طریقت
طریقت به معنای روش و سیرهای است که سالک الیالله خود را به آن متخلق میکند و از این جهت، حقیقت و شهود نهایی بدون التزام به طریقت، امکانپذیر نخواهد بود. امامخمینی در آثار خویش به بحث از طریقت، باطن دین، ارتباط آن با شریعت و طریقت در سلوک پرداخته است.
اهمیت و جایگاه طریقت
طریقت در اصطلاح عرفانی به معنای روش و سیرهای است که سالکان الیالله را به آن متخلق میکنند.[۱] یکی از مباحث مهم و کلیدی در عرفان عملی، بحث از طریقت و سلوک سالک است. با رواج تصوف در جهان اسلام، طریقت و راههای سلوکی نیز گسترش یافت. برخی فقها و متکلمان اسلامی با طریقت و روش اهل طریقت مخالف بوده و نقدهایی بر آنها وارد ساختهاند. اهل معرفت بر طریقت اصرار داشته و آن را نوعی ریاضت کشیدن برای رسیدن به حقیقت و نفسالامر میدانند و در این زمینه درباره رابطه شریعت با طریقت، طریقت در سلوک و ویژگیهای آن مطالب فراوانی بیان کردهاند.[۲]
امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث طریقت، باطن دین، ارتباط آن با شریعت و طریقت سلوک پرداخته است.[۳]
طریقت در سلوک
طریقت در سلوک مسائل مربوط به افعال جوانحی و معاملات باطنی و قالبی سالک الیالله است که اهل معرفت از همه آنچه به عنوان آموزههای دینی در باب مؤلفههای اساسی سلوک گفته شده، طریقت را استنباط میکنند و معتقدند طریقت از دین و شریعت جدا نمیباشد و با استناد به آیه «وأَلو استقاموا علی الطریقة لاستقیناهم ماء غذقاً»،[۴] طریقت را همان سلوک به سوی خداوند میدانند که اگر سالک استقامت داشته باشد، مطابق وعده الهی از آب غدق که از جنس شراب طهور است مینوشد، پیمودن مسیر سیر و سلوک و طریقت برابر دستورها و قواعد خاص آن، حقایق دست داده به عارف را از خطا و انحراف در امان میدارد و به این ترتیب، حقیقت و شهود نهایی بدون التزام به سیر و سلوک و طریقت امکانپذیر نیست.[۵]
امامخمینی درباره جایگاه و اهمیت سلوک اهل طریقت معتقد است اگر حق طریقت ادا نشود و مراعات نگردد، رکنی از ارکان دین اقامه نشده است. امامخمینی در بیان حقیقت طریقت در سیر و سلوک، معتقد است که انسان باید دستورات دینی را اجرا نماید، سپس طریقت یعنی طریق الیالله و بخش باطنی و عملی دین را انجام دهد تا سیر و سلوک او به حقیقت ختم گردد و اگر سالکی بخواهد طریقت را بدون لحاظ شریعت انجام دهد به شطح گویی و نقص در سلوک دچار میشود؛ ازاینرو، به اعتقاد امامخمینی راه رسیدن به طریقت پیمون ظاهر شریعت میباشد؛ زیرا انسان تا به آداب شریعت حقه، مؤدب نشود، درکی از طریقت نخواهد داشت.
به اعتقاد امام، سالک باید از سطح اول که ظاهر دین است، به سمت باطن برود و اگر سالک به همین ظاهر اکتفا کند و در همان صورت دین و قشر آن بماند، از کمالات و برکات باطن دین محروم خواهد شد؛ ازاینرو، شریعت در ابتدا دستوراتی داده که باید اجرا شود پس از آن مرحله، دستوراتی مطرح است که هویت باطنی دارند و طریقت جنبه باطنی، قلبی و درونی این دستورات است. دین الهی در دو تخاطب هدایتگرایانه، مخاطب را به دو تعامل فرا میخواند، تعامل قشری در ساحت شریعت، تعامل باطنی در ساخت طریقت. این نگرش تعاملی و تکاملی امامخمینی در شریعت و طریقت در سلوک، نشان میدهد که تکلیف هر طایفهای به حسب مرتبه اوست، مثلاً نماز اهل شریعت به اقامه احکام فقهی و نماز اهل طریقت به همراه حضور قلبی است.[۶]
انکار اهل طریقت
امامخمینی اکثر اهل طریقت را از شیعیان اهلبیت معرفی کرده و توصیه میکند که نباید به آنان سوءظن داشت. امامخمینی ضمن پرهیز دادن عارفان و اهل طریقت از هویدا کردن علم باطن و اسرار الهی، معتقد است نباید مدارج غیبی و معنوی اهل طریقت را انکار کرد؛ زیرا انکار مقامات اهل طریقت بدترین خارهای راه کمال و رسیدن به مقامات است و از دامهای شیطان است. این انکار و جحود سرمایه تمام گمراهیها و جهالتها میباشد. امامخمینی در مورد انکار مقامات اهل طریقت معتقد است که همانگونه که اثبات یک چیزی محتاج به برهان است، ردّ آن نیز محتاج برهان است و نباید به اهل طریقت ناسزا گفت. به باور ایشان، حب نفس و علاقه به زخارف بیارزش دنیوی، منشأ انکار مقامات اهل طریقت میباشد. ازاینرو، اگر کسی به تمام دستورات ظاهر شریعت عمل کند امّا منکر مقامات اهل طریقت باشد، هرگز به خداوند سبحان تقرب پیدا نخواهد کرد. بلکه انکار مقامات اهل طریقت شیوه جهّال است.[۷]
پانویس
- ↑ کاشانی، لطایف الاعلام، ص۳۷۴؛ سلیم، شریعت، طریقت و حقیقت، ص۴۷؛ روحانی نژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۶۷-۶۸.
- ↑ آملی، انوارالحقیقه، ص۱۱-۱۵؛ جامع الاسرار، ص۳۴۴-۳۴۷؛ ابنجمهور، عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۲۴؛ هجویری، کشف المحجوب، ص۴۹۹، طباطبائی؛ المیزان، ج۵، ص۲۸۱؛ حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۸؛ یوسفپور، نقد تصوف، ص۶۰ و ۲۰۱؛ پازوکی، تصوف در ایران بعد از قرن ششم، ص۲۹؛ روحانینژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص۶۷-۶۸.
- ↑ امامخمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۷۰؛ آداب الصلاة، ص۵۸ و ۱۶۶؛ شرح چهل حدیث، ص۵۰۷؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۵۴؛ مصباح الهدایه، ص۳۶ و ۹۰؛ سر الصلاة، ص۳۸-۴۰.
- ↑ جن: ۱۶.
- ↑ آملی، جامع الاسرار، ص۳۴۵؛ انوار الحقیقة و اسرار الشریعه، ص۴۱۱-۴۲۳؛ فصلی، علم سلوک، ص۲۳-۳۴؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۴۴۴-۴۵۵.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ص۵۳؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، ص۲۰۱؛ شرح چهل حدیث، الصلاة، ص۹۰؛ آداب الصلاة، ص۲-۳؛ ص۵۶-۵۸.
- ↑ امامخمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۷۰، آداب الصلاة،ص۱۶۶-۱۶۸؛ شرح چهل حدیث، ص۵۰۷؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۵۴ و ج۲۰، ص۱۵۵؛ مصباح الهدایه، ص۳۶ و ۹۰؛ سر الصلاة، ص۳۸-۴۰.
منابع
- احسائی، ابنابیجمهور، عوالی اللئالی، قم، مطبعة سیدالشهداء، ۱۴۰۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- آملی، حیدر، انوار الحقیقه و اطوار الطریقه، قم، نور علی نور، ۱۳۸۳ش.
- آملی، سیدحیدر، جامع الااسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
- پازوکی، شهرام، تصوف در ایران بعد از قرن ششم، قم، نشر ادیان، ۱۳۹۱ش.
- حلی، یوسفبنحسن، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دار الکتاب البنانی، ۱۹۸۲م.
- روحانینژاد، حسین، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۶ش.
- سلیم، غلامرضا، شریعت، طریقت و حقیقت، تهران، نشر روزنه، ۱۳۸۰ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- فضلی، علی، علم السلوک، قم، نشر معارف، ۱۳۹۰ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات کاشانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
- هجویری، علیبنعثمان، کشف المحجوب، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۷۵ش.
- یوسفپور، محمدکاظم، نقد تصوف، تهران، نشر روزنه، ۱۳۸۰ش.
نویسنده: باقر صاحبی