التقاط

از ویکی امام خمینی

التقاط، افزودن مفاهیم و دیدگاه‌های ناسازگار، به معارف و آموزه‌های اسلامی در اندیشه و عمل.

قرآن کریم التقاط و آمیختن حق با باطل را امری ناپسند شمرده و از آن نهی کرده و زمینه پیدایش افکار و برداشت‌های التقاطی و نادرست را انحراف فکری و قلبی دانسته‌ است. پیامبر اسلام(ص)، نیز برای حفظ خلوص دین و جلوگیری از گمراهی امت، به تمسک به قرآن و اهل‌بیت(ع) امر کرده است. ائمه معصوم(ع) نیز برای جلوگیری از مخلوط‌شدن حق و باطل و روایات جعلی و دروغین با روایات اصیل، راهکارهایی پیش روی اصحاب قرار می‌دادند که مراجعه به قرآن، از مهم‌ترین آنهاست.

فهم دین بدون معیار و مرجع قابل اعتماد، زمینه‌ساز ورود هر گونه تعبیر و تفسیری به حوزه دین‌شناسی است و مقوله التقاط از همین‌جا روی می‌نماید. مهم‌ترین عوامل التقاط در مکاتب فکری، پیش‌داوری در خصوص متون دینی، بدون رعایت ضوابط و شرایط تفسیر متن علم‌زدگی و تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیاده‌روی در عقل‌گرایی در تفسیر متون دینی، نفوذ اندیشه‌های بیگانه و هجوم سنگین تفکر غرب در قرن چهاردهم هجری و تضعیف شدید باورهای دینی در میان مسلمانان است.

مهم‌ترین و درخشان‌ترین نقطه در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، بازشناسی اسلام اصیل از غیر اصیل و رها ساختن آن از تحجر و التقاط و دگراندیشی بود. ایشان ضمن رد و نقد دیدگاه‌های التقاطی، اسلام را مکتبی غنی و بی‌نیاز از ضمیمه‌کردن مطالبی از مکاتب دیگر می‌دانست و بر پیروی از اصول اسلام آن‌چنان‌که در خود اسلام هست، تأکید می‌کرد.

امام‌خمینی با هشدار جدی درباره خطر التقاط، فهمِ درستِ مسائل اسلامی را در گرو رجوع به کارشناس اسلامی می‌دانست و با تأکید بر اهمیت این مسئله، عمل برخلاف آن را موجب نفوذ مکتب‌های منحرف و خطرآفرین برای اسلام می‌شمرد.

امام‌خمینی در عین حال که به‌شدت از التقاط و جریان‌های التقاطی پرهیز می‌داد، باب اجتهاد را باز می‌دانست و معتقد بود در نظام اسلامی، باب اجتهاد باید همواره باز باشد و دیدگاه‌های اجتهادی و فقهی در زمینه‌های مختلف، هرچند مخالف یکدیگر، آزادانه عرضه شود و کسی حق جلوگیری از آن را ندارد.

مفهوم‌شناسی

التقاط از ریشه «لقط» به معنای پیداکردن چیزی بدون جستجو و طلب است[۱] و در قرآن کریم نیز به همین معنا آمده‌است.[۲]

التقاط را یافتن و گردآوری مطالب پراکنده از علوم مختلف[۳] و گرفتن بخشی از سخن و گفتار کسی[۴] نیز معنا کرده‌اند. التقاط در اصطلاح به دستچین‌کردن خودسرانه عقاید و اندیشه‌های ناهمگون، بدون پایداری روی اصول معین و مشخص گفته می‌شود[۵] و جریان التقاط در برابر جریان ناب‌گرایی در اندیشه مطرح می‌شود،[۶] چنان‌که گروهی از فیلسوفان قدیم (التقاطیون) از هر مکتبی از مکاتب فلاسفه، قولی را می‌گرفتند و از مجموع آنها، نظریه فلسفی به‌وجود می‌آوردند.[۷]
التقاط دینی به درآمیختن آموزه‌های غیر دینی با اصول دینی گویند که در نتیجه آن، جوهره دین اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین تغییر می‌کند.[۸] درآمیختن اندیشه اسلام با تفکر سوسیالیسم ـ مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، لیبرالیسم، اندیشه‌های کهن در ایران پیش از اسلام، اندیشه‌های مرتاضانه و صوفی‌منشانه هندی یا اصول تفکر افلاطونی و ارسطویی همه به نوعی التقاط در اسلام است،[۹] چنان‌که مرتضی مطهری التقاط را محصول اندیشه‌ای شمرده‌است که به استقلال فکری مکتب اسلام باور ندارد و با گرفتن بخش‌هایی از مکاتب گوناگون مانند کمونیسم و کاپیتالیسم و آمیختن آن با مطالبی از اسلام، آن را به عنوان مکتب اسلام عرضه می‌کند.[۱۰]
«تفسیر به رأی» و «بدعت»، از واژه‌های مرتبط با التقاط هستند. تفسیر به رأی، به معنای بیان و تفسیر قرآن و موضوعات مختلف، مطابق با میل و سلیقه شخصی و هوای نفس،[۱۱] یکی از مصادیق التقاط است،[۱۲] چنان‌که «بدعت» به معنای رسم تازه و آیین نوپیدا[۱۳] و افزودن چیزی به دین یا کاستن چیزی از آن[۱۴] و نتیجه اجتهاد به رأی و برداشت‌های التقاطی از منابع دینی[۱۵] است. این سه مفهوم، موجب ورود مفاهیمی به حوزه دین می‌شود که در واقع جزء دین و آموزه‌های دینی نیست. در یک نگاه کلی التقاط، به آشکار و پنهان قابل تقسیم است. در التقاط آشکار (ظاهری)، التقاط‌گران خود به آن آگاهی و تصریح دارند، مانند سوسیالیسم اسلامی؛ ولی در التقاط پنهان (باطنی) بدون اشاره به التقاط، آموزه‌های فرهنگ دیگر با رنگ و لعاب اسلامی و به عنوان آموزه اسلامی ترویج می‌شود.[۱۶]

پیشینه

پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، پیشرفت‌های نظامی گسترده مسلمانان در مناطق ایران و روم و مسلمان‌شدن مشرکان و احبار و رهبانان، موجب رواج اندیشه‌های متفاوت میان مسلمانان شد.[۱۷] نخستین کسانی که با ادعای مسلمانی و تظاهر به اسلام، افکار انحرافی و اسرائیلیات را وارد فرهنگ و متون اسلامی کردند، یهودیان بودند.[۱۸] اوج‌گیری قدرت خلفای اموی و تمایل حکومت برای عرضه تفکراتی که موجب تقویت امویان می‌شد، اندیشه‌های مخالف اسلام را رواج داد[۱۹] و پس از آن، گسترش نهضت ترجمه (دوره عباسیان) سبب نفوذ بیشتر اندیشه‌های دیگر ادیان و مذاهب و ترویج آن میان مسلمانان شد.[۲۰]
در آغاز این دوره، متصوفه با پوشش زهد که ریشه در عصر خلفا داشتند، ظهور کرد. این گروه ادعاهایی مطرح کرد که با عقل و ظواهر دین در تضاد بود و طریقت در برابر شریعت را راهی به سوی حقیقت دانست و در همین جهت برخی از احکام و سنت‌های شرعی را ترک و سنن جدیدی را ابداع و پیروی کرد و متناقض‌دیدن دیدگاه‌های خود با عقل و دین را ناشی از درک‌نشدن عمق آن از سوی توده مردم و حتی فقها دانست.[۲۱] در سده‌های اخیر نیز مذاهب مختلف اسلامی ازجمله برخی پیروان مذهب شیعه، مصون از افکار التقاطی نبوده‌اند. یکی از این مکاتب التقاطی، مکتب شیخیه با ریاست شیخ‌احمد احسائی (سده دوازدهم قمری) بود. وی خود را تلویحاً نایب امام زمان(ع) می‌دانست و پس از او سیدعلی‌محمد باب، صراحتاً خود را باب نامید و پس از او بهائیت با اندیشه التقاطیِ عالَمِ انسانی و تفکرِ جهان‌وطنی، ملغی‌شدن دین اسلام را اعلام کرد و موجب انحراف از اندیشه اسلام و تشیع شد.[۲۲] (ببینید: بهائیت)
در دوران معاصر و با شکل‌گیری مکاتب کمونیستی، لیبرالیستی و مادیگرایانه و مانند آن، روشنفکران و دانشمندان ایرانی، باب دیگری از اندیشه را تجربه کردند،[۲۳] بسیاری از روشنفکران دینی (اعم از روحانی یا غیر روحانی) تلاش کردند با علم به کارسازی دین در عصر حاضر، برای بازسازی معرفت دینی و فهم آن همت گمارند و با حساسیت به آفات دین، در پی علاج آن باشند.[۲۴] برخی از این اندیشمندان ریشه انحطاط مسلمانان را شرایط فرهنگی و معرفتی و نوع نگاه به مبانی و آموزه‌های اسلام و تفکیک میان دین و دنیا دانسته‌اند[۲۵] و غفلت از آموزه‌هایی مانند مبارزه و جهاد در اسلام را سبب توجه به مکاتب کمونیستی و ماتریالیستی برای پیداکردن راه و رسم مبارزه برشمرده‌اند.[۲۶] بروز بینش‌های متفاوت و تلاش برای ارائه برداشت نو و همچنین نفوذ اندیشه‌های فلسفی ـ لیبرالیستی غرب در میان روشنفکران، به ظهور جریان التقاط فلسفی ـ لیبرالیستی منجر شد.[۲۷] (ببینید: روشنفکری)
اصطلاح التقاط در ادبیات علمی، فلسفی و فرهنگی ـ اجتماعی معاصر، پیشینه‌ای حدود نیم قرن دارد و اصطلاح «مکتب التقاطی» و «التقاط فکری» در دهه پنجاه به‌ویژه پس از تغییر عقیده اسلامی سازمان مجاهدین خلق ایران، در ادبیات فکری سیاسی ایران رواج یافت.[۲۸] پذیرش اصول دیالکتیک به عنوان پایه اساسی، اقتصاد مارکسیستی و آرم ترکیبی سازمان را که داس و چکش، به همراه آیه «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»[۲۹] بود، می‌توان مهم‌ترین نشانه‌های التقاطی‌بودن سازمان دانست.[۳۰] امام‌خمینی ازجمله شخصیت‌هایی بود که التقاط را در این گروه شناسایی و خطر آن را گوشزد کرد.[۳۱] ایشان با وجود اصرار برخی از نزدیک‌ترین یاران انقلابی خود برای به‌رسمیت‌شناختن این گروه و تأیید و حمایت از آنان، به جهت افکار التقاطی این گروه، از آن خودداری کرد.[۳۲] مرتضی مطهری نیز خطر این سازمان را احساس کرده بود و دیگران را از همکاری با آن بازمی‌داشت؛ چنان‌که تغییر عقیده سازمان را پیش‌بینی کرد.[۳۳] (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران)
گروه فرقان نیز از گروه‌های التقاطی بود که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نام «کهفی‌ها» فعالیت خود را آغاز کرده بود.[۳۴] این گروه با ارائه دیدگاه‌های تند و افراطی از اسلام و قرآن در صدد جذب جوانان و دانشگاهیان برآمد. مهم‌ترین ویژگی گروه فرقان، تفسیر به رأی و تفسیر بدعت‌گونه از قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه بود. این گروه با بهره‌گیری از احساس وظیفه عمومی در مورد گسترش قرائت مبارزه‌جویانه از دین، تلاش کرد با ادبیات سیاسی ـ مذهبی و با نگاهی التقاطی و متأثر از مارکسیسم، به تجزیه و تحلیل مسائل مذهبی بپردازد،[۳۵] چنان‌که واژه قرآنی «صالحات» را مطابق آموزه‌های مارکسیسم، کارهای روبنایی و واژه «حسنات» را کارهای بنیادین به‌شمار می‌آورد،[۳۶] همچنان‌که یکی از اعضای برجسته این گروه، آیات مربوط به معاد و قیامت را با تفسیر به رأی، ناظر به دوران ظهور حضرت مهدی(ع) می‌دانست[۳۷] و گفته شده با برداشت نادرست از آیات قرآن و واژه «نسائکم» ازدواج دسته‌جمعی را تجویز کرد و به اجرا درآورد؛ همچنان‌که در کتاب توحید خود اذعان کرده بود که با ماتریالیسم فلسفی و انکار خدا مخالفتی ندارد.[۳۸] مطهری خطر و انحراف این جریان را شناسایی کرد و به مقابله با آن پرداخت و مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری را در تحلیل و نقد دیدگاه‌های این جریان نوشت. از این نوشته روشنگرانه، استقبال فراوانی شد و پس از آن گروه فرقان، مطهری را به ترور تهدید کرد.[۳۹] این گروه در جهت اهداف خود به ترور برخی از شخصیت‌های برجسته انقلاب مانند مطهری، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و محمد مفتح اقدام کرد.[۴۰]
مهم‌ترین و درخشان‌ترین نقطه در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، بازشناسی اسلام اصیل از غیر اصیل و رها ساختن آن از تحجر و التقاط و دگراندیشی بود.[۴۱] ایشان ضمن رد و نقد دیدگاه‌های التقاطی، اسلام را مکتبی غنی و بی‌نیاز از ضمیمه‌کردن مطالبی از مکاتب دیگر می‌دانست و بر پیروی از اصول اسلام آن‌چنان‌که در خود اسلام هست، تأکید می‌کرد.

التقاط از نگاه اسلامی

از نگاه قرآن کریم اسلام دینی کامل[۴۲] و مبری از هر کم و فزونی[۴۳] است؛ از این‌رو اسلام ضمن ارزش‌دادن به اجتهاد صحیح و دارای مبانی اصولی و چارچوب مشخص[۴۴] و ارج‌گذاری به تعمق و تعقل،[۴۵] با بدعت در دین،[۴۶] تفسیر به رأی[۴۷] و التقاط[۴۸] مخالف است.

قرآن کریم التقاط و آمیختن حق با باطل را امری ناپسند شمرده و از آن نهی کرده[۴۹] و زمینه پیدایش افکار و برداشت‌های التقاطی و نادرست را انحراف فکری و قلبی دانسته‌است.[۵۰] پیامبر اسلام(ص)، نیز برای حفظ خلوص دین و جلوگیری از گمراهی امت، به تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) امر کرد[۵۱] و دربارهٔ زیادشدن نقل روایات دروغ پس از رحلت خود، هشدار داد.[۵۲] امیرالمؤمنین علی(ع) نیز منشأ اختلاف‌ها و درگیری‌ها و فتنه‌ها در جامعه اسلامی را احکام ساختگی و التقاط و آمیختن باطل با حق دانسته‌است[۵۳] همین آمیختگی حق و باطلْ مذاهب، فرقه‌ها و مکاتب کلامی متعدد و متضاد را پدیدآورده است.[۵۴]
ائمه معصوم(ع) نیز برای جلوگیری از مخلوط‌شدن حق و باطل و روایات جعلی و دروغین با روایات اصیل، راهکارهایی پیش روی اصحاب قرار می‌دادند که مراجعه به قرآن، از مهم‌ترین آنهاست،[۵۵] همچنان‌که نهی معصومان (ع) از تفسیر به رأی[۵۶] و مخالفت با استنباط احکام شرعی بر مبنای قیاس[۵۷] در این راستا صورت گرفته‌است. در روایات هشدار داده شده که جلوگیری‌نکردن از ورود عناصر بیگانه به ساحت حقیقت دین و در نتیجه مخدوش‌شدن ماهیت دین، از عواملی است که از اسلام، جز اسم و از قرآن، غیر از رسم و خط و ظاهر، چیزی باقی نخواهد گذاشت.[۵۸]
از سوی دیگر، عالمان دینی نیز همواره به تحریف و انحراف در اصول و مبانی دین حساس بوده‌اند و با تلاش علمی و فرهنگی، جامعه را از هجوم موج‌های سهمگین تحریف‌گران، دور داشته‌اند و از اسلام ناب دفاع کرده‌اند.[۵۹] مبارزه محمدتقی برغانی (شهید ثالث) با فرقه شیخیه و بهائیت[۶۰] و مقابله سیدحسین بروجردی با بهائیت[۶۱] نمونه‌هایی از حساسیت عالمان دینی در برابر انحراف و التقاط بوده‌است؛ همچنان‌که در دوران معاصر، افزون بر امام‌خمینی و مرتضی مطهری، متفکرانی مانند سیدمحمد حسینی بهشتی[۶۲] به مقابله با التقاط پرداخته‌اند.
امام‌خمینی با تأکید بر اهمیت توجه و تبعیت از اصول اسلامی آن‌چنان‌که در خود اسلام است، نه مطابق میل یا تفسیر اشخاص، خطر التقاط را برای اسلام، خطری جدی برشمرده[۶۳] و تأکید کرده‌است اسلام مکتبی غنی است که نیازی به ضمیمه‌شدن به مکاتب دیگر ندارد. بنابر نظر ایشان تفکر التقاطی که نتیجه درک‌نشدنِ صحیح و دقیق مسائل اسلامی است، خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمانان به‌شمار می‌آید و ثمره تلخ این نوع تفکر، سال‌ها بعد آشکار خواهد شد.[۶۴]

خاستگاه و عوامل التقاط

فهم دین بدون معیار و مرجع قابل اعتماد، زمینه‌ساز ورود هر گونه تعبیر و تفسیری به حوزه دین‌شناسی است و مقوله التقاط از همین‌جا روی می‌نماید.[۶۵] مهم‌ترین عوامل التقاط در مکاتب فکری، پیش‌داوری در خصوص متون دینی، بدون رعایت ضوابط و شرایط تفسیر متن[۶۶] علم‌زدگی و تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیاده‌روی در عقل‌گرایی در تفسیر متون دینی، نفوذ اندیشه‌های بیگانه و هجوم سنگین تفکر غرب در قرن چهاردهم هجری و تضعیف شدید باورهای دینی در میان مسلمانان[۶۷] است. به‌طور کلی تبیین کارکردگرایانه از دین، انحصار در بهره‌گیری از یک روش در دین‌پژوهی و کنارزدن روش‌های دیگر، جزءنگری به جای نگاه جامع و کلی، مغالطه اشتراک لفظی، تحمیل پیش‌فرض‌ها و نسبی‌گرایی، مهم‌ترین عواملی بود که موجب التقاط و انحراف بسیاری از متفکران اسلامی و تغییر موضع برخی گروه‌های سیاسی مبارز از اسلام به مارکسیسم و به‌وجودآمدن بعضی گروه‌های التقاطی شد؛[۶۸] همچنین اصالت‌نداشتن، نبود انسجام منطقی میان اجزای آن، نبود اصول محوری و ثابت در کل مکتب و ناهمگونی یا حتی تعارض میان مفاهیم، اصول و اندیشه‌های مطرح در آن، از ویژگی‌های مکتب التقاطی است.[۶۹]
امام‌خمینی علت پیدایش دیدگاه التقاطی جدید در مورد مذهب و تفسیر مادی از اسلام را سابقه تاریخی نگرش تک‌بعدی به اسلام دانسته و فروکاستن همه ابعاد اسلام به مادیت را واکنشی در برابر نظرات افراطی گذشتگان ارزیابی کرده‌است که ابعاد مادی جهان و انسان را به فراموشی سپردند و با تفسیر ماورایی تمامی ابعاد وجود، همه مفاهیم اسلام را به معانی عرفانی و معنوی تفسیر کردند.[۷۰] ایشان مهم‌ترین نشانه‌های تفکر التقاطی در اسلام را تضادداشتن با اصول و مبانی اسلام،[۷۱] بی‌توجهی به همه ابعاد اسلام و دخالت‌دادن آرای شخصی در تفسیر آیات[۷۲] و تطبیق برداشت‌های شخصی از اسلام با مکاتب بیگانه[۷۳] می‌دانست و با ذکر این نشانه‌ها، خواستار پرهیز از التقاط و آگاه‌کردن جامعه دراین‌باره بود.[۷۴]
تعریف درست از اسلام ناب و اصیل و مبتنی بر جهان‌بینی و آموزه‌های اسلام، سبب شناخت بهتر جریان‌های التقاطی می‌شود. از دیدگاه امام‌خمینی اسلام ناب در برابر انواع متفاوتی از اسلام قرار دارد. ایشان با تبیین اسلام آمریکایی و ذکر ویژگی‌های آن در برابر اسلام ناب، تفکرات اسلامی مبتنی بر سرمایه‌داری و اشرافیت یا مقدس‌نماهای حوزه و دانشگاه و تلاش آنان را برای جایگزین کردن این اسلام به جای اسلام ناب نقد کرده و این تفکرات را التقاطی خوانده‌است.[۷۵] (ببینید: اسلام ناب محمدی)

پیامدهای جریان‌های التقاطی

اقبال جریان‌های فکری گوناگون به مطالعات قرآنی در ایران معاصر، با اینکه به ظهور شخصیت‌های بزرگ قرآنی و تولید آثار برجسته منجر شد؛ در عین حال به رونق پدیده التقاط در حوزه اندیشه دینی نیز کمک کرد و روشنفکران ایدئولوژی‌گرا، در نتیجه نفوذ اندیشه‌های ماتریالیستی، سازگاردانستن اسلام با سوسیالیسم و شیفتگی در برابر مارکسیسم به عنوان علم مبارزه، به التقاط انقلابی ـ مارکسیستی روی آوردند.[۷۶] یکی از اندیشمندانی که به‌ویژه در سال‌های ۱۳۵۱–۱۳۵۷ ـ یعنی سال‌هایی که پدیده التقاط در میان گروه‌های مختلف سیاسی و مذهبی به اوج رسید ـ تلاش کرد از طریق درس، سخنرانی و تألیف کتاب، اندیشه و عقیده اصیل اسلامی را در برابر ظهور جریان التقاط و رشد گروه‌های مسلمان چپ‌زده معرفی و ارائه کند، مطهری بود. او تجددگرایی افراطی را که عبارت بود از آراستن اسلام به آنچه در اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه در اسلام هست، تا اسلام را باب طبع زمان سازد، آفت بزرگی برای نهضت می‌دید و پیشگیری از آن را ضروری می‌دانست.[۷۷] از نظر وی خطر مکتب‌های التقاطی همانند زیان مکتب‌های معارض اسلام، یا حتی بیشتر از آنهاست[۷۸] و التقاطی‌ها دانسته یا ندانسته در خدمت استعمارند.[۷۹] زمینه مهم تحریف، به‌ویژه تحریف متون دینی و تفسیر و تأویل‌های بی‌جا از آن، جهل و نادانی مردم به این متون است و شناخت راه‌های مغالطه و تحریف، برای دورماندن از فریب آن، لازم به نظر می‌رسد.[۸۰]
از سوی دیگر، امام‌خمینی با هشدار جدی دربارهٔ خطر التقاط، فهمِ درستِ مسائل اسلامی را در گرو رجوع به کارشناس اسلامی می‌دانست و با تأکید بر اهمیت این مسئله، عمل برخلاف آن را موجب نفوذ مکتب‌های منحرف و خطرآفرین برای اسلام می‌شمرد.[۸۱] ایشان روحانیت و فقها را بهترین کارشناسان و حافظان اسلام، معرفی و همواره به همراهی با آنان برای دورماندن از التقاط و تحریف سفارش می‌کرد؛[۸۲] همچنین با دعوت از حوزه‌های علمیه برای پرورش متخصصان دینی متعهد، خواستار ممانعت این نهاد از تلفیق و التقاط اندیشه‌های بیگانه شرقی و غربی و محصولات فکری‌شان با مکتب فکری اسلام در سطح جامعه بود.[۸۳] از نظر ایشان تذکر و تنبه دربارهٔ خطرِ آمیختن و تطبیق اسلام با افکار التقاطی و انحراف جامعه، نخستین وظیفه کارشناسان است،[۸۴] بنابراین از آشنایان به تاریخ انقلاب می‌خواست که نشان دهند مردم چگونه فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین اسلام التقاطی و سرمایه‌داری و اسلام سلطنتی و در یک کلمه، اسلام آمریکایی کردند.[۸۵] هنرمندان نیز باید بدانند که هنری پاک و زیباست که کوبنده تفکر سرمایه‌داری مدرن و نابودکننده التقاط باشد.[۸۶] وصیت ایشان به اقلیت‌های رسمی در کشور هم، انتخاب وکلای خود از میان افراد غیر وابسته به مکتب‌های الحادی و انحرافی و التقاطی و متعهد به مذهب خود بود.[۸۷] امام‌خمینی ضرر کسانی را که با چهره دوست و به نام اسلام، از قرآن تفسیر به رأی می‌کنند و تفکرات خود را به اسلام نسبت می‌دهند، به‌مراتب بیش از زیان دشمنان ظاهری مانند آمریکا می‌دانست[۸۸] و اعتقاد داشت تصویری که این گروه‌ها از اسلام ارائه می‌دهند، موجب بدنامی اسلام خواهد بود،[۸۹] چنان‌که ضرر نهضت آزادی و افراد آن را که بدون صلاحیت دست به تفسیر قرآن و شریعت می‌زنند و متظاهر به اسلام هستند و مایه انحراف جوانان می‌شوند، حتی از ضرر سازمان مجاهدین خلق بیشتر شمرده‌است.[۹۰] (ببینید: نهضت آزادی ایران)

ایشان در برابر عقاید و مکاتب التقاطی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با بهره‌گیری از قابلیت‌های موجود در فرهنگ غنی اسلام و تشیع، به دفاع از حریم اسلام واقعی یا به تعبیر ایشان اسلام ناب پرداخت.[۹۱] ایشان تمسک به قرآن و نهج البلاغه از سوی گروه‌های التقاطی را نیز تنها برای فریب جوانان مسلمان و کوبیدن اسلام و قرآن به وسیله خودِ این منابع اسلامی دانست[۹۲] و با اشاره به برداشت‌های التقاطی سازمان مجاهدین خلق از قرآن و نهج البلاغه، معتقد بود اگرچه آنان از قرآن و نهج البلاغه زیاد دم می‌زنند، آیات قرآن را غیر از آنچه که باید باشد، معنا می‌کنند.[۹۳] درک ایشان از اندیشه التقاطی اعضای سازمان مجاهدین خلق، در همان سال‌های اوج مبارزه و با وجود تأیید گروه‌های مختلف مبارز، موجب احتیاط ایشان در برخورد با این گروه و امتناع از تأیید آنان شد.[۹۴] (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران)
مقابله با جریان التقاط، محدود به مرزهای ایران نبود و اندیشمندان دیگری نیز در دیگر کشورهای اسلامی، در برابر آن موضع گرفتند. مبارزه سیدمحسن حکیم، سیدمحمدباقر صدر و دیگر علما با گروه‌های کمونیست پس از انقلاب عراق که در قالب تألیف کتاب و مقاله، صدور فتوا و سخنرانی صورت گرفت، از آن جمله است.[۹۵] (ببینید: سیدمحسن حکیم و سیدمحمدباقر صدر)

گشایش باب اجتهاد و نظر

امام‌خمینی در عین حال که به‌شدت از التقاط و جریان‌های التقاطی پرهیز می‌داد، باب اجتهاد را باز می‌دانست و معتقد بود در نظام اسلامی، باب اجتهاد باید همواره باز باشد و دیدگاه‌های اجتهادی و فقهی در زمینه‌های مختلف، هرچند مخالف یکدیگر، آزادانه عرضه شود و کسی حق جلوگیری از آن را ندارد.[۹۶] (ببینید: اجتهاد) ایشان به روحانیان تذکر می‌داد از اندیشه‌های مختلفی که بر اساس نیت پاک و عواطف و احساسات معنوی و عرفانی ابراز می‌شود، استقبال کنند و فوری بر آن برچسب التقاط و انحراف نزنند و اگر انحرافی را دیدند با بیانی آکنده از محبت و دوستی با آن برخورد کنند و راه درست را نشان دهند وگرنه این جوانان به گروه‌های انحرافی گرایش پیدا خواهند کرد که گناه آن کمتر از التقاط نیست؛[۹۷] در همین راستا ایشان در نامه به یکی از شاگردان خود، محمدحسن قدیری به وی هشدار داد که نگاه جامع‌تری به اسلام داشته باشد و تحت تأثیر آخوندهایی که نگاه مترقی به اسلام ندارند و آن را ناسازگار با پیشرفت و تمدن می‌دانند، قرار نگیرد.[۹۸] (ببینید: محمدحسن قدیری)
امام‌خمینی همچنین در خرداد ۱۳۶۷، خطاب به فقهای شورای نگهبان، ضمن تذکر به رعایت شأن شورا در اظهار نظرهای برخی از اعضا، کمونیست‌دانستن افراد را موجب وهن شورای نگهبان و اقدام متقابل جوانان انقلابی شمرد[۹۹] و در تیر ۱۳۶۷ نیز در نامه‌ای خطاب به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به اهمیت جذب جوانان حوزه و دانشگاه و طردنکردن آنان به بهانه برداشت متفاوت از اسلام تصریح کرد و این امر را برای پیشگیری از غلطیدن عده‌ای در دام التقاط و خطر جدی نابودی اسلام یا تبدیل آن به اسلام آمریکایی ضروری دانست و از آنان خواست مراقب اظهار نظرهای فردی خود و همچنین افراد وابسته به گروه‌ها و جریانات که به نام جامعه مدرسین، مقاصد خود را اجرا می‌کنند، باشند.[۱۰۰] (ببینید: تکفیر)

پانویس

  1. زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ۳/۲۰۹؛ ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۲۶۴.
  2. قصص، ۸؛ یوسف، ۱۰.
  3. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۰/۲۲۲؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۵۲۸.
  4. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.
  5. آقابخشی و افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ۱۷۸.
  6. اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.
  7. فروغی، سیر حکمت در اروپا، ۱/۶۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۷۲۶.
  8. نوایی، التقاط، ویژگی‌ها و پیامدها، ۳.
  9. اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳.
  10. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۳–۲۴۴.
  11. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۸۱۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۴۰.
  12. جوادی آملی، تسنیم، ۱/۲۲۵..
  13. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۳۸۵۸.
  14. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۱۰۱.
  15. مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ۳/۴۵.
  16. حسینی اصفهانی، التقاط‌گران و متحجران از دیدگاه آیات و روایات، ۲۱–۲۴.
  17. خسروپناه، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ۳۰–۳۲.
  18. دیاری، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ۹۰–۹۱.
  19. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۴۳۶.
  20. هولت و دیگران، تاریخ اسلام کمبریج، ۲/۱۹۷۳–۱۹۸۷.
  21. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۵/۲۸۱.
  22. زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ۸۷–۸۹ و ۱۱۴–۱۱۵.
  23. خسروپناه، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ۶۵.
  24. سروش، رازدانی و روشنفکری و دینداری، ۵۱ و ۳۳۴.
  25. بازرگان، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ۸/۲۵۰–۲۵۸.
  26. بازرگان، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ۸/۳۰۹.
  27. اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۵۳؛ خسروپناه، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ۱۹۲.
  28. اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۳–۱۳۴.
  29. نساء، ۹۵.
  30. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۰۰.
  31. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۳–۱۴۴ و ۱۱/۶۷؛ ← انتشارات صدرا، شرح مختصر زندگانی مؤلف شهید، ۱/۱۱.
  32. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴ و ۱۰/۴۵۹–۴۶۱.
  33. انتشارات صدرا، شرح مختصر زندگانی مؤلف شهید، ۱/۱۱.
  34. روزی‌طلب، ترکیب التقاط و ترور، ۱۷۰.
  35. روزی‌طلب، ترکیب التقاط و ترور، ۲۸–۲۹.
  36. روزی‌طلب، ترکیب التقاط و ترور، ۲۹..
  37. دوانی، نمایی از اندیشه و عمل گروه فرقان، ۸۳.
  38. مصباح یزدی، زمینه‌های پیدایش، ۱۸.
  39. غفاری، مطهری: در دفاع از اسلام کوچک‌ترین تردیدی ندارم، ۷۳؛ حداد عادل، زمینه‌های پیدایش فرقان و فرقان‌گونه‌گان، ۲۹.
  40. روزی‌طلب، ترکیب التقاط و ترور، ۹۵، ۱۰۱، ۱۱۰ و ۱۱۶.
  41. گلایری، امام‌خمینی و بازشناسی اسلام آمریکایی، ۷۹.
  42. مائده، ۳.
  43. جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ۴/۴۵۷.
  44. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۱۶۷–۱۶۸.
  45. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۶/۸۷۷.
  46. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۱۰۲..
  47. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۴۰.
  48. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۴.
  49. بقره، ۴۲؛ آل عمران، ۷۱.
  50. آل عمران، ۷.
  51. کلینی، الکافی، ۲/۴۱۵.
  52. مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ۸/۴۵۸.
  53. کلینی، الکافی، ۱/۵۴.
  54. حق‌پناه، دگراندیشان و نگره‌های التقاطی، ۱۲۰.
  55. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۰۶–۱۲۳..
  56. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۹۰، ۲۰۲ و ۲۰۵؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع) ۳۶/۲۲۷.
  57. کلینی، الکافی، ۱/۵۸؛ ۳/۱۰۴ و ۴/۱۱۳، ۱۳۵.
  58. کلینی، الکافی، ۱۵/۶۸۹.
  59. میری، دغدغه‌ها و حساسیت‌های شهید مطهری، ۲۲۹.
  60. صالحی، فرق انحرافی: آیت‌الله شیخ‌محمدتقی برغانی عالمی انحراف ستیز، ۱۰۶.
  61. کوهستانی‌نژاد، روحانیت ـ بهائیان، ۳۳..
  62. شبیری زنجانی، ناگفته‌هایی از پیشینه و شخصیت رهبر گروه فرقان، ۵۱.
  63. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷–۶۸.
  64. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۰۸.
  65. نوایی، التقاط، ویژگی‌ها و پیامدها، ۳.
  66. خسروپناه، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ۲۱۴..
  67. اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۵–۱۳۷.
  68. خسروپناه، آسیب‌شناسی جامعه دینی، ۱۹۰–۱۹۳ و ۱۹۹–۲۲۱.
  69. اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۳۴.
  70. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۵۹ و ۱۱/۲۱۷.
  71. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۱۲۷..
  72. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۲۳.
  73. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۰۹.
  74. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۲۳؛ ۱۲/۳۴۹ و ۱۶/۱۲۷.
  75. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۱، ۸۷–۸۸، ۱۲۰، ۱۳۷ و ۱۴۵.
  76. اکبری جدی، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ۱۵۲.
  77. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۸۸.
  78. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۱۷۷.
  79. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۲۴۸.
  80. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۵/۱۲۰ و ۲۲/۲۰۰–۲۰۲.
  81. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷ و ۱۲/۲۰۸.
  82. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۷۸؛ ۸/۶۰، ۵۱۹؛ ۹/۲۲۵–۲۲۶ و ۱۵/۳۲۱..
  83. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۳۳۱–۳۳۲.
  84. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۷–۶۸..
  85. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۴۰.
  86. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۵.
  87. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۲۱.
  88. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۳ و ۱۱/۶۷–۶۸.
  89. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۶۸..
  90. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۸۱–۴۸۲.
  91. کردی، گروه فرقان، ۷۸.
  92. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۶۶ و ۱۵/۲۴۶.
  93. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴.
  94. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۴۴–۱۴۵.
  95. تبرائیان، احیاگرحوزه نجف، زندگی و زمانه آیت‌الله العظمی حکیم، ۳۵۳–۳۶۴.
  96. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۷.
  97. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۹۸–۹۹.
  98. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۵۰–۱۵۲.
  99. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰–۶۸۱.
  100. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۴–۶۸۵.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آقابخشی، علی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.
  • ابن‌اثیر، مبارک‌بن‌محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
  • اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، مجله مطالعات تفسیری، شماره ۱۷، ۱۳۹۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انتشارات صدرا، شرح مختصر زندگانی مؤلف شهید، چاپ‌شده در مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۰ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • بازرگان، مهدی، مجموعه آثار مهندس بازرگان، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • تبرائیان، صفاءالدین، احیاگرحوزه نجف، زندگی و زمانه آیت‌الله العظمی حکیم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، تحقیق علی اسلامی، قم، اسراء، چاپ هشتم، ۱۳۸۸ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، تحقیق عباس رحیمیان، قم، اسرا، چاپ پنجم، ۱۳۸۶ش.
  • حداد عادل، غلامعلی، زمینه‌های پیدایش فرقان و فرقان‌گونه‌گان، مجله یادآور، شماره ۶، ۷ و ۸، ۱۳۸۸–۱۳۸۹ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع) چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حسینی اصفهانی، سیدمرتضی، التقاط‌گران و متحجران از دیدگاه آیات و روایات، قم، فرهنگ قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • حق‌پناه، رضا، دگراندیشان و نگره‌های التقاطی، مجله پژوهش‌های اجتماعی ـ اسلامی، شماره۲۴، ۱۳۷۹ش.
  • خسروپناه، عبدالحسین، آسیب‌شناسی جامعه دینی، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • دارابی، علی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • دوانی، علی، نمایی از اندیشه و عمل گروه فرقان، فصلنامه یادآور، شماره ۶، ۷ و ۸، ۱۳۸۸–۱۳۸۹ش.
  • دیاری، محمدتقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، تهران، سهروردی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • روزی‌طلب، محمدحسن، ترکیب التقاط و ترور (بررسی عملکرد و اسناد گروه فرقان)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • زاهد زاهدانی، سیدسعید، بهائیت در ایران، با همکاری محمدعلی سلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • زمخشری، محمود، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • سروش، عبدالکریم، رازدانی و روشنفکری و دینداری، تهران، صراط، چاپ چهارم ۱۳۷۷ش.
  • شبیری زنجانی، سیدجعفر، ناگفته‌هایی از پیشینه و شخصیت رهبر گروه فرقان، مجله یادآور، شماره ۶، ۷ و ۸، ۱۳۸۸–۱۳۸۹ش.
  • صالحی، غلامرضا، فرق انحرافی: آیت‌الله شیخ‌محمدتقی برغانی عالمی انحراف ستیز، مجله مشرق موعود، شماره ۵، ۱۳۸۷ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • غفاری، حسین، مطهری: در دفاع از اسلام کوچک‌ترین تردیدی ندارم، مجله رشد معلم، شماره۷، ۱۳۶۲ش.
  • فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، تهران، البرز، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
  • کردی، علی، گروه فرقان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کوهستانی‌نژاد، مسعود، روحانیت ـ بهائیان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • گلایری، علی، امام‌خمینی و بازشناسی اسلام آمریکایی، مجله رواق اندیشه، شماره ۴۲، ۱۳۸۴ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع) بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی، کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، پرسشها و پاسخ‌ها (۱–۴)، قم، انتشارات آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، زمینه‌های پیدایش فرقان و فرقان‌گونه‌گان، مجله یادآور، شماره ۶، ۷ و ۸، ۱۳۸۸–۱۳۸۹ش.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۵، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۵ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۶، تهران، صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۷۰ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۲، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • میری، سیدعباس، دغدغه‌ها و حساسیت‌های شهید مطهری، مجله حوزه، شماره ۹۷، ۱۳۷۹ش.
  • نوایی، علی‌اکبر، التقاط، ویژگی‌ها و پیامدها، مجله پژوهش‌های اجتماعی اسلامی، شماره ۹۱، ۱۳۹۰ش.
  • هولت، پی. ام و دیگران، تاریخ اسلام کمبریج، ترجمه تیمور قادری، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

پیوند به بیرون