۲۱٬۳۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== تولد و تحصیل == | == تولد و تحصیل == | ||
عباسعلی عمید زنجانی در فروردین ۱۳۱۶ش در زنجان به دنیا آمد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۱.</ref> پدرش علیاصغر از تاجران خوشنام و متدین زنجان و مادرش صبیه علامه میرزا عبدالمجید زنجانی، از شاگردان نامدار حکیم جلوه بود.<ref>انصاری قمی، ص۱۴۳.</ref> | عباسعلی عمید زنجانی در فروردین ۱۳۱۶ش در زنجان به دنیا آمد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۱.</ref> پدرش علیاصغر از تاجران خوشنام و متدین زنجان و مادرش صبیه علامه میرزا عبدالمجید زنجانی، از شاگردان نامدار حکیم جلوه بود.<ref>انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۳.</ref> | ||
او دوران ابتدایی و متوسطه را در زنجان (در دبیرستان توفیق آن شهر) گذراند. همزمان با تحصیل در دبیرستان، در مسجد سیدآن شهر به فراگیری دروس حوزوی نیز میپرداخت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۳-۲۵.</ref> و مقدمات را (سیوطی و بخشی از جامی) نزد عالمی به نام شیخ محمد خواند. عمید زنجانی در سال ۱۳۳۱ش راهی [[قم]] شد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۶.</ref> او در نخستین سالهای حضور در قم، کتابهای حاشیه، شرح شمسیه، شرح النضید، شرح مطامع و شرح منظومه و معانی بیان تا مطول را پیش استادان آن حوزه خواند، ولی در خاطراتش درباره استادان خود در درسهای فوق سخنی نگفته است.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۸.</ref> سپس شرح لمعه را بهصورت خصوصی و نزد یکی از مدرسان [[حوزه علمیه قم]] خواند و آنگاه بخشی از منطق و لمعه را پیش شیخ ابوالفضل اردبیلی آموخت و مدتی هم در درس شیخ اسماعیل صائنی زنجانی حضور یافت. رسایل را هم نزد [[علیاکبر مشکینی|میرزا علیاکبر مشکینی]] خواند و مدت کوتاهی در درس رسایل [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] شرکت کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۳.</ref> کفایهالاصول را هم نزد میرزا محمد مجاهدی تبریزی، [[عبدالجواد جبلعاملی|عبدالجواد جبلعاملی اصفهانی]] و [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] فراگرفت. در درس مکاسب هم از شاگردان [[ناصر مکارم شیرازی]] و [[ابوالقاسم خزعلی]] بود. مدت کوتاهی هم در درس مکاسب [[عباسعلی شاهرودی|شیخ عباسعلی شاهرودی]] شرکت کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۴-۳۵.</ref> | او دوران ابتدایی و متوسطه را در زنجان (در دبیرستان توفیق آن شهر) گذراند. همزمان با تحصیل در دبیرستان، در مسجد سیدآن شهر به فراگیری دروس حوزوی نیز میپرداخت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۳-۲۵.</ref> و مقدمات را (سیوطی و بخشی از جامی) نزد عالمی به نام شیخ محمد خواند. عمید زنجانی در سال ۱۳۳۱ش راهی [[قم]] شد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۶.</ref> او در نخستین سالهای حضور در قم، کتابهای حاشیه، شرح شمسیه، شرح النضید، شرح مطامع و شرح منظومه و معانی بیان تا مطول را پیش استادان آن حوزه خواند، ولی در خاطراتش درباره استادان خود در درسهای فوق سخنی نگفته است.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۸.</ref> سپس شرح لمعه را بهصورت خصوصی و نزد یکی از مدرسان [[حوزه علمیه قم]] خواند و آنگاه بخشی از منطق و لمعه را پیش شیخ ابوالفضل اردبیلی آموخت و مدتی هم در درس شیخ اسماعیل صائنی زنجانی حضور یافت. رسایل را هم نزد [[علیاکبر مشکینی|میرزا علیاکبر مشکینی]] خواند و مدت کوتاهی در درس رسایل [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] شرکت کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۳.</ref> کفایهالاصول را هم نزد میرزا محمد مجاهدی تبریزی، [[عبدالجواد جبلعاملی|عبدالجواد جبلعاملی اصفهانی]] و [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] فراگرفت. در درس مکاسب هم از شاگردان [[ناصر مکارم شیرازی]] و [[ابوالقاسم خزعلی]] بود. مدت کوتاهی هم در درس مکاسب [[عباسعلی شاهرودی|شیخ عباسعلی شاهرودی]] شرکت کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۴-۳۵.</ref> | ||
عباسعلی عمید زنجانی پس از اتمام دوره سطح، بهصورت آزمایشی در درسهای خارج فقه و اصول برخی از مراجع شرکت کرد و در نهایت درس [[امامخمینی]] را بهعنوان درس اصلی برگزید.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۶.</ref> و از سال ۱۳۳۸ش در آن درسها که آن روزها در [[مسجد سلماسی قم]] برگزار میشد شرکت کرد. او درباره چرایی انتخاب امامخمینی بهعنوان استاد خویش میگوید: <blockquote>«درس آن حضرت را به دو جهت درس اصلی خود قرار دادم؛ اولاً با چند درس خارج آشنایی پیدا کرده و بهترین را برگزیده بودم. ثانیاً درسی بود که حتی در زمان مرحوم آیتالله بروجردی درس ممتاز حوزه علمیه بود و در حقیقت درس رسمی حوزه علمیه قم و جایی بود که همه فضلا در آنجا جمع بودند. شاید نمیشد کسی را پیدا کرد که به نیت و انگیزهای غیر از تحصیل، در درس امام شرکت کرده باشد».<ref>پابهپای آفتاب، ج۵، ص۸؛ حوزه، شماره ۳۷ـ۳۸، ص۹۵.</ref> </blockquote>وی در خاطراتش، علاقه شخصی به امامخمینی و همچنین شوق به تحصیل را انگیزههای اصلی خود در انتخاب درس امامخمینی بیان کرده است.<ref>خاطرات حجتالاسلام...، ص۴۸.</ref> او درباره ویژگیهای درس امامخمینی میگوید: <blockquote>«یکی از نکات برجسته درس این بود که سعی میکردند مطلب را خوب دریابند؛ یعنی قبل از اینکه مطلب را خوب دریابند، درباره آن بحث و بررسی نمیکردند. سخن از هرکه بود، امام خوب دقت میکردند تا بدانند مقصود گوینده چیست. من در حدیثی خواندهام که این خصلت، از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص) بود که با آن متانت و دقت نظر و علم غیبی که حضرت داشت، وقتی به سخنان دیگران گوش میداد، خوب گوش میداد؛ و گاه میشد که بنا بر بعضی از روایات، به طرف مقابل امر میفرمود که حرفش را تکرار کند تا پیامبر اکرم(ص) خاطرجمع شود مطلب او را دریافته است. این خصلت را من در درسشان و هم در برخوردهای معمولی در امام دیدهام. وقتی شخصی میخواست مطلبی را خدمت ایشان بگوید، با کمال دقت و با حواس کامل گوش میدادند. چون بسیاری از مفاسد از همین جا ناشی میشود که وقتی حرفی را به انسان میگویند، حواس انسان پرت شود و یا دقت نکند و حرف طرف را طور دیگری برداشت کند. به این ترتیب، خواه ناخواه در مورد آن، طور دیگری قضاوت خواهد کرد و نهایتاً برداشت او اشتباه خواهد بود». عمید زنجانی در ادامه دراینباره میگوید: «از خصوصیات درس امام، وسعت نظر و جولان فکری بود که در درسشان اعمال میکردند. خواه ناخواه طلبهها هم به آن عادت میکردند؛ یعنی درس ایشان بهگونهای نبود که شخص یک حرف را بشنود و یک حرف را تحلیل کند و درس تمام بشود. امام ضمن درس، نظرات مختلفی را مطرح میکردند که طلبه در تحقیق مطلب مجبور میشد نظرات مختلفی را ببیند و به نتیجه مطلوبی برسد. بعضی از استادان حرف خودشان را میزدند و احیاناً اگر هم متعرض حرف دیگران میشدند، بهصورت تبعی بود. ولی امام گاه در این شیوه تا آنجا پیش میرفتند که سخن و نظرات دیگران را محور قرار میدادند و حرف خود را به دنبال نقل نظرات دیگران مطرح میکردند. این در تحقیق مسائل تأثیر بسیاری داشت و طلبه عادت میکرد وقتی میخواهد در یک موضوع اظهارنظر کند، اول حرف دیگران را ببیند تا نهایتاً بتواند به نظری صحیح برسد».<ref>سلسله موی دوست، ص۱۵۸-۱۵۹.</ref> </blockquote>به باور او، «امام یکی از خصوصیاتش این بود که طلبه را متهور به بار میآورد. تهور علمی به طلبه میداد، طلبه را محقق و صاحبنظر به بار میآورد و بر سر طلبه نمیزد که حرف همین است که من میگویم، بلکه دست محقق را میگرفت و میگفت که تو هم فهم داری، میتوانی این را که میشنوی نقد کنی». ایشان به دو طریق این روحیه را در شاگردانش میدمید؛ اولاً خودش استادان و بزرگان را نقد میکرد و دیگر اینکه به طلبه مجال طرح نقد و اشکال را میداد.<ref>سلسله موی دوست، ص۶۴-۶۵.</ref> به باور عمید زنجانی، بسیاری از [[شاگردان امامخمینی]] هم به همین علت در درس ایشان حضور مییافتند:<blockquote>«بسیاری از فضلا فقط به این نیت به درس امام میآمدند که بتوانند خودشان را از چهارچوبهای تقلید بیرون بیاورند، چون در درس امام، طلبه، نقّاد و محقق بار میآمد. گاه میشد امام نظریاتی از بزرگان را مطرح میکردند؛ بزرگانی که اسمشان کافی است که انسان بیچونوچرا حرفشان را بپذیرد، لکن امام گاه تا یازده اشکال به سخنان آنها وارد میکردند. البته ما اساتیدی را نیز داشتیم که طلاب را جامد بار میآوردند؛ ولی امام سعی داشت کسانی را که در درس ایشان شرکت میکردند با روح نقد آشنا کند. گاه میشد درس یک ساعت که طول میکشید و کسی ایراد و اشکالی نمیکرد، خود امام میفرمودند: مجلس روضه که نیست که من بگویم شما گوش بدهید؛ بالاخره شما هم هستید، لااقل، بودن خودتان را در اینجا اعلان کنید که غیر از من هم کسی اینجا هست».<ref>برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج۵، ص۹۰.</ref> </blockquote>با این حال، به باور او برخورد امامخمینی با شاگردان «بسیار متین و تشویقآمیز بود و سعی داشتند شخصیت علمی و اتکا به نفس را در استنباط علمی در شاگردان خود ایجاد کنند. در صحبتهای امام نسبت به شاگردانش، صداقت و دقت و رأفت خاصی دیده میشد که بیش از حدِ انجام وظیفه و یا رعایتِ آداب و احتراماتِ لازم بود».<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۱۲۳.</ref> به همین سبب به باور او «درس امامخمینی روشن بود و طلبه درسخوان نمیتوانست از درس ایشان صرفنظر کند. درس ایشان ممتاز و به تمام معنا خالص بود».<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۶۳.</ref> | عباسعلی عمید زنجانی پس از اتمام دوره سطح، بهصورت آزمایشی در درسهای خارج فقه و اصول برخی از مراجع شرکت کرد و در نهایت درس [[امامخمینی]] را بهعنوان درس اصلی برگزید.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۶.</ref> و از سال ۱۳۳۸ش در آن درسها که آن روزها در [[مسجد سلماسی قم]] برگزار میشد شرکت کرد. او درباره چرایی انتخاب امامخمینی بهعنوان استاد خویش میگوید: <blockquote>«درس آن حضرت را به دو جهت درس اصلی خود قرار دادم؛ اولاً با چند درس خارج آشنایی پیدا کرده و بهترین را برگزیده بودم. ثانیاً درسی بود که حتی در زمان مرحوم آیتالله بروجردی درس ممتاز حوزه علمیه بود و در حقیقت درس رسمی حوزه علمیه قم و جایی بود که همه فضلا در آنجا جمع بودند. شاید نمیشد کسی را پیدا کرد که به نیت و انگیزهای غیر از تحصیل، در درس امام شرکت کرده باشد».<ref>پابهپای آفتاب، ج۵، ص۸؛ حوزه، شماره ۳۷ـ۳۸، ص۹۵.</ref> </blockquote>وی در خاطراتش، علاقه شخصی به امامخمینی و همچنین شوق به تحصیل را انگیزههای اصلی خود در انتخاب درس امامخمینی بیان کرده است.<ref>خاطرات حجتالاسلام...، ص۴۸.</ref> او درباره ویژگیهای درس امامخمینی میگوید: <blockquote>«یکی از نکات برجسته درس این بود که سعی میکردند مطلب را خوب دریابند؛ یعنی قبل از اینکه مطلب را خوب دریابند، درباره آن بحث و بررسی نمیکردند. سخن از هرکه بود، امام خوب دقت میکردند تا بدانند مقصود گوینده چیست. من در حدیثی خواندهام که این خصلت، از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم (ص) بود که با آن متانت و دقت نظر و علم غیبی که حضرت داشت، وقتی به سخنان دیگران گوش میداد، خوب گوش میداد؛ و گاه میشد که بنا بر بعضی از روایات، به طرف مقابل امر میفرمود که حرفش را تکرار کند تا [[پیامبر اکرم(ص)]] خاطرجمع شود مطلب او را دریافته است. این خصلت را من در درسشان و هم در برخوردهای معمولی در امام دیدهام. وقتی شخصی میخواست مطلبی را خدمت ایشان بگوید، با کمال دقت و با حواس کامل گوش میدادند. چون بسیاری از مفاسد از همین جا ناشی میشود که وقتی حرفی را به انسان میگویند، حواس انسان پرت شود و یا دقت نکند و حرف طرف را طور دیگری برداشت کند. به این ترتیب، خواه ناخواه در مورد آن، طور دیگری قضاوت خواهد کرد و نهایتاً برداشت او اشتباه خواهد بود». عمید زنجانی در ادامه دراینباره میگوید: «از خصوصیات درس امام، وسعت نظر و جولان فکری بود که در درسشان اعمال میکردند. خواه ناخواه طلبهها هم به آن عادت میکردند؛ یعنی درس ایشان بهگونهای نبود که شخص یک حرف را بشنود و یک حرف را تحلیل کند و درس تمام بشود. امام ضمن درس، نظرات مختلفی را مطرح میکردند که طلبه در تحقیق مطلب مجبور میشد نظرات مختلفی را ببیند و به نتیجه مطلوبی برسد. بعضی از استادان حرف خودشان را میزدند و احیاناً اگر هم متعرض حرف دیگران میشدند، بهصورت تبعی بود. ولی امام گاه در این شیوه تا آنجا پیش میرفتند که سخن و نظرات دیگران را محور قرار میدادند و حرف خود را به دنبال نقل نظرات دیگران مطرح میکردند. این در تحقیق مسائل تأثیر بسیاری داشت و طلبه عادت میکرد وقتی میخواهد در یک موضوع اظهارنظر کند، اول حرف دیگران را ببیند تا نهایتاً بتواند به نظری صحیح برسد».<ref>سلسله موی دوست، ص۱۵۸-۱۵۹.</ref> </blockquote>به باور او، «امام یکی از خصوصیاتش این بود که طلبه را متهور به بار میآورد. تهور علمی به طلبه میداد، طلبه را محقق و صاحبنظر به بار میآورد و بر سر طلبه نمیزد که حرف همین است که من میگویم، بلکه دست محقق را میگرفت و میگفت که تو هم فهم داری، میتوانی این را که میشنوی نقد کنی». ایشان به دو طریق این روحیه را در شاگردانش میدمید؛ اولاً خودش استادان و بزرگان را نقد میکرد و دیگر اینکه به طلبه مجال طرح نقد و اشکال را میداد.<ref>سلسله موی دوست، ص۶۴-۶۵.</ref> به باور عمید زنجانی، بسیاری از [[شاگردان امامخمینی]] هم به همین علت در درس ایشان حضور مییافتند:<blockquote>«بسیاری از فضلا فقط به این نیت به درس امام میآمدند که بتوانند خودشان را از چهارچوبهای تقلید بیرون بیاورند، چون در درس امام، طلبه، نقّاد و محقق بار میآمد. گاه میشد امام نظریاتی از بزرگان را مطرح میکردند؛ بزرگانی که اسمشان کافی است که انسان بیچونوچرا حرفشان را بپذیرد، لکن امام گاه تا یازده اشکال به سخنان آنها وارد میکردند. البته ما اساتیدی را نیز داشتیم که طلاب را جامد بار میآوردند؛ ولی امام سعی داشت کسانی را که در درس ایشان شرکت میکردند با روح نقد آشنا کند. گاه میشد درس یک ساعت که طول میکشید و کسی ایراد و اشکالی نمیکرد، خود امام میفرمودند: مجلس روضه که نیست که من بگویم شما گوش بدهید؛ بالاخره شما هم هستید، لااقل، بودن خودتان را در اینجا اعلان کنید که غیر از من هم کسی اینجا هست».