emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «عبادت، خضوع و تذلل در برابر پروردگار. ==معنی== «عبادت» از ریشه «عبد» به دو معنای نرمی و ذلت یا سختی و غلظت است <ref>ابنفارس، مقاییس اللغه، ۴/۲۰۵.</ref> است و «طریق معبّد» به زمینی گفته میشود که به واسطه بسیار پانهادن بر آن هموار شده است <ref>ابنمنظو...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عبادت'''، خضوع و تذلل در برابر پروردگار. | |||
==معنی== | ==معنی== | ||
«عبادت» از ریشه «عبد» به دو معنای نرمی و ذلت یا سختی و غلظت است <ref>ابنفارس، مقاییس اللغه، ۴/۲۰۵.</ref> است و «طریق معبّد» به زمینی گفته میشود که به واسطه بسیار پانهادن بر آن هموار شده است <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۲۷۳.</ref>. عبادت به معنای طاعت، انقیاد و خضوع <ref>جوهری، الصحاح، ۲/۵۰۳؛ فیومی، المصباح المنیر، ۳۸۹؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱/۴۳۱.</ref> و عبودیت به معنای اظهار تذلل <ref>راغب، مفردات، ۵۴۲.</ref> است. برخی عبادت را نهایت خضوع و تذلل در برابر کسی دانستهاند که دارای غایت فضیلت باشد و آن خداوند است <ref>راغب، مفردات، ۵۴۲.</ref>. امامخمینی این تعریف عبادت را کامل نمیداند و باور دارد شاید عبادت ـ که در فارسی از آن به پرستش و بندگی تعبیر میکنند ـ در معنای خود خضوع برای خالق و خداوند را داشته باشد. از اینرو این نوع خضوع که ملازم است با خداوندی معبود، در غیر خداوند شرک و کفر است؛ اما مطلق خضوع، بدون اعتقاد به خداوندی معبود، هرچند به غایت خضوع برسد، موجب کفر و شرک نیست، گرچه برخی اقسام آن، چون پیشانی به خاک گذاشتن حرام باشد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۴ ـ ۲۸۵.</ref>. عبادت در اصطلاح اخلاقی بالاترین مرتبه خضوع و تذلل است <ref>مدنی، ریاض السالکین، ۴/۲۱۲.</ref> و در اصطلاح اهل معرفت عبارت است از فعل مکلف بر خلاف هوای نفسش به جهت تعظیم خداوند <ref>جرجانی، تفسیر شاهی، ۶۳.</ref> و تذلل برای خداوند به قبول امر و نهی او <ref>اوزجندی، مرتع الصالحین و زاد السالکین، ۲۵۱.</ref>. برخی نیز آن را تعظیم خداوند و انبیا(ع) و اولیا و ائمه(ع) و امتثال اوامر و نواهی شرعی دانستهاند <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۲/۵۰۲.</ref>. امامخمینی عبادت را مطلق ثنای حقتعالی میداند <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.</ref>. | «عبادت» از ریشه «عبد» به دو معنای نرمی و ذلت یا سختی و غلظت است <ref>ابنفارس، مقاییس اللغه، ۴/۲۰۵.</ref> است و «طریق معبّد» به زمینی گفته میشود که به واسطه بسیار پانهادن بر آن هموار شده است <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۲۷۳.</ref>. عبادت به معنای طاعت، انقیاد و خضوع <ref>جوهری، الصحاح، ۲/۵۰۳؛ فیومی، المصباح المنیر، ۳۸۹؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱/۴۳۱.</ref> و [[عبودیت]] به معنای اظهار تذلل <ref>راغب، مفردات، ۵۴۲.</ref> است. برخی عبادت را نهایت خضوع و تذلل در برابر کسی دانستهاند که دارای غایت فضیلت باشد و آن خداوند است <ref>راغب، مفردات، ۵۴۲.</ref>. [[امامخمینی]] این تعریف عبادت را کامل نمیداند و باور دارد شاید عبادت ـ که در فارسی از آن به پرستش و [[بندگی]] تعبیر میکنند ـ در معنای خود خضوع برای خالق و خداوند را داشته باشد. از اینرو این نوع خضوع که ملازم است با خداوندی معبود، در غیر خداوند شرک و کفر است؛ اما مطلق خضوع، بدون اعتقاد به خداوندی معبود، هرچند به غایت خضوع برسد، موجب [[کفر]] و [[شرک]] نیست، گرچه برخی اقسام آن، چون پیشانی به خاک گذاشتن حرام باشد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۴ ـ ۲۸۵.</ref>. عبادت در اصطلاح اخلاقی بالاترین مرتبه خضوع و تذلل است <ref>مدنی، ریاض السالکین، ۴/۲۱۲.</ref> و در اصطلاح اهل معرفت عبارت است از فعل مکلف بر خلاف هوای نفسش به جهت تعظیم خداوند <ref>جرجانی، تفسیر شاهی، ۶۳.</ref> و تذلل برای خداوند به قبول امر و نهی او <ref>اوزجندی، مرتع الصالحین و زاد السالکین، ۲۵۱.</ref>. برخی نیز آن را تعظیم خداوند و انبیا(ع) و اولیا و [[ائمه(ع)]] و امتثال اوامر و نواهی شرعی دانستهاند <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۲/۵۰۲.</ref>. امامخمینی عبادت را مطلق ثنای حقتعالی میداند <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.</ref>. | ||
از واژگان مرتبط با عبادت، اطاعت است. عبادت، غایت خضوع است و این ممکن نیست، مگر با معرفت معبود؛ اما اطاعت، پیروی از اراده و خواست دیگری است؛ حتی در جایی که شخص این تبعیت را قصد نکرده باشد؛ مثل اطاعت از شیطان <ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۵.</ref>. | از واژگان مرتبط با عبادت، [[اطاعت]] است. عبادت، غایت خضوع است و این ممکن نیست، مگر با معرفت معبود؛ اما اطاعت، پیروی از اراده و خواست دیگری است؛ حتی در جایی که شخص این تبعیت را قصد نکرده باشد؛ مثل اطاعت از [[شیطان]] <ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۵.</ref>. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
روحیه پرستش و عبادت از دیرباز در انسانها وجود داشته است؛ چنانکه در ادیان غیر آسمانی نیز پرستش زمین، آسمان و اجداد مورد توجه بوده است <ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۳۳۱ ـ ۳۳۵.</ref>. هر یک از ادیان آسمانی برای عبادات خود، روشها و آیینهای ویژهای دارند <ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۷، ۲۵۲ و ۳۶۴.</ref>. در ادیان آسمانی، مانند یهود <ref>کتاب مقدس، خروج، ب۸، ۱.</ref> و مسیحیت <ref>کتاب مقدس، رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۴.</ref>، درباره چگونگی عبادت و پرستش سخن به میان آمده است. | روحیه پرستش و عبادت از دیرباز در انسانها وجود داشته است؛ چنانکه در ادیان غیر آسمانی نیز پرستش زمین، آسمان و اجداد مورد توجه بوده است <ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۳۳۱ ـ ۳۳۵.</ref>. هر یک از ادیان آسمانی برای عبادات خود، روشها و آیینهای ویژهای دارند <ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۷، ۲۵۲ و ۳۶۴.</ref>. در ادیان آسمانی، مانند [[یهود]] <ref>کتاب مقدس، خروج، ب۸، ۱.</ref> و [[مسیحیت]] <ref>کتاب مقدس، رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۴.</ref>، درباره چگونگی عبادت و پرستش سخن به میان آمده است. | ||
در اسلام عبادت اهمیت فراوانی دارد. قرآن هدف از خلقت را عبادت دانسته <ref>ذاریات، ۵۶.</ref> و در آیات فراوانی، بندگان را به عبادت سفارش کرده است <ref>بقره، ۲۱؛ نساء، ۳۶؛ نحل، ۳۶؛ حجر، ۹۹.</ref>. در منابع روایی نیز به این امر مهم توجه خاصی شده و بابهایی به آن اختصاص یافته است <ref>کلینی، کافی، ۲/۸۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۶۷/۲۵۱.</ref>. همچنین اندیشمندان اسلامی به جایگاه عبادت و اهمیت آن پرداختهاند و جنبههای گوناگون آن را بررسی کردهاند؛ چنانکه فقیهان احکام ظاهری آن را بیان <ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱/۵۷۲ ـ ۸۰۲؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱/۵۱۹ و ۲/۱۷۱ ـ ۱۷۵.</ref> و اهل معرفت از اهمیت آن در سلوک <ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۵۹ ـ ۳۶۴.</ref> و اسرار باطنی آن <ref>سرّاج، اللمع فی التصوف، ۱۹۱ ـ ۲۱۲؛ ابنطاووس، فلاح السائل، ۱۹۸؛ ابنطاووس، فتح الابواب، ۲۲۲.</ref> بحث کردهاند. علمای اخلاق نیز از عبادت به عنوان یکی از اسباب وصول به قرب پروردگار <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۱۸۸.</ref> و معرفت او <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۵۵.</ref> یاد کردهاند. | در اسلام عبادت اهمیت فراوانی دارد. [[قرآن]] هدف از خلقت را عبادت دانسته <ref>ذاریات، ۵۶.</ref> و در آیات فراوانی، بندگان را به عبادت سفارش کرده است <ref>بقره، ۲۱؛ نساء، ۳۶؛ نحل، ۳۶؛ حجر، ۹۹.</ref>. در منابع روایی نیز به این امر مهم توجه خاصی شده و بابهایی به آن اختصاص یافته است <ref>کلینی، کافی، ۲/۸۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۶۷/۲۵۱.</ref>. همچنین اندیشمندان اسلامی به جایگاه عبادت و اهمیت آن پرداختهاند و جنبههای گوناگون آن را بررسی کردهاند؛ چنانکه فقیهان احکام ظاهری آن را بیان <ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱/۵۷۲ ـ ۸۰۲؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱/۵۱۹ و ۲/۱۷۱ ـ ۱۷۵.</ref> و اهل معرفت از اهمیت آن در [[سیر و سلوک|سلوک]] <ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۵۹ ـ ۳۶۴.</ref> و اسرار باطنی آن <ref>سرّاج، اللمع فی التصوف، ۱۹۱ ـ ۲۱۲؛ ابنطاووس، فلاح السائل، ۱۹۸؛ ابنطاووس، فتح الابواب، ۲۲۲.</ref> بحث کردهاند. علمای اخلاق نیز از عبادت به عنوان یکی از اسباب وصول به قرب پروردگار <ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۱۸۸.</ref> و معرفت او <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۵۵.</ref> یاد کردهاند. | ||
امامخمینی افزون بر بررسی احکام فقهی عبادات <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹ و ۲۶۲؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۱۴۹ و ۳۰۹.</ref> {{ببینید|عبادات}}، به اسرار باطنی و حقیقت عبادت نیز توجه ویژهای کرده و در این زمینه دو کتاب مستقل به نام آداب الصلاة و سرّ الصلاة نگاشته است {{ببینید|آداب الصلاة|سرّالصلاة}}. ایشان مطالبی، چون حقیقت عبادت <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref>، فطریبودن عبادت <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۰.</ref>، حضور قلب در عبادت، راه تحصیل آن <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.</ref> و آثار عبادت <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶ و ۲۹۱.</ref> را بررسی و برخی اسرار عبادی حج <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۷۵ ـ ۱۷۷ و ۱۵/۱۶۸ ـ ۱۷۳.</ref>، روزه <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۱.</ref>، زکات و خمس <ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴.</ref> را بیان کرده است {{ببینید|اسرار عبادت}}. | امامخمینی افزون بر بررسی احکام فقهی عبادات <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹ و ۲۶۲؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۱۴۹ و ۳۰۹.</ref> {{ببینید|عبادات}}، به اسرار باطنی و حقیقت عبادت نیز توجه ویژهای کرده و در این زمینه دو کتاب مستقل به نام آداب الصلاة و سرّ الصلاة نگاشته است {{ببینید|آداب الصلاة|سرّالصلاة}}. ایشان مطالبی، چون حقیقت عبادت <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴ ـ ۲۲۵.</ref>، فطریبودن عبادت <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۰.</ref>، حضور قلب در عبادت، راه تحصیل آن <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.</ref> و آثار عبادت <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶ و ۲۹۱.</ref> را بررسی و برخی اسرار عبادی [[حج]] <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۷۵ ـ ۱۷۷ و ۱۵/۱۶۸ ـ ۱۷۳.</ref>، [[روزه]] <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۱.</ref>، [[زکات]] و [[خمس]] <ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴.</ref> را بیان کرده است {{ببینید|اسرار عبادت}}. | ||
==حقیقت عبادت== | ==حقیقت عبادت== | ||
حکما و اهل معرفت، حقیقت و سرّ عبادت را خضوع ذاتی <ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۷/۲۲۲.</ref>، تذلل <ref>سکندری، تاج العروس، ۵۷.</ref> و سیر از عالم تاریکی به عالم قرب، رحمت و نور <ref>نوری، تعلیقات بر تفسیر القرآن الکریم، ۵/۴۳۱.</ref> معرفی کردهاند. محمدعلی | حکما و اهل معرفت، حقیقت و سرّ عبادت را خضوع ذاتی <ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۷/۲۲۲.</ref>، تذلل <ref>سکندری، تاج العروس، ۵۷.</ref> و سیر از عالم تاریکی به عالم قرب، رحمت و نور <ref>نوری، تعلیقات بر تفسیر القرآن الکریم، ۵/۴۳۱.</ref> معرفی کردهاند. [[محمدعلی شاهآبادی]]، استاد امامخمینی بر این اعتقاد است که حقیقت عبادت، سرایتدادن ثنای حق تا نشئه عالم مادی و مُلکی بدن است و برای هر یک از مراتب انسانی در این عبادت بهرهای برشمرده و معتقد است، همچنانکه [[عقل]]، بهرهای از معارف و ثنای ربوبیت دارد، قلب و صدر و بدن نیز بهرهای از آن دارند. بهره بدن همین عبادات و نسک است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.</ref>. امامخمینی همانند استاد خود، شاهآبادی <ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۴۰۸.</ref>، باور دارد عبادت نوعی ثناخوانی معبود است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۴.</ref> و هر عبادتی ثنای پروردگار به وصفی از اوصاف و اسمی از اسمای اوست و همه [[عبادات]]، حتی عبادت [[انسان کامل]]، دایم تحت حجب [[اسما و صفات]] حق واقع میشود، هرچند انسان کامل عابد [[اسم اعظم]] الله است و غیر او عابد سایر اسما و صفات هستند <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱۶.</ref> و از آنجاکه ثنای هر کسی فرع معرفت اوست و کسی را توان معرفت ذات پروردگار نیست، پس انسان به حقیقت ثنای او نیز نمیتواند قیام کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.</ref>؛ چنانکه کسی نمیتواند حقیقت چگونگی عبادت و ثنای معبود را ادراک کند؛ زیرا آن نیز فرع بر معرفت به ذات، صفات و چگونگی ارتباط [[عالم غیب]] و شهادت است و تنها از طریق [[وحی]] و الهام الهی قابل شناخت است. | ||
بر این مبنا امامخمینی در عبادات قائل است تمامی عبادات از جانب پروردگار، متعین و توقیفی هستند و کسی حق ندارد از پیش خود، عبادتی تشریع و ایجاد کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.</ref>. البته خداوند به طاعت و عبادت بندگان نیازی ندارد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۱ و ۴۲.</ref>؛ اما به سبب لطف و رحمت بیکرانش، باب عبادت و معرفت خود را با وحی و الهام به انبیا(ع) به روی بندگان گشوده است تا آنان نقصانهای خویش را رفع کنند و به مقدار ممکن، تحصیل کمال کنند؛ بنابراین گشودن باب عبادت یکی از نعمتهای بزرگی است که تمام موجودات را دربر گرفته است و هیچکس نمیتواند شکر آن نعمت را بهجای آورد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.</ref>. به باور ایشان، بر سالکان ضروری است که به مقام ذلت خویش پی برند و به آن همواره توجه کنند و در مقام عزت پروردگار نیز بنگرند که هر چه این نظر قوت بگیرد، عبادت روحانیتر و روح عبادت قویتر میشود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.</ref>. همچنین انسان هر اندازه از نقصان خود آگاه شود، عبادتش نورانیت مییابد و مورد عنایت پروردگار خواهد بود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۲.</ref>. | بر این مبنا امامخمینی در عبادات قائل است تمامی عبادات از جانب پروردگار، متعین و توقیفی هستند و کسی حق ندارد از پیش خود، عبادتی تشریع و ایجاد کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.</ref>. البته خداوند به طاعت و عبادت بندگان نیازی ندارد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۱ و ۴۲.</ref>؛ اما به سبب لطف و رحمت بیکرانش، باب عبادت و معرفت خود را با وحی و [[الهام]] به انبیا(ع) به روی بندگان گشوده است تا آنان نقصانهای خویش را رفع کنند و به مقدار ممکن، تحصیل کمال کنند؛ بنابراین گشودن باب عبادت یکی از نعمتهای بزرگی است که تمام موجودات را دربر گرفته است و هیچکس نمیتواند شکر آن نعمت را بهجای آورد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.</ref>. به باور ایشان، بر سالکان ضروری است که به مقام ذلت خویش پی برند و به آن همواره توجه کنند و در مقام عزت پروردگار نیز بنگرند که هر چه این نظر قوت بگیرد، عبادت روحانیتر و روح عبادت قویتر میشود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.</ref>. همچنین انسان هر اندازه از نقصان خود آگاه شود، عبادتش نورانیت مییابد و مورد عنایت پروردگار خواهد بود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۸۲.</ref>. | ||
==عبادت و عبودیت== | ==عبادت و عبودیت== | ||
یکی از مفاهیمی که در شناخت حقیقت عبادت دخالت دارد مفهوم عبودیت است. عبودیت در اصطلاح عرفانی و اخلاقی، خضوع خاص به درگاه معبود <ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۶۲.</ref> و اظهار تذلل <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۶۹.</ref> برای کسی است که مستحق آن است و با تکلف همراه است <ref>فرغانی، منتهی المدارک، ۱/۳۴۹.</ref> و به خواص از سالکان تعلق دارد؛ اما «عبودت» متعلق به خواصالخواص <ref>←قشیری، رساله قشیریه، ۳۶۰.</ref> و اهل یقین است که خود را قائم به حق در عبودیت مشاهده میکنند <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۴/۱۶۶.</ref> و آن عمل بالله است <ref>جیلی، الانسان الکامل، ۲۸۰.</ref>. امامخمینی نیز عبودیت را خضوع تام و اطاعت از کسی میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۵۵.</ref> و حقیقت آن در برابر خداوند فنا در حضرت ربوبیت و القای انانیت، خودپرستی و همچنین تعلق به عزّ قدس الهی و انقطاع به سوی خداوند است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۸ ـ ۸۹.</ref> و در جایی که شخص از انانیت خارج شود، به حقیقت عبودیت نایل میشود <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶.</ref>. طبق بعضی روایات منسوب، عبودیت جوهری است که باطن آن ربوبیت است <ref>منسوب به امامصادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷؛ ← امامخمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>. | یکی از مفاهیمی که در شناخت حقیقت عبادت دخالت دارد مفهوم عبودیت است. [[عبودیت]] در اصطلاح عرفانی و اخلاقی، خضوع خاص به درگاه معبود <ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۶۲.</ref> و اظهار تذلل <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۶۹.</ref> برای کسی است که مستحق آن است و با تکلف همراه است <ref>فرغانی، منتهی المدارک، ۱/۳۴۹.</ref> و به خواص از سالکان تعلق دارد؛ اما «عبودت» متعلق به خواصالخواص <ref>←قشیری، رساله قشیریه، ۳۶۰.</ref> و اهل [[یقین]] است که خود را قائم به حق در عبودیت مشاهده میکنند <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۴/۱۶۶.</ref> و آن عمل بالله است <ref>جیلی، الانسان الکامل، ۲۸۰.</ref>. امامخمینی نیز عبودیت را خضوع تام و اطاعت از کسی میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۵۵.</ref> و حقیقت آن در برابر خداوند فنا در حضرت ربوبیت و القای انانیت، خودپرستی و همچنین تعلق به عزّ قدس الهی و [[انقطاع]] به سوی خداوند است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۸ ـ ۸۹.</ref> و در جایی که شخص از [[انانیت]] خارج شود، به حقیقت عبودیت نایل میشود <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶.</ref>. طبق بعضی روایات منسوب، عبودیت جوهری است که باطن آن ربوبیت است <ref>منسوب به امامصادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷؛ ← امامخمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>. | ||
امامخمینی مانند دیگر عارفان <ref>ابنعربی، الفتوحات، ۴/۹۵؛ کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۸۹.</ref> عبودیت و ربوبیت را ملازم یکدیگر میداند؛ به این معنا که هر مقدار در عبودیت از انانیت مفقود شود، در ظل حمایت ربوبیت یافت میشود و بنده به جایی میرسد که حقتعالی سمع و بصر و دست و پای او میگردد و تصرفات او تصرفات حق میشود که این مرتبه قرب نوافل و اولین مرتبه ولایت است و در مقابل، هر مقدار از عبودیت کاسته شود و ربوبیت نفس بیشتر گردد، از عزت ربوبیت در آن کاسته میشود و اگر انسان توانست با دستگیری اولیای الهی به کنه عبودیت برسد، به گوشهای از اسرار عبادت دست مییابد <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۴۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.</ref>. به باور ایشان عبودیت مطلقه، اعلامرتبه کمال و بالاترین مقام انسانیت است و این مقام مختص نبی خاتم(ص) است و او «عبدالله» حقیقی است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۹.</ref> و باقی اولیای کامل به پیروی از ایشان به این مرتبه میرسند؛ چنانکه معراج حقیقی که برای نبی خاتم(ص) واقع شد نیز به واسطه عبودیت مطلقه بود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۰.</ref>. | امامخمینی مانند دیگر عارفان <ref>ابنعربی، الفتوحات، ۴/۹۵؛ کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۸۹.</ref> عبودیت و [[ربوبیت]] را ملازم یکدیگر میداند؛ به این معنا که هر مقدار در عبودیت از انانیت مفقود شود، در ظل حمایت ربوبیت یافت میشود و بنده به جایی میرسد که حقتعالی سمع و بصر و دست و پای او میگردد و تصرفات او تصرفات حق میشود که این مرتبه [[قرب نوافل و فرایض|قرب نوافل]] و اولین مرتبه ولایت است و در مقابل، هر مقدار از عبودیت کاسته شود و ربوبیت نفس بیشتر گردد، از عزت ربوبیت در آن کاسته میشود و اگر انسان توانست با دستگیری اولیای الهی به کنه عبودیت برسد، به گوشهای از اسرار عبادت دست مییابد <ref>امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۴۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.</ref>. به باور ایشان عبودیت مطلقه، اعلامرتبه کمال و بالاترین مقام انسانیت است و این مقام مختص نبی خاتم(ص) است و او «عبدالله» حقیقی است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۹.</ref> و باقی اولیای کامل به پیروی از ایشان به این مرتبه میرسند؛ چنانکه معراج حقیقی که برای نبی خاتم(ص) واقع شد نیز به واسطه عبودیت مطلقه بود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۰.</ref>. | ||
==هدف از عبادت== | ==هدف از عبادت== | ||
هدف از عبادت در آیات الهی، رستگاری <ref>حج، ۷۷.</ref> و تقوا <ref>بقره، ۲۱.</ref> ذکر شده است. برخی روایات نیز هدف عبادت بندگان را گاه ترس از عقاب یا طلب اجر یا سپاسگزاری از خداوند برشمردهاند <ref>نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲.</ref>. عارفان عبادت زاهدان را که برای رسیدن به نعمتهای بهشتی و ترس از عقاب الهی است، شایسته نمیدانند، بلکه معتقدند حقتعالی به واسطه کمالات خود مستحق عبادت است و اهل معرفت عبادت را از آن جهت که همه نعمتها از ناحیه اوست، بهجا میآورند <ref>ترمذی، ختم الاولیاء(ع)، ۵۱۱؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۶/۱۵.</ref>. | هدف از عبادت در آیات الهی، [[رستگاری]] <ref>حج، ۷۷.</ref> و [[تقوا]] <ref>بقره، ۲۱.</ref> ذکر شده است. برخی روایات نیز هدف عبادت بندگان را گاه ترس از عقاب یا طلب اجر یا سپاسگزاری از خداوند برشمردهاند <ref>نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲.</ref>. عارفان عبادت زاهدان را که برای رسیدن به نعمتهای بهشتی و ترس از عقاب الهی است، شایسته نمیدانند، بلکه معتقدند حقتعالی به واسطه کمالات خود مستحق عبادت است و اهل معرفت عبادت را از آن جهت که همه نعمتها از ناحیه اوست، بهجا میآورند <ref>ترمذی، ختم الاولیاء(ع)، ۵۱۱؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۶/۱۵.</ref>. | ||
امامخمینی بر این باور است که عبادات اسراری دارند که نباید از آنها غافل شد؛ چنانکه در مثل نماز نباید آن را در تجوید، قرائت و تصحیح ظاهر خلاصه کرد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۵.</ref>. ایشان تمام هدف عبادت را بهفعلیترسیدن کمالات انسان و الهیشدن او میداند <ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱.</ref>؛ چنانکه یکی از هدفهای عبادت آن است که باطن نفس، صورت عبودیت بگیرد؛ بدین معنا که باطن نفس از عبادت منفعل گردد و قلب نورانی شود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳.</ref>. ایشان سرّ دیگر عبادت را تمریندادن طبیعت | امامخمینی بر این باور است که عبادات اسراری دارند که نباید از آنها غافل شد؛ چنانکه در مثل نماز نباید آن را در تجوید، قرائت و تصحیح ظاهر خلاصه کرد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۵.</ref>. ایشان تمام هدف عبادت را بهفعلیترسیدن کمالات انسان و الهیشدن او میداند <ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱.</ref>؛ چنانکه یکی از هدفهای عبادت آن است که باطن نفس، صورت عبودیت بگیرد؛ بدین معنا که باطن نفس از عبادت منفعل گردد و قلب نورانی شود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۳.</ref>. ایشان سرّ دیگر عبادت را تمریندادن طبیعت [[نفس]]، غلبه ملکوت آن بر ملک و بدن و نفوذ اراده فاعله نفس میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۵.</ref>؛ البته تکلیف به احکام باطنی برای تحصیل کمال عبادت است و ترککردن آن عقابی در پی نخواهد داشت <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۵ ـ ۳۲۶؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.</ref> {{ببینید|اسرار عبادت}}. | ||
==اقسام و درجات== | ==اقسام و درجات== | ||
در برخی روایات، بسیاری از اعمال نیک عبادت شمرده شده است؛ مانند نگاه به عالم، نگاه به امام عادل، نگاه به والدین بهرأفت <ref>طوسی، الامالی، ۴۵۴.</ref> و نشستن نزد علما <ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۱۶۶.</ref>. امامخمینی نیز عبادت را منحصر در افعال خاصی نمیداند و باور دارد کار برای خداوند عبادت است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲.</ref>؛ از اینرو کار کسانی که به اسلام و مملکت اسلامی خدمت کنند، عبادت است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۸۷.</ref>، بلکه اسلام سیاستش عبادت است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۸.</ref>. در برخی روایات، عبادت به عبادت عبید، عبادت تجار و عبادت احرار (آزادگان) تقسیم شده است <ref>نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲؛ کلینی، کافی، ۲/۸۴.</ref>. اهل معرفت نیز عبادت را به سه دسته عبادت عامه، خاصه و خاصةالخاصه تقسیم کردهاند <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۴/۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref>. | در برخی روایات، بسیاری از اعمال نیک عبادت شمرده شده است؛ مانند نگاه به عالم، نگاه به امام عادل، نگاه به والدین بهرأفت <ref>طوسی، الامالی، ۴۵۴.</ref> و نشستن نزد علما <ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۱۶۶.</ref>. امامخمینی نیز عبادت را منحصر در افعال خاصی نمیداند و باور دارد کار برای خداوند عبادت است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲.</ref>؛ از اینرو کار کسانی که به [[اسلام]] و مملکت اسلامی خدمت کنند، عبادت است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۸۷.</ref>، بلکه اسلام سیاستش عبادت است <ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۸.</ref>. در برخی روایات، عبادت به عبادت عبید، عبادت تجار و عبادت احرار (آزادگان) تقسیم شده است <ref>نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲؛ کلینی، کافی، ۲/۸۴.</ref>. اهل معرفت نیز عبادت را به سه دسته عبادت عامه، خاصه و خاصةالخاصه تقسیم کردهاند <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۴/۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref>. | ||
امامخمینی به اعتبارات متعدد، برای عبادت اقسامی قائل است. ایشان به اعتبار اهداف عبادتکنندگان، عبادت را به سه دسته تقسیم میکند: | امامخمینی به اعتبارات متعدد، برای عبادت اقسامی قائل است. ایشان به اعتبار اهداف عبادتکنندگان، عبادت را به سه دسته تقسیم میکند: | ||
# عبادت احرار: عبادتی که برای حب حقتعالی و یافتن آن ذات مقدس انجام میشود. این عبادت، نخستین مقام اولیاست. | # عبادت احرار: عبادتی که برای [[حب]] حقتعالی و یافتن آن ذات مقدس انجام میشود. این عبادت، نخستین مقام اولیاست. | ||
# عبادت تجار: عبادت برای وسعت روزی، دفع بلاها و مانند آن است. | # عبادت تجار: عبادت برای وسعت روزی، دفع بلاها و مانند آن است. | ||
# عبادت عبید: عبادت برای ترس از جهنم و شوق به بهشت است و این عبادت، اگرچه درست است، دارای نیت صادقانه و خالصانه نخواهد بود و برای رضایت نفس است و خداوند این عبادات را به سبب ضعف انسان و رحمت واسعه خود به گونهای پذیرفته است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref>. | # عبادت عبید: عبادت برای ترس از جهنم و شوق به [[بهشت]] است و این عبادت، اگرچه درست است، دارای [[نیت]] صادقانه و خالصانه نخواهد بود و برای رضایت نفس است و خداوند این عبادات را به سبب ضعف انسان و رحمت واسعه خود به گونهای پذیرفته است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref>. | ||
همچنین امامخمینی با توجه به عوالم سهگانه (ملک، ملکوت و جبروت) عبادت را به سه دسته عبادات قالبی، قلبی و روحی تقسیم میکند و قائل است عالم ملک، محل عبادات قالبیه (بدنی)، عالم ملکوت، محل عبادات قلبی و تهذیب باطنی و عالم جبروت، مظهر عبادات روحی است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۶۸.</ref> و این عوالم سهگانه هر یک به دیگری سرایت میکند؛ به گونهایکه عبادت قالبی شرعی، اگر با آداب ظاهری و باطنی انجام شود، موجب تهذیب باطن میشود و تهذیب باطن قوه تعبد را قوی میسازد و انسان را به حقایق توحید میرساند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۶۹.</ref>. | همچنین [[امامخمینی]] با توجه به عوالم سهگانه (ملک، ملکوت و جبروت) عبادت را به سه دسته عبادات قالبی، قلبی و روحی تقسیم میکند و قائل است عالم ملک، محل عبادات قالبیه (بدنی)، عالم ملکوت، محل عبادات قلبی و تهذیب باطنی و عالم جبروت، مظهر عبادات روحی است <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۶۸.</ref> و این عوالم سهگانه هر یک به دیگری سرایت میکند؛ به گونهایکه عبادت قالبی شرعی، اگر با آداب ظاهری و باطنی انجام شود، موجب تهذیب باطن میشود و تهذیب باطن قوه تعبد را قوی میسازد و انسان را به حقایق [[توحید]] میرساند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۶۹.</ref>. | ||
از سوی دیگر، امامخمینی به اعتبار توجه عبادتکنندگان، عبادت را چهار دسته کرده است: | از سوی دیگر، امامخمینی به اعتبار توجه عبادتکنندگان، عبادت را چهار دسته کرده است: | ||
# کسانی که از نماز و دیگر عبادات جز صورت ظاهری و حرکات بدنی چیز دیگری نمیدانند و از مفاهیم اذکار و ادعیه به معنای عرفی بسنده میکنند و به آن مقیدند. | # کسانی که از [[نماز]] و دیگر عبادات جز صورت ظاهری و حرکات بدنی چیز دیگری نمیدانند و از مفاهیم اذکار و ادعیه به معنای عرفی بسنده میکنند و به آن مقیدند. | ||
# کسانی که حقایق عبادت را با عقل و فکر درک میکنند. | # کسانی که حقایق عبادت را با [[عقل]] و [[فکر]] درک میکنند. | ||
# کسانی که افزون بر اینکه حقایق را با عقل و فکر درک میکنند، آنها را به لوح قلب خود نیز میرسانند. | # کسانی که افزون بر اینکه حقایق را با عقل و فکر درک میکنند، آنها را به لوح [[قلب]] خود نیز میرسانند. | ||
# کسانی که افزون بر اینکه حقایق را به مرتبه قلب میرسانند، با مجاهدات و ریاضات شرعی به مرتبه کشف و شهود نیز میرسند <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۸ ـ ۲۰.</ref>. | # کسانی که افزون بر اینکه حقایق را به مرتبه قلب میرسانند، با مجاهدات و [[ریاضات شرعی]] به مرتبه کشف و [[شهود]] نیز میرسند <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۸ ـ ۲۰.</ref>. | ||
همچنین ایشان عبادت را به اعتبار چگونگی تحقق آن به عبادت فردی و اجتماعی تقسیم کرده و معتقد است برخی عبادات به صورت جمعی، دارای مصالح سیاسی و اجتماعی و فواید روحی و معنوی خاصی است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷.</ref>. ایشان میزان در کمال و تمامیت عبادت را دو اصل مهم میداند: یکی خوف و خشیت از حقتعالی که موجب تقوای نفوس و پرهیزگاری آنهاست و دیگری نیت صادقه و اراده خالص که هر قدر عبادات از شرک خالصتر باشد، کاملتر است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۴ ـ ۳۲۵.</ref>. | همچنین ایشان عبادت را به اعتبار چگونگی تحقق آن به عبادت فردی و اجتماعی تقسیم کرده و معتقد است برخی [[عبادات]] به صورت جمعی، دارای مصالح سیاسی و اجتماعی و فواید روحی و معنوی خاصی است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷.</ref>. ایشان میزان در کمال و تمامیت عبادت را دو اصل مهم میداند: یکی خوف و خشیت از حقتعالی که موجب تقوای نفوس و پرهیزگاری آنهاست و دیگری نیت صادقه و اراده خالص که هر قدر عبادات از شرک خالصتر باشد، کاملتر است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۴ ـ ۳۲۵.</ref>. | ||
==میزان و چگونگی عبادت== | ==میزان و چگونگی عبادت== | ||
بر اساس آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یأْتِیکَ الْیقِینُ» <ref>حجر، ۹۹.</ref>، در شریعت اسلام، عبادت تا زمان مرگ ادامه دارد؛ اگرچه برخی صوفیان بر این عقیدهاند که اگر انسان به حد یقین برسد، دیگر نیازی به عبادت ندارد <ref>←گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۴۰۶.</ref>. امامخمینی، مانند نوع اندیشمندان اسلامی <ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۳/۱۲۵؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۴۰۵؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۲/۱۹۶.</ref> مراد از یقین در آیه پیشگفته را زمان مرگ میداند <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۳.</ref>. ایشان در تأویلی عرفانی، مرگ را به معنای فنای مطلق تفسیر میکند؛ بدین معنا که تا وقتی بنده سالک است، عبادت از بنده است و وقتی واصل شد و فنای کلی به او دست داد، با حق متحد میشود و عبادت به حق نسبت داده میشود و عبادت از ناحیه حقتعالی در آینه بنده واقع میشود <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۳.</ref>. | بر اساس آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یأْتِیکَ الْیقِینُ» <ref>حجر، ۹۹.</ref>، در شریعت اسلام، عبادت تا زمان [[مرگ]] ادامه دارد؛ اگرچه برخی صوفیان بر این عقیدهاند که اگر انسان به حد یقین برسد، دیگر نیازی به عبادت ندارد <ref>←گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۴۰۶.</ref>. امامخمینی، مانند نوع اندیشمندان اسلامی <ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۳/۱۲۵؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۴۰۵؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۲/۱۹۶.</ref> مراد از [[یقین]] در آیه پیشگفته را زمان مرگ میداند <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۳.</ref>. ایشان در تأویلی عرفانی، مرگ را به معنای فنای مطلق تفسیر میکند؛ بدین معنا که تا وقتی بنده سالک است، عبادت از بنده است و وقتی واصل شد و فنای کلی به او دست داد، با حق متحد میشود و عبادت به حق نسبت داده میشود و عبادت از ناحیه حقتعالی در آینه بنده واقع میشود <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۳.</ref>. | ||
در برخی روایات، میانهروی در عبادت، مطلوب شمرده شده <ref>کلینی، کافی، ۲/۸۶ ـ ۸۷.</ref> و در مواردی نیز به جدیت و کوشش در عبادت توصیه شده است <ref>کلینی، کافی، ۲/۸۳ ـ ۸۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱/۸۵ ـ ۹۳.</ref>. امامخمینی اختلاف اهل سلوک در درجات و احوال نفوس را مبنای اختلاف در روایات دانسته و باور دارد اگر نفس شخصی در عبادات و ریاضات قوی باشد و توان آن را داشته باشد، لازم است در عبادت جدیت کند. به همین سبب به کسانی که دوره جوانی را گذراندهاند و آتش شهوت در آنان تا اندازهای فروکش کرده است، سفارش میکند قدری به ریاضات نفسانی بپردازند و نفس را به عبادت عادت دهند؛ به خلاف گروهی که نفوسشان چنین قوتی ندارد و باید در عبادت میانهروی کنند. به طور کلی ایشان میزان را نشاط، قوت و ضعف نفس میداند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷ ـ ۲۸.</ref>. | در برخی روایات، میانهروی در عبادت، مطلوب شمرده شده <ref>کلینی، کافی، ۲/۸۶ ـ ۸۷.</ref> و در مواردی نیز به جدیت و کوشش در عبادت توصیه شده است <ref>کلینی، کافی، ۲/۸۳ ـ ۸۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱/۸۵ ـ ۹۳.</ref>. امامخمینی اختلاف اهل [[سیر و سلوک|سلوک]] در درجات و احوال نفوس را مبنای اختلاف در روایات دانسته و باور دارد اگر نفس شخصی در عبادات و ریاضات قوی باشد و توان آن را داشته باشد، لازم است در عبادت جدیت کند. به همین سبب به کسانی که دوره جوانی را گذراندهاند و آتش شهوت در آنان تا اندازهای فروکش کرده است، سفارش میکند قدری به ریاضات نفسانی بپردازند و [[نفس]] را به عبادت عادت دهند؛ به خلاف گروهی که نفوسشان چنین قوتی ندارد و باید در عبادت میانهروی کنند. به طور کلی ایشان میزان را نشاط، قوت و ضعف نفس میداند <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷ ـ ۲۸.</ref>. | ||
==شرایط و آداب عبادت== | ==شرایط و آداب عبادت== | ||
اسلام برای تکلیف انسان، اعم از عبادات و غیر عبادات، شرایط عامی قرار داده است؛ مانند: | [[اسلام]] برای تکلیف انسان، اعم از عبادات و غیر عبادات، شرایط عامی قرار داده است؛ مانند: | ||
# عقل <ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۴۵.</ref>؛ | # [[عقل]] <ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۴۵.</ref>؛ | ||
# قدرت بر تکلیف؛ | # قدرت بر تکلیف؛ | ||
# علم مکلف به تکلیف <ref>حلی، انوار الملکوت، ۱۴۸؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۲۷۵.</ref>؛ | # علم مکلف به تکلیف <ref>حلی، انوار الملکوت، ۱۴۸؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۲۷۵.</ref>؛ | ||
# بلوغ <ref>نجفی، جواهر، ۱۱/۴۷۲؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۴۵.</ref>. | # بلوغ <ref>نجفی، جواهر، ۱۱/۴۷۲؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۴۵.</ref>. | ||
افزون بر این شرایط، برای توجه تکلیف در برخی عبادات نیز شرایطی ذکر شده است؛ مانند حرّیت <ref>حلی، تحریر الاحکام، ۱/۵۷.</ref>، امکان تصرف در اموال در زکات <ref>امامخمینی، نجاة العباد، ۱۷۳.</ref>، استطاعت و بازبودن راه در حج <ref>طوسی، الخلاف، ۲/۴۳۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۵۱.</ref>، مسافرنبودن و سلامت از بیماری در روزه <ref>حلی، منتهی المطلب، ۹/۲۷۲، ۲۷۶؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۶ ـ ۲۷۷.</ref>. | افزون بر این شرایط، برای توجه تکلیف در برخی [[عبادات]] نیز شرایطی ذکر شده است؛ مانند حرّیت <ref>حلی، تحریر الاحکام، ۱/۵۷.</ref>، امکان تصرف در اموال در [[زکات]] <ref>امامخمینی، نجاة العباد، ۱۷۳.</ref>، استطاعت و بازبودن راه در حج <ref>طوسی، الخلاف، ۲/۴۳۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۵۱.</ref>، مسافرنبودن و سلامت از بیماری در [[روزه]] <ref>حلی، منتهی المطلب، ۹/۲۷۲، ۲۷۶؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۶ ـ ۲۷۷.</ref>. | ||
همچنین برای صحت عبادت از نظر شرعی و نیز قبول و کمال آن، شرایط و آدابی برشمردهاند. ازجمله: | همچنین برای صحت عبادت از نظر شرعی و نیز قبول و کمال آن، شرایط و آدابی برشمردهاند. ازجمله: | ||
=== اخلاص === | |||
از شرایط صحت عبادت، اخلاص است که در تمام عبادات شرط است و در برخی مراتب بالای آن، افزون بر این، جزء شرایط قبول نیز شمرده شده و واجب است <ref>حسینی جرجانی، تفسیر شاهی، ۱/۵۴؛ طباطبایی، سیدعلی، ۱/۱۵۲.</ref>. از اینرو علمای اسلام با استناد به آیات <ref>نساء، ۱۴۲؛ ماعون، ۴ ـ ۶.</ref> و روایات <ref>حمیری، قرب الاسناد، ۲۸؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۱۸۷.</ref>، به مسئله اجتناب از [[ریا]] در عبادت توجه ویژهای کردهاند و به تبیین جوانب مختلف آن پرداختهاند <ref>حلی، تحریر الاحکام، ۱/۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۱۳۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۸۴؛ نجفی، جواهر، ۹/۱۸۷.</ref>. | |||
امامخمینی نیز اخلاص در عبادت را لازم میشمارد و آن را تصفیه عمل از هر گونه آمیختگی از غیر حق میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۸.</ref>؛ چنانکه ریا نشاندادن چیزی از اعمال حسنه، خصلتهای پسندیده یا عقاید حقه به مردم برای منزلت پیداکردن نزد آنان است که خود دارای چند مقام است. یکی از آنها ریای معروف نزد فقهاست که دو نوع دارد: | امامخمینی نیز اخلاص در عبادت را لازم میشمارد و آن را تصفیه عمل از هر گونه آمیختگی از غیر حق میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۸.</ref>؛ چنانکه ریا نشاندادن چیزی از اعمال حسنه، خصلتهای پسندیده یا عقاید حقه به مردم برای منزلت پیداکردن نزد آنان است که خود دارای چند مقام است. یکی از آنها ریای معروف نزد فقهاست که دو نوع دارد: | ||
خط ۵۹: | خط ۶۱: | ||
# ترک یک عمل به قصد ارائه به مردم و جلب قلوبشان <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>. | # ترک یک عمل به قصد ارائه به مردم و جلب قلوبشان <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>. | ||
به باور امامخمینی هر چه نیت عبادت از آلودگیها و شرک پاک باشد، خالصتر است. ایشان شرک در عبادت را داخلکردن رضای خود یا غیر خود در رضای خدا میداند و معتقد است اگر شخص غیر خودش را ملاحظه کند، شرک ظاهری و ریای فقهی است و اگر رضای خودش را در نظر داشته باشد، شرک خفی و باطنی است که چنین شرکی نیز نزد اهل معرفت موجب فساد عبادت میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref> و برای قبولی عبادات، چارهای جزء اخلاص نیست <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۵.</ref>. از اینرو تا زمانی که نفس به عبادت یا عابد و معبود توجه میکند، خالص نیست و باید دل از همه اغیار خالی کند؛ به گونهایکه در آن غیر حق راهی نداشته باشد تا خالص شود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref> {{ببینید|عبادات|اخلاص|شرک|ریا}}. | به باور امامخمینی هر چه [[نیت]] عبادت از آلودگیها و شرک پاک باشد، خالصتر است. ایشان شرک در عبادت را داخلکردن رضای خود یا غیر خود در [[رضای خدا]] میداند و معتقد است اگر شخص غیر خودش را ملاحظه کند، شرک ظاهری و ریای فقهی است و اگر رضای خودش را در نظر داشته باشد، شرک خفی و باطنی است که چنین شرکی نیز نزد اهل معرفت موجب فساد عبادت میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref> و برای قبولی عبادات، چارهای جزء اخلاص نیست <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۵.</ref>. از اینرو تا زمانی که نفس به عبادت یا عابد و معبود توجه میکند، خالص نیست و باید دل از همه اغیار خالی کند؛ به گونهایکه در آن غیر حق راهی نداشته باشد تا خالص شود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref> {{ببینید|عبادات|اخلاص|شرک|ریا}}. | ||
===حضور قلب=== | ===حضور قلب=== | ||
در روایات، بر حضور قلب در عبادات، بهویژه در نماز تأکید شده است <ref>طوسی، الامالی، ۵۲۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۴/۷۰ ـ ۷۵؛ ← امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۵ و ۲۵ ـ ۲۹.</ref>. علمای اخلاق و اهل معرفت نیز به حضور قلب در عبادت توصیه کردهاند <ref>مکی، قوت القلوب، ۲/۱۶۶؛ ابنعربی، الفتوحات، ۲/۱۳۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۲۹۰.</ref>. | در روایات، بر حضور قلب در عبادات، بهویژه در نماز تأکید شده است <ref>طوسی، الامالی، ۵۲۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۴/۷۰ ـ ۷۵؛ ← امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۵ و ۲۵ ـ ۲۹.</ref>. علمای اخلاق و اهل معرفت نیز به حضور قلب در عبادت توصیه کردهاند <ref>مکی، قوت القلوب، ۲/۱۶۶؛ ابنعربی، الفتوحات، ۲/۱۳۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۲۹۰.</ref>. | ||
امامخمینی روح عبادت و تمام و کمال آن را به حضور قلب و اقبال آن میداند که هیچ عبادتی بدون آن، مقبول درگاه احدیت نیست و چنین عبادتی مورد نظر لطف و رحمت الهی قرار نمیگیرد و از درجه اعتبار ساقط است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۵.</ref>. به باور ایشان، بسیاری از آداب نماز، مقدمه حضور قلب است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱.</ref> و عبادت بیحضور قلب، ارزشی ندارد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۶ و ۴۳۰.</ref> و نورانیت و مراتب کمال آن وابسته به حضور قلب و مراتب آن است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.</ref> {{ببینید|قلب}}؛ | [[امامخمینی]] روح عبادت و تمام و کمال آن را به حضور قلب و اقبال آن میداند که هیچ عبادتی بدون آن، مقبول درگاه احدیت نیست و چنین عبادتی مورد نظر لطف و رحمت الهی قرار نمیگیرد و از درجه اعتبار ساقط است <ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۵.</ref>. به باور ایشان، بسیاری از آداب نماز، مقدمه حضور قلب است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱.</ref> و عبادت بیحضور قلب، ارزشی ندارد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۶ و ۴۳۰.</ref> و نورانیت و مراتب کمال آن وابسته به حضور قلب و مراتب آن است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.</ref> {{ببینید|قلب}}؛ | ||
===طمأنینه=== | ===طمأنینه=== | ||
امامخمینی همچنانکه در نماز، طمأنینه ظاهری را واجب میداند <ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۴۵۲.</ref>. طمأنینه باطنی را نیز یکی از شرایط معنوی عبادت میشمارد؛ زیرا سبب میشود حقیقت عبادت، صورت باطنی قلب شود. از این جهت بر شخص سالک لازم است عبادت را با آرامش قلب و طمأنینه بهجا آورد؛ زیرا عبادت با اضطراب و تزلزل، اثری در قلب و ملکوت آن نخواهد داشت <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶ ـ ۱۷.</ref>. به باور ایشان، اگر قلب در وقت عبادت، غافل و ساهی باشد، عبادتش عبادت حقیقی نخواهد بود و چیزی شبیه به لهو و بازی است که با چنین عبادتی نفس تأثیری نمیپذیرد و عبادت از صورت ظاهری، به باطن و ملکوت بالا نمیرود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳.</ref> {{ببینید|طمأنینه}}؛ | امامخمینی همچنانکه در نماز، طمأنینه ظاهری را واجب میداند <ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۴۵۲.</ref>. طمأنینه باطنی را نیز یکی از شرایط معنوی عبادت میشمارد؛ زیرا سبب میشود حقیقت عبادت، صورت باطنی قلب شود. از این جهت بر شخص سالک لازم است عبادت را با آرامش قلب و طمأنینه بهجا آورد؛ زیرا عبادت با اضطراب و تزلزل، اثری در قلب و ملکوت آن نخواهد داشت <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶ ـ ۱۷.</ref>. به باور ایشان، اگر قلب در وقت عبادت، غافل و ساهی باشد، عبادتش عبادت حقیقی نخواهد بود و چیزی شبیه به لهو و بازی است که با چنین عبادتی [[نفس]] تأثیری نمیپذیرد و عبادت از صورت ظاهری، به باطن و ملکوت بالا نمیرود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳.</ref> {{ببینید|طمأنینه}}؛ | ||
===ورع=== | ===ورع=== | ||
در اصطلاح اهل معرفت، ورع پرهیزگاری کامل یا سختگرفتن بر نفس برای تعظیم حق است <ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۵۴.</ref> و امامخمینی این را از شرایط کمال عبادت شمرده است؛ به گونهایکه عبادت بدون آن از درجه اعتبار ساقط است؛ پس عبادت، بدون پاککردن نفس از کدورت گناه فایدهای ندارد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۴.</ref>؛ | در اصطلاح اهل معرفت، [[ورع]] پرهیزگاری کامل یا سختگرفتن بر نفس برای تعظیم حق است <ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۵۴.</ref> و امامخمینی این را از شرایط کمال عبادت شمرده است؛ به گونهایکه عبادت بدون آن از درجه اعتبار ساقط است؛ پس عبادت، بدون پاککردن نفس از کدورت گناه فایدهای ندارد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۴.</ref>؛ | ||
===توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت=== | ===توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت=== | ||
یکی از آداب عبادت در نگاه امامخمینی، توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت است و کسی که با قدم عبودیت سیر کند و ذلت بندگی را بر پیشانی خود گذارد، به عز ربوبیت راه مییابد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷.</ref>؛ | یکی از آداب عبادت در نگاه امامخمینی، توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت است و کسی که با قدم عبودیت سیر کند و ذلت بندگی را بر پیشانی خود گذارد، به عز ربوبیت راه مییابد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۷.</ref>؛ | ||
===محافظت از تصرفات شیطان=== | ===محافظت از تصرفات شیطان=== | ||
امامخمینی با استناد به برخی آیات <ref>مؤمنون، ۹؛ معارج، ۳۴.</ref>، یکی از آداب عبادت را محافظت عبادت از تصرفات شیطان میداند که از مهمترین آداب قلبی است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹ ـ ۲۰.</ref> {{ببینید|آداب و اسرار نماز}}. | امامخمینی با استناد به برخی آیات <ref>مؤمنون، ۹؛ معارج، ۳۴.</ref>، یکی از آداب عبادت را محافظت عبادت از تصرفات [[شیطان]] میداند که از مهمترین آداب قلبی است <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۹ ـ ۲۰.</ref> {{ببینید|آداب و اسرار نماز}}. | ||
==آثار عبادت== | ==آثار عبادت== | ||
در روایات به آثار برخی از عبادات اشاره شده است؛ ازجمله اینکه ثمره روزه حکمت و ثمره حکمت معرفت و ثمره معرفت یقین <ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۲۰۳.</ref> و ثمره یقین رضاست <ref>آمدی، تصنیف غرر، ۱۰۳.</ref>. اندیشمندان اسلامی نیز ثمره عبادت را اصلاح امراض قلب <ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۹۴.</ref>، صفا، طهارت و رقت قلب <ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۲/۲۰۴.</ref> میدانند. | در روایات به آثار برخی از عبادات اشاره شده است؛ ازجمله اینکه ثمره [[روزه]] حکمت و ثمره حکمت معرفت و ثمره معرفت [[یقین]] <ref>دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۲۰۳.</ref> و ثمره یقین رضاست <ref>آمدی، تصنیف غرر، ۱۰۳.</ref>. اندیشمندان اسلامی نیز ثمره عبادت را اصلاح امراض قلب <ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۹۴.</ref>، صفا، طهارت و رقت قلب <ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۲/۲۰۴.</ref> میدانند. | ||
امامخمینی به برخی از نتایج عبادت اشاره کرده است؛ ازجمله: | امامخمینی به برخی از نتایج عبادت اشاره کرده است؛ ازجمله: | ||
خط ۷۹: | خط ۸۱: | ||
# حصول معارف؛ | # حصول معارف؛ | ||
# تذکر معبود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۹۱.</ref>؛ | # تذکر معبود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۹۱.</ref>؛ | ||
# به دست آوردن صورت اخروی ملکوتی که به وسیله آن بهشت آباد میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.</ref>؛ | # به دست آوردن صورت اخروی ملکوتی که به وسیله آن [[بهشت]] آباد میشود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.</ref>؛ | ||
# تقویت اراده و اینکه نفس صاحب عزم و اقتدار شود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.</ref>؛ | # تقویت [[اراده]] و اینکه نفس صاحب عزم و اقتدار شود <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.</ref>؛ | ||
# اتحاد با روح عبادت که ثمره تکرار عبادات و تأثیر آن در قلب است تا قلب عابد با روح عبادت متحد شود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۸ ـ ۴۹۹.</ref>. | # اتحاد با روح عبادت که ثمره تکرار عبادات و تأثیر آن در قلب است تا قلب عابد با روح عبادت متحد شود <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۸ ـ ۴۹۹.</ref>. | ||
همچنین تکرار عبادت باعث میشود زبان قلب گشوده شود و خود قلب، ذاکر و عابد گردد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹.</ref>. | همچنین تکرار عبادت باعث میشود زبان قلب گشوده شود و خود قلب، ذاکر و عابد گردد <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹.</ref>. | ||
==سیره امامخمینی== | ==سیره امامخمینی== | ||
یکی از ابعاد شخصیت امامخمینی، توجه ویژه ایشان به مناجات و عبادت بود <ref>امامی کاشانی، پرتوی از خورشید، ۳۳۹.</ref>. ازجمله خصوصیات ایشان در عبادت، مداومت بر عمل و دقت در انجام | یکی از ابعاد شخصیت امامخمینی، توجه ویژه ایشان به مناجات و عبادت بود <ref>امامی کاشانی، پرتوی از خورشید، ۳۳۹.</ref>. ازجمله خصوصیات ایشان در عبادت، مداومت بر عمل و دقت در انجام [[عبادات]]، مطابق دستورهای وارد شده، بدون کم و زیاد بود <ref>قدیری، خاطره، ۹۳.</ref>. امامخمینی از آنجاکه خود را در محضر حق مشاهده میکرد، کارهای عادی او، مانند خواندن روزنامه و گوشدادن به رادیو نیز عبادت بود <ref>انصاری، حمید، مصاحبه، ۲/۴۹ ـ ۵۰.</ref>. ایشان در وقت عبادت و [[نماز]] نیز آنچنان قلبش در محضر خداوند حاضر و منقطع از غیر بود که گویی اصلاً صدای اطراف را نمیشنید <ref>اشراقی، عاطفه، خاطره، ۳/۵۹.</ref> و برای [[نماز اول وقت]]، اهمیت خاصی قائل بود و به آن سفارش میکرد <ref>اشراقی، تقی، خاطره، ۳/۷۱.</ref>. | ||
اهتمام امامخمینی به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود، بلکه از مستحبات، مانند اذکار و نوافل غافل نمیماند و ذکر و زیارت میخواند و روزانه چندین نوبت قرآن تلاوت میکرد <ref>انصاری، حمید، مصاحبه، ۲/۵۲ ـ ۵۳.</ref>. ایشان در مدت سیزده سال اقامت در | اهتمام امامخمینی به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود، بلکه از مستحبات، مانند اذکار و نوافل غافل نمیماند و ذکر و زیارت میخواند و روزانه چندین نوبت [[قرآن]] تلاوت میکرد <ref>انصاری، حمید، مصاحبه، ۲/۵۲ ـ ۵۳.</ref>. ایشان در مدت سیزده سال اقامت در [[نجف]]، جز در مواردی که به [[کربلا]] مشرف میشد یا بیمار بود، [[زیارت حرم امیرالمؤمنین(ع)]] را ترک نکرد و با نظم کامل در کارها، زیارت را در ردیف [[نماز جماعت]] و [[تدریس امامخمینی|درس]] نهاده بود <ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۹.</ref>. نافله شب ایشان نیز از زمان تحصیل ترک نشده بود <ref>خمینی، خاطره، ۳/۱۱۵.</ref> و این روش حتی در زمان بیماری ایشان ادامه داشت <ref>محتشمیپور، خاطره، ۳/۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ معتمدی، سیمای آفتاب، ۱۸۵.</ref>. ایشان همچنانکه خود به عبادت اهتمام میورزید، دیگران را نیز به عبادت خداوند، بهویژه در دوران جوانی سفارش میکرد <ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۱۷؛ میریان، تا مرز عصمت، ۷۳؛ اشراقی، علی، سیمای آفتاب، ۹۶.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |