تلویزیون

از ویکی امام خمینی

تلویزیون، جایگاه و نقش کلیدی در صلاح و فساد جامعه.

یکی از تأثیرگذارترین رسانه‌های گروهی که در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی جامعه نقش فوق‌العاده‌ای دارد، تلویزیون است. این رسانه در نظر امام‌خمینی به دلیل ویژگی دیداری و شنیداری و ارتباط بیشتر با انسان، اهمیت شایان توجهی دارد.

امام ضعف تلویزیون در دورۀ پهلوی را قرارگرفتن در خدمت طاغوت، ترویج فساد، مصرف‌گرایی و حرکت برخلاف مصالح ملت می‌دانست و پس از پیروزی انقلاب، این رسانه را یکی از مهم‌ترین وسایل تبلیغی، بلکه مرکز تبلیغات اسلامی می‌خواند که نظارت بر محتوا و عملکرد آن اهمیت ویژه‌ای دارد؛ ازاین‌رو از سال ۱۳۵۸، نظارت بر رادیو و تلویزیون زیر نظر مستقیم رهبری قرار گرفت.

ایشان با ابراز رضایت از عملکرد تلویزیون پس از انقلاب و طرح مسائل روز در آن –که نشانۀ مشروعیت تلویزیون در نظر امام‌خمینی است- معتقد بود تلویزیون یکی از بهترین دستگاه‌ها در خدمتگزاری به مردم‌ است و تأثیر آن بر جوانان و کودکان ویژه است.

مفهوم‌شناسی

واژه تلویزیون از کلمه یونانی «tele» به معنای دور و کلمه لاتین «visio» یعنی بینایی گرفته‌شده و به معنای دیدن از راه دور است.[۱] پس از انقلاب اسلامی در ایران برای پاسداشت ادبیات فارسی، از این وسیله با نام «سیما» و از رادیو به «صدا»، تعبیر می‌شود (ببینید: رادیو).

پیشینه

دربارهٔ زمان دقیق آغاز به کار تلویزیون اختلاف است؛ ولی نخستین تصاویر تلویزیونی را جان لوجی برد، مهندس اسکاتلندی، در سال ۱۹۲۶م/ ۱۳۰۵ش به نمایش گذاشت[۲] و در سال‌های آغازین دهه ۱۹۳۰م در اتحاد جماهیر شوروی و چند کشور سرمایه‌داری، تجربه‌هایی در زمینه پخش تصویر تلویزیونی حاصل شد.[۳] در ایران نیز در تیر ۱۳۳۷ مجلس شورای ملی با تصویب ماده‌واحده‌ای، اجازه داد تا حبیب پاسال، تلویزیون را زیر نظر وزارت پست و تلگراف و تلفن تأسیس کند.[۴] سه ماه بعد در یازدهم مهر ۱۳۳۷، تلویزیون ایران با حضور محمدرضا پهلوی تأسیس شد؛ هرچند فراگیرشدن آن شش سال به درازا کشید[۵] و سرانجام در سال ۱۳۴۶ تلویزیون ملی ایران رسماً افتتاح شد.[۶]

جایگاه و اهمیت

تلویزیون که یکی از تأثیرگذارترین رسانه‌های گروهی است، نقش فوق‌العاده‌ای در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی جامعه دارد و از این جهت همواره مورد توجه دولت‌ها بوده است.[۷] دربارهٔ عملکرد تلویزیون و اقبال عمومی به آن، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند «نیاز به دانستن» و دریافت اخبار، همچنین «نیاز به ندانستن» و گریز از واقعیت، دو عاملی است که عملکرد تلویزیون و برنامه‌های خبری و تبلیغاتی آن را توجیه می‌کند.[۸] برخی از جامعه‌شناسان، با توجه به تأثیر رسانه‌ها در افکار عمومی، معتقدند تلویزیون با بهره‌گیری از تبلیغات، قدرت ایجاد تغییر در افکار عمومی را دارد. این گروه، تبلیغات را عامل نوعی «تصرف عدوانی» در ذهن و آزادی‌های بشر دانسته‌اند که امکان تقویت و تغییر جریان‌های فکری را دارند.[۹]
از نظر فرهنگی، اگر تلویزیون وجود نداشت، امروزه بسیاری از مسائل بزرگ فرهنگ و شناخت بشری برای بسیاری از مردم ناشناخته می‌ماند.[۱۰] این رسانه نقش مهمی در انتقال میراث فرهنگی و فکری بشریت داشته است.[۱۱] تلویزیون می‌تواند فراتر از موضع‌گیری‌های سیاسی، بر تمامی نظام اجتماعی، حتی تمدن و همه ارزش‌های آن اثرگذار باشد.[۱۲] در بُعد سیاسی، تلویزیون ابزاری است که میان حاکمان و مردم تماس مستقیم برقرار می‌کند.[۱۳] حکومت‌ها و جریان‌های سیاسی با استفاده از این ابزار ارتباطی، افکار عمومی را با خود همسو و حتی با القای شایعات، به براندازی حکومت‌های معارض می‌پردازند.[۱۴] در بُعد اجتماعی نیز تلویزیون در مبارزه با بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی نقش دارد.[۱۵]
از دیدگاه امام‌خمینی، تلویزیون از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای در میان سایر رسانه‌های گروهی برخوردار است[۱۶]؛ زیرا رسانه‌ای است که بیش از سایر رسانه‌ها با انسان ارتباط دارد.[۱۷] ایشان در مقایسه تلویزیون با سایر رسانه‌های گروهی، این رسانه را به جهتِ دارابودن ویژگی دیداری و شنیداری،[۱۸] سهولت دسترسی به آن در تمام نقاط کشور اعم از شهرها، روستاها و سایر کشورها[۱۹] و منحصرنبودن به قشری خاص[۲۰] حائز اهمیت می‌دانست و معتقد بود تلویزیون یکی از بهترین دستگاه‌ها در خدمتگزاری است[۲۱] و بازتاب سریع عملکرد آن، موجب حساس‌ترشدن نقش این رسانه است.[۲۲] از نظر ایشان اگرچه همه طبقات جامعه، مخاطب تلویزیون‌اند،[۲۳] اما تأثیر آن بر جوانان و کودکان و سازندگی یا فساد آنان ویژه است.[۲۴]

تلویزیون در رژیم پهلوی

امام‌خمینی همواره از عملکرد تلویزیون در زمان رژیم پهلوی و نفوذ و دخالت استعمار در برنامه‌های آن و تأثیر منفی این برنامه‌ها انتقاد می‌کرد.[۲۵] ایشان تلویزیون آن زمان ایران را پایگاه جاسوسی یهود و دولت‌های استعماری معرفی می‌کرد[۲۶] و از اینکه تلویزیون و همه ابزار تبلیغاتی در اختیار سرمایه‌داران،[۲۷] بهائیان[۲۸] و عوامل اسرائیل[۲۹] قرار داشت، نگران بود. تلویزیون در آن دوران از نظر ایشان، مصداق تبدیل مظاهر تمدن به مفاسد و حلال به حرام[۳۰] و از نمونه‌های تبدیل مراکز آموزشی به مراکز فحشا[۳۱] بود.
امام‌خمینی تلویزیون را در کشورهایی همچون ایران در زمان رژیم گذشته، وسیله‌ای می‌شمرد که فرهنگ غرب را برای مردم به ارمغان می‌آورد و پهلوی از آن برای بی‌اعتبارکردن عقاید مذهبی و نادیده‌گرفتن آداب و رسوم ملی[۳۲] و در جهت بی‌آبروکردن و ضدیت با روحانیت و جداکردن ملت از آنان[۳۳] استفاده می‌کرد. ایشان بارها از پخش تصاویر[۳۴] و موسیقی‌های نامناسب از تلویزیون رژیم پهلوی و تأثیر آن بر جوانان[۳۵] انتقاد کرد و هدف از آن را سرگرم‌کردن و عادت‌دادن جوانان به موسیقی-همچون اعتیاد به مواد مخدر-و غافل‌شدن از مسائل جدی زندگی و امور سیاسی و به دنبال آن غارت و چپاول مخازن کشور به دست استعمار می‌دانست.[۳۶] ایشان همچنین با اعتقاد به وظیفه رسانه‌ها در انتقاد سازنده، سکوت تلویزیون در برابر جنایات رژیم پهلوی،[۳۷] قرارگرفتن در خدمت طاغوت و تقویت آن و به عبارتی تبلیغ محمدرضا پهلوی،[۳۸] ترویج فساد و مصرف‌گرایی[۳۹] و حرکت برخلاف مصالح ملت[۴۰] را از ضعف‌های این رسانه در دوران پهلوی می‌شمرد.

اهداف و وظایف

امام‌خمینی که معتقد بود تلویزیون، برای غرب و شرق دارای کارکرد تبلیغی و تفریحی در جهت فروش کالا و ترویج بی‌بندوباری در میان مردم خودشان و کشورهای دیگر است،[۴۱] برای این رسانه در اسلام ارزش تربیتی و آموزشی قائل بود.[۴۲] ایشان در بیان اهداف و رسالت‌های تلویزیون به اهداف آموزشی، تربیتی، رسانه‌ای و تبلیغاتی آن توجه خاص داشت و تلویزیون را یکی از مراکز آموزشی برای همه طبقات جامعه می‌دانست[۴۳]؛ از همین‌رو با تأکید بر استفاده از حداکثر ظرفیت‌های تلویزیون، آن را دانشگاهی عمومی به گستردگی سطح کشور می‌شمرد.[۴۴] ایشان یکی از وظایف تلویزیون را تربیت اسلامی و دینیِ اقشار مختلف، به‌ویژه جوانان می‌دانست[۴۵] و این مسئولیت خطیر را مسئولیتی خدایی، اخلاقی و ملی به حساب می‌آورد.[۴۶]
امام‌خمینی همچنین تلویزیون را یکی از وسایل تبلیغی،[۴۷] بلکه مرکز تبلیغات اسلامی و حتی مهم‌ترین مرکز تبلیغات[۴۸] می‌خواند که نقش آن در تبلیغات صحیح و فاسد، مهم است[۴۹]؛ همچنین تلویزیون از نظر ایشان، می‌توانست وسیله‌ای باشد برای آگاهی مردم و اطلاع‌رسانی خدمات جمهوری اسلامی و مقایسه آن با اقدامات رژیم پهلوی؛ اقدامی که افزایش پشتیبانی مردم از انقلاب را نیز در پی دارد.[۵۰] ایشان وظایف و مسئولیت‌های تلویزیون را در جهت خدمت به ملت، می‌دانست[۵۱] و برخی از این وظایف را چنین می‌شمرد:

  1. توجه به مصالح اسلام و نظام و امنیت ملی: تبیین اهمیت مصلحت نظام برای مردم ازجمله مسئولیت‌های رسانه‌هایی چون تلویزیون است[۵۲]؛ چنان‌که اسلامی‌کردن محتوای برنامه‌های تلویزیون، موافق با مصالح کشور و اسلام و اجتناب از برنامه‌های خلاف آن[۵۳] و خلاف مسیر ملت، با توجه به بُرد وسیع و سرعت انتقال اطلاعات در آن لازم است.[۵۴] بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، صدا و سیما باید شرایط آزادی بیان و نشر افکار با رعایت «موازین اسلامی» و «مصالح کشور» را تأمین کند.
  2. حفظ آرامش و وحدت ملی: نقش ارشادی رسانه‌هایی همچون تلویزیون در اختلافات داخلی و کمک به حفظ آرامش در کشور و دوری از تفرقه و نفاق مهم است.[۵۵]
  3. حفظ حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی: بیان مسائل در این رسانه باید بر پایه رعایت اخلاق اسلامی و نه اغراض شخصی باشد. باید از تضعیف قوای انتظامی[۵۶] و کوبیدن و کوچک یا بزرگ‌کردن بیجای افراد[۵۷] پرهیز شود و به امانتداری سفارش شود.[۵۸]
  4. اطلاع‌رسانی صحیح و آرامش افکار عمومی: رسانه‌هایی مانند تلویزیون موظف به نقل اخبار صددرصد ثابت‌شده و واقعی‌اند و برای جلوگیری از اضطراب و تشویش اذهان، باید از نقل اخبار از منابع غیر موثق خودداری شود.[۵۹]

نظارت بر تلویزیون

نظارت بر «سازمان تلویزیون ملی ایران» که در دوره پهلوی و براساس لایحه مصوب ۶/۴/۱۳۴۶ برعهده وزارت اطلاعات (اطلاعات و جهانگردی) بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دولت موقت واگذار شد؛ اما شرایط و انتظارات انقلابی از یک سو و ضعف مدیریت از سوی دیگر، نظارت مستقیم امام‌خمینی بر عملکرد رادیو و تلویزیون را اقتضا می‌کرد[۶۰]؛ چنان‌که ایشان در ۲۱ تیر ۱۳۵۸، به سیدمحمد موسوی خوئینی مأموریت داد تا به عنوان نماینده ایشان در تنظیم امور و برنامه‌های رادیو و تلویزیون به سرپرست سازمان، صادق قطب‌زاده، کمک کند[۶۱]؛ همچنین در ۲۸/۴/۱۳۵۸، در دیدار با مسئولان این دو رسانه با تأکید و تأیید نظر دولت مبنی بر لزوم اداره شورایی بر این سازمان و تشکیل شورای سیاست‌گذاری، تصریح کرد نماینده ایشان نیز در این شورا حضور خواهد داشت.[۶۲] سرانجام طبق اصل ۱۷۵ قانون اساسی مصوب آذر ۱۳۵۸، مدیریت صدا و سیما زیر نظر مشترک قوای سه‌گانه قرار گرفت. این راهکار قانونی اگرچه به برخی سوء مدیریت‌ها پایان داد، اما اداره شورایی این نهاد مشکلات اجرایی دیگری به وجود آورد که امام‌خمینی را ناگزیر به نظارت مستمر می‌کرد؛ ازجمله در مقطعی از جنگ، هیئتی سه‌نفره را که یکی از نمایندگان آن را خود ایشان تعیین می‌کرد، مأمور رسیدگی به امور مربوط به تلویزیون کرد؛ با تشخیص دو نفر از هیئت یادشده مبنی بر مضر بودن عملکرد صدا و سیما، مراتب باید به اطلاع مردم و دادستانی کل کشور می‌رسید و طبق وظیفه قانونی عمل می‌شد.[۶۳]
در تیرماه ۱۳۶۲، به دلیل اختلافات پیش‌آمده در صدا و سیما، امام‌خمینی محمد هاشمی را به نمایندگی خود و سرپرستی این سازمان تعیین کرد و شورایی متشکل از رؤسای سه قوه را نیز برای حل اختلافات مأمور کرد؛ ایشان در این حکم همچنین شایعاتی که دخالت برخی اعضای بیت ایشان را در صدا و سیما مطرح می‌کرد، تکذیب کرد.[۶۴] در این شرایط امام‌خمینی گاه نظر خود را به‌طور مستقیم به رئیس سازمان یا دیگر مسئولان ابلاغ می‌کرد[۶۵] و گاه به‌واسطه اعضای دفترش به‌ویژه سیداحمد خمینی پیغام می‌داد[۶۶]؛ گاهی نیز رئیس این سازمان در مسائل فرهنگی، شرعی و اعتقادی مستقیماً با امام‌خمینی گفتگو و نظرات ایشان را دریافت می‌کرد.[۶۷]
در سال ۱۳۶۸ اصول اجرایی اداره شورایی صدا و سیما بازنگری شد که طی آن در اصل ۱۷۵ قانون اساسی نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی به مقام رهبری و نظارت بر آن به شورایی مرکب از نمایندگان رئیس‌جمهور و رئیس قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی (هر کدام دو نفر) سپرده شد.

اهتمام ویژه امام‌خمینی

امام‌خمینی با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه تلویزیون، راهکارها، توصیه‌ها و هشدارهایی دربارهٔ اصلاح و ارتقای کیفیت برنامه‌های آن ارائه می‌کرد. ایشان با وجود آگاهی از مشکلات فراوان تلویزیون طی پنجاه سال حکومت پهلوی، معتقد بود این معضلات به‌راحتی قابل رفع نیستند و تبدیل مسئولان آن به افرادی مؤمن، اسلامی و ملی به‌زودی امکان‌پذیر نمی‌باشد[۶۸]؛ از این‌رو با هشدار دادن دربارهٔ فعالیت افراد منحرف در این رسانه، مسئولان را نخست به موعظه آنان و در صورت اصرار به ادامه اخلال، به کنار گذاشتن آنان به‌صورت تدریجی و بدون درگیری توصیه می‌کرد[۶۹] و از مسئولان این رسانه می‌خواست در جایگزین‌کردن افراد متعهد و اسلامی به‌جای افراد نالایق اهتمام ورزند.[۷۰]
امام‌خمینی معتقد بود تلویزیون باید در تمامی برنامه‌ها از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهد تا در راه تهذیب و تربیت جامعه بکوشند و راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامه‌ها به مردم بیاموزند.[۷۱] از نظر ایشان برنامه‌های تلویزیون باید مروّج اسلام باشند و محتوا و کیفیت آنها نمایانگر جمهوری اسلامی باشد.[۷۲] بر اساس دیدگاه اسلام، همه مسائل مملکتی و شخصی، جدی است و حتی در مسائل تفریحی نیز نوعی جدیت و برنامه وجود دارد؛ از این‌رو باید به حذف مسائل لغو و لهو در تلویزیون اهتمام داشت[۷۳] و نمی‌توان برای بیان مطلبی هرچند مهم، آن را با فعلی حرام مثل موسیقی حرام و غنا تلفیق کرد و در صورت غیرقابل تفکیک بودن چنین مواردی، باید از پخش آن برنامه خودداری کرد.[۷۴]
امام‌خمینی همچنین به ساختن فیلم‌های جدی و سازنده به جای فیلم‌های فاسد و انحرافیِ زمان رژیم پهلوی توصیه می‌کرد[۷۵] و بر دوری‌جستن از برنامه‌هایی که موجب ضعف در قلب و مغز انسان و سبب دوری از انسانیت و ازدست‌دادن استقلال فکری[۷۶] و تعهد انسانی می‌شود[۷۷] تأکید داشت. همچنین مسئولان صدا و سیما را به انعکاس مسائل و مشکلات جامعه در تلویزیون توصیه می‌کرد[۷۸] و معتقد به پخش هر گونه انتقاد با کمال بی‌طرفی بود[۷۹]؛ در همین راستا نمایندگان سه قوه را نیز به دخالت در برنامه‌های این رسانه و نظارت بر آن سفارش می‌کرد.[۸۰]
از توصیه‌های دیگر امام‌خمینی توجه به بیت‌المال و خودداری از صرف وقت تلویزیون در امور خلاف مصالح مسلمانان بود.[۸۱] ایشان تلویزیون را متعلق به پابرهنگان[۸۲] و عموم مردم معرفی می‌کرد و به همین جهت معتقد بود باید مسائلی در تلویزیون مطرح شود که برای کشور اثری دارد[۸۳]؛ از این‌رو تلویزیون را به تشویق و تبلیغ افرادِ موفق ترغیب می‌کرد و مخالف مطرح‌شدن مکرر خود در تلویزیون بود.[۸۴] ایشان با تأکید بر این نکته که پخش مطلبی از جانب ایشان در تلویزیون، تنها در صورت ضرورت و آن هم با تشخیص خودشان، اشکالی ندارد، مسئولان تلویزیون را از تکرار خبرهای غیر ضروری دربارهٔ کارهای روزانه خود و آوردن عکس‌های مربوط به ایشان در آغاز خبرها منع کرد و آن را موجب خستگی مردم از تلویزیون شمرد.[۸۵] ایشان همچنین با سفارش به مسئولان صدا و سیما برای توسعه کیفی و کمی برنامه‌ها، ارائه برنامه‌های اصولی و منطبق با بینش و فرهنگ و موازین اسلام و حفظ حیثیت ملت و مذهب،[۸۶] بر افزایش تبلیغات و پوشش تلویزیون در داخل و خارج برای رساندن مطالب خود به جهان تأکید داشت[۸۷] و امیدوار بود رسانه‌های جمعی ازجمله تلویزیون ایران، به الگویی برای جهانیان تبدیل شوند.[۸۸] ایشان با اعتقاد به اینکه همه گروه‌ها آزادند نظر خودشان را بدون سانسور در تلویزیون بیان کنند و مطرح‌کردن نظر مخالفان حتی کمونیست‌ها در تلویزیون مانعی ندارد، معیار این آزادی را اسلام و قانون می‌دانست.[۸۹]
امام‌خمینی با سفارش مسئولان به عدالت،[۹۰] حفظ استقلال تلویزیون و بی‌اعتنایی به خواسته‌های تحمیلی دیگران[۹۱] و استقلال فکری به معنای پرهیز از تقلید از غرب،[۹۲] مسئولیت دست‌اندرکاران تلویزیون را بسیار بزرگ می‌شمرد[۹۳] و معتقد بود مسئولان تلویزیون، به‌خصوص سرپرست آن، باید متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی باشند[۹۴] و در صورت بروز انحراف باید برکنار شوند.[۹۵]

دیدگاه‌های فقهی

امام‌خمینی از نظر فقهی، وسایل جدید اعم از تلویزیون را دارای منافع حلال عقلایی و نیز منافع حرام غیرشرعی می‌دانست.[۹۶] نگاه فقهی ایشان دربارهٔ تلویزیون را می‌توان به دو بخش پیش و پس از انقلاب اسلامی تقسیم کرد. ایشان در برنامه‌های خلاف شرع تلویزیون در زمان رژیم پهلوی، گرفتن اجرت و بیع آن را دارای اشکال می‌دانست[۹۷] و حتی دربارهٔ تعمیر تلویزیون هم معتقد بود اگر فرد می‌تواند، تعمیر نکند[۹۸]؛ در عین حال خرید و فروش و مهندسی تلویزیون را در کشوری مانند هند، با علم به اینکه از فیلم‌ها یا موسیقی خلاف شرع آن هم استفاده خواهد شد با فرض داشتن منافع حلال، باطل نمی‌دانست.[۹۹]
امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و رفع برنامه‌های خلاف شرع تلویزیون، استفاده از آن را مجاز دانست[۱۰۰]؛ چنان‌که پس از پرسش مسئولان صدا و سیما دربارهٔ برخی از برنامه‌های نمایشی سیمای جمهوری اسلامی ایران نظیر فیلم‌های سینمایی یا سایر برنامه‌های نمایشی اعم از داخلی و خارجی که زنان بازیگر گاه از ضوابط کامل پوشش اسلامی در حد چهره و گردن و موی سر برخوردار نیستند و همچنین دربارهٔ پاره‌ای از ورزش‌های مرسوم مانند کُشتی و فوتبال که قسمتی از بدن ورزشکاران مرد پوشیده نیست یا پخش آهنگ‌های موسیقی از صدا و سیما که موجب اعتراض برخی شده بود، ایشان پخش و تماشای این قبیل فیلم‌ها و نمایش‌های تلویزیونی را بدون اشکال و حتی بسیاری از آنها را آموزنده شمرد و بیشتر برنامه‌های ورزشی و آهنگ‌ها را بدون اشکال خواند؛ دربارهٔ موارد خلاف که به‌ندرت اتفاق می‌افتد نیز به مراقبت توصیه کرد و تنها به مراعات دو نکته تأکید داشت: اول آنکه مجریانِ گریم، مَحرم باشند و دیگر اینکه بینندگان از روی شهوت نگاه نکنند.[۱۰۱]
امام‌خمینی همچنین دربارهٔ مسئولیت مسئولان صدا و سیما در پخش آنچه برای بسیاری از مردم شهوت‌انگیز است، مسؤلیت شرعی را متوجه بینندگان و حال شخصی آنان دانست[۱۰۲]؛ چنان‌که شنیدن و نواختن موسیقی‌های مطرب از تلویزیون را حرام و صداهای مشکوک را بلامانع[۱۰۳] و تشخیص آن را با عرف می‌دانست.[۱۰۴] ایشان همچنین دیدن فیلم‌های تلویزیون را که زنان بی‌حجاب (بدحجاب) در آن حضور دارند، درصورتی‌که بیننده صاحبش را نشناسد و ریبه و فساد در آن نباشد، مجاز می‌دانست[۱۰۵] و نگاه‌کردن زنان به مردان در اخبار یا فیلم‌ها را نیز در صورتی که مفسده نداشته باشد بی‌اشکال خواند.[۱۰۶]
از سوی دیگر، فراگیربودن نظرهای امام‌خمینی دربارهٔ برنامه‌های گوناگون تلویزیون در ساعات مختلف شبانه‌روز، حاکی از نظارت دقیق ایشان، به‌طور مستقیم و غیر مستقیم بر این رسانه بود؛ ازجمله اینکه ایشان با دیدن تیتراژ سریال «پاییز صحرا» و نبودن گریمور زن در میان دست‌اندرکاران سریال، با وجود هنرپیشه زن، به مسئولان آن تذکر داد[۱۰۷]؛ همچنین ابراز رضایت از عملکرد تلویزیون پس از انقلاب و طرح مسائل روز در آن،[۱۰۸] نشان‌دهنده مشروعیت و مفیدبودن این رسانه از دیدگاه ایشان بود.

بهره‌مندی امام‌خمینی از تلویزیون

سخنان امام‌خمینی و اشاراتی که به برخی از برنامه‌ها داشت، گویای اهتمام ایشان به تماشای تلویزیون و دقت در برنامه‌های آن است. برخی از این برنامه‌ها عبارت‌اند از: نمایش زندگی زاغه‌نشینان و سهم عمده آنها در پیروزی نهضت و لزوم رسیدگی به وضع آنان،[۱۰۹] فعالیت جهادگران جهاد سازندگی و حضور افراد تحصیل‌کرده در آن و تأثیرش بر بالابردن روحیه کشاورزان و طبقات ضعیف،[۱۱۰] اخبار،[۱۱۱] وضعیت اداره‌ها و اهمال‌کاری برخی کارمندان،[۱۱۲] راه‌اندازی کارخانه‌ها به دست مردم در زمان محاصره اقتصادی،[۱۱۳] اشتغال زنان در پشت جبهه‌ها[۱۱۴] و برخی مصاحبه‌های مردمی.[۱۱۵] ایشان در وصیت‌نامه سیاسی‌الهی خود نیز سیمای جمهوری اسلامی را یکی از منابع سخنان خود برشمرد[۱۱۶] (ببینید: وصیت‌نامه امام‌خمینی).

پانویس

  1. ‌حقایق و ریاحی‌پور، دائرةالمعارف، ۱/۵۸۲
  2. حقایق و ریاحی‌پور، دائرةالمعارف، ۱/۵۸۲
  3. ‌بیریوکف، تلویزیون و دکترین، ۲۱
  4. ‌امید، تارخ سینمای ایران، ۱۰۰۷
  5. ‌کشانی، فرایند تعامل، ۳۱۷
  6. کشانی، فرایند تعامل، ۳۱۸
  7. ‌شعبانی، حقوق اساسی، ۲۵۸
  8. ‌معتمدنژاد، وسایل ارتباط، ۱/۱۳–۱۵؛ مهدی‌زاده، نظریه رسانه‌ها، ۱۸–۵۲
  9. ‌کشاورز، تبلیغات و فرهنگ، ۹۴–۹۵
  10. ‌مارتینز، تلویزیون در خانواده، ۱۲۵–۱۲۶
  11. ‌ساروخانی، جامعه‌شناسی، ۱۱۹
  12. ‌کازینو، قدرت تلویزیون، ۱۸۰
  13. ‌آندره و تودسک، تاریخچه رادیو و تلویزیون، ۱۰۳
  14. ‌شعبانی، حقوق اساسی، ۲۵۸–۲۵۹
  15. ‌مارتینز، تلویزیون در خانواده، ۱۲۵–۱۲۶
  16. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹؛ ۹/۴۵۶ و ۱۶/۱۱۸
  17. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۳
  18. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۵۶؛ ۱۰/۲۱۳ و ۱۱/۱۹۵
  19. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۹؛ ۱۲/۳۲۴ و ۱۶/۱۱۷
  20. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۴؛ ۱۰/۲۸۹ و ۱۶/۱۱۸
  21. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۸
  22. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۳–۲۱۴
  23. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۵؛ ۹/۴۵۶ و ۱۶/۱۱۸
  24. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۷–۱۵۸؛ ۱۰/۲۱۵ و ۱۶/۱۱۸
  25. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰ و ۸/۴۹۸
  26. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۰
  27. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۱
  28. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۲۳
  29. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۰
  30. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۹۹
  31. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۵، ۳۴۵ و ۴۷۶
  32. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۷
  33. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۷۷–۱۷۹
  34. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۵ و ۹/۱۵۵
  35. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۶
  36. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۰۱، ۴۵۲؛ ۱۲/۳۲۵ و ۲۱/۴۳۴
  37. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۷۵
  38. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۸
  39. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۷
  40. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۵ و ۱۱/۴۵۵
  41. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۷
  42. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹
  43. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۵ و ۳۹۹
  44. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹
  45. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۷۶
  46. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۵
  47. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۷۵
  48. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۹
  49. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹
  50. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۸۹، ۴۸۰، ۴۹۴ و ۴۹۷
  51. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۵ و ۸/۴۹۶
  52. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۵
  53. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۶، ۲۰۳ و ۱۲/۳۲۴
  54. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۲–۲۱۴ و ۱۶/۴۰۴
  55. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۴ و ۱۴/۲۰۲
  56. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲۹
  57. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۹
  58. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲۸۸–۲۸۹
  59. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۲۸
  60. ‌← امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۲ و ۱۸/۲۸۷
  61. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۷
  62. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۹–۱۶۰
  63. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۲
  64. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۵
  65. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۷–۲۹۱
  66. مام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۷–۲۹۱؛ هاشمی، دیدگاه‌های امام‌خمینی، ۱۳
  67. ‌هاشمی، صدا و سیما پاسخ می‌دهد، ۱۳
  68. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۵۲۰–۵۲۱
  69. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۱۴–۲۱۵ و ۱۱/۲۰۳
  70. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۰
  71. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹–۴۰۰ و ۱۹/۱۵۹
  72. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۷
  73. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۵۶–۴۵۷
  74. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۷ و ۲۹۰
  75. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۷–۱۵۸ و ۱۱/۱۹۶–۱۹۷
  76. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۹
  77. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۷
  78. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۹۶
  79. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۸
  80. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۳۴
  81. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۵
  82. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۶
  83. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۱
  84. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۶ و ۳۶۱
  85. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۶–۳۴۷
  86. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۴
  87. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۸۵
  88. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۷۸
  89. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۸، ۲۹۲ و ۳۲۴
  90. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۳
  91. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۲–۲۹۳
  92. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۵۸–۱۵۹ و ۱۱/۱۹۶
  93. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۶
  94. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۹۶–۱۹۷ و ۱۲/۲۹۱ و ۴۳۹
  95. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۹ و ۱۳/۴۷۴
  96. ‌امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۸
  97. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۸۲ و ۱۸۵
  98. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۹۱
  99. ‌امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۸
  100. ‌امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۶۰۲
  101. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۴۵–۴۴۶
  102. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۴۸
  103. امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۱۱–۱۴، ۱۷ و ۱۸
  104. امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۱۴
  105. امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۱۷–۱۸
  106. امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۶۰۲
  107. ‌هاشمی، صدا و سیما پاسخ می‌دهد، ۱۳
  108. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۷۹
  109. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۲ و ۱۰/۲۳۷
  110. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۸۰؛ ۱۰/۱۵۲ و ۱۱/۵۳۳
  111. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۰۳
  112. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷
  113. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۵
  114. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۳
  115. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۷۲–۷۳
  116. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۱

منابع

  • آندره، پیرآلبر و ژان تودسک، تاریخچه رادیو و تلویزیون، ترجمه جمشید ارجمند، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاول، ۱۳۶۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ج۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امید، جوان، تارخ سینمای ایران ۱۳۶۹–۱۳۵۸، تهران، روزنه، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • بیریوکف، ن. س، تلویزیون و دکترین آن در غرب، ترجمه محمد حفاظی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • حقایق، بابک و بابک ریاحی‌پور، دائرةالمعارف بزرگ زرین، تهران، زرین، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • ساروخانی، باقر، جامعه‌شناسی ارتباطات، تهران، اطلاعات، چاپ بیست و چهارم، ۱۳۸۹ش.
  • شعبانی، قاسم، حقوق اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی، تهران، اطلاعات، چاپ بیست و نهم، ۱۳۸۶ش.
  • کازینو، ژان، قدرت تلویزیون، ترجمه علی اسدی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • کشانی، علی‌اصغر، فرایند تعامل سینمای ایران و حکومت پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • کشاورز، عیسی، تبلیغات و فرهنگ مرزهای تعامل و تقالبل، تهران، سیته، ۱۳۹۰ش.
  • مارتینز، انریک ملون، تلویزیون در خانواده و جامعه نو، ترجمه جمشید ارجمند، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۵۴ش.
  • معتمدنژاد، کاظم، وسایل ارتباط جمعی، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، مقدمه کتاب تفسیر سوره حمد، تألیف امام‌خمینی، تهران، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • مهدی‌زاده، سیدمحمد، نظریه رسانه‌ها، اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی، تهران، همشهری، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • هاشمی، محمد، دیدگاه‌های امام‌خمینی دربارهٔ برنامه‌های رادیو و تلویزیون، مصاحبه، روزنامه کیهان، ۱۶/۳/۱۳۶۹ش.
  • هاشمی، محمد، صدا و سیما پاسخ می‌دهد، مصاحبه، مجله سروش، شماره ۵۱۰، ۱۳۶۹ش.

پیوند به بیرون