<ref>برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج۵، ص۹۰.</ref> </blockquote>با این حال، به باور او برخورد امامخمینی با شاگردان «بسیار متین و تشویقآمیز بود و سعی داشتند شخصیت علمی و اتکا به نفس را در استنباط علمی در شاگردان خود ایجاد کنند. در صحبتهای امام نسبت به شاگردانش، صداقت و دقت و رأفت خاصی دیده میشد که بیش از حدِ انجام وظیفه و یا رعایتِ آداب و احتراماتِ لازم بود».<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۱۲۳.</ref> به همین سبب به باور او «درس امامخمینی روشن بود و طلبه درسخوان نمیتوانست از درس ایشان صرفنظر کند. درس ایشان ممتاز و به تمام معنا خالص بود».<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۶۳.</ref> | ||
عمید زنجانی همزمان با حضور در درس امامخمینی، از سوی ایشان مأمور شده بود اطلاعات و اخبار مربوط به [[نجف اشرف]] و تحولات آن شهر را به اطلاع ایشان برساند.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref> او به توصیه امامخمینی در درس خارج فقه و اصول دیگر استادان حوزه علمیه هم حاضر شد. ازجمله در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۴۰ش در درس خارج فقه (کتاب قضا) [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] شرکت میکرد. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمد محقق داماد]] حضور یافت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۳.</ref> دو سال هم در درس خارج [فقه یا اصول یا هر دو درس] [[سیدکاظم شریعتمداری]] شرکت داشت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۵.</ref> و درس فلسفه (قسمتی از اسفار و شفا) را هم پیش [[علامه طباطبایی|علامه سیدمحمدحسین طباطبایی]] خواند.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۳.</ref> در کنار تحصیل، به تدریس در [[حوزه علمیه قم]] میپرداخت و شاگردان او اغلب از طلاب زنجانی و ترکزبان بودند.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۹.</ref> عمید زنجانی همزمان با تحصیل در قم، تابستانها و در تعطیلات حوزه علمیه قم، به زنجان بازمیگشت و در آنجا به تحصیل هیئت و نجوم نزد شیخ محمدحسین اردبیلی میپرداخت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۲.</ref> | عمید زنجانی همزمان با حضور در درس امامخمینی، از سوی ایشان مأمور شده بود اطلاعات و اخبار مربوط به [[نجف اشرف]] و تحولات آن شهر را به اطلاع ایشان برساند.<ref>صحیفه دل، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref> او به توصیه امامخمینی در درس خارج فقه و اصول دیگر استادان حوزه علمیه هم حاضر شد. ازجمله در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۴۰ش در درس خارج فقه (کتاب قضا) [[سیدحسین بروجردی|سیدحسین طباطبایی بروجردی]] شرکت میکرد. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمد محقق داماد]] حضور یافت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۳.</ref> دو سال هم در درس خارج [فقه یا اصول یا هر دو درس] [[سیدکاظم شریعتمداری]] شرکت داشت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۵.</ref> و درس فلسفه (قسمتی از اسفار و شفا) را هم پیش [[علامه طباطبایی|علامه سیدمحمدحسین طباطبایی]] خواند.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۵۳.</ref> در کنار تحصیل، به تدریس در [[حوزه علمیه قم]] میپرداخت و شاگردان او اغلب از طلاب زنجانی و ترکزبان بودند.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۹.</ref> عمید زنجانی همزمان با تحصیل در قم، تابستانها و در تعطیلات حوزه علمیه قم، به زنجان بازمیگشت و در آنجا به تحصیل هیئت و نجوم نزد شیخ محمدحسین اردبیلی میپرداخت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۲.</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
عمید زنجانی در کنار تحصیل و تدریس، به تألیف مقالات علمی نیز میپرداخت و در سال ۱۳۳۶ش با دو نشریه مذهبی آن زمان، روزنامه وظیفه و روزنامه ندای حق همکاری و مقالاتی را برای انتشار به آن نشریات ارسال میکرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۲-۴۳.</ref> وی در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۳۸ش که بحث شرکت زنان در انتخابات مطرح شد و با واکنش مراجع ازجمله سیدحسین طباطبایی بروجردی مواجه گردید، همراه با جمعی از روحانیان، کتابی را با عنوان زن و انتخابات در مخالفت با حضور زنان در انتخابات نگاشت. وی در سال ۱۳۳۸ش به مجله مکتب اسلام پیوست و به عضویت هیئت تحریریه آن درآمد و مقالاتی را در آن نشریه منتشر کرد. ازجمله از سال ۱۳۴۰ ش سلسله مقالاتی را درباره تصوف و عرفان مینگاشت و در سال ۱۳۴۴ش آن مقالات را با عنوان پژوهشی در تاریخ تصوف و عرفان منتشر کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۹-۴۲.</ref> انتشار این کتاب تعجب [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] ر برانگیخت و وقتی درصدد انتخاب طلابی بری آموزش زبان خارجی برآمد، عمید زنجانی را هم برگزید که البته او موفق به حضور در آن کلاسها نشد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۴-۴۵.</ref> | عمید زنجانی در کنار تحصیل و تدریس، به تألیف مقالات علمی نیز میپرداخت و در سال ۱۳۳۶ش با دو نشریه مذهبی آن زمان، روزنامه وظیفه و روزنامه ندای حق همکاری و مقالاتی را برای انتشار به آن نشریات ارسال میکرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۲-۴۳.</ref> وی در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۳۸ش که بحث شرکت زنان در انتخابات مطرح شد و با واکنش مراجع ازجمله سیدحسین طباطبایی بروجردی مواجه گردید، همراه با جمعی از روحانیان، کتابی را با عنوان زن و انتخابات در مخالفت با حضور زنان در انتخابات نگاشت. وی در سال ۱۳۳۸ش به مجله مکتب اسلام پیوست و به عضویت هیئت تحریریه آن درآمد و مقالاتی را در آن نشریه منتشر کرد. ازجمله از سال ۱۳۴۰ ش سلسله مقالاتی را درباره تصوف و عرفان مینگاشت و در سال ۱۳۴۴ش آن مقالات را با عنوان پژوهشی در تاریخ تصوف و عرفان منتشر کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۹-۴۲.</ref> انتشار این کتاب تعجب [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] ر برانگیخت و وقتی درصدد انتخاب طلابی بری آموزش زبان خارجی برآمد، عمید زنجانی را هم برگزید که البته او موفق به حضور در آن کلاسها نشد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۴۴-۴۵.</ref> | ||
عمید زنجانی در سال ۱۳۴۰ش راهی نجف اشرف شد.<ref> | عمید زنجانی در سال ۱۳۴۰ش راهی نجف اشرف شد.<ref>انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۳.</ref> بنابراین میتوان گفت که سه سال در درس خارج فقه و اصول امامخمینی در [[مسجد سلماسی قم]] شرکت میکرده است. او پس از ورود به عراق، در [[حوزه علمیه نجف اشرف]] در درس [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، [[سیدابوالقاسم خویی]]، [[سیدمحمود حسینی شاهرودی]] و میرزا باقر زنجانی شرکت کرد.<ref>انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۳.</ref> در مهر ۱۳۴۴ ش و هنگام ورود امامخمینی به عراق، در نجف اشرف در حال تحصیل بود و از بدو ورود ایشان به نجف اشرف، در خدمت استاد سابق خویش قرار گرفت و در دید و بازدیدهای امامخمینی با دیگر مراجع شرکت داشت. عمید زنجانی ازجمله افرادی بود که از امامخمینی درخواست کردند تا درس خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه نجف ادامه دهد و پس از پذیرش این خواسته توسط امامخمینی، از بانیان آن درس بود و تا سال ۱۳۴۶ ش که به ایران بازگشت در آن درس (خارج فقه مکاسب) در [[مسجد شیخ انصاری نجف]] شرکت میجست.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۶۳.</ref> عمید زنجانی همچنین از افراد مورد اعتماد امامخمینی بود و ایشان به برخی از افرادی که توسط عمید زنجانی معرفی شده بودند، اجازاتی در امور شرعیه داده بود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۴، ۴۶۱.</ref> او در کنار حضور در درس امامخمینی، در دریافت [[وجوهات شرعی]] به نام ایشان هم فعال بود و بر اساس گزارش ساواک، در سال ۱۳۴۵ش به همین بهانه به ایران سفر کرد و در همان سفر با دختر [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] ازدواج کرد. او در نجف، در جلساتی با محوریت [[سیدمصطفی خمینی]] و با هدف برنامهریزی برای ادامه مبارزه شرکت میکرد و بر اساس گزارش [[ساواک]]، گرداننده آن جلسات بود. همچنین در انتقال [[پیامها و اعلامیههای امامخمینی|اعلامیهها]] و نوارهای سخنرانیهای امامخمینی و دیگر فعالان سیاسی به کشور فعالیت میکرد. به سبب این فعالیتها، ساواک در بهمن ۱۳۴۶ ش او را از کشور ممنوعالخروج کرد.<ref>آیتالله سید...، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref> بنابراین از همان سال در قم ماندگار شد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۱۴۷-۱۵۰.</ref> و به تدریس درس کفایه و مکاسب در [[حوزه علمیه قم]] پرداخت و همزمان بازنویسی تقریرات درس امامخمینی را با عنوان شرح [[تحریرالوسیله]] آغاز کرد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۱۵۱.</ref> | ||
عمید زنجانی در سال ۱۳۵۰ش با دعوت جمعی از متدینان و علاقهمندان به امامخمینی در مسجد لرزاده تهران و به دستور [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی|آیتالله مرعشی نجفی]] راهی تهران شد و امام جماعت آن مسجد را بر عهده گرفت. با استقرار او در مسجد فوق، آنجا به یکی از مهمترین کانونهای فعال علیه حکومت پهلوی در تهران تبدیل شد و عمید زنجانی با دعوت از سخنرانان انقلابی، سعی در تبیین اهداف امامخمینی داشت. یکی از اقدامات او تأسیس صندوق قرضالحسنه در آن مسجد بود. آن صندوق پشتوانهای برای فعالان سیاسی بود و ازجمله وامی برای خرید [[ابزار جنگی|اسلحه]] به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] داد. همین مسئله حساسیت ساواک را برانگیخت و آنها برای آنکه اسناد آن به دست ساواک نیفتد، اسناد آن صندوق را آتش زدند. او سپس کانون ارشاد اسلامی را در همان مسجد تشکیل داد و جلسات هفتگی برای جوانان برگزار میکرد. آنگاه با دایر کردن کتابخانه آن کانون، به تغذیه فکری جوانان پرداخت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۱۵۱-۱۶۱.</ref> ارتباط او با امامخمینی در همه سالهای تبعید امامخمینی در عراق برقرار بود. او پس از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، نامه تسلیتی به امامخمینی ارسال کرد و ایشان هم در پاسخ از عمید زنجانی تشکر کردند.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۸۵.</ref> عمید زنجانی در آبان ۱۳۵۶ در سخنانی در [[مسجد لرزاده]]، از سیدمصطفی خمینی تجلیل کرد و درگذشت مشکوک او را به امامخمینی تسلیت گفت.<ref>سیر مبارزات یاران...، ج۸، ص۱۴۰.</ref> امامخمینی در دوم اردیبهشت ۱۳۵۷ اجازهنامهای خطاب به او صادر کرد.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۶۵.</ref> | عمید زنجانی در سال ۱۳۵۰ش با دعوت جمعی از متدینان و علاقهمندان به امامخمینی در مسجد لرزاده تهران و به دستور [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی|آیتالله مرعشی نجفی]] راهی تهران شد و امام جماعت آن مسجد را بر عهده گرفت. با استقرار او در مسجد فوق، آنجا به یکی از مهمترین کانونهای فعال علیه حکومت پهلوی در تهران تبدیل شد و عمید زنجانی با دعوت از سخنرانان انقلابی، سعی در تبیین اهداف امامخمینی داشت. یکی از اقدامات او تأسیس صندوق قرضالحسنه در آن مسجد بود. آن صندوق پشتوانهای برای فعالان سیاسی بود و ازجمله وامی برای خرید [[ابزار جنگی|اسلحه]] به [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] داد. همین مسئله حساسیت ساواک را برانگیخت و آنها برای آنکه اسناد آن به دست ساواک نیفتد، اسناد آن صندوق را آتش زدند. او سپس کانون ارشاد اسلامی را در همان مسجد تشکیل داد و جلسات هفتگی برای جوانان برگزار میکرد. آنگاه با دایر کردن کتابخانه آن کانون، به تغذیه فکری جوانان پرداخت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۱۵۱-۱۶۱.</ref> ارتباط او با امامخمینی در همه سالهای تبعید امامخمینی در عراق برقرار بود. او پس از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، نامه تسلیتی به امامخمینی ارسال کرد و ایشان هم در پاسخ از عمید زنجانی تشکر کردند.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۸۵.</ref> عمید زنجانی در آبان ۱۳۵۶ در سخنانی در [[مسجد لرزاده]]، از سیدمصطفی خمینی تجلیل کرد و درگذشت مشکوک او را به امامخمینی تسلیت گفت.<ref>سیر مبارزات یاران...، ج۸، ص۱۴۰.</ref> امامخمینی در دوم اردیبهشت ۱۳۵۷ اجازهنامهای خطاب به او صادر کرد.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۶۵.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی == | == فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی == | ||
عمید زنجانی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] در شکلگیری [[کمیته انقلاب اسلامی]] در جنوب تهران نقش داشت. همزمان به فعالیتهای سیاسی در قالب [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] ادامه میداد و مسئول منطقه ده آن تشکل (شاخه جنوب تهران) بود<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۵۲-۲۷۰.</ref> سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی جنوب تهران، ریاست ستاد پشتیبانی جنگ استان تهران و نمایندگی امامخمینی در [[بنیاد مستضعفان]] ازجمله مسئولیتهای او بود.<ref> | عمید زنجانی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] در شکلگیری [[کمیته انقلاب اسلامی]] در جنوب تهران نقش داشت. همزمان به فعالیتهای سیاسی در قالب [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] ادامه میداد و مسئول منطقه ده آن تشکل (شاخه جنوب تهران) بود<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۵۲-۲۷۰.</ref> سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی جنوب تهران، ریاست ستاد پشتیبانی جنگ استان تهران و نمایندگی امامخمینی در [[بنیاد مستضعفان]] ازجمله مسئولیتهای او بود.<ref>انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۳.</ref> | ||
عمید زنجانی در دوره سوم [[مجلس شورای اسلامی]] از تهران به نمایندگی برگزیده شد<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۳۲۷.</ref> و در همان دوره، با رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عضویت [[شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|شورای بازنگری قانون اساسی]] درآمد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۹۵.</ref> او در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی بار دیگر نماینده مردم تهران بود.<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۴۳۵.</ref> وی در ۱۶ بهمن ۱۳۶۹ به عضویت [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]] منصوب شد و در ۱۱ شهریور ۱۳۷۰ علاوه بر عضویت در آن شورا، به عضویت شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان وابسته به آن شورا نیز درآمد. او که سالها به تدریس در دانشگاه تهران میپرداخت، در ۳۰ فروردین ۱۳۷۳ سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را بر عهده گرفت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۰۰)</ref> | عمید زنجانی در دوره سوم [[مجلس شورای اسلامی]] از تهران به نمایندگی برگزیده شد<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۳۲۷.</ref> و در همان دوره، با رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عضویت [[شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|شورای بازنگری قانون اساسی]] درآمد.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۲۹۵.</ref> او در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی بار دیگر نماینده مردم تهران بود.<ref>معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، ص۴۳۵.</ref> وی در ۱۶ بهمن ۱۳۶۹ به عضویت [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]] منصوب شد و در ۱۱ شهریور ۱۳۷۰ علاوه بر عضویت در آن شورا، به عضویت شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان وابسته به آن شورا نیز درآمد. او که سالها به تدریس در دانشگاه تهران میپرداخت، در ۳۰ فروردین ۱۳۷۳ سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را بر عهده گرفت.<ref>خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین عمید زنجانی، ص۳۰۰)</ref> | ||
عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مشورتی یونسکو، عضویت در شورای نویسندگان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضو و رئیس کمیته علوم انسانی جهاد دانشگاهی، عضو مشاور شورای زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در کمیته حقوق وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای برنامهریزی گروه الهیات وابسته به ستاد انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت) وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در هیئتامنای دانشگاه بینالمللی امامخمینی، عضویت در هیئتمنصفه مطبوعات، عضویت در هیئت تجدیدنظر رسیدگی به تخلفات هیئتعلمی دانشگاه تهران و سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ازجمله مسئولیتهای او بود.<ref>حاجی بیگی کندری، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref> عمید زنجانی در سال ۱۳۸۴ش بهعنوان نخستین فرد روحانی، ریاست دانشگاه تهران را بر عهده گرفت و سه سال تا ۱۷ بهمن ۱۳۸۶ در آن سمت بود.<ref>انصاری قمی، ص۱۴۴.</ref> | عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مشورتی یونسکو، عضویت در شورای نویسندگان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضو و رئیس کمیته علوم انسانی جهاد دانشگاهی، عضو مشاور شورای زنان وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در کمیته حقوق وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای برنامهریزی گروه الهیات وابسته به ستاد انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت) وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در هیئتامنای دانشگاه بینالمللی امامخمینی، عضویت در هیئتمنصفه مطبوعات، عضویت در هیئت تجدیدنظر رسیدگی به تخلفات هیئتعلمی دانشگاه تهران و سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ازجمله مسئولیتهای او بود.<ref>حاجی بیگی کندری، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref> عمید زنجانی در سال ۱۳۸۴ش بهعنوان نخستین فرد روحانی، ریاست دانشگاه تهران را بر عهده گرفت و سه سال تا ۱۷ بهمن ۱۳۸۶ در آن سمت بود.<ref>انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۴.</ref> | ||
او از پیشگامان تدوین حقوق اسلامی ـ خصوصی و جزایی ـ بود. همچنین پژوهشکده مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی را بنیان نهاد. | او از پیشگامان تدوین حقوق اسلامی ـ خصوصی و جزایی ـ بود. همچنین پژوهشکده مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی را بنیان نهاد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
برخی از تألیفات عباسعلی عمید زنجانی عبارت است از: بلاهای اجتماعی قرن ما، پاسداران صلح و همزیستی، امامت از دیدگاه نهجالبلاغه، بنیادهای ملیت در جامعه ایدئال اسلامی، حقوق اقلیتها، وطن و سرزمین یا جغرافیای سیاسی اسلام، جهاد از دیدگاه امام علی در نهجالبلاغه، پیوند مذهب و انسان، پژوهشی پیرامون عرفان و تصوف، مبانی فقهی کلیات قانون اساسی جمهوری اسلامی (جامعه کنونی ایران و انقلاب اسلامی)، ارزشهای انسانی در تعارض مصرف، حقوق اساسی ایران (شامل دوران باستان، دوران اسلامی، مشروطه و جمهوری اسلامی با اصلاحات و بازنگری)، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، در راه برپایی حج ابراهیم، فقه سیاسی (حقوق معاهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام)، درآمدی بر حقوق اسلامی تطبیقی، موجبات ضمان (درآمدی بر مسئولیت مدنی و اسباب و آثار آن در فقه اسلامی)، آیاتالاحکام، حقوق اساسی تطبیقی (حقوق اساسی کشورهای غربی و کشورهای اسلامی)، درآمدی بر فقه سیاسی (مروری بر کلیات و مبانی حقوق اساسی)، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، روششناسی تفسیر قرآن: مبانی و روشهای تفسیر قرآن، قواعد فقه (مجموعه سه جلدی)، مبانی حقوق بشر در اسلام و دنیای معاصر، فقه سیاسی (ده جلد)، بایستههای فقه سیاسی، نظارت بر اعمال حکومت و عدالت اداری، دانشنامه فقه سیاسی (دو جلد)، مبانی و اصول دین، گزیده فقه سیاسی (در یک جلد).<ref>صالحی تجریشی، ص۲۲-۲۹.</ref> | برخی از تألیفات عباسعلی عمید زنجانی عبارت است از: بلاهای اجتماعی قرن ما، پاسداران صلح و همزیستی، امامت از دیدگاه نهجالبلاغه، بنیادهای ملیت در جامعه ایدئال اسلامی، حقوق اقلیتها، وطن و سرزمین یا جغرافیای سیاسی اسلام، جهاد از دیدگاه امام علی در نهجالبلاغه، پیوند مذهب و انسان، پژوهشی پیرامون عرفان و تصوف، مبانی فقهی کلیات قانون اساسی جمهوری اسلامی (جامعه کنونی ایران و انقلاب اسلامی)، ارزشهای انسانی در تعارض مصرف، حقوق اساسی ایران (شامل دوران باستان، دوران اسلامی، مشروطه و جمهوری اسلامی با اصلاحات و بازنگری)، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، در راه برپایی حج ابراهیم، فقه سیاسی (حقوق معاهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام)، درآمدی بر حقوق اسلامی تطبیقی، موجبات ضمان (درآمدی بر مسئولیت مدنی و اسباب و آثار آن در فقه اسلامی)، آیاتالاحکام، حقوق اساسی تطبیقی (حقوق اساسی کشورهای غربی و کشورهای اسلامی)، درآمدی بر فقه سیاسی (مروری بر کلیات و مبانی حقوق اساسی)، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، روششناسی تفسیر قرآن: مبانی و روشهای تفسیر قرآن، قواعد فقه (مجموعه سه جلدی)، مبانی حقوق بشر در اسلام و دنیای معاصر، فقه سیاسی (ده جلد)، بایستههای فقه سیاسی، نظارت بر اعمال حکومت و عدالت اداری، دانشنامه فقه سیاسی (دو جلد)، مبانی و اصول دین، گزیده فقه سیاسی (در یک جلد).<ref>صالحی تجریشی، ص۲۲-۲۹.</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
عباسعلی عمید زنجانی در ۸ آبان ۱۳۹۰ در تهران از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط [[محمدرضا مهدوی کنی]] به [[قم]] منتقل شد و در [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>انصاری قمی، ص۱۴۴.</ref> | عباسعلی عمید زنجانی در ۸ آبان ۱۳۹۰ در تهران از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط [[محمدرضا مهدوی کنی]] به [[قم]] منتقل شد و در [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>انصاری قمی، «درگذشتگان: آیتالله عمید زنجانی»، ص۱۴۴.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |