محمدجواد حجتی کرمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۹: خط ۳۹:


==فعالیت‌های سیاسی==
==فعالیت‌های سیاسی==
آغاز آشنایی حجتی کرمانی با فعالیت‌های سیاسی در سال ۱۳۲۵ و در آشنایی با سیدمحمدخلیل قوام شهدادی، عضو «کانون قیام» در کرمان رخ داد که در جلسات گفتگوی سیاسی این کانون شرکت می‌کرد. اعضای این کانون، به جز او و قوام، محمدجواد باهنر، علی ایرانمنش، عباس شیخ‌الرئیس و سیدابوالقاسم صمدانی بودند <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۴۷ ـ ۱۴۸</ref>. او همچنین در دوران [[نهضت ملی‌شدن نفت]]، ازجمله روحانیان جوانی بود که در صحبت با مردم، آنان را از حوادث پیش‌آمده در [[تهران]] آگاه می‌کرد و در گردهم‌آیی‌های سیاسی، به‌ویژه مسائل مربوط به [[فدائیان اسلام]]، حضور داشت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۴۸ ـ ۱۴۹</ref>. او پیش از رفتن به قم در سال ۱۳۳۱، مدتی در تهران اقامت داشت. دلیل علاقه او و برادرش برای سفر به قم و تهران، بیش از تحصیل، اشتیاق دیدار با [[سیدمجتبی نواب صفوی]] بود و در جلسات سخنرانی نواب صفوی شرکت می‌کرد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۶۵</ref>؛ چنان‌که پس از زندانی‌شدن نواب صفوی، دریافت نامه‌ای دوصفحه‌ای از نواب ارادت و ارتباط حجتی کرمانی با وی را بیشتر کرد <ref>حجتی کرمانی، آموزگار من نواب، ۱۶ ـ ۱۷</ref>. ارتباط او با نواب صفوی، در دوره‌ای که مرجعیت و فضای عمومی روحانیت، مخالف فعالیت سیاسی روحانیان بود، سرزنش او از سوی بزرگان حوزه را در پی داشت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۸۰ ـ ۸۱</ref>.
آغاز آشنایی حجتی کرمانی با فعالیت‌های سیاسی در سال ۱۳۲۵ و در آشنایی با سیدمحمدخلیل قوام شهدادی، عضو «کانون قیام» در کرمان رخ داد که در جلسات گفتگوی سیاسی این کانون شرکت می‌کرد. اعضای این کانون، به جز او و قوام، محمدجواد باهنر، علی ایرانمنش، عباس شیخ‌الرئیس و سیدابوالقاسم صمدانی بودند <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۴۷ ـ ۱۴۸.</ref>. او همچنین در دوران [[نهضت ملی‌شدن نفت]]، ازجمله روحانیان جوانی بود که در صحبت با مردم، آنان را از حوادث پیش‌آمده در [[تهران]] آگاه می‌کرد و در گردهم‌آیی‌های سیاسی، به‌ویژه مسائل مربوط به [[فدائیان اسلام]]، حضور داشت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۴۸ ـ ۱۴۹.</ref>. او پیش از رفتن به قم در سال ۱۳۳۱، مدتی در تهران اقامت داشت. دلیل علاقه او و برادرش برای سفر به قم و تهران، بیش از تحصیل، اشتیاق دیدار با [[سیدمجتبی نواب صفوی]] بود و در جلسات سخنرانی نواب صفوی شرکت می‌کرد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۶۵.</ref>؛ چنان‌که پس از زندانی‌شدن نواب صفوی، دریافت نامه‌ای دوصفحه‌ای از نواب ارادت و ارتباط حجتی کرمانی با وی را بیشتر کرد <ref>حجتی کرمانی، آموزگار من نواب، ۱۶ ـ ۱۷.</ref>. ارتباط او با نواب صفوی، در دوره‌ای که مرجعیت و فضای عمومی روحانیت، مخالف فعالیت سیاسی روحانیان بود، سرزنش او از سوی بزرگان حوزه را در پی داشت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۸۰ ـ ۸۱.</ref>.
حجتی کرمانی در حدود سال ۱۳۴۰ به همراه گروهی از جوانان کرمان، جلسات جوانان را در مدرسه معصومیه کرمان تشکیل ‌داد که محور فعالیت‌های آن، بیشتر فرهنگی بود <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۰ ـ ۱۵۲</ref>. این جوانان که در آغاز از موضع‌گیری اصلی روحانیت برابر اقدام‌های رژیم، بی‌خبر بودند، در مواردی از لوایح ششگانه [[محمدرضا پهلوی]]، که آن را انقلاب سفید می‌نامیدند، حمایت کردند و آن را موجب حل مشکلات مردم ارزیابی کردند؛ اما مخالفت‌های علنی امام‌خمینی، این رویه را تغییر داد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۲ ـ ۱۵۳</ref>؛ چنان‌که پس از فاجعه حمله به [[مدرسه فیضیه]]، در ۲ فروردین ۱۳۴۲ اعلامیه‌های امام‌خمینی در کرمان را چاپ و منتشر کردند <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۷</ref> و به همراه شماری از علمای کرمان، پس از حمله یاد شده، در تلگرامی به امام‌خمینی، حمایت خود را از مبارزات ایشان اعلام کردند <ref>مؤسسه تنظیم، ۱/۲۵۲</ref>؛ نیز در سفر محمدرضا پهلوی به کرمان در ششم خرداد ۱۳۴۲، حجتی کرمانی و برخی دیگر از روحانیان جوان، با حضور علما در مراسم استقبال از او مخالفت کردند <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۵</ref>.
حجتی کرمانی در حدود سال ۱۳۴۰ به همراه گروهی از جوانان کرمان، جلسات جوانان را در مدرسه معصومیه کرمان تشکیل ‌داد که محور فعالیت‌های آن، بیشتر فرهنگی بود <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۰ ـ ۱۵۲.</ref>. این جوانان که در آغاز از موضع‌گیری اصلی روحانیت برابر اقدام‌های رژیم، بی‌خبر بودند، در مواردی از لوایح ششگانه [[محمدرضا پهلوی]]، که آن را انقلاب سفید می‌نامیدند، حمایت کردند و آن را موجب حل مشکلات مردم ارزیابی کردند؛ اما مخالفت‌های علنی امام‌خمینی، این رویه را تغییر داد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۲ ـ ۱۵۳.</ref>؛ چنان‌که پس از فاجعه حمله به [[مدرسه فیضیه]]، در ۲ فروردین ۱۳۴۲ اعلامیه‌های امام‌خمینی در کرمان را چاپ و منتشر کردند <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۷.</ref> و به همراه شماری از علمای کرمان، پس از حمله یاد شده، در تلگرامی به امام‌خمینی، حمایت خود را از مبارزات ایشان اعلام کردند <ref>مؤسسه تنظیم، ۱/۲۵۲.</ref>؛ نیز در سفر محمدرضا پهلوی به کرمان در ششم خرداد ۱۳۴۲، حجتی کرمانی و برخی دیگر از روحانیان جوان، با حضور علما در مراسم استقبال از او مخالفت کردند <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۵.</ref>.
در زمان دستگیری امام‌خمینی در ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ و هجرت علما به تهران برای تأیید مرجعیت ایشان، حجتی کرمانی نیز به همراه علی‌اصغر صالحی کرمانی به تهران سفر کرد و در جلسات و اجتماعات روحانیان که در اعتراض به این دستگیری برگزار می‌شد، شرکت داشت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۳۴ ـ ۱۳۶ و ۱۵۶</ref>. از همین سال، به همراه [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[سیدمحمود دعایی]]، عبدالرحیم ربانی شیرازی، [[سیدهادی خسروشاهی]]، [[محمدتقی مصباح یزدی]] و برادر خود علی حجتی، نشریه بعثت را در قم منتشر کردند <ref>زریری، فرهنگ‌نامه رجال روحانی، ۱۱۸</ref>. امام‌خمینی در شهریور ۱۳۴۳ در نامه‌ای خطاب به حجتی کرمانی، با تشکر از نامه محبت‌آمیز او، از مشکلاتی که برای علمای کرمان در جریان سفر به تهران پیش آمده بود ابراز تأسف و از زحمت‌هایی که او و برادرش علی حجتی کرمانی در این سفر کشیدند، قدردانی کرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۶۸</ref>. پس از انتقال امام‌خمینی به خانه‌ای در داوودیه تهران {{ببینید| دستگیری امام‌خمینی }}، حجتی کرمانی به همراه هاشمی رفسنجانی و محمدجواد باهنر به دیدار ایشان رفت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۳۶ ـ ۱۳۷</ref> و پس از آزادی امام‌خمینی، در جشنی که به همین‌ مناسبت در کرمان برپا شد، سخنرانی کرد <ref>مؤسسه تنظیم، ۲۰/۵۰۲</ref>.
