۲۴٬۹۱۰
ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''عبدالله محمدی'''، از شاگردان درس خارج فقه امامخمینی. | '''عبدالله محمدی'''، از شاگردان درس خارج فقه امامخمینی. | ||
== زادگاه و تحصیل == | |||
عبدالله محمدی در سال ۱۳۰۴ش در منطقه علامرودشت در شهرستان لامرد (استان فارس) متولد شد. تا دهسالگی به سبب ضعف توان اقتصادی خانواده، از تحصیل بازماند و در سال ۱۳۱۴ش وارد مکتبخانهای در علامرودشت شد و خواندن و نوشتن را در آنجا آموخت. آنگاه در مکتبخانهای دیگر کتابهایی چون دیوان حافظ، روضهالشهدا، اشعار سعدی و... را خواند و سپس خود بهعنوان مدرس، به تدریس در مکتبخانهای در علامرودشت پرداخت. | |||
محمدی در کنار تدریس در آنجا، نزد شیخ حسین رفیعی یکی از روحانیان علامرودشت، جامعالمقدمات، بخشی از سیوطی و... را خواند. در هجدهسالگی برای کار راهی آبادان شد و بهعنوان منشی، در یکی از شرکتهای فعال در آبادان مشغول شد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۹-۲۲.</ref> پس از مدتی کار در آبادان، تصمیم گرفت تحصیلات حوزوی خود را پی بگیرد و به همین منظور راهی [[عراق]] شد، ولی به سبب ورود غیرقانونی به عراق دستگیر شد و در سماوه، یکی از شهرهای عراق، تعهد داد پس از پانزده روز عراق را ترک کند. وی سپس در دادگاهی در بصره محاکمه شد و پس از ده روز حبس، به ایران برگردانده شد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۲۳-۲۶.</ref> او که سودای تحصیل در نجف را در سر داشت بار دیگر بهصورت قاچاقی راهی عراق شد و این بار موفق شد و از سال ۱۳۲۵ش در حوزه علمیه نجف مشغول به تحصیل گردید.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۲۸-۲۹.</ref> | |||
او در [[حوزه علمیه نجف]]، مغنی و سیوطی را نزد شیخ محمدعلی مدرس افغانی خواند. حاشیه ملاعبدالله را هم پیش شیخ جواد دشتی فراگرفت و سپس کتاب فوق را بار دیگر نزد شیخ محمدکاظم تبریزی خواند. معالمالاصول را هم نزد او آموخت و در قوانینالاصول از شاگردان شیخ محمدکاظم تبریزی بود. آنگاه در درس شرح لمعه شیخ علیاصغر اراکی شرکت کرد و بخش دیگری از شرح لمعه را هم نزد [[سیداسدالله مدنی|سیداسدالله مدنی تبریزی]] آموخت. سپس در درس مکاسب میرزا علی فلسفی شرکت کرد و رسایل و مکاسب را هم نزد شیخ مجتبی لنکرانی خواند. کفایهالاصول را پیش سیدمرتضی فیروزآبادی (صاحب عنایه الاصول) و سیداحمد اشکوری فراگرفت و قسمتی از آن را هم نزد شیخ مجتبی لنکرانی آموخت. او پس از اتمام دروس سطح، در درس خارج اصول سیدحسن یزدی شرکت کرد و پس از دو سال، به درس خارج اصول [[سیدابوالقاسم خویی|آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی]] راه یافت و دوازده سال از درس ایشان بهره برد. همزمان به مدت هشت سال در درس خارج (احتمالاً خارج فقه) آیتالله سیدمحمود حسینی شاهرودی شرکت میکرد. مدتی هم از درس خارج فقه و اصول آیات [[سیدمحسن طباطبایی حکیم]] و [[سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی]] بهره برد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۳۰-۳۱.</ref> او سپس اجازاتی در امور شرعیه از آیات سیدعبدالهادی شیرازی، حکیم، امامخمینی و خویی دریافت کرد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۲۱۷.</ref> | |||
== فعالیت سیاسی و اجتماعی قبل از پیروزی انقلاب == | |||
عبدالله محمدی در فروردین ۱۳۴۲ش و پس از [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]]، در مجالسی که به آن مناسبت در نجف برگزار میشد شرکت میکرد. سپس اعلامیهای را علیه حکومت پهلوی نگاشت و [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] را مورد حمله و انتقاد قرار داد و آن را به ایران منتقل کرد و در خرمشهر توزیع نمود.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۴۵-۴۷.</ref> او در سال ۱۳۴۴ش و در مراسم استقبال طلاب ایرانی از [[امامخمینی]] در [[کربلا]] و نجف حضور داشت.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۵۱.</ref> با آغاز درس خارج فقه [[امامخمینی]] در [[مسجد شیخ انصاری]]، از نخستین روز درس، در آن حضور یافت و تا زمانی که در عراق بود، همواره در آن درس شرکت میکرد و به گفته خودش، حتی یک روز هم آن درس را از دست نداد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۵۲-۵۳.</ref> و به مدت دو سال در آن درس شرکت میکرد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۳۱.</ref> | |||
او در | او در سال ۱۳۴۵ از امامخمینی اجازه تصدی در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۷.</ref> سپس به کشور بازگشت و در خرمشهر مستقر شد و پس از درگذشت آیتالله حکیم، در تبلیغ [[مرجعیت امامخمینی]] کوشید.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۵۵.</ref> پس از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، در مسجد جامع خرمشهر به سخنرانی پرداخت و از امامخمینی و همچنین سیدمصطفی خمینی تجلیل کرد. پس از آن ساواک او را ممنوعالمنبر کرد و تداوم سخنرانی او را منوط به عدم ذکر نام امامخمینی کرد. او جلساتی را با روحانیان خرمشهر برگزار میکرد و به تبادل فکری با آنان برای تداوم مبارزه با حکومت پهلوی میپرداخت.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۶۱-۶۲.</ref> | ||
با | پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به بیت مراجع تقلید در قم در اردیبهشت ۱۳۵۷، همراه با روحانیان شهرهای استان خوزستان، نامهای به مراجع تقلید در [[قم]] ارسال کردند و با اشاره به اقدامات حکومت پهلوی در قتل و جرح «ملت بیدفاع مسلمان اعم از طلاب علوم حوزوی، دانشآموز، دانشجویان، بازرگانان و پیشهوران و سلب آزادیها و اختناق» در کشور، انزجار و تنفر شدید خود را از اینگونه اعمال ابراز کردند و جسارت به [[مرجعیت|مرجعیت شیعه]] را محکوم و پشتیبانی خود را از مراجع اعلام کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۹۴ ـ ۲۹۵.</ref> او در دوم شعبان سال ۱۳۵۷ش در سخنانی در مسجد بهبهانیهای خرمشهر از سیاست خارجی حکومت پهلوی و حضور پرشمار مستشاران خارجی در ایران انتقاد کرد و به تبیین اهداف امامخمینی پرداخت. به همین سبب، [[ساواک]] درصدد دستگیری او برآمد و به همین علت مجبور شد به قم و سپس مشهد عزیمت کند و مدتی از خوزستان دور باشد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۶۴-۶۶.</ref> پس از بازگشت به خرمشهر به فعالیتهای سیاسی ادامه داد و مسجد صاحبالزمان خرمشهر (محل اقامه نماز او) یکی از کانونهای مهم انقلاب اسلامی در خرمشهر بود.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ص۷۲۴.</ref> | ||
او | او در سخنرانیهایش مباحث انتقادی را مطرح میکرد و به سبب این سخنرانیها ساواک از او با عنوان یکی از روحانیان افراطی و طرفدار امامخمینی نام میبرد. او با آغاز ماه رمضان به سخنرانی در مساجد خرمشهر ادامه داد و در ۱۶ مرداد ۱۳۵۷ (دوم ماه رمضان) پس از ایراد سخنرانی در مسجد جامع آبادان، توسط مأموران ساواک دستگیر و به آبادان منتقل شد. ساواک پس از بازجویی او را به تهران منتقل کرد و در سلولی انفرادی در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری زندانی نمود.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۷۳-۷۶.</ref> | ||
محمدی پس از بازجویی به بند شش زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری انتقال یافت و در آنجا با پسرش شیخ عباس محمدی و افرادی چون سیدعباس ابوترابی قزوینی، [[سیدمحمدصالح طاهری خرمآبادی]] و... همسلول بود.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۷۹.</ref> در همان زمان دو تن از دختران او هم به سبب بیان مطالب انتقادی علیه حکومت پهلوی و در حمایت از [[امامخمینی]] در خرمشهر دستگیر شده بودند.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۸۹.</ref> | |||
محمدی در مرداد ۱۳۷۱ از امامت جمعه ایلام استعفا داد و پس از آن به سبب بیماری، از فعالیتهای اجرایی کناره گرفت.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref> | با دستگیری عبدالله محمدی، روحانیان خرمشهر در جلسهای به آن اعتراض کردند و خواستار بازگرداندن او به خرمشهر شدند.<ref>انقلاب اسلامی به...، ج۸، ص۲۷۸.</ref> ادامه اعتراضات باعث شد با روی کار آمدن دولت سیدجعفر شریف امامی از زندان آزاد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۸۲-۸۴.</ref> ولی ممنوعالمنبر شود.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۸۹.</ref> او در بازگشت به خرمشهر مورد استقبال جوانان قرار گرفت.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۸۷.</ref> و به فعالیتها و سخنرانیهای انتقادی ادامه داد. به سبب این فعالیتها همواره تحت نظر مأموران ساواک قرار داشت و یک بار هم مأموران به خانه او یورش بردند و آنجا را مورد بازرسی قرار دادند. تداوم سختگیریهای ساواک باعث شد او خرمشهر را ترک کند و مدتی در [[قم]] مقیم شود.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۹۲.</ref> | ||
محمدی پس از مدتی اقامت در قم، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به خرمشهر بازگشت و در جریان [[بازگشت امامخمینی به ایران|بازگشت امامخمینی به کشور]]، جمعی از اهالی آنجا را برای حضور در آن مراسم به تهران اعزام کرد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۰۴.</ref> | |||
== فعالیتها پس از پیروزی انقلاب == | |||
او پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] در تسخیر برخی از مراکز و نهادهای نظامی خرمشهر ازجمله شهربانی آن شهر فعال بود.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> و سپس ستاد [[شورای انقلاب اسلامی]] را همراه با جمعی دیگر در خرمشهر بنیان نهاد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۱۱.</ref> او در جریان [[غائله خلق عرب]]، به مبارزه با آنان پرداخت و در این زمینه با امامخمینی ملاقات کرد و ایشان را در جریان تحولات خوزستان قرار داد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۲۱-۱۲۶.</ref> | |||
شیخ عبدالله محمدی در اواخر شهریور ۱۳۵۹ ش با حکم امامخمینی به سمت امام جمعه خرمشهر منصوب شد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۷۹.</ref> در آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]]، در خرمشهر حضور داشت و در کمک به [[رزمندگان اسلام|رزمندگان]] فعال بود. پس از سقوط خرمشهر، به قم رفت و امامخمینی را در جریان تحولات قرار داد و سپس به خوزستان بازگشت و در رسیدگی به مهاجران جنگی نقش زیادی ایفا کرد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۵۷-۱۶۴.</ref> او سپس در سال ۱۳۶۰ش با حکم امامخمینی به سمت امام جمعه ایلام منصوب شد و دوازده سال امامت جمعه آن شهر را بر عهده داشت. در آنجا در کنار اقامه [[نماز جمعه]]، [[حوزههای علمیه|حوزه علمیه]] را بنیان نهاد و به تدریس دروس مقدمات و برخی دروس سطح در آنجا میپرداخت.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۷۹-۱۸۳.</ref> همچنین در رفع اختلاف میان طوایف و قبایل آن استان نقش داشت.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref> همچنین در ایلام در جبهههای جنگ حضور مییافت و برای بازدید از جبهههای جنگ، به خوزستان هم سفر میکرد.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۲۰۳-۲۰۸.</ref> | |||
محمدی در مرداد ۱۳۷۱ از امامت جمعه ایلام استعفا داد و پس از آن به سبب بیماری، از فعالیتهای اجرایی کناره گرفت.<ref>خاطرات آیتالله عبدالله محمدی، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref> | |||
== درگذشت == | |||
محمدی در یازده اردیبهشت ۱۳۹۶ از دنیا رفت و پیکرش پس از تشییع و اقامه نماز توسط [[ناصر مکارم شیرازی|آیتالله ناصر مکارم شیرازی]]، در جوار [[حرم حضرت معصومه(س)]] به خاک سپرده شد. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |