قاعده النفس فی وحدتها کل القوی

از ویکی امام خمینی

قاعده النفس فی وحدتها کل القوی، یکی از قواعد فلسفی در باره این که نفس واقعیت بسیط واحدی است که واجد همه کمالات و قوای قایم به خود است.

مفهوم

مقصود از اتحاد نفس با قوایش، مباین‌نبودن با آنهاست نه مغایرت‌نداشتن؛ یعنی با وجود اینکه وجود قوا مغایر وجود نفس و مرتبه‌ای از مراتب آن است، نفس واقعیت بسیط واحدی است که واجد همه کمالات و قوای قایم به خود است.[۱] براساس تشکیک، نفس و قوای آن یک سنخ‌اند و وجود نفس وجود برتر جمعی همه قوای خود است. از این‌رو قوای نفس اموری مباین با نفس نیستند، بلکه مراتب آن هستند. پس نفس مدرک جمیع ادراکات و محرک جمیع حرکات است که این مقام وحدت در کثرت نفس یا اتحاد نفس با قواست.[۲] از نگاه ملاصدرا نفس تنها با قوای خود متحد نیست، بلکه با اندام‌هایی که محل این قوایند نیز متحد است؛ از این‌رو هنگام احساس لمسی همان قوه لامسه و همان اندام لمسی است.[۳] بر این اساس، انسان هویت واحدی با شئون و مراتب و مقامات متعددی است که از پایین‌ترین مرتبه تا مرتبه عقل که همان ذات اوست را شامل می‌شود.[۴]

امام‌خمینی نیز در بیان مفاد این قاعده، بر این باور است که همه افعال و ادراکات انسان مانند دیدن و شنیدن به یک چیز که نفس باشد، نسبت داده می‌شود و در این انتساب تفاوتی میان امور مختلف حسی، خیالی و عقلی نیست؛ زیرا همه کارها یکسان به انسان نسبت داده می‌شود. پس یک‌نفس واحدی است که مدرک همه این امور است؛ خواه امور حسی باشد، خواه امور وهمی و جزئی و خواه امور عقلی و کلی.[۵] پس انسان یک هویت سیلانی دارد که دارای مراتب است؛ هر قدر بالا می‌رود، وجودش جامع‌تر می‌شود و جنبه کثرت او ضعیف و وحدت او قوی می‌گردد و اعضا و جوارح و قوای ظاهری و باطنی در آن مقام جمع‌اند و آن باطن در عین بساطت هویتش، باطن همه این ادراکات است.[۶]

رابطه نفس با قوا

حکما دربارهٔ رابطه نفس و قوای آن آرای متفاوتی دارند.[۷] امام‌خمینی نیز در بیان رابطه نفس و قوای خویش، این اقوال را بررسی و تحلیل کرده‌است و معتقد است رابطه نفس با قوا نمی‌تواند رابطه علّت و معلولی باشد؛ زیرا اوّلاً لازم می‌آید وجودهای متعدد معلول علت واحد باشند؛ ثانیاً لازم می‌آید معاونت و معاوقت میان قوا حاصل نشود؛[۸] ثالثاً اگر قوا معلول نفس باشند، در صورتی که قوا متأثر شوند، نفس هم متأثر می‌شود؛ در حالی‌که علت از معلول متأثر نمی‌شود.[۹] همچنین به باور امام‌خمینی، رابطه قوا با نفس رابطه آلت و ابزار نیست؛ بلکه رابطه شأن با ذی‌شأن است و نفس یک هویت دارای مراتبی است که این قوا شأن و ظهور نفس هستند؛[۱۰] یعنی نفس موجودی است که دارای شئون کمالی، مانند تعقل، تخیل، سامعیت و مانند آن است،[۱۱] و این گونه نیست که مرتبه نازله نفس، معلول مرتبه عالیه آن باشد؛ بلکه هویت واحدی است؛ در عین حال که دانی است، عالی است.[۱۲] امام‌خمینی براساس تشکیک و حرکت جوهری اشتدادی نفس، بر این باور است که نفس یک حقیقت دارای مراتب است که مرتبه‌ای را پس از مرتبه دیگر به واسطه حرکت جوهری طی می‌کند و چون از مرتبه شهادت و طبیعت بالاتر رفت، افزون بر اینکه واجد مرتبه بالاتر است، مرتبه شهادت را هم داراست. در آن مرتبه همه قوای شهادت و برزخ جمع‌اند؛ امّا نه به صورت متمایز، بلکه سمع و بصر، ذوق و تخیل به صورت واحد جمعی موجودند؛ یعنی عاقله همان سمع است و سمع همان عاقله است؛ البته نه به این سمع که در مرتبه شهادت و طبیعت است. پس نفس همه این قوا را دارد، امّا نه با حدود و نقصان‌شان، بلکه با اصل کمال و وجودشان.[۱۳]

پانویس

  1. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۵۱.
  2. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۵۳–۵۵۴.
  3. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۱۳۵.
  4. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۱۳۳–۱۳۵.
  5. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۷۳.
  6. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۷۷–۵۷۸.
  7. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۲۱۹–۲۲۴؛ ← حسن‌زاده، هزار و یک نکته، ۴۱.
  8. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۹۶.
  9. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۰۰.
  10. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۳ و ۳۰۱.
  11. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۰۱.
  12. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۰۱.
  13. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۰۲.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، تهران، رجاء، چاپ پنجم، ۱۳۶۵ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.