در زمان دستگیری امام‌خمینی در ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ و هجرت علما به تهران برای تأیید مرجعیت ایشان، حجتی کرمانی نیز به همراه علی‌اصغر صالحی کرمانی به تهران سفر کرد و در جلسات و اجتماعات روحانیان که در اعتراض به این دستگیری برگزار می‌شد، شرکت داشت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۳۴ ـ ۱۳۶ و ۱۵۶.</ref>. از همین سال، به همراه [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[سیدمحمود دعایی]]، عبدالرحیم ربانی شیرازی، [[سیدهادی خسروشاهی]]، [[محمدتقی مصباح یزدی]] و برادر خود علی حجتی، نشریه بعثت را در قم منتشر کردند <ref>زریری، فرهنگ‌نامه رجال روحانی، ۱۱۸.</ref>. امام‌خمینی در شهریور ۱۳۴۳ در نامه‌ای خطاب به حجتی کرمانی، با تشکر از نامه محبت‌آمیز او، از مشکلاتی که برای علمای کرمان در جریان سفر به تهران پیش آمده بود ابراز تأسف و از زحمت‌هایی که او و برادرش علی حجتی کرمانی در این سفر کشیدند، قدردانی کرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۶۸.</ref>. پس از انتقال امام‌خمینی به خانه‌ای در داوودیه تهران {{ببینید| دستگیری امام‌خمینی }}، حجتی کرمانی به همراه هاشمی رفسنجانی و محمدجواد باهنر به دیدار ایشان رفت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۳۶ ـ ۱۳۷.</ref> و پس از آزادی امام‌خمینی، در جشنی که به همین‌ مناسبت در کرمان برپا شد، سخنرانی کرد <ref>مؤسسه تنظیم، ۲۰/۵۰۲.</ref>.
قتل جوانی به دست مأمور سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) در مهر ۱۳۴۳و واکنش رژیم پس از آن، دستاویز سخنرانی و اجتماعات مختلف در کرمان شد که حجتی کرمانی، نقش فعالی در آن داشت. او پس از این حادثه، برای دیدار با امام‌خمینی و نیز فرار از دستگیری، به قم رفت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۸ ـ ۱۵۹</ref> و امام‌خمینی از او خواست به کرمان برگردد و در پیامی به مردم کرمان، با اظهار تأسف از اعمال خلاف مأموران رژیم که موجب مزاحمت برای «خطیب محترم»، حجتی کرمانی شده بود، از آنان خواست با قدردانی از تلاش‌های حجتی کرمانی و زیر نظر علمای شهر، در برابر اعمال خلاف رژیم سکوت نکنند و به مأموران رژیم اجازه تعقیب رفتار ناشایست ندهند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۳</ref>.
قتل جوانی به دست مأمور سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) در مهر ۱۳۴۳و واکنش رژیم پس از آن، دستاویز سخنرانی و اجتماعات مختلف در کرمان شد که حجتی کرمانی، نقش فعالی در آن داشت. او پس از این حادثه، برای دیدار با امام‌خمینی و نیز فرار از دستگیری، به قم رفت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۸ ـ ۱۵۹.</ref> و امام‌خمینی از او خواست به کرمان برگردد و در پیامی به مردم کرمان، با اظهار تأسف از اعمال خلاف مأموران رژیم که موجب مزاحمت برای «خطیب محترم»، حجتی کرمانی شده بود، از آنان خواست با قدردانی از تلاش‌های حجتی کرمانی و زیر نظر علمای شهر، در برابر اعمال خلاف رژیم سکوت نکنند و به مأموران رژیم اجازه تعقیب رفتار ناشایست ندهند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۳.</ref>.
پس از [[تبعید امام‌خمینی]] در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، حجتی کرمانی در بهمن ۱۳۴۳ و روز ترور حسنعلی منصور، به دعوت باهنر در مسجد جامع تهران سخنرانی کرد که به نخستین دستگیری او منجر شد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۶</ref>. در این دوره از زندان که چهار ماه به طول انجامید، با بسیاری از روحانیان مبارز، اعضای نهضت آزادی، همچنین برخی افراد [[حزب توده]] هم‌بند بود <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۸۳ ـ ۱۸۶</ref>. او پس از آزادی از زندان و در ادامه دیدارهایش با سیدکاظم (سیدمحمدکاظم) موسوی بجنوردی، که از اوایل سال ۱۳۴۳ آغاز شده بود، در حزب ملل اسلامی که موسوی بجنوردی تأسیس کرده بود، عضو شد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۶۷ ـ ۱۶۸</ref>. او چند روز پس از افشای فعالیت حزب و دستگیری همه اعضای آن، شناسایی و دستگیر شد و در حالی‌که در دادگاه اول به چهار سال زندان محکوم شده بود، دادگاه تجدید نظر، حکم او را به ده سال افزایش داد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۷۶ ـ ۱۷۷ و ۲۰۰ ـ ۲۰۱</ref>.
پس از [[تبعید امام‌خمینی]] در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، حجتی کرمانی در بهمن ۱۳۴۳ و روز ترور [[حسنعلی منصور]]، به دعوت باهنر در مسجد جامع تهران سخنرانی کرد که به نخستین دستگیری او منجر شد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۶.</ref>. در این دوره از زندان که چهار ماه به طول انجامید، با بسیاری از روحانیان مبارز، اعضای نهضت آزادی، همچنین برخی افراد [[حزب توده]] هم‌بند بود <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۸۳ ـ ۱۸۶.</ref>. او پس از آزادی از زندان و در ادامه دیدارهایش با سیدکاظم (سیدمحمدکاظم) موسوی بجنوردی، که از اوایل سال ۱۳۴۳ آغاز شده بود، در حزب ملل اسلامی که موسوی بجنوردی تأسیس کرده بود، عضو شد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۶۷ ـ ۱۶۸.</ref>. او چند روز پس از افشای فعالیت حزب و دستگیری همه اعضای آن، شناسایی و دستگیر شد و در حالی‌که در دادگاه اول به چهار سال زندان محکوم شده بود، دادگاه تجدید نظر، حکم او را به ده سال افزایش داد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۷۶ ـ ۱۷۷ و ۲۰۰ ـ ۲۰۱.</ref>.
حجتی کرمانی از پاییز ۱۳۴۴ تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان به سر برد <ref>زریری، فرهنگ‌نامه رجال روحانی، ۱۱۹</ref>. او در این مدت، در زندان تهران (جمشیدیه، شهربانی و بندهای مختلف زندان قصر (۴۹ ـ ۱۳۴۴)، زندان دژ برازجان (۵۰ ـ ۱۳۴۹)، در زندان کرمان (۵۲ ـ ۱۳۵۰) و برای بار دوم در زندان اوین تهران (۵۴ ـ ۱۳۵۲) زندانی بود <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۹۲؛ زریری، فرهنگ‌نامه رجال روحانی، ۱۱۹</ref>. تغییر محل زندان به دلیل اقدام به فرار دسته‌جمعی گروه بیژن جزنی در سال ۱۳۴۹بود <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۲۶ ـ ۲۲۸</ref>. او از زمستان ۱۳۴۳ تا بهار ۱۳۴۴، چهار ماه و در سال‌های ۱۳۴۵ ـ ۱۳۴۶ حدود یک سال در زندان با [[مهدی بازرگان]]، [[سیدمحمود طالقانی]] و [[یدالله سحابی]] هم‌بند بود و خاطرات بسیاری از این روزها ثبت کرده است <ref>حجتی کرمانی، ملی‌گرایی، ۱۱</ref>.
 
حجتی کرمانی در اسفند ۱۳۴۶، همراه شماری دیگر از زندانیان، در نامه‌ای به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، کشتار سیاه‌پوستان زیمبابوه را محکوم کرد و آن را ناشی از سیاست‌های استعماری انگلستان دانست <ref>زریری، فرهنگ‌نامه رجال روحانی، ۱۱۹</ref>. وی در این دوره از زندان، سه جلد از [[تفسیر المیزان]] را به سفارش نویسنده آن، [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] ترجمه کرد <ref>پایگاه اطلاع‌رسانی جماران</ref>. او پس از آزادی از زندان، به قم، [[اهواز]]، [[مشهد]]، [[یزد]] و کرمان سفر کرد و در این شهرها همراه با دیدار با روحانیان انقلابی، گاه مجالس سخنرانی نیز داشت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۶۲ ـ ۲۶۴</ref>.
حجتی کرمانی از پاییز ۱۳۴۴ تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان به سر برد <ref>زریری، فرهنگ‌نامه رجال روحانی، ۱۱۹.</ref>. او در این مدت، در زندان تهران (جمشیدیه، شهربانی و بندهای مختلف زندان قصر (۴۹ ـ ۱۳۴۴)، زندان دژ برازجان (۵۰ ـ ۱۳۴۹)، در زندان کرمان (۵۲ ـ ۱۳۵۰) و برای بار دوم در زندان اوین تهران (۵۴ ـ ۱۳۵۲) زندانی بود <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۹۲؛ زریری، فرهنگ‌نامه رجال روحانی، ۱۱۹.</ref>. تغییر محل زندان به دلیل اقدام به فرار دسته‌جمعی گروه بیژن جزنی در سال ۱۳۴۹بود <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۲۶ ـ ۲۲۸.</ref>. او از زمستان ۱۳۴۳ تا بهار ۱۳۴۴، چهار ماه و در سال‌های ۱۳۴۵ ـ ۱۳۴۶ حدود یک سال در زندان با [[مهدی بازرگان]]، [[سیدمحمود طالقانی]] و [[یدالله سحابی]] هم‌بند بود و خاطرات بسیاری از این روزها ثبت کرده است <ref>حجتی کرمانی، ملی‌گرایی، ۱۱.</ref>.
پس از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶، حجتی به همراه گروهی از علما در تلگرامی به امام‌خمینی، این مصیبت را به ایشان تسلیت گفت <ref>مؤسسه تنظیم، ۶/۶۹</ref> و در مراسم چهلم وی در قم، یکی از سخنرانان [[مسجد اعظم]] بود و در پایان مراسم به منبر رفت و پس از ذکر مقدماتی، قطعنامه‌ای در سیزده ماده خواند که برخی از مهم‌ترین بندهای آن، عبارت بود از: درخواست و تأکید بر بازگشت سریع امام‌خمینی به کشور، آزادی زندانیان سیاسی ازجمله حسینعلی منتظری و سیدمحمود طالقانی، آزادی اجتماعات و رفع منع از منابر و سخنرانی‌ها، قطع کامل همه روابط با دولت اسرائیل و بازگشت تاریخ رسمی کشور به هجری شمسی <ref>مرکز بررسی اسناد، ۳۶</ref>. این سخنرانی‌ها موجی از دستگیری و تبعید روحانیان مبارز را در پی داشت و حجتی کرمانی نیز از آن دسته بود و به ایرانشهر تبعید شد <ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۸۲ ـ ۳۸۳</ref>؛ سپس در ششم فروردین ۱۳۵۷، مکان تبعید او به سنندج تغییر یافت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۹۷</ref> و در شهریور ۱۳۵۷ به جیرفت کرمان منتقل شد. در این زمان به دلیل اوج‌گیری نهضت و کم‌شدن سختگیری‌ها، حجتی کرمانی بدون مأمور به سمت جیرفت حرکت کرد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۱</ref>. او در مسیر سفر به جیرفت، هفده شهریور ۱۳۵۷ را در تهران بود و در تهران به همراه شماری از روحانیان مبارز و با همراه داشتن اعلامیه‌های امام‌خمینی، دستگیر شد و چهل روز در بازداشت به سر برد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۲ ـ ۳۱۳</ref>. دوران تبعید او تنها ده روز پس از رفتن به جیرفت به پایان رسید و به این ترتیب به دلیل اوج‌گیری نهضت، محکومیت تبعید او که سه سال بود، حدود یک سال بیشتر طول نکشید <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۶</ref>.
حجتی کرمانی در اسفند ۱۳۴۶، همراه شماری دیگر از زندانیان، در نامه‌ای به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، کشتار سیاه‌پوستان زیمبابوه را محکوم کرد و آن را ناشی از سیاست‌های استعماری انگلستان دانست <ref>زریری، فرهنگ‌نامه رجال روحانی، ۱۱۹.</ref>. وی در این دوره از زندان، سه جلد از [[تفسیر المیزان]] را به سفارش نویسنده آن، [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] ترجمه کرد <ref>پایگاه اطلاع‌رسانی جماران.</ref>. او پس از آزادی از زندان، به قم، [[اهواز]]، [[مشهد]]، [[یزد]] و کرمان سفر کرد و در این شهرها همراه با دیدار با روحانیان انقلابی، گاه مجالس سخنرانی نیز داشت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۶۲ ـ ۲۶۴.</ref>.
 
پس از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶، حجتی به همراه گروهی از علما در تلگرامی به امام‌خمینی، این مصیبت را به ایشان تسلیت گفت <ref>مؤسسه تنظیم، ۶/۶۹.</ref> و در مراسم چهلم وی در قم، یکی از سخنرانان [[مسجد اعظم]] بود و در پایان مراسم به منبر رفت و پس از ذکر مقدماتی، قطعنامه‌ای در سیزده ماده خواند که برخی از مهم‌ترین بندهای آن، عبارت بود از: درخواست و تأکید بر بازگشت سریع امام‌خمینی به کشور، آزادی زندانیان سیاسی ازجمله حسینعلی منتظری و سیدمحمود طالقانی، آزادی اجتماعات و رفع منع از منابر و سخنرانی‌ها، قطع کامل همه روابط با دولت اسرائیل و بازگشت تاریخ رسمی کشور به هجری شمسی <ref>مرکز بررسی اسناد، ۳۶.</ref>. این سخنرانی‌ها موجی از دستگیری و تبعید روحانیان مبارز را در پی داشت و حجتی کرمانی نیز از آن دسته بود و به ایرانشهر تبعید شد <ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۸۲ ـ ۳۸۳.</ref>؛ سپس در ششم فروردین ۱۳۵۷، مکان تبعید او به سنندج تغییر یافت <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۹۷.</ref> و در شهریور ۱۳۵۷ به جیرفت کرمان منتقل شد. در این زمان به دلیل اوج‌گیری نهضت و کم‌شدن سختگیری‌ها، حجتی کرمانی بدون مأمور به سمت جیرفت حرکت کرد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۱.</ref>. او در مسیر سفر به جیرفت، هفده شهریور ۱۳۵۷ را در تهران بود و در تهران به همراه شماری از روحانیان مبارز و با همراه داشتن اعلامیه‌های امام‌خمینی، دستگیر شد و چهل روز در بازداشت به سر برد <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۲ ـ ۳۱۳</ref>. دوران تبعید او تنها ده روز پس از رفتن به جیرفت به پایان رسید و به این ترتیب به دلیل اوج‌گیری نهضت، محکومیت تبعید او که سه سال بود، حدود یک سال بیشتر طول نکشید <ref>حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۶.</ref>.


==فعالیت‌ها بعد از انقلاب اسلامی==
==فعالیت‌ها بعد از انقلاب اسلامی==
۳۹۲

ویرایش