عباس زریاب خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
| محل دفن          =
| محل دفن          =
| خویشاوندان سرشناس =
| خویشاوندان سرشناس =
| استادان          =
| استادان          = [[امام‌خمینی]]، [[سیدمحمد محقق داماد]]، سیدمحمد حجت کوه‌کمری، [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، [[سیدصدرالدین صدر]] و...
| شاگردان          =
| شاگردان          =
| محل تحصیل        =
| محل تحصیل        =خوی، [[قم]]، تهران و آلمان
| اجازه روایت از    =
| اجازه روایت از    =
| اجازه اجتهاد از  =
| اجازه اجتهاد از  =
| اجازه روایت به    =
| اجازه روایت به    =
| اجازه اجتهاد به  =
| اجازه اجتهاد به  =
| تالیفات          =
| تالیفات          =اطلس تاریخی ایران، تاریخ ساسانیان، آیینه جام (شرح مشکلات دیوان حافظ) و... ترجمه‌ ترجمه تاریخ فلسفه و لذات فلسفه اثر ویل دورانت و...
| سایر              =
| سایر              =تسلط به زبان‌های فارسی، ترکی آذری و استانبولی، به زبان‌های عربی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی
| سیاسی            =
| سیاسی            =
| اجتماعی          =
| اجتماعی          =
خط ۴۰: خط ۴۰:


=== بازگشت به خوی و مهاجرت به تهران ===
=== بازگشت به خوی و مهاجرت به تهران ===
زریاب طی سال‌های ۱۳۲۲-۱۳۲۴ش پس از درگذشت پدر به رتق‌وفتق امور خانواده پرداخت و هم‌زمان در دبیرستان‌های خوی تدریس می‌کرد.<ref>ریاحی، «مردی رفت که نظیرش هرگز نخواهد آمد»، ص۲۸۹.</ref> روی کار آمدن فرقه دموکرات در آذربایجان و اختلاف‌نظر وی با آنان زمینه‌ساز خروج وی از خوی و رفتن به تهران گردید.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ۴، ص۲۰-۲۲.</ref> ریاحی از تبعید او به تهران به فرمان روس‌ها سخن گفته است.<ref>ریاحی، «مردی رفت که نظیرش هرگز نخواهد آمد»، ص۲۸۹.</ref> که به نظر نمی‌رسد دقیق باشد. زریاب پس از استقرار در تهران مقاله‌ای در روزنامه داریا نوشت و در آن ادعای فرقه دموکرات مبنی بر تُرک بودن نظامی گنجوی را باطل دانست.<ref>افشار، ص۱۳۷۴، ۲۳۳.</ref> در این دوره در کتابخانه مجلس شورای ملی مشغول کار شد. در آنجا با سیدحسن تقی‌زاده، نماینده وقت [[مجلس شورای ملی]] آشنا شد.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۵؛ زریاب، «زندگانی من»، ص۵۴.</ref> هم‌زمان مدرک کارشناسی خود را از دانشکده علوم معقول و منقول دانشگاه تهران دریافت کرد.<ref>عبدالله‌زاده، «استاد دکتر عباس زریاب»، ص۱۵.</ref> سپس به تکمیل معلومات خویش در محضر علمای مدرسه سپهسالار<ref>زرین‌کوب، حکایت همچنان باقی، ص۲۹۰.</ref> و فراگیری زبان‌های فرانسوی و آلمانی پرداخت.<ref>افشار، «تازه‌ها و پاره‌های ایرانشناسی (۹)»، ص۲۳۴.</ref> با تشکیل [[مجلس سنا]] در ۱۳۲۸ش، از سوی سیدحسن تقی‌زاده، رئیس آن مجلس، مأمور راه‌اندازی کتابخانه‌ای در آنجا شد.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۶.</ref> او در کنار فعالیت فوق، در دانشکده علوم معقول و منقول به تدریس تاریخ اسلام و تاریخ علوم اسلامی پرداخت.<ref>زرین‌کوب، حکایت همچنان باقی، ص۲۹۱.</ref> در این دوره، وی به [[محمد مصدق]] و [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] علاقه داشت و از نظر فکری به آنان نزدیک بود، ولی علاقه و ارتباطش با سیدحسن تقی‌زاده مانع از ارتباط نزدیک با آنان شد.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۷۱-۷۲.</ref>
زریاب طی سال‌های ۱۳۲۲-۱۳۲۴ش پس از درگذشت پدر به رتق‌وفتق امور خانواده پرداخت و هم‌زمان در دبیرستان‌های خوی تدریس می‌کرد.<ref>ریاحی، «مردی رفت که نظیرش هرگز نخواهد آمد»، ص۲۸۹.</ref> روی کار آمدن فرقه دموکرات در آذربایجان و اختلاف‌نظر وی با آنان زمینه‌ساز خروج وی از خوی و رفتن به تهران گردید.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ۴، ص۲۰-۲۲.</ref> ریاحی از تبعید او به تهران به فرمان روس‌ها سخن گفته است.<ref>ریاحی، «مردی رفت که نظیرش هرگز نخواهد آمد»، ص۲۸۹.</ref> که به نظر نمی‌رسد دقیق باشد. زریاب پس از استقرار در تهران مقاله‌ای در روزنامه داریا نوشت و در آن ادعای فرقه دموکرات مبنی بر تُرک بودن نظامی گنجوی را باطل دانست.<ref>افشار، «تازه‌ها و پاره‌های ایرانشناسی(۹)، ص۲۳۳.</ref> در این دوره در کتابخانه مجلس شورای ملی مشغول کار شد. در آنجا با سیدحسن تقی‌زاده، نماینده وقت [[مجلس شورای ملی]] آشنا شد.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۵؛ زریاب، «زندگانی من»، ص۵۴.</ref> هم‌زمان مدرک کارشناسی خود را از دانشکده علوم معقول و منقول دانشگاه تهران دریافت کرد.<ref>عبدالله‌زاده، «استاد دکتر عباس زریاب»، ص۱۵.</ref> سپس به تکمیل معلومات خویش در محضر علمای مدرسه سپهسالار<ref>زرین‌کوب، حکایت همچنان باقی، ص۲۹۰.</ref> و فراگیری زبان‌های فرانسوی و آلمانی پرداخت.<ref>افشار، «تازه‌ها و پاره‌های ایرانشناسی (۹)»، ص۲۳۴.</ref> با تشکیل [[مجلس سنا]] در ۱۳۲۸ش، از سوی سیدحسن تقی‌زاده، رئیس آن مجلس، مأمور راه‌اندازی کتابخانه‌ای در آنجا شد.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۶.</ref> او در کنار فعالیت فوق، در دانشکده علوم معقول و منقول به تدریس تاریخ اسلام و تاریخ علوم اسلامی پرداخت.<ref>زرین‌کوب، حکایت همچنان باقی، ص۲۹۱.</ref> در این دوره، وی به [[محمد مصدق]] و [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] علاقه داشت و از نظر فکری به آنان نزدیک بود، ولی علاقه و ارتباطش با سیدحسن تقی‌زاده مانع از ارتباط نزدیک با آنان شد.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۷۱-۷۲.</ref>


=== بورس تحصیلی در خارج از کشور ===
=== بورس تحصیلی در خارج از کشور ===
عباس زریاب در سال ۱۳۳۴ش با بورس آلمانی هومبولدت که پروفسور هانس روبرت رویمر، خاورشناس آلمانی، به توصیه تقی‌زاده به وی اعطا کرده بود، راهی دانشگاه یوهانس گوتنبرگ در شهر ماینتس آلمان غربی گردید.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۷؛ افشار، «پاره‌های ایران‌شناسی(۳)، ص۱۹۰.</ref> عبدالله‌زاده، محل تحصیل وی را دانشگاه فرایبورگ پنداشته است.<ref>عبدالله‌زاده، «استاد دکتر عباس زریاب»، ص۱۵.</ref> ولی به نظر صحیح نیست و او در دانشگاه یوهانس گوتنبرگ به تحصیل پرداخت. وی با خاورشناسانی همچون هانس روبرت رویمر، برتولد اشپولر و والتر هینتز گفتگو کرد.<ref>افشار، «تازه‌ها و پاره‌های ایرانشناسی(۹)»، ص۲۳۹.</ref> در سال ۱۳۳۹ش با دفاع از رساله دکتری خویش در رشته تاریخ با عنوان «گزارش درباره جانشینان تیمور برگرفته از تاریخ کبیر جعفری تألیف ابن محمدالحسینی» به ایران بازگشت.<ref>عبدالله‌زاده، «استاد دکتر عباس زریاب»، ص۱۵.</ref> او طی سال‌های ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش به دعوت هنینگ برای تدریس زبان و ادبیات فارسی راهی دانشگاه برکلی کالیفرنیا گردید. پس از دو سال با وجود برگزیده شدن به‌عنوان پروفسور دائم، به ایران بازگشت و در سال ۱۳۴۵ش به استخدام گروه تاریخ دانشگاه تهران درآمد. او در سال ۱۳۵۶ ش هم برای مدت شش ماه راهی دانشگاه پرینستون آمریکا گردید.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۷- ۸؛ زریاب، «زندگانی من»، ص۵۴-۵۵.</ref>
عباس زریاب در سال ۱۳۳۴ش با بورس آلمانی هومبولدت که پروفسور هانس روبرت رویمر، خاورشناس آلمانی، به توصیه تقی‌زاده به وی اعطا کرده بود، راهی دانشگاه یوهانس گوتنبرگ در شهر ماینتس آلمان غربی گردید.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۷؛ افشار، «پاره‌های ایران‌شناسی(۳)، ص۱۹۰.</ref> عبدالله‌زاده، محل تحصیل وی را دانشگاه فرایبورگ پنداشته است.<ref>عبدالله‌زاده، «استاد دکتر عباس زریاب»، ص۱۵.</ref> ولی به نظر صحیح نیست و او در دانشگاه یوهانس گوتنبرگ به تحصیل پرداخت. وی با خاورشناسانی همچون هانس روبرت رویمر، برتولد اشپولر و والتر هینتز گفتگو کرد.<ref>افشار، «تازه‌ها و پاره‌های ایرانشناسی(۹)»، ص۲۳۹.</ref> در سال ۱۳۳۹ش با دفاع از رساله دکتری خویش در رشته تاریخ با عنوان «گزارش درباره جانشینان تیمور برگرفته از تاریخ کبیر جعفری تألیف ابن محمدالحسینی» به ایران بازگشت.<ref>عبدالله‌زاده، «استاد دکتر عباس زریاب»، ص۱۵.</ref> او طی سال‌های ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش به دعوت هنینگ برای تدریس زبان و ادبیات فارسی راهی دانشگاه برکلی کالیفرنیا گردید. پس از دو سال با وجود برگزیده شدن به‌عنوان پروفسور دائم، به ایران بازگشت و در سال ۱۳۴۵ش به استخدام گروه تاریخ دانشگاه تهران درآمد. او در سال ۱۳۵۶ ش هم برای مدت شش ماه راهی دانشگاه پرینستون آمریکا گردید.<ref>گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، ص۷-۸؛ زریاب، «زندگانی من»، ص۵۴-۵۵.</ref>


== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ==
== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ==
خط ۵۱: خط ۵۱:


== آثار نوشتاری ==
== آثار نوشتاری ==
از آثار زریاب می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد: اطلس تاریخی ایران (با همکاری سیدحسین نصر و احمد مستوفی در ۱۳۵۰ ش)؛ تاریخ ساسانیان (۱۳۵۴ ش)؛ آیینه جام، شرح مشکلات دیوان حافظ (۱۳۶۸ ش)؛ بزم‌آورد، شصت مقاله درباره تاریخ، فرهنگ و فلسفه (۱۳۶۸ ش)؛ سیره رسول‌الله (ص)، بخش اول از آغاز تا هجرت (۱۳۷۰ ش)؛ درس‌گفتارهای فلسفه تاریخ (۱۳۸۷ ش) و اطلس تاریخ ایران (با همکاری مهندس محمد پورکمال، چاپ‌نشده)؛ تصحیح الصیدنه فی الطب نوشته ابوریحان بیرونی (۱۳۷۰ ش)؛ تحریر روضه‌الصفا نوشته میرخواند (۱۳۷۰ش)؛ و ترجمه تاریخ فلسفه و لذات فلسفه اثر ویل دورانت (۱۳۳۵ و ۱۳۴۴ش)، تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان اثر تئودور نولدکه (۱۳۵۸ش)، دریای جان اثر هلموت ریتر (با همکاری مهرآفاق بایبردی، ۱۳۷۴ش)، ظهور تاریخ بنیادی، اثر فریدریش ماینکه (چاپ‌نشده) و ترجمه ناتمام انحطاط غرب اثر اشپنگلر و نگارش و ترجمه ده‌ها مقاله.<ref>رضازاده لنگرودی، «آثار دکتر عباس زریاب»، ص۵۷-۵۸، ۶۶؛ گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، نه.</ref>
از آثار زریاب می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد: اطلس تاریخی ایران (با همکاری سیدحسین نصر و احمد مستوفی در ۱۳۵۰ ش)؛ تاریخ ساسانیان (۱۳۵۴ش)؛ آیینه جام، شرح مشکلات دیوان حافظ (۱۳۶۸ش)؛ بزم‌آورد، شصت مقاله درباره تاریخ، فرهنگ و فلسفه (۱۳۶۸ش)؛ سیره رسول‌الله (ص)، بخش اول از آغاز تا هجرت (۱۳۷۰ش)؛ درس‌گفتارهای فلسفه تاریخ (۱۳۸۷ش) و اطلس تاریخ ایران (با همکاری مهندس محمد پورکمال، چاپ‌نشده)؛ تصحیح الصیدنه فی الطب نوشته ابوریحان بیرونی (۱۳۷۰ش)؛ تحریر روضه‌الصفا نوشته میرخواند (۱۳۷۰ش)؛ و ترجمه تاریخ فلسفه و لذات فلسفه اثر ویل دورانت (۱۳۳۵ و ۱۳۴۴ش)، تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان اثر تئودور نولدکه (۱۳۵۸ش)، دریای جان اثر هلموت ریتر (با همکاری مهرآفاق بایبردی، ۱۳۷۴ش)، ظهور تاریخ بنیادی، اثر فریدریش ماینکه (چاپ‌نشده) و ترجمه ناتمام انحطاط غرب اثر اشپنگلر و نگارش و ترجمه ده‌ها مقاله.<ref>رضازاده لنگرودی، «آثار دکتر عباس زریاب»، ص۵۷-۵۸، ۶۶؛ گفتگو با دکتر عباس زریاب خویی، نه.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۲۸۸

ویرایش