افکار عمومی به‌معنای دیدگاه و واکنش عمومی مردم در برابر یک رویداد است.

در شکل‌گیری افکار عمومی عوامل بسیاری دخالت دارد که از جمله آنها ارزش‌های فرهنگی، محیط جغرافیایی، اعتقادات دینی و شخصیت فردی است. اقناع افکار عمومی و جهت‌دهی درست به آن در قرآن کریم نیز دارای اهمیت شمرده شده است. برخی معتقدند بدون جلب رضایت اکثر مردم، اداره هیچ جامعه‌ای دوام نخواهد داشت.

امام‌خمینی با درک درست اهمیت افکار عمومی در روند امور، در دوران مبارزه، یکی از ابزارهای قانونی و تأثیرگذار بر جامعه را فشار افکار عمومی می‌دانست و آن را عین قانون و زمینه‌ساز برقراری یک حکومت قانونی می‌شمرد. به باور او عدم اهمیت رژیم پهلوی به افکار عمومی باعث سست شدن رابطه مردم با آن رژیم شده بود. به گفته امام‌خمینی نشانه‌های این موضوع نیز مواردی چون نبود آزادی‌های سیاسی، وضعیت اقتصادی نابسامان، اجرای برنامه‌های بدون پشتوانه‌ای چون جشن هنر و تلاش رژیم در تغییر ارزش‌های اسلامی بود.

امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب نیز هدایت افکار عمومی در هنگام تصمیم‌گیری‌های کشور را ابزاری مؤثر برای پیشرفت همه‌جانبه تلقی می‌کرد و بر این باور بود که اطلاع‌رسانی درست می‌تواند کشور را در برابر هجمه‌های تبلیغاتی دشمنان ایمن سازد؛ چراکه در نظام بین‌الملل کنونی، اغفال افکار عمومی همواره جزء برنامه‌ها و اهداف سلطه‌گران بوده است. به باور وی از طریق آموزش و تبلیغات صحیح می‌توان به هدایت افکار عمومی در مسیر صحیح اقدام کرد.

مفهوم‌شناسی

افکار عمومی به معنای عقیده و نظر عموم مردم است[۱] و در اصطلاح به واکنش بخش عمده مردم یک جامعه در برابر حوادثی گفته می‌شود که برای آن جامعه، حیاتی یا مهم است.[۲]
افکار عمومی پدیده‌ای است روانی ـ اجتماعی، با خصلتی جمعی و بازتابی از هستی اجتماعی انسان؛ نوعی آگاهی اجتماعی غیررسمی که در میان عامه دارای مصالحِ مشترک بروز می‌کند و جنبه عاطفی و ادراکی دارد و گاهی می‌تواند از سر تعصب باشد.[۳] افکار عمومی در اصطلاح عصر حاضر را نخستین بار «ژاک نکه» وزیر دارایی لویی شانزدهم در آغاز انقلاب فرانسه (۱۷۸۹م) مطرح کرد.[۴]
افکار عمومی پدیده‌ای پیچیده و چندبعدی است که متفکران شاخه‌های مختلف علوم اجتماعی، هر یک از منظر حوزه تخصصی خود بدان می‌نگرند[۵] برای مثال، اندیشمندان علوم سیاسی از منظر عزم و اراده ملی، جامعه‌شناسان از دیدگاه تعامل اجتماعی و ارتباطات، و روان‌شناسان اجتماعی از نگاه ویژگی‌های شخصیتی مخاطب و الگوهای رفتاری و ارزشی فرد در گروه‌های کوچک اجتماعی، این پدیده را بررسی می‌کنند.[۶]

عوامل شکل‌گیری افکار عمومی

عوامل بسیاری در شکل‌گیری افکار عمومی دخالت دارند که در یک تقسیم‌بندی اساسی می‌توان آنها را به دو دسته فرهنگی ـ اجتماعی و زیستی ـ روانی تقسیم کرد.
در میان عوامل فرهنگی ـ اجتماعی می‌توان به مواردی نظیر ایدئولوژی‌ها، افکار قالبی (کلیشه‌ها)، اساطیر و افسانه‌ها و ارزش‌های فرهنگی اشاره کرد و برای عناصر زیستی ـ روانی نیز عواملی نظیر هوش، حافظه و خلق و خوی، محیط اجتماعی و شخصیت فردی، ابراز عقیده، توجیه، فرافکنی، هم‌هویت‌سازی و تلقین را، می‌توان نام برد.[۷]
از عناصر مهم و بسیار تأثیرگذار بر پدیده افکار عمومی، رسانه‌های جمعی و تبلیغات است. در عصر حاضر با توجه به گسترش روزافزون رسانه‌ها، این ابزار نقش مهمی را در جهت‌دهی به افکار عمومی و تربیت جامعه ایفا می‌کند و بسیاری از دولت‌های غربی به کمک این ابزار به‌ویژه صنعتِ سینما، فیلم، روزنامه، مجله و ابزارهای الکترونیکی (دیجیتالی و فضاهای مجازی)، به دنبال تأمین منافع خود از طریق جهت‌دادن به افکار عمومی، بیگانه‌سازی افراد در کشورهای دیگر با هویت تاریخی و فرهنگی خود و ترویج مفاهیم و الگوهای غربی هستند.[۸] در دوره کنونی تبلیغات نیز ابزار بسیار مهمی جهت اعمال نفوذ در افکار عمومی‌اند که هم در جهت تخریب و تخدیر جوامع و هم در مسیر تعالی و ترقی آنها به کار می‌روند.[۹]
ایجاد ابهام[۱۰] شکل‌دادن به نگرش‌ها، منفعل‌شدن افراد و افزایش نفوذپذیری در آنها[۱۱] و انتقال اطلاعات مورد توجه گروه خاص[۱۲] را می‌توان ازجمله کارهای تبلیغات دانست.

اهمیت افکار عمومی

در قرآن کریم، اساسی‌ترین روش پیامبران(ع) برای دستیابی به رسالت خویش، بیدارکردن فطرت نوع بشر و دعوت انسان‌ها به سوی یکتاپرستی از طریق اقناع و جهت‌دهی به افکار عمومی دانسته شده‌است[۱۳]. یکی از مشهورترین اقناع افکار عمومی در تاریخ، عمل حضرت ابراهیم(ع) در رویارویی با ستاره‌پرستان بود که در قرآن کریم نیز آمده‌است[۱۴] فرمان امام‌علی(ع) به مالک اشتر در خصوص اهمیت و توجه به افکار عمومی[۱۵] نیز حکایت از اهمیت این مقوله در اسلام دارد. جامعه‌شناسان افکار عمومی را عامل ارتباط و کنش متقابل اجتماعی دانسته‌اند[۱۶] و گروهی معتقدند بدون جلب رضایت اکثر مردم، اداره هیچ جامعه‌ای دوام نخواهد داشت.[۱۷]
افکار عمومی نزد امام‌خمینی نیز اهمیت بسزایی داشت؛ چنان‌که در دوره مبارزه، یکی از ابزارهای قانونیِ در اختیار ملت و از عوامل تأثیرگذار بر جامعه را فشار افکار عمومی می‌دانست و آن را عین قانون و زمینه‌ساز برقراری یک حکومت قانونی می‌شمرد.[۱۸] ایشان در این دوره، با توجه به اهمیت و کارکرد افکار عمومی، از تأثیر قضاوت و فشار افکار عمومی بر تصمیم‌گیری‌ها و سیاست کشورها آگاه بود و از همین‌رو افزون بر اینکه افکار عمومی ایران و دنیا را به قضاوت دربارهٔ مبارزه حق‌طلبانه مردم ایران فرامی‌خواند، به قدرت‌های بزرگ دنیا هم هشدار می‌داد تا با حمایت از رژیم پهلوی، افکار عمومی دنیا را علیه مردم خود نشورانند.[۱۹] برهمین‌اساس توانست برای ساقط‌کردن رژیم پهلوی، رهبری طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی و اجتماعی را بر عهده بگیرد و افکار عمومی را در مقابله با رژیم هدایت کند.[۲۰]

بی‌اعتنایی رژیم پهلوی به افکار عمومی

فضای سیاسی عصر پهلوی به سبب خفقان و استبداد حاکم بر جامعه، دموکراسی واقعی نداشت[۲۱] و مشارکت سیاسی و اجتماعی و نظارت عمومی بر عملکرد دستگاه حکومتی در حداقل ممکن قرار داشت.[۲۲] در این دوره پیوند و ارتباط میان مردم و رژیم، سست شده بود،[۲۳] بنابراین حکومت با هدف جلب افکار عمومی، مظاهر، هنجارها و ارزش‌های دوران باستان را مهم و قابل توجه جلوه می‌داد و ترویج می‌کرد،[۲۴] اما این عملکرد، به دلیل هماهنگ‌نبودن با فرهنگ و اعتقادات مردم ایران، با شکست مواجه شد و همراهی افکار عمومی را در پی نداشت. (ببینید: انجمن‌های ایالتی و ولایتی، جشن‌های ۲۵۰۰ساله ، و تاجگذاری شاه)
امام‌خمینی این عدم همراهی افکار عمومی را در حوزه سیاست داخلی به دلیل تلاش رژیم در تغییر در احکام ضروری اسلام[۲۵] برپایی جشن‌های حکومتی و صرف هزینه‌های گزاف و سرسام‌آور و ترویج بی‌بندوباری در جامعه،[۲۶] نبود آزادی‌های سیاسی،[۲۷] وجود خفقان در کشور،[۲۸] وجود فقر و نابسامانی‌های اقتصادی و اجتماعی،[۲۹] و فخرفروشی طبقه اشراف و غارت منابع کشور توسط آنها[۳۰] می‌دانست. ایشان با اینکه همواره از نبود شرایط مناسب برای انتشار افکار عمومی در مطبوعات و بازتاب دادخواهی و اظهار تظلم مردم انتقاد می‌کرد.[۳۱] گاهی برای فعال نگه‌داشتن افکار عمومی، مردم را به قضاوت در خصوص عملکرد رژیم دعوت می‌کرد،[۳۲] به این جهت حکومت پهلوی با موج مخالفت افکار عمومی در سطح جامعه مواجه می‌شد. ایشان همکاری محمدرضا پهلوی با قدرت‌های استعماری و عقد قراردادها و پیمان‌های گوناگون با آنها را نیز ازجمله عوامل نارضایتی عمومی و همراه‌نشدن افکار عمومی با رژیم پهلوی برمی‌شمرد.[۳۳]
رژیم پهلوی برای کاستن از فشار افکار عمومی در سال ۱۳۵۵ و تحت تأثیر سیاست خارجی آمریکا، طرح فضای باز سیاسی را در کشور به اجرا درآورد.[۳۴] امام‌خمینی این اقدام رژیم را ظاهرسازی، فریب افکار عمومی و ابزاری برای ابقای حکومت تفسیر کرد که مردم فریب آن را نخواهند خورد.[۳۵] ایشان معتقد بود تظاهرات مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا بیان‌کننده این نکته است که اقدامات و نیرنگ‌های محمدرضا پهلوی نتوانست سبب جلب افکار عمومی به سمت حکومت غیرقانونی او شود[۳۶] و در نهایت به بیداری افکار و احساسات عمومی در برابر مفاسد و جنایات پهلوی منجر گردید.[۳۷] (ببینید: تظاهرات)

هدایت افکار عمومی

امام‌خمینی هدایت افکار عمومی در هنگام تصمیم‌گیری‌های کشور را ابزاری مؤثر برای پیشرفت همه‌جانبه کشور می‌دانست[۳۸] و برای این هدایت و جهت‌دهی راهکارهایی در نظر می‌گرفت. ایشان آموزش صحیح برای تحول در افکار و فرهنگ مردم، دوری از گرایش‌های طاغوتی و هم‌رأیی و اتفاق عموم در جهت تحقق حکومت اسلامی[۳۹] و اطلاع‌رسانی صحیح[۴۰] و گفتگوی صادقانه با مردم در خصوص مشکلات جامعه[۴۱] را ازجمله راهکارهای هدایت افکار عمومی در جامعه می‌دانست و معتقد بود هر گونه تلاش در زمینه اصلاح و ارتقای افکار عمومی به منظور مصونیت‌بخشی در برابر توطئه‌های دشمنان قابل ستایش است.[۴۲]

امام‌خمینی ابزارهایی را نیز برای اجرایی‌شدن هدایت افکار عمومی جامعه لازم می‌دانست که می‌توان آن‌ها را در دو حوزه کلانِ آموزش و فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی دسته‌بندی کرد. ایشان برای فرهنگ‌سازی و آموزشِ صحیح افکار عمومی در برابر دسیسه‌های دشمن به نهاد آموزش و پرورش،[۴۳] نهادهای فرهنگ‌ساز مانند سینما،[۴۴] (ببینید: فرهنگ  و سینما) هنر،[۴۵] و نهاد دانشگاه[۴۶] اهمیت می‌داد و در مقوله اطلاع‌رسانی صحیح به مردم، ابزارهایی مانند رسانه جمعی،[۴۷] (ببینید: مطبوعات) صدا و سیما،[۴۸] (ببینید: رادیو  و تلویزیون) و منابر مذهبی[۴۹] را مؤثر می‌دانست.
ایشان معتقد بود با اطلاع‌رسانی درست در خصوص اخبار و رویدادهای کشور می‌توان در مقابل هجمه‌های تبلیغاتی و مسموم رسانه‌های دشمن به مقابله پرداخت و ملت را از واقعیات جامعه آگاه کرد[۵۰] چنان‌که امروزه رسانه‌های گروهی در جهت‌دهی و تنظیم افکار عمومی نقشی بسزا دارند[۵۱] و از نظر برخی از صاحب‌نظران مهم‌ترین ابزار انتقال افکار و اطلاعات در جامعه‌اند.[۵۲] امام‌خمینی در این جهت، نقش جوانان، نخبگان و روشنفکران،[۵۳] (ببینید: روشنفکری) اهل هنر و قلم،[۵۴] (ببینید: نویسندگان) حوزویان،[۵۵] (ببینید: روحانیت  و طلاب) و دانشگاهیان[۵۶] (ببینید: دانشجویان) را در شکل‌دهی به افکار عمومی ملت و همسوکردن آنان با منافع کشور و اسلام برجسته و قابل توجه ارزیابی می‌کرد.
هر اندازه توجه و اهمیت به افکار عمومی و هدایت آن به سوی اهداف و مقاصد هر نظام سیاسی و حکومتی لازم و مهم قلمداد می‌شود[۵۷] به همان اندازه توجه‌نکردنِ دولت‌ها به افکار عمومی می‌تواند آثار زیانباری بر حاکمیت سیاسی و اجتماعی داشته باشد،[۵۸] بنابراین امام‌خمینی معتقد بود اگر دولت‌ها اهمیتی برای افکار عمومی ملت خویش قائل نشوند یا به تبلیغات غیر واقعی و بر خلاف جریان افکار عموم مردم بپردازند، نه تنها مردم را همراه با برنامه‌ها و اهداف خود نمی‌بینند، بلکه چندی بعد، خواست عمومی را در مقابل خود خواهند یافت. به نظر ایشان نمونه بارز این موضوع توجه‌نکردن حکومت پهلوی به مخالفت ملت در حمایت از اسرائیل[۵۹] و همسویی با سیاست‌های آمریکا[۶۰] بود.

جهت‌دهی غرب به افکار عمومی

در نظام بین‌الملل کنونی اغفال افکار عمومی در زمینه‌های گوناگون فرهنگی و سیاسی همواره جزو برنامه‌ها و اهداف قدرت‌های غربی و سلطه‌گران، به‌ویژه آمریکا بوده‌است.[۶۱] امام‌خمینی در بسیاری از سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خود بر نقش رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتیِ قدرت‌های استکباری جهان در فریب افکار عمومی ملت‌های خویش و وارونه‌جلوه‌دادن حقایق، به‌ویژه مسائل مربوط به ایران، تأکید داشت و از آن انتقاد می‌کرد.[۶۲] ایشان معتقد بود استعمارگران با وارونه نشان‌دادن حقایق و احکام اسلام، قصد ایجاد انحراف و بدگمانی به اسلام حقیقی در اذهان عمومی جهانیان دارند،[۶۳] هرچند امام‌خمینی افکار عمومی کشورهای جهان را حامی ملت ایران در استقلال‌طلبی، معنویت‌خواهی و مبارزه با اهداف بیگانگان می‌دانست،[۶۴] اما مقابله با تبلیغاتِ مسموم دشمنان و آگاهی‌بخشی به افکار عمومی دربارهٔ حقایق جهان و ایران را پراهمیت می‌دانست و آن را از وظایف دولت و قوه مجریه می‌شمرد.[۶۵] ایشان تبلیغات دامنه‌دار و اقدامات فریب‌کارانه دولت‌های اسلامی را نیز ازجمله تلاش‌های دامنه‌دار استکبار جهانی در جهت تشویش و انحراف افکار عمومی مسلمانان و دیگر ملت‌های جهان از واقعیات اسلام و مسلمانان برمی‌شمرد.[۶۶]
از دیگر تلاش‌های قدرت‌های استعماری برای انحراف افکار عمومی، می‌توان به ایجاد هجمه‌های تبلیغاتی در جهت تغییر افکار عمومی ملت ایران دربارهٔ اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. به اعتقاد امام‌خمینی استعمارگران در صددند افکار عمومی را با انتشار افکار متشتّت،[۶۷] انتشار اخبار و ایجاد جنگ روانی میان مردم[۶۸] و انحراف افکار از اسلام راستین به سمت اسلام آمریکایی،[۶۹] آن‌گونه که خود می‌خواهند هدایت کنند. ایشان ایجاد اختلاف در داخل کشور،[۷۰] ظالمانه معرفی‌کردن جمهوری اسلامی ایران[۷۱] و تبلیغات و اشکال‌تراشی بر ضد ولایت فقیه[۷۲] را نمونه‌هایی از این تلاش برمی‌شمرد.

پانویس

  1. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۴۹۸.
  2. علی‌بابایی، فرهنگ روابط بین‌الملل، ۲۶.
  3. دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۲۷.
  4. دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۵.
  5. لازار، افکار عمومی، ۳۳.
  6. حسینی قائم‌مقامی، قدرت و مشروعیت، ۲۱–۲۲.
  7. اسدی، افکار عمومی و ارتباطات، ۱۲۳–۱۴۰.
  8. نقوی، جامعه‌شناسی غرب‌گرایی، ۱/۱۷۰–۱۷۳.
  9. رزاقی، جایگاه تبلیغات در جهان امروز، ۱۹.
  10. طاعتی، افکار عمومی، رسانه‌ها و تبلیغات، ۹۲.
  11. طاعتی، افکار عمومی، رسانه‌ها و تبلیغات، ۹۳.
  12. طاعتی، افکار عمومی، رسانه‌ها و تبلیغات، ۹۴.
  13. روم، ۳۰.
  14. انعام، ۷۶–۷۸.
  15. نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۶۲–۴۶۳.
  16. طاعتی، افکار عمومی، رسانه‌ها و تبلیغات، ۱۱.
  17. دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۱۵.
  18. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۹۹ و ۵۲۳.
  19. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۴۲؛ ۳/۴۷۳، ۴۹۷ و ۵/۲۹۸، ۴۹۹، ۵۲۳.
  20. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۵۵–۶۵۶.
  21. خدایی، همه‌پرسی‌های رژیم شاه، ۲۱۰–۲۱۱.
  22. افضلی، دولت مدرن در ایران، ۳۲۳–۳۴۰.
  23. روحانی، اهرم‌ها، سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، ۱/۴۶۴.
  24. افضلی، دولت مدرن در ایران، ۳۴۰–۳۴۵.
  25. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۹۹.
  26. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۴–۱۲۷.
  27. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۰۰ و ۳/۴۳۳.
  28. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۲۹.
  29. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۴۸۵–۴۸۶.
  30. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۷۳ و ۲۱۲.
  31. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۸۹.
  32. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۴۲.
  33. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۶–۷ و ۵/۱۳۹ و ۱۴۰.
  34. کمالی، جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر، ۲۱۲.
  35. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۶۰–۲۶۱، ۴۶۴ و ۴/۲۶۷، ۴۲۳.
  36. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۲۰۶، ۲۲۱–۲۲۲ و ۲۲۷.
  37. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۰۹، ۴۳۱–۴۳۳، ۴۷۳ و ۴/۱–۳.
  38. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۷۹.
  39. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۸۰–۴۸۲؛ ۷/۱–۲ و ۸/۲۰۸–۲۰۹.
  40. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۱ و ۱۶/۱۱۸.
  41. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۱.
  42. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۷۱.
  43. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۷۴–۷۵؛ ۱۰/۷۸–۸۳، ۲۳۲ و ۱۶/۴۹۵–۵۰۳.
  44. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۱۷۶.
  45. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۵.
  46. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۴۳۲؛ ۸/۶۱ و ۱۷/۱۵۰.
  47. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۴۵۶؛ ۱۱/۱۹۵–۱۹۶ و ۱۳/۱۵۶–۱۵۹.
  48. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۳۹۹ و ۱۳/۱۵۷–۱۵۸.
  49. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۳۲ و ۳۴۶.
  50. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۳۹.
  51. داوودی، در میانه دو انقلاب، ۶۲–۶۳.
  52. فخّار طوسی، امام‌خمینی و رسانه‌های گروهی، ۲۳۰.
  53. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۱۴۲، ۲۵۳–۲۵۴، ۲۸۸، ۳۲۳ و ۴۳۷–۴۳۹.
  54. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۲۱ و ۱۵۹.
  55. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۴۹، ۱۶۲ و ۱۰/۱۴۵–۱۴۶.
  56. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۲۸۲.
  57. فاضلی، مشارکت سیاسی و تشکل، جنبه‌های نظری و جایگاه، ۳۸۱.
  58. سووی، افکار عمومی و اثر آن در زندگی اجتماعی، ۲۲۲.
  59. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۱۳۹.
  60. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۶.
  61. قربان‌زاده، روابط بین‌الملل از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۸۲–۱۸۶ و ۱۸۹.
  62. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱، ۱۶۰؛ ۵/۱۶ و ۱۱/۱۲۶، ۲۴۰.
  63. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۱۳؛ ۵/۷۰، ۲۹۳ و ۶/۲۹۴–۲۹۵.
  64. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۴۹۷ و ۵/۳۰۷.
  65. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۲۹.
  66. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۲۶۴–۲۶۵.
  67. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۳۵.
  68. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۳.
  69. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۱۰۸.
  70. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۱۲ و ۱۲/۷۶، ۴۶۳.
  71. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۴۰۳–۴۰۴.
  72. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۵۳–۳۵۴.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب.
  • درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • اسدی، علی، افکار عمومی و ارتباطات، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • افضلی، رسول، دولت مدرن در ایران، قم، دانشگاه مفید، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • تلاشان، حسن، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تهران، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • حسینی قائم‌مقامی، سیدعباس، قدرت و مشروعیت، تهران، سوره، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • خدایی، بهمن، همه‌پرسی‌های رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • دادگران، محمد، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، تهران، مروارید، چاپ نهم، ۱۳۹۱ش.
  • داوودی، علیرضا، در میانه دو انقلاب، تهران، پلیکان، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • رزاقی، احمد، جایگاه تبلیغات در جهان امروز، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • روحانی، فخر، اهرم‌ها، سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، بلیغ، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • سووی، آلفرد، افکار عمومی و اثر آن در زندگی اجتماعی، ترجمه جمال شمیرانی، تهران، فرانکلین، چاپ دوم، ۱۳۵۰ش.
  • طاعتی، لیلا، افکار عمومی، رسانه‌ها و تبلیغات، تهران، فریش، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • علی‌بابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بین‌الملل، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
  • فاضلی، عبدالرضا، مشارکت سیاسی و تشکل، جنبه‌های نظری و جایگاه، چاپ‌شده در مجموعه مقالات جمهوریت و انقلاب اسلامی، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • فخار طوسی، جواد، امام‌خمینی و رسانه‌های گروهی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • قربان‌زاده، قربانعلی، روابط بین‌الملل از دیدگاه امام‌خمینی، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • کمالی، مسعود، جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر، ترجمه کمال پولادی، تهران، باز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • لازار، ژودیت، افکار عمومی، ترجمه مرتضی کتبی، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • نقوی، علی‌محمد، جامعه‌شناسی غرب‌گرایی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون