تصوف
اهمیت و جایگاه تصوف تصوف در اصطلاح عرفانی، پایبندی به آداب شریعت در ظاهر و باطن میباشد (بکری، انوار فی علم الاسرار و مقامات الابرار، ص۱۹۴؛ سُلمی، طباقات الصوفيه، ص346). تصوف به عنوان یکی از جریانهای فکری اسلامی مورد توجه علمای اسلامی بوده است، تصوف از منظر اجتماعی و فرهنگی جایگاه ویژهای داشته و دارای افکار، اندیشهها و آداب مخصوص میباشند (مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۸۴-۸۵؛ روحانینژاد، نقد عرفانهای صوفیانه، ص22). البته در برخی موارد انحرافاتی در جریانهای صوفیه، سبب شده چهره واقعی عرفان و تصوف خدشهدار شود، امّا بر اساس برخی منابع معتبر و الهام از سخنان عارفان حقیقی، صوفیه دارای یک میراث معرفتی است که شریفترین علوم دینی تلقی شدهاند (آملی، جامع الاسرار، ص۴۴؛ روحانینژاد، مواجید عرفانی، ص۲۷-۲۸). امامخمینی نیز در آثار خویش به تصوف و صوفی توجه داشته و هویت عرفان و تصوف را یکی میداند که تفاوت جوهری ندارند و تفاوت عرفان و تصوف را به جنبههای نظری و عملی باز میگرداند (امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۶). البته ایشان بشدت از صوفی جهله پرهیز دارد و مورد نقد قرار میدهد (امام خمينی، سرّالصلاة، ص١٣؛ آداب الصلاة، ص8۱، ۹۸ و ۹۰؛ شرح چهل حدیث، ص456؛ دیوان امام، ص71 و ۷۴). امامخمینی به برخی سلسلههای اهل تصوف نظیر سلسله نعمت اللهی گنابادی اظهار ملاطفت و مورد توجه داشته است (عرب، تصوف و عرفان، ص۳۶۵-366 و 367).
تصوف در نگاه امامخمینی امامخمینی دو تصویر و رویکرد اصلی به تصوف دارد؛ در یک تصویر، تصوف علمی است که در عرض دیگر علوم دینی قرار دارد و در تصویر دوم، تصوف جایی کلان است که دارای ابعاد، فرهنگی، تربیتی و معرفتی است. ایشان در تصویر نخست نه تنها تصوف را نقد نمیکند بلکه آن را از علوم دینی میداند (امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۴۵، ۲۸۴-۲۸۵؛ ج۲، ص۲۰۴، ۲۴۳؛ ج۳، ص۴۹۹؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۷ و، ج۴، ص183؛ دیوان امام، ص۱۱۰ و ۱۶۱). امامخمینی در دفاع از تصوف معتقد است، تصوف تنها طريقه عملی وصول به عرفان است؛ یعنی کسی که علم عرفان را عملی کرده و آن را از مرتبه عقل به قلب آورده، صوفی است. ایشان معتقد است مطالب عرفا و اهل تصوف را هر کسی نمیتواند بفهمد مگر صوفی باشد؛ زیرا فهم قول آنها ذوق عرفانی لازم دارد (امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص156 و 198). به اعتقاد ایشان نباید از شنیدن لفظ صوفیه فرار کرد، بلکه مطالب عرفا و صوفیه فوق برهان است؛ اهل تصوف میگویند تا کشف و شهود حاصل نشده و بارقه الهی در قلب نفوذ نکند، نمیتوان فهمید که عرفا و صوفیه چه میگویند (امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج1، ص۲۰۴؛ ۲۸۴-۲۸۵؛ سرّالصلاة، ص۳۹). امام در تصویر دوم، عوام صوفیه را از خواص آن متمایز میداند و طریقه عوام صوفیه را نقد میکند (امامخمینی سر الصلاة، ص۱۳؛ آداب الصلاة، ص81 و ۸۹؛ شرح چهل حدیث، ص۴۵۶). به اعتقاد ایشان، سالک باید از افراط و تفریط بعضی از جهله اهل تصوف دوری کند تا سیر الی الله برایش ممکن باشد. در نظر امامخمینی برخی از متصوفه به دلیل عقیدهشان مبنی بر اینکه علم و عمل ظاهری زائد و برای جهّال و عوام است و اهل حقیقت به دلیل حصول حقایق باطنی نیازی به ظاهر ندارند، جانب افراط را در پیش گرفتهاند (امامخمینی، آداب الصلاة، ص۷۹-۸۱؛ شیخ، مکتب حکمی تهران، ص١٨٥).
استحسانات صوفیه اهل تصوف دارای شعارها و آداب و رفتارهای ویژهای هستند که به آنها استحسانات یا همان اجتهادات صوفیه میگویند (کاشانی، مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه، ص63-70؛ 116 و ۱۴۶؛ سجادی، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۴۶-۲۴۷). از مهمترین مستحسنات صوفیه عبارتند از: ۱- خرقه پوشی: خرقه عبارت است از لباس پشمی که صوفیه آن را بزرگترین شعار خود میدانند، این لباس خاصی، در عرفان است که از سوی پیران و مرشدان به مریدان و شاگردان در مرحله خاصی اعطا میشود (هجویری، کشف المحجوب، ص62؛ كبرى، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۲۷؛ امینینژاد، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، ص5٢٢). امامخمینی این نوع خرقه پوشیهای ظاهری را بر نمیتابد و در موارد بسیاری به ردّ خرقه و خرقه پوشی ظاهری پرداخته است (امامخمینی، صحیفه امام، ج1، ص۱۸؛ ج۱۸، ص۴۵۳). البته ایشان در برخی موارد در آثار خویش اصل خرقه را پذیرفته و آن را ارتقای معنایی داده و معنای خاص ملکوتی برای آن قائل است (امامخمینی، دیوان امام، ص۷۴ و ۵۲). ۲- خانقاه: محل اقامت، خلوت و عبادتگاه صوفیان بوده، جهت انجام مراسم و اعمال ویژه میباشد. صوفیان برای خانقاه فوائد پرشماری بیان کردهاند (قشیری، رساله قشیریه، ص۱۹-۲۱؛ هجویری، ص٥٥؛ سجادی، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۱-2۵3). امامخمینی نیز در برخی آثار خود به خانقاه توجه داشته و آن را کنایه از عالم ملکوت و حریم قلب میداند (امامخمینی، دیوان امام، ص۴۶؛ فرشبافیان، بررسی مضامین مشترک عرفانی اشعار امامخمینی، ص۱۲۶)؛ البته در مواردی هم در آثار امام، خانقاه به مکانی گفته میشود که در آن اثری از صنم برین و ذکری از یار نیست (امامخمینی، دیوان امام، ص۱۰۶-۱۰۸). 3- چله نشینی: خلوت و چله نشینی به مدت چهل روز از دیگر مستحسنات صوفیه است (سهرودی، عوارف المعارف، ص۱۲۱؛ کاشانی، مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه، ص160 و ۱۷۱؛ شیرازی، طرایق الحقایق، ج۲، ص۳۱۹). امامخمینی نیز اصل چله و چله نشینی را پذیرفته و با استناد به حدیث «من اخلص لله اربعين صباحاً جرت ينابيع الحکمة من قلبه على لسانه» (كلينی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶) معتقد است کسی که چهل روز عمل خالص انجام دهد و خود را برای خدا خالص کند، چشمههای حکمت از آن میجوشد و ناطق به حکمت میشود (امامخمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۲؛ شرح چهل حدیث، ص۳۹۴). امامخمینی در مواردی با ردّ خلوت نشینی در نگاه صوفیه جهله معتقد است مراد از خلوت خدا این است که انسان در همه امور با خدا باشد، نه اینکه در کنج عزلت و تنها در گوشهای در خانه با اوهام خود خلوت کند (امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص3۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۴۵). 4- سماع: یکی دیگر از استحسانات صوفیه، سماع است که به معنای وجد، حال، رقص و پایکوبی به صورت انفرادی یا دسته جمعی است که با آداب و تشریفات خاصی انجام میگیرد (کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص۱۷۹؛ سجادی، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، ص۲۵۷-۲۶۲). امامخمینی سماع اهل تصوف را نمیپذیرد و در بیان ماهیت سماع و غنا معتقد است اگر غنا و موسیقی موجب طرب نشود، هرچند لهوی باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست (امامخمینی، المکاسب، ج1، ص301-306؛ 316-318؛ تحریر الوسیله، ج1، ص437).
پایبندی به شریعت برخی صوفیه جهله و عارف نماها، علم و عمل ظاهری را مخصوص عوام و جاهلان دانسته و اهل سرّ و اصحاب قلوب را بینیاز از اعمال ظاهری میدانند و با تمسک به آیه «واعبد ربّک حتی يأتيك اليقين» (حجر: ۹۹)، میپندارند که اعمال ظاهری برای حصول حقایق قلبی و فقط رسیدن به مقصد است و با رسیدن سالک به مقصد، پرداختن به آنها دوری از حقیقت است (جوادی آملی، تسنیم، ج1، ص۴۳۱؛ دینشناسی، ص69 و ۲۴۸؛ روحانینژاد، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، ص237). امامخمینی این گروه از تصوف و صوفیه را بیرون از دایره اهل معرفت و جاهل نسبت به مقامات الهی میداند؛ زیرا ترک ظاهر، سبب باطل شدن ظاهر و باطن شریعت است (امامخمینی، آداب الصلاة، ص۸۰ و ۲۹۱؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۰). ایشان نسبت سوء فهم از آیه یاد شده و پندار انقطاع عبادت و سقوط تکلیف پس از رسیدن به حقیقت، بر این عقیده است که تا وقتی انسان در لباس عبودیت است، نماز و تمام اعمال او از خود اوست و چون فانی در حق شد و به موت کلی فنای مطلق دست یافت، تمام اعمال از حق است و سالک تصرفی در آن ندارد و این همان انقطاع عبادت پس از وصول است و این چنین نیست که جاهلان از متصوفه گمان کردهاند که عبادت و تکلیف ساقط میشود (امامخمینی، سرّالصلاة، ص۸۳؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۵۰-۵۱).
منابع: • امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1385ش. • امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1384ش. • امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1379ش. • امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1385ش. • امامخمینی، سیدروحالله، دیوان امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1374ش. • امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1378ش. • امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1388ش. • امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1387ش. • امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1389ش. • امینینژاد، علی، آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی، ۱۳۹۰ش. • آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تصحیح هانری کربن، تهران، انجمن ایرانشناسی فرانسه و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ش. • باخزری، یحیی، اوراد الأحباب و فصوص الآداب، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1345ش. • بکری، ابوالقاسم، انوار فی علم اسرار و مقامات الابرار، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1421ق. • جوادی آملی، دینشناسی، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۲ش. • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۴ش. • روحانینژاد، حسین، درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک، تهران، فرهنگ اندیشه، ۱۳۹۶ش. • روحانینژاد، حسین، مواجید عرفانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۴ش. • روحانینژاد، حسین، نقد عرفانهای صوفیانه، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۶ش. • زرکوب، شیرازی، احمدبنابیالخیر، الطرايق الحقایق، انتشارات احمدی و معرفت، بیجا، 1310ش. • سجادی، ضیاءالدّین، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، تهران، نشر سمت، 1372ش. • سُلمی، عبدالرحمان، طبقات الصوفيه، تحقيق عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1424ق. • سهروردی، ابوحفض عمربنمحمدبنعبدالله، عوارف المعارف، تصحیح خالدی، بیروت، دارالكتب العلمیه، 1426ق. • صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، 1398ش. • عرب، علیرضا، تصوف و عرفان از دیدگاه علمای متأخر شیعه، مشهد، نشر ضامن آهو، ۱۳۸۸ش. • فرشبافیان، احمد، بررسی مضامین مشترک عرفانی اشعار امامخمینی و حافظ، تهران، 1374ش. • قشیری، ابوالقاسم، رساله قشیریه، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹ش. • کاشانی، عزّالدین محمود، مصباح الهدایه و مفتاح الكفايه، تصحیح همائی، تهران، نشر هما، 1376ش. • کلینی، محمدبنیعقوب، الكافی، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1365ش. • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، نشر صدرا، ۱۳۸۹ش. • هجویری، علیبنعثمان، کشف المحجوب، تهران، نشر طهوری، 1376ش.
نویسنده: باقر صاحبی