مرتضی بنی‌فضل تبریزی

از ویکی امام خمینی
(تغییرمسیر از شیخ مرتضی بنی‌فضل)
مرتضی بنی‌فضل تبریزی
مرتضی بنی‌فضل تبریزی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد۱۳۱۲ش
زادگاهتبریز
تاریخ وفات۱۰ شهریور ۱۳۸۶
محل دفنحرم حضرت معصومه(س)
شهر وفاتتبریز
اطلاعات علمی
استادانمیرزا باقر مرندی، میرزا حسن محدثی سرابی، علی‌اکبر مشکینی، عبدالجواد جبل‌عاملی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، میرزا محمد مجاهدی تبریزی، میرزا عبدالمحید شربیانی، امام‌خمینی، سیدحسین بروجردی، سیدمحمد محقق داماد، عباسعلی شاهرودی، محمدعلی اراکی، سیدمحمدحسین طباطبایی و...
محل تحصیلتبریز و قم
تألیفاتمدارک تحریرالوسیله و ...
سایرتدریس و تبلیغ
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمبارزه علیه رژیم پهلوی، حمایت از نهضت امام‌خمینی، نماینده مجلس خبرگان رهبری
اجتماعیامام جماعت مسجد دوطفلان قم


مرتضی بنی‌فضل، روحانی مبارز و از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.

تولد و خاندان

مرتضی بنی‌فضل در سال ۱۳۱۲ش در شهر تبریز به دنیا آمد.[۱] پدربزرگش میرزا محمدحسن دوزدوزانی معروف به فخرالعلما، از شاگردان سیدکاظم طباطبایی یزدی و از روحانیان شاخص تبریز و پدرش سیف‌علی نیز از تاجران فرش در بازار آن شهر بود. همچنین عمویش میرزا محمود دوزدوزانی از شاگردان میرزا محمدحسین نائینی و از مراجع تقلید و مدرسان دروس عالی در حوزه‌های علمیه تبریز به شمار می‌رفت.[۲]

تحصیل

مرتضی بنی‌فضل خواندن و نوشتن را در مکتب‌خانه آقا میرزا محمود ششگلانی در تبریز آموخت. سپس وارد مدرسه علمیه حسن پاشا در تبریز شد و به تحصیل دروس حوزوی در آن حوزه پرداخت. او مقدمات را نزد پدرش و میرزا محمود ترکمنی، میرزا عباسعلی یل قارشلویی هشترودی، میرزا غفور خاتون‌آبادی و میرزا محمد باشماخلویی سراسکندی، میرزا غفور خاتون‌آبادی و میرزاعلی گوگانی آموخت. در درس معالم‌الاصول هم از شاگردان میرزا ابوالفضل صدیق سرابی در مدرسه طالبیه تبریز بود و شرح لمعه را هم نزد میرزا جواد آقا سلطان القرائی خواند. هم‌زمان در جلسات درس اخلاق میرزا هدایت‌الله غروی شرکت می‌کرد.[۳] در کنار تحصیل، به تدریس برخی از کتاب‌های عربی در آن شهر می‌پرداخت.[۴]

بنی‌فضل در سال ۱۳۳۱ ش راهی قم شد.[۵] و به سبب دوستی سیدمحمد حجت کوه‌کمری با میرزا محمود دوزدوزانی (عموی بنی‌فضل)، مورد توجه او قرار گرفت.[۶] بنی‌فضل در حوزه علمیه قم، بخش دیگری از شرح لمعه را ـ که در تبریز ناتمام مانده بود ـ پیش میرزا باقر مرندی خواند. هم‌زمان در درس مطول میرزا حسن محدثی سرابی شرکت می‌کرد.[۷] آنگاه در درس رسایل میرزا علی‌اکبر مشکینی شرکت جست و مکاسب را هم نزد ایشان خواند. بخش دیگری از مکاسب را هم پیش عبدالجواد جبل‌عاملی اصفهانی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی فراگرفت و جلد اول کفایه‌الاصول را نزد میرزا محمد مجاهدی تبریزی آموخت و در جلد دوم کفایه از شاگردان سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی بود. شرح منظومه ملاهادی سبزواری را هم نزد میرزا عبدالمحید شربیانی فراگرفت.[۸] او آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و پس از بررسی درس‌های خارج فقه و اصول دایر در حوزه علمیه قم، در نهایت درس امام‌خمینی را انتخاب کرد و از سال ۱۳۳۴ش در هر دو درس ایشان که هر صبحگاه و عصرگاه در مسجد سلماسی قم تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد.[۹] بنی‌فضل به گفته خودش، ۷-۸ سال مرتب در درس‎ ‏خارج فقه و اصول ایشان شرکت داشت.[۱۰] و در درس خارج فقه، ‏مکاسب محرمه تا اواخر بیع فضولی را (به ترتیب مکاسب شیخ انصاری) نزد ایشان خواند و آن را تقریر نمود. همچنین در اصول، مباحث استصحاب،‎ ‏تعادل و تراجیح، اجتهاد و تقلید، تقیه و مباحث الفاظ، اوامر و نواهی، عام و‎ ‏خاص و مطلق و مقید را پیش امام‌خمینی آموخت.[۱۱] او درباره ویژگی‌های درس امام‌خمینی می‌گوید:

«روش درسی امام این بود که معمولاً وقتی مسئله‌ای را مطرح می‌کرد، نخست چند قول پیرامون آن را شرح و تفصیل می‌داد. مثلاً قول مرحوم نائینی، مبانی مرحوم شیخ محمدحسین کمپانی، نظر آخوند خراسانی و شیخ انصاری یا آقا ضیاء عراقی و استادشان مرحوم آقای حائری را عنوان می‌کرد. بعد اگر به این اقوال نظری یا اشکالی داشت با استدلال و برهان و با رعایت تمام جوانب اخلاقی به نقد آن می‌پرداخت. ای بسا اغلب آنها را رد می‌نمود. به‌ویژه نسبت به مرحوم نائینی که استاد اغلب مراجع نجف بود، خیلی متعرض می‌شد و اغلب مبانی اصولی معظم‌له را مورد نقد قرار می‌داد. در برخی موارد اولاً، ثانیا و ثالثا می‌آورد و تعداد اشکال را تا به عاشراً می‌رساند. وقتی همه این اشکالات را وارد می‌کرد، از میان شاگردان هم کسی نمی‌توانست از مرحوم نائینی دفاع کند، آنگاه امام آن بعد اخلاقی و عرفانی خویش را بروز می‌داد و با کمال تواضع و بزرگواری می‌فرمود: البته ما این حرف‌ها را در غیاب مرحوم آقای نائینی می‌زنیم؛ ای بسا اگر آن بزرگوار خودشان در قید حیات بودند، ما بایستی در آخر جلسه درسی ایشان دم در کنار کفشداری می‌نشستیم و از محضرشان استفاده می‌کردیم».[۱۲]

او درباره درس فقه امام‌خمینی هم می‌گوید:

«درس فقه امام هم انصافاً فقه ممحض و منسجمی بود. حضرت امام با اینکه یک فیلسوف و عارف به تمام معنا بود، ولی هرگز مسائل علوم را با هم خلط نمی‌داد و هر کدام آنها را در جای خود می‌آورد. عجیب اینکه ایشان در مقام استدلال به روایات، متعبد محض بود و اصلاً مسائل عقلی را دخالت نمی‌داد. به فهم عرفی از روایات خیلی تأکید داشت و می‌فرمود: بروید ببینید در عرف مردم کوچه و بازار از این عبارت چه می‌فهمند».[۱۳] او درباره نظم امام‌خمینی در درس می‌گوید: «بنده حدود هشت سال که در درس خارج فقه و اصول امام شرکت می‌کردم؛ شاهد‎ ‏بودم که ایشان همیشه سر ساعت معین در جلسه تدریس حاضر می‌شد. حتی آن‎ ‏ایام که امام در مسجد سلماسی قم تدریس می‌فرمود، بعضی از شاگردان پیش از‎ ‏درس ایشان در جلسه درس دیگری حاضر می‌شدند، لذا گاهی چند دقیقه بعد از‏ ‏شروع درس امام وارد جلسه می‌شدند، امام ناراحت می‌شد و گاهی تذکراتی‎ ‏می‌داد».[۱۴]

او در کنار حضور در درس امام‌خمینی، دو سال و نیم هم در درس خارج فقه سیدحسین طباطبایی بروجردی حضور یافت و هم‌زمان در درس خارج اصول سیدمحمد محقق داماد که در مسجد امام حسن عسکری(ع) قم تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد. او پس از تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، در درس خارج فقه محقق داماد هم حاضر شد و حدود پنج سال به استفاده از آن درس‌ها ادامه داد. مدتی هم در درس خارج اصول عباسعلی شاهرودی و خارج اصول محمدعلی اراکی حاضر شد و در درس تفسیر قرآن هم از شاگردان علامه سیدمحمدحسین طباطبایی بود.[۱۵] بنی‌فضل در کنار تحصیل، به تدریس نحو، صرف، منطق و معانی بیان در مدرسه حجتیه و مطول در مدرسه فاطمیه قم می‌پرداخت و سپس معالم‌الاصول را به زبان ترکی برای طلاب آذربایجانی تدریس می‌کرد. آنگاه تدریس دروس عالی سطح را در حوزه علمیه قم آغاز کرد و بارها درس‌هایی چون مکاسب، بیع، خیارات و شروط (بخشی از کتاب مکاسب) را در قم تدریس کرد و مدتی هم کتاب کفایه‌الاصول را تدریس نمود.[۱۶] او از افراد مورد اعتماد امام‌خمینی نیز بود و ایشان به برخی از افرادی که توسط بنی‌فضل معرفی شده بودند، اجازاتی در امور حسبیه داده بود.[۱۷]

فعالیت مبارزاتی

او در سال‌های ۱۳۴۱-۱۳۴۲ش در توزیع اعلامیه‌های امام‌خمینی و دیگر مراجع علیه حکومت پهلوی و ارسال آن اعلامیه‌ها به شهرهای آذربایجان نقش داشت.[۱۸] در فروردین ۱۳۴۳ش و پس از آزادی و بازگشت امام‌خمینی به قم، در برگزاری جشنی به آن مناسبت در چهارراه غفاری قم نقش داشت. در آن مراسم امام‌خمینی حضور داشت و علاوه بر ایشان، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و برخی دیگر از روحانیان شرکت کرده بودند.[۱۹] او در تابستان سال ۱۳۴۳ش از سوی امام‌خمینی مأمور اطلاع‌رسانی به علمای تبریز درباره ساخت دارالتبلیغ اسلامی شد.[۲۰] بنی‌فضل پس از تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم تصمیم گرفتند در اعتراض به این اقدام، در خانه‌های مراجع تقلید تحصن کنند و همراه با جمعی از روحانیان در خانه سیدمحمدرضا گلپایگانی متحصن شد.[۲۱] در آن سال‌ها علی‌رغم سخت‌گیری‌های حکومت پهلوی، به بیت امام‌خمینی تردد داشت.[۲۲] و به سبب همین فعالیت‌ها به ساواک احضار شد.[۲۳]

او پس از انتقال امام‌خمینی از ترکیه به عراق، در تهیه و ارسال نامه‌هایی به ایشان نقش داشت.[۲۴] در یکی از اعلامیه‌ها که همراه با جمعی از طلاب علوم دینی آذربایجانی در حوزه علمیه قم به عراق ارسال کرد، ضمن ابراز «نگرانی و اضطراب شدید ملت ایران و جامعه روحانیت» از تداوم تبعید امام‌خمینی، خرسندی خود را از استقرار آن مرجع مبارز در نجف اشرف ابراز و آرزو کردند «وسایل مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم فراهم شود تا جامعه روحانیت بالاخص حوزه‌های علمیه بیش‌ازپیش از فیوضات وجود مقدس حضرتعالی بهره‌مند گردد».[۲۵] سپس همراه با ده‌ها نفر از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم با ارسال تلگرافی به ایشان، ضمن محکومیت تبعید ایشان به خارج از کشور، خوشحالی خود را از حضور ایشان در آن شهر ابراز کردند و ضمن تأکید بر پیروی از «منویات مقدس آن قائد عظیم‌الشان»، بار دیگر بر ضرورت بازگرداندن امام‌خمینی به کشور تأکید نمودند تا بدین‌وسیله «مردم ایران از نعمت رهبری‌های ارزنده آن زعیم عالی‌قدر که موجب تأمین مصالح اسلام و مسلمین است، بهره‌مند گردند».[۲۶] آنگاه خود در نامه‌ای جداگانه به امام‌خمینی، بر تبعیت حوزه‌های علمیه از ایشان تأکید کرد.[۲۷]

در فروردین ۱۳۴۵ نیز پس از بازداشت جمعی از روحانیان ازجمله عبدالرحیم ربانی شیرازی، احمد آذری قمی، حسینعلی منتظری و... همراه با جمعی از طلاب و مدرسان حوزه علمیه قم، با ارسال تلگرافی خطاب به روحانیان زندانی، اقدام حکومت پهلوی را در دستگیری آنان محکوم کردند و خواستار آزادی روحانیان در بند شدند. در آن نامه، آنان همچنین نگرانی خود را از وضعیت روحانیان دستگیرشده ابراز کردند.[۲۸]

مرتضی بنی‌فضل در سال ۱۳۴۹ش و در پی رحلت سیدمحسن طباطبایی حکیم، ازجمله مدرسانی بود که در نامه‌ای به امام‌خمینی، آن واقعه را تسلیت گفتند.[۲۹] او در سال‌های ۱۳۵۶-۱۳۵۷ش در جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حضور می‌یافت و در تهیه و تدوین اعلامیه‌های آن تشکل علیه حکومت پهلوی و حمایت از مبارزات مردم ایران نقش داشت و امضای او زیر اغلب اعلامیه‌های آن تشکل دیده می‌شود.[۳۰] یکی از مهم‌ترین اعلامیه‌هایی که توسط او امضا شد، اعلامیه معروف «خلع‌شده از سلطنت» بود؛ وقتی اعلامیه فوق تدوین و آماده شد، او با سفر به شهرهای مختلف آذربایجان، روحانیان شهرهای مذکور را به امضای آن اعلامیه ترغیب کرد و نقش اساسی در این زمینه داشت.[۳۱] بنی‌فضل همچنین از تابستان ۱۳۵۷ش با حضور در تبریز، به سخنرانی در مساجد آن شهر پرداخت.[۳۲] وی در انتقال اخبار و برنامه‌های روحانیان مبارز برای برگزاری تظاهرات و تجمعات سیاسی به تبریز هم نقش داشت؛ ازجمله در ۱۷ دی ۱۳۵۷ در تماسی با سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، بر لزوم برگزاری تظاهراتی در ۱۸ دی‌ماه تأکید کرد و خواستار تمرکز شعارها بر رهبری امام‌خمینی و خلع شاه از سلطنت شد.[۳۳]

فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

مرتضی بنی‌فضل در سال ۱۳۵۸ ش از طرف امام‌خمینی برای بررسی و نظارت بر مشکلات استان‌های آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی به آن منطقه رفت.[۳۴] سپس برای امامت جمعه ارومیه پیشنهاد شد که آن را نپذیرفت. وی پس از آن به‌عنوان نماینده امام‌خمینی به نقاط مختلف کشور سفر می‌کرد. در دوره اول مجلس خبرگان رهبری با رأی مردم استان آذربایجان غربی به نمایندگی برگزیده شد و در دوره دوم آن مجلس، نمایندگی مردم آذربایجان شرقی را بر عهده داشت.[۳۵] بنی‌فضل از سال ۱۳۵۸ ش به درخواست جمعی از طلاب علوم حوزوی، تدریس درس خارج فقه را در قم آغاز کرد و به پیشنهاد آنان، آن درس را از باب قضا آغاز نمود و آنگاه تدریس درس خارج فقه را با محوریت تحریرالوسیله امام‌خمینی پی گرفت و بحث‌های زکات، صلات، خمس، شهادات و اجتهاد و تقلید آن کتاب را تدریس نمود.[۳۶] استمرار درس‌های او باعث شد در سال ۱۳۸۳ش از سوی شورای مدیریت حوزه علمیه قم به‌عنوان استاد نمونه معرفی شود و مورد تقدیر قرار گیرد.[۳۷]

او در کنار تدریس در حوزه علمیه قم، همه‌ساله در ماه‌های رمضان و ایام تابستان به تبریز می‌رفت و به اقامه نماز جماعت و سخنرانی در مسجد مقبره آن شهر می‌پرداخت. همچنین امام جماعت مسجد دوطفلان در محله نیروگاه شهر قم نیز بود.[۳۸]

تألیفات

تألیفات مرتضی بنی‌فضل عبارت است از: ۱- شرح مکاسب شیخ انصاری (محرمه، بیع و خیارات). ۲- شرح کتاب القضا شرایع. ۳- شرح منظومه سبزواری (بخش منطق). ۴- مدارک تحریرالوسیله ( در ۵ جلد شامل کتاب‌های صلات، زکات، خمس و صوم). مدارک تحریرالوسیله حاصل چهارده سال تدریس درس خارج فقه اوست که با محوریت و متن قرار دادن تحریرالوسیله نگاشته شد. این اثر توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی انتشار یافته است.[۳۹]

درگذشت

مرتضی بنی‌فضل در ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ در تبریز درگذشت و پیکرش پس از انتقال به قم و اقامه نماز توسط غلامرضا صلواتی، در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۴۰]

پانویس

  1. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۹.
  2. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۲۰-۲۸.
  3. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۲۸-۲۹.
  4. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۴۷.
  5. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۳۲.
  6. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۳۳.
  7. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۳۶-۳۷.
  8. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۳۸-۴۰.
  9. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۴۱.
  10. سلسله موی دوست، ص۵۴.
  11. صحیفه دل، ج۲، ص۴۳.
  12. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۱۰-۱۱۱.
  13. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۱۱.
  14. سلسله موی دوست، ص۵۴-۵۵.
  15. سلسله موی دوست، ص۴۱-۴۳.
  16. سلسله موی دوست، ص۴۸.
  17. صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۹ و ۴۶۵.
  18. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۶۴.
  19. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۷۲.
  20. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۳۳-۱۳۴.
  21. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۷۵-۱۷۶.
  22. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۸۲.
  23. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۲۸۵.
  24. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۱۸۲-۱۸۳.
  25. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۵، ص۲۰۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۸-۱۷۱.
  26. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۵، ص۱۵۸-۱۶۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۲ـ۱۷۴.
  27. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۸۴-۱۸۵.
  28. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۹-۲۰۰.
  29. سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج۵، ص۳۶۶.
  30. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۴۸ـ۲۵۱، ۲۶۷ ـ ۲۶۸، ۲۶۹ـ۲۷۲، ۴۰۳ ـ ۴۰۵، ۴۱۸ ـ ۴۲۰، ۴۳۳ ـ ۴۳۵، ۴۳۸ ـ ۴۳۹، ۴۴۹ ـ ۴۵۰، ۴۵۹ ـ ۴۶۲، ۴۷۸، ۴۷۹، ۴۸۱ ـ ۴۸۲، ۴۹۰ ـ ۴۹۲، ۴۹۷ ـ ۴۹۸، ۵۰۷، ۵۱۹ ـ۵۲۱، ۵۲۲، ۵۲۵، ۵۲۸ ـ۵۲۹.
  31. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۲۰۴-۲۰۸.
  32. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۲۰۱.
  33. سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج۱۶، ص۱۱۰-۱۱۱.
  34. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۲۹۳ـ۲۹۴.
  35. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۲۶۳ـ۲۶۵.
  36. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، ص۴۸-۴۹.
  37. «درگذشتگان: آیت‌الله بنی‌فضل»، ص۱۷۵-۱۷۶.
  38. «درگذشتگان: آیت‌الله بنی‌فضل»، ص۱۷۵-۱۷۶.
  39. اباذری، «آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، استاد فضیلت»، ص۱۷.
  40. الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ص۲۲۶؛ «درگذشتگان: آیت‌الله بنی‌فضل»، ص۱۷۵-۱۷۶.

منابع

  • اباذری، عبدالرحیم (۱۳۸۹)، «آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، استاد فضیلت»، ستارگان حرم، ج ۲۶ و ۲۷، قم، زائر.
  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • الوانساز خویی، جعفر (۱۳۹۴)، گلشن ابرار آذربایجان، به کوشش عبدالصمد جودتی استیار، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم.
  • جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاکنون (۱۳۸۵)، تدوین: محسن صالح، ج۱ و ۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل (۱۳۸۶)، تدوین: عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • خبرگان ملت: شرح‌حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری (۱۳۷۹)، دفتر اول، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری.
  • «درگذشتگان: آیت‌الله بنی‌فضل» (۱۳۸۷)، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۱۰-۱۱۱، خرداد ـ شهریور.
  • دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج۶ و ۵، چ۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام‌خمینی(س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی، با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۱۶، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی
  • صحیفه دل، مطالب و خاطراتی از شاگردان حضرت امام‌خمینی (س) (۱۳۷۸)، ج۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(س).