۲۱٬۳۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
صدام حسین و حزب بعث به محض به دست گرفتن قدرت از فعالیت احزاب جلوگیری کردند و بیدرنگ به بازداشت و سرکوب مخالفان پرداختند.<ref>جعفری، بررسی تاریخی، ۳۴۲–۳۴۴.</ref> پاکسازی کسانی که به برتری صدام اعتقادی نداشتند، در اقدامات او قرار داشت.<ref>یافی، جمهوری عراق، ۲۰۰.</ref> کیفر توهین به او و نهادهای عالیرتبه مملکتی در ملأ عام، زندانی ابد یا اعدام بود.<ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۷۴.</ref> وی به هیچکس حتی نزدیکان خود اعتماد کافی نداشت.<ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۵۸–۵۹.</ref> او رسیدن به قدرت به هر ترتیب و با انواع ترفندها و کشتن بیرحمانه رفیقان را مد نظر قرار داد.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۲۶۴.</ref> پدرزن فرزندش عُدیّ نیز به دستور او [[اعدام]] شد؛ چنانکه ماهر عبدالرشید، پدرزن فرزند دیگرش قصیّ، به دلیل محبوبیت زیاد در ارتش، به شکل مرموزی کشته شد؛ همچنین دو داماد وی حسین کامل و صدام کامل نخست به ثروت و مقام رسیدند؛ ولی پس از احراز جایگاه، مورد بدگمانی صدام قرار گرفتند و به [[اردن]] گریختند. صدام پس از مدتی به آنان وعده عفو داد؛ ولی بیدرنگ پس از بازگشت به عراق هر دو در سال ۱۹۹۶م/ ۱۳۷۷ش کشته شدند.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۲ و ۶۳۴–۶۳۷.</ref> او با تشکیل حکومتی بر پایه ترس و وحشت، به پاکسازی حزبی و سرکوب گسترده مخالفان و اقلیتها بهخصوص [[شیعه|شیعیان]]، کردها، ایرانیان، یهودیان و کمونیستها پرداخت.<ref>کلیدر، جنگهای صدام، ۶۵.</ref> همچنین بعدها گورهای دستهجمعی زیادی در مزارع منطقه «الکفل» در اطراف [[نجف]] کشف شد که کشتهها به حالت دستهجمعی اعدام شده بودند.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۰۸–۴۱۰.</ref> | صدام حسین و حزب بعث به محض به دست گرفتن قدرت از فعالیت احزاب جلوگیری کردند و بیدرنگ به بازداشت و سرکوب مخالفان پرداختند.<ref>جعفری، بررسی تاریخی، ۳۴۲–۳۴۴.</ref> پاکسازی کسانی که به برتری صدام اعتقادی نداشتند، در اقدامات او قرار داشت.<ref>یافی، جمهوری عراق، ۲۰۰.</ref> کیفر توهین به او و نهادهای عالیرتبه مملکتی در ملأ عام، زندانی ابد یا اعدام بود.<ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۷۴.</ref> وی به هیچکس حتی نزدیکان خود اعتماد کافی نداشت.<ref>امامی، صدام: بازی نفت و بحران خلیج فارس، ۵۸–۵۹.</ref> او رسیدن به قدرت به هر ترتیب و با انواع ترفندها و کشتن بیرحمانه رفیقان را مد نظر قرار داد.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۲۶۴.</ref> پدرزن فرزندش عُدیّ نیز به دستور او [[اعدام]] شد؛ چنانکه ماهر عبدالرشید، پدرزن فرزند دیگرش قصیّ، به دلیل محبوبیت زیاد در ارتش، به شکل مرموزی کشته شد؛ همچنین دو داماد وی حسین کامل و صدام کامل نخست به ثروت و مقام رسیدند؛ ولی پس از احراز جایگاه، مورد بدگمانی صدام قرار گرفتند و به [[اردن]] گریختند. صدام پس از مدتی به آنان وعده عفو داد؛ ولی بیدرنگ پس از بازگشت به عراق هر دو در سال ۱۹۹۶م/ ۱۳۷۷ش کشته شدند.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۲ و ۶۳۴–۶۳۷.</ref> او با تشکیل حکومتی بر پایه ترس و وحشت، به پاکسازی حزبی و سرکوب گسترده مخالفان و اقلیتها بهخصوص [[شیعه|شیعیان]]، کردها، ایرانیان، یهودیان و کمونیستها پرداخت.<ref>کلیدر، جنگهای صدام، ۶۵.</ref> همچنین بعدها گورهای دستهجمعی زیادی در مزارع منطقه «الکفل» در اطراف [[نجف]] کشف شد که کشتهها به حالت دستهجمعی اعدام شده بودند.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۰۸–۴۱۰.</ref> | ||
صدام حسین در | صدام حسین در سیاست خارجی نیز یک نژادپرست افراطی بود.<ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۳۵.</ref> شعار طرفداری از عربها<ref>جعفری، بحران در مرزها، ۳۹۰.</ref> و آزادسازی سرزمینهای عربی مسئلهای بود که وی بر آن تکیه میکرد.<ref>جعفری، بررسی تاریخی، ۵۵۵ و ۵۶۲.</ref> وی دربارهٔ ارزشهای عربی غلو میکرد و به پیروی از حزب بعث، برای ملت عرب رسالت ابدی برای رستگاری همه انسانها قائل بود و ملت عرب را منبع همه [[پیامبران(ع)]] و مهد تمدن میدانست. او میگفت مسلمان واقعی حتماً میل دارد و میکوشد که عربها را قوی و نیرومند ببیند.<ref>پارسادوست، نقش عراق، ۱۳۵.</ref> | ||
پس از تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی در ایران]] صدام از طرفی به مذاکره روی آورد و با [[ابراهیم یزدی]] وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در هاوانا دیدار کرد و بر عادیشدن روابط دو کشور تأکید کرد.<ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۰.</ref> از سوی دیگر، او پس از تظاهرات شیعیان در دو کشور [[بحرین]] و [[کویت]] در مهر ۱۳۵۸ بهطور تلویحی به دولت جمهوری اسلامی ایران اخطار کرد و خود را نماینده همه کشورهای عربی [[خلیج فارس]] خواند. در این میان دولت عراق تجدید نظر دربارهٔ قرارداد الجزایر را دنبال میکرد.<ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۶–۲۷۷.</ref> صدام در سخنانی دولت عراق را بیش از هر کشور دیگری در خاورمیانه مورد تهدید امامخمینی برای [[صدور انقلاب اسلامی]] معرفی کرد؛ ازجمله به این دلیل که ایران کشوری شیعه است و نیمی از جمعیت عراق را نیز شیعیان تشکیل میدهند.<ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۷–۲۷۸؛ کیهان، روزنامه، ۱۴/۱/۱۳۵۹ش، ۱.</ref> از اینرو به ارعاب و سرکوب شیعیان در داخل عراق رو آورد و ازجمله فعالیتهای سیدمحمدباقر صدر را زیر نظر گرفت و به بازداشت ایشان پرداخت<ref>غفاری و حیدرخانی، شیعیان عراق پس از سقوط صدام، ۴۹–۵۰.</ref> و در نهایت به [[شهادت]] وی و خواهرش [[بنتالهدی صدر|بنتالهدی]] در فروردین ۱۳۵۹، انجامید.<ref>پارسادوست، ما و عراق، ۲۶۷–۲۶۸.</ref> امامخمینی از چگونگی شهادت دلخراش آنان ابراز تأسف شدید کرد و قاتلان ایشان را جنایتکارانی برشمرد که عمری را به خونخواری و ستمپیشگی گذراندهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۳–۳۵۴.</ref> {{ببینید|سیدمحمدباقر صدر}}. صدام همچنین در سال ۱۳۶۲ شش تن از [[خاندان حکیم|خاندان سیدمحسن حکیم]] را به شکل وحشتناکی به [[شهادت]] رساند. امامخمینی این خبر را بسیار تأسفبرانگیز و حیرتآور برشمرد که به دست «صدام عفلقی، جنایتکار و ددمنش دهر»، صورت گرفت. به تعبیر ایشان، این جنایت باعث تأسف و ناراحتی هر انسان باوجدانی میشود که از فطرت انسانی منحرف نشده باشد. ایشان از صدام و امثال او با عنوان جنایتپیشهای یاد کرده که خوی درندگی بر آنان چیره است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۱.</ref> {{ببینید|سیدمحسن حکیم}}. | پس از تشکیل [[نظام جمهوری اسلامی در ایران]] صدام از طرفی به مذاکره روی آورد و با [[ابراهیم یزدی]] وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در هاوانا دیدار کرد و بر عادیشدن روابط دو کشور تأکید کرد.<ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۰.</ref> از سوی دیگر، او پس از تظاهرات شیعیان در دو کشور [[بحرین]] و [[کویت]] در مهر ۱۳۵۸ بهطور تلویحی به دولت جمهوری اسلامی ایران اخطار کرد و خود را نماینده همه کشورهای عربی [[خلیج فارس]] خواند. در این میان دولت عراق تجدید نظر دربارهٔ قرارداد الجزایر را دنبال میکرد.<ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۶–۲۷۷.</ref> صدام در سخنانی دولت عراق را بیش از هر کشور دیگری در خاورمیانه مورد تهدید امامخمینی برای [[صدور انقلاب اسلامی]] معرفی کرد؛ ازجمله به این دلیل که ایران کشوری شیعه است و نیمی از جمعیت عراق را نیز شیعیان تشکیل میدهند.<ref>پارسادوست، نقش عراق، ۲۷۷–۲۷۸؛ کیهان، روزنامه، ۱۴/۱/۱۳۵۹ش، ۱.</ref> از اینرو به ارعاب و سرکوب شیعیان در داخل عراق رو آورد و ازجمله فعالیتهای سیدمحمدباقر صدر را زیر نظر گرفت و به بازداشت ایشان پرداخت<ref>غفاری و حیدرخانی، شیعیان عراق پس از سقوط صدام، ۴۹–۵۰.</ref> و در نهایت به [[شهادت]] وی و خواهرش [[بنتالهدی صدر|بنتالهدی]] در فروردین ۱۳۵۹، انجامید.<ref>پارسادوست، ما و عراق، ۲۶۷–۲۶۸.</ref> امامخمینی از چگونگی شهادت دلخراش آنان ابراز تأسف شدید کرد و قاتلان ایشان را جنایتکارانی برشمرد که عمری را به خونخواری و ستمپیشگی گذراندهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۳–۳۵۴.</ref> {{ببینید|سیدمحمدباقر صدر}}. صدام همچنین در سال ۱۳۶۲ شش تن از [[خاندان حکیم|خاندان سیدمحسن حکیم]] را به شکل وحشتناکی به [[شهادت]] رساند. امامخمینی این خبر را بسیار تأسفبرانگیز و حیرتآور برشمرد که به دست «صدام عفلقی، جنایتکار و ددمنش دهر»، صورت گرفت. به تعبیر ایشان، این جنایت باعث تأسف و ناراحتی هر انسان باوجدانی میشود که از فطرت انسانی منحرف نشده باشد. ایشان از صدام و امثال او با عنوان جنایتپیشهای یاد کرده که خوی درندگی بر آنان چیره است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۱.</ref> {{ببینید|سیدمحسن حکیم}}. | ||
== جنگ علیه با ایران == | |||
ازجمله مهمترین اقدامات صدام علیه نهضت اسلامی مردم ایران، راه اندازی جنگی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی ایران بود. ششم مارس سال ۱۹۷۵م/ ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ در جریان کنفرانس سران اوپک با میانجیگری هواری بومدین رئیسجمهور الجزایر دیداری میان [[محمدرضا پهلوی]] و صدام حسین انجام شد که نتیجه آن اعلامیه الجزایر و انعقاد قرارداد ۱۹۷۵م بود. به موجب این اعلامیه دو کشور [[ایران]] و عراق توافق کردند که مرزهای آبی خود را بر اساس «خط تالوگ» تعیین کنند و تدبیری در مرزها سنجیده شود که از هر گونه حرکت خرابکارانه جلوگیری شود. عهدنامه یادشده و سه پروتکل منضم به آن و چهار موافقتنامه تکمیلی به تصویب [[مجلس شورای ملی|مجلس شورای ملی ایران]] و عراق رسید.<ref>شورای عالی نظارت، گزیده اسناد جنگ ایران و عراق، ۱۸۹–۱۹۰؛ آقایی، بررسی ابعاد حقوقی جنگ عراق علیه ایران، ۱۰۵–۱۰۶.</ref> بنابر این قرارداد نیم طرف شرقی اروندرود از آنِ ایران شد.<ref>سامرائی، ویرانی دروازه شرقی، ۴۶؛ مشایخ فریدنی، ۱۷۶–۱۷۸.</ref> جمهوری اسلامی ایران نیز پس از [[انقلاب اسلامی]]، بر پایبندی خود به توافق الجزایر تأکید کرد<ref>لوی و میک، علل وقوع جنگ ایران و عراق، ۱۱۹؛ حوزه، مجله، جنگ در آیینه مبانی، شماره ۱۳، ۱۳۶۴ش، ۱۱۰–۱۱۱.</ref>؛ ولی صدام حسین این قرارداد را به نفع ایران برشمرد<ref>آقایی، بررسی ابعاد حقوقی جنگ عراق علیه ایران، ۱۱۱–۱۱۲ و ۱۱۵.</ref> و دولت عراق با احضار کاردار [[سفارتخانه|سفارت]] جمهوری اسلامی ایران در بغداد، به وزارت خارجه، لغو یکجانبه قرارداد الجزایر را ابلاغ کرد<ref>سلیمانیخواه، تصمیم صدام به جنگ علیه ایران، ۹/۳۷.</ref> و صدام در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ با اونیفورم فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق، در سخنرانیای در تلویزیون ملی عراق، متن قرارداد الجزایر را پاره و الغای آن را اعلام کرد.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۴۱.</ref> وی با چراغ سبز غرب و با ادعای رهبری جهان عرب جنگ با ایران را در ۳۱/۶/۱۳۵۹ آغاز کرد<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۲/۶–۹؛ غلامی ابرستان، استراتژی امامخمینی در جنگ تحمیلی، ۹.</ref> {{ببینید|جنگ تحمیلی}} و با روحیه [[دیکتاتوری]] و جنگطلبی و به تحریک دشمنان جمهوری اسلامی، به مدت هشت سال با ایران جنگید. او در این جنگ، از سلاحهای شیمیایی و ضد انسانی استفاده کرد.<ref>خراسان، روزنامه، حزب بعث از میشل عفلق تا صدام تکریتی، ۳۱/۶/۱۳۹۴ش، ۱۲.</ref> | ازجمله مهمترین اقدامات صدام علیه نهضت اسلامی مردم ایران، راه اندازی جنگی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی ایران بود. ششم مارس سال ۱۹۷۵م/ ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ در جریان کنفرانس سران اوپک با میانجیگری هواری بومدین رئیسجمهور الجزایر دیداری میان [[محمدرضا پهلوی]] و صدام حسین انجام شد که نتیجه آن اعلامیه الجزایر و انعقاد قرارداد ۱۹۷۵م بود. به موجب این اعلامیه دو کشور [[ایران]] و عراق توافق کردند که مرزهای آبی خود را بر اساس «خط تالوگ» تعیین کنند و تدبیری در مرزها سنجیده شود که از هر گونه حرکت خرابکارانه جلوگیری شود. عهدنامه یادشده و سه پروتکل منضم به آن و چهار موافقتنامه تکمیلی به تصویب [[مجلس شورای ملی|مجلس شورای ملی ایران]] و عراق رسید.<ref>شورای عالی نظارت، گزیده اسناد جنگ ایران و عراق، ۱۸۹–۱۹۰؛ آقایی، بررسی ابعاد حقوقی جنگ عراق علیه ایران، ۱۰۵–۱۰۶.</ref> بنابر این قرارداد نیم طرف شرقی اروندرود از آنِ ایران شد.<ref>سامرائی، ویرانی دروازه شرقی، ۴۶؛ مشایخ فریدنی، ۱۷۶–۱۷۸.</ref> جمهوری اسلامی ایران نیز پس از [[انقلاب اسلامی]]، بر پایبندی خود به توافق الجزایر تأکید کرد<ref>لوی و میک، علل وقوع جنگ ایران و عراق، ۱۱۹؛ حوزه، مجله، جنگ در آیینه مبانی، شماره ۱۳، ۱۳۶۴ش، ۱۱۰–۱۱۱.</ref>؛ ولی صدام حسین این قرارداد را به نفع ایران برشمرد<ref>آقایی، بررسی ابعاد حقوقی جنگ عراق علیه ایران، ۱۱۱–۱۱۲ و ۱۱۵.</ref> و دولت عراق با احضار کاردار [[سفارتخانه|سفارت]] جمهوری اسلامی ایران در بغداد، به وزارت خارجه، لغو یکجانبه قرارداد الجزایر را ابلاغ کرد<ref>سلیمانیخواه، تصمیم صدام به جنگ علیه ایران، ۹/۳۷.</ref> و صدام در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ با اونیفورم فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق، در سخنرانیای در تلویزیون ملی عراق، متن قرارداد الجزایر را پاره و الغای آن را اعلام کرد.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۴۱.</ref> وی با چراغ سبز غرب و با ادعای رهبری جهان عرب جنگ با ایران را در ۳۱/۶/۱۳۵۹ آغاز کرد<ref>فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۲/۶–۹؛ غلامی ابرستان، استراتژی امامخمینی در جنگ تحمیلی، ۹.</ref> {{ببینید|جنگ تحمیلی}} و با روحیه [[دیکتاتوری]] و جنگطلبی و به تحریک دشمنان جمهوری اسلامی، به مدت هشت سال با ایران جنگید. او در این جنگ، از سلاحهای شیمیایی و ضد انسانی استفاده کرد.<ref>خراسان، روزنامه، حزب بعث از میشل عفلق تا صدام تکریتی، ۳۱/۶/۱۳۹۴ش، ۱۲.</ref> | ||
خط ۳۲: | خط ۳۳: | ||
از سوی دیگر، همانگونه که [[امامخمینی]] به کشورهای منطقه هشدار داده بود که اگر صدام حسین فرصت پیدا کند، به کشورهای دیگر نیز حمله میکند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۵۲.</ref> ارتش عراق به دستور وی در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ش/ ۱۹۹۰م به کشور کویت حمله و این کشور را اشغال کرد<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۹۹؛ کلیدر، جنگهای صدام، ۷۸.</ref> و دست به غارت و تاراج بیحد و حصر زد و صدام «علی کامل مجید» معروف به علی شیمیایی را حکمران کویت کرد.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۲–۵۰۶.</ref> صدام با این حمله باعث بروز بحران بینالمللی شد. شورای امنیت [[سازمان ملل متحد]]، در هجده مرداد ۱۳۶۹ ضمیمهسازی کویت به عراق را غیرقانونی اعلام کرد.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۸.</ref> | از سوی دیگر، همانگونه که [[امامخمینی]] به کشورهای منطقه هشدار داده بود که اگر صدام حسین فرصت پیدا کند، به کشورهای دیگر نیز حمله میکند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۵۲.</ref> ارتش عراق به دستور وی در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ش/ ۱۹۹۰م به کشور کویت حمله و این کشور را اشغال کرد<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۴۹۹؛ کلیدر، جنگهای صدام، ۷۸.</ref> و دست به غارت و تاراج بیحد و حصر زد و صدام «علی کامل مجید» معروف به علی شیمیایی را حکمران کویت کرد.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۲–۵۰۶.</ref> صدام با این حمله باعث بروز بحران بینالمللی شد. شورای امنیت [[سازمان ملل متحد]]، در هجده مرداد ۱۳۶۹ ضمیمهسازی کویت به عراق را غیرقانونی اعلام کرد.<ref>معتضد، سقوط دیکتاتور، ۵۰۸.</ref> | ||
== سرکوب قیامهای ملت عراق == | |||
جنایتهای صدام حسین، ملت عراق را به [[قیام]] علیه وی واداشت. [[انتفاضه شعبانیه عراق]] عنوان قیام مردم عراق بر ضد حکومت صدام بود که در شعبان سال ۱۴۱۱ق/ اسفند ۱۳۶۹ش پس از شکست ارتش عراق در جنگ اول خلیج فارس رخ داد.<ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۲۲–۲۲۳.</ref> در نتیجه این قیام، از هجده استان عراق، چهارده استان دیالی، واسط، میسان، [[بصره|البصره]]، ذیقار، المثنی، القادسیه، بابل، [[کربلا]]، [[نجف]]، دهوک، اربیل، کرکوک و سلیمانیه به دست انقلابیان افتاد و تنها استانهای مرکزی شامل صلاحالدین، [[بغداد]]، نینوا و انبار در اختیار حکومت بود.<ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۳۰.</ref> | جنایتهای صدام حسین، ملت عراق را به [[قیام]] علیه وی واداشت. [[انتفاضه شعبانیه عراق]] عنوان قیام مردم عراق بر ضد حکومت صدام بود که در شعبان سال ۱۴۱۱ق/ اسفند ۱۳۶۹ش پس از شکست ارتش عراق در جنگ اول خلیج فارس رخ داد.<ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۲۲–۲۲۳.</ref> در نتیجه این قیام، از هجده استان عراق، چهارده استان دیالی، واسط، میسان، [[بصره|البصره]]، ذیقار، المثنی، القادسیه، بابل، [[کربلا]]، [[نجف]]، دهوک، اربیل، کرکوک و سلیمانیه به دست انقلابیان افتاد و تنها استانهای مرکزی شامل صلاحالدین، [[بغداد]]، نینوا و انبار در اختیار حکومت بود.<ref>تبرائیان، انتفاضه شعبانیه، ۲۳۰.</ref> | ||