۲۱٬۲۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
ابتلا از ریشه «بلوْ» یا «بلی» و به معنای امتحانکردن است<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۸/۳۴۰؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴/۸۳–۸۴؛ فیّومی، المصباح المنیر، ۶۲.</ref> و در امور مکروه و سخت<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۱.</ref> و امور خیر<ref>ابناثیر، النهایه، ۱/۱۵۵.</ref> به کار میرود. در منابع دینی نیز ابتلا در همان معنای لغوی<ref>راغب، مفردات، ۱۴۵–۱۴۶.</ref> و به معنای امتحانکردن بندگان توسط [[خداوند]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۲.</ref> بهکار رفتهاست. [[امامخمینی]] با استناد به کلام اهل لغت<ref>جوهری، الصحاح، ۶/۲۲۸۵.</ref> بر این باور است که واژه بلا و ابتلا هم در | ابتلا از ریشه «بلوْ» یا «بلی» و به معنای امتحانکردن است<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۸/۳۴۰؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴/۸۳–۸۴؛ فیّومی، المصباح المنیر، ۶۲.</ref> و در امور مکروه و سخت<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۱.</ref> و امور خیر<ref>ابناثیر، النهایه، ۱/۱۵۵.</ref> به کار میرود. در منابع دینی نیز ابتلا در همان معنای لغوی<ref>راغب، مفردات، ۱۴۵–۱۴۶.</ref> و به معنای امتحانکردن بندگان توسط [[خداوند]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۲.</ref> بهکار رفتهاست. [[امامخمینی]] با استناد به کلام اهل لغت<ref>جوهری، الصحاح، ۶/۲۲۸۵.</ref> بر این باور است که واژه بلا و ابتلا هم در امتحان به [[شر]] و هم در امتحان به [[خیر]] به کار گرفته میشود. ابتلا در [[شرع]] در هر چیزی که وسیلهای برای امتحان بندگان باشد، به کار میرود؛ چه همانند بیماری و [[فقر]] باشد یا تندرستی و ثروت؛ اما هرجا ابتلا بدون قید به کار برده شود، مراد بیماری و فقر است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۶.</ref> | ||
علمای اخلاق، ابتلا را امتحان بندگان میدانند تا حقیقتشان آشکار شود که ازجمله اطاعتکنندگان و شکرگزاران هستند یا از مخالفان و کافران.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۳۸۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۱/۳۷۵.</ref> بلا نزد | علمای اخلاق، ابتلا را امتحان بندگان میدانند تا حقیقتشان آشکار شود که ازجمله اطاعتکنندگان و شکرگزاران هستند یا از مخالفان و [[کافران]].<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۳۸۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۱/۳۷۵.</ref> بلا نزد [[عارفان]]، آشکارشدن امتحان از جانب خداوند است تا عارف، کوتاهی و کمبودی در بندگی و معرفتِ حق نداشته باشد.<ref>بقلی، شرح شطحیات، ۵۷۳.</ref> همچنین خداوند دل سالکان را به واسطه بلاها آشفته و پراکنده میکند تا آنها را بیازماید.<ref>سرّاج، اللمع، ۳۸۳؛ ← سجّادی، ۱۳۲.</ref> بعضی از عارفان میان امتحان و بلا فرق قائل شدهاند و امتحان را مبتلاشدن دل اولیا و بلا را مبتلاشدن دل و بدن آنان به انواع رنجها و بیماریها میدانند.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۵۰۳–۵۰۴.</ref> | ||
از واژگان مرتبط با ابتلا، بلا، [[فتنه]] و [[اختبار]] است. بلا و فتنه نوعی آزمایش است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۳۱۷؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۱۳۲.</ref> که به معنای شیفتگی، شیدایی<ref>ابنفارس، معجم، ۴/۴۷۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۲۹۲.</ref> و فریفتگی به چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۳۱۷–۳۱۸.</ref> است؛ اما ابتلا آزمایشی است که در امور خیر و شر بهکار میرود.<ref>جوهری، الصحاح، ۶/۲۲۸۵.</ref> اختبار نیز به همان معنای امتحان است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۸۱.</ref> در فرق ابتلا با اختبار و فتنه گفتهاند اختبار و فتنه در اعم از امر مکروه و محبوب، اما ابتلا در امور مکروه و تحمل مشقت بهکار میرود.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۱.</ref> | از واژگان مرتبط با ابتلا، بلا، [[فتنه]] و [[اختبار]] است. بلا و فتنه نوعی آزمایش است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۳۱۷؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۱۳۲.</ref> که به معنای شیفتگی، شیدایی<ref>ابنفارس، معجم، ۴/۴۷۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۲۹۲.</ref> و فریفتگی به چیزی<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۳۱۷–۳۱۸.</ref> است؛ اما ابتلا آزمایشی است که در امور [[خیر و شر]] بهکار میرود.<ref>جوهری، الصحاح، ۶/۲۲۸۵.</ref> اختبار نیز به همان معنای امتحان است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۸۱.</ref> در فرق ابتلا با اختبار و فتنه گفتهاند اختبار و فتنه در اعم از امر مکروه و محبوب، اما ابتلا در امور مکروه و تحمل مشقت بهکار میرود.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۱.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
در آموزههای [[ادیان الهی]]، از ابتلا به عنوان [[سنت الهی]]، سخن به میان آمدهاست.<ref>کتاب مقدس، خروج، ب۳۱، ۱۳؛ ابنمیمون، ۵۵۹.</ref> بر اساس آیات قرآنی، ابتلا یکی از سنتهای تغییرناپذیر الهی است<ref>مؤمنون، ۳۰.</ref> که همه افراد با آن روبهرو میشوند<ref>عنکبوت، ۲–۳.</ref> و خداوند امتها را نیز با انواع بلاها امتحان کرد تا به درگاه خداوند روی آورند.<ref>ابراهیم، ۶؛ اعراف، ۷۲.</ref> در برخی آیات الهی، سخن از ابتلای پیامبران (ع) به میان آمده و در این میان، از ابتلای پیامبرانی چون [[آدم(ع)]]،<ref>اعراف، ۱۹.</ref> [[ابراهیم(ع)]]،<ref>بقره، ۱۲۴.</ref> [[ایوب(ع)]]،<ref>ص، ۴۱.</ref> [[یعقوب(ع)]]<ref>یوسف، ۱۸.</ref>و [[یوسف(ع)]]<ref>یوسف، ۲۴.</ref>یاد شدهاست. در برخی روایات نیز ابتلای پیامبران (ع) شدیدترین مراتب ابتلا دانسته شده، سپس ابتلای افرادی که در قرب به حقتعالی به آنها نزدیکترند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۵۲.</ref>؛ چنانکه هر قبض و بسطی که برای انسان رخ میدهد، ناشی از | در آموزههای [[ادیان الهی]]، از ابتلا به عنوان [[سنت الهی]]، سخن به میان آمدهاست.<ref>کتاب مقدس، خروج، ب۳۱، ۱۳؛ ابنمیمون، ۵۵۹.</ref> بر اساس آیات قرآنی، ابتلا یکی از سنتهای تغییرناپذیر الهی است<ref>مؤمنون، ۳۰.</ref> که همه افراد با آن روبهرو میشوند<ref>عنکبوت، ۲–۳.</ref> و خداوند امتها را نیز با انواع بلاها امتحان کرد تا به درگاه خداوند روی آورند.<ref>ابراهیم، ۶؛ اعراف، ۷۲.</ref> در برخی آیات الهی، سخن از ابتلای [[پیامبران (ع)]] به میان آمده و در این میان، از ابتلای پیامبرانی چون [[آدم(ع)]]،<ref>اعراف، ۱۹.</ref> [[ابراهیم(ع)]]،<ref>بقره، ۱۲۴.</ref> [[ایوب(ع)]]،<ref>ص، ۴۱.</ref> [[یعقوب(ع)]]<ref>یوسف، ۱۸.</ref>و [[یوسف(ع)]]<ref>یوسف، ۲۴.</ref>یاد شدهاست. در برخی روایات نیز ابتلای پیامبران (ع) شدیدترین مراتب ابتلا دانسته شده، سپس ابتلای افرادی که در قرب به حقتعالی به آنها نزدیکترند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۵۲.</ref>؛ چنانکه هر قبض و بسطی که برای انسان رخ میدهد، ناشی از [[مشیت]]، [[قضا و قدر|قضا]] و ابتلاست.<ref>صدوق، التوحید، ۳۵۴؛ برقی، المحاسن، ۱/۲۷۸.</ref>اندیشمندان اسلامی با رویکردهای گوناگون به این مسئله پرداختهاند. علمای اخلاق در آثار خود از حکمت ابتلای پیامبران (ع)<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱/۲۴۰.</ref>و آثار آن<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۲۸۸.</ref> و [[صبر]] بر آن،<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۰۷.</ref> سخن گفتهاند.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۵۰۳–۵۰۴؛ طباطبایی، المیزان، ۴/۳۱.</ref> حکمای الهی نیز به بلاها و [[شرور]] در عالم و نسبت آن با [[عدالت خداوند]] پرداختهاند و آن را منافی عدالت خداوند ندانستهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۱۸۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۴/۲۸۱.</ref> [[امامخمینی]] نیز با توجه به اهمیت این موضوع، به ابعاد اخلاقی و معرفتی آن پرداخته، موضوعاتی چون حکمت در ابتلا، خصوصاً ابتلای پیامبران (ع) و وظیفه بندگان در آن را بیان کردهاست. ایشان بیشتر بحثهای مرتبط به ابتلا را در دو کتاب [[شرح چهل حدیث]]<ref>امامخمینی، شرح چهل حدیث، ۲۳۵–۲۴۷ و ۳۲۲–۳۲۴.</ref> و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]<ref>امامخمینی، شرح جنود عقل و شرع، ۱۷۲–۱۷۵.</ref> مطرح کردهاست. | ||
== موارد ابتلا == | == موارد ابتلا == | ||
[[قرآن کریم]]، اموری چون ترس، گرسنگی، زیانهای مالی و جانی،<ref>بقره، ۱۵۵.</ref> فرزندان،<ref>انفال، ۲۸.</ref> شر و خیر<ref>انبیا، ۳۵.</ref> را فتنه و آزمایش برشمرده است. برخی علمای اخلاق، ابتلا را هم در امور خیر و هم در امور شر دانستهاند که ابتلا در امور خیر، برای آزمودن شکر و ابتلا در امور شر، برای آزمودن صبر بندگان است.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۴.</ref> ایشان ابتلا در دنیا، مانند [[فقر]]، [[خوف]] و مرض را سبب جدایی نفس از [[حب دنیا]] و روآوردن به [[آخرت]] میشمارند و بلا را به بلای مطلق، که از جهت دنیوی و اخروی بلا میباشد، مانند [[شقاوت]] در آخرت، [[کفر]] و [[جهل]]، و بلای مقید، که تنها از جهت دنیوی بلا است، مانند فقر و مرض، تقسیم میکنند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۱۴۶.</ref> | [[قرآن کریم]]، اموری چون ترس، گرسنگی، زیانهای مالی و جانی،<ref>بقره، ۱۵۵.</ref> فرزندان،<ref>انفال، ۲۸.</ref> [[شر و خیر]]<ref>انبیا، ۳۵.</ref> را فتنه و آزمایش برشمرده است. برخی علمای اخلاق، ابتلا را هم در امور خیر و هم در امور شر دانستهاند که ابتلا در امور خیر، برای آزمودن شکر و ابتلا در امور شر، برای آزمودن [[صبر]] بندگان است.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۴.</ref> ایشان ابتلا در دنیا، مانند [[فقر]]، [[خوف]] و مرض را سبب جدایی [[نفس]] از [[حب دنیا]] و روآوردن به [[آخرت]] میشمارند و بلا را به بلای مطلق، که از جهت دنیوی و اخروی بلا میباشد، مانند [[شقاوت]] در آخرت، [[کفر]] و [[جهل]]، و بلای مقید، که تنها از جهت دنیوی بلا است، مانند فقر و مرض، تقسیم میکنند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۱۴۶.</ref> | ||
امامخمینی نیز معتقد است خداوند بندگان خود را با تمامی اموری چون بیماری، فقر و ذلت یا سلامت، غنا و ریاست میآزماید،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۶.</ref> و با استناد به روایتی از [[امامصادق(ع)]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۲.</ref> هر عطا، توسعه یا ضیق، همچنین هر امر و نهی و تکلیفی را وسیلهای برای آزمایش بندگان میشمارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۸.</ref> ایشان در آثار خود به موارد مختلفی از آزمایشهای الهی اشاره کرده و مصادیق آن را توسعه دادهاست؛ مانند ثروت، ریاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰ و ۱۳/۴۵۵.</ref> حوادث طبیعی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۴۰ و ۱۴/۴۲۲.</ref> ظهور [[سکرات موت]] و سختیهای [[روز قیامت]]،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۶.</ref> روزهای سخت و ناگوار،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۶۴.</ref> تهمتها و آزارها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۴۲.</ref> نعمتها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۸۹–۴۹۲.</ref> [[شهادت]] و [[جانبازی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۲.</ref> [[آزادی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶؛ ۷/۵۳۳ و ۸/۱۱۹.</ref> [[انتخابات]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۹ و ۱۸/۳۳۶.</ref> و [[جبهه]] و [[جنگ]].<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۹۵.</ref> ایشان آزمایش با امنیت و دارایی و ثروت و ریاست را سختتر و بزرگتر از آزمایش با جان و اولاد شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۵.</ref> | امامخمینی نیز معتقد است خداوند بندگان خود را با تمامی اموری چون بیماری، فقر و ذلت یا سلامت، غنا و ریاست میآزماید،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۶.</ref> و با استناد به روایتی از [[امامصادق(ع)]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۵۲.</ref> هر عطا، توسعه یا ضیق، همچنین هر امر و نهی و تکلیفی را وسیلهای برای آزمایش بندگان میشمارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۸.</ref> ایشان در آثار خود به موارد مختلفی از آزمایشهای الهی اشاره کرده و مصادیق آن را توسعه دادهاست؛ مانند ثروت، ریاست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰ و ۱۳/۴۵۵.</ref> حوادث طبیعی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۴۰ و ۱۴/۴۲۲.</ref> ظهور [[سکرات موت]] و سختیهای [[روز قیامت]]،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۶.</ref> روزهای سخت و ناگوار،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۶۴.</ref> [[تهمت|تهمتها]] و آزارها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۴۲.</ref> نعمتها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۸۹–۴۹۲.</ref> [[شهادت]] و [[جانبازی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۲.</ref> [[آزادی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۴۶؛ ۷/۵۳۳ و ۸/۱۱۹.</ref> [[انتخابات]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۹ و ۱۸/۳۳۶.</ref> و [[جبهه]] و [[جهاد و دفاع|جنگ]].<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۹۵.</ref> ایشان آزمایش با [[امنیت]] و دارایی و ثروت و ریاست را سختتر و بزرگتر از آزمایش با جان و اولاد شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۵.</ref> | ||
== حکمت ابتلا و اهداف آن == | == حکمت ابتلا و اهداف آن == | ||
حکمت پروردگار اقتضا میکند در هر امتحانی علتی نهفته باشد. قرآن کریم علل مختلفی برای آزمایشها ذکر کردهاست؛ ازجمله: | |||
# بیدار کردن انسان از غفلت و بازگشت به سوی خداوند<ref>اعراف، ۷۲ و ۹۴.</ref>؛ | # بیدار کردن انسان از غفلت و بازگشت به سوی خداوند<ref>اعراف، ۷۲ و ۹۴.</ref>؛ | ||
# پدیدآوردن زمینههای رشد و ترقی<ref>حجرات، ۳.</ref>؛ | # پدیدآوردن زمینههای رشد و ترقی<ref>حجرات، ۳.</ref>؛ | ||
# رسیدن به مقامات برتر که یکی از علتهای ابتلا در [[پیامبران(ع)]] و اولیاست؛ چنانکه ابتلای حضرت ابراهیم (ع)، برای رسیدن به مقام امامت و رهبری مردم از این قسم بودهاست.<ref>بقره، ۱۲۴.</ref> | # رسیدن به [[مقامات]] برتر که یکی از علتهای ابتلا در [[پیامبران(ع)]] و اولیاست؛ چنانکه ابتلای [[حضرت ابراهیم (ع)]]، برای رسیدن به [[مقام امامت]] و [[رهبری]] مردم از این قسم بودهاست.<ref>بقره، ۱۲۴.</ref> | ||
# زدودن [[تکبر]]، طبق روایتی از [[امیرالمؤمنین(ع)]]، خداوند بندگانش را با انواع بلاها و سختیها امتحان میکند، تا تکبر را از قلوب آنها بزداید و تذلل و بندگی را در آن جایگزین کند، و این را دری به سوی فضل و عفو خود قرار دهد.<ref>نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۵۳.</ref> | # زدودن [[تکبر]]، طبق روایتی از [[امیرالمؤمنین(ع)]]، خداوند بندگانش را با انواع بلاها و سختیها امتحان میکند، تا تکبر را از قلوب آنها بزداید و تذلل و بندگی را در آن جایگزین کند، و این را دری به سوی فضل و [[عفو]] خود قرار دهد.<ref>نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۵۳.</ref> | ||
# نتیجه اعمال، گاهی ناملایمات و ابتلای انسانها به واسطه اعمال ناشایست آنهاست که فرجام عمل خود آنها شمرده میشود.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۲/۲۳۶.</ref> اندیشمندان اسلامی، حکمت ابتلای بندگان را آزمایش بندگان در ادای شکر نعمتها، صبر در بلاها،<ref>مازندرانی، شرح الکافی، ۹/۱۹۴.</ref> ظهور خلوص و عدم خلوص بندگان،<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۷۹.</ref> منع غفلت از خداوند و اشتغال قلب به غیر خداوند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۰۷–۱۰۰۸.</ref> میدانند و معتقدند گاهی خداوند امتهایی را به انواع بلاها و مصیبتها گرفتار میکند تا به حسن اختیار خود رو به سوی پروردگار بیاورند و دلهایشان نرم شود و از فریب جلوههای شیطانی و تکیه بر اسباب ظاهری، اعراض کنند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۸۹.</ref> | # نتیجه اعمال، گاهی ناملایمات و ابتلای انسانها به واسطه اعمال ناشایست آنهاست که فرجام عمل خود آنها شمرده میشود.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۲/۲۳۶.</ref> اندیشمندان اسلامی، حکمت ابتلای بندگان را آزمایش بندگان در ادای [[شکر]] نعمتها، [[صبر]] در بلاها،<ref>مازندرانی، شرح الکافی، ۹/۱۹۴.</ref> ظهور [[اخلاص|خلوص]] و عدم خلوص بندگان،<ref>طباطبایی، المیزان، ۴/۷۹.</ref> منع [[غفلت]] از خداوند و اشتغال [[قلب]] به غیر خداوند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۰۷–۱۰۰۸.</ref> میدانند و معتقدند گاهی خداوند امتهایی را به انواع بلاها و مصیبتها گرفتار میکند تا به حسن اختیار خود رو به سوی پروردگار بیاورند و دلهایشان نرم شود و از فریب جلوههای شیطانی و تکیه بر اسباب ظاهری، اعراض کنند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۸۹.</ref> | ||
امامخمینی نیز گرفتاریهای گوناگون را عنایت الهی به انسان میداند که از این طریق، آنان را هدایت و اصلاح میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> از همینرو، ایشان یکی از علتهای ابتلا را تربیتشدن بندگان برمیشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۹۷.</ref> و معتقد است خداوند مانند پزشکی ماهر به واسطه بلاها و مرضها، بیماریهای روحی انسانها را درمان میکند و بنده به حقتعالی توجه یافته، مهذب میگردد.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۳–۳۴.</ref> به اعتقاد ایشان، گرچه ابتلا از صفات لطف و | امامخمینی نیز گرفتاریهای گوناگون را عنایت الهی به انسان میداند که از این طریق، آنان را هدایت و اصلاح میکند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۳–۱۷۴.</ref> از همینرو، ایشان یکی از علتهای ابتلا را تربیتشدن بندگان برمیشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۹۷.</ref> و معتقد است خداوند مانند پزشکی ماهر به واسطه بلاها و مرضها، بیماریهای روحی انسانها را درمان میکند و بنده به حقتعالی توجه یافته، مهذب میگردد.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۳–۳۴.</ref> به اعتقاد ایشان، گرچه ابتلا از صفات لطف و جمال خداوند است، اما از آنجاکه در ظاهر با بلایا و قهر همراه است، از صفات جلالیه شمرده میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳۵.</ref> ایشان با توجه به مبانی فلسفی خود در [[معرفت نفس]]،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۴۳۶ و ۳۴۱–۳۴۲.</ref> به تحلیل تأثیر بلاها بر انسان پرداخته، معتقد است آنچه [[نفس]] ادراک میکند، در آن تأثیرگذار است که در [[حدیث|روایات]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۷۳.</ref> به نقطه بیضا (سفید) یا سودا (سیاه) تعبیر میشود. حال اگر نفس، در دنیا لذتهای بیشتری را درک کند، بیشتر به سمت آنها میل پیدا میکند و علاقه به آنها در وجودش قویتر میگردد. در این صورت، دنیا از نظرش دوستداشتنی شده، به همان اندازه از توجه به [[عالم آخرت]] غافل میشود. اما اگر انسان در دنیا با ناملایمات روبهرو گردد، نفس از آن تنفر یافته، هرچه ناملایمات بیشتر باشد، رویگردانی باطنی نفس نیز بیشتر میشود؛ بنابراین اگر بیماریها و فتنهها بر انسان هجوم آورند، باعث کمشدن دلبستگی او به دنیا و علاقهاش به آخرت میگردد که این، خود منشأ رفع تمامی مفاسد نفسانی و اصلاح اخلاقی میشود و از عنایات الهی به بندگان خاص است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۹–۲۴۰.</ref> | ||
امامخمینی از حکمتهای دیگر شدت ابتلای بندگان خاص را حصول تضرع و مناجات با حق و بهیاد او بودن میداند؛ زیرا در هنگام بلا، انسان بهطور طبیعی به یاد خدا میافتد تا از او طلب نجات کند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۱.</ref>؛ چنانکه از حکمتهای آزمایش بشر را امتیاز انواع بشر از یکدیگر و جدا شدن سعید از شقی و مطیع از عاصی میداند که خداوند با دو قوه ظاهری و باطنی، یعنی عقل و ادراک و پیامبران الهی (ع)، این امکان را برای بشر فراهم کردهاست تا راه [[سعادت | امامخمینی از حکمتهای دیگر شدت ابتلای بندگان خاص را حصول تضرع و [[مناجات]] با حق و بهیاد او بودن میداند؛ زیرا در هنگام بلا، انسان بهطور طبیعی به یاد خدا میافتد تا از او طلب نجات کند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۱.</ref>؛ چنانکه از حکمتهای آزمایش بشر را امتیاز انواع بشر از یکدیگر و جدا شدن سعید از شقی و مطیع از عاصی میداند که خداوند با دو قوه ظاهری و باطنی، یعنی [[عقل]] و ادراک و [[پیامبران الهی (ع)]]، این امکان را برای بشر فراهم کردهاست تا راه [[سعادت و شقاوت]] را طی کند و به [[عالم غیب]] و نشئه آخرت راه یابد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۷.</ref> | ||
== ابتلای پیامبران (ع) == | == ابتلای پیامبران (ع) == | ||
برخی از اندیشمندان اسلامی، مانند [[علامه مجلسی|مجلسی]] با استناد به برخی روایات، بر این باورند که امکان ابتلای پیامبران (ع) و [[اوصیا(ع)]] به تمام بیماریها وجود دارد؛ چه اینکه آنان در این مسئله نسبت به دیگران سزاوارترند و این امر هیچ منافاتی با مقام آنان ندارد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۴/۲۵۰.</ref> در برابر، [[خواجهنصیرالدین طوسی]] معتقد است پیامبران (ع) باید از تمام چیزهایی که موجب تنفر و بیزاری دیگران میشود، به دور باشند.<ref>خواجهنصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۳–۲۱۴.</ref> [[علامه حلی]] نیز در شرح گفتار خواجه، معتقد است پیامبران (ع) باید از بیماریهایی چون [[جذام]] و [[برص]] که موجب نفرت دیگران میشود، منزه باشند. وی به این نکته استدلال کردهاست که این بیماریها با هدف بعثت پیامبران-که هدایت مردم است-منافات دارند.<ref>حلی، کشف المراد، ۳۴۹–۳۵۰.</ref> | برخی از اندیشمندان اسلامی، مانند [[علامه مجلسی|مجلسی]] با استناد به برخی روایات، بر این باورند که امکان ابتلای پیامبران (ع) و [[اوصیا(ع)]] به تمام بیماریها وجود دارد؛ چه اینکه آنان در این مسئله نسبت به دیگران سزاوارترند و این امر هیچ منافاتی با مقام آنان ندارد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۴/۲۵۰.</ref> در برابر، [[خواجهنصیرالدین طوسی]] معتقد است پیامبران (ع) باید از تمام چیزهایی که موجب تنفر و بیزاری دیگران میشود، به دور باشند.<ref>خواجهنصیر، تجرید الاعتقاد، ۲۱۳–۲۱۴.</ref> [[علامه حلی]] نیز در شرح گفتار خواجه، معتقد است پیامبران (ع) باید از بیماریهایی چون [[جذام]] و [[برص]] که موجب نفرت دیگران میشود، منزه باشند. وی به این نکته استدلال کردهاست که این بیماریها با هدف بعثت پیامبران-که هدایت مردم است-منافات دارند.<ref>حلی، کشف المراد، ۳۴۹–۳۵۰.</ref> | ||
امامخمینی با نقل کلمات علامه مجلسی و | امامخمینی با نقل کلمات علامه مجلسی و محقق طوسی، بین این دو رای را جمع کرده، معتقد است گرچه بیماری جسمانی در پیامبران (ع)، با مقام روحانیت آنان منافات ندارد و نبوت تابع کمالات و مقامات روحانی آنهاست؛ اما چون عموم مردم، برخی از بیماریها را با مقام پیامبران (ع) در تضاد میدانند، [[رحمت الهی]] اقتضا میکند پیامبران صاحب شریعت به بیماریهایی که موجب تنفر مردم میشود، مبتلا نشوند؛ با این حال، با توجه به بعضی از احادیث،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۵۴ و ۸/۲۸۸.</ref> ایشان ابتلای برخی از پیامبران غیر صاحب شریعت را به بیماریهای تنفرآور میپذیرد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۳–۲۴۴.</ref> ایشان معتقد است ابتلا در اولیای الهی از اینرو نیست که آنان را از [[غفلت]] بیرون بیاورد و به یاد خدا بیندازد؛ زیرا مقام آنان بالاتر از آن است که با بلا به یاد خدا بیفتند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۱.</ref>؛ بلکه ابتلای پیامبران (ع) و [[اولیا(ع)]] و بعضی از بندگان، برای علو درجه آنهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۴.</ref> در نگاه ایشان، از آنجاکه دنیا نزد پیامبران (ع) پست و ناچیز است، با اختیار خودشان فقر را بر ثروت و گرفتاریها را بر آسودگی برمیگزینند؛ همانگونه که در برخی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۳۰–۱۳۱.</ref> نیز به این نکته اشاره شدهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۴۱.</ref> | ||
== وظیفه بندگان در آزمایشها == | == وظیفه بندگان در آزمایشها == | ||
خداوند به کسانی که هنگام گرفتاریها و بلاها صبر پیشه میکنند و به یاد او میافتند، بشارت دادهاست و آنان را هدایتیافتگان معرفی میکند.<ref>بقره، ۱۵۵–۱۵۷.</ref> در بعضی روایات صبر بنده بر بلای پروردگار، مقتضای عبودیت شمرده شدهاست<ref>دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ۱/۷۳.</ref> و رسیدن به نعمتهای آخرت، در گرو صبر بر بلای دنیا آمدهاست.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۲.</ref> اندیشمندان اسلامی صبر بر بلایا و امتحانات را یکی از مراتب بلند صبر شمردهاند؛ به گونهای که بنده به واسطه آن، در سِلک مقربان الهی داخل گشته، طعم محبت الهی را میچشد.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۲۰.</ref> در مقابل، بیتابی بر مصیبتها را از ضعف نفس میدانند که جزو مهلکات است و در حقیقت انکار [[قضای الهی]] و اکراه در برابر حکم و فعل اوست.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۱۳.</ref> همچنین یکی از وظایف بندگان در امتحان به کثرت مال و ثروت، ادای حقوق واجبه، مانند [[خمس]] و [[زکات]] و حقوق مستحبه، مانند [[صدقه]] و دستگیری از دیگران است.<ref>مازندرانی، شرح الکافی، ۱۱/۱۵۰.</ref> | خداوند به کسانی که هنگام گرفتاریها و بلاها [[صبر]] پیشه میکنند و به یاد او میافتند، بشارت دادهاست و آنان را هدایتیافتگان معرفی میکند.<ref>بقره، ۱۵۵–۱۵۷.</ref> در بعضی روایات صبر بنده بر بلای پروردگار، مقتضای عبودیت شمرده شدهاست<ref>دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ۱/۷۳.</ref> و رسیدن به نعمتهای آخرت، در گرو صبر بر بلای دنیا آمدهاست.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۲.</ref> اندیشمندان اسلامی صبر بر بلایا و امتحانات را یکی از مراتب بلند صبر شمردهاند؛ به گونهای که بنده به واسطه آن، در سِلک مقربان الهی داخل گشته، طعم محبت الهی را میچشد.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۲۰.</ref> در مقابل، بیتابی بر مصیبتها را از ضعف نفس میدانند که جزو مهلکات است و در حقیقت انکار [[قضا و قدر|قضای الهی]] و اکراه در برابر حکم و فعل اوست.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۱۳.</ref> همچنین یکی از وظایف بندگان در امتحان به کثرت مال و ثروت، ادای حقوق واجبه، مانند [[خمس]] و [[زکات]] و حقوق مستحبه، مانند [[صدقه]] و دستگیری از دیگران است.<ref>مازندرانی، شرح الکافی، ۱۱/۱۵۰.</ref> | ||
[[امامخمینی]] صبر در بلایا را از صفات مؤمن میشمارد و معتقد است مؤمن در مقابل عطایای خداوند همیشه به وظیفه عبودیت خود مشغول است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳۵.</ref>؛ البته ایشان جزعکردن نزد پروردگار را منافی | [[امامخمینی]] صبر در بلایا را از صفات مؤمن میشمارد و معتقد است مؤمن در مقابل عطایای خداوند همیشه به وظیفه عبودیت خود مشغول است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳۵.</ref>؛ البته ایشان جزعکردن نزد پروردگار را منافی مقام صبر نمیداند؛ بلکه معتقد است خودداری از جزع در مصیبات نزد خداوند، نوعی اظهار غناست که نزد [[اهل معرفت]] نقص شمرده میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|صبر}} در نگاه ایشان توجه و هوشیاری به امتحانات الهی بهرههای فراوانی برای افراد دارد و در حوزه اجتماعی نیز آثار فراوانی برای [[جامعه]] دربر خواهد داشت؛ به گونهای که میتواند سبب تحولات اساسی و پیروزی و پیشرفت شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۶۵ و ۱۶/۲۹۸.</ref> امامخمینی از همان روزهای آغاز [[نهضت اسلامی ایران]]، اقشار مختلف جامعه را به اینگونه امتحانات متوجه میساخت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰.</ref> و پس از [[پیروزی]] بارها به اقشار مختلف تأکید میکرد به امتحانهای الهی توجه داشته باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۰، ۴۹۱؛ ۱۳/۴۵۴–۴۶۱ و ۱۸/۳۰۷–۳۱۰.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |