سیدروح‌الله خاتمی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''سیدروح‌الله خاتمی'''، روحانی مبارز، امام‌جمعه و نماینده امام‌خمینی در استان یزد.
'''سیدروح‌الله خاتمی'''، روحانی مبارز، امام‌جمعه و نماینده [[امام‌خمینی]] در استان یزد.


== معرفی ==
== معرفی ==
سیدروح‌الله خاتمی در سال ۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۵ش در اردکان یزد به دنیا آمد. پدرش، سیدمحمدرضا، نام وی را محمد و لقبش را روح‌الله گذاشت؛ اما بر اثر کثرت کاربرد سیدروح‌الله، شناسنامه او نیز با همین نام صادر شد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶).</ref> نیاکان پدری و مادری خاتمی روحانی بودند.<ref>(خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶).</ref> جد پدری وی سیداسماعیل اردکانی از سادات جلیل‌القدری بوده‌است که پس از گرفتن درجه اجتهاد از علمای عصر خویش، برای تدریس و رسیدگی به امور مردم به اردکان یزد مهاجرت کرده‌است.<ref>جهرمی و پرحلم، خاتمی‌ها، ۳۵.</ref> پدرش نیز، پس از تحصیلات عالیه در مراکز حوزوی و دریافت اجازه اجتهاد و نقل روایت از علمای معاصر خود، ملجأ و مرجع دینی مردم منطقه بوده‌است.<ref>جهرمی و پرحلم، خاتمی‌ها، ۳۵؛ دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۶۲ و ۶۵.</ref>
سیدروح‌الله خاتمی در سال ۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۵ش در اردکان یزد به دنیا آمد. پدرش، سیدمحمدرضا، نام وی را محمد و لقبش را روح‌الله گذاشت؛ اما بر اثر کثرت کاربرد سیدروح‌الله، شناسنامه او نیز با همین نام صادر شد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶).</ref> نیاکان پدری و مادری خاتمی روحانی بودند.<ref>(خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶).</ref> جد پدری وی سیداسماعیل اردکانی از سادات جلیل‌القدری بوده‌است که پس از گرفتن [[اجتهاد|درجه اجتهاد]] از علمای عصر خویش، برای تدریس و رسیدگی به امور مردم به اردکان یزد مهاجرت کرده‌است.<ref>جهرمی و پرحلم، خاتمی‌ها، ۳۵.</ref> پدرش نیز، پس از تحصیلات عالیه در مراکز حوزوی و دریافت اجازه اجتهاد و نقل روایت از علمای معاصر خود، ملجأ و مرجع دینی مردم منطقه بوده‌است.<ref>جهرمی و پرحلم، خاتمی‌ها، ۳۵؛ دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۶۲ و ۶۵.</ref>


سیدروح‌الله خاتمی درس‌خواندن را از مکتبخانه آغاز کرد و از سیزده‌سالگی در اردکان به فراگرفتن علوم دینی مشغول شد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶.</ref> پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی، به خاطر غنای حوزه علمیه اصفهان در آن دوره، در سال ۱۳۰۳ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در آنجا در دروس عقلی از میرزاعلی‌آقا شیرازی و محمد خراسانی و در فقه و اصول از سیدمحمد و سیدعلی نجف‌آبادی و آقارحیم ارباب بهره برد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶–۳۷؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۴۷.</ref> وی از اُنس خود با شیرازی و اخلاق، زهد و عرفان او، به‌نیکی یاد کرده و ارباب را از اوتاد عصر خویش و آشنا به همه علوم به‌ویژه فقه دانسته‌است.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۷.</ref> سیدمحمد خاتمی فرزند سیدروح‌الله خاتمی نیز، از حضور همراه با پدر، نزد ارباب در اصفهان و ستودن شگفت‌انگیز ارباب از پدر خود یاد کرده‌است، و تهجد و خداترسی و زهدورزی پدر را حاصل تحصیل او نزد آن استاد دانسته، چیره‌دست‌بودن پدر در ادب فارسی و عربی و شعر را ستوده‌است.<ref>خاتمی، خاطرات، ۲۴–۲۵.</ref>
سیدروح‌الله خاتمی درس‌خواندن را از مکتبخانه آغاز کرد و از سیزده‌سالگی در اردکان به فراگرفتن علوم دینی مشغول شد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶.</ref> پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی، به خاطر غنای [[حوزه علمیه اصفهان]] در آن دوره، در سال ۱۳۰۳ برای ادامه تحصیل به [[اصفهان]] رفت و در آنجا در دروس عقلی از [[میرزاعلی‌آقا شیرازی]] و محمد خراسانی و در [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] از سیدمحمد و سیدعلی نجف‌آبادی و [[آقارحیم ارباب]] بهره برد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۶–۳۷؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۴۷.</ref> وی از اُنس خود با شیرازی و [[اخلاق]]، [[زهد]] و [[عرفان]] او، به‌نیکی یاد کرده و ارباب را از اوتاد عصر خویش و آشنا به همه علوم به‌ویژه فقه دانسته‌است.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۷.</ref> [[سیدمحمد خاتمی]] فرزند سیدروح‌الله خاتمی نیز، از حضور همراه با پدر، نزد ارباب در اصفهان و ستودن شگفت‌انگیز ارباب از پدر خود یاد کرده‌است، و [[تهجد]] و خداترسی و زهدورزی پدر را حاصل تحصیل او نزد آن استاد دانسته، چیره‌دست‌بودن پدر در ادب فارسی و عربی و شعر را ستوده‌است.<ref>خاتمی، خاطرات، ۲۴–۲۵.</ref>


خاتمی پس از دوازده سال اقامت و تحصیل در اصفهان در سال ۱۳۱۵، به قصد عزیمت به نجف به اردکان بازگشت و به همراه پدر و مادر به تهران مسافرت و برای گرفتن گذرنامه اقدام کرد؛ ولی به دلیل اختناق سیاسی دوره رضاشاه پهلوی و ممنوعیتِ مسافرت به عراق در آن زمان، نتوانست به محافل علمی نجف راه یابد و ناچار به اردکان بازگشت.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸.</ref> وی ممانعت از رفتن به نجف، فوت پدر و زیاد شدن بار زندگی بر دوش خویش و فشار و اختناق رژیم پهلوی را باعث به‌هم‌ریختن وضع زندگی خود و ماندن در اردکان دانسته، دراین‌باره از آزارهای عوامل رژیم به علما و احضارهای مکرر خود به کلانتری به بهانه‌های مختلف به‌تلخی یاد کرده‌است.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸.</ref> همچنین سختگیری‌های رژیم پهلوی در مسائل مذهبی و طرح تغییر لباس را در یزد شدیدتر از جاهای دیگر شمرده، خاطرنشان کرده‌است در این دوره، علمای یزد و اردکان به‌جز پدر او و میرباقر شیخ‌محمد ـ به دلیل جایگاه اجتماعی آن دو ـ خلع لباس شدند.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸–۳۹.</ref> با این حال، خاتمی با وجود همه فشارها تبلیغ و بیان احکام در مساجد اردکان را رها نکرد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.</ref>
خاتمی پس از دوازده سال اقامت و تحصیل در اصفهان در سال ۱۳۱۵، به قصد عزیمت به نجف به اردکان بازگشت و به همراه پدر و مادر به تهران مسافرت و برای گرفتن گذرنامه اقدام کرد؛ ولی به دلیل اختناق سیاسی دوره [[رضاشاه پهلوی]] و ممنوعیتِ مسافرت به عراق در آن زمان، نتوانست به محافل علمی نجف راه یابد و ناچار به اردکان بازگشت.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸.</ref> وی ممانعت از رفتن به [[نجف]]، فوت پدر و زیاد شدن بار زندگی بر دوش خویش و فشار و اختناق [[رژیم پهلوی]] را باعث به‌هم‌ریختن وضع زندگی خود و ماندن در اردکان دانسته، دراین‌باره از آزارهای عوامل رژیم به علما و احضارهای مکرر خود به کلانتری به بهانه‌های مختلف به‌تلخی یاد کرده‌است.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸.</ref> همچنین سختگیری‌های رژیم پهلوی در مسائل مذهبی و طرح تغییر لباس را در یزد شدیدتر از جاهای دیگر شمرده، خاطرنشان کرده‌است در این دوره، علمای یزد و اردکان به‌جز پدر او و میرباقر شیخ‌محمد ـ به دلیل جایگاه اجتماعی آن دو ـ خلع لباس شدند.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۸–۳۹.</ref> با این حال، خاتمی با وجود همه فشارها تبلیغ و بیان احکام در مساجد اردکان را رها نکرد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.</ref>


با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین پس از شهریور ۱۳۲۰، فضای باز سیاسی به وجود آمد و خاتمی با تعمیر و تکمیل حوزه علمیه متروکه اردکان، به تعلیم و تربیت طلبه‌های علوم دینی پرداخت.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.</ref> ایشان تربیت طلبه‌های بسیار خوب و فاضل، تشکیل جلسات دینی و معارف اسلامی و پیوند آن به قیام پانزده خرداد، پخش اعلامیه‌های امام‌خمینی، بیان مطالبی در سخنرانی‌ها علیه رژیم پهلوی که بیان آنها در تهران موجب زندانی‌شدن مبارزان می‌شد و دعوت مردم را به تقلید از امام‌خمینی به گونه‌ای که حتی یک نفر هم در منطقه از غیر ایشان تقلید نمی‌کرد، از فعالیت‌های خود در این دوره شمرده‌است.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.</ref> وی افزون بر خدمات علمی و فرهنگی، در وارستگی اخلاقی، صفای درونی، بی‌پیرایگی، و بی‌اعتنایی به زخارف دنیا و نیز ارتباط صمیمانه و محبت‌آمیز با مردم کم‌نظیر و معلم اخلاق بود، به گونه‌ای که هر ناظری را مجذوب خود می‌ساخت<ref>خامنه‌ای، خاتمی به روایت خامنه‌ای، ۴۸.</ref> همچنین از لحاظ بینش اجتماعی، فهم سیاسی و جهت‌گیری‌های موجود در جامعه و جریان‌های فکری و سیاسی نیز عالم زمان خویش و روحانیِ کم‌نظیری بود<ref>خامنه‌ای، خاتمی به روایت خامنه‌ای، ۵۰.</ref>؛ چنان‌که وجه ممتاز وی، دوری از اوصافی چون تملق، بدخواهی دیگران و دروغگویی، دینداری همراه با خردمندی و اندیشه‌ورزی توأم با آزادگی، رعایت احترام به اندیشه و نظر دیگران و طرفداری از نقد منصفانه و سعه صدر، توجه دقیق به مسائل سیاسی اجتماعی و جستجوگری از اندیشه‌های نو شمرده شده‌است.<ref>← خاتمی، خاطرات، ۲۴–۲۵.</ref>
با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست [[متفقین]] پس از شهریور ۱۳۲۰، فضای باز سیاسی به وجود آمد و خاتمی با تعمیر و تکمیل حوزه علمیه متروکه اردکان، به تعلیم و تربیت طلبه‌های علوم دینی پرداخت.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.</ref> ایشان تربیت طلبه‌های بسیار خوب و فاضل، تشکیل جلسات دینی و معارف اسلامی و پیوند آن به [[قیام پانزده خرداد]]، پخش [[اعلامیه‌های امام‌خمینی]]، بیان مطالبی در سخنرانی‌ها علیه رژیم پهلوی که بیان آنها در تهران موجب زندانی‌شدن مبارزان می‌شد و دعوت مردم را به [[تقلید]] از [[امام‌خمینی]] به گونه‌ای که حتی یک نفر هم در منطقه از غیر ایشان تقلید نمی‌کرد، از فعالیت‌های خود در این دوره شمرده‌است.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خودش، ۳۹.</ref> وی افزون بر خدمات علمی و فرهنگی، در وارستگی اخلاقی، صفای درونی، بی‌پیرایگی، و بی‌اعتنایی به زخارف دنیا و نیز ارتباط صمیمانه و محبت‌آمیز با مردم کم‌نظیر و [[معلم]] اخلاق بود، به گونه‌ای که هر ناظری را مجذوب خود می‌ساخت<ref>خامنه‌ای، خاتمی به روایت خامنه‌ای، ۴۸.</ref> همچنین از لحاظ بینش اجتماعی، فهم سیاسی و جهت‌گیری‌های موجود در [[جامعه]] و جریان‌های فکری و سیاسی نیز عالم زمان خویش و روحانیِ کم‌نظیری بود<ref>خامنه‌ای، خاتمی به روایت خامنه‌ای، ۵۰.</ref>؛ چنان‌که وجه ممتاز وی، دوری از اوصافی چون تملق، بدخواهی دیگران و دروغگویی، دینداری همراه با خردمندی و اندیشه‌ورزی توأم با آزادگی، رعایت احترام به اندیشه و نظر دیگران و طرفداری از [[نقد]] منصفانه و سعه صدر، توجه دقیق به مسائل سیاسی اجتماعی و جستجوگری از اندیشه‌های نو شمرده شده‌است.<ref>← خاتمی، خاطرات، ۲۴–۲۵.</ref>


آغاز مبارزات سیاسی خاتمی در مقابله با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۱ و در همراهی با امام‌خمینی شکل گرفت<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲.</ref>؛ اما آشنایی وی با امام‌خمینی به دوره اقامت در اصفهان (۱۳۰۴) بر می‌گردد که سیدکاظم گلپایگانی دوست مشترک ایشان و امام‌خمینی با وصف امام‌خمینی، وی را شیفته و دلداده ایشان کرده‌است.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۴.</ref> با درگذشت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ و مسافرت خاتمی به قم، نخستین دیدار وی با امام‌خمینی صورت گرفت.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۵.</ref> پس از آن، اگر چه دیدار حضوری صورت نمی‌گرفت، اما رابطه معنوی و ارادت قلبی در دو طرف برقرار بود و پس از آغاز نهضت اسلامی و نیز در زمان تبعید امام‌خمینی در نجف، نامه‌هایی میان وی و امام‌خمینی رد و بدل می‌شد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲.</ref> ازجمله آن‌گونه که از پاسخ امام‌خمینی پیداست، وی در اسفند ۱۳۴۴ طی نامه‌ای به امام‌خمینی از پراکندگی آرای علما گلایه کرد و از ایشان خواست به این مطلب توجه کند. ایشان نیز ضمن اشاره به اقدامات خود برای ایجاد انسجام میان علما و تأیید مسائل یادشده، از نابسامانی وضع خود در حوزه علمیه نجف و اختلاف آرای علما در امور حق به‌شدت شکایت کرد و انسجام علما را در رأس اصلاحات و مشکلات شمرد و دربارهٔ از دست‌رفتن فرصت هشدار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۶۸.</ref>
== مبارزات سیاسی قبل از انقلاب ==
آغاز مبارزات سیاسی خاتمی در مقابله با [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی رژیم پهلوی]] در سال ۱۳۴۱ و در همراهی با امام‌خمینی شکل گرفت<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲.</ref>؛ اما آشنایی وی با امام‌خمینی به دوره اقامت در اصفهان (۱۳۰۴) بر می‌گردد که [[سیدکاظم گلپایگانی]] دوست مشترک ایشان و امام‌خمینی با وصف امام‌خمینی، وی را شیفته و دلداده ایشان کرده‌است.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۴.</ref> با درگذشت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ و مسافرت خاتمی به قم، نخستین دیدار وی با امام‌خمینی صورت گرفت.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۵.</ref> پس از آن، اگر چه دیدار حضوری صورت نمی‌گرفت، اما رابطه معنوی و ارادت قلبی در دو طرف برقرار بود و پس از آغاز نهضت اسلامی و نیز در زمان [[تبعید امام‌خمینی]] در نجف، نامه‌هایی میان وی و امام‌خمینی رد و بدل می‌شد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲.</ref> ازجمله آن‌گونه که از پاسخ امام‌خمینی پیداست، وی در اسفند ۱۳۴۴ طی نامه‌ای به امام‌خمینی از پراکندگی آرای علما گلایه کرد و از ایشان خواست به این مطلب توجه کند. ایشان نیز ضمن اشاره به اقدامات خود برای ایجاد انسجام میان علما و تأیید مسائل یادشده، از نابسامانی وضع خود در [[حوزه علمیه نجف]] و اختلاف آرای علما در امور حق به‌شدت شکایت کرد و انسجام علما را در رأس اصلاحات و مشکلات شمرد و دربارهٔ از دست‌رفتن فرصت هشدار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۶۸.</ref>


خاتمی در نهضت اسلامی امام‌خمینی با صدور اعلامیه، طومار، تلگرام و سخنرانی، مبارزات در منطقه خود را رهبری می‌کرد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.</ref> ازجمله در پی حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، همراه علمای سراسر کشور، اعلامیه‌ای در تقبیح جنایات رژیم منتشر کرد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۸۰.</ref>؛ همچنین در برابر تحریم انتخابات دوره بیست‌ویکم مجلس شورای ملی با گروهی از علما اعلامیه‌ای نوشت<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۶۲–۳۶۴.</ref> و رژیم پهلوی را به دلیل ادامه حصر امام‌خمینی محکوم کرد.<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۹۵–۹۷.</ref> وی در قیام مردم پس از پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقش مؤثری داشت و در ضمنِ توزیع اعلامیه‌های امام‌خمینی جهت افشای بیشتر جنایاتِ رژیم پهلوی و آگاه‌ساختن مردم به واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی، سخنرانی می‌کرد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۹–۴۰؛ فاضل میبدی، یادنامه خاتمی، ۲۶.</ref> بر اثر تلاش و تبلیغ وی، مردم منطقه به‌طور گسترده از امام‌خمینی تقلید می‌کردند. او علت این امر را شرایط استان یزد می‌دانست که با مثل تهران فرق داشت و برای تبلیغ و بیان حقیقت مساعدتر بود.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.</ref> وی با جمعی از روحانیان، طی اعلامیه‌ای، در سال ۱۳۴۲ انتخابات رژیم پهلوی را تحریم کردند و دربارهٔ تحکیم پایه‌های استبداد هشدار دادند.<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۱۵۴–۱۵۶.</ref>
خاتمی در نهضت اسلامی امام‌خمینی با صدور اعلامیه، طومار، تلگرام و سخنرانی، مبارزات در منطقه خود را [[رهبری]] می‌کرد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.</ref> ازجمله در پی [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه]]، همراه علمای سراسر کشور، اعلامیه‌ای در تقبیح جنایات رژیم منتشر کرد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۸۰.</ref>؛ همچنین در برابر تحریم انتخابات دوره بیست‌ویکم [[مجلس شورای ملی]] با گروهی از علما اعلامیه‌ای نوشت<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۶۲–۳۶۴.</ref> و رژیم پهلوی را به دلیل ادامه حصر امام‌خمینی محکوم کرد.<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۹۵–۹۷.</ref> وی در قیام مردم پس از پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقش مؤثری داشت و در ضمنِ توزیع اعلامیه‌های امام‌خمینی جهت افشای بیشتر جنایاتِ رژیم پهلوی و آگاه‌ساختن مردم به واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی، سخنرانی می‌کرد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۳۹–۴۰؛ فاضل میبدی، یادنامه خاتمی، ۲۶.</ref> بر اثر تلاش و تبلیغ وی، مردم منطقه به‌طور گسترده از امام‌خمینی تقلید می‌کردند. او علت این امر را شرایط استان یزد می‌دانست که با مثل تهران فرق داشت و برای تبلیغ و بیان حقیقت مساعدتر بود.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.</ref> وی با جمعی از روحانیان، طی اعلامیه‌ای، در سال ۱۳۴۲ انتخابات رژیم پهلوی را تحریم کردند و دربارهٔ تحکیم پایه‌های [[استبداد]] هشدار دادند.<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۱۵۴–۱۵۶.</ref>


خاتمی در سال‌های ۱۳۵۳–۱۳۵۶، با وجود خفقان سیاسی و نیز ضعف بدنی، به دیدن روحانیان مبارز تبعیدشده می‌رفت و خانه‌اش نیز پناهگاه و مأمن روحانیان و انقلابی‌ها بود.<ref>دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۶۱۸–۶۱۹.</ref> وی پیش از انقلاب اسلامی برای درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی و اربعین شهدای قم، تبریز و مشهد، در اردکان یزد، مجالسی برپا کرد و در این گونه محافل، افزون بر افشاگری علیه رژیم پهلوی، از نهضت امام‌خمینی دفاع کرد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۵۲.</ref> به باور وی، مجالس سوگواری سیدمصطفی خمینی، در سال ۱۳۵۶، تأثیر شگرفی بر امور و سرعت انقلاب اسلامی داشت؛ زیرا پیش از آن، مردم برای برپایی چنین محافلی با ممانعت دولت روبه‌رو می‌شدند، ولی درگذشت او فضای ارعاب را شکست.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.</ref>
خاتمی در سال‌های ۱۳۵۳–۱۳۵۶، با وجود خفقان سیاسی و نیز ضعف بدنی، به دیدن روحانیان مبارز تبعیدشده می‌رفت و خانه‌اش نیز پناهگاه و مأمن روحانیان و انقلابی‌ها بود.<ref>دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۶۱۸–۶۱۹.</ref> وی پیش از انقلاب اسلامی برای درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] و اربعین شهدای قم، تبریز و مشهد، در اردکان یزد، مجالسی برپا کرد و در این گونه محافل، افزون بر افشاگری علیه [[رژیم پهلوی]]، از [[نهضت امام‌خمینی]] دفاع کرد.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۵۲.</ref> به باور وی، مجالس سوگواری سیدمصطفی خمینی، در سال ۱۳۵۶، تأثیر شگرفی بر امور و سرعت انقلاب اسلامی داشت؛ زیرا پیش از آن، مردم برای برپایی چنین محافلی با ممانعت دولت روبه‌رو می‌شدند، ولی درگذشت او فضای ارعاب را شکست.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۰.</ref>


پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز خاتمی به سامان‌دهی مسائل انقلاب در منطقه اردکان می‌پرداخت.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۱.</ref> امام‌خمینی در سوم آبان ۱۳۵۸ طی حکمی همراه با تکریم و با عنوان «سیدالاعلام»، ایشان را به سِمَت امامت جمعه اردکان<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۴۱.</ref> و در پانزدهم تیر ۱۳۶۱، پس از شهادت محمد صدوقی به سمت نماینده خود در استان یزد و امامت جمعه شهر یزد منصوب کرد و در این حکم اتفاق نظر علمای بزرگ یزد درباره ایشان و محبوبیت وی نزد مردم و شهره‌بودن او به علم و تقوا را یادآور شد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۷۳.</ref>؛ چنان‌که محمدعلی صدوقی فرزند محمد صدوقی را در اتمام کارهای به‌جامانده از پدر، موظف به مشورت و مراجعه به خاتمی دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۸۶.</ref> ایشان همچنین در دیدار با مسئولان استان یزد حضور خاتمی در این استان را نعمت شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۶.</ref>
== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب ==
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز خاتمی به سامان‌دهی مسائل انقلاب در منطقه اردکان می‌پرداخت.<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۱.</ref> امام‌خمینی در سوم آبان ۱۳۵۸ طی حکمی همراه با تکریم و با عنوان «سیدالاعلام»، ایشان را به سِمَت امامت جمعه اردکان<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۴۱.</ref> و در پانزدهم تیر ۱۳۶۱، پس از شهادت [[محمد صدوقی]] به سمت نماینده خود در استان یزد و امامت جمعه شهر یزد منصوب کرد و در این حکم اتفاق نظر علمای بزرگ یزد درباره ایشان و محبوبیت وی نزد مردم و شهره‌بودن او به [[علم]] و [[تقوا]] را یادآور شد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۷۳.</ref>؛ چنان‌که [[محمدعلی صدوقی]] فرزند محمد صدوقی را در اتمام کارهای به‌جامانده از پدر، موظف به [[مشورت]] و مراجعه به خاتمی دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۸۶.</ref> ایشان همچنین در دیدار با مسئولان استان یزد حضور خاتمی در این استان را نعمت شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۶.</ref>


خاتمی از یاران صمیمی امام‌خمینی بود و علاقه ویژه‌ای به ایشان داشت. او تخلف از رهنمودهای ایشان را گناه کبیره می‌دانست و معتقد بود نعمت آزادی و استقلال، مرهون فداکاری‌های امام‌خمینی است.<ref>دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۴۹۴، ۵۶۲، ۵۶۹ و ۶۴۵.</ref> وی رابطه صمیمانه خود با امام‌خمینی را دوجانبه و بیشتر معنوی دانسته، خود را شیفته امام‌خمینی و ایشان را از نوابغ روزگار و از افتخارات اسلام معرفی کرده‌است<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲–۴۳.</ref>
خاتمی از یاران صمیمی امام‌خمینی بود و علاقه ویژه‌ای به ایشان داشت. او تخلف از رهنمودهای ایشان را [[گناه کبیره]] می‌دانست و معتقد بود نعمت [[آزادی]] و [[استقلال]]، مرهون فداکاری‌های امام‌خمینی است.<ref>دریایی، تندیس دینداری و فرزانگی، ۴۹۴، ۵۶۲، ۵۶۹ و ۶۴۵.</ref> وی رابطه صمیمانه خود با امام‌خمینی را دوجانبه و بیشتر معنوی دانسته، خود را شیفته امام‌خمینی و ایشان را از نوابغ روزگار و از افتخارات اسلام معرفی کرده‌است<ref>خاتمی، آیت‌الله از زبان خویش، ۴۲–۴۳.</ref>
.
.
امام‌خمینی نیز به خاتمی علاقه و ارادت خاص داشت. در اجازه‌نامه به وی در اسفند ۱۳۴۴، او را «سیدالعلماء الاعلام» خطاب کرد و در مصرف بخشی از وجوهات در مدرسه اردکان و برای معیشت خود، مجاز دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۶۹.</ref>؛ همچنین در نامه به سیداحمد خمینی و سیدمرتضی پسندیده، انتقال وجوهات به خاتمی را به واسطه امین‌بودن وی، بی‌اشکال و مجاز دانسته‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۷۹ و ۸۲؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۲۷۷–۲۷۹.</ref>
امام‌خمینی نیز به خاتمی علاقه و ارادت خاص داشت. در اجازه‌نامه به وی در اسفند ۱۳۴۴، او را «سیدالعلماء الاعلام» خطاب کرد و در مصرف بخشی از وجوهات در مدرسه اردکان و برای معیشت خود، مجاز دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۶۹.</ref>؛ همچنین در نامه به سیداحمد خمینی و سیدمرتضی پسندیده، انتقال وجوهات به خاتمی را به واسطه امین‌بودن وی، بی‌اشکال و مجاز دانسته‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۷۹ و ۸۲؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۲۷۷–۲۷۹.</ref>
خط ۲۴: خط ۲۶:
سیدروح‌الله خاتمی در پنج‌شنبه، چهارم آبان ۱۳۶۷، در ۸۲سالگی و درپی یک دوره بیماری در بیمارستان شهدای تجریش در تهران درگذشت. پیکر وی پس از تشییعی باشکوه در یزد به اردکان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.<ref>فاضل میبدی، یادنامه خاتمی، ۱۰۲–۱۰۳، جمهوری اسلامی، وزنامه، ۴.</ref>
سیدروح‌الله خاتمی در پنج‌شنبه، چهارم آبان ۱۳۶۷، در ۸۲سالگی و درپی یک دوره بیماری در بیمارستان شهدای تجریش در تهران درگذشت. پیکر وی پس از تشییعی باشکوه در یزد به اردکان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.<ref>فاضل میبدی، یادنامه خاتمی، ۱۰۲–۱۰۳، جمهوری اسلامی، وزنامه، ۴.</ref>


امام‌خمینی در پیامی به مناسبت درگذشت خاتمی در ششم آبان ۱۳۶۷ وی را برادر عزیز خود و از پرفروغ‌ترین چهره‌های تقوا، خلوص نیت و ایمان برشمرد که اسلام و ایران از دست داد و نیز او را زنده‌دل، چهره تابناک مبارزات خستگی‌ناپذیر روحانیت، روشن‌ضمیر در دهه‌های اخیر، روشنفکر متدین و مجتهد بزرگوار و از خوبان امین و کم‌نظیر نامید که با تمام وجود مبارزه و سختی‌های آن را درک می‌کرد. همچنین وی را یکی از حامیان بی‌بدیل اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی دانست که پاک زیست و پاک مرد و عمری با تحجّر مبارزه کرد و یار و پناه محرومان بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.</ref> ایشان در این پیام، با تسلیت به فرزند او؛ سیدمحمد خاتمی، از وی به فرزندی متدین، فاضل، باتقوا و متعهد یاد کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.</ref> {{ببینید|سیدمحمد خاتمی}}
== رحلت ==
امام‌خمینی در پیامی به مناسبت درگذشت خاتمی در ششم آبان ۱۳۶۷ وی را برادر عزیز خود و از پرفروغ‌ترین چهره‌های تقوا، [[اخلاص|خلوص نیت]] و ایمان برشمرد که اسلام و ایران از دست داد و نیز او را زنده‌دل، چهره تابناک مبارزات خستگی‌ناپذیر [[روحانیت]]، روشن‌ضمیر در دهه‌های اخیر، [[روشنفکری|روشنفکر]] متدین و مجتهد بزرگوار و از خوبان امین و کم‌نظیر نامید که با تمام وجود مبارزه و سختی‌های آن را درک می‌کرد. همچنین وی را یکی از حامیان بی‌بدیل [[اسلام ناب محمدی]] در عصر فریب و خودپرستی دانست که پاک زیست و پاک مرد و عمری با [[تحجر|تحجّر]] مبارزه کرد و یار و پناه [[مستضعفان|محرومان]] بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.</ref> ایشان در این پیام، با تسلیت به فرزند او؛ سیدمحمد خاتمی، از وی به فرزندی متدین، فاضل، باتقوا و متعهد یاد کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۷۰.</ref> {{ببینید|سیدمحمد خاتمی}}


خاتمی هفت فرزند داشت، سه پسر به نام‌های سیدمحمد، سیدعلی و سیدمحمدرضا و چهار دختر. با ازدواج سیدمحمدرضا با زهرا اشراقی ـ نوه دختری امام‌خمینی ـ خاتمی با ایشان نسبت خویشاوندی پیدا کرده‌است.
خاتمی هفت فرزند داشت، سه پسر به نام‌های سیدمحمد، سیدعلی و سیدمحمدرضا و چهار دختر. با ازدواج سیدمحمدرضا با [[زهرا اشراقی]] ـ نوه دختری امام‌خمینی ـ خاتمی با ایشان نسبت خویشاوندی پیدا کرده‌است.


از خاتمی چند اثر علمی نیز به‌جا مانده‌است. تقریرات درس اخلاق و شرح‌های وی بر برخی ادعیه، به صورت آثاری مستقل چاپ شده‌اند که ازجمله آنها آینه مکارم در شرح دعای مکارم‌الاخلاق امام‌سجاد (ع) و روزه راستین (در شرح دعاهای ایام ماه مبارک رمضان) است.<ref>خاتمی، روزه راستین، ۶؛ خاتمی، آینه مکارم، ۱/۹–۱۰؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۵۵–۲۵۶.</ref>
از خاتمی چند اثر علمی نیز به‌جا مانده‌است. تقریرات درس اخلاق و شرح‌های وی بر برخی ادعیه، به صورت آثاری مستقل چاپ شده‌اند که ازجمله آنها آینه مکارم در شرح دعای مکارم‌الاخلاق امام‌سجاد (ع) و روزه راستین (در شرح دعاهای ایام ماه مبارک رمضان) است.<ref>خاتمی، روزه راستین، ۶؛ خاتمی، آینه مکارم، ۱/۹–۱۰؛ گلی زواره، ناصح صالح، ۲۵۵–۲۵۶.</ref>
۱۴٬۷۲۱

ویرایش