کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''امام‌کاظم(ع)'''، موسی‌بن‌جعفر، زندگی، جایگاه و نقش [[امام هفتم(ع)]].
'''امام‌کاظم(ع)'''، موسی‌بن‌جعفر، زندگی، جایگاه و نقش [[امام هفتم(ع)]].
==زندگینامه==
==زندگینامه==
امام ابوالحسن، موسی‌بن‌جعفر(ع) ملقب به کاظم، صابر، عبد صالح، سید (شریف قرشی، ۱/۵۳ ـ ۵۵در هفتم صفر ۱۲۸ق در ابواء از توابع مدینه به دنیا آمد (مفید، ۲/۲۱۵؛ اربلی، ۳/۲؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۴). پدر ایشان امام‌صادق(ع) (← مقاله جعفربن‌محمد، امام‌صادق(ع)) و مادر ایشان حمیده (ابن‌شهرآشوب، ۲/۳۲۳؛ اربلی، ۳/۲از بانوان، ستوده و پاکیزه بود (کلینی، ۱/۴۷۷). مقصود از ابوالحسن، ابوالحسن الماضی و ابوالحسن اول در روایات امام‌کاظم(ع) است (همان، ۱/۲۲۶ و ۳۰۸چنانکه امام‌خمینی نیز اشاره کرده‌است (چهل حدیث، ۲۱۳). امام‌کاظم بیست سال با پدر خود زندگی کرد و در بیست‌سالگی به امامت رسید. دوره امامت آن حضرت ۳۵ سال بود (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۴؛ اربلی، ۳/۳۰).
امام ابوالحسن، موسی‌بن‌جعفر(ع) ملقب به [[کاظم]]، صابر، عبد صالح، سید<ref>شریف قرشی، حیاة الامام‌موسی‌بن‌جعفر(ع)، ۱/۵۳ ـ ۵۵.</ref> در هفتم صفر ۱۲۸ق در ابواء از توابع [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۱۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۴.</ref> پدر ایشان [[امام‌صادق(ع)]] و مادر ایشان حمیده،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۲/۳۲۳؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲.</ref> از بانوان، ستوده و پاکیزه بود.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۷۷.</ref>
جایگاه و ویژگی‌ها: به تصریح پیامبر اکرم(ص) (کلینی، ۱/۳۸۵) و وصیت امام‌صادق(ع)، موسی‌بن‌جعفر(ع) از سوی خداوند به امامت برگزیده شد (همان، ۱/۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ مفید، ۲/۲۱۶؛ اربلی، ۳/۹ ـ ۱۱). حضرت از کودکی بسیار مورد علاقه و توجه امام‌صادق(ع) بود (شریف قرشی، ۱/۵۰) و ایشان را دری از درهای خدا و دارنده علم، قضاوت، فهم و سخاوت و معرفت به چیزهایی خواند که مردم در وقت اختلاف بدان نیاز دارند (صدوق، عیون اخبار، ۱/۲۴نیز ایشان را مرجع علمی مردم معرفی کرد (حمیری، ۳۳۵). عبدالله افطح از فرزندان امام‌صادق(ع) مدعی جانشینی پدر بود اما شیعیان (اربلی، ۳/۳۹ ـ ۴۰؛ نوری، ۱۵/۴۶۷ ـ ۴۶۸) و یاران خاص امام‌صادق(ع) مانند هشام‌بن‌سالم و مؤمن طاق با آزمودن وی و درماندن او از پاسخ به مسائل دینی و یافتن پاسخ‌های خود از موسی‌بن‌جعفر(ع) (کلینی، ۱/۳۵۱ ـ ۳۵۲به تثبیت امامت موسی‌بن‌جعفر(ع) در نزد توده مردم کمک کردند (اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۴).
 
امام‌کاظم(ع) مورد احترام بزرگان اهل سنت بود و آنان گاه برای پاسخ پرسش‌های علمی خود به حضرت مراجعه می‌کردند (کورانی، ۹۱). قاضی‌ابویوسف و محمدحسن شیبانی از فقیهان مذاهب اسلامی به قصد آزمودن جایگاه علمی امام‌کاظم(ع) به دیدار ایشان در زندان رفتند و با اعتراف به آگاهی ایشان، از علم حلال و حرام و علم غیب، از حضرت درباره منابع دانش ایشان پرسیدند که ایشان علم پیامبر(ص) و علی(ع) را منبع دانش خود شمرد (اربلی، ۳/۴۱ ـ ۴۲). جایگاه معنوی و اجتماعی حضرت چنان بود که طبق نقل، هارون عباسی خطاب به فرزندش مأمون، ایشان را برای خلافت سزاوارتر از خود شمرد و به‌صراحت علاقه به حکومت را از موجبات اصرار خود بر واگذارنکردن این حق الهی به حضرت دانست (صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹).
{{ببینید|امام صادق(ع) جعفربن‌محمد}}
تذکره‌نویسان افزون بر جایگاه علمی، کرامات بسیاری را برای امام‌کاظم(ع) نقل کرده‌اند (اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۵). حضرت در میان توده مردم نیز از جایگاه ممتازی برخوردار بود. امام‌خمینی به استناد منابع (صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹یادآور شده‌است ابهت و جایگاه امام‌کاظم(ع) در دل‌های حاکمان عباسی نیز جای انکار نداشت و آنان به جایگاه عظمت معنوی ایشان در میان مردم اعتراف می‌کردند؛ چنان‌که از مأمون عباسی نقل شده‌است تشیع را از پدرش هارون فرا گرفته‌است (الطهاره، ۳/۴۵۸). ایشان از موسی‌بن‌جعفر(ع) و دیگر امامان(ع) به عنوان ائِمَّةُ الْمُؤمِنینَ و حجت خداوند بر مردم و امامانِ هدایت یاد کرده‌است (توضیح المسائل، ۹۸) و نیز با استناد به روایات (صدوق، الخصال، ۲/۳۹۶؛ مجلسی، ۲۴/۲۳۹)، روز چهارشنبه را متعلق به آن حضرت شمرده و مناسب دانسته‌است در تعقیب نماز صبح برای نجات از دریای ظلمانی و دامگاه شیطانی، متوسل به آن امام همام، که مقرب بارگاه قدس و محرم سراپرده انس است، شوند و برای کامل‌شدن عمل و قبول عبادات ناقص و مناسک غیر لایق، آن بزرگان را واسطه قرار دهند (آداب الصلاة، ۳۷۹).
 
امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) اهل کرامت و اطلاع از علوم غیبی (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۸۷ ـ ۲۸۸؛ اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۵) و در علم و دانش سرآمد مردم روزگار خود (ابن‌شهرآشوب، ۲/۳۱۰) بود؛ چنان‌که در کودکی نیز به پرسش‌های شرعی مردم پاسخ می‌داد (مجلسی، ۴۸/۱۷۵). از ایشان به فقیه‌ترین، عابدترین، پارساترین و حافظ‌ترین مردم در مورد قرآن (مفید، ۲/۲۳۵؛ اربلی، ۳/۲ و ۲۰؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹گشاده‌دست‌ترین و بزرگوارترین مردم (اربلی، ۳/۲۰؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹ ـ ۹۵۰) یادشده است. آن حضرت بسیار حلیم و باگذشت و صبور بود و از این‌رو به «کاظم» شهره شده بود (مفید، ۲/۲۳۵؛ ابن‌ابی‌الحدید، ۱۵/۲۹۱) و با متانت و گذشت، مخالفان خود را به موافق تبدیل می‌کرد (اربلی، ۲/۲۰ ـ ۲۲ و ۴۳). ایشان(ع) اهل عبادت و خشوع و خضوع در برابر خدا بود (ابن‌ابی‌الحدید، ۱۵/۲۹۱؛ قمی، ۱۵۸ و ۱۷۴). نماز شب را به نماز صبح وصل و تا طلوع آفتاب با خداوند مناجات می‌کرد (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۸). ایشان در صله رحم موفق‌ترینِ مردم بود (قمی، ۱۶۰)، در پنهانی به فقرا کمک می‌رساند (ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹؛ قمی، ۱۶۰)، با صدای خوش قرآن تلاوت می‌کرد و خود می‌گریست و مردم نیز از صدای حضرت می‌گریستند و در میان مردم مدینه به «زین‌المتهجدین» شهره بود (مفید، ۲/۲۳۵).
مقصود از ابوالحسن، ابوالحسن الماضی و ابوالحسن اول در روایات امام‌کاظم(ع) است؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۲۶ و ۳۰۸.</ref> چنانکه [[امام‌خمینی]] نیز اشاره کرده‌است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۱۳.</ref> امام‌کاظم بیست سال با پدر خود زندگی کرد و در بیست‌سالگی به [[امامت]] رسید. دوره امامت آن حضرت ۳۵ سال بود.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۳۲۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۳۰.</ref>
==جایگاه و ویژگی‌ها==
به تصریح پیامبر اکرم(ص) (کلینی، ۱/۳۸۵) و وصیت امام‌صادق(ع)، موسی‌بن‌جعفر(ع) از سوی خداوند به امامت برگزیده شد.<ref>همان، ۱/۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۱۶؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۹ ـ ۱۱.</ref> حضرت از کودکی بسیار مورد علاقه و توجه امام‌صادق(ع) بود<ref>شریف قرشی، حیاة الامام‌موسی‌بن‌جعفر(ع)، ۱/۵۰.</ref> و ایشان را دری از درهای خدا و دارنده علم، قضاوت، فهم و سخاوت و معرفت به چیزهایی خواند که مردم در وقت اختلاف بدان نیاز دارند؛<ref>صدوق، عیون اخبار، ۱/۲۴.</ref> نیز ایشان را مرجع علمی مردم معرفی کرد (حمیری، ۳۳۵). عبدالله افطح از فرزندان امام‌صادق(ع) مدعی جانشینی پدر بود اما شیعیان<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۳۹ ـ ۴۰؛ نوری، ۱۵/۴۶۷ ـ ۴۶۸.</ref> و یاران خاص امام‌صادق(ع) مانند هشام‌بن‌سالم و مؤمن طاق با آزمودن وی و درماندن او از پاسخ به مسائل دینی و یافتن پاسخ‌های خود از موسی‌بن‌جعفر(ع)<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref> به تثبیت امامت موسی‌بن‌جعفر(ع) در نزد توده مردم کمک کردند.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۱۳ ـ ۱۴.</ref>
 
امام‌کاظم(ع) مورد احترام بزرگان اهل سنت بود و آنان گاه برای پاسخ پرسش‌های علمی خود به حضرت مراجعه می‌کردند (کورانی، ۹۱). قاضی‌ابویوسف و محمدحسن شیبانی از فقیهان مذاهب اسلامی به قصد آزمودن جایگاه علمی امام‌کاظم(ع) به دیدار ایشان در زندان رفتند و با اعتراف به آگاهی ایشان، از علم حلال و حرام و علم غیب، از حضرت درباره منابع دانش ایشان پرسیدند که ایشان علم پیامبر(ص) و علی(ع) را منبع دانش خود شمرد.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۴۱ ـ ۴۲.</ref> جایگاه معنوی و اجتماعی حضرت چنان بود که طبق نقل، هارون عباسی خطاب به فرزندش مأمون، ایشان را برای خلافت سزاوارتر از خود شمرد و به‌صراحت علاقه به حکومت را از موجبات اصرار خود بر واگذارنکردن این حق الهی به حضرت دانست.<ref>صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹.</ref>
تذکره‌نویسان افزون بر جایگاه علمی، کرامات بسیاری را برای امام‌کاظم(ع) نقل کرده‌اند.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۱۳ ـ ۱۵.</ref> حضرت در میان توده مردم نیز از جایگاه ممتازی برخوردار بود. امام‌خمینی به استناد منابع،<ref>صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹.</ref> یادآور شده‌است ابهت و جایگاه امام‌کاظم(ع) در دل‌های حاکمان عباسی نیز جای انکار نداشت و آنان به جایگاه عظمت معنوی ایشان در میان مردم اعتراف می‌کردند؛ چنان‌که از مأمون عباسی نقل شده‌است تشیع را از پدرش هارون فرا گرفته‌است (الطهاره، ۳/۴۵۸). ایشان از موسی‌بن‌جعفر(ع) و دیگر امامان(ع) به عنوان ائِمَّةُ الْمُؤمِنینَ و حجت خداوند بر مردم و امامانِ هدایت یاد کرده‌است (توضیح المسائل، ۹۸) و نیز با استناد به روایات (صدوق، الخصال، ۲/۳۹۶؛ مجلسی، ۲۴/۲۳۹)، روز چهارشنبه را متعلق به آن حضرت شمرده و مناسب دانسته‌است در تعقیب نماز صبح برای نجات از دریای ظلمانی و دامگاه شیطانی، متوسل به آن امام همام، که مقرب بارگاه قدس و محرم سراپرده انس است، شوند و برای کامل‌شدن عمل و قبول عبادات ناقص و مناسک غیر لایق، آن بزرگان را واسطه قرار دهند (آداب الصلاة، ۳۷۹).
امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) اهل کرامت و اطلاع از علوم غیبی<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۲۸۷ ـ ۲۸۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۱۳ ـ ۱۵.</ref> و در علم و دانش سرآمد مردم روزگار خود<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۲/۳۱۰.</ref> بود؛ چنان‌که در کودکی نیز به پرسش‌های شرعی مردم پاسخ می‌داد (مجلسی، ۴۸/۱۷۵). از ایشان به فقیه‌ترین، عابدترین، پارساترین و حافظ‌ترین مردم در مورد قرآن،<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۳۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲ و ۲۰؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹.</ref> گشاده‌دست‌ترین و بزرگوارترین مردم<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲۰؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹ ـ ۹۵۰.</ref> یادشده است. آن حضرت بسیار حلیم و باگذشت و صبور بود و از این‌رو به «کاظم» شهره شده بود.<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۳۵؛ ابن‌ابی‌الحدید، ۱۵/۲۹۱.</ref> و با متانت و گذشت، مخالفان خود را به موافق تبدیل می‌کرد.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۲۰ ـ ۲۲ و ۴۳.</ref> ایشان(ع) اهل عبادت و خشوع و خضوع در برابر خدا بود.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۵/۲۹۱؛ قمی، ۱۵۸ و ۱۷۴.</ref> نماز شب را به نماز صبح وصل و تا طلوع آفتاب با خداوند مناجات می‌کرد.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۳۱۸.</ref> ایشان در صله رحم موفق‌ترینِ مردم بود (قمی، ۱۶۰)، در پنهانی به فقرا کمک می‌رساند (ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹؛ قمی، ۱۶۰)، با صدای خوش قرآن تلاوت می‌کرد و خود می‌گریست و مردم نیز از صدای حضرت می‌گریستند و در میان مردم مدینه به «زین‌المتهجدین» شهره بود.<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۳۵.</ref>
 
امام‌خمینی به استناد روایات (صدوق، الامالی، ۱۴۶ ـ ۱۴۷) تصریح کرده‌است سجده‌های طولانی امام‌کاظم(ع) شهرت داشت (حدیث جنود، ۱۲۶ ـ ۱۲۷؛ تعلیقه عروه، ۳۷۶) و حضرت به فرزند خود سفارش کرد در عبادت خدا بکوشد و هیچ‌گاه خود را از تقصیر و کوتاهی در عبادت و طاعت خدا مبرا نداند (آداب الصلاة، ۱۷۵)؛ همچنین به استناد روایات (کلینی، ۷/۵۳؛ صدوق، من لایحضر، ۴/۲۴۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۱۴۹)، یادآور شده‌است آن حضرت بخشی از اموال خود را در راه خدا وقف کرد (البیع، ۳/۱۳۲ ـ ۱۳۳). ایشان حضرت امام‌کاظم(ع) را در سروده‌ای به دارنده قدرت و حلم ستوده‌است (دیوان امام، ۲۷۶).
امام‌خمینی به استناد روایات (صدوق، الامالی، ۱۴۶ ـ ۱۴۷) تصریح کرده‌است سجده‌های طولانی امام‌کاظم(ع) شهرت داشت (حدیث جنود، ۱۲۶ ـ ۱۲۷؛ تعلیقه عروه، ۳۷۶) و حضرت به فرزند خود سفارش کرد در عبادت خدا بکوشد و هیچ‌گاه خود را از تقصیر و کوتاهی در عبادت و طاعت خدا مبرا نداند (آداب الصلاة، ۱۷۵)؛ همچنین به استناد روایات (کلینی، ۷/۵۳؛ صدوق، من لایحضر، ۴/۲۴۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۱۴۹)، یادآور شده‌است آن حضرت بخشی از اموال خود را در راه خدا وقف کرد (البیع، ۳/۱۳۲ ـ ۱۳۳). ایشان حضرت امام‌کاظم(ع) را در سروده‌ای به دارنده قدرت و حلم ستوده‌است (دیوان امام، ۲۷۶).
دوران امامت: امام‌کاظم(ع) پس از شهادت امام‌صادق(ع) درسا ل ۱۴۸ق (مفید، ۲/۱۸۰به امامت رسید. راویان حدیث و شیعیان برای استفاده از ایشان گرد آمدند و با وجود شرایط دشوار سیاسی (← ادامه مقاله)، راویان، سخنان ایشان را می‌نوشتند (مجلسی، ۴۸/۱۵۳ و ۹۱/۳۲۰). شیخ طوسی (رجال الطوسی، ۳۴۲ ـ ۳۶۶) ۲۵۰ تن و برخی دیگر (عطاردی، ۳/۲۸۱ ـ ۵۶۹) ۶۳۸ تن از راویان آن حضرت را در کتاب‌های خود ثبت کرده‌اند. در نوشته‌های امام‌خمینی نام برخی از آنان آمده‌است ازجمله: یونس‌بن‌عبدالرحمن، صفوان‌بن‌یحیی، محمدبن‌ابی‌عمیر، عبدالله‌بن‌مغیره، حسن‌بن‌محبوب از اصحاب اجماع (الخلل، ۱۶۲؛ البیع، ۲/۶۳۱؛ الرسائل العشره، ۱۳۳)، هشام‌بن‌حکم (سرّ الصلاة، ۷۹)، محمدبن‌حصین (الخلل، ۸۷)، عبدالرحمن‌بن‌حجاج (البیع، ۳/۲۵۱)، محمدبن‌حکیم (الاستصحاب، ۳۹۶منصوربن‌یونس برزج (البیع، ۵/۲۶۰اسحاق‌بن‌عمار (همان، ۴/۵۸۶علی‌بن‌سوید (چهل حدیث، ۶۱سماعةبن‌مهران (همان، ۲۶۴) و ابوبصیر (چهل حدیث، ۴۲۷). بخش قابل توجهی از مسائل فقهی در باب‌های گوناگون فقه از طهارت تا دیات و فلسفه احکام به وسیله علی‌بن‌جعفر از برادرش موسی‌بن‌جعفر(ع) به مردم منتقل شده‌است (عریضی، ۱۰۳ ـ ۳۵۱) و امام‌خمینی در مسائل گوناگون به آن استناد کرده‌است (الاستصحاب، ۳۳۳؛ انوار الهدایه، ۲/۲۱۹؛ الخلل، ۲۱).
دوران امامت: امام‌کاظم(ع) پس از شهادت امام‌صادق(ع) درسا ل ۱۴۸ق،<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۱۸۰.</ref> به امامت رسید. راویان حدیث و شیعیان برای استفاده از ایشان گرد آمدند و با وجود شرایط دشوار سیاسی (← ادامه مقاله)، راویان، سخنان ایشان را می‌نوشتند (مجلسی، ۴۸/۱۵۳ و ۹۱/۳۲۰). شیخ طوسی (رجال الطوسی، ۳۴۲ ـ ۳۶۶) ۲۵۰ تن و برخی دیگر (عطاردی، ۳/۲۸۱ ـ ۵۶۹) ۶۳۸ تن از راویان آن حضرت را در کتاب‌های خود ثبت کرده‌اند. در نوشته‌های امام‌خمینی نام برخی از آنان آمده‌است ازجمله: یونس‌بن‌عبدالرحمن، صفوان‌بن‌یحیی، محمدبن‌ابی‌عمیر، عبدالله‌بن‌مغیره، حسن‌بن‌محبوب از اصحاب اجماع<ref>امام خمینی، الخلل، ۱۶۲؛ البیع، ۲/۶۳۱؛ امام خمینی، الرسائل العشره، ۱۳۳.</ref> هشام‌بن‌حکم،<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۷۹.</ref> محمدبن‌حصین،<ref>امام خمینی، الخلل، ۸۷.</ref> عبدالرحمن‌بن‌حجاج،<ref>امام خمینی، البیع، ۳/۲۵۱.</ref> محمدبن‌حکیم،<ref>امام خمینی، الاستصحاب، ۳۹۶.</ref> منصوربن‌یونس برزج <ref>امام خمینی، البیع، ۵/۲۶۰.</ref> اسحاق‌بن‌عمار<ref>امام خمینی، البیع، ۴/۵۸۶.</ref> علی‌بن‌سوید <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۱.</ref> سماعةبن‌مهران <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۶۴.</ref> و ابوبصیر <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۲۷.</ref> بخش قابل توجهی از مسائل فقهی در باب‌های گوناگون فقه از طهارت تا دیات و فلسفه احکام به وسیله علی‌بن‌جعفر از برادرش موسی‌بن‌جعفر(ع) به مردم منتقل شده‌است (عریضی، ۱۰۳ ـ ۳۵۱) و امام‌خمینی در مسائل گوناگون به آن استناد کرده‌است.<ref>امام خمینی، الاستصحاب، ۳۳۳؛ امام خمینی، انوار الهدایه، ۲/۲۱۹؛ الخلل، ۲۱.</ref>
بیان جایگاه عقل و خرد در قرآن و نقش خرد در هدایت انسان (کلینی، ۱/۱۳ ـ ۲۰شرح مسائل اعتقادی ازجمله توحید (صدوق، التوحید، ۶۹؛ عطاردی، ۲۵۵ ـ ۲۶۷نبوت و انبیا (کلینی، ۱/۲۲۶)، بیان سیره و معجزات پیامبر(ص) (حمیری، ۳۱۷ ـ ۳۳۰) و امامت و بیان حقانیت اهل بیت پیامبر(ص) (ابن‌صباغ، ۲/۹۵۰) ازجمله امامت خود ایشان (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۹۹مسائل اخلاقی و بیان ارزش‌های دینی (عطاردی، ۳/۲۴۱ ـ ۲۵۳)، مسائل فقهی و بیان احکام شرعی (همان، ۲/۱۸۱ ـ ۵۹۷ و ۳/۷ ـ ۲۳۲؛ کلینی، ۵/۳۸۷)، از مسائل مطرح در سخنان حضرت بود و مردم برای حل معضلات تاریخی نیز از حضرت کمک می‌گرفتند (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۱).
بیان جایگاه عقل و خرد در قرآن و نقش خرد در هدایت انسان،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۳ ـ ۲۰.</ref> شرح مسائل اعتقادی ازجمله توحید،<ref>صدوق، التوحید، ۶۹؛ عطاردی، ۲۵۵ ـ ۲۶۷.</ref> نبوت و انبیا (کلینی، ۱/۲۲۶)، بیان سیره و معجزات پیامبر(ص) (حمیری، ۳۱۷ ـ ۳۳۰) و امامت و بیان حقانیت اهل بیت پیامبر(ص) (ابن‌صباغ، ۲/۹۵۰) ازجمله امامت خود ایشان<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۲۹۹.</ref> مسائل اخلاقی و بیان ارزش‌های دینی (عطاردی، ۳/۲۴۱ ـ ۲۵۳)، مسائل فقهی و بیان احکام شرعی (همان، ۲/۱۸۱ ـ ۵۹۷ و ۳/۷ ـ ۲۳۲؛ کلینی، ۵/۳۸۷)، از مسائل مطرح در سخنان حضرت بود و مردم برای حل معضلات تاریخی نیز از حضرت کمک می‌گرفتند.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۳۱۱.</ref>
امام‌خمینی در نوشته‌های خود برخی از سخنان امام‌کاظم(ع) را درباره تفسیر قرآن و ظاهر (چهل حدیث، ۲۱۳) و باطن آن (آداب الصلاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰سیره و حالات رسول خدا(ص) (چهل حدیث، ۳۵۱حالات معنوی و سیر و سلوک پیامبر(ص) (همان، ۵۰۷وقایعی از زندگی پیامبر(ص) (همان، ۳۸۵) و دلایل امامت اهل بیت(ع) در قرآن و سنت نبوی (آداب الصلاة، ۳۲۹؛ تعلیقه عروه، ۲۰۴ ـ ۲۰۵) آورده‌است و نیز به مبارزه امام‌کاظم(ع) با افراد منحرف و سران فرقه‌های بدعت‌گذار مانند علی‌بن‌حمزه بطائنی از سران جریان واقفیه اشاره کرده‌است (الطهاره، ۳/۳۳۸). ایشان در آثار خود نمونه‌هایی از سخنان امام‌کاظم(ع) در موضوعات ارزش‌ها و تعالیم اخلاقی اسلام و راه‌های خودسازی و تزکیه نفس (چهل حدیث، ۶۱، ۲۶۴ و ۳۶۰تشویق به خدمت به مؤمن و کمک به تشویق خانواده برای آنان و رازداری (وسیلة النجاة، ۱۹۵) و نیز تشویق به کار و تلاش برای تأمین رزق حلال برای خانواده (همان، ۴۷۰) احکام و شرایع در ابواب مختلف آن (الخلل، ۲۰۲ازجمله حرمت ربا (مکاسب، ۱/۲۱خرید و فروش میته (همان، ۱/۲۳تذکیه حیوانات حرام‌گوشت (همان، ۱/۷۰خرید و فروش آلات قمار (همان، ۱/۱۷۳)، تصویرگری (همان، ۱/۲۶۰شرط طلاق برای زن (البیع، ۵/۲۶۰فلسفه احکام (مکاسب، ۱/۱۷) و نیز مسائل اهم و مهم در احکام (الطهاره، ۲/۳۹۵را بازگو کرده‌است. مجموعه مسند الامام‌الکاظم(ع) تألیف عزیزالله عطاردی و نیز موسوعة الامام‌الکاظم(ع) تألیف سیدمحمد حسینی قزوینی بخشی از میراث علمی امام‌کاظم(ع) را ثبت کرده‌اند.
امام‌خمینی در نوشته‌های خود برخی از سخنان امام‌کاظم(ع) را درباره تفسیر قرآن و ظاهر<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۱۳.</ref> و باطن آن،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰.</ref> سیره و حالات رسول خدا(ص)،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۱.</ref> حالات معنوی و سیر و سلوک پیامبر(ص)<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۷.</ref> وقایعی از زندگی پیامبر(ص) <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۸۵.</ref> و دلایل امامت اهل بیت(ع) در قرآن و سنت نبوی<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۹؛ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۲۰۴ ـ ۲۰۵.</ref> آورده‌است و نیز به مبارزه امام‌کاظم(ع) با افراد منحرف و سران فرقه‌های بدعت‌گذار مانند علی‌بن‌حمزه بطائنی از سران جریان واقفیه اشاره کرده‌است (الطهاره، ۳/۳۳۸). ایشان در آثار خود نمونه‌هایی از سخنان امام‌کاظم(ع) در موضوعات ارزش‌ها و تعالیم اخلاقی اسلام و راه‌های خودسازی و تزکیه نفس،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۱، ۲۶۴ و ۳۶۰.</ref> تشویق به خدمت به مؤمن و کمک به تشویق خانواده برای آنان و رازداری<ref>امام خمینی، وسیلة النجاة، ۱۹۵.</ref> و نیز تشویق به کار و تلاش برای تأمین رزق حلال برای خانواده <ref>امام خمینی، وسیلة النجاة، ۴۷۰.</ref> احکام و شرایع در ابواب مختلف آن،<ref>امام خمینی، الخلل، ۲۰۲.</ref> ازجمله حرمت ربا <ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۱.</ref> خرید و فروش میته،<ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۳.</ref> تذکیه حیوانات حرام‌گوشت،<ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۷۰.</ref> خرید و فروش آلات قمار<ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۱۷۳.</ref> تصویرگری،<ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۶۰.</ref> شرط طلاق برای زن،<ref>امام خمینی، البیع، ۵/۲۶۰.</ref> فلسفه احکام <ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۱۷.</ref> و نیز مسائل اهم و مهم در احکام،<ref>امام خمینی، الطهاره، ۲/۳۹۵.</ref> را بازگو کرده‌است. مجموعه مسند الامام‌الکاظم(ع) تألیف عزیزالله عطاردی و نیز موسوعة الامام‌الکاظم(ع) تألیف سیدمحمد حسینی قزوینی بخشی از میراث علمی امام‌کاظم(ع) را ثبت کرده‌اند.
موضع‌گیری‌های سیاسی: دوره امامت موسی‌بن‌جعفر(ع) از دوره‌های پرخفقان تاریخ اسلام است (اصفهانی، ۴۳۷؛ کورانی، ۸۴، ۱۲۵ ـ ۱۳۳، ۱۳۷ ـ ۱۴۲ و ۱۸۹). امام‌کاظم(ع) با حاکمان بنی‌عباس، منصور دوانیقی، مهدی، موسی و هارون معاصر بود (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۳؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۷، ۹۴۵ و ۹۵۸). این گروه، مقتدر و ستمکار بودند (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۸۷ و ۲۹۰). منصور بغداد را در سال ۱۴۵ ـ ۱۴۹ق تأسیس کرد و مرکز خلافت عباسیان را از کوفه به بغداد منتقل ساخت (آل قاسم، ۲/۱۲). وی با گماردن جاسوس، مخالفان خود را بازداشت می‌کرد و از میان می‌برد (مفید، ۲/۲۲۱ ـ ۲۲۲) و علویان بسیاری به دست وی تبعید یا کشته شدند (اصفهانی، ۱۸۱ ـ ۱۸۲ و ۱۹۶). منصور افزون بر به‌شهادت‌رساندن امام‌صادق(ع) در صدد بود امام‌کاظم(ع) را نیز بکشد که موفق نشد (مجلسی، ۴۷/۲۰۵ و ۲۰۶؛ کورانی، ۸۴ ـ ۸۶). کارگزاران موسی نیز ستمکار بودند (کورانی، ۳۷۳). در دوره وی حسین‌بن‌علی معروف به شهید فخ از نوادگان امام‌حسن مجتبی(ع) با عده‌ای از علویان برای احیای سنت پیامبر اکرم(ص) و اجرای عدالت قیام کردند و در مکه به دست نیروهای موسی کشته شدند (مسعودی، ۳/۳۲۶ ـ ۳۲۷؛ کورانی، ۱۳۷ ـ ۱۴۱). هارون نیز برای حفظ قدرت خود به هر کاری دست می‌زد (صدوق، عیون اخبار، ۱/۱۰۹؛ مجلسی، ۴۸/۱۷۶ ـ ۱۷۷).
==موضع‌گیری‌های سیاسی==
موسی‌بن‌جعفر(ع) همانند دیگر ائمه امامت و رهبری جامعه اسلامی را متعلق به اهل بیت پیامبر(ص) می‌دانست (عطاردی، ۱/۳۱۵ ـ ۳۳۶) و در راه احیای حقوق غصب‌شده آنان و نیز گسترش عدالت در جامعه تلاش می‌کرد (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۰ و ۳۴۶؛ عطاردی، ۱/۵۷ ـ ۶۳). یاران ایشان نیز در همین راستا فعالیت می‌کردند (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۵۸ و ۲۶۳؛ مجلسی، ۴۸/۱۸۹) و واجبات مالی خود ازجمله خمس را به ایشان تحویل می‌دادند (ابن‌شهرآشوب، ۲/۲۹۱ ـ ۲۹۲). نیز شواهدی در دست است که برخی از نهضت‌های علویان مانند نهضت حسین‌بن‌علی معروف به شهید فخ مورد حمایت ایشان بودند (کلینی، ۱/۳۶۶؛ اصفهانی، ۳۸۰). از سوی دیگر، خلفای عباسی همه راه‌های تطمیع و تهدید را برای به سکوت واداشتن امام‌کاظم(ع) تجربه کردند و پس از بی‌نتیجه‌بودن آن، به زندان و شکنجه و کشتن روی آوردند (مجلسی، ۴۸/۱۴۴، ۲۳۸ و ۹۹/۱۷). موسی‌بن‌جعفر(ع) در زمان هادی، مهدی و هارون چند بار در بصره و بغداد زندانی شد (اصفهانی، ۴۱۴ ـ ۴۱۵؛ خطیب بغدادی، ۱۳/۲۹؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۷ ـ ۹۳۸، ۹۵۳ ـ ۹۵۴ و ۹۵۸). درباره مدت زندانی‌بودن ایشان گفته‌های مختلفی وجود دارد. برخی مدت آن را چهار سال (دخیل، ۲/۱۰) و برخی ده سال (صدوق، عیون اخبار، ۱/۹۵) و برخی چهارده سال نوشته‌اند (← ذاکری، ۴۴۴ ـ ۴۹۰).
دوره امامت موسی‌بن‌جعفر(ع) از دوره‌های پرخفقان تاریخ اسلام است (اصفهانی، ۴۳۷؛ کورانی، ۸۴، ۱۲۵ ـ ۱۳۳، ۱۳۷ ـ ۱۴۲ و ۱۸۹). امام‌کاظم(ع) با حاکمان بنی‌عباس، منصور دوانیقی، مهدی، موسی و هارون معاصر بود.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۳۲۳؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۷، ۹۴۵ و ۹۵۸.</ref> این گروه، مقتدر و ستمکار بودند.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۲۸۷ و ۲۹۰.</ref> منصور بغداد را در سال ۱۴۵ ـ ۱۴۹ق تأسیس کرد و مرکز خلافت عباسیان را از کوفه به بغداد منتقل ساخت (آل قاسم، ۲/۱۲). وی با گماردن جاسوس، مخالفان خود را بازداشت می‌کرد و از میان می‌برد.<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۲۱ ـ ۲۲۲.</ref> و علویان بسیاری به دست وی تبعید یا کشته شدند (اصفهانی، ۱۸۱ ـ ۱۸۲ و ۱۹۶). منصور افزون بر به‌شهادت‌رساندن امام‌صادق(ع) در صدد بود امام‌کاظم(ع) را نیز بکشد که موفق نشد (مجلسی، ۴۷/۲۰۵ و ۲۰۶؛ کورانی، ۸۴ ـ ۸۶). کارگزاران موسی نیز ستمکار بودند (کورانی، ۳۷۳). در دوره وی حسین‌بن‌علی معروف به شهید فخ از نوادگان امام‌حسن مجتبی(ع) با عده‌ای از علویان برای احیای سنت پیامبر اکرم(ص) و اجرای عدالت قیام کردند و در مکه به دست نیروهای موسی کشته شدند (مسعودی، ۳/۳۲۶ ـ ۳۲۷؛ کورانی، ۱۳۷ ـ ۱۴۱). هارون نیز برای حفظ قدرت خود به هر کاری دست می‌زد (صدوق، عیون اخبار، ۱/۱۰۹؛ مجلسی، ۴۸/۱۷۶ ـ ۱۷۷).
در برابر خشونت خلفای عباسی به‌ویژه هارون (کلینی، ۸/۲۵۷؛ مجلسی، ۴۷/۱۷۶ ـ ۱۷۷)، تنها چیزی که می‌توانست خط فکری و سیاسی اهل بیت(ع) را تداوم بخشد، توسل به شیوه تقیه در مبارزه و جهاد بود (خامنه‌ای، ۳۴۴). امام‌کاظم(ع) به برخی از یاران زیرک و توانمند خود اجازه داده بود که به دستگاه خلافت نزدیک شوند و از این راه به پیروان اهل بیت(ع) کمک کنند (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۶ ـ ۴۳۷؛ آل قاسم، ۲/۲۲ ـ ۲۳). ایشان با شیعیان ارتباط حضوری و مکاتبه‌ای داشت (کلینی، ۱/۱۲۶؛ کورانی، ۲۷۷ ـ ۲۸۰) و افزون بر مدینه با دیگر نقاط ازجمله مکه و شام نیز ارتباط داشت (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۱ ـ ۳۱۲) و پیام‌های خود را مستقیم یا به وسیله تشکیلات وکالت به پیروان خود منتقل می‌ساخت (کلینی، ۱/۳۱۲ و ۸/۱۲۴). ایشان در فرصت‌های به دست‌آمده در زندان به نامه‌های یاران درباره مسائل شرعی نیز پاسخ می‌داد (کلینی، ۸/۱۲۴؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۵۴) و نیز در زندان با برخی از رهبران دیگر مذاهب چون هندبن‌حجاج ارتباط داشت (مجلسی، ۴۸/۲۴۱). ایشان علاقه‌مندی به اهل بیت(ع) را حتی در میان بعضی از خانواده زندانبان خود ازجمله نزدیکان سندی‌بن‌شاهک گسترش داد (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۹؛ خطیب بغدادی، ۱۳/۳۲؛ کورانی، ۲۴۵)؛ نیز موسی‌بن‌ابراهیم مروزی، مربی فرزندان سندی را از مریدان خود ساخت (نجاشی، ۴۰۷ ـ ۴۰۸).
موسی‌بن‌جعفر(ع) همانند دیگر ائمه امامت و رهبری جامعه اسلامی را متعلق به اهل بیت پیامبر(ص) می‌دانست (عطاردی، ۱/۳۱۵ ـ ۳۳۶) و در راه احیای حقوق غصب‌شده آنان و نیز گسترش عدالت در جامعه تلاش می‌کرد.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۳۲۰ و ۳۴۶؛ عطاردی، ۱/۵۷ ـ ۶۳.</ref> یاران ایشان نیز در همین راستا فعالیت می‌کردند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۵۸ و ۲۶۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۸۹.</ref> و واجبات مالی خود ازجمله خمس را به ایشان تحویل می‌دادند (ابن‌شهرآشوب، ۲/۲۹۱ ـ ۲۹۲). نیز شواهدی در دست است که برخی از نهضت‌های علویان مانند نهضت حسین‌بن‌علی معروف به شهید فخ مورد حمایت ایشان بودند (کلینی، ۱/۳۶۶؛ اصفهانی، ۳۸۰). از سوی دیگر، خلفای عباسی همه راه‌های تطمیع و تهدید را برای به سکوت واداشتن امام‌کاظم(ع) تجربه کردند و پس از بی‌نتیجه‌بودن آن، به زندان و شکنجه و کشتن روی آوردند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۴۴، ۲۳۸ و ۹۹/۱۷.</ref> موسی‌بن‌جعفر(ع) در زمان هادی، مهدی و هارون چند بار در بصره و بغداد زندانی شد (اصفهانی، ۴۱۴ ـ ۴۱۵؛ خطیب بغدادی، ۱۳/۲۹؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۷ ـ ۹۳۸، ۹۵۳ ـ ۹۵۴ و ۹۵۸). درباره مدت زندانی‌بودن ایشان گفته‌های مختلفی وجود دارد. برخی مدت آن را چهار سال (دخیل، ۲/۱۰) و برخی ده سال (صدوق، عیون اخبار، ۱/۹۵) و برخی چهارده سال نوشته‌اند (← ذاکری، ۴۴۴ ـ ۴۹۰).
در برابر خشونت خلفای عباسی به‌ویژه هارون (کلینی، ۸/۲۵۷؛ مجلسی، ۴۷/۱۷۶ ـ ۱۷۷)، تنها چیزی که می‌توانست خط فکری و سیاسی اهل بیت(ع) را تداوم بخشد، توسل به شیوه تقیه در مبارزه و جهاد بود (خامنه‌ای، ۳۴۴). امام‌کاظم(ع) به برخی از یاران زیرک و توانمند خود اجازه داده بود که به دستگاه خلافت نزدیک شوند و از این راه به پیروان اهل بیت(ع) کمک کنند (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۶ ـ ۴۳۷؛ آل قاسم، ۲/۲۲ ـ ۲۳). ایشان با شیعیان ارتباط حضوری و مکاتبه‌ای داشت (کلینی، ۱/۱۲۶؛ کورانی، ۲۷۷ ـ ۲۸۰) و افزون بر مدینه با دیگر نقاط ازجمله مکه و شام نیز ارتباط داشت<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۳۱۱ ـ ۳۱۲.</ref> و پیام‌های خود را مستقیم یا به وسیله تشکیلات وکالت به پیروان خود منتقل می‌ساخت.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۱۲ و ۸/۱۲۴.</ref> ایشان در فرصت‌های به دست‌آمده در زندان به نامه‌های یاران درباره مسائل شرعی نیز پاسخ می‌داد<ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۲۴؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۵۴.</ref> و نیز در زندان با برخی از رهبران دیگر مذاهب چون هندبن‌حجاج ارتباط داشت.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۲۴۱.</ref> ایشان علاقه‌مندی به اهل بیت(ع) را حتی در میان بعضی از خانواده زندانبان خود ازجمله نزدیکان سندی‌بن‌شاهک گسترش داد (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۹؛ خطیب بغدادی، ۱۳/۳۲؛ کورانی، ۲۴۵)؛ نیز موسی‌بن‌ابراهیم مروزی، مربی فرزندان سندی را از مریدان خود ساخت (نجاشی، ۴۰۷ ـ ۴۰۸).
امام‌خمینی یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) در راه اسلام مانند دیگر اولیای خدا، چه افراد پیش از اسلام و چه پس از اسلام، رنج و محنت کشید (صحیفه، ۱۳/۱۶۷). ایشان که به دست خلفای عباسی سال‌ها زندانی شد به دلیل نمازخواندن خود یا فرزند پیامبر(ص)بودن نبود؛ آنان خود نه تنها نماز می‌خواندند بلکه امام جماعت هم بودند. حضرت حاکمان عباسی را لایق خلافت نمی‌دانست و آنان را طاغوت می‌شمرد (همان، ۴/۱۰۰). امام‌خمینی خاطرنشان ساخته که هارون به جهت اقبال مردم به امام‌کاظم(ع) و ترس از به‌خطرافتادن حکومت خود، با حضرت بسیار دشمنی می‌کرد (الطهاره، ۳/۴۵۸). در تحلیل ایشان زندانی‌شدن ائمه(ع) به دست دشمنان به سبب نماز و روزه نبود و حاکمان عباسی نیز نماز می‌خواندند و امام‌کاظم(ع) و دیگر ائمه(ع) اگر در برابر ظلم‌های ستمگران سکوت می‌کردند، نه تنها به آنان آسیبی نمی‌رسید که مورد احترام حاکمان نیز قرار می‌گرفتند و نیز مخالفت زمامداران با ائمه(ع) به جهت انتساب آنان به پیامبر اکرم(ص) یا صرف امامت نیز نبود (صحیفه، ۴/۲۱)، بلکه دشمنی آنان با امامان(ع) به سبب مبارزه آنان با خلافت شاهان و طاغوت‌ها بود (همان، ۴/۱۰۰؛ ولایت فقیه، ۱۵۲). ایشان همچنین خاطرنشان کرده‌است که ائمه اهل البیت(ع) ازجمله موسی‌بن‌جعفر(ع) وقتی زمینه مبارزه آشکار و مسلحانه با ستمکاران را فراهم نمی‌دیدند، پنهانی مردم را دعوت به مبارزه علیه ستم می‌کردند و بدین سبب رژیم‌های ستمکاری مانند هارون، آنان را بازداشت می‌کردند (صحیفه، ۴/۲۱) و مخالفت هارون با آن حضرت به سبب آن بود که هارون را خلیفه پیامبر(ص) نمی‌دانست (همان، ۴/۱۰۰؛ ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲).
امام‌خمینی یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) در راه اسلام مانند دیگر اولیای خدا، چه افراد پیش از اسلام و چه پس از اسلام، رنج و محنت کشید (صحیفه، ۱۳/۱۶۷). ایشان که به دست خلفای عباسی سال‌ها زندانی شد به دلیل نمازخواندن خود یا فرزند پیامبر(ص)بودن نبود؛ آنان خود نه تنها نماز می‌خواندند بلکه امام جماعت هم بودند. حضرت حاکمان عباسی را لایق خلافت نمی‌دانست و آنان را طاغوت می‌شمرد (همان، ۴/۱۰۰). امام‌خمینی خاطرنشان ساخته که هارون به جهت اقبال مردم به امام‌کاظم(ع) و ترس از به‌خطرافتادن حکومت خود، با حضرت بسیار دشمنی می‌کرد (الطهاره، ۳/۴۵۸). در تحلیل ایشان زندانی‌شدن ائمه(ع) به دست دشمنان به سبب نماز و روزه نبود و حاکمان عباسی نیز نماز می‌خواندند و امام‌کاظم(ع) و دیگر ائمه(ع) اگر در برابر ظلم‌های ستمگران سکوت می‌کردند، نه تنها به آنان آسیبی نمی‌رسید که مورد احترام حاکمان نیز قرار می‌گرفتند و نیز مخالفت زمامداران با ائمه(ع) به جهت انتساب آنان به پیامبر اکرم(ص) یا صرف امامت نیز نبود (صحیفه، ۴/۲۱)، بلکه دشمنی آنان با امامان(ع) به سبب مبارزه آنان با خلافت شاهان و طاغوت‌ها بود (همان، ۴/۱۰۰؛ ولایت فقیه، ۱۵۲). ایشان همچنین خاطرنشان کرده‌است که ائمه اهل البیت(ع) ازجمله موسی‌بن‌جعفر(ع) وقتی زمینه مبارزه آشکار و مسلحانه با ستمکاران را فراهم نمی‌دیدند، پنهانی مردم را دعوت به مبارزه علیه ستم می‌کردند و بدین سبب رژیم‌های ستمکاری مانند هارون، آنان را بازداشت می‌کردند (صحیفه، ۴/۲۱) و مخالفت هارون با آن حضرت به سبب آن بود که هارون را خلیفه پیامبر(ص) نمی‌دانست (همان، ۴/۱۰۰؛ ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲).
در خبری آمده‌است که هارون به موسی‌بن‌جعفر(ع) پیشنهاد کرد حدود مزرعه فدک را برای برگرداندن آن به بنی‌هاشم تعیین کند و حضرت در پاسخ یک حد مزرعه فدک را عدن و مرز دیگر آن را سمرقند و حد سوم آن را افریقا و مرز چهارم آن را ارمنستان شمرد که هارون بسیار ناراحت شد و گفت در این صورت چیزی برای خود او باقی نخواهد ماند (ابن‌شهرآشوب ۴/۳۲۰؛ مجلسی، ۴۸/۱۴۴ ـ ۱۴۵). تفسیر و تحلیل امام‌خمینی از این گفتگو آن است که حکومت بر همه سرزمین اسلام، حق ائمه(ع) است و حاکمان عباسی غاصب خلافت‌اند؛ بر همین اساس حاکمان ستمگر عباسی رهابودن موسی‌بن‌جعفر(ع) را زمینه‌ساز قیام و سرنگون‌کردن سلطنت نامشروع خود می‌دیدند؛ از این جهت به امام هفتم(ع) مهلت ندادند، وگرنه بدون تردید ایشان با پیداشدن فرصت، قیام می‌کرد و اساس دستگاه حاکمان غاصب را واژگون می‌ساخت (ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲).
در خبری آمده‌است که هارون به موسی‌بن‌جعفر(ع) پیشنهاد کرد حدود مزرعه فدک را برای برگرداندن آن به بنی‌هاشم تعیین کند و حضرت در پاسخ یک حد مزرعه فدک را عدن و مرز دیگر آن را سمرقند و حد سوم آن را افریقا و مرز چهارم آن را ارمنستان شمرد که هارون بسیار ناراحت شد و گفت در این صورت چیزی برای خود او باقی نخواهد ماند.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۳۲۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۸/۱۴۴ ـ ۱۴۵.</ref> تفسیر و تحلیل امام‌خمینی از این گفتگو آن است که حکومت بر همه سرزمین اسلام، حق ائمه(ع) است و حاکمان عباسی غاصب خلافت‌اند؛ بر همین اساس حاکمان ستمگر عباسی رهابودن موسی‌بن‌جعفر(ع) را زمینه‌ساز قیام و سرنگون‌کردن سلطنت نامشروع خود می‌دیدند؛ از این جهت به امام هفتم(ع) مهلت ندادند، وگرنه بدون تردید ایشان با پیداشدن فرصت، قیام می‌کرد و اساس دستگاه حاکمان غاصب را واژگون می‌ساخت.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲.</ref>
امام‌خمینی در گزارشی دیگر یادآور شده‌است هارون پس از واردشدن امام‌کاظم(ع) بر وی، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره آوردند و به شایستگی به وی احترام کرد؛ ولی با رسیدن نوبت به بنی‌هاشم برای گرفتن سهمیه بیت‌المال، مبلغ اندکی بدانان اختصاص داد و در پاسخ پرسش فرزندش مأمون از علت آن همه ستایش و اندکی سهمیه، ابراز داشت فرزندش دلیل این کار را نمی‌تواند درک کند. ضرورت دارد بنی‌هاشم برای پیشگیری از قیام علیه حکومت عباسیان در حالت فقر به‌سر ببرند و بازداشت و مسموم و کشته شوند (همان، ۱۵۲). امام‌کاظم(ع) هر گونه همکاری با ستمکاران حتی به اندازه دوختن کیسه و تیزکردن قلمی برای آنان را ناروا می‌شمرد (امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۵۰) و به یاران خود درباره همکاری با دستگاه ستمکار بنی‌عباس هشدار می‌داد (مجلسی، ۴۸/۱۷۲). امام‌خمینی به استناد روایات (حر عاملی، ۱۷/۱۸۲) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ص) صفوان جمال را از کرایه‌دادن شترهای خود به هارون منع کرد و تأکید کرد اندک علاقه به زنده‌ماندنِ ستمکار به هدف گرفتن طلب نیز حشر با آنان را در پی دارد و سرانجام آن، آتش دوزخ است (مکاسب، ۲/۱۵۵).
امام‌خمینی در گزارشی دیگر یادآور شده‌است هارون پس از واردشدن امام‌کاظم(ع) بر وی، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره آوردند و به شایستگی به وی احترام کرد؛ ولی با رسیدن نوبت به بنی‌هاشم برای گرفتن سهمیه بیت‌المال، مبلغ اندکی بدانان اختصاص داد و در پاسخ پرسش فرزندش مأمون از علت آن همه ستایش و اندکی سهمیه، ابراز داشت فرزندش دلیل این کار را نمی‌تواند درک کند. ضرورت دارد بنی‌هاشم برای پیشگیری از قیام علیه حکومت عباسیان در حالت فقر به‌سر ببرند و بازداشت و مسموم و کشته شوند (همان، ۱۵۲). امام‌کاظم(ع) هر گونه همکاری با ستمکاران حتی به اندازه دوختن کیسه و تیزکردن قلمی برای آنان را ناروا می‌شمرد (امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۵۰) و به یاران خود درباره همکاری با دستگاه ستمکار بنی‌عباس هشدار می‌داد (مجلسی، ۴۸/۱۷۲). امام‌خمینی به استناد روایات (حر عاملی، ۱۷/۱۸۲) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ص) صفوان جمال را از کرایه‌دادن شترهای خود به هارون منع کرد و تأکید کرد اندک علاقه به زنده‌ماندنِ ستمکار به هدف گرفتن طلب نیز حشر با آنان را در پی دارد و سرانجام آن، آتش دوزخ است (مکاسب، ۲/۱۵۵).
از سوی دیگر، امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) به برخی از خواص خود اجازه داد در دستگاه هارون وارد شوند؛ برای نمونه امام‌خمینی ورود افرادی چون علی‌بن‌یقطین به دستگاه هارون (خطیب بغدادی، ۱۹/۲۰۲ ـ ۲۰۳) را برای کمک به اولیای خدا دانسته (مکاسب، ۲/۲۰۴) و افزوده‌است خداوند در کنار ستمکاران، کسانی از اولیای خود برای کمک به دوستان و دفع ستم از آنان را ذخیره دارد (همان؛ وسیلة النجاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰). ایشان به استناد منابع تاریخی (مفید، ۲/۲۲۷ ـ ۲۲۸) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) برای در امان‌ماندن ابن‌یقطین از فشار هارون به وی اجازه داده بود به شیوه دیگر مذاهب وضو بگیرد (الخلل، ۱۹۳؛ الرسائل العشره، ۹۴) و نیز با استناد منابع روایی (مجلسی، ۴۸/۲۳۸) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) در حبس نیز دست از هدایت مردم و مقابله با دشمن نکشید (صحیفه ۲/۳۷۱). ایشان در آغاز نهضت اسلامی ایران به مسئولان رژیم پهلوی توصیه کرد همانند زمامداران گذشته که از امثال علی‌بن‌یقطین برای مشورت استفاده می‌کردند، از کارگزاران شایسته استفاده کنند (همان، ۱/۲۱۲). گفته شده در وقت تبعید امام‌خمینی از ایران، شاگردان و یاران ایشان جلسات دعای توسل در حرم فاطمه معصومه(س) برگزار می‌کردند و با رسیدن نوبت توسل به موسی‌بن‌جعفر(ع) و ذکر مصائب و زندان‌ها و هجران‌های آن حضرت، یاد امام‌خمینی و مظلومیت ایشان در اذهان تداعی و ناله مردم بلندتر می‌شد و همین زائران فاطمه معصومه(س) را به خود جذب می‌کرد (رحیمیان، ۲۵).
از سوی دیگر، امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) به برخی از خواص خود اجازه داد در دستگاه هارون وارد شوند؛ برای نمونه امام‌خمینی ورود افرادی چون علی‌بن‌یقطین به دستگاه هارون (خطیب بغدادی، ۱۹/۲۰۲ ـ ۲۰۳) را برای کمک به اولیای خدا دانسته (مکاسب، ۲/۲۰۴) و افزوده‌است خداوند در کنار ستمکاران، کسانی از اولیای خود برای کمک به دوستان و دفع ستم از آنان را ذخیره دارد (همان؛ وسیلة النجاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰). ایشان به استناد منابع تاریخی<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۲۷ ـ ۲۲۸.</ref> یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) برای در امان‌ماندن ابن‌یقطین از فشار هارون به وی اجازه داده بود به شیوه دیگر مذاهب وضو بگیرد (الخلل، ۱۹۳؛ الرسائل العشره، ۹۴) و نیز با استناد منابع روایی (مجلسی، ۴۸/۲۳۸) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) در حبس نیز دست از هدایت مردم و مقابله با دشمن نکشید (صحیفه ۲/۳۷۱). ایشان در آغاز نهضت اسلامی ایران به مسئولان رژیم پهلوی توصیه کرد همانند زمامداران گذشته که از امثال علی‌بن‌یقطین برای مشورت استفاده می‌کردند، از کارگزاران شایسته استفاده کنند (همان، ۱/۲۱۲). گفته شده در وقت تبعید امام‌خمینی از ایران، شاگردان و یاران ایشان جلسات دعای توسل در حرم فاطمه معصومه(س) برگزار می‌کردند و با رسیدن نوبت توسل به موسی‌بن‌جعفر(ع) و ذکر مصائب و زندان‌ها و هجران‌های آن حضرت، یاد امام‌خمینی و مظلومیت ایشان در اذهان تداعی و ناله مردم بلندتر می‌شد و همین زائران فاطمه معصومه(س) را به خود جذب می‌کرد (رحیمیان، ۲۵).
امام‌خمینی در شهریور ۱۳۶۵ در پاسخ نامه محمد رنجبر از اسیران ایرانی جنگ تحمیلی در عراق، ضمن دعای خیر برای اسیران، آنان را به الگوگرفتن از حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) سفارش کرد و تأکید کرد آن حضرت بیش از همه اسیران در رنج و گوشه زندان به سر برد و اسیران در زندان‌های بعث عراق باید برای اسلام عزیز صبر پیشه کنند (صحیفه، ۲۰/۱۰۷ ـ ۱۰۸). ایشان خود نیز در سال ۱۳۴۲، در پاسخ یکی از دوستان خود که از وضع نخستین شب زندان پرسیده بود، اظهار داشته که «به یاد جد خود موسی‌بن‌جعفر(ع) افتاده و فهمیده‌است که بر ایشان چه گذشته‌است» (فردوسی‌پور، ۴۹).
امام‌خمینی در شهریور ۱۳۶۵ در پاسخ نامه محمد رنجبر از اسیران ایرانی جنگ تحمیلی در عراق، ضمن دعای خیر برای اسیران، آنان را به الگوگرفتن از حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) سفارش کرد و تأکید کرد آن حضرت بیش از همه اسیران در رنج و گوشه زندان به سر برد و اسیران در زندان‌های بعث عراق باید برای اسلام عزیز صبر پیشه کنند (صحیفه، ۲۰/۱۰۷ ـ ۱۰۸). ایشان خود نیز در سال ۱۳۴۲، در پاسخ یکی از دوستان خود که از وضع نخستین شب زندان پرسیده بود، اظهار داشته که «به یاد جد خود موسی‌بن‌جعفر(ع) افتاده و فهمیده‌است که بر ایشان چه گذشته‌است» (فردوسی‌پور، ۴۹).
ݢݢبنابر مشهور امام‌کاظم(ع) در۲۴ رجب ۱۸۳ق، در ۵۴سالگی، در زندان بغداد به دستور هارون (مفید، ۲/۲۴۲؛ ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴به دست زندانبان ایشان، سندی‌بن‌شاهک (ابن‌صباغ، ۲/۹۵۵ و ۹۵۶) به شهادت رسید. سندی برای فریب مردم و تظاهر به اینکه امام(ع) را نکشته‌است، عده‌ای از فقها و مردم سرشناس را گرد آورد تا گواهی دهند که موسی‌بن‌جعفر(ع)، با مرگ طبیعی درگذشته است (اربلی، ۳/۲۷؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۵۶؛ قمی، ۱۶۸ ـ ۱۶۹). امام‌خمینی به استناد منابع تاریخی (اصفهانی، ۴۱۷)، یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) پیش از درگذشت، پیشنهاد سندی‌بن‌شاهک را که گفت از اموال خودش برای کفن‌کردن حضرت استفاده می‌کند نپذیرفت و یادآور شد کفن، مَهر زنان و جامه احرام اهل بیت(ع) باید از اموال حلال فراهم شود و ایشان نیز کفنی برای خود آماده دارد (تعلیقه عروه، ۶۹۷). ایشان خاطرنشان کرده‌است حضرت را در کفنی که بر آن همه قرآن نوشته شده بود، دفن کردند (همان، ۲۰۳). امام‌کاظم(ع) در مقبره معروف به مقابر قریش بغداد به خاک سپرده شد (اصفهانی، ۴۱۸ ـ ۴۱۹). ایشان فرزند خود علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) را امام پس از خود به مردم معرفی کرد (کلینی، ۱/۳۱۱ ـ ۳۱۲) (← مقاله علی‌بن‌موسی، امام‌رضا(ع)).
ݢݢبنابر مشهور امام‌کاظم(ع) در۲۴ رجب ۱۸۳ق، در ۵۴سالگی، در زندان بغداد به دستور هارون،<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۴۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴.</ref> به دست زندانبان ایشان، سندی‌بن‌شاهک (ابن‌صباغ، ۲/۹۵۵ و ۹۵۶) به شهادت رسید. سندی برای فریب مردم و تظاهر به اینکه امام(ع) را نکشته‌است، عده‌ای از فقها و مردم سرشناس را گرد آورد تا گواهی دهند که موسی‌بن‌جعفر(ع)، با مرگ طبیعی درگذشته است.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۳/۲۷؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۵۶؛ قمی، ۱۶۸ ـ ۱۶۹.</ref> امام‌خمینی به استناد منابع تاریخی (اصفهانی، ۴۱۷)، یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) پیش از درگذشت، پیشنهاد سندی‌بن‌شاهک را که گفت از اموال خودش برای کفن‌کردن حضرت استفاده می‌کند نپذیرفت و یادآور شد کفن، مَهر زنان و جامه احرام اهل بیت(ع) باید از اموال حلال فراهم شود و ایشان نیز کفنی برای خود آماده دارد (تعلیقه عروه، ۶۹۷). ایشان خاطرنشان کرده‌است حضرت را در کفنی که بر آن همه قرآن نوشته شده بود، دفن کردند (همان، ۲۰۳). امام‌کاظم(ع) در مقبره معروف به مقابر قریش بغداد به خاک سپرده شد (اصفهانی، ۴۱۸ ـ ۴۱۹). ایشان فرزند خود علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) را امام پس از خود به مردم معرفی کرد (کلینی، ۱/۳۱۱ ـ ۳۱۲) (← مقاله علی‌بن‌موسی، امام‌رضا(ع)).
درباره تعداد فرزندان موسی‌بن‌جعفر(ع)، در منابع تاریخی گزارش‌های متفاوتی آمده‌است. به گزارش شیخ مفید ایشان دارای ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) بوده‌است. امام‌رضا(ع)، ابراهیم، شاهچراغ، حمزه و اسحاق ازجمله پسران و فاطمه و حکیمه ازجمله دختران ایشان‌اند (مفید، ۲/۲۴۴). امام‌خمینی نیز از امام‌رضا(ع)، احمدبن‌موسی مدفون در شیراز (صحیفه، ۱۵/۳۹۰) و فاطمه معصومه(س) مدفون در قم (همان، ۱/۲۴۴)، یاد کرده‌است (← مقاله فاطمه معصومه(ع)، حضرت). نسب امام‌خمینی نیز با حدود سی واسطه به امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) می‌رسد (← مقاله اجداد امام‌خمینی). ایشان در جریان تبعید به عراق در سال ۱۳۴۳ به همراه سیدمصطفی خمینی به زیارت حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) و حضرت امام‌جواد(ع) در کاظمین مشرف شد (اختری، ۱/۲۲ ـ ۲۴؛ ملکوتی، ۱۸۲) (← مقاله‌های تبعید امام‌خمینی؛ اقامتگاه‌ها). ایشان پیش از هجرت به پاریس نیز به زیارت کاظمین رفت و با ابراز احساسات زائرانِ حرم روبه‌رو شد (دعایی، ۲/۲۰۹).
درباره تعداد فرزندان موسی‌بن‌جعفر(ع)، در منابع تاریخی گزارش‌های متفاوتی آمده‌است. به گزارش شیخ مفید ایشان دارای ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) بوده‌است. امام‌رضا(ع)، ابراهیم، شاهچراغ، حمزه و اسحاق ازجمله پسران و فاطمه و حکیمه ازجمله دختران ایشان‌اند.<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۲/۲۴۴.</ref> امام‌خمینی نیز از امام‌رضا(ع)، احمدبن‌موسی مدفون در شیراز (صحیفه، ۱۵/۳۹۰) و فاطمه معصومه(س) مدفون در قم (همان، ۱/۲۴۴)، یاد کرده‌است (← مقاله فاطمه معصومه(ع)، حضرت). نسب امام‌خمینی نیز با حدود سی واسطه به امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) می‌رسد (← مقاله اجداد امام‌خمینی). ایشان در جریان تبعید به عراق در سال ۱۳۴۳ به همراه سیدمصطفی خمینی به زیارت حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) و حضرت امام‌جواد(ع) در کاظمین مشرف شد (اختری، ۱/۲۲ ـ ۲۴؛ ملکوتی، ۱۸۲) (← مقاله‌های تبعید امام‌خمینی؛ اقامتگاه‌ها). ایشان پیش از هجرت به پاریس نیز به زیارت کاظمین رفت و با ابراز احساسات زائرانِ حرم روبه‌رو شد (دعایی، ۲/۲۰۹).
==منابع==
==منابع==
* آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، قم، مرکز المصطفی العالمی للترجمه و النشر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.
* آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، قم، مرکز المصطفی العالمی للترجمه و النشر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش