حدوث نفس
حدوث نفس، نفس زاییده عالم طبیعت است که در آغاز پیدایش، امر جسمانی است و با حرکت جوهری مراتب وجود را طی کرده به موجود مجرد تبدیل میگردد.
اهمیت و جایگاه حدوث نفس
حدوث نفس در اصطلاح فلسفی به معنای تعلق نفس به بدن یا مع البدن هنگام ایجاد میباشد.[۱]
حدوث یا قدم نفس از مباحث مهم علم النفس است که بخش گستردهای از مباحث نفس را به خود اختصاص داده است، اکثر فیلسوفان پیش از ملاصدرا، همچون ارسطو، ابنسینا و شیخ اشراق به حدوث زمانی نفس با حدوث بدن باور دارند. در این دیدگاه، نفس هر انسانی تنها زمانی آفریده میشود که بدن او به صورت کامل آفریده شده و به اعتدال رسیده باشد؛ ولی ملاصدرا، هیچ یک از این دیدگاهها را قبول نداشته و قائل به جسمانیة الحدوث نفس شده است.[۲]
امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث حدوث و قدم نفس توجه داشته و همسو با حکمت متعالیه و نظریه جسمانیة الحدوث تحلیلی خاص از حدوث نفس ارائه میدهد.[۳]
اقوال در حدوث و قدم نفس
درباره حدوث یا قدم نفس اقوال بیشماری بیان شده است که در این جا به هر دو نظریه پرداخته میشود.
نظریه قائلین به قدم نفس
این گروه به پیروی از افلاطون به قدم نفس و تحقق آن قبل از پیدایش بدن معتقدند. برخی حکمای الهی کوشیدهاند نظر افلاطون را بهگونهای تفسیر کنند که قدیم بودن نفس «بما هی نفس» مراد نباشد بلکه منظور از قدم نفس از جهت وجود عقلی و وجود معلول نزد علت بوده باشد.[۴] امامخمینی نفس را موجودی جدای از بدن نمیداند که ابتدا خلق شده و سپس وارد بدن شود، بلکه نفس را زاییده عالم طبیعت دانسته که در آغاز پیدایش، امری جسمانی است و با حرکت جوهری، مراتب ضعیف وجود را طی کرده و به موجودی مجرد تبدیل میشود و به استقلال میرسد.[۵] امامخمینی تأکید دارد که نفس حقیقتی جوهری و متعلق به بدن است، بهگونهای که این تعلق جزو حقیقت نفس محسوب میشود؛ بنابراین ادعای قدیم بودن نفس، بدون بدن، با حقیقت نفس سازگاری ندارد.[۶]
امامخمینی دلالت اخبار بر تقدم نفس بر بدن و قدم نفس را نمیپذیرد و به بررسی برخی روایات در این زمینه میپردازد؛ از جمله:
- نبوتی که در بعضی از روایات مطرح است.[۷] قطعاً این نبوتی که بعد از چهلسالگی به پیامبر(ص) داده شده، نیست؛ پس باید خلاف ظاهر مرتکب شد و خلاف ظاهر آن است که نبوت مذکور مرتبهای او وجود بوده است؛ یعنی وجود نوری حضرت محمد(ص) و فیض نوری میباشد.
- خبر شریف «الأرواح جنود مجنّده فما تعارف منها ائتلف وما تناکر منها اختلف»[۸] این روایت دلالت بر وجود ارواح قبل از ابدان ندارد بلکه به این معناست که ارواح در صورتی که با حدوث بدن حادث میشوند، جنود مجندهاند، بعضی با بعضی قریب و متألف و هم سنخ بوده و بعضی با بعضی سنخیت ندارند.
- خبر شریف «خلق الله الأرواح قبل الأجساد بالفی عام».[۹] اگر ظاهر خبر مدّ نظر باشد صحیح نمیباشد؛ زیرا بدن و جسد یک نفر با دیگری ممکن است پنج هزار سال فاصله باشد، پس باید خلاف ظاهر مرتکب شد و خلاف ظاهر این است که لفظ « عام» را سال و زمان مادی تفسیر نکرد بلکه «عام» زمان و سال الهی است که همان مراتب وجود است.[۱۰]
نظریه قائلین به حدوث نفس
حکمای مسلمان در برابر نظریه افلاطونیان مبنی بر قدم نفس، براهین و استدلالهایی آوردهاند تا حادث بودن نفس را اثبات کنند، قدیم دانستن نفس، مستلزم اعتقاد به تنزل مقام و ضایع شدن نفس است؛ زیرا چنانچه نفس پیش از تعلق به بدن موجود بوده باشد، پس باید آگاه به عالم غیب و حقایق عالیه بوده باشد؛ چرا که هیچ پرده و مانعی میان نفس و آنها نیست. حال اگر به بدن تعلق یابد مواقع و حجابها، موانع از علم نفس به آن حقایق عالیه میشود و این به معنای تنزل و ضایع شدن مقام نفس است.[۱۱]
دیدگاه حکمای پیشین درباره حدوث تجردی نفس، کانون انتقادات و اشکالاتی است. امامخمینی برخی اشکالات حدوث تجردی را در آثار خویش تقریر و بررسی کرده است و تصریح میکند به اینکه، مدعیان حدوث نفس میان دو محذور عقلی قرار گرفتهاند؛ زیرا یا باید از اعتقاد به بساطت نفس منصرف شوند و یا از حدوث آن منصرف شوند.[۱۲] امامخمینی همسو با حکمت متعالیه، بر این اعتقاد است که طبق نظریه «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» این اشکالات مرتفع میشود. بنابر نظر ایشان نفس موجود جداگانهای نیست که پس از آفرینش، همزمان با بدن داخل بدن گردد و یا در مکان دیگری به وجود آید و سپس به بدن وارد گردد، بلکه نفس، در اصل جسمانیة الحدوث است؛ زیرا نفس در ابتدا زاییده عالم طبیعت است و با حرکت جوهری و سیر صعودی در عالم طبیعت، رفته رفته از تقید و آثار و احکام نشئه دنیا جدا گشته و به موجودی مبدل میشود که به نشئه برتر تعلق دارد؛ یعنی بعد از بیرون آمدن از عالم طبیعت به موجودی روحانی تبدیل میگردد.[۱۳]
امامخمینی در بیان مفاد «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» دو عنصر اساسی را پذیرفته است؛ یکی اصل حدوث نفس و دیگری حدوث جسمانی آن، ایشان با بیان ویژگی موجودات مجرد به بیان معنای مدّ نظر خویش پرداخته، بر این باور است اگر به تجرد نفس در زمان حدوث آن قائل باشیم، باید اعتراف کرد که برای نفس هیچ ترقی و ارتقایی در مراتب وجود ممکن نیست؛ زیرا موجودات ممکن مجرد، فعلیت محض هستند و قوهای در آنها تصور نمیشود؛ حال اگر تغییر در نفس اتفاق بیفتد، باید به معدوم شدن و جود منجر شود. افزون بر آن، اگر نفس در هنگام حدوث، مجرد باشد، داخل شدن نفس در بدن مادی بیمعنا خواهد بود؛ زیرا موجود مجرد مکان ندارد. ازاینرو امامخمینی در تقریر اینکه نفس جسمانی الحدوث است به بیان مراتب و نشآت مختلف نفس پرداخته است.[۱۴]
پانویس
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۸، ص۳۴۷؛ الشواهد الربوبیه، ص۹۵.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۸، ص۳۴۷؛ عبودیت، در آمدی به نظام حکمت صدرایی، ج۳، ص۲۶۱؛ اعلائی تأثیر عرفان نظری بر نظام حمکت صدرائی، ص۳۳۷.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۰۷-۱۰۸؛ التعلیقه علی الفوائد الرضویة، ص۱۰۶.
- ↑ افلوطین اثولوجیا، ص۱۷۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ج۸، ص۳۷۲؛ عبودیت درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج۳، ص۲۶۱.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۶۵-۶۶ و ۴۱۳؛ التعلیقه علی الفوائد الرضویة، ص۱۰۶؛ صاحبی، انوار حکمت، ص۴۴۵-۴۴۶، حکمت معنوی، ص۵۳۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۸۰-۸۷؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۵۳۸-۵۳۹.
- ↑ «کنت نبیاً وآدم بین الماء والطین»؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، ص۲۷؛ احسائی، عوالی اللئالی، ج۴، ص۱۲۱.
- ↑ احسائی عوالی اللئالی، ج۱، ص۲۸۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۳۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۱۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۸۹ و ۱۲۹-۱۳۰؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۵۳۹-۵۴۲.
- ↑ فخر رازی، المباحث المشرقیه، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲؛ سهروردی، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۲۰۱؛ بغداد، المعتبر فی الحکمة، ج۳، ص۳۷۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه،ج ۸، ص۳۵۲ و ۳۷۸.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۰۱ و ۱۰۷؛ ۱۵۱-۱۵۳؛ صاحبی، حکمت معنوی، ۵۴۷-۵۴۹.
- ↑ امامخمینی، ج۳، ص۶۵-۶۶؛ التعلیقه علی الفوائد الرضویه، ص۱۰۶؛ صاحبی، انوار حکمت، ص۴۴۵-۴۴۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج ۳، ص۸۱-۸۲؛ ۹۹، ۱۲۳-۱۲۴؛ صاحبی، حکمت معنوی، ص۵۵۳-۵۵۴.
منابع
- احسائی، ابنابیجمهور، عوالی اللئالی، قم، مطبعة سیدالشهداء، ۱۴۰۳ق.
- اعلائی بنایی، علی، تأثیر عرفان نظری بر نظام حکمت صدرایی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۶ش.
- أفلوطین، أثولوجیا، تصحیح عبدالرحمان بدوی، قم، نشر بیدار، ۱۴۱۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقه علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- بغدادی ابوالبرکات، المعتبر فی الحکمة، اصفهان، نشر دانشگاه اصفهان، ۱۳۷۳ش.
- سهروردی، شهابالدّین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- صاحبی، باقر، انوار حکمت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- صاحبی، باقر، حکمت معنوی، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۱ش.
- عبودیت، عبدالرسول، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، تهران، نشر سمت، ۱۳۸۵ش.
- فخر رازی، محمدبنعمر، المباحث المشرقیه، انتشارات بیدار، قم، ۱۴۱۱ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- ملاصدرا محمدبنابراهیم، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
نویسنده: باقر صاحبی