سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۸۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ فروردین ۱۴۰۲
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''سنت (اصول الفقه)'''، قول، فعل و تقریر معصوم(ع) و از منابع چهارگانه [[احکام شرعی]].
'''سنت در اصول الفقه'''، قول، فعل و [[تقریر معصوم (ع)|تقریر معصوم(ع)]] و از منابع چهارگانه [[احکام شرعی]].
==معنی==
سنت به معنای راه و روش <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۲۵؛ دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۲۱۴۶.</ref>، سیره <ref>جوهری، الصحاح، ‌۵/۲۱۳۹؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ‌۳/۶۱‌.</ref> و عادت <ref>صاحب‌بن‌عباد، المحیط فی اللغه، ‌۸/۲۴۸.</ref> آمده است. سنت را به راه مستقیم و ستایش‌شده <ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۱۲/۲۱۰.</ref> و به رفتار پسندیده یا ناپسند <ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۱۲/۲۱۰؛ سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ۶۵.</ref> نیز معنا کرده‌اند. واژه سنت بیش از ده بار در [[قرآن]] با عبارت‌های مختلف به معنای راه و روش آمده است <ref>اسراء، ۷۷؛ حجر، ۱۳؛ کهف، ۵۵؛ احزاب، ۳۸ و ۶۲؛ فتح، ۲۳.</ref>. اصولیان [[شیعه]] سنت را به قول (سخن) فعل (عمل) و تقریر و امضای (تأیید) [[پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] تعریف کرده‌اند‌ <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۳/۲۱۶؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۸.</ref>. گروهی از علمای گذشته نیز قول، فعل و تقریر را مقید به غیر قرآن <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ انصاری، عبدالعلی، فواتح الرحموت، ۲/۱۱۷.</ref> و غیر کارهای عادی معصومان(ع) <ref>مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۹؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸.</ref> کرده‌اند. [[اهل سنت]] تنها قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) را سنت می‌دانند <ref>ابوزهره، اصول الفقه، ۱۰۵.</ref>. برخی از آنان مفهوم سنت را توسعه داده و آن را شامل فعل، کلام و تقریر [[صحابه]] نیز دانسته‌اند <ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، ۱/۹۸۰ ـ ۹۸۱؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۷ ـ ۸.</ref>.


فرق سنت با [[حدیث]] این است که حدیث تعابیری است که بیان‌کننده گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) است؛ اما سنت اصل قول، فعل و تقریر معصوم(ع) است <ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۹؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۸.</ref>؛ به تعبیر دیگر سنت «مَحکی» و احادیث «حاکی» و ناقل از سنت است. به سنت، محکی گفته می‌شود؛ چون به وسیله راویان حدیث از آن حکایت می‌شود <ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۹.</ref> {{ببینید|حدیث}} و اگر احادیث سنت نامیده می‌شوند، از باب توسعه در معنای سنت است؛ زیرا احادیث سنت را اثبات می‌کنند <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۵.</ref>. برخی نیز گفته‌اند سنت گاهی به سنت حاکی (احادیث) و گاهی به اعم از سنت حاکی و سنت محکی گفته می‌شود <ref>نایینی، اجود التقریرات، ۲/۱۲۳؛ مشکینی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها،۱۴۱؛ فاضل لنکرانی، ایضاح الکفایه، ۱/۳۶.</ref>؛ البته سنت در [[فقه]] به معنای [[مستحب]]، در برابر واجب <ref>طوسی، العده، ۲/۵۶۶.</ref> و نیز در برابر [[بدعت]] <ref>ابن‌ماجه، سنن، ۱/۱۷ ـ ۲۰؛ سبحانی، البدعة و آثارها الموبقه، ۴۴ ـ ۴۵.</ref> به‌کار رفته است و مقصود از سنت در برابر بدعت، هر حکمی است که بر اساس شریعت و قواعد دین اسلام قرار دارد و بدعتْ هر حکمی است که برخلاف اصول و [[شریعت اسلامی]] است و موافق سنت نیست <ref>حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۶.</ref>. مقصود از سنت در اینجا معنای اصولی آن یعنی سخن، عمل و امضای معصوم(ع) است.
سنت پس از [[قرآن]]، مهم‌ترین منبع شناخت مسائل مختلف [[کلام|کلامی]] و [[فقه|فقهی]] است و به اعتبار و جایگاه سنت در قرآن، تصریح شده‌است. [[امام‌خمینی]] سنت را دومین رکن [[اجتهاد]] و استنباط احکام دین پس از قرآن شمرده‌است. از نگاه ایشان قرآن نوعاً کلیات را بیان کرده و سنت به جزئیات و فروع مختلف پرداخته‌است.
==پیشینه==
جایگاه سنت و عمل به آن به [[صدر اسلام]] و عصر پیامبر اکرم(ص) باز می‌گردد. آن حضرت دستور داد تا از سنت ایشان پیروی شود؛ از این‌رو واژه سنت هنگامی که بدون نسبت‌دادن به شخصی به کار می‌رفت، بر بیان حکمی از احکام به وسیله قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) دلالت داشت <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴.</ref>. همچنین پیامبر اکرم(ص) هشدار داد که در آینده کسانی سنت را انکار و تنها بر عمل به کتاب خدا اصرار خواهند کرد و حال آنکه آنچه ایشان از [[حلال]] و [[حرام]] آورده بسان قرآن خواهد بود <ref>ابن‌ماجه، سنن، ۱/۶ ـ ۷؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱/۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref>. عالمان و فقیهان امامیه چون امامان معصوم(ع) را جانشین پیامبر(ص) می‌دانستند، برای قول، فعل و تقریر آنان نیز کلمه سنت را به کار بردند <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴.</ref>. روایاتی که از شیعه و سنی درباره حفظ، ثبت و نقل حدیث <ref>خطیب بغدادی، تقیید العلم، ۲۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱/۱۰۴ ـ ۱۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴ و ۱۵۱.</ref> و مذاکره آن <ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار،  ۲/۱۵۲.</ref> نقل شده و همچنین کارهایی که درباره منع نگارش حدیث به وسیله خلفا و تشویق و نگارش آن به‌ دست [[امیرالمؤمنین ‌علی(ع)]] و دیگر امامان معصوم(ع) و اصحاب آنان آمده است و نیز تدوین مجموعه‌های حدیثی و کتاب‌هایی که عالمان را در فهم احادیث یاری می‌رساند، به پیشینه سنت ارتباط پیدا می‌کند {{ببینید|حدیث}}.


گسترش استفاده از حدیث و جعل و تزویر حدیث (سنت حاکی) به وسیله حاکمان و افراد سودجو سبب شد که ائمه(ع) راهکارهایی را برای ضبط سنت صحیح ارائه دهند <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۰۶ ـ ۱۳۶.</ref> و نیز در میان مسلمانان رشته‌هایی درباره سنت پدید آید <ref>آقابزرگ، الذریعة، ۱۲/۲۳۳.</ref> و از قرن دوم به بعد ده‌ها کتاب درباره شرح لغات و احادیث نگاشته شد. فراهیدی (م۱۷۰ق) در العین، ازهری (م۳۷۰ق) در تهذیب اللغه، زمخشری (م۵۳۸ق) در الفائق فی غریب الحدیث و ابن‌اثیر (م۶۰۶ق) در النهایة فی غریب الحدیث و الاثر از این افراد به ‌شمار می‌آیند <ref>ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۱/۳ ـ ۸.</ref>. [[امام‌خمینی]] در مواردی به النهایة فی غریب الحدیث و الاثر استناد کرده است <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ‏۱/۲۷۴؛ امام‌خمینی، البیع، ‏۳/۲۹۵؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۵۹۱.</ref>. در [[دوره معاصر]] نیز بحث از سنت گسترش زیادی پیدا کرد؛ برای نمونه محمود ابوریّه از اهل سنت، در سال ۱۳۶۴ق/ ۱۳۲۴ش کتاب‌ها و مقاله‌هایی درباره سنت ازجمله الاضواء علی السنة المحمدیه و ابوهریره شیخ المضیره را نگاشت و آرای نویی درباره سنت مطرح ساخت که در جهان عرب بازتاب گسترده‌ای داشت. همچنین در [[شیعه]]، حیدر حب‌الله نیز در دو کتاب السنة دورها و مکانتها فی الفکر الاسلامی و نظریة السنة فی الفکر الامامی الشیعی در چندین جلد به بررسی جایگاه سنت در اندیشه اسلامی و شیعی پرداخته است.
سنت از جهتی به سه قسم قولی، فعلی و تقریری تقسیم شده‌است.
==اهمیت و جایگاه==
سنت پس از [[قرآن کریم]]، مهم‌ترین منبع شناخت مسائل مختلف کلامی و فقهی است. به اعتبار و جایگاه سنت در [[آیات قرآن]] <ref>نجم، ۳ ـ ۴؛ حشر، ۷.</ref>، اشاره یا تصریح شده است <ref>حکیم، الاصول العامه، ۱۴۷ ـ ۱۸۹.</ref>. امام‌خمینی نیز سنت را دومین رکن [[اجتهاد]] و استنباط احکام دین پس از قرآن شمرده است <ref>امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲.</ref>. ایشان حجیت [[اجماع]] را نیز وابسته به سنت می‌داند؛ زیرا اجماع از جهت کشف قول معصوم و رضایت معصوم، حجت است <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۵۴ ـ ۲۵۵.</ref>. از نگاه ایشان قرآن نوعاً کلیات را بیان کرده و سنت به جزئیات و فروع مختلف پرداخته است <ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ‏۲/۲۱۲.</ref>؛ برای نمونه در قرآن دستور کلی [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و امثال آن آمده است؛ ولی جزئیات، شرایط و موانع آن در سنت بیان شده است <ref>حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۸ ـ ۹.</ref>. افزون بر این، سنت در همه [[علوم اسلامی]] از قبیل [[تفسیر قرآن]]، [[اصول فقه]]، [[فقه]]، [[کلام]]، [[فلسفه]]، [[تاریخ]]، [[اخلاق]] و [[عرفان]] نقشی مهم دارد؛ به‌ گونه‌ای که اگر سنت از این علوم تفکیک شود، میراث قابل توجهی باقی نخواهد ماند. در روزگار پیامبر اکرم(ص) در ارزش و جایگاه سنت تردید شد؛ ولی آن حضرت این تردیدافکنی‌ها را رد و بر ارزش و جایگاه مهم آن تأکید کرد <ref>ابن‌ماجه، سنن، ۱/۳ ـ ۱۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴.</ref>.


در منابع روایی، احادیث بسیاری در فضیلت فراگیری، حفظ و مذاکره حدیث (بازگوکننده سنت) و به‌ویژه فهم آن آمده است <ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۳ و ۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار،  ۲/۱۴۶ و ۱۵۳.</ref>. سفرهای فراوان علمای شیعه <ref>← غفاری، مقدمه من لایحضره الفقیه، ۱/۷.</ref> و علمای اهل سنت <ref>خطیب بغدادی، الرحله، ۱۷۶ ـ ۱۸۳؛ عجاج الخطیب، السنة قبل التدوین، ۱۷۶ ـ ۱۸۳.</ref> برای دریافت حدیث نشان‌دهنده اهمیت و جایگاه حدیث و سنت است. به جز دوره کوتاه منع حدیث پس از [[پیامبر اکرم(ص)]]، آن هم در میان طوایفی از مسلمانان، نزد همه [[مذاهب اسلامی]] نقل حدیث به دو شکل مکتوب و شفاهی رواج داشت و چندین علم با موضوع حدیث به‌ویژه علم روایت و درایت که هر یک دارای شاخه‌های بسیار است، تأسیس شد <ref>صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ۱۰۶ ـ ۱۱۴.</ref>.
به دو شرط به سنت فعلی استناد می‌شود: [[معصوم(ع)]] در مقام تشریع و بیان حکم خدا باشد و از افعال عادی و طبیعی روزمره نباشد و پیروی از فعل معصوم(ع) در آن مورد جایز باشد و از آن نهی نشده باشد.


به اعتقاد امام‌خمینی حدیث از منابع احکام و دستورهای [[اسلام]] است <ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۱.</ref> و همه احکام و دستورهای مورد نیاز بشر در قرآن و سنت موجود است <ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref>. ایشان مهم‌ترین پیش‌نیاز [[اجتهاد]] را شناخت [[قرآن]] و سنت و انس با روایات [[اهل بیت(ع)]] و شیوه فهم آنها برای استنباط درست می‌داند <ref>امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲ ـ ۱۳.</ref> و معتقد است سخنان معصومان(ع) به منبع لایزال الهی متصل است و دارای نورانیتی است که در دیگر سخنان یافت نمی‌شود <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴.</ref>. ایشان به استناد روایات <ref>کلینی، الکافی، ۵/۴۹۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۰/۱۰۸.</ref> یادآور شده است کسی که از سنت پیامبر روی برگرداند، جزو پیروان آن حضرت به‌ شمار نمی‌آید <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶.</ref>.
استناد به سنت تقریری نیز دو شرط دارد: فرصت اظهار نظر برای معصوم(ع) باشد و مانعی برای اظهار نظر ایشان همانند تقیه یا مؤثرنبودن، درکار نباشد.


[[امام‌خمینی]]، سنت نبوی(ص) را یکی از ادله ضرورت تشکیل حکومت خوانده <ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۶.</ref> و یکی از علل نیاز به حکومت را جلوگیری از تغییر سنت و احکام الهی شمرده است <ref>امام‌خمینی، البیع، ‏۲/۶۲۱.</ref>. ایشان قوانینی را که در مجالس قانون‌گذاری [[دوره پهلوی]] برخلاف صریح قرآن و سنت پیغمبر(ص) تصویب می‌شد، بی‌ارزش می‌دانست و به مخالفت با آن تشویق می‌کرد <ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۷.</ref>؛ چنان‌که از سران کشورهای اسلامی که برخلاف نص قرآن و سنت نبی اعظم عمل می‌کردند، انتقاد می‌کرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۵/۴۳۸.</ref>. ایشان رفتار علما و روشنفکران متعهد را در جهت اصلاح و تحول ملت‌ها آن‌گاه سودمند می‌دانست که بر اساس قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) باشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۸/۳۴۲.</ref> و این موضوع را ننگی برای علمای جهان اسلام می‌دانست که با داشتن قرآن و سنت پیامبر(ص) به دنبال قوانین دیگر کشورها بروند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۰/۳۳۷.</ref>.
از جهت دیگر سنت به سنت قطعی و سنت ظنی و سنت قطعی به دو قسم سنت قطعی‌الدلاله و سنت قطعی‌السند تقسیم می‌شود.
==اقسام سنت==
سنت از یک جهت به سه قسم قولی، فعلی و تقریری تقسیم شده است:
===سنت قولی===
سخنان رسول خدا(ص) است که بخش اصلی سنت را تشکیل می‌دهد <ref>زحیلی، الوجیز فی اصول الفقه، ۳۵.</ref> و از طریق [[صحابه]] و [[ائمه معصوم(ع)]] رسیده است، شامل سخنان ایشان برای بیان [[عقاید]]، [[تفسیر]] [[قرآن]]، [[احکام]] و مسائل دینی و توصیه‌های اجتماعی و سیاسی است. به [[اعتقاد شیعه]] سخنان اهل‌بیت(ع) به دلیل جایگاه و عصمت خود، نیز مانند سخنان پیامبر اکرم(ص) است.
===سنت فعلی===
به عملی گفته می‌شود که معصوم(ع) آن را انجام داده باشد. فعل معصوم(ع) دست‌کم بر [[اباحه]] و جواز دلالت دارد؛ همان‌گونه که ترک عملی از سوی معصوم(ع) بر واجب‌نبودن آن دلالت دارد <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۶.</ref>؛ برای نمونه اگر پیامبر(ص) [[نماز ظهر]] و [[نمازعصر|عصر]] را با هم بخواند نشانه‌ای بر جواز جمع میان دو نماز است؛ اما در اموری که جنبه عبادی و نیاز به قصد دارد، دلیل بر رجحان و استحباب است <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۴/۵۳۷.</ref>؛ مانند هفت تکبیر در آغاز نماز که سنت شمرده شده است <ref>صدوق، من‌ لا‌یحضر، ‏۱/۳۰۵؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ‏۳/۲۸۶؛ حلی، علامه، مختلف الشیعه، ‌۲/۱۸۵.</ref>. به اعتقاد برخی از فقها در پیروی از پیامبر(ص) باید اصل عمل و جهت آن را که واجب یا مستحب است در نظر داشت <ref>طوسی، العده، ۲/۵۷۶ ـ ۵۷۷ و ۵۸۲ ـ ۵۸۳.</ref> ‏و برخی از فقهای اصولی گفته‌اند فعل حضرت در صورت نبود قرینه دلالت بر وجوب دارد <ref>طوسی، العده، ۲/۴۱۸ ـ ۴۱۹؛ مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۲۸۰ ـ ۲۸۱.</ref>.


بنابراین در‌ مقام استنباط احکام، به دو شرط، به عمل معصوم(ع) استناد‌ می‌شود:
راه دستیابی به سنت در روزگار [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] و [[امامان(ع)]] از راه دیدار و شنیدن از آنان صورت گیرد که در این صورت سنت از منبع اصلی دریافت شده و موجب قطع است، و اگر از این راه ممکن نشد، چه در روزگار حضور و چه در روزگار غیبت، باید از راه روایات به سنت دست پیدا کرد. در این صورت سنت به سنت قطعی و غیر قطعی تقسیم می‌شود.
# معصوم(ع) در مقام [[تشریع]] و بیان‌ حکم‌ خدا باشد و از افعال عادی و طبیعی روزمره نباشد.
 
# پیروی از فعل معصوم(ع) در آن مورد جایز باشد و از آن نهی نشده باشد؛ زیرا برخی از افعال مانند [[ازدواج]] با بیش از چهار زن و داخل‌شدن [[مکه]] بدون [[احرام]] و وجوب [[نماز شب]] که از اختصاصات پیامبر(ص) است، در‌ این‌ موارد تشریع به‌ شمار نمی‌آید و دیگران نمی‌توانند از آن پیروی کنند <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۴/۲۲۰ ـ ۲۲۳؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۷/۳۳۲ ـ ۳۳۷؛ جناتی، اجتهاد و سنت، ۵ ـ ۶.</ref>. اگر فعل معصوم(ع) دارای هیچ قرینه‌ای نباشد، برخی آن را بر وجوب و برخی بر استحباب حمل کرده‌اند و برخی نیز گفته‌اند بر هیچ‌یک از آن دو دلالت ندارد و تنها بر جواز و اباحه فعل دلالت دارد <ref>← حلی، محقق، ۱۶۹؛ مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۲۷۹؛ مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۶ ـ ۶۷.</ref>.
امام‌خمینی، تخصیص آیات قرآن را با احادیث معتبر جایز می‌داند. همچنین از نظر ایشان [[نسخْ]] در احکام جزئی و در موارد اندکی واقع شده‌است؛ ولی درباره امکان نسخ حکم قرآن با سنت اختلاف است. برخی بر آن‌اند که نسخ قرآن با سنت هرچند جایز است، واقع نشده‌است؛ ولی بیشتر علما نسخ قرآن را با سنت متواتر روا دانسته‌اند.
===سنت تقریری===
 
وقتی کسی در نزد معصوم(ع) کاری انجام دهد یا سخنی درباره یک حکم شرعی بگوید یا اعتقاد خاصی را بیان کند و معصوم(ع) با علم و توجه و نبود [[تقیه]]، در برابر آن سکوت کند. این سکوت به معنای صحه‌گذاشتن و امضای آن فعل یا قول و عقیده و به عبارت دیگر تقریر و تأیید آن است <ref>مشکینی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها، ۱۴۲.</ref>. رسول خدا(ص) وقتی مشاهده کرد مردی به‌درستی رکوع و سجود نماز را انجام نمی‌دهد، او را مانند کلاغی شمرد که نوک به زمین می‌زند که با این حال، اگر بمیرد، بر غیر دین اسلام در‌گذشته است <ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۶۸.</ref> و به مردی که نمازش اشکال داشت، دستور دوباره خواندن داد و شیوه نماز درست را به او آموخت <ref>سید مرتضی، المسائل الناصریات، ۲۱۷‌.</ref> و نیز مرد نمازگزاری را که روی پایش مانعی برای رسیدن آب بود، به گرفتن [[وضو]] و دوباره خواندن نماز فرمان داد <ref>حلی، علامه، منتهی المطلب، ‌۲/۱۱۳.</ref>. اینها نشان می‌دهد اگر عملی در حضور آنان انجام شود و درست نباشد، آنان سکوت نمی‌کنند و به تصحیح آن اقدام می‌کنند.
== معنی ==
سنت به معنای راه و روش،<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۳/۲۲۵؛ دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۲۱۴۶.</ref> سیره<ref>جوهری، الصحاح، ۵/۲۱۳۹؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۶۱.</ref> و عادت<ref>صاحب‌بن‌عباد، المحیط فی اللغه، ۸/۲۴۸.</ref> آمده‌است. سنت را به راه مستقیم و ستایش‌شده<ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۱۲/۲۱۰.</ref> و به رفتار پسندیده یا ناپسند<ref>ازهری، تهذیب اللغه، ۱۲/۲۱۰؛ سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ۶۵.</ref> نیز معنا کرده‌اند. واژه سنت بیش از ده بار در [[قرآن]] با عبارت‌های مختلف به معنای راه و روش آمده‌است.<ref>اسراء، ۷۷؛ حجر، ۱۳؛ کهف، ۵۵؛ احزاب، ۳۸ و ۶۲؛ فتح، ۲۳.</ref> اصولیان [[شیعه]] سنت را به قول (سخن) فعل (عمل) و تقریر و امضای (تأیید) [[پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] تعریف کرده‌اند.<ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۳/۲۱۶؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۸.</ref> گروهی از علمای گذشته نیز قول، فعل و تقریر را مقید به غیر [[قرآن]]<ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ انصاری، عبدالعلی، فواتح الرحموت، ۲/۱۱۷.</ref> و غیر کارهای عادی معصومان (ع)<ref>مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۹؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸.</ref> کرده‌اند. [[اهل سنت]] تنها قول، فعل و تقریر پیامبر (ص) را سنت می‌دانند.<ref>ابوزهره، اصول الفقه، ۱۰۵.</ref> برخی از آنان مفهوم سنت را توسعه داده و آن را شامل فعل، کلام و تقریر [[صحابه]] نیز دانسته‌اند.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۹۸۰–۹۸۱؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۷–۸.</ref>
 
فرق سنت با [[حدیث]] این است که حدیث تعابیری است که بیان‌کننده گفتار، رفتار و تقریر معصوم (ع) است؛ اما سنت اصل قول، فعل و تقریر معصوم (ع) است<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۹؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۸.</ref>؛ به تعبیر دیگر سنت «مَحکی» و احادیث «حاکی» و ناقل از سنت است. به سنت، محکی گفته می‌شود؛ چون به وسیله راویان حدیث از آن حکایت می‌شود<ref>بهایی عاملی، زبدة الاصول، ۸۷؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، ۱/۵۹.</ref> {{ببینید|حدیث}} و اگر احادیث سنت نامیده می‌شوند، از باب توسعه در معنای سنت است؛ زیرا احادیث سنت را اثبات می‌کنند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۵.</ref> برخی نیز گفته‌اند سنت گاهی به سنت حاکی (احادیث) و گاهی به اعم از سنت حاکی و سنت محکی گفته می‌شود<ref>نایینی، اجود التقریرات، ۲/۱۲۳؛ مشکینی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها، ۱۴۱؛ فاضل لنکرانی، ایضاح الکفایه، ۱/۳۶.</ref>؛ البته سنت در [[فقه]] به معنای [[مستحب]]، در برابر [[واجب]]<ref>طوسی، العده، ۲/۵۶۶.</ref> و نیز در برابر [[بدعت]]<ref>ابن‌ماجه، سنن، ۱/۱۷–۲۰؛ سبحانی، البدعة و آثارها الموبقه، ۴۴–۴۵.</ref> به‌کار رفته‌است و مقصود از سنت در برابر بدعت، هر حکمی است که بر اساس شریعت و قواعد [[دین اسلام]] قرار دارد و بدعتْ هر حکمی است که برخلاف اصول و [[شریعت اسلامی]] است و موافق سنت نیست.<ref>حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۶.</ref> مقصود از سنت در اینجا معنای اصولی آن یعنی سخن، عمل و امضای معصوم (ع) است.
 
== پیشینه ==
جایگاه سنت و عمل به آن به [[صدر اسلام]] و عصر پیامبر اکرم (ص) بازمی‌گردد. آن حضرت دستور داد تا از سنت ایشان پیروی شود؛ از این‌رو واژه سنت هنگامی که بدون نسبت‌دادن به شخصی به کار می‌رفت، بر بیان حکمی از احکام به وسیله قول، فعل و تقریر پیامبر (ص) دلالت داشت.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴.</ref> همچنین پیامبر اکرم (ص) هشدار داد که در آینده کسانی سنت را انکار و تنها بر عمل به کتاب خدا اصرار خواهند کرد و حال آنکه آنچه ایشان از [[حلال]] و [[حرام]] آورده بسان [[قرآن]] خواهد بود.<ref>ابن‌ماجه، سنن، ۱/۶–۷؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱/۱۰۹–۱۱۰.</ref> عالمان و فقیهان [[امامیه]] چون امامان معصوم (ع) را جانشین پیامبر (ص) می‌دانستند، برای قول، فعل و تقریر آنان نیز کلمه سنت را به کار بردند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴.</ref> روایاتی که از [[شیعه]] و [[سنی]] دربارهٔ حفظ، ثبت و نقل حدیث<ref>خطیب بغدادی، تقیید العلم، ۲۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱/۱۰۴–۱۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴ و ۱۵۱.</ref> و مذاکره آن<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۲.</ref> نقل شده و همچنین کارهایی که دربارهٔ منع نگارش حدیث به وسیله خلفا و تشویق و نگارش آن به دست [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] و دیگر امامان معصوم (ع) و اصحاب آنان آمده‌است و نیز تدوین مجموعه‌های حدیثی و کتاب‌هایی که عالمان را در فهم احادیث یاری می‌رساند، به پیشینه سنت ارتباط پیدا می‌کند {{ببینید|حدیث}}.
 
گسترش استفاده از حدیث و جعل و تزویر حدیث (سنت حاکی) به وسیله حاکمان و افراد سودجو سبب شد که ائمه (ع) راهکارهایی را برای ضبط سنت صحیح ارائه دهند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۱۰۶–۱۳۶.</ref> و نیز در میان مسلمانان رشته‌هایی دربارهٔ سنت پدید آید<ref>آقابزرگ، الذریعة، ۱۲/۲۳۳.</ref> و از قرن دوم به بعد ده‌ها کتاب دربارهٔ شرح لغات و احادیث نگاشته شد. فراهیدی (م۱۷۰ق) در العین، ازهری (م۳۷۰ق) در تهذیب اللغه، زمخشری (م۵۳۸ق) در الفائق فی غریب الحدیث و ابن‌اثیر (م۶۰۶ق) در [[النهایة فی غریب الحدیث و الاثر]] از این افراد به‌شمار می‌آیند.<ref>ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۱/۳–۸.</ref> [[امام‌خمینی]] در مواردی به النهایة فی غریب الحدیث و الاثر استناد کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ‏۱/۲۷۴؛ امام‌خمینی، البیع، ‏۳/۲۹۵؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۵۹۱.</ref> در [[دوره معاصر]] نیز بحث از سنت گسترش زیادی پیدا کرد؛ برای نمونه محمود ابوریّه از اهل سنت، در سال ۱۳۶۴ق/ ۱۳۲۴ش کتاب‌ها و مقاله‌هایی دربارهٔ سنت ازجمله الاضواء علی السنة المحمدیه و ابوهریره شیخ المضیره را نگاشت و آرای نویی دربارهٔ سنت مطرح ساخت که در جهان عرب بازتاب گسترده‌ای داشت. همچنین در [[شیعه]]، حیدر حب‌الله نیز در دو کتاب السنة دورها و مکانتها فی الفکر الاسلامی و نظریة السنة فی الفکر الامامی الشیعی در چندین جلد به بررسی جایگاه سنت در اندیشه اسلامی و شیعی پرداخته‌است.
 
== اهمیت و جایگاه ==
سنت پس از [[قرآن کریم]]، مهم‌ترین منبع شناخت مسائل مختلف کلامی و فقهی است. به اعتبار و جایگاه سنت در [[آیات قرآن]]،<ref>نجم، ۳–۴؛ حشر، ۷.</ref> اشاره یا تصریح شده‌است.<ref>حکیم، الاصول العامه، ۱۴۷–۱۸۹.</ref> امام‌خمینی نیز سنت را دومین رکن [[اجتهاد]] و استنباط احکام [[دین]] پس از قرآن شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲.</ref> ایشان حجیت [[اجماع]] را نیز وابسته به سنت می‌داند؛ زیرا اجماع از جهت کشف قول معصوم و رضایت معصوم، حجت است.<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۵۴–۲۵۵.</ref> از نگاه ایشان قرآن نوعاً کلیات را بیان کرده و سنت به جزئیات و فروع مختلف پرداخته‌است<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ‏۲/۲۱۲.</ref>؛ برای نمونه در قرآن دستور کلی [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و امثال آن آمده‌است؛ ولی جزئیات، شرایط و موانع آن در سنت بیان شده‌است.<ref>حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۸–۹.</ref> افزون بر این، سنت در همه [[علوم اسلامی]] از قبیل [[تفسیر قرآن]]، [[اصول فقه]]، [[فقه]]، [[کلام]]، [[فلسفه]]، [[تاریخ]]، [[اخلاق]] و [[عرفان]] نقشی مهم دارد؛ به گونه‌ای که اگر سنت از این علوم تفکیک شود، میراث قابل توجهی باقی نخواهد ماند. در روزگار پیامبر اکرم (ص) در ارزش و جایگاه سنت تردید شد؛ ولی آن حضرت این تردیدافکنی‌ها را رد و بر ارزش و جایگاه مهم آن تأکید کرد.<ref>ابن‌ماجه، سنن، ۱/۳–۱۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴.</ref>
 
در منابع روایی، احادیث بسیاری در فضیلت فراگیری، حفظ و مذاکره حدیث (بازگوکننده سنت) و به‌ویژه فهم آن آمده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۳ و ۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۶ و ۱۵۳.</ref> سفرهای فراوان علمای شیعه<ref>← غفاری، مقدمه من لایحضره الفقیه، ۱/۷.</ref> و علمای اهل سنت<ref>خطیب بغدادی، الرحله، ۱۷۶–۱۸۳؛ عجاج الخطیب، السنة قبل التدوین، ۱۷۶–۱۸۳.</ref> برای دریافت حدیث نشان‌دهنده اهمیت و جایگاه حدیث و سنت است. به جز دوره کوتاه [[منع حدیث]] پس از [[پیامبر اکرم(ص)]]، آن هم در میان طوایفی از مسلمانان، نزد همه [[مذاهب اسلامی]] نقل حدیث به دو شکل مکتوب و شفاهی رواج داشت و چندین علم با موضوع حدیث به‌ویژه علم روایت و درایت که هر یک دارای شاخه‌های بسیار است، تأسیس شد.<ref>صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ۱۰۶–۱۱۴.</ref>
 
به اعتقاد امام‌خمینی حدیث از منابع احکام و دستورهای [[اسلام]] است<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۱.</ref> و همه احکام و دستورهای مورد نیاز بشر در قرآن و سنت موجود است.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> ایشان مهم‌ترین پیش‌نیاز [[اجتهاد]] را شناخت [[قرآن]] و سنت و انس با روایات [[اهل بیت(ع)]] و شیوه فهم آنها برای استنباط درست می‌داند<ref>امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۲–۱۳.</ref> و معتقد است سخنان معصومان (ع) به منبع لایزال الهی متصل است و دارای نورانیتی است که در دیگر سخنان یافت نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴.</ref> ایشان به استناد روایات<ref>کلینی، الکافی، ۵/۴۹۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۰/۱۰۸.</ref> یادآور شده‌است کسی که از سنت پیامبر روی برگرداند، جزو پیروان آن حضرت به‌شمار نمی‌آید.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶.</ref>
 
[[امام‌خمینی]]، سنت نبوی (ص) را یکی از ادله ضرورت تشکیل حکومت خوانده<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۶.</ref> و یکی از علل نیاز به حکومت را جلوگیری از تغییر سنت و احکام الهی شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، البیع، ‏۲/۶۲۱.</ref> ایشان قوانینی را که در مجالس قانون‌گذاری [[دوره پهلوی]] برخلاف صریح قرآن و سنت پیغمبر (ص) تصویب می‌شد، بی‌ارزش می‌دانست و به مخالفت با آن تشویق می‌کرد<ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۷.</ref>؛ چنان‌که از سران کشورهای اسلامی که برخلاف نص قرآن و سنت نبی اعظم عمل می‌کردند، انتقاد می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۵/۴۳۸.</ref> ایشان رفتار علما و روشنفکران متعهد را در جهت اصلاح و تحول ملت‌ها آن‌گاه سودمند می‌دانست که بر اساس قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۸/۳۴۲.</ref> و این موضوع را ننگی برای علمای جهان اسلام می‌دانست که با داشتن قرآن و سنت پیامبر (ص) به دنبال قوانین دیگر کشورها بروند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۰/۳۳۷.</ref>
 
== اقسام سنت ==
سنت از یک جهت به سه قسم قولی، فعلی و تقریری تقسیم شده‌است:
 
=== سنت قولی ===
سخنان رسول خدا (ص) است که بخش اصلی سنت را تشکیل می‌دهد<ref>زحیلی، الوجیز فی اصول الفقه، ۳۵.</ref> و از طریق [[صحابه]] و [[ائمه معصوم(ع)]] رسیده‌است، شامل سخنان ایشان برای بیان [[عقاید]]، [[تفسیر]] [[قرآن]]، [[احکام]] و مسائل دینی و توصیه‌های اجتماعی و سیاسی است. به [[اعتقاد شیعه]] سخنان اهل‌بیت (ع) به دلیل جایگاه و [[عصمت]] خود، نیز مانند سخنان پیامبر اکرم (ص) است.
 
=== سنت فعلی ===
به عملی گفته می‌شود که معصوم (ع) آن را انجام داده باشد. فعل معصوم (ع) دست‌کم بر [[اباحه]] و جواز دلالت دارد؛ همان‌گونه که ترک عملی از سوی معصوم (ع) بر واجب‌نبودن آن دلالت دارد<ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۶.</ref>؛ برای نمونه اگر پیامبر (ص) [[نماز ظهر]] و [[نمازعصر|عصر]] را با هم بخواند نشانه‌ای بر جواز [[جمع میان دو نماز]] است؛ اما در اموری که جنبه عبادی و نیاز به قصد دارد، دلیل بر رجحان و [[استحباب]] است<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۴/۵۳۷.</ref>؛ مانند هفت تکبیر در آغاز نماز که سنت شمرده شده‌است.<ref>صدوق، من لایحضر، ‏۱/۳۰۵؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ‏۳/۲۸۶؛ حلی، علامه، مختلف الشیعه، ۲/۱۸۵.</ref> به اعتقاد برخی از فقها در پیروی از پیامبر (ص) باید اصل عمل و جهت آن را که واجب یا مستحب است در نظر داشت<ref>طوسی، العده، ۲/۵۷۶–۵۷۷ و ۵۸۲–۵۸۳.</ref> ‏و برخی از فقهای اصولی گفته‌اند فعل حضرت در صورت نبود قرینه دلالت بر وجوب دارد.<ref>طوسی، العده، ۲/۴۱۸–۴۱۹؛ مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۲۸۰–۲۸۱.</ref>
 
بنابراین در مقام استنباط احکام، به دو شرط، به عمل معصوم (ع) استناد می‌شود:
# معصوم (ع) در مقام [[تشریع]] و بیان حکم خدا باشد و از افعال عادی و طبیعی روزمره نباشد.
# پیروی از فعل معصوم (ع) در آن مورد جایز باشد و از آن نهی نشده باشد؛ زیرا برخی از افعال مانند [[تعدد زوجات|ازدواج با بیش از چهار زن]] و داخل‌شدن [[مکه]] بدون [[احرام]] و وجوب [[نماز شب]] که از اختصاصات پیامبر (ص) است، در این موارد تشریع به‌شمار نمی‌آید و دیگران نمی‌توانند از آن پیروی کنند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۴/۲۲۰–۲۲۳؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ جامع فقه، ۷/۳۳۲–۳۳۷؛ جناتی، اجتهاد و سنت، ۵–۶.</ref> اگر فعل معصوم (ع) دارای هیچ قرینه‌ای نباشد، برخی آن را بر وجوب و برخی بر استحباب حمل کرده‌اند و برخی نیز گفته‌اند بر هیچ‌یک از آن دو دلالت ندارد و تنها بر جواز و اباحه فعل دلالت دارد.<ref>← حلی، محقق، ۱۶۹؛ مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۲۷۹؛ مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۶–۶۷.</ref>
 
=== سنت تقریری ===
وقتی کسی در نزد معصوم (ع) کاری انجام دهد یا سخنی دربارهٔ یک حکم شرعی بگوید یا اعتقاد خاصی را بیان کند و معصوم (ع) با علم و توجه و نبود [[تقیه]]، در برابر آن سکوت کند. این سکوت به معنای صحه‌گذاشتن و امضای آن فعل یا قول و عقیده و به عبارت دیگر تقریر و تأیید آن است.<ref>مشکینی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها، ۱۴۲.</ref> رسول خدا (ص) وقتی مشاهده کرد مردی به‌درستی [[رکوع]] و [[سجود]] نماز را انجام نمی‌دهد، او را مانند کلاغی شمرد که نوک به زمین می‌زند که با این حال، اگر بمیرد، بر غیر دین اسلام درگذشته است<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۶۸.</ref> و به مردی که نمازش اشکال داشت، دستور دوباره خواندن داد و شیوه [[نماز]] درست را به او آموخت<ref>سید مرتضی، المسائل الناصریات، ۲۱۷.</ref> و نیز مرد نمازگزاری را که روی پایش مانعی برای رسیدن آب بود، به گرفتن [[وضو]] و دوباره خواندن نماز فرمان داد.<ref>حلی، علامه، منتهی المطلب، ۲/۱۱۳.</ref> اینها نشان می‌دهد اگر عملی در حضور آنان انجام شود و درست نباشد، آنان سکوت نمی‌کنند و به تصحیح آن اقدام می‌کنند.


سنت تقریری دو شرط دارد:
سنت تقریری دو شرط دارد:
# فرصت اظهار نظر برای معصوم(ع) باشد.
# فرصت اظهار نظر برای معصوم (ع) باشد.
# مانعی برای اظهار نظر او همانند تقیه یا مؤثرنبودن، درکار نباشد <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۷۰.</ref>. با این دو شرط تقریر معصوم(ع) در جایی که احتمال حرمت فعلی داده شود، ظهور در جواز آن دارد و در جایی که کسی نزد معصوم(ع) معامله یا عبادتی انجام دهد و او آن را تقریر کند، بر مشروعیت معامله و صحت معامله دلالت می‌کند <ref>مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۲۸۷؛ مظفر، اصول الفقه، ۳/۷۰؛ حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۲۲۱ ـ ۲۲۲.</ref>. امام‌خمینی نیز سکوت معصوم(ع) را همیشه دلیل بر تأیید و تقریر نمی‌داند <ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ‏۲/۴۳۴.</ref>؛ ازجمله سکوت ائمه(ع) را به هنگام تقیه، حجت نمی‌داند <ref>امام‌خمینی، الطهاره، ‏۱/۱۶۳.</ref>. افزون بر این ایشان به هنگام تعارض نص و تقریر، نص را مقدم بر تقریر می‌داند <ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۱/۸۶.</ref>.
# مانعی برای اظهار نظر او همانند [[تقیه]] یا مؤثرنبودن، درکار نباشد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۷۰.</ref> با این دو شرط تقریر معصوم (ع) در جایی که احتمال حرمت فعلی داده شود، ظهور در جواز آن دارد و در جایی که کسی نزد معصوم (ع) معامله یا عبادتی انجام دهد و او آن را تقریر کند، بر مشروعیت معامله و صحت معامله دلالت می‌کند.<ref>مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۲۸۷؛ مظفر، اصول الفقه، ۳/۷۰؛ حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۲۲۱–۲۲۲.</ref> امام‌خمینی نیز سکوت معصوم (ع) را همیشه دلیل بر تأیید و تقریر نمی‌داند<ref>امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ‏۲/۴۳۴.</ref>؛ ازجمله سکوت ائمه (ع) را به هنگام تقیه، حجت نمی‌داند.<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ‏۱/۱۶۳.</ref> افزون بر این ایشان به هنگام تعارض نص و تقریر، نص را مقدم بر تقریر می‌داند.<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۱/۸۶.</ref>
 
از جهت دیگر سنت به سنت قطعی و سنت ظنی تقسیم می‌شود. سنت قطعی به معنای خبرها و احادیثی است که از سنت واقعی (قول، فعل و تقریر معصوم)(ع) حکایت می‌کند و از نظر سند یا دلالت قطعی است و به دو قسم سنت قطعی‌الدلاله و سنت قطعی‌السند تقسیم می‌شود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۳۱–۳۲؛ زحیلی، الوجیز فی اصول الفقه، ۳۶.</ref> سنت قطعی‌الدلاله به حدیثی گفته می‌شود که غیر معصوم (ع) به وسیله آن، گفتار یا فعل یا تقریر معصوم (ع) (سنت محکی) را نقل می‌کند و دلالت آن بر مراد معصوم (ع) قطعی (نص) است.<ref>مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول ۲۳۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۳۲؛ مشکینی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها، ۱۴۲–۱۴۳.</ref> سنت قطعی‌السند خبری است که غیر معصوم (ع) به وسیله آن، گفتار یا فعل یا تقریر معصوم (ع) (سنت محکی) را حکایت می‌کند و سلسله سند آن به صورت قطعی به معصوم (ع) منتهی می‌شود، مانند [[احادیث متواتر]].<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۳۲؛ جناتی، منابع اجتهاد، ۱۶۴.</ref>
 
سنت ظنی در برابر سنت قطعی است و به معنای خبر و حدیثی است که از سنت واقعی (قول، فعل و تقریر معصوم (ع)) حکایت می‌کند و از نظر سند یا دلالت ظنی است. بیشتر احادیث از نظر صدور از معصوم (ع) ظنی‌اند، زیرا [[اخبار متواتر]] و نیز اخبار همراه با قرینه قطعی اندک‌اند. احادیثی که در مراد معصوم (ع) ظهور دارند، از مصادیق سنت ظنی‌الدلاله و حجت‌اند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۳۲.</ref>؛ همچنین سنت به مسند و غیر مسند (یعنی مرسل) تقسیم می‌شود. خبر مسند نیز به معتبر و غیر معتبر و معتبر نیز به صحیح، موثق، حسن و ضعیف قابل تقسیم است.{{ببینید|حدیث}}.


از جهت دیگر سنت به سنت قطعی و سنت ظنی تقسیم می‌شود. سنت قطعی به معنای خبرها و احادیثی است که از سنت واقعی (قول، فعل و تقریر معصوم)(ع) حکایت می‌کند و از نظر سند یا دلالت قطعی است و به دو قسم سنت قطعی‌الدلاله‏ و سنت قطعی‌السند تقسیم می‌شود <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۳۱ ـ ۳۲؛ زحیلی، الوجیز فی اصول الفقه، ۳۶.</ref>. سنت قطعی‌الدلاله به حدیثی گفته می‏شود که غیر معصوم(ع) به وسیله آن، گفتار یا فعل یا تقریر معصوم(ع) (سنت محکی) را نقل می‌کند و دلالت آن بر مراد معصوم(ع) قطعی (نص) است <ref>مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول ۲۳۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۳۲؛ مشکینی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها، ۱۴۲ ـ ۱۴۳.</ref>. سنت قطعی‌السند خبری است که غیر معصوم(ع) به وسیله آن، گفتار یا فعل یا تقریر معصوم(ع) (سنت محکی) را حکایت می‏کند و سلسله سند آن به صورت قطعی به معصوم(ع) منتهی می‏شود، مانند [[احادیث متواتر]] <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۳۲؛ جناتی، منابع اجتهاد، ۱۶۴.</ref>.
== حجیت سنت ==
در اعتبار و حجیت سنت پیامبر (ص) تردیدی نیست. [[آیات قرآن کریم]] ازجمله آیه «ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»<ref>حشر، ۷.</ref> و آیات دیگر<ref>نحل، ۴۴؛ احزاب، ۲۱؛ نجم، ۳–۴.</ref> بر این مطلب دلالت دارند.<ref>طباطبایی، المیزان ۱۹/۲۷ و ۲۰۴؛ حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۱۲۰.</ref> از نگاه علمای شیعه سنت [[امامان معصوم(ع)]] نیز در حکم سنت پیامبر(ص) است.<ref>← مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴؛ حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۱۴۱–۱۵۳، ۱۵۸ و ۱۸۱.</ref> امام‌خمینی نیز یکی از مدارک استنباط [[احکام شرعی]] را سنت پیامبر (ص) و روایات اهل بیت شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۴/۴۹۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۹۴؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۲۲.</ref> از نگاه عالمان شیعه، سنت ائمه (ع) نیز به دلیل‌های گوناگون قرآنی و حدیثی و عقلی اثبات شده‌است.<ref>← حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۱۴۳، ۱۴۹، ۱۵۳، ۱۵۸ و ۱۸۱؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۳۸–۱۰۱.</ref>


سنت ظنی‏ در برابر سنت قطعی است و به معنای خبر و حدیثی است که از سنت واقعی (قول، فعل و تقریر معصوم(ع)) حکایت می‌کند و از نظر سند یا دلالت ظنی است. بیشتر احادیث از نظر صدور از معصوم(ع) ظنی‌اند، زیرا اخبار متواتر و نیز اخبار همراه با قرینه قطعی اندک‌اند. احادیثی که در مراد معصوم(ع) ظهور دارند، از مصادیق سنت ظنی‌الدلاله و حجت‌اند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۳۲.</ref>؛ همچنین سنت به‌ مسند و غیر مسند (یعنی مرسل) تقسیم می‌شود. خبر مسند نیز‌ به معتبر و غیر معتبر و معتبر نیز به صحیح، موثق، حسن و ضعیف قابل تقسیم‌‌ است {{ببینید|حدیث}}.
[[امام‌خمینی]] برای حجیت سنت اهل بیت به [[آیه تطهیر]] «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً»<ref>احزاب، ۳۳.</ref> و [[حدیث ثقلین]] استناد کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۳/۱۳۷.</ref> در حجت‌بودن سنت ائمه (ع) فرقی نمی‌کند آنان خلیفه و حاکم باشند و مردم از آنان اطاعت کنند یا خلیفه نباشند؛ زیرا مردم در هر صورت موظف به دریافت احکام از آنان‌اند.<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۳/۱۳۷.</ref> ایشان با استناد به جمله «لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَی الْحَوضَ» در حدیث ثقلین،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۱۵.</ref> تأکید کرده‌است که قرآن و اهل بیت (ع) از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند و ائمه (ع) مفسر و شارح قرآن‌اند<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.</ref> و [[مهجوریت]] هر یک از قرآن و عترت را هجران دیگری شمرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۹۴.</ref> [[حدیث سفینه]] «مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ مَثَلُ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَک‏»<ref>حلی، علامه، کشف الیقین، ۳۲۲؛ ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۷/۱۸۷؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۲/۹۴–۹۵؛ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۹۳.</ref> و تشبیه اهل بیت (ع) به [[کشتی نوح(ع)]]، دلیل دیگری بر [[مرجعیت دینی]] و حجیت سنت ائمه (ع) نزد امام‌خمینی است.{{ببینید|اهل بیت (ع)}}.
==حجیت سنت==
در اعتبار و حجیت سنت پیامبر(ص) تردیدی نیست. [[آیات قرآن کریم]] ازجمله آیه «ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» <ref>حشر، ۷.</ref> و آیات دیگر <ref>نحل، ۴۴؛ احزاب، ۲۱؛ نجم، ۳ ـ ۴.</ref> بر این مطلب دلالت دارند <ref>طباطبایی، المیزان ۱۹/۲۷ و ۲۰۴؛ حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۱۲۰.</ref>. از نگاه علمای شیعه سنت [[امامان معصوم(ع)]] نیز در حکم سنت [[پیامبر(ص)]] است <ref>← مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۴؛ حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۱۴۱ ـ ۱۵۳، ۱۵۸ و ۱۸۱.</ref>. امام‌خمینی نیز یکی از مدارک استنباط [[احکام شرعی]] را سنت پیامبر(ص) و روایات اهل بیت شمرده است <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۴/۴۹۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۹۴؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۲۲.</ref>. از نگاه عالمان شیعه، سنت ائمه(ع) نیز به دلیل‌های گوناگون قرآنی و حدیثی و عقلی اثبات شده است <ref>← حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۱۴۳، ۱۴۹، ۱۵۳، ۱۵۸ و ۱۸۱؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۳۸ ـ ۱۰۱.</ref>.


[[امام‌خمینی]] برای حجیت سنت اهل بیت به آیه تطهیر «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً» <ref>احزاب، ۳۳.</ref> و [[حدیث ثقلین]] استناد کرده است <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۳/۱۳۷.</ref>. در حجت‌بودن سنت ائمه(ع) فرقی نمی‌کند آنان خلیفه و حاکم باشند و مردم از آنان اطاعت کنند یا خلیفه نباشند؛ زیرا مردم در هر صورت موظف به دریافت احکام از آنان‌اند <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۳/۱۳۷.</ref>. ایشان با استناد به جمله «لَنْ یفْتَرِقا حَتّی‏ یرِدَا عَلَی الْحَوضَ» در حدیث ثقلین <ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۱۵.</ref>، تأکید کرده است که قرآن و اهل بیت(ع) از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند و ائمه(ع) مفسر و شارح قرآن‌اند <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.</ref> و مهجوریت هر یک از قرآن و عترت را هجران دیگری شمرده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۹۴.</ref>. حدیث سفینه «مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ‏ مَثَلُ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَک‏» <ref>حلی، علامه، کشف الیقین، ۳۲۲؛ ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۷/۱۸۷؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۲/۹۴ ـ ۹۵؛ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۹۳.</ref> و تشبیه اهل بیت(ع) به [[کشتی نوح(ع)]]، دلیل دیگری بر [[مرجعیت دینی]] و حجیت سنت ائمه(ع) نزد امام‌خمینی است {{ببینید|اهل بیت(ع)}}.
همه علما حجیت سنت قطعی و متواتر را پذیرفته‌اند؛ زیرا سنت قطعی، یقین‌آور و موجب [[علم]] و قطع است و قطع به‌خودی‌خود حجت است و حجیت آن نیازی به جعل و تعبد شرعی ندارد {{ببینید|حدیث}}. از نگاه امام‌خمینی تواتر یک سنت، هنگامی قابل اثبات و حجت است که افراد مختلف ثقه آن را نقل کرده باشند که امکان هماهنگی آنها در جعل وجود نداشته باشد و این تواتر باید در تمام طبقات ناقلان موجود باشد<ref>امام‌خمینی، معتمد الاصول، ‏۱/۴۸۳.</ref> و چنانچه تعداد ناقلان زیاد باشد، ولی به حد تواتر نرسد، «مستفیض» نامیده می‌شود و حجت است. اخبار متواتر اندک‌اند؛ برای نمونه امام‌خمینی استحباب [[ازدواج]] را طبق سنتِ مستفیضه بلکه [[متواتر]] می‌داند<ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۱.</ref> و نیز حدیث ثقَلَین را که [[پیامبر اکرم(ص)]]، [[کتاب خدا]] و [[اهل بیت(ع)]] را یادگار خود معرفی کرده، از اخبار متواتر نزد [[شیعه]] و [[اهل سنت]] می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۴/۴۹۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۹۴.</ref> که بنابر آن می‌توان به سخنان ائمه (ع) استناد کرد و آنها را حجت دانست و فهم آنان را از سنت پذیرفت.<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۴/۴۹۴.</ref>


همه علما حجیت سنت قطعی و متواتر را پذیرفته‌اند؛ زیرا سنت قطعی، یقین‌آور و موجب علم و قطع است و قطع به‌خودی‌خود حجت است و حجیت آن نیازی به جعل و تعبد شرعی ندارد {{ببینید|حدیث}}. از نگاه امام‌خمینی تواتر یک سنت، هنگامی قابل اثبات و حجت است که افراد مختلف ثقه آن را نقل کرده باشند که امکان هماهنگی آنها در جعل وجود نداشته باشد و این تواتر باید در تمام طبقات ناقلان موجود باشد <ref>امام‌خمینی، معتمد الاصول، ‏۱/۴۸۳.</ref> و چنانچه تعداد ناقلان زیاد باشد، ولی به حد تواتر نرسد، «مستفیض» نامیده می‌شود و حجت است. اخبار متواتر اندک‌اند؛ برای نمونه امام‌خمینی استحباب [[ازدواج]] را طبق سنتِ مستفیضه بلکه متواتر می‌داند <ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۱.</ref> و نیز حدیث ثقَلَین را که [[پیامبر اکرم(ص)]]، [[کتاب خدا]] و [[اهل بیت(ع)]] را یادگار خود معرفی کرده، از اخبار متواتر نزد [[شیعه]] و [[اهل سنت]] می‌شمارد <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۴/۴۹۴؛ امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۹۴.</ref> که بنابر آن می‌توان به سخنان ائمه(ع) استناد کرد و آنها را حجت دانست و فهم آنان را از سنت پذیرفت <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ‏۴/۴۹۴.</ref>.
در حجیت نقل سنت به [[خبر واحد]]، دو دیدگاه نقل شده‌است. برخی مانند [[سید مرتضی]]،<ref>سید مرتضی، الذریعه، ۱/۲۸۱ و ۲/۴۱، ۵۴.</ref> [[ابن‌براج]]،<ref>ابن‌براج، المهذب، ۲/۵۹۸.</ref> [[ابن‌زهره]]<ref>ابن‌زهره، غنیة النزوع، ۳۲۸–۳۲۹.</ref> و [[ابن‌ادریس]]<ref>ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱/۵۱.</ref> آن را حجت نمی‌دانند؛ اما گروهی دیگر از اصولیان همانند [[شیخ طوسی]]، بر حجیت خبر واحد ثقه، اِدعای [[اجماع]] کرده‌اند.<ref>طوسی، العده، ۱/۱۲۶–۱۲۷؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۴۱۶–۴۱۷؛ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ۱/۱۳۷–۱۴۵؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۳–۳۰۲.</ref> نوع عالمان پس از [[شیخ طوسی]] مانند [[حر عاملی|عاملی]]<ref>عاملی، معالم الدین، ۱۸۹.</ref> و [[علامه مجلسی|مجلسی]]،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۲۴۵.</ref> به حجیت خبر واحد معتقدند. [[امام‌خمینی]] در مبحث امارات در [[اصول فقه]]<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۶۷؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۲۹؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۵۰.</ref> ضمن پذیرش حجیت خبر واحد و ذکر دلیل برای آن، به بررسی دلایل مخالفان پرداخته<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۲–۳۱۳.</ref> و عمده دلیل حجیت را بنای عقلا دانسته‌است.<ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۳؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۹۱.</ref> {{ببینید|خبر واحد}}.


در حجیت نقل سنت به خبر واحد، دو دیدگاه نقل شده است. برخی مانند [[سید مرتضی]] <ref>سید مرتضی، الذریعه، ۱/۲۸۱ و ۲/۴۱، ۵۴.</ref>، [[ابن‌براج]] <ref>ابن‌براج، المهذب، ۲/۵۹۸.</ref>، [[ابن‌زهره]] <ref>ابن‌زهره، غنیة النزوع، ۳۲۸ ـ ۳۲۹.</ref> و [[ابن‌ادریس]] <ref>ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱/۵۱.</ref> آن را حجت نمی‌دانند؛ اما گروهی دیگر از اصولیان همانند [[شیخ طوسی]]، بر حجیت [[خبر واحد]] ثقه، اِدعای [[اجماع]] کرده‌اند <ref>طوسی، العده‌، ۱/۱۲۶ ـ ۱۲۷؛ میرزای قمی، القوانین، ۲/۴۱۶ ـ ۴۱۷؛ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ۱/۱۳۷ ـ ۱۴۵؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۲۹۳ ـ ۳۰۲.</ref>. نوع عالمان پس از [[شیخ طوسی]] مانند [[حر عاملی|عاملی]] <ref>عاملی، معالم الدین، ۱۸۹.</ref> و [[علامه مجلسی|مجلسی]] <ref>مجلسی، بحار الانوار،  ۲/۲۴۵.</ref>، به حجیت خبر واحد معتقدند. امام‌خمینی در مبحث امارات در اصول فقه <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/‌۲۶۷؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۲۹؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۵۰.</ref> ضمن پذیرش حجیت خبر واحد و ذکر دلیل برای آن، به بررسی دلایل مخالفان پرداخته <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۲ ـ ۳۱۳.</ref> و عمده دلیل حجیت را بنای عقلا دانسته است <ref>امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۱۳؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۹۱.</ref> {{ببینید|خبر واحد}}.
== راه‌های دستیابی به سنت ==
==راه‌های دستیابی به سنت==
راه دستیابی به سنت در روزگار پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) ممکن است از راه دیدار و شنیدن از آنان صورت گیرد که در این صورت سنت از منبع اصلی دریافت شده و موجب قطع و یقین است و اگر از این راه ممکن نشد، چه در روزگار حضور و چه در [[روزگار غیبت]]، باید از راه روایات به سنت دست پیدا کرد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۵.</ref> در این صورت راه دستیابی به سنت دو گونه است: قطعی و غیر قطعی. راه‌های قطعی به روش‌هایی گفته می‌شود که به صورت قطعی نمایانگر دیدگاه معصوم (ع) باشند. مهم‌ترین راه‌های قطعی برای دستیابی به سنت عبارت‌اند از: [[خبر متواتر]]، خبر غیر متواتر با قراین و شواهدی که موجب قطع به صدور آن از معصوم (ع) شود (خبر موثوق‌الصدور)، اجماع کاشف از نظر معصوم، [[بنای عقلا]]، [[سیره متشرعه]] و ارتکاز و فهم اولیه متشرعه که کاشف از سنت معصوم (ع) باشد. تنها راه غیر قطعی که به سبب وجود دلایل قطعی بر حجیت آن از سوی همه فقها پذیرفته شده، خبر واحدی است که مورد وثوق و اطمینان باشد.<ref>حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۱۸۸–۱۹۹.</ref>
راه دستیابی به سنت در روزگار پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) ممکن است از راه دیدار و شنیدن از آنان صورت گیرد که در این صورت سنت از منبع اصلی دریافت شده و موجب قطع و یقین است و اگر از این راه ممکن نشد، چه در روزگار حضور و چه در روزگار غیبت، باید از راه روایات به سنت دست پیدا کرد <ref>مظفر، اصول الفقه، ۳/۶۵.</ref>. در این صورت راه‌ دستیابی به سنت دو گونه است: قطعی و غیر قطعی. راه‌های قطعی به روش‌هایی گفته می‌شود که به صورت قطعی نمایانگر دیدگاه معصوم(ع) باشند. مهم‌ترین راه‌های قطعی برای دستیابی به سنت عبارت‌اند از: خبر متواتر، خبر غیر متواتر با قراین و شواهدی که موجب قطع به صدور آن از معصوم(ع) شود (خبر موثوق‌الصدور)، اجماع کاشف از نظر معصوم، [[بنای عقلا]]، [[سیره متشرعه]] و ارتکاز و فهم اولیه متشرعه که کاشف از سنت معصوم(ع) باشد. تنها راه غیر قطعی که به سبب وجود دلایل قطعی بر حجیت آن از سوی همه فقها پذیرفته شده، خبر واحدی است که مورد وثوق و اطمینان باشد <ref>حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۱۸۸ ـ ۱۹۹.</ref>.
 
==رابطه کتاب و سنت==
== رابطه کتاب و سنت ==
[[قرآن کریم]] و سنت دو گوهر گرانبها و دو گنجینه بی‌پایان‌اند که پیامبر اکرم(ص) به جدایی‌ناپذیریِ آن دو از یکدیگر و لزوم تمسک به هر دو با هم فرا خوانده است <ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۱۵؛ صدوق، کمال الدین، ۱/۶۴ و ۲۳۴ ـ ۲۳۵.</ref>. افزون بر این، پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)، میزان سنجش گفتار خویش را قرآن قلمداد کرده‌اند و انتساب آنچه را با قرآن ناسازگاری داشته باشد، از خود سلب کرده‌اند <ref>کلینی، الکافی، ۱/۶۹.</ref> {{ببینید|کتاب(۲)}}. از سوی دیگر، قرآن کلام وحی و اعجاز است و در مقام تحدی نازل شده است و نیز قرآن قطعی‌الصدور است که از طریق وحیِ به رسول خدا(ص) و سپس از طریق ایشان به دیگران رسیده و سنت از طریق خبر و حدیث رسیده است که در بسیاری از موارد قطعی نیست و احتمال جعل در آن وجود دارد <ref>ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیه، ۱۲ ـ ۱۳.</ref>. امام‌خمینی نیز قرآن را قطعی‌الصدور و بخشی از اخبار را ظنی‌الصدور می‌شمارد <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۲/۴۰۱.</ref>. رابطه کتاب و سنت از جهات مختلف قابل بررسی است:  
[[قرآن کریم]] و سنت دو گوهر گرانبها و دو گنجینه بی‌پایان‌اند که پیامبر اکرم (ص) به جدایی‌ناپذیریِ آن دو از یکدیگر و لزوم تمسک به هر دو با هم فرا خوانده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۱۵؛ صدوق، کمال الدین، ۱/۶۴ و ۲۳۴–۲۳۵.</ref> افزون بر این، پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع)، میزان سنجش گفتار خویش را قرآن قلمداد کرده‌اند و انتساب آنچه را با قرآن ناسازگاری داشته باشد، از خود سلب کرده‌اند<ref>کلینی، الکافی، ۱/۶۹.</ref> {{ببینید|کتاب (منبع اجتهاد)}}. از سوی دیگر، قرآن کلام وحی و اعجاز است و در مقام تحدی نازل شده‌است و نیز قرآن قطعی‌الصدور است که از طریق [[وحیِ]] به رسول خدا (ص) و سپس از طریق ایشان به دیگران رسیده و سنت از طریق خبر و حدیث رسیده‌است که در بسیاری از موارد قطعی نیست و احتمال جعل در آن وجود دارد.<ref>ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیه، ۱۲–۱۳.</ref> امام‌خمینی نیز قرآن را قطعی‌الصدور و بخشی از اخبار را ظنی‌الصدور می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۲/۴۰۱.</ref> رابطه کتاب و سنت از جهات مختلف قابل بررسی است:
===نسبت احکام سنت و قرآن===
 
=== نسبت احکام سنت و قرآن ===
احکامی که در سنت آمده‌اند، بر سه گونه‌اند:
احکامی که در سنت آمده‌اند، بر سه گونه‌اند:
# احکامی که صددرصد مطابق احکام قرآن‌اند، همانند احکام مربوط به اصل [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و بسیاری از احکام دیگر. این‌گونه احکام همانند آیات قرآن معتبر خواهند بود.
# احکامی که صددرصد مطابق احکام قرآن‌اند، همانند احکام مربوط به اصل [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و بسیاری از احکام دیگر. این‌گونه احکام همانند آیات قرآن معتبر خواهند بود.
# احادیثی که درباره توضیح و تفسیر آیه‌های قرآنی نقل شده است. در آیات کتاب خدا دستورهای کلی آمده و سنت به توضیح جزئیات آن پرداخته است؛ برای نمونه قرآن دستور به اقامه نماز و پرداخت زکات داده است <ref>بقره، ۴۳؛ نساء، ۷۷.</ref>؛ ولی جزئیات احکام نماز و زکات در سنت پیامبر(ص) <ref>کلینی، الکافی، ‏۳/۵۰۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ‏۴/۲.</ref> و ائمه(ع) <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۵/۳۳۴.</ref> آمده است. در موارد مختلفی سنت پیامبر(ص) و دیگر معصومان(ع) مفسّر آیات کتاب الهی‌اند.
# احادیثی که دربارهٔ توضیح و تفسیر آیه‌های قرآنی نقل شده‌است. در آیات کتاب خدا دستورهای کلی آمده و سنت به توضیح جزئیات آن پرداخته‌است؛ برای نمونه قرآن دستور به اقامه نماز و پرداخت زکات داده‌است<ref>بقره، ۴۳؛ نساء، ۷۷.</ref>؛ ولی جزئیات احکام نماز و زکات در سنت پیامبر (ص)<ref>کلینی، الکافی، ‏۳/۵۰۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ‏۴/۲.</ref> و ائمه (ع)<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۵/۳۳۴.</ref> آمده‌است. در موارد مختلفی سنت پیامبر (ص) و دیگر معصومان (ع) مفسّر آیات کتاب الهی‌اند.
# احکام تازه‌ای که قرآن درباره آنها سکوت کرده است، در سنت آمده است مانند محرومیت قاتل از میراث مقتول <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۳۹/۳۷.</ref> و حرمت جمع [[ازدواج]] میان عمه و دختر برادر او یا خاله و دختر خواهر او مگر با اجازه عمه و خاله <ref>کلینی، الکافی، ۵/۴۲۴.</ref> و مانند حرمت پوشیدن حریر برای مردان <ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۵۳ ـ ۴۵۵؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۱۵۱.</ref>.
# احکام تازه‌ای که قرآن دربارهٔ آنها سکوت کرده‌است، در سنت آمده‌است مانند محرومیت قاتل از میراث مقتول<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۳۹/۳۷.</ref> و حرمت جمع [[ازدواج]] میان عمه و دختر برادر او یا خاله و دختر خواهر او مگر با اجازه عمه و خاله<ref>کلینی، الکافی، ۵/۴۲۴.</ref> و مانند حرمت پوشیدن حریر برای مردان.<ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۵۳–۴۵۵؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۱۵۱.</ref>
===تخصیص قرآن با سنت===
 
تخصیص‌ عمومات قرآن به وسیله خبر متواتر <ref>مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۲۶۴ ـ ۲۶۵.</ref> و خبر محفوف به قرائن قطعی و اجماع قطعی، جایز است <ref>امام‌خمینی، جواهر الاصول، ‏۴/۵۰۴.</ref>؛ ولی درباره تخصیص قرآن به وسیله خبر واحد، علمای شیعه و اهل سنت اختلاف دارند <ref>امام‌خمینی، جواهر الاصول، ‏۴/۵۰۴؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۱۵۲ ـ ۱۵۳؛ حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۲۳۲.</ref>. شیخ طوسی معتقد به جواز تخصیص کتاب به وسیله سنت است <ref>طوسی، العده، ۱/۳۴۰.</ref>. امام‌خمینی نیز در آثار مختلف خود تخصیص‌ آیات قرآن را با احادیث معتبر جایز دانسته و به اشکال مطرح‌شده نیز پاسخ داده است <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۲/۴۰۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۲۴۷.</ref> {{ببینید|خبر واحد}}.
=== تخصیص قرآن با سنت ===
===امکان نسخ قرآن با سنت===
تخصیص عمومات قرآن به وسیله خبر متواتر<ref>مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۲۶۴–۲۶۵.</ref> و خبر محفوف به قرائن قطعی و اجماع قطعی، جایز است<ref>امام‌خمینی، جواهر الاصول، ‏۴/۵۰۴.</ref>؛ ولی دربارهٔ تخصیص قرآن به وسیله خبر واحد، علمای شیعه و اهل سنت اختلاف دارند.<ref>امام‌خمینی، جواهر الاصول، ‏۴/۵۰۴؛ حکیم طباطبایی، سنت در قانونگذاری، ۱۵۲–۱۵۳؛ حکیم طباطبایی، الاصول العامه، ۲۳۲.</ref> [[شیخ طوسی]] معتقد به جواز تخصیص کتاب به وسیله سنت است.<ref>طوسی، العده، ۱/۳۴۰.</ref> امام‌خمینی نیز در آثار مختلف خود تخصیص آیات قرآن را با احادیث معتبر جایز دانسته و به اشکال مطرح‌شده نیز پاسخ داده‌است<ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۲/۴۰۱؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۲۴۷.</ref> {{ببینید|خبر واحد}}.
[[نسخ]] به معنای ازاله چیزی به چیزی پس از آن است؛ مانند نسخ آفتاب با سایه و برعکس <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۰۱.</ref> و در اصطلاح نسخ قرآن به معنای برطرف‌کردن حکمی با حکمی پس از آن است <ref>طوسی، العده، ۲/۴۸۵ ـ ۴۸۶؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۰۱.</ref>. تردیدی در اصل وقوع نسخ قرآن با قرآن نیست مانند نسخ حکم نجوا <ref>مجادله، ۱۲ ـ ۱۳.</ref> و مواردی دیگر <ref>طباطبایی، المیزان ۱/۳۲۵؛ هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۳۰/۴۳۲.</ref>. از نظر امام‌خمینی نیز نسخْ در احکام جزئی و در موارد ‌‌اندکی واقع شده است <ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۱۴.</ref>؛ ولی درباره امکان نسخ حکم [[قرآن]] با سنت اختلاف است. برخی مانند [[ابن‌سریج]] بر آن‌اند که نسخ قرآن با سنت هرچند جایز است، واقع نشده است <ref>← طوسی، العده، ۲/۵۴۹ ـ ۵۵۰.</ref>؛ ولی بیشتر علما نسخ قرآن را با سنت متواتر روا دانسته‌اند <ref>طوسی، العده، ۲/۵۴۳؛ سید مرتضی، الذریعه، ۱/۴۶۰؛ عاملی، معالم الدین، ۲۱۹.</ref>؛ اما درباره نسخ با خبر واحد اختلاف است. [[سید مرتضی]] جواز نسخ را مبتنی بر جواز تخصیص به خبر واحد می‌داند <ref>سید مرتضی، الذریعه، ۱/۴۶۰.</ref>. امام‌خمینی در نقد ادله جایزنبودن تخصیص کتاب با خبر واحد از [[سیدحسین بروجردی]] نقل می‌کند دلیلی بر جایزنبودن نسخ به خبر واحد وجود ندارد <ref>امام‌خمینی، جواهر الاصول، ‏۴/۵۰۹ ـ ۵۱۰.</ref>. در عین حال برخی از [[شاگردان امام‌خمینی]] بر جایزنبودن نسخ کتاب به [[خبر واحد]]، ادعای اتفاق نظر کرده‌اند <ref>فاضل، تفصیل الشریعه، ۱۶۱.</ref>.
 
==پانویس==
=== امکان نسخ قرآن با سنت ===
[[نسخ]] به معنای ازاله چیزی به چیزی پس از آن است؛ مانند نسخ آفتاب با سایه و برعکس<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۰۱.</ref> و در اصطلاح نسخ قرآن به معنای برطرف‌کردن حکمی با حکمی پس از آن است.<ref>طوسی، العده، ۲/۴۸۵–۴۸۶؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۰۱.</ref> تردیدی در اصل وقوع نسخ قرآن با قرآن نیست مانند نسخ حکم نجوا<ref>مجادله، ۱۲–۱۳.</ref> و مواردی دیگر.<ref>طباطبایی، المیزان ۱/۳۲۵؛ هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۳۰/۴۳۲.</ref> از نظر امام‌خمینی نیز نسخْ در احکام جزئی و در موارد اندکی واقع شده‌است<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۱۴.</ref>؛ ولی دربارهٔ امکان نسخ حکم [[قرآن]] با سنت اختلاف است. برخی مانند [[ابن‌سریج]] بر آن‌اند که نسخ قرآن با سنت هرچند جایز است، واقع نشده‌است<ref>← طوسی، العده، ۲/۵۴۹–۵۵۰.</ref>؛ ولی بیشتر علما نسخ قرآن را با سنت متواتر روا دانسته‌اند<ref>طوسی، العده، ۲/۵۴۳؛ سید مرتضی، الذریعه، ۱/۴۶۰؛ عاملی، معالم الدین، ۲۱۹.</ref>؛ اما دربارهٔ نسخ با خبر واحد اختلاف است. [[سید مرتضی]] جواز نسخ را مبتنی بر جواز تخصیص به خبر واحد می‌داند.<ref>سید مرتضی، الذریعه، ۱/۴۶۰.</ref> امام‌خمینی در نقد ادله جایزنبودن تخصیص کتاب با خبر واحد از [[سیدحسین بروجردی]] نقل می‌کند دلیلی بر جایزنبودن نسخ به خبر واحد وجود ندارد.<ref>امام‌خمینی، جواهر الاصول، ‏۴/۵۰۹–۵۱۰.</ref> در عین حال برخی از [[شاگردان امام‌خمینی]] بر جایزنبودن نسخ کتاب به [[خبر واحد]]، ادعای اتفاق نظر کرده‌اند.<ref>فاضل، تفصیل الشریعه، ۱۶۱.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
* آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
* آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
* ابن‌اثیر، مبارک‌بن‌محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
* ابن‌اثیر، مبارک‌بن‌محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
* ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* ابن‌براج، قاضی‌عبدالعزیز، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
* ابن‌براج، قاضی‌عبدالعزیز، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
* ابن‌زهره، سیدحمزة‌بن‌علی، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* ابن‌زهره، سیدحمزةبن‌علی، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن‌عمر، تفسیر القرآن العظیم، تصحیح محمد حسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
* ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن‌عمر، تفسیر القرآن العظیم، تصحیح محمد حسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
خط ۷۴: خط ۱۰۳:
* ابوریه، محمود، اضواء علی السنة المحمدیه، قاهره، دارالمعارف، چاپ ششم، ۱۳۷۷ق.
* ابوریه، محمود، اضواء علی السنة المحمدیه، قاهره، دارالمعارف، چاپ ششم، ۱۳۷۷ق.
* ابوزهره، محمد، اصول الفقه، بیروت، دارالفکر العربی، ۱۳۷۷ق.
* ابوزهره، محمد، اصول الفقه، بیروت، دارالفکر العربی، ۱۳۷۷ق.
* احسائی، ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، تحقیق مجتبی عراقی، قم، مؤسسه سیدالشهداء(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* احسائی، ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، تحقیق مجتبی عراقی، قم، مؤسسه سیدالشهداء (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
* ازهری، محمدبن‌احمد، تهذیب اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
* ازهری، محمدبن‌احمد، تهذیب اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ ‌شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الاجتهاد و التقلید، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، الاجتهاد و التقلید، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعادل و الترجیح، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعادل و الترجیح، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جواهر الاصول، تقریر محمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جواهر الاصول، تقریر محمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، معتمد الاصول، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، معتمد الاصول، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
* انصاری، عبدالعلی، محمدبن‌نظام‌الدین، فواتح الرحموت، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* انصاری، عبدالعلی، محمدبن‌نظام‌الدین، فواتح الرحموت، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* انصاری، مرتضی، فرائد الاصول (الرسائل)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق.
* انصاری، مرتضی، فرائد الاصول (الرسائل)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق.
* بهایی عاملی، محمدبن‌حسین، زبدة الاصول، قم، مرصاد، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* بهایی عاملی، محمدبن‌حسین، زبدة الاصول، قم، مرصاد، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
* تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
* جناتی، محمدابراهیم، اجتهاد و سنت، مجله کیهان اندیشه، شماره ۱۹، ۱۳۶۷ش.
* جناتی، محمدابراهیم، اجتهاد و سنت، مجله کیهان اندیشه، شماره ۱۹، ۱۳۶۷ش.
* جناتی، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
* جناتی، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
* حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حکیم طباطبایی، سیدمحمدتقی، الاصول العامة للفقه المقارن، قم، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
* حکیم طباطبایی، سیدمحمدتقی، الاصول العامة للفقه المقارن، قم، مجمع جهانی اهل بیت (ع)، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
* حکیم طباطبایی، سیدمحمدتقی، سنت در قانونگذاری اسلام، ترجمه سیدابراهیم سیدعلوی، تهران، کتابخانه بزرگ اسلامی، ۱۳۹۷ق.
* حکیم طباطبایی، سیدمحمدتقی، سنت در قانونگذاری اسلام، ترجمه سیدابراهیم سیدعلوی، تهران، کتابخانه بزرگ اسلامی، ۱۳۹۷ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمومنین(ع)، تحقیق حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمومنین (ع)، تحقیق حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* حلی، محقق، جعفربن‌حسن، معارج الاصول، تحقیق سیدمحمدحسین رضوی، لندن، مؤسسه امام‌علی(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* حلی، محقق، جعفربن‌حسن، معارج الاصول، تحقیق سیدمحمدحسین رضوی، لندن، مؤسسه امام‌علی (ع)، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* خطیب بغدادی، احمدبن‌علی، الرحلة فی طلب الحدیث، تحقیق نورالدین عتر، دمشق، چاپ اول، ۱۳۹۵ق.
* خطیب بغدادی، احمدبن‌علی، الرحلة فی طلب الحدیث، تحقیق نورالدین عتر، دمشق، چاپ اول، ۱۳۹۵ق.
* خطیب بغدادی، احمدبن‌علی، تقیید العلم، تحقیق سعد عبدالغفار علی، قاهره، دارالاستقامه، ۱۴۲۹ق.
* خطیب بغدادی، احمدبن‌علی، تقیید العلم، تحقیق سعد عبدالغفار علی، قاهره، دارالاستقامه، ۱۴۲۹ق.
خط ۱۲۲: خط ۱۵۱:
* صاحب‌بن‌عباد، المحیط فی اللغه، تحقیق محمدحسن آل یاسین، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* صاحب‌بن‌عباد، المحیط فی اللغه، تحقیق محمدحسن آل یاسین، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، بیروت دارالعلم للملائین، چاپ اول، ۱۹۵۹م.
* صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، بیروت دارالعلم للملائین، چاپ اول، ۱۹۵۹م.
* صدوق، محمد‌بن‌علی، کمال‌ الدین و تمام النعمه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
* صدوق، محمدبن‌علی، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
* صدوق، محمد‌بن‌علی، من ‌لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
* صدوق، محمدبن‌علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طوسی، محمدبن‌حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* طوسی، محمدبن‌حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
خط ۱۳۱: خط ۱۶۰:
* غفاری، علی‌اکبر، مقدمه من لایحضره الفقیه، تألیف محمدبن‌علی صدوق، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
* غفاری، علی‌اکبر، مقدمه من لایحضره الفقیه، تألیف محمدبن‌علی صدوق، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
* فاضل لنکرانی، محمد، ایضاح الکفایه، مقرر محمد حسینی قمی، قم، نوح، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* فاضل لنکرانی، محمد، ایضاح الکفایه، مقرر محمد حسینی قمی، قم، نوح، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله، الحدود، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
* فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله، الحدود، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
* قندوزی، سلیمان‌بن‌ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، تحقیق سیدعلی جمال اشرف، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
* قندوزی، سلیمان‌بن‌ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، تحقیق سیدعلی جمال اشرف، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، تحقیق محمدرضا مامقانی، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایه، تحقیق محمدرضا مامقانی، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
* متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
* متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
* مجاهد طباطبایی، سیدمحمدبن‌علی، مفاتیح الاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۲۹۶ق.
* مجاهد طباطبایی، سیدمحمدبن‌علی، مفاتیح الاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۲۹۶ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها، قم، نشر الهادی، چاپ ششم، ۱۳۷۴ش.
* مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول و معظم أبحاثها، قم، نشر الهادی، چاپ ششم، ۱۳۷۴ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
خط ۱۴۷: خط ۱۷۶:
* هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، فرهنگ جامع فقه مطابق مذهب أهل بیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
* هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، فرهنگ جامع فقه مطابق مذهب أهل بیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
 
علی‌اکبر ذاکری خمی، [https://books.khomeini.ir/books/10006/250/ سنت، اصول الفقه]، دانشنامه امام‌خمینی، ج۶، ص۲۵۰-۲۵۹.
== پیوند به بیرون ==
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
*علی‌اکبر ذاکری خمی، [https://books.khomeini.ir/books/10006/250/ سنت، اصول الفقه]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۶، ص۲۵۰–۲۵۹.
[[رده:مقاله‌های جلد ششم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد ششم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:اصول فقه]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
۱۴٬۶۵۲

ویرایش