confirmed، templateeditor
۶۲۹
ویرایش
جز (added Category:مقالههای بدون لینک دانشنامه using HotCat) |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
التقاط از ریشه «لقط» به معنای پیداکردن چیزی بدون جستجو و طلب است<ref>زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ۳/۲۰۹؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۲۶۴.</ref> و در [[قرآن کریم]] نیز به همین معنا آمدهاست.<ref>قصص، ۸؛ یوسف، ۱۰.</ref> | التقاط از ریشه «لقط» به معنای پیداکردن چیزی بدون جستجو و طلب است<ref>زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ۳/۲۰۹؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۲۶۴.</ref> و در [[قرآن کریم]] نیز به همین معنا آمدهاست.<ref>قصص، ۸؛ یوسف، ۱۰.</ref> | ||
التقاط را یافتن و گردآوری مطالب پراکنده از علوم مختلف<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۰/۲۲۲؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۵۲۸.</ref> و گرفتن بخشی از سخن و گفتار کسی<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.</ref> نیز معنا کردهاند. التقاط در اصطلاح به دستچینکردن خودسرانه [[عقاید]] و اندیشههای ناهمگون، بدون پایداری روی اصول معین و مشخص گفته میشود<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۱۷۸.</ref> و جریان التقاط در برابر جریان نابگرایی در اندیشه مطرح میشود،<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.</ref> چنانکه گروهی از فیلسوفان قدیم (التقاطیون) از هر مکتبی از مکاتب فلاسفه، قولی را میگرفتند و از مجموع آنها، نظریه فلسفی بهوجود میآوردند.<ref>فروغی، سیر حکمت در اروپا، ۱/۶۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.</ref> | التقاط را یافتن و گردآوری مطالب پراکنده از علوم مختلف<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۰/۲۲۲؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۵۲۸.</ref> و گرفتن بخشی از سخن و گفتار کسی<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.</ref> نیز معنا کردهاند. التقاط در اصطلاح به دستچینکردن خودسرانه [[عقاید]] و اندیشههای ناهمگون، بدون پایداری روی اصول معین و مشخص گفته میشود<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۱۷۸.</ref> و جریان التقاط در برابر جریان نابگرایی در اندیشه مطرح میشود،<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.</ref> چنانکه گروهی از فیلسوفان قدیم (التقاطیون) از هر مکتبی از مکاتب فلاسفه، قولی را میگرفتند و از مجموع آنها، نظریه فلسفی بهوجود میآوردند.<ref>فروغی، سیر حکمت در اروپا، ۱/۶۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.</ref><br> | ||
التقاط دینی به درآمیختن آموزههای غیر دینی با اصول دینی گویند که در نتیجه آن، جوهره دین اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین تغییر میکند.<ref>نوایی، التقاط، ویژگیها و پیامدها، ۳.</ref> درآمیختن اندیشه اسلام با تفکر [[سوسیالیسم]] ـ [[مارکسیسم]]، [[اگزیستانسیالیسم]]، [[لیبرالیسم]]، اندیشههای کهن در [[ایران]] پیش از اسلام، اندیشههای مرتاضانه و صوفیمنشانه هندی یا اصول تفکر افلاطونی و ارسطویی همه به نوعی التقاط در اسلام است،<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.</ref> چنانکه [[مرتضی مطهری]] التقاط را محصول اندیشهای شمردهاست که به استقلال فکری مکتب اسلام باور ندارد و با گرفتن بخشهایی از مکاتب گوناگون مانند [[کمونیسم]] و [[کاپیتالیسم]] و آمیختن آن با مطالبی از اسلام، آن را به عنوان مکتب اسلام عرضه میکند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۳–۲۴۴.</ref> | التقاط دینی به درآمیختن آموزههای غیر دینی با اصول دینی گویند که در نتیجه آن، جوهره دین اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین تغییر میکند.<ref>نوایی، التقاط، ویژگیها و پیامدها، ۳.</ref> درآمیختن اندیشه اسلام با تفکر [[سوسیالیسم]] ـ [[مارکسیسم]]، [[اگزیستانسیالیسم]]، [[لیبرالیسم]]، اندیشههای کهن در [[ایران]] پیش از اسلام، اندیشههای مرتاضانه و صوفیمنشانه هندی یا اصول تفکر افلاطونی و ارسطویی همه به نوعی التقاط در اسلام است،<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.</ref> چنانکه [[مرتضی مطهری]] التقاط را محصول اندیشهای شمردهاست که به استقلال فکری مکتب اسلام باور ندارد و با گرفتن بخشهایی از مکاتب گوناگون مانند [[کمونیسم]] و [[کاپیتالیسم]] و آمیختن آن با مطالبی از اسلام، آن را به عنوان مکتب اسلام عرضه میکند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۳–۲۴۴.</ref><br> | ||
«[[تفسیر به رأی]]» و «[[بدعت]]»، از واژههای مرتبط با التقاط هستند. تفسیر به رأی، به معنای بیان و [[تفسیر قرآن]] و موضوعات مختلف، مطابق با میل و سلیقه شخصی و [[هوای نفس]]،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۸۱۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۴۰.</ref> یکی از مصادیق التقاط است،<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱/۲۲۵..</ref> چنانکه «بدعت» به معنای رسم تازه و آیین نوپیدا<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۳۸۵۸.</ref> و افزودن چیزی به [[دین]] یا کاستن چیزی از آن<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۱۰۱.</ref> و نتیجه اجتهاد به رأی و برداشتهای التقاطی از منابع دینی<ref>مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ۳/۴۵.</ref> است. این سه مفهوم، موجب ورود مفاهیمی به حوزه دین میشود که در واقع جزء دین و آموزههای دینی نیست. در یک نگاه کلی التقاط، به آشکار و پنهان قابل تقسیم است. در التقاط آشکار (ظاهری)، التقاطگران خود به آن آگاهی و تصریح دارند، مانند سوسیالیسم اسلامی؛ ولی در التقاط پنهان (باطنی) بدون اشاره به التقاط، آموزههای فرهنگ دیگر با رنگ و لعاب اسلامی و به عنوان آموزه اسلامی ترویج میشود.<ref>حسینی اصفهانی، التقاطگران و متحجران از دیدگاه آیات و روایات، ۲۱–۲۴.</ref> | «[[تفسیر به رأی]]» و «[[بدعت]]»، از واژههای مرتبط با التقاط هستند. تفسیر به رأی، به معنای بیان و [[تفسیر قرآن]] و موضوعات مختلف، مطابق با میل و سلیقه شخصی و [[هوای نفس]]،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۸۱۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۴۰.</ref> یکی از مصادیق التقاط است،<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱/۲۲۵..</ref> چنانکه «بدعت» به معنای رسم تازه و آیین نوپیدا<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۳۸۵۸.</ref> و افزودن چیزی به [[دین]] یا کاستن چیزی از آن<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۱۰۱.</ref> و نتیجه اجتهاد به رأی و برداشتهای التقاطی از منابع دینی<ref>مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ۳/۴۵.</ref> است. این سه مفهوم، موجب ورود مفاهیمی به حوزه دین میشود که در واقع جزء دین و آموزههای دینی نیست. در یک نگاه کلی التقاط، به آشکار و پنهان قابل تقسیم است. در التقاط آشکار (ظاهری)، التقاطگران خود به آن آگاهی و تصریح دارند، مانند سوسیالیسم اسلامی؛ ولی در التقاط پنهان (باطنی) بدون اشاره به التقاط، آموزههای فرهنگ دیگر با رنگ و لعاب اسلامی و به عنوان آموزه اسلامی ترویج میشود.<ref>حسینی اصفهانی، التقاطگران و متحجران از دیدگاه آیات و روایات، ۲۱–۲۴.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
پس از [[رحلت پیامبر اکرم]] (ص)، پیشرفتهای نظامی گسترده مسلمانان در مناطق ایران و [[روم]] و مسلمانشدن [[مشرکان]] و احبار و رهبانان، موجب رواج اندیشههای متفاوت میان مسلمانان شد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۳۰–۳۲.</ref> نخستین کسانی که با ادعای مسلمانی و تظاهر به اسلام، افکار انحرافی و [[اسرائیلیات]] را وارد فرهنگ و متون اسلامی کردند، یهودیان بودند.<ref>دیاری، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ۹۰–۹۱.</ref> اوجگیری قدرت خلفای اموی و تمایل حکومت برای عرضه تفکراتی که موجب تقویت [[امویان]] میشد، اندیشههای مخالف اسلام را رواج داد<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۴۳۶.</ref> و پس از آن، گسترش نهضت ترجمه (دوره عباسیان) سبب نفوذ بیشتر اندیشههای دیگر ادیان و مذاهب و ترویج آن میان مسلمانان شد.<ref>هولت و دیگران، تاریخ اسلام کمبریج، ۲/۱۹۷۳–۱۹۸۷.</ref> | پس از [[رحلت پیامبر اکرم]] (ص)، پیشرفتهای نظامی گسترده مسلمانان در مناطق ایران و [[روم]] و مسلمانشدن [[مشرکان]] و احبار و رهبانان، موجب رواج اندیشههای متفاوت میان مسلمانان شد.<ref>خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۳۰–۳۲.</ref> نخستین کسانی که با ادعای مسلمانی و تظاهر به اسلام، افکار انحرافی و [[اسرائیلیات]] را وارد فرهنگ و متون اسلامی کردند، یهودیان بودند.<ref>دیاری، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ۹۰–۹۱.</ref> اوجگیری قدرت خلفای اموی و تمایل حکومت برای عرضه تفکراتی که موجب تقویت [[امویان]] میشد، اندیشههای مخالف اسلام را رواج داد<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۴۳۶.</ref> و پس از آن، گسترش نهضت ترجمه (دوره عباسیان) سبب نفوذ بیشتر اندیشههای دیگر ادیان و مذاهب و ترویج آن میان مسلمانان شد.<ref>هولت و دیگران، تاریخ اسلام کمبریج، ۲/۱۹۷۳–۱۹۸۷.</ref><br> | ||
در آغاز این دوره، متصوفه با پوشش [[زهد]] که ریشه در عصر خلفا داشتند، ظهور کرد. این گروه ادعاهایی مطرح کرد که با [[عقل]] و ظواهر دین در تضاد بود و [[طریقت]] در برابر [[شریعت]] را راهی به سوی حقیقت دانست و در همین جهت برخی از احکام و سنتهای شرعی را ترک و سنن جدیدی را ابداع و پیروی کرد و متناقضدیدن دیدگاههای خود با عقل و دین را ناشی از درکنشدن عمق آن از سوی توده مردم و حتی فقها دانست.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۵/۲۸۱.</ref> در سدههای اخیر نیز مذاهب مختلف اسلامی ازجمله برخی پیروان [[مذهب شیعه]]، مصون از افکار التقاطی نبودهاند. یکی از این مکاتب التقاطی، [[مکتب شیخیه]] با ریاست [[شیخاحمد احسائی]] (سده دوازدهم قمری) بود. وی خود را تلویحاً نایب [[امام زمان(ع)]] میدانست و پس از او [[سیدعلیمحمد باب]]، صراحتاً خود را باب نامید و پس از او [[بهائیت]] با اندیشه التقاطیِ عالَمِ انسانی و تفکرِ جهانوطنی، ملغیشدن دین اسلام را اعلام کرد و موجب انحراف از اندیشه اسلام و تشیع شد.<ref>زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ۸۷–۸۹ و ۱۱۴–۱۱۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|بهائیت}} | در آغاز این دوره، متصوفه با پوشش [[زهد]] که ریشه در عصر خلفا داشتند، ظهور کرد. این گروه ادعاهایی مطرح کرد که با [[عقل]] و ظواهر دین در تضاد بود و [[طریقت]] در برابر [[شریعت]] را راهی به سوی حقیقت دانست و در همین جهت برخی از احکام و سنتهای شرعی را ترک و سنن جدیدی را ابداع و پیروی کرد و متناقضدیدن دیدگاههای خود با عقل و دین را ناشی از درکنشدن عمق آن از سوی توده مردم و حتی فقها دانست.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۵/۲۸۱.</ref> در سدههای اخیر نیز مذاهب مختلف اسلامی ازجمله برخی پیروان [[مذهب شیعه]]، مصون از افکار التقاطی نبودهاند. یکی از این مکاتب التقاطی، [[مکتب شیخیه]] با ریاست [[شیخاحمد احسائی]] (سده دوازدهم قمری) بود. وی خود را تلویحاً نایب [[امام زمان(ع)]] میدانست و پس از او [[سیدعلیمحمد باب]]، صراحتاً خود را باب نامید و پس از او [[بهائیت]] با اندیشه التقاطیِ عالَمِ انسانی و تفکرِ جهانوطنی، ملغیشدن دین اسلام را اعلام کرد و موجب انحراف از اندیشه اسلام و تشیع شد.<ref>زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ۸۷–۸۹ و ۱۱۴–۱۱۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|بهائیت}}<br> | ||
در دوران معاصر و با شکلگیری مکاتب کمونیستی، لیبرالیستی و مادیگرایانه و مانند آن، روشنفکران و دانشمندان ایرانی، باب دیگری از اندیشه را تجربه کردند،<ref>خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۶۵.</ref> بسیاری از روشنفکران دینی (اعم از روحانی یا غیر روحانی) تلاش کردند با علم به کارسازی دین در عصر حاضر، برای بازسازی معرفت دینی و فهم آن همت گمارند و با حساسیت به آفات دین، در پی علاج آن باشند.<ref>سروش، رازدانی و روشنفکری و دینداری، ۵۱ و ۳۳۴.</ref> برخی از این اندیشمندان ریشه انحطاط مسلمانان را شرایط فرهنگی و معرفتی و نوع نگاه به مبانی و آموزههای اسلام و تفکیک میان دین و دنیا دانستهاند<ref>بازرگان، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ۸/۲۵۰–۲۵۸.</ref> و غفلت از آموزههایی مانند مبارزه و [[جهاد]] در اسلام را سبب توجه به مکاتب کمونیستی و ماتریالیستی برای پیداکردن راه و رسم مبارزه برشمردهاند.<ref>بازرگان، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ۸/۳۰۹.</ref> بروز بینشهای متفاوت و تلاش برای ارائه برداشت نو و همچنین نفوذ اندیشههای فلسفی ـ لیبرالیستی غرب در میان روشنفکران، به ظهور جریان التقاط فلسفی ـ لیبرالیستی منجر شد.<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۵۳؛ خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۱۹۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| روشنفکری}} | در دوران معاصر و با شکلگیری مکاتب کمونیستی، لیبرالیستی و مادیگرایانه و مانند آن، روشنفکران و دانشمندان ایرانی، باب دیگری از اندیشه را تجربه کردند،<ref>خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۶۵.</ref> بسیاری از روشنفکران دینی (اعم از روحانی یا غیر روحانی) تلاش کردند با علم به کارسازی دین در عصر حاضر، برای بازسازی معرفت دینی و فهم آن همت گمارند و با حساسیت به آفات دین، در پی علاج آن باشند.<ref>سروش، رازدانی و روشنفکری و دینداری، ۵۱ و ۳۳۴.</ref> برخی از این اندیشمندان ریشه انحطاط مسلمانان را شرایط فرهنگی و معرفتی و نوع نگاه به مبانی و آموزههای اسلام و تفکیک میان دین و دنیا دانستهاند<ref>بازرگان، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ۸/۲۵۰–۲۵۸.</ref> و غفلت از آموزههایی مانند مبارزه و [[جهاد]] در اسلام را سبب توجه به مکاتب کمونیستی و ماتریالیستی برای پیداکردن راه و رسم مبارزه برشمردهاند.<ref>بازرگان، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ۸/۳۰۹.</ref> بروز بینشهای متفاوت و تلاش برای ارائه برداشت نو و همچنین نفوذ اندیشههای فلسفی ـ لیبرالیستی غرب در میان روشنفکران، به ظهور جریان التقاط فلسفی ـ لیبرالیستی منجر شد.<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۵۳؛ خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۱۹۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| روشنفکری}}<br> | ||
اصطلاح التقاط در ادبیات علمی، فلسفی و فرهنگی ـ اجتماعی معاصر، پیشینهای حدود نیم [[قرن]] دارد و اصطلاح «مکتب التقاطی» و «التقاط فکری» در دهه پنجاه بهویژه پس از تغییر عقیده اسلامی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، در ادبیات فکری سیاسی ایران رواج یافت.<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳–۱۳۴.</ref> پذیرش اصول دیالکتیک به عنوان پایه اساسی، [[اقتصاد مارکسیستی]] و آرم ترکیبی سازمان را که داس و چکش، به همراه آیه «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»<ref>نساء، ۹۵.</ref> بود، میتوان مهمترین نشانههای التقاطیبودن سازمان دانست.<ref>دارابی، جریانشناسی سیاسی در ایران، ۱۰۰.</ref> امامخمینی ازجمله شخصیتهایی بود که التقاط را در این گروه شناسایی و خطر آن را گوشزد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۳–۱۴۴ و ۱۱/۶۷؛ ← انتشارات صدرا، شرح مختصر زندگانی مؤلف شهید، ۱/۱۱.</ref> ایشان با وجود اصرار برخی از نزدیکترین یاران انقلابی خود برای بهرسمیتشناختن این گروه و تأیید و حمایت از آنان، به جهت افکار التقاطی این گروه، از آن خودداری کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴ و ۱۰/۴۵۹–۴۶۱.</ref> مرتضی مطهری نیز خطر این سازمان را احساس کرده بود و دیگران را از همکاری با آن بازمیداشت؛ چنانکه تغییر عقیده سازمان را پیشبینی کرد.<ref>انتشارات صدرا، شرح مختصر زندگانی مؤلف شهید، ۱/۱۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | اصطلاح التقاط در ادبیات علمی، فلسفی و فرهنگی ـ اجتماعی معاصر، پیشینهای حدود نیم [[قرن]] دارد و اصطلاح «مکتب التقاطی» و «التقاط فکری» در دهه پنجاه بهویژه پس از تغییر عقیده اسلامی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، در ادبیات فکری سیاسی ایران رواج یافت.<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳–۱۳۴.</ref> پذیرش اصول دیالکتیک به عنوان پایه اساسی، [[اقتصاد مارکسیستی]] و آرم ترکیبی سازمان را که داس و چکش، به همراه آیه «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»<ref>نساء، ۹۵.</ref> بود، میتوان مهمترین نشانههای التقاطیبودن سازمان دانست.<ref>دارابی، جریانشناسی سیاسی در ایران، ۱۰۰.</ref> امامخمینی ازجمله شخصیتهایی بود که التقاط را در این گروه شناسایی و خطر آن را گوشزد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۳–۱۴۴ و ۱۱/۶۷؛ ← انتشارات صدرا، شرح مختصر زندگانی مؤلف شهید، ۱/۱۱.</ref> ایشان با وجود اصرار برخی از نزدیکترین یاران انقلابی خود برای بهرسمیتشناختن این گروه و تأیید و حمایت از آنان، به جهت افکار التقاطی این گروه، از آن خودداری کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴ و ۱۰/۴۵۹–۴۶۱.</ref> مرتضی مطهری نیز خطر این سازمان را احساس کرده بود و دیگران را از همکاری با آن بازمیداشت؛ چنانکه تغییر عقیده سازمان را پیشبینی کرد.<ref>انتشارات صدرا، شرح مختصر زندگانی مؤلف شهید، ۱/۱۱.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}}<br> | ||
[[گروه فرقان]] نیز از گروههای التقاطی بود که پیش از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] با نام «کهفیها» فعالیت خود را آغاز کرده بود.<ref>روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور، ۱۷۰.</ref> این گروه با ارائه دیدگاههای تند و افراطی از اسلام و قرآن در صدد جذب جوانان و دانشگاهیان برآمد. مهمترین ویژگی گروه فرقان، تفسیر به رأی و تفسیر بدعتگونه از قرآن، [[نهج البلاغه]] و [[صحیفه سجادیه]] بود. این گروه با بهرهگیری از احساس وظیفه عمومی در مورد گسترش قرائت مبارزهجویانه از دین، تلاش کرد با ادبیات سیاسی ـ مذهبی و با نگاهی التقاطی و متأثر از مارکسیسم، به تجزیه و تحلیل مسائل مذهبی بپردازد،<ref>روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور، ۲۸–۲۹.</ref> چنانکه واژه قرآنی «صالحات» را مطابق آموزههای مارکسیسم، کارهای روبنایی و واژه «حسنات» را کارهای بنیادین بهشمار میآورد،<ref>روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور، ۲۹..</ref> همچنانکه یکی از اعضای برجسته این گروه، آیات مربوط به [[معاد]] و [[قیامت]] را با تفسیر به رأی، ناظر به دوران ظهور [[حضرت مهدی(ع)]] میدانست<ref>دوانی، نمایی از اندیشه و عمل گروه فرقان، ۸۳.</ref> و گفته شده با برداشت نادرست از [[آیات قرآن]] و واژه «نسائکم» ازدواج دستهجمعی را تجویز کرد و به اجرا درآورد؛ همچنانکه در کتاب توحید خود اذعان کرده بود که با [[ماتریالیسم فلسفی]] و انکار [[خدا]] مخالفتی ندارد.<ref>مصباح یزدی، زمینههای پیدایش، ۱۸.</ref> مطهری خطر و انحراف این جریان را شناسایی کرد و به مقابله با آن پرداخت و مقدمه کتاب [[علل گرایش به مادیگری]] را در تحلیل و نقد دیدگاههای این جریان نوشت. از این نوشته روشنگرانه، استقبال فراوانی شد و پس از آن گروه فرقان، مطهری را به ترور تهدید کرد.<ref>غفاری، مطهری: در دفاع از اسلام کوچکترین تردیدی ندارم، ۷۳؛ حداد عادل، زمینههای پیدایش فرقان و فرقانگونهگان، ۲۹.</ref> این گروه در جهت اهداف خود به ترور برخی از شخصیتهای برجسته انقلاب مانند مطهری، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] و [[محمد مفتح]] اقدام کرد.<ref>روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور، ۹۵، ۱۰۱، ۱۱۰ و ۱۱۶.</ref> | [[گروه فرقان]] نیز از گروههای التقاطی بود که پیش از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] با نام «کهفیها» فعالیت خود را آغاز کرده بود.<ref>روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور، ۱۷۰.</ref> این گروه با ارائه دیدگاههای تند و افراطی از اسلام و قرآن در صدد جذب جوانان و دانشگاهیان برآمد. مهمترین ویژگی گروه فرقان، تفسیر به رأی و تفسیر بدعتگونه از قرآن، [[نهج البلاغه]] و [[صحیفه سجادیه]] بود. این گروه با بهرهگیری از احساس وظیفه عمومی در مورد گسترش قرائت مبارزهجویانه از دین، تلاش کرد با ادبیات سیاسی ـ مذهبی و با نگاهی التقاطی و متأثر از مارکسیسم، به تجزیه و تحلیل مسائل مذهبی بپردازد،<ref>روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور، ۲۸–۲۹.</ref> چنانکه واژه قرآنی «صالحات» را مطابق آموزههای مارکسیسم، کارهای روبنایی و واژه «حسنات» را کارهای بنیادین بهشمار میآورد،<ref>روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور، ۲۹..</ref> همچنانکه یکی از اعضای برجسته این گروه، آیات مربوط به [[معاد]] و [[قیامت]] را با تفسیر به رأی، ناظر به دوران ظهور [[حضرت مهدی(ع)]] میدانست<ref>دوانی، نمایی از اندیشه و عمل گروه فرقان، ۸۳.</ref> و گفته شده با برداشت نادرست از [[آیات قرآن]] و واژه «نسائکم» ازدواج دستهجمعی را تجویز کرد و به اجرا درآورد؛ همچنانکه در کتاب توحید خود اذعان کرده بود که با [[ماتریالیسم فلسفی]] و انکار [[خدا]] مخالفتی ندارد.<ref>مصباح یزدی، زمینههای پیدایش، ۱۸.</ref> مطهری خطر و انحراف این جریان را شناسایی کرد و به مقابله با آن پرداخت و مقدمه کتاب [[علل گرایش به مادیگری]] را در تحلیل و نقد دیدگاههای این جریان نوشت. از این نوشته روشنگرانه، استقبال فراوانی شد و پس از آن گروه فرقان، مطهری را به ترور تهدید کرد.<ref>غفاری، مطهری: در دفاع از اسلام کوچکترین تردیدی ندارم، ۷۳؛ حداد عادل، زمینههای پیدایش فرقان و فرقانگونهگان، ۲۹.</ref> این گروه در جهت اهداف خود به ترور برخی از شخصیتهای برجسته انقلاب مانند مطهری، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] و [[محمد مفتح]] اقدام کرد.<ref>روزیطلب، ترکیب التقاط و ترور، ۹۵، ۱۰۱، ۱۱۰ و ۱۱۶.</ref><br> | ||
مهمترین و درخشانترین نقطه در اندیشه سیاسی امامخمینی، بازشناسی اسلام اصیل از غیر اصیل و رها ساختن آن از [[تحجر]] و التقاط و دگراندیشی بود.<ref>گلایری، امامخمینی و بازشناسی اسلام آمریکایی، ۷۹.</ref> ایشان ضمن رد و نقد دیدگاههای التقاطی، اسلام را مکتبی غنی و بینیاز از ضمیمهکردن مطالبی از مکاتب دیگر میدانست و بر پیروی از اصول اسلام آنچنانکه در خود اسلام هست، تأکید میکرد. | مهمترین و درخشانترین نقطه در اندیشه سیاسی امامخمینی، بازشناسی اسلام اصیل از غیر اصیل و رها ساختن آن از [[تحجر]] و التقاط و دگراندیشی بود.<ref>گلایری، امامخمینی و بازشناسی اسلام آمریکایی، ۷۹.</ref> ایشان ضمن رد و نقد دیدگاههای التقاطی، اسلام را مکتبی غنی و بینیاز از ضمیمهکردن مطالبی از مکاتب دیگر میدانست و بر پیروی از اصول اسلام آنچنانکه در خود اسلام هست، تأکید میکرد. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
از نگاه قرآن کریم اسلام دینی کامل<ref>مائده، ۳.</ref> و مبری از هر کم و فزونی<ref>جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ۴/۴۵۷.</ref> است؛ از اینرو اسلام ضمن ارزشدادن به [[اجتهاد]] صحیح و دارای مبانی اصولی و چارچوب مشخص<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۱۶۷–۱۶۸.</ref> و ارجگذاری به تعمق و [[تعقل]]،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۶/۸۷۷.</ref> با بدعت در دین،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۱۰۲..</ref> تفسیر به رأی<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۴۰.</ref> و التقاط<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۴.</ref> مخالف است. | از نگاه قرآن کریم اسلام دینی کامل<ref>مائده، ۳.</ref> و مبری از هر کم و فزونی<ref>جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ۴/۴۵۷.</ref> است؛ از اینرو اسلام ضمن ارزشدادن به [[اجتهاد]] صحیح و دارای مبانی اصولی و چارچوب مشخص<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۱۶۷–۱۶۸.</ref> و ارجگذاری به تعمق و [[تعقل]]،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۶/۸۷۷.</ref> با بدعت در دین،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۱۰۲..</ref> تفسیر به رأی<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۴۰.</ref> و التقاط<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۴.</ref> مخالف است. | ||
قرآن کریم التقاط و آمیختن [[حق]] با [[باطل]] را امری ناپسند شمرده و از آن [[نهی]] کرده<ref>بقره، ۴۲؛ آل عمران، ۷۱.</ref> و زمینه پیدایش افکار و برداشتهای التقاطی و نادرست را انحراف فکری و قلبی دانستهاست.<ref>آل عمران، ۷.</ref> [[پیامبر اسلام(ص)]]، نیز برای حفظ خلوص دین و جلوگیری از گمراهی امت، به تمسک به قرآن و [[اهل بیت(ع)]] امر کرد<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۱۵.</ref> و دربارهٔ زیادشدن نقل روایات دروغ پس از رحلت خود، هشدار داد.<ref>مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ۸/۴۵۸.</ref> امیرالمؤمنین [[علی(ع)]] نیز منشأ اختلافها و درگیریها و فتنهها در جامعه اسلامی را احکام ساختگی و التقاط و آمیختن باطل با حق دانستهاست<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۴.</ref> همین آمیختگی حق و باطلْ مذاهب، فرقهها و مکاتب کلامی متعدد و متضاد را پدیدآورده است.<ref>حقپناه، دگراندیشان و نگرههای التقاطی، ۱۲۰.</ref> | قرآن کریم التقاط و آمیختن [[حق]] با [[باطل]] را امری ناپسند شمرده و از آن [[نهی]] کرده<ref>بقره، ۴۲؛ آل عمران، ۷۱.</ref> و زمینه پیدایش افکار و برداشتهای التقاطی و نادرست را انحراف فکری و قلبی دانستهاست.<ref>آل عمران، ۷.</ref> [[پیامبر اسلام(ص)]]، نیز برای حفظ خلوص دین و جلوگیری از گمراهی امت، به تمسک به قرآن و [[اهل بیت(ع)]] امر کرد<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۱۵.</ref> و دربارهٔ زیادشدن نقل روایات دروغ پس از رحلت خود، هشدار داد.<ref>مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ۸/۴۵۸.</ref> امیرالمؤمنین [[علی(ع)]] نیز منشأ اختلافها و درگیریها و فتنهها در جامعه اسلامی را احکام ساختگی و التقاط و آمیختن باطل با حق دانستهاست<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۴.</ref> همین آمیختگی حق و باطلْ مذاهب، فرقهها و مکاتب کلامی متعدد و متضاد را پدیدآورده است.<ref>حقپناه، دگراندیشان و نگرههای التقاطی، ۱۲۰.</ref><br> | ||
[[ائمه معصوم(ع)]] نیز برای جلوگیری از مخلوطشدن حق و باطل و [[روایات جعلی]] و دروغین با روایات اصیل، راهکارهایی پیش روی اصحاب قرار میدادند که مراجعه به قرآن، از مهمترین آنهاست،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۰۶–۱۲۳..</ref> همچنانکه نهی معصومان (ع) از تفسیر به رأی<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۹۰، ۲۰۲ و ۲۰۵؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع) ۳۶/۲۲۷.</ref> و مخالفت با استنباط احکام شرعی بر مبنای [[قیاس]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۸؛ ۳/۱۰۴ و ۴/۱۱۳، ۱۳۵.</ref> در این راستا صورت گرفتهاست. در روایات هشدار داده شده که جلوگیرینکردن از ورود عناصر بیگانه به ساحت حقیقت دین و در نتیجه مخدوششدن ماهیت دین، از عواملی است که از اسلام، جز اسم و از قرآن، غیر از رسم و خط و ظاهر، چیزی باقی نخواهد گذاشت.<ref>کلینی، الکافی، ۱۵/۶۸۹.</ref> | [[ائمه معصوم(ع)]] نیز برای جلوگیری از مخلوطشدن حق و باطل و [[روایات جعلی]] و دروغین با روایات اصیل، راهکارهایی پیش روی اصحاب قرار میدادند که مراجعه به قرآن، از مهمترین آنهاست،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۰۶–۱۲۳..</ref> همچنانکه نهی معصومان (ع) از تفسیر به رأی<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۹۰، ۲۰۲ و ۲۰۵؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع) ۳۶/۲۲۷.</ref> و مخالفت با استنباط احکام شرعی بر مبنای [[قیاس]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۸؛ ۳/۱۰۴ و ۴/۱۱۳، ۱۳۵.</ref> در این راستا صورت گرفتهاست. در روایات هشدار داده شده که جلوگیرینکردن از ورود عناصر بیگانه به ساحت حقیقت دین و در نتیجه مخدوششدن ماهیت دین، از عواملی است که از اسلام، جز اسم و از قرآن، غیر از رسم و خط و ظاهر، چیزی باقی نخواهد گذاشت.<ref>کلینی، الکافی، ۱۵/۶۸۹.</ref><br> | ||
از سوی دیگر، عالمان دینی نیز همواره به تحریف و انحراف در اصول و مبانی دین حساس بودهاند و با تلاش علمی و فرهنگی، جامعه را از هجوم موجهای سهمگین تحریفگران، دور داشتهاند و از اسلام ناب دفاع کردهاند.<ref>میری، دغدغهها و حساسیتهای شهید مطهری، ۲۲۹.</ref> مبارزه [[محمدتقی برغانی]] (شهید ثالث) با فرقه شیخیه و بهائیت<ref>صالحی، فرق انحرافی: آیتالله شیخمحمدتقی برغانی عالمی انحراف ستیز، ۱۰۶.</ref> و مقابله [[سیدحسین بروجردی]] با بهائیت<ref>کوهستانینژاد، روحانیت ـ بهائیان، ۳۳..</ref> نمونههایی از حساسیت عالمان دینی در برابر انحراف و التقاط بودهاست؛ همچنانکه در دوران معاصر، افزون بر امامخمینی و مرتضی مطهری، متفکرانی مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]<ref>شبیری زنجانی، ناگفتههایی از پیشینه و شخصیت رهبر گروه فرقان، ۵۱.</ref> به مقابله با التقاط پرداختهاند. | از سوی دیگر، عالمان دینی نیز همواره به تحریف و انحراف در اصول و مبانی دین حساس بودهاند و با تلاش علمی و فرهنگی، جامعه را از هجوم موجهای سهمگین تحریفگران، دور داشتهاند و از اسلام ناب دفاع کردهاند.<ref>میری، دغدغهها و حساسیتهای شهید مطهری، ۲۲۹.</ref> مبارزه [[محمدتقی برغانی]] (شهید ثالث) با فرقه شیخیه و بهائیت<ref>صالحی، فرق انحرافی: آیتالله شیخمحمدتقی برغانی عالمی انحراف ستیز، ۱۰۶.</ref> و مقابله [[سیدحسین بروجردی]] با بهائیت<ref>کوهستانینژاد، روحانیت ـ بهائیان، ۳۳..</ref> نمونههایی از حساسیت عالمان دینی در برابر انحراف و التقاط بودهاست؛ همچنانکه در دوران معاصر، افزون بر امامخمینی و مرتضی مطهری، متفکرانی مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]<ref>شبیری زنجانی، ناگفتههایی از پیشینه و شخصیت رهبر گروه فرقان، ۵۱.</ref> به مقابله با التقاط پرداختهاند.<br> | ||
امامخمینی با تأکید بر اهمیت توجه و تبعیت از اصول اسلامی آنچنانکه در خود اسلام است، نه مطابق میل یا تفسیر اشخاص، خطر التقاط را برای اسلام، خطری جدی برشمرده<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷–۶۸.</ref> و تأکید کردهاست اسلام مکتبی غنی است که نیازی به ضمیمهشدن به مکاتب دیگر ندارد. بنابر نظر ایشان تفکر التقاطی که نتیجه درکنشدنِ صحیح و دقیق مسائل اسلامی است، خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمانان بهشمار میآید و ثمره تلخ این نوع تفکر، سالها بعد آشکار خواهد شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۰۸.</ref> | امامخمینی با تأکید بر اهمیت توجه و تبعیت از اصول اسلامی آنچنانکه در خود اسلام است، نه مطابق میل یا تفسیر اشخاص، خطر التقاط را برای اسلام، خطری جدی برشمرده<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷–۶۸.</ref> و تأکید کردهاست اسلام مکتبی غنی است که نیازی به ضمیمهشدن به مکاتب دیگر ندارد. بنابر نظر ایشان تفکر التقاطی که نتیجه درکنشدنِ صحیح و دقیق مسائل اسلامی است، خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمانان بهشمار میآید و ثمره تلخ این نوع تفکر، سالها بعد آشکار خواهد شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۰۸.</ref> | ||
== خاستگاه و عوامل التقاط == | == خاستگاه و عوامل التقاط == | ||
فهم دین بدون معیار و مرجع قابل اعتماد، زمینهساز ورود هر گونه تعبیر و تفسیری به حوزه دینشناسی است و مقوله التقاط از همینجا روی مینماید.<ref>نوایی، التقاط، ویژگیها و پیامدها، ۳.</ref> مهمترین عوامل التقاط در مکاتب فکری، پیشداوری در خصوص متون دینی، بدون رعایت ضوابط و شرایط تفسیر متن<ref>خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۲۱۴..</ref> علمزدگی و تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیادهروی در [[عقلگرایی]] در تفسیر متون دینی، نفوذ اندیشههای بیگانه و هجوم سنگین تفکر غرب در قرن چهاردهم هجری و تضعیف شدید باورهای دینی در میان مسلمانان<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۵–۱۳۷.</ref> است. بهطور کلی تبیین کارکردگرایانه از دین، انحصار در بهرهگیری از یک روش در دینپژوهی و کنارزدن روشهای دیگر، جزءنگری به جای نگاه جامع و کلی، مغالطه اشتراک لفظی، تحمیل پیشفرضها و نسبیگرایی، مهمترین عواملی بود که موجب التقاط و انحراف بسیاری از متفکران اسلامی و تغییر موضع برخی گروههای سیاسی مبارز از اسلام به مارکسیسم و بهوجودآمدن بعضی گروههای التقاطی شد؛<ref>خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۱۹۰–۱۹۳ و ۱۹۹–۲۲۱.</ref> همچنین اصالتنداشتن، نبود انسجام منطقی میان اجزای آن، نبود اصول محوری و ثابت در کل مکتب و ناهمگونی یا حتی تعارض میان مفاهیم، اصول و اندیشههای مطرح در آن، از ویژگیهای مکتب التقاطی است.<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۴.</ref> | فهم دین بدون معیار و مرجع قابل اعتماد، زمینهساز ورود هر گونه تعبیر و تفسیری به حوزه دینشناسی است و مقوله التقاط از همینجا روی مینماید.<ref>نوایی، التقاط، ویژگیها و پیامدها، ۳.</ref> مهمترین عوامل التقاط در مکاتب فکری، پیشداوری در خصوص متون دینی، بدون رعایت ضوابط و شرایط تفسیر متن<ref>خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۲۱۴..</ref> علمزدگی و تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیادهروی در [[عقلگرایی]] در تفسیر متون دینی، نفوذ اندیشههای بیگانه و هجوم سنگین تفکر غرب در قرن چهاردهم هجری و تضعیف شدید باورهای دینی در میان مسلمانان<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۵–۱۳۷.</ref> است. بهطور کلی تبیین کارکردگرایانه از دین، انحصار در بهرهگیری از یک روش در دینپژوهی و کنارزدن روشهای دیگر، جزءنگری به جای نگاه جامع و کلی، مغالطه اشتراک لفظی، تحمیل پیشفرضها و نسبیگرایی، مهمترین عواملی بود که موجب التقاط و انحراف بسیاری از متفکران اسلامی و تغییر موضع برخی گروههای سیاسی مبارز از اسلام به مارکسیسم و بهوجودآمدن بعضی گروههای التقاطی شد؛<ref>خسروپناه، آسیبشناسی جامعه دینی، ۱۹۰–۱۹۳ و ۱۹۹–۲۲۱.</ref> همچنین اصالتنداشتن، نبود انسجام منطقی میان اجزای آن، نبود اصول محوری و ثابت در کل مکتب و ناهمگونی یا حتی تعارض میان مفاهیم، اصول و اندیشههای مطرح در آن، از ویژگیهای مکتب التقاطی است.<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۴.</ref><br> | ||
امامخمینی علت پیدایش دیدگاه التقاطی جدید در مورد [[مذهب]] و تفسیر مادی از اسلام را سابقه تاریخی نگرش تکبعدی به اسلام دانسته و فروکاستن همه ابعاد اسلام به مادیت را واکنشی در برابر نظرات افراطی گذشتگان ارزیابی کردهاست که ابعاد مادی [[جهان]] و [[انسان]] را به فراموشی سپردند و با تفسیر ماورایی تمامی ابعاد وجود، همه مفاهیم اسلام را به معانی عرفانی و معنوی تفسیر کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۵۹ و ۱۱/۲۱۷.</ref> ایشان مهمترین نشانههای تفکر التقاطی در اسلام را تضادداشتن با اصول و مبانی اسلام،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۱۲۷..</ref> بیتوجهی به همه ابعاد اسلام و دخالتدادن آرای شخصی در تفسیر آیات<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۲۳.</ref> و تطبیق برداشتهای شخصی از اسلام با مکاتب بیگانه<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۰۹.</ref> میدانست و با ذکر این نشانهها، خواستار پرهیز از التقاط و آگاهکردن جامعه دراینباره بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۲۳؛ ۱۲/۳۴۹ و ۱۶/۱۲۷.</ref> | امامخمینی علت پیدایش دیدگاه التقاطی جدید در مورد [[مذهب]] و تفسیر مادی از اسلام را سابقه تاریخی نگرش تکبعدی به اسلام دانسته و فروکاستن همه ابعاد اسلام به مادیت را واکنشی در برابر نظرات افراطی گذشتگان ارزیابی کردهاست که ابعاد مادی [[جهان]] و [[انسان]] را به فراموشی سپردند و با تفسیر ماورایی تمامی ابعاد وجود، همه مفاهیم اسلام را به معانی عرفانی و معنوی تفسیر کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۵۹ و ۱۱/۲۱۷.</ref> ایشان مهمترین نشانههای تفکر التقاطی در اسلام را تضادداشتن با اصول و مبانی اسلام،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۱۲۷..</ref> بیتوجهی به همه ابعاد اسلام و دخالتدادن آرای شخصی در تفسیر آیات<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۲۳.</ref> و تطبیق برداشتهای شخصی از اسلام با مکاتب بیگانه<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۰۹.</ref> میدانست و با ذکر این نشانهها، خواستار پرهیز از التقاط و آگاهکردن جامعه دراینباره بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۲۳؛ ۱۲/۳۴۹ و ۱۶/۱۲۷.</ref><br> | ||
تعریف درست از اسلام ناب و اصیل و مبتنی بر [[جهانبینی]] و آموزههای اسلام، سبب شناخت بهتر جریانهای التقاطی میشود. از دیدگاه امامخمینی اسلام ناب در برابر انواع متفاوتی از اسلام قرار دارد. ایشان با تبیین [[اسلام آمریکایی]] و ذکر ویژگیهای آن در برابر اسلام ناب، تفکرات اسلامی مبتنی بر سرمایهداری و اشرافیت یا مقدسنماهای [[حوزه]] و [[دانشگاه]] و تلاش آنان را برای جایگزین کردن این اسلام به جای اسلام ناب نقد کرده و این تفکرات را التقاطی خواندهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۱، ۸۷–۸۸، ۱۲۰، ۱۳۷ و ۱۴۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید| اسلام ناب محمدی}} | تعریف درست از اسلام ناب و اصیل و مبتنی بر [[جهانبینی]] و آموزههای اسلام، سبب شناخت بهتر جریانهای التقاطی میشود. از دیدگاه امامخمینی اسلام ناب در برابر انواع متفاوتی از اسلام قرار دارد. ایشان با تبیین [[اسلام آمریکایی]] و ذکر ویژگیهای آن در برابر اسلام ناب، تفکرات اسلامی مبتنی بر سرمایهداری و اشرافیت یا مقدسنماهای [[حوزه]] و [[دانشگاه]] و تلاش آنان را برای جایگزین کردن این اسلام به جای اسلام ناب نقد کرده و این تفکرات را التقاطی خواندهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۱، ۸۷–۸۸، ۱۲۰، ۱۳۷ و ۱۴۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید| اسلام ناب محمدی}} | ||
== پیامدهای جریانهای التقاطی == | == پیامدهای جریانهای التقاطی == | ||
اقبال جریانهای فکری گوناگون به مطالعات قرآنی در ایران معاصر، با اینکه به ظهور شخصیتهای بزرگ قرآنی و تولید آثار برجسته منجر شد؛ در عین حال به رونق پدیده التقاط در حوزه اندیشه دینی نیز کمک کرد و روشنفکران ایدئولوژیگرا، در نتیجه نفوذ اندیشههای [[ماتریالیستی]]، سازگاردانستن اسلام با [[سوسیالیسم]] و شیفتگی در برابر [[مارکسیسم]] به عنوان علم مبارزه، به التقاط انقلابی ـ مارکسیستی روی آوردند.<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۵۲.</ref> یکی از اندیشمندانی که بهویژه در سالهای ۱۳۵۱–۱۳۵۷ ـ یعنی سالهایی که پدیده التقاط در میان گروههای مختلف سیاسی و مذهبی به اوج رسید ـ تلاش کرد از طریق درس، سخنرانی و تألیف کتاب، اندیشه و عقیده اصیل اسلامی را در برابر ظهور جریان التقاط و رشد گروههای مسلمان چپزده معرفی و ارائه کند، مطهری بود. او تجددگرایی افراطی را که عبارت بود از آراستن اسلام به آنچه در اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه در اسلام هست، تا اسلام را باب طبع زمان سازد، آفت بزرگی برای نهضت میدید و پیشگیری از آن را ضروری میدانست.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۸۸.</ref> از نظر وی خطر مکتبهای التقاطی همانند زیان مکتبهای معارض اسلام، یا حتی بیشتر از آنهاست<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۱۷۷.</ref> و التقاطیها دانسته یا ندانسته در خدمت استعمارند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۸.</ref> زمینه مهم تحریف، بهویژه تحریف متون دینی و تفسیر و تأویلهای بیجا از آن، [[جهل]] و نادانی مردم به این متون است و شناخت راههای مغالطه و تحریف، برای دورماندن از فریب آن، لازم به نظر میرسد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۵/۱۲۰ و ۲۲/۲۰۰–۲۰۲.</ref> | اقبال جریانهای فکری گوناگون به مطالعات قرآنی در ایران معاصر، با اینکه به ظهور شخصیتهای بزرگ قرآنی و تولید آثار برجسته منجر شد؛ در عین حال به رونق پدیده التقاط در حوزه اندیشه دینی نیز کمک کرد و روشنفکران ایدئولوژیگرا، در نتیجه نفوذ اندیشههای [[ماتریالیستی]]، سازگاردانستن اسلام با [[سوسیالیسم]] و شیفتگی در برابر [[مارکسیسم]] به عنوان علم مبارزه، به التقاط انقلابی ـ مارکسیستی روی آوردند.<ref>اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۵۲.</ref> یکی از اندیشمندانی که بهویژه در سالهای ۱۳۵۱–۱۳۵۷ ـ یعنی سالهایی که پدیده التقاط در میان گروههای مختلف سیاسی و مذهبی به اوج رسید ـ تلاش کرد از طریق درس، سخنرانی و تألیف کتاب، اندیشه و عقیده اصیل اسلامی را در برابر ظهور جریان التقاط و رشد گروههای مسلمان چپزده معرفی و ارائه کند، مطهری بود. او تجددگرایی افراطی را که عبارت بود از آراستن اسلام به آنچه در اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه در اسلام هست، تا اسلام را باب طبع زمان سازد، آفت بزرگی برای نهضت میدید و پیشگیری از آن را ضروری میدانست.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۸۸.</ref> از نظر وی خطر مکتبهای التقاطی همانند زیان مکتبهای معارض اسلام، یا حتی بیشتر از آنهاست<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۱۷۷.</ref> و التقاطیها دانسته یا ندانسته در خدمت استعمارند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۸.</ref> زمینه مهم تحریف، بهویژه تحریف متون دینی و تفسیر و تأویلهای بیجا از آن، [[جهل]] و نادانی مردم به این متون است و شناخت راههای مغالطه و تحریف، برای دورماندن از فریب آن، لازم به نظر میرسد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۵/۱۲۰ و ۲۲/۲۰۰–۲۰۲.</ref><br> | ||
از سوی دیگر، امامخمینی با هشدار جدی دربارهٔ خطر التقاط، فهمِ درستِ مسائل اسلامی را در گرو رجوع به کارشناس اسلامی میدانست و با تأکید بر اهمیت این مسئله، عمل برخلاف آن را موجب نفوذ مکتبهای منحرف و خطرآفرین برای اسلام میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷ و ۱۲/۲۰۸.</ref> ایشان روحانیت و فقها را بهترین کارشناسان و حافظان اسلام، معرفی و همواره به همراهی با آنان برای دورماندن از التقاط و تحریف سفارش میکرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۷۸؛ ۸/۶۰، ۵۱۹؛ ۹/۲۲۵–۲۲۶ و ۱۵/۳۲۱..</ref> همچنین با دعوت از حوزههای علمیه برای پرورش متخصصان دینی متعهد، خواستار ممانعت این نهاد از تلفیق و التقاط اندیشههای بیگانه شرقی و غربی و محصولات فکریشان با مکتب فکری اسلام در سطح جامعه بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۳۳۱–۳۳۲.</ref> از نظر ایشان تذکر و تنبه دربارهٔ خطرِ آمیختن و تطبیق اسلام با افکار التقاطی و انحراف جامعه، نخستین وظیفه کارشناسان است،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷–۶۸..</ref> بنابراین از آشنایان به تاریخ انقلاب میخواست که نشان دهند مردم چگونه فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین اسلام التقاطی و سرمایهداری و اسلام سلطنتی و در یک کلمه، اسلام آمریکایی کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۴۰.</ref> هنرمندان نیز باید بدانند که هنری پاک و زیباست که کوبنده تفکر سرمایهداری مدرن و نابودکننده التقاط باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۵.</ref> وصیت ایشان به اقلیتهای رسمی در کشور هم، انتخاب وکلای خود از میان افراد غیر وابسته به مکتبهای الحادی و انحرافی و التقاطی و متعهد به مذهب خود بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۲۱.</ref> | از سوی دیگر، امامخمینی با هشدار جدی دربارهٔ خطر التقاط، فهمِ درستِ مسائل اسلامی را در گرو رجوع به کارشناس اسلامی میدانست و با تأکید بر اهمیت این مسئله، عمل برخلاف آن را موجب نفوذ مکتبهای منحرف و خطرآفرین برای اسلام میشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷ و ۱۲/۲۰۸.</ref> ایشان روحانیت و فقها را بهترین کارشناسان و حافظان اسلام، معرفی و همواره به همراهی با آنان برای دورماندن از التقاط و تحریف سفارش میکرد؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۷۸؛ ۸/۶۰، ۵۱۹؛ ۹/۲۲۵–۲۲۶ و ۱۵/۳۲۱..</ref> همچنین با دعوت از حوزههای علمیه برای پرورش متخصصان دینی متعهد، خواستار ممانعت این نهاد از تلفیق و التقاط اندیشههای بیگانه شرقی و غربی و محصولات فکریشان با مکتب فکری اسلام در سطح جامعه بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۳۳۱–۳۳۲.</ref> از نظر ایشان تذکر و تنبه دربارهٔ خطرِ آمیختن و تطبیق اسلام با افکار التقاطی و انحراف جامعه، نخستین وظیفه کارشناسان است،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷–۶۸..</ref> بنابراین از آشنایان به تاریخ انقلاب میخواست که نشان دهند مردم چگونه فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین اسلام التقاطی و سرمایهداری و اسلام سلطنتی و در یک کلمه، اسلام آمریکایی کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۴۰.</ref> هنرمندان نیز باید بدانند که هنری پاک و زیباست که کوبنده تفکر سرمایهداری مدرن و نابودکننده التقاط باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۵.</ref> وصیت ایشان به اقلیتهای رسمی در کشور هم، انتخاب وکلای خود از میان افراد غیر وابسته به مکتبهای الحادی و انحرافی و التقاطی و متعهد به مذهب خود بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۲۱.</ref> | ||
امامخمینی ضرر کسانی را که با چهره دوست و به نام اسلام، از قرآن تفسیر به رأی میکنند و تفکرات خود را به اسلام نسبت میدهند، بهمراتب بیش از زیان دشمنان ظاهری مانند [[آمریکا]] میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۳ و ۱۱/۶۷–۶۸.</ref> و اعتقاد داشت تصویری که این گروهها از اسلام ارائه میدهند، موجب بدنامی اسلام خواهد بود،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۸..</ref> چنانکه ضرر [[نهضت آزادی]] و افراد آن را که بدون صلاحیت دست به تفسیر قرآن و شریعت میزنند و متظاهر به اسلام هستند و مایه انحراف جوانان میشوند، حتی از ضرر سازمان مجاهدین خلق بیشتر شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۸۱–۴۸۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| نهضت آزادی ایران}} | امامخمینی ضرر کسانی را که با چهره دوست و به نام اسلام، از قرآن تفسیر به رأی میکنند و تفکرات خود را به اسلام نسبت میدهند، بهمراتب بیش از زیان دشمنان ظاهری مانند [[آمریکا]] میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۳ و ۱۱/۶۷–۶۸.</ref> و اعتقاد داشت تصویری که این گروهها از اسلام ارائه میدهند، موجب بدنامی اسلام خواهد بود،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۸..</ref> چنانکه ضرر [[نهضت آزادی]] و افراد آن را که بدون صلاحیت دست به تفسیر قرآن و شریعت میزنند و متظاهر به اسلام هستند و مایه انحراف جوانان میشوند، حتی از ضرر سازمان مجاهدین خلق بیشتر شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۸۱–۴۸۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| نهضت آزادی ایران}} | ||
ایشان در برابر عقاید و مکاتب التقاطی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با بهرهگیری از قابلیتهای موجود در فرهنگ غنی اسلام و تشیع، به دفاع از حریم اسلام واقعی یا به تعبیر ایشان اسلام ناب پرداخت.<ref>کردی، گروه فرقان، ۷۸.</ref> ایشان تمسک به قرآن و [[نهج البلاغه]] از سوی گروههای التقاطی را نیز تنها برای فریب جوانان مسلمان و کوبیدن اسلام و قرآن به وسیله خودِ این منابع اسلامی دانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۶۶ و ۱۵/۲۴۶.</ref> و با اشاره به برداشتهای التقاطی سازمان مجاهدین خلق از قرآن و نهج البلاغه، معتقد بود اگرچه آنان از قرآن و نهج البلاغه زیاد دم میزنند، آیات قرآن را غیر از آنچه که باید باشد، معنا میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴.</ref> درک ایشان از اندیشه التقاطی اعضای سازمان مجاهدین خلق، در همان سالهای اوج مبارزه و با وجود تأیید گروههای مختلف مبارز، موجب احتیاط ایشان در برخورد با این گروه و امتناع از تأیید آنان شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴–۱۴۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}} | ایشان در برابر عقاید و مکاتب التقاطی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با بهرهگیری از قابلیتهای موجود در فرهنگ غنی اسلام و تشیع، به دفاع از حریم اسلام واقعی یا به تعبیر ایشان اسلام ناب پرداخت.<ref>کردی، گروه فرقان، ۷۸.</ref> ایشان تمسک به قرآن و [[نهج البلاغه]] از سوی گروههای التقاطی را نیز تنها برای فریب جوانان مسلمان و کوبیدن اسلام و قرآن به وسیله خودِ این منابع اسلامی دانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۶۶ و ۱۵/۲۴۶.</ref> و با اشاره به برداشتهای التقاطی سازمان مجاهدین خلق از قرآن و نهج البلاغه، معتقد بود اگرچه آنان از قرآن و نهج البلاغه زیاد دم میزنند، آیات قرآن را غیر از آنچه که باید باشد، معنا میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴.</ref> درک ایشان از اندیشه التقاطی اعضای سازمان مجاهدین خلق، در همان سالهای اوج مبارزه و با وجود تأیید گروههای مختلف مبارز، موجب احتیاط ایشان در برخورد با این گروه و امتناع از تأیید آنان شد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴–۱۴۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|سازمان مجاهدین خلق ایران}}<br> | ||
مقابله با جریان التقاط، محدود به مرزهای [[ایران]] نبود و اندیشمندان دیگری نیز در دیگر کشورهای اسلامی، در برابر آن موضع گرفتند. مبارزه [[سیدمحسن حکیم]]، [[سیدمحمدباقر صدر]] و دیگر علما با گروههای کمونیست پس از [[انقلاب عراق]] که در قالب تألیف کتاب و مقاله، صدور [[فتوا]] و سخنرانی صورت گرفت، از آن جمله است.<ref>تبرائیان، احیاگرحوزه نجف، زندگی و زمانه آیتالله العظمی حکیم، ۳۵۳–۳۶۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| سیدمحسن | مقابله با جریان التقاط، محدود به مرزهای [[ایران]] نبود و اندیشمندان دیگری نیز در دیگر کشورهای اسلامی، در برابر آن موضع گرفتند. مبارزه [[سیدمحسن حکیم]]، [[سیدمحمدباقر صدر]] و دیگر علما با گروههای کمونیست پس از [[انقلاب عراق]] که در قالب تألیف کتاب و مقاله، صدور [[فتوا]] و سخنرانی صورت گرفت، از آن جمله است.<ref>تبرائیان، احیاگرحوزه نجف، زندگی و زمانه آیتالله العظمی حکیم، ۳۵۳–۳۶۴.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| سیدمحسن حکیم| سیدمحمدباقر صدر}} | ||
== گشایش باب اجتهاد و نظر == | == گشایش باب اجتهاد و نظر == | ||
امامخمینی در عین حال که بهشدت از التقاط و جریانهای التقاطی پرهیز میداد، باب [[اجتهاد]] را باز میدانست و معتقد بود در نظام اسلامی، باب اجتهاد باید همواره باز باشد و دیدگاههای اجتهادی و فقهی در زمینههای مختلف، هرچند مخالف یکدیگر، آزادانه عرضه شود و کسی حق جلوگیری از آن را ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اجتهاد}} ایشان به روحانیان تذکر میداد از اندیشههای مختلفی که بر اساس نیت پاک و عواطف و احساسات معنوی و عرفانی ابراز میشود، استقبال کنند و فوری بر آن برچسب التقاط و انحراف نزنند و اگر انحرافی را دیدند با بیانی آکنده از محبت و دوستی با آن برخورد کنند و راه درست را نشان دهند وگرنه این جوانان به گروههای انحرافی گرایش پیدا خواهند کرد که گناه آن کمتر از التقاط نیست؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۹۸–۹۹.</ref> در همین راستا ایشان در نامه به یکی از شاگردان خود، [[محمدحسن قدیری]] به وی هشدار داد که نگاه جامعتری به اسلام داشته باشد و تحت تأثیر آخوندهایی که نگاه مترقی به اسلام ندارند و آن را ناسازگار با پیشرفت و تمدن میدانند، قرار نگیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۵۰–۱۵۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|محمدحسن قدیری}} | امامخمینی در عین حال که بهشدت از التقاط و جریانهای التقاطی پرهیز میداد، باب [[اجتهاد]] را باز میدانست و معتقد بود در نظام اسلامی، باب اجتهاد باید همواره باز باشد و دیدگاههای اجتهادی و فقهی در زمینههای مختلف، هرچند مخالف یکدیگر، آزادانه عرضه شود و کسی حق جلوگیری از آن را ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اجتهاد}} ایشان به روحانیان تذکر میداد از اندیشههای مختلفی که بر اساس نیت پاک و عواطف و احساسات معنوی و عرفانی ابراز میشود، استقبال کنند و فوری بر آن برچسب التقاط و انحراف نزنند و اگر انحرافی را دیدند با بیانی آکنده از محبت و دوستی با آن برخورد کنند و راه درست را نشان دهند وگرنه این جوانان به گروههای انحرافی گرایش پیدا خواهند کرد که گناه آن کمتر از التقاط نیست؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۹۸–۹۹.</ref> در همین راستا ایشان در نامه به یکی از شاگردان خود، [[محمدحسن قدیری]] به وی هشدار داد که نگاه جامعتری به اسلام داشته باشد و تحت تأثیر آخوندهایی که نگاه مترقی به اسلام ندارند و آن را ناسازگار با پیشرفت و تمدن میدانند، قرار نگیرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۵۰–۱۵۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|محمدحسن قدیری}}<br> | ||
امامخمینی همچنین در [[خرداد]] ۱۳۶۷، خطاب به فقهای شورای نگهبان، ضمن تذکر به رعایت شأن شورا در اظهار نظرهای برخی از اعضا، کمونیستدانستن افراد را موجب وهن شورای نگهبان و اقدام متقابل جوانان انقلابی شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰–۶۸۱.</ref> و در [[تیر]] ۱۳۶۷ نیز در نامهای خطاب به [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]]، به اهمیت جذب جوانان حوزه و دانشگاه و طردنکردن آنان به بهانه برداشت متفاوت از اسلام تصریح کرد و این امر را برای پیشگیری از غلطیدن عدهای در دام التقاط و خطر جدی نابودی اسلام یا تبدیل آن به اسلام آمریکایی ضروری دانست و از آنان خواست مراقب اظهار نظرهای فردی خود و همچنین افراد وابسته به گروهها و جریانات که به نام جامعه مدرسین، مقاصد خود را اجرا میکنند، باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۴–۶۸۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید| تکفیر}} | امامخمینی همچنین در [[خرداد]] ۱۳۶۷، خطاب به فقهای شورای نگهبان، ضمن تذکر به رعایت شأن شورا در اظهار نظرهای برخی از اعضا، کمونیستدانستن افراد را موجب وهن شورای نگهبان و اقدام متقابل جوانان انقلابی شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰–۶۸۱.</ref> و در [[تیر]] ۱۳۶۷ نیز در نامهای خطاب به [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]]، به اهمیت جذب جوانان حوزه و دانشگاه و طردنکردن آنان به بهانه برداشت متفاوت از اسلام تصریح کرد و این امر را برای پیشگیری از غلطیدن عدهای در دام التقاط و خطر جدی نابودی اسلام یا تبدیل آن به اسلام آمریکایی ضروری دانست و از آنان خواست مراقب اظهار نظرهای فردی خود و همچنین افراد وابسته به گروهها و جریانات که به نام جامعه مدرسین، مقاصد خود را اجرا میکنند، باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۴–۶۸۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید| تکفیر}} | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
مسلم ناصری، | مسلم ناصری، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/173/ التقاط]»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۱۷۳-۱۷۹. | ||
[[رده:مقالههای نیازمند بازنگری]] | [[رده:مقالههای نیازمند بازنگری]] | ||
[[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای بدون تغییرمسیر]] | [[رده:مقالههای بدون تغییرمسیر]] | ||