۲۱٬۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
در بررسی این مسئله از زمان [[آخوند خراسانی]]، بحث از دو مقام مرسوم شده است: | در بررسی این مسئله از زمان [[آخوند خراسانی]]، بحث از دو مقام مرسوم شده است: | ||
* مقام تصور و امکان (ثبوت) و صورتهای قابل تصور از مسئله در وافیبودن عملِ انجامشده از تمام یا بعضی از مصلحت واقعی یا قابل جبران و تدارکبودن آن [[مصلحت]] و عدم آن؛ | * مقام تصور و امکان (ثبوت) و صورتهای قابل تصور از مسئله در وافیبودن عملِ انجامشده از تمام یا بعضی از مصلحت واقعی یا قابل جبران و تدارکبودن آن [[مصلحت]] و عدم آن؛ | ||
* مقام تحقق (اثبات). <ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، | * مقام تحقق (اثبات). <ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۸۴-۸۶.</ref> عمده علمای پس از آخوند مانند [[آقاضیاء عراقی]]، از وی پیروی کرده و بحث را در همین دو مقام مطرح کردهاند.<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۲۷؛ حائری یزدی، درر الفوائد، ۷۸-۸۱؛ بروجردی، نهایة الاصول، ۱۲۷-۱۳۲؛ صدر، بحوث فی علم الاصول، ۲/۱۳۷.</ref> | ||
[[امامخمینی]] از مقام ثبوت و امکان، به علت بیفایدهبودن، بحث نکرده است؛ زیرا دلیل و اطلاق آن دلالتی ندارد بر اینکه عمل انجامشده وافی به مصلحت است یا نه، بلکه باید از دلیل خارجی فهمید که این خود، خروج از محل بحث است.<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۶۵؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۱/۳۱۱.</ref> ایشان مانند بعضی دیگر از علما، <ref>نایینی، فوائد الاصول، ۱/۲۴۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۲۷-۲۳۲.</ref> در دو صورت «اعاده در وقت» و «قضا در خارج وقت» به بررسی مسئله اجزای ماموربه اضطراری پرداخته است: | [[امامخمینی]] از مقام ثبوت و امکان، به علت بیفایدهبودن، بحث نکرده است؛ زیرا دلیل و اطلاق آن دلالتی ندارد بر اینکه عمل انجامشده وافی به مصلحت است یا نه، بلکه باید از دلیل خارجی فهمید که این خود، خروج از محل بحث است.<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۶۵؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۱/۳۱۱.</ref> ایشان مانند بعضی دیگر از علما، <ref>نایینی، فوائد الاصول، ۱/۲۴۳؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۲۷-۲۳۲.</ref> در دو صورت «اعاده در وقت» و «قضا در خارج وقت» به بررسی مسئله اجزای ماموربه اضطراری پرداخته است: | ||
* اعاده در وقت: اجزای ماموربه اضطراری (مانند [[نماز]] با [[تیمم]]) از امر واقعی (مانند نماز با [[وضو]]) در فتاوای فقهی مورد پذیرش علماست؛ هرچند در بیان وجه آن به حسب قواعد، اختلاف نظر وجود دارد.<ref>نایینی، اجود التقریرات، ۱/۱۹۵؛ روحانی، ۲/۴۰.</ref> بیشتر اصولیان مانند [[شیخ انصاری]]، <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۲۰-۱۲۱.</ref> آخوند خراسانی<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، | * اعاده در وقت: اجزای ماموربه اضطراری (مانند [[نماز]] با [[تیمم]]) از امر واقعی (مانند نماز با [[وضو]]) در فتاوای فقهی مورد پذیرش علماست؛ هرچند در بیان وجه آن به حسب قواعد، اختلاف نظر وجود دارد.<ref>نایینی، اجود التقریرات، ۱/۱۹۵؛ روحانی، ۲/۴۰.</ref> بیشتر اصولیان مانند [[شیخ انصاری]]، <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۲۰-۱۲۱.</ref> آخوند خراسانی<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۸۵.</ref> و حائری یزدی، انجامدادن عمل در اول وقت را که به آن «[[بدار]]» میگویند جایز دانستهاند و به سبب اطلاق ادله اضطرار، <ref>حائری یزدی ، درر الفوائد، ۸۰.</ref>درباره اعاده و قضا قائل به اجزا شدهاند؛ هرچند برخی نیز قائل به تفصیل شدهاند.<ref>← نایینی، فوائد الاصول، ۱/۲۴۵-۲۴۶؛ نایینی، اجود التقریرات، ۱/۱۹۶؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۲۸-۲۲۹؛ بروجردی، نهایة الاصول، ۱۲۹-۱۳۰.</ref> | ||
امامخمینی در آغاز اشاره میکند باید احراز شود دلیل، اطلاق دارد و صرف وجود اضطرار و عذری که تمام وقت را اشغال نمیکند (عذر غیر مستوعب) کافی است و موضوع تکلیف و امر میباشد؛ چون بحث از اجزای ماموربه اضطراری، فرع وجود امر است.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۰۹-۳۱۰؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۶۲.</ref> در این صورت انجامدادن عمل در اول وقت (بدار) جایز است. البته ایشان پذیرفته است که ادله، اطلاق دارند و بدار جایز است.<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۶۴؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۲/۳۰۷.</ref> بنابر مبنای ایشان نیز امر متعدد نیست و تنها یک امر به یک طبیعت تعلق گرفته است؛ بر این اساس ایشان قائل به اجزا شده است؛ زیرا امر واحد به طبیعتی خورده است که دارای مصادیق اختیاری و اضطراری است و چنانچه دلیلی از میان افراد طبیعت، امتثال فرد اضطراری را مجاز کند، مکلف از نظر [[عقل]] یا [[شرع]] مخیر است فرد اضطراری را در حال [[اضطرار]] و بدار انجام دهد یا اینکه تا زمان زوالِ عذر و انجامدادن فرد اختیاری منتظر بماند؛ بنابراین با عمل به فرد اضطراری، طبیعت ماموربه با هر چه که در آن معتبر بوده، انجام شده و با فرض انجام طبیعت ماموربه، بقای امر معقول نیست؛ زیرا امتثال هر امری مسقط آن امر است.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۱۰؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۶۲-۲۶۳؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۲/۳۰۷-۳۰۸؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۹۳-۲۹۴.</ref> ایشان در ادامه به بررسی مسئله اجزا بر مبنای دیگران که قائل به تعدد امر میباشند پرداخته است.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۱۰-۳۱۱.</ref> | امامخمینی در آغاز اشاره میکند باید احراز شود دلیل، اطلاق دارد و صرف وجود اضطرار و عذری که تمام وقت را اشغال نمیکند (عذر غیر مستوعب) کافی است و موضوع تکلیف و امر میباشد؛ چون بحث از اجزای ماموربه اضطراری، فرع وجود امر است.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۰۹-۳۱۰؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۶۲.</ref> در این صورت انجامدادن عمل در اول وقت (بدار) جایز است. البته ایشان پذیرفته است که ادله، اطلاق دارند و بدار جایز است.<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۶۴؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۲/۳۰۷.</ref> بنابر مبنای ایشان نیز امر متعدد نیست و تنها یک امر به یک طبیعت تعلق گرفته است؛ بر این اساس ایشان قائل به اجزا شده است؛ زیرا امر واحد به طبیعتی خورده است که دارای مصادیق اختیاری و اضطراری است و چنانچه دلیلی از میان افراد طبیعت، امتثال فرد اضطراری را مجاز کند، مکلف از نظر [[عقل]] یا [[شرع]] مخیر است فرد اضطراری را در حال [[اضطرار]] و بدار انجام دهد یا اینکه تا زمان زوالِ عذر و انجامدادن فرد اختیاری منتظر بماند؛ بنابراین با عمل به فرد اضطراری، طبیعت ماموربه با هر چه که در آن معتبر بوده، انجام شده و با فرض انجام طبیعت ماموربه، بقای امر معقول نیست؛ زیرا امتثال هر امری مسقط آن امر است.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۱۰؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۲۶۲-۲۶۳؛ امامخمینی، جواهر الاصول، ۲/۳۰۷-۳۰۸؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۹۳-۲۹۴.</ref> ایشان در ادامه به بررسی مسئله اجزا بر مبنای دیگران که قائل به تعدد امر میباشند پرداخته است.<ref>امامخمینی، مناهج الوصول، ۱/۳۱۰-۳۱۱.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
برخی از اصولیان ذیل مسئله اجزا در باب اوامر به بررسی مسئله تبدل رای مجتهد و حکم فقهی آن برای خود او و مقلدانش پرداختهاند.<ref>انصاری، مطارح الانظار، ۱/۱۵۳-۱۸۸؛ نایینی، اجود التقریرات، ۱/۲۰۷؛ خویی، محاضرات، ۲/۱۰۲.</ref> امامخمینی بر این باور است که محل طرح این بحث، مبحث اجتهاد و تقلید است، زیرا محل نزاع در اجزای امر اضطراری یا ظاهری، جایی است که وجود امر در زمان [[اضطرار]] یا [[جهل]]، احراز گردد؛ اما اگر چنین نباشد و تنها توهم امر شده باشد، خروج از محل نزاع خواهد بود و مسئله تبدل رای غالباً از این قبیل است؛ اما اگر تبدل رای داخل در بحث شود، از نظر ایشان آنچه در تفصیل میان [[اماره|امارات]] و اصول گذشت، در اینجا نیز جاری میگردد؛ یعنی اگر مستند رای مجتهد امارات باشد، مجزی نخواهد بود و اگر مستند او [[اصول عملیه]] باشد، مجزی است.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴۲ و ۱۴۵؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۷۸.</ref> | برخی از اصولیان ذیل مسئله اجزا در باب اوامر به بررسی مسئله تبدل رای مجتهد و حکم فقهی آن برای خود او و مقلدانش پرداختهاند.<ref>انصاری، مطارح الانظار، ۱/۱۵۳-۱۸۸؛ نایینی، اجود التقریرات، ۱/۲۰۷؛ خویی، محاضرات، ۲/۱۰۲.</ref> امامخمینی بر این باور است که محل طرح این بحث، مبحث اجتهاد و تقلید است، زیرا محل نزاع در اجزای امر اضطراری یا ظاهری، جایی است که وجود امر در زمان [[اضطرار]] یا [[جهل]]، احراز گردد؛ اما اگر چنین نباشد و تنها توهم امر شده باشد، خروج از محل نزاع خواهد بود و مسئله تبدل رای غالباً از این قبیل است؛ اما اگر تبدل رای داخل در بحث شود، از نظر ایشان آنچه در تفصیل میان [[اماره|امارات]] و اصول گذشت، در اینجا نیز جاری میگردد؛ یعنی اگر مستند رای مجتهد امارات باشد، مجزی نخواهد بود و اگر مستند او [[اصول عملیه]] باشد، مجزی است.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴۲ و ۱۴۵؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۷۸.</ref> | ||
در خصوص اجزا به لحاظ عمل مقلدان، نظر مشهور میان عالمان، قول به عدم اجزاست.<ref>← نایینی، اجود التقریرات، ۱/۲۰۷؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۵۶.</ref> [[امامخمینی]] نیز در یک جا قائل به عدم اجزا شده است؛ زیرا مستند مقلدان در عمل، [[اصول حکمیه]] نیست، بلکه اماره است که همان رای [[مجتهد]] میباشد و در صورت تبدل رای مجتهد، دلیلی بر اجزا نخواهد بود<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴۵-۱۴۷.</ref>؛ اما در کتاب [[الخلل فی الصلاة]] در عمل مقلد نیز با استناد به حدیث رفع و عمومیت آن در همه ابواب فقه، قائل به اجزا شده است<ref>امامخمینی، الخلل فی الصلاة، | در خصوص اجزا به لحاظ عمل مقلدان، نظر مشهور میان عالمان، قول به عدم اجزاست.<ref>← نایینی، اجود التقریرات، ۱/۲۰۷؛ عراقی، نهایة الافکار، ۱/۲۵۶.</ref> [[امامخمینی]] نیز در یک جا قائل به عدم اجزا شده است؛ زیرا مستند مقلدان در عمل، [[اصول حکمیه]] نیست، بلکه اماره است که همان رای [[مجتهد]] میباشد و در صورت تبدل رای مجتهد، دلیلی بر اجزا نخواهد بود<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴۵-۱۴۷.</ref>؛ اما در کتاب [[الخلل فی الصلاة]] در عمل مقلد نیز با استناد به حدیث رفع و عمومیت آن در همه ابواب فقه، قائل به اجزا شده است<ref>امامخمینی، الخلل فی الصلاة، ۳۰۰-۳۰۱.</ref> ایشان در [[کتاب البیع]] نیز اشارهای به این امر کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۶۳.</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
ابوالقاسم مقیمی حاجی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/471/ اجزا]»، دانشنامه امامخمینی | *ابوالقاسم مقیمی حاجی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/471/ اجزا]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۷. | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |