قاعده الواحد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
===نگاه عرفانی===
===نگاه عرفانی===


بنابر نظر امام‌خمینی، آموزه صدور مختص به اندیشه فلسفی و نظام علی و معلولی است؛ یعنی در صدور، مصدری با عنوان علت وجود دارد که معلولی از آن ایجاد و صادر می‌گردد و صادر غیر از مصدر است؛ اما در هستی‌شناسی عرفانی که متقوم به وحدت شخصی وجود است، تعبیر به ظهور می‌شود<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 66.</ref>؛ از این‌رو تعبیر برخی عرفا از واژه صدور در مورد فیض منبسط دقیق نیست و باید به جای آن، از واژه ظهور استفاده کرد<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 66؛ تعلیقات فصوص، 233 ـ 234.</ref>، و کاربرد قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» در فضای ظهور و تجلی، ناشی از آمیختن فلسفه و عرفان است؛ بنابراین نمی‌توان به وجود منبسط، صادر اول گفت؛ زیرا صدور و صادر و مصدر، با ذوق عرفانی مطابق نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات،  2/200 ـ 204؛ تعلیقات فصوص، 233 ـ 234؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 66.</ref>. بر این اساس ایشان بر مبنای وحدت شخصی وجود فیض منبسط را تنها مظهر و مجلای نخستین مرتبه ذات احدی می‌داند و بر این باور است که صدور، عین ظهور است و در دار هستی یک هویت صرف بیش نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات،  2/203.</ref>.
بنابر نظر امام‌خمینی، آموزه صدور مختص به اندیشه فلسفی و نظام علی و معلولی است؛ یعنی در صدور، مصدری با عنوان علت وجود دارد که معلولی از آن ایجاد و صادر می‌گردد و صادر غیر از مصدر است؛ اما در هستی‌شناسی عرفانی که متقوم به وحدت شخصی وجود است، تعبیر به ظهور می‌شود<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 66.</ref>؛ از این‌رو تعبیر برخی عرفا از واژه صدور در مورد فیض منبسط دقیق نیست و باید به جای آن، از واژه ظهور استفاده کرد<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 66؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 233 ـ 234.</ref>، و کاربرد قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» در فضای ظهور و تجلی، ناشی از آمیختن فلسفه و عرفان است؛ بنابراین نمی‌توان به وجود منبسط، صادر اول گفت؛ زیرا صدور و صادر و مصدر، با ذوق عرفانی مطابق نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات،  2/200 ـ 204؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، 233 ـ 234؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 66.</ref>. بر این اساس ایشان بر مبنای وحدت شخصی وجود فیض منبسط را تنها مظهر و مجلای نخستین مرتبه ذات احدی می‌داند و بر این باور است که صدور، عین ظهور است و در دار هستی یک هویت صرف بیش نیست<ref>امام‌خمینی، تقریرات،  2/203.</ref>.


بنابر نظر امام‌خمینی، میان فلاسفه و عرفا در مصداق صادر نخستین اختلاف است؛ گروه اول یعنی فلاسفه، معتقدند صادر اول ماهیت دارد و محدود است و بر این باورند که از مبدأ اعلی، عقل اول به نحو اطلاق و عدم تحدید صادر نشده است و صادر اول به صرافت و بساطت واجب الوجود نیست؛ بلکه مقید به ماهیت و حد است و همین طور صادر ثانی و عقل دوم تا نهایت مراتب عقول و نفوس و عالم طبیعت و تا هیولای اولی سریان دارد. در حقیقت، وجودی محدود، از وجود محدود و دارای ماهیت صادر شده است<ref> همان، 2/184 ـ 186.</ref>. عرفا بر این باورند وجودی که غیر محدود و صرف است، صدور وجودی محدود و دارای ماهیت از آن محال است. از همین‌رو معتقدند عقل اول هم نمی‌تواند صادر اول باشد؛ چون محدود و صاحب ماهیت است؛ لذا قابلیت و شایستگی ندارد از آنچه خود تعین و محدودیت ندارد، صادر گردد<ref> همان، 2/184 ـ 186.</ref>؛ پس وجودات صاحب ماهیت، از حق صادر نشده و تشکیک در مراتب وجود، باطل است؛ بلکه یک وجود بسیط که حدی ندارد، صادر شده است<ref> همان، 2/187.</ref>.
بنابر نظر امام‌خمینی، میان فلاسفه و عرفا در مصداق صادر نخستین اختلاف است؛ گروه اول یعنی فلاسفه، معتقدند صادر اول ماهیت دارد و محدود است و بر این باورند که از مبدأ اعلی، عقل اول به نحو اطلاق و عدم تحدید صادر نشده است و صادر اول به صرافت و بساطت واجب الوجود نیست؛ بلکه مقید به ماهیت و حد است و همین طور صادر ثانی و عقل دوم تا نهایت مراتب عقول و نفوس و عالم طبیعت و تا هیولای اولی سریان دارد. در حقیقت، وجودی محدود، از وجود محدود و دارای ماهیت صادر شده است<ref> امام‌خمینی، تقریرات، 2/184 ـ 186.</ref>. عرفا بر این باورند وجودی که غیر محدود و صرف است، صدور وجودی محدود و دارای ماهیت از آن محال است. از همین‌رو معتقدند عقل اول هم نمی‌تواند صادر اول باشد؛ چون محدود و صاحب ماهیت است؛ لذا قابلیت و شایستگی ندارد از آنچه خود تعین و محدودیت ندارد، صادر گردد<ref> امام‌خمینی، تقریرات، 2/184 ـ 186.</ref>؛ پس وجودات صاحب ماهیت، از حق صادر نشده و تشکیک در مراتب وجود، باطل است؛ بلکه یک وجود بسیط که حدی ندارد، صادر شده است<ref> امام‌خمینی، تقریرات، 2/187.</ref>.


امام‌خمینی میان این دو دیدگاه جمع کرده است و مبنای تلاش برای جمع میان دو دیدگاه را اصل عدم جدایی برهان و شهود و یافته‌های عقلی و قلبی می‌داند و معتقد است هرچند سخنان عرفا از مرتبه‌ای ورای مرتبه عقل نشئت گرفته و منشأ آن شهودات قلبی است که رتبه و جایگاه معرفتی برتری نسبت به یافته‌های عقلی دارند، اما رهاوردهای معرفتی شهودی هیچ‌گاه مخالف عقل صریح و برهان آشکار نیست و اگر به‌درستی و با رعایت شرایط خود پیموده شوند، نتایج حاصل از آنها نافی یکدیگر نیستند<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 65.</ref>. ایشان بر این باور است که فلاسفه بر اساس اعتقاد به مراتب وجود، تشکیک در وجود، بحث از کثرت را مطرح می‌کنند؛ زیرا صدور در فضای اعتقاد به اندیشه، سبب و مسببی و علیت و ایجاد و در دستگاه تشکیکی و مراتب طولی علی و معلولی معنادار و قابل طرح است. از آنجاکه حکما به کثرات و تعینات، ترتیب علل و معلول و چینش عوالم نظر دارند، بحث صادر اول را نیز از این منظر بررسی کرده‌اند و مصداق آن را عقل اول می‌دانند<ref> همان.</ref>؛ اما عرفا و اولیای الهی نظر به وحدت دارند و با دیده وحدت‌بین به عالم نگریسته و کثرت را نمی‌بینند و از همین‌رو به تعینات عوالم نظر نداشته، معتقدند تعینات وجود مطلق، اعتبار و خیال هستند و از این جهت صادر اول را فیض منبسط حق‌تعالی می‌دانند<ref> همان، 66.</ref>.
امام‌خمینی میان این دو دیدگاه جمع کرده است و مبنای تلاش برای جمع میان دو دیدگاه را اصل عدم جدایی برهان و شهود و یافته‌های عقلی و قلبی می‌داند و معتقد است هرچند سخنان عرفا از مرتبه‌ای ورای مرتبه عقل نشئت گرفته و منشأ آن شهودات قلبی است که رتبه و جایگاه معرفتی برتری نسبت به یافته‌های عقلی دارند، اما رهاوردهای معرفتی شهودی هیچ‌گاه مخالف عقل صریح و برهان آشکار نیست و اگر به‌درستی و با رعایت شرایط خود پیموده شوند، نتایج حاصل از آنها نافی یکدیگر نیستند<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 65.</ref>. ایشان بر این باور است که فلاسفه بر اساس اعتقاد به مراتب وجود، تشکیک در وجود، بحث از کثرت را مطرح می‌کنند؛ زیرا صدور در فضای اعتقاد به اندیشه، سبب و مسببی و علیت و ایجاد و در دستگاه تشکیکی و مراتب طولی علی و معلولی معنادار و قابل طرح است. از آنجاکه حکما به کثرات و تعینات، ترتیب علل و معلول و چینش عوالم نظر دارند، بحث صادر اول را نیز از این منظر بررسی کرده‌اند و مصداق آن را عقل اول می‌دانند<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 65.</ref>؛ اما عرفا و اولیای الهی نظر به وحدت دارند و با دیده وحدت‌بین به عالم نگریسته و کثرت را نمی‌بینند و از همین‌رو به تعینات عوالم نظر نداشته، معتقدند تعینات وجود مطلق، اعتبار و خیال هستند و از این جهت صادر اول را فیض منبسط حق‌تعالی می‌دانند<ref> امام‌خمینی، مصباح الهدایه، 66.</ref>.


===اثبات قاعده==
===اثبات قاعده==
۵۷۲

ویرایش