذر ۱۳۵۵، شاهآبادی به سه سال اقامت اجباری یا تبعید در شهر بانه محکوم شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۲۰.</ref> در گزارشی که ساواک درباره شاهآبادی تهیه کرد، از او بهعنوان یکی از وعاظ افراطی نام برد که «تحریکات و اقداماتی در زمینه ضدیت مردم با یکدیگر معمول داشته و فعالیتهایی در جهت خلاف مصالح مملکت و اخلال در نظم عمومی انجام و رویه نامطلوب و نادرست خود را همچنان دنبال مینماید»<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۰۸.</ref> او در همان سال به بانه اعزام و ممنوعالمنبر شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۱۸.</ref> و در آن شهر به فعالیتهای مذهبی ادامه داد و ازجمله به تدریس و تفسیر قرآن به دانشآموزان پرداخت. به همین علت ساواک به او تذکر داد. ساواک در گزارشی که در ۲۷ بهمن ۱۳۵۵ تهیه کرد، اعلام نمود که شاهآبادی برای اقامه نماز به مساجد بانه میرود و با بعضی از شخصیتها و رهبران مذهبی ازجمله پیشنماز مسجد ملا کریم ملاقات میکند. در آن گزارش آمده بود که هدف او از این ملاقاتها، نفوذ در میان روحانیان منطقه بانه است<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۳۴.</ref> ساواک در گزارش دیگری که در ۱۴ اسفند ۱۳۵۵ تهیه کرد اعلام نمود که او با شخص اول مملکت و همچنین سایر مقامات دولت مخالف است و آنان را ظالم و ستمکار قلمداد میکند<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۲۴۰.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
پس از مدتی آزاد شد، ولی اعمال و رفتار او همچنان زیر نظر ساواک قرار داشت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۱۸.</ref> ساواک در گزارشی دراینباره اعلام کرد که او پس از آزادی همراه با جمعی دیگر از روحانیان تهران اعلامیهها را امضا میکند و در بسیج تمام عناصر مذهبی در ماه محرم نقش دارد و کلیه [[پیامها و اعلامیههای امامخمینی|اعلامیههای]] مربوط به امامخمینی و دیگر مراجع را توزیع میکند. همچنین برخی از جلسات سیاسی در خانه او برگزار میشود<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۱۲.</ref> بر اساس گزارشی دیگر، او در تحریک مردم به تظاهرات علیه حکومت پهلوی نقش داشت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۲۷.</ref> به همین سبب در ۱۷ آذر همان سال بار دیگر دستگیر و به بازداشتگاه کمیته مشترک ضدخرابکاری تحویل داده شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۳۷.</ref>جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در ۱۸ دی همان سال با ارسال نامهای خواستار آزادی مهدی شاهآبادی شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۴۴.</ref> او تا ۳۰ دی ۱۳۵۷ در زندان بود و پس از آن از زندان آزاد شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۴۸.</ref> | پس از مدتی آزاد شد، ولی اعمال و رفتار او همچنان زیر نظر ساواک قرار داشت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۱۸.</ref> ساواک در گزارشی دراینباره اعلام کرد که او پس از آزادی همراه با جمعی دیگر از روحانیان تهران اعلامیهها را امضا میکند و در بسیج تمام عناصر مذهبی در ماه محرم نقش دارد و کلیه [[پیامها و اعلامیههای امامخمینی|اعلامیههای]] مربوط به امامخمینی و دیگر مراجع را توزیع میکند. همچنین برخی از جلسات سیاسی در خانه او برگزار میشود<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۱۲.</ref> بر اساس گزارشی دیگر، او در تحریک مردم به تظاهرات علیه حکومت پهلوی نقش داشت<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۲۷.</ref> به همین سبب در ۱۷ آذر همان سال بار دیگر دستگیر و به بازداشتگاه کمیته مشترک ضدخرابکاری تحویل داده شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۳۷.</ref>جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در ۱۸ دی همان سال با ارسال نامهای خواستار آزادی مهدی شاهآبادی شد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۴۴.</ref> او تا ۳۰ دی ۱۳۵۷ در زندان بود و پس از آن از زندان آزاد شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، ص۴۴۸.</ref> | ||
==فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی== | ==فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی== | ||
شاهآبادی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در سازماندهی این نهاد انقلابی نقش فعالی ایفا کرد. او همچنین در انسجامبخشی به کمیتههای فرعی انقلاب اسلامی نقش ویژهای داشت و مسئولیت یکی از ستادهای کمیته انقلاب اسلامی در شمیرانات را بر عهده داشت. مدتی هم دبیر کمیته انقلاب اسلامی شمیران بود. همچنین دبیری جامعه روحانیت مبارز شمیران را بر عهده داشت. همچنین در سامانبخشی به اوضاع شمیرانات نقش ویژهای را ایفا کرد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، پانزده.</ref> او در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم تهران در آن مجلس برگزیده شد<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانونگذاری، ص۷۳.</ref> و در آن دوره در کمیسیون قضایی فعالیت داشت. شاهآبادی در کنار فعالیتهای سیاسی، در مسجد رستمآباد در شمیرانات به فعالیتهای دینی میپرداخت و در کنار آن با سازمان اوقاف نیز همکاری میکرد. امامخمینی در سال | شاهآبادی بلافاصله پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به عضویت شورای مرکزی [[کمیته انقلاب اسلامی]] درآمد و در سازماندهی این نهاد انقلابی نقش فعالی ایفا کرد. او همچنین در انسجامبخشی به کمیتههای فرعی انقلاب اسلامی نقش ویژهای داشت و مسئولیت یکی از ستادهای کمیته انقلاب اسلامی در شمیرانات را بر عهده داشت. مدتی هم دبیر کمیته انقلاب اسلامی شمیران بود. همچنین دبیری جامعه روحانیت مبارز شمیران را بر عهده داشت. همچنین در سامانبخشی به اوضاع شمیرانات نقش ویژهای را ایفا کرد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، پانزده.</ref> او در نخستین دوره انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] به نمایندگی از مردم تهران در آن مجلس برگزیده شد<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی تا پایان دوره پنجم قانونگذاری، ص۷۳.</ref> و در آن دوره در کمیسیون قضایی فعالیت داشت. شاهآبادی در کنار فعالیتهای سیاسی، در مسجد رستمآباد در شمیرانات به فعالیتهای دینی میپرداخت و در کنار آن با سازمان اوقاف نیز همکاری میکرد. امامخمینی در سال ۱۳۵۹ش هیئتی را برای بررسی عملکرد [[بنیاد مستضعفان]] تعیین کرد که مهدی شاهآبادی یکی از اعضای آن هیئت بود. | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
شاهآبادی با آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، بارها در جبهههای حضور یافت تا اینکه در هفتم اردیبهشت ۱۳۶۳ در منطقه مجنون بر اثر اصابت ترکش نیروهای رژیم بعث به شهادت رسید<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، پانزده ـ شانزده.</ref> امامخمینی در پیام تسلیتی گفتند: | شاهآبادی با آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، بارها در جبهههای حضور یافت تا اینکه در هفتم اردیبهشت ۱۳۶۳ در منطقه مجنون بر اثر اصابت ترکش نیروهای رژیم بعث به [[شهادت]] رسید<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیودو، پانزده ـ شانزده.</ref> [[امامخمینی]] در پیام تسلیتی گفتند: | ||
:«با کمال تأسف و تأثر شهادت استادزاده محترم، جناب حجتالاسلام آقای آقا شیخ مهدی شاهآبادی را به پیشگاه معظّم حضرت بقیةالله، أرواحنا لمقدمه الفداء، تبریک و تسلیت عرض میکنم. مبارک باد بر آن حضرت چنین فداکاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز که با شهادت افتخارآمیز خود ملت عظیمالشأن ایران، بهویژه روحانیت عالیقدر را سرفراز مینمایند. این شهید عزیز علاوه بر آنکه خود مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاءاللَّه پیوست، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقاً حق حیات روحانی به این جانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمیآیم. از خداوند متعال برای این شهید سعید و سایر شهدای در راه اسلام رحمت در جوار خود و برای فامیل معظّم و حضرات آقازادگان محترم شاهآبادی، دامت افاضاتهم، صبر و اجر عظیم خواستارم».<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۰۷.</ref> | :«با کمال تأسف و تأثر شهادت استادزاده محترم، جناب حجتالاسلام آقای آقا شیخ مهدی شاهآبادی را به پیشگاه معظّم حضرت بقیةالله، أرواحنا لمقدمه الفداء، تبریک و تسلیت عرض میکنم. مبارک باد بر آن حضرت چنین فداکاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز که با شهادت افتخارآمیز خود ملت عظیمالشأن ایران، بهویژه روحانیت عالیقدر را سرفراز مینمایند. این شهید عزیز علاوه بر آنکه خود مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاءاللَّه پیوست، فرزند برومند شیخ بزرگوار ما بود که حقاً حق حیات روحانی به این جانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمیآیم. از خداوند متعال برای این شهید سعید و سایر شهدای در راه اسلام رحمت در جوار خود و برای فامیل معظّم و حضرات آقازادگان محترم شاهآبادی، دامت افاضاتهم، صبر و اجر عظیم خواستارم».<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۰۷.</ref> | ||