پرش به محتوا

عرفا: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عرفا'''، عالمان اهل معرفت و [[سیر و سلوک|سلوک]] و مورد توجه و استناد [[امام‌خمینی]].
'''عرفا'''، عالمان اهل معرفت و [[سیر و سلوک|سلوک]] و مورد توجه و استناد [[امام‌خمینی]].
==معنی==
==معنی==
عرفا جمع عارف از ریشه «عرف» به معنای شناختن و آگاهی است <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۹/۲۳۶؛ فیومی، المصباح المنیر، ۴۰۴.</ref> و در اصطلاح به کسی که درون خود را از توجه به غیر بازداشته و از راه [[ریاضت]] و [[تهذیب نفس]] به صفای باطن و کشف و [[شهود]] می‌رسد، عارف می‌گویند <ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۳؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ۵۶۵ ـ ۵۶۶؛ شریفی، ۲۳.</ref> {{ببینید|عرفان}}. عرفان جریان روحانی عظیمی است که از میان همه ادیان می‌گذرد و پدیده فراگیری است که در هر زمان و مکانی از جامعه انسانی، می‌توان از گرایش‌های معنوی و عرفانی سراغ گرفت. تاریخ عرفان، گواه سنت‌های کهن شرقی مانند هندوئیسم و تائویسم و سنت عرفانی یهودی و مسیحی است <ref>بابایی و کرمانی، مبانی و فلسفه عرفان نظری، ۱۶.</ref>. خاستگاه پیدایش عرفان به عنوان یک جریان مستقل فرهنگی، اجتماعی در میان مسلمانان، سیر تحولات آن در گذر زمان و تأثیر و تأثر متقابل این جریان فکری با دیگر جریان‌های فکری، ازجمله مسائل مهمی است که بدون پرداختن به آنها، امکان فهم درست متن‌های عرفانی فراهم نمی‌شود <ref>یزدان‌پناه، مبانی و اصول، ۲۵.</ref>.
عرفا جمع عارف از ریشه «عرف» به معنای شناختن و آگاهی است <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۹/۲۳۶؛ فیومی، المصباح المنیر، ۴۰۴.</ref> و در اصطلاح به کسی که درون خود را از توجه به غیر بازداشته و از راه [[ریاضت]] و [[تهذیب نفس]] به صفای باطن و کشف و [[شهود]] می‌رسد، عارف می‌گویند <ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۳؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ۵۶۵ ـ ۵۶۶؛ شریفی، مبانی و اصول عرفان عملی اسلام، ۲۳.</ref> {{ببینید|عرفان}}. عرفان جریان روحانی عظیمی است که از میان همه ادیان می‌گذرد و پدیده فراگیری است که در هر زمان و مکانی از جامعه انسانی، می‌توان از گرایش‌های معنوی و عرفانی سراغ گرفت. تاریخ عرفان، گواه سنت‌های کهن شرقی مانند هندوئیسم و تائویسم و سنت عرفانی یهودی و مسیحی است <ref>بابایی و کرمانی، مبانی و فلسفه عرفان نظری، ۱۶.</ref>. خاستگاه پیدایش عرفان به عنوان یک جریان مستقل فرهنگی، اجتماعی در میان مسلمانان، سیر تحولات آن در گذر زمان و تأثیر و تأثر متقابل این جریان فکری با دیگر جریان‌های فکری، ازجمله مسائل مهمی است که بدون پرداختن به آنها، امکان فهم درست متن‌های عرفانی فراهم نمی‌شود <ref>یزدان‌پناه، مبانی و اصول، ۲۵.</ref>.
==پیشینه==
==پیشینه==
برخی اندیشمندان و محققان اسلام‌شناس، منشأ عرفان و [[تصوف]] موجود میان مسلمانان را آموزه‌های [[قرآن کریم]] و [[سنت]] پیامبر اکرم(ص) و رفتار برخی [[اصحاب پیامبر(ص)|اصحاب]] ازجمله [[اهل صفه|اهل صفّه]] می‌دانند <ref>←بدوی، تاریخ تصوف اسلامی، ۶۹ ـ ۷۰؛ نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ۱۰؛ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۰ ـ ۱۷؛ خیاطیان، لزوم بازنگری در تاریخ تصوف و عرفان، ۳۲.</ref> و [[عرفان اسلامی]] ریشه در منابع اسلامی دارد و در تاریخ [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] شاگردانی از اهل معرفت، مانند [[سلمان فارسی]]، [[کمیل]] و [[اویس قرنی]] وجود داشته‌اند <ref>هجویری، کشف‌ المحجوب، ۵۰، ۹۷ ـ ۱۰۱ و ۲۹۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۳۶ ـ ۴۴؛ خیاطیان، لزوم بازنگری در تاریخ تصوف و عرفان، ۵۳ ـ ۵۴، ۵۷ و ۶۰ ـ ۶۱.</ref>. در آغاز، عارفان به عنوان پیروان یک نحله فرهنگی در برابر نحله‌های دیگر، به ‌گونه‌ای که برابر متکلمان باشند، مطرح نبوده‌اند؛ بلکه از قرن دوم به بعد با عنوان پیروان نحله‌ای که برای خود ویژگی‌هایی دارد، برابر ظاهرگرایان و متکلمان مطرح شدند و شخصیت‌هایی مانند [[رابعه عدویه]]، [[ابراهیم ادهم]]، [[شقیق بلخی]] و [[فضیل عیاض]] بروز کردند <ref>هجویری، کشف‌ المحجوب، ۱۶۰؛ جامی، نفحات الانس، ۲۷ و ۱۱۷؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۴۵ ـ ۴۹؛ یزدان‌پناه، مبانی و اصول، ۲۵ ـ ۲۶.</ref>.
برخی اندیشمندان و محققان اسلام‌شناس، منشأ عرفان و [[تصوف]] موجود میان مسلمانان را آموزه‌های [[قرآن کریم]] و [[سنت]] پیامبر اکرم(ص) و رفتار برخی [[اصحاب پیامبر(ص)|اصحاب]] ازجمله [[اهل صفه|اهل صفّه]] می‌دانند <ref>←بدوی، تاریخ تصوف اسلامی، ۶۹ ـ ۷۰؛ نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ۱۰؛ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۰ ـ ۱۷؛ خیاطیان، لزوم بازنگری در تاریخ تصوف و عرفان، ۳۲.</ref> و [[عرفان اسلامی]] ریشه در منابع اسلامی دارد و در تاریخ [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] شاگردانی از اهل معرفت، مانند [[سلمان فارسی]]، [[کمیل]] و [[اویس قرنی]] وجود داشته‌اند <ref>هجویری، کشف‌ المحجوب، ۵۰، ۹۷ ـ ۱۰۱ و ۲۹۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۳۶ ـ ۴۴؛ خیاطیان، لزوم بازنگری در تاریخ تصوف و عرفان، ۵۳ ـ ۵۴، ۵۷ و ۶۰ ـ ۶۱.</ref>. در آغاز، عارفان به عنوان پیروان یک نحله فرهنگی در برابر نحله‌های دیگر، به ‌گونه‌ای که برابر متکلمان باشند، مطرح نبوده‌اند؛ بلکه از قرن دوم به بعد با عنوان پیروان نحله‌ای که برای خود ویژگی‌هایی دارد، برابر ظاهرگرایان و متکلمان مطرح شدند و شخصیت‌هایی مانند [[رابعه عدویه]]، [[ابراهیم ادهم]]، [[شقیق بلخی]] و [[فضیل عیاض]] بروز کردند <ref>هجویری، کشف‌ المحجوب، ۱۶۰؛ جامی، نفحات الانس، ۲۷ و ۱۱۷؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۴۵ ـ ۴۹؛ یزدان‌پناه، مبانی و اصول، ۲۵ ـ ۲۶.</ref>.
خط ۱۱: خط ۱۱:
عبدالله‌بن‌محمد انصاری هروی در سال ۳۹۶ق در هرات زاده شد و در سال ۴۸۱ق درگذشت و در «گازرگاه» هرات به خاک سپرده شد <ref>جامی، نفحات الانس، ۴۰۰.</ref>. پدرش ابومنصور انصاری از نوادگان ابوایوب انصاری است که [[پیامبر اکرم(ص)]] هنگام هجرت از [[مکه]] به [[مدینه]] در خانه او فرود آمد <ref>جامی، نفحات الانس، ۳۳۶؛ بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۴۳.</ref>. خواجه‌عبدالله از همان دوران نوجوانی، نبوغ خود را در فهم و درک مسائل دینی نشان داد. او حدود هفتاد هزار بیت [[شعر]] فارسی و عربی حفظ کرده بود <ref>بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۴۴.</ref>. استاد او [[ابوالحسن خرقانی]] است که رموز [[تصوف]] و حقیقت را به او آموخت <ref>مدرس، میرزامحسن، آیین رهروان، ۱/۲۰۲.</ref>.
عبدالله‌بن‌محمد انصاری هروی در سال ۳۹۶ق در هرات زاده شد و در سال ۴۸۱ق درگذشت و در «گازرگاه» هرات به خاک سپرده شد <ref>جامی، نفحات الانس، ۴۰۰.</ref>. پدرش ابومنصور انصاری از نوادگان ابوایوب انصاری است که [[پیامبر اکرم(ص)]] هنگام هجرت از [[مکه]] به [[مدینه]] در خانه او فرود آمد <ref>جامی، نفحات الانس، ۳۳۶؛ بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۴۳.</ref>. خواجه‌عبدالله از همان دوران نوجوانی، نبوغ خود را در فهم و درک مسائل دینی نشان داد. او حدود هفتاد هزار بیت [[شعر]] فارسی و عربی حفظ کرده بود <ref>بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۴۴.</ref>. استاد او [[ابوالحسن خرقانی]] است که رموز [[تصوف]] و حقیقت را به او آموخت <ref>مدرس، میرزامحسن، آیین رهروان، ۱/۲۰۲.</ref>.
===آثار و تألیفات===
===آثار و تألیفات===
[[خواجه‌عبدالله]] آثار فراوانی، ازجمله اربعین، انوار التحقیق فی المواعظ، شرح کتاب تعرف، علل مقامات، تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار، طبقات الصوفیه، الهی‌نامه، صد میدان، قلندرنامه، مناجات‌نامه، کنز السالکین، محبت‌نامه <ref>بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۴۴ ـ ۴۶.</ref> و [[منازل السائرین]] دارد. وی ‌کتاب منازل السائرین را در واپسین سال‌های زندگی خویش و در ۸۱سالگی تألیف کرد. صد میدان او در بیان مقامات و منازل اهل [[سیر و سلوک]] و به زبان فارسی است. این کتاب برای مبتدیان طریق [[تصوف]] و منازل السائرین برای منتهیان تنظیم و تألیف شده است <ref>انصاری، قاسم، ۱۲.</ref>. یکی از نشانه‌های اهتمام بزرگان عرفان و تصوف به کتاب منازل السائرین، شرح‌های پرشماری است که بر آن نوشته شده است و محققان تصوف اسلامی، این کتاب را مهم‌ترین اثر خواجه‌عبدالله در تصوف دانسته‌اند <ref>زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، ۷۷.</ref>.
[[خواجه‌عبدالله]] آثار فراوانی، ازجمله اربعین، انوار التحقیق فی المواعظ، شرح کتاب تعرف، علل مقامات، تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار، طبقات الصوفیه، الهی‌نامه، صد میدان، قلندرنامه، مناجات‌نامه، کنز السالکین، محبت‌نامه <ref>بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۴۴ ـ ۴۶.</ref> و [[منازل السائرین]] دارد. وی ‌کتاب منازل السائرین را در واپسین سال‌های زندگی خویش و در ۸۱سالگی تألیف کرد. صد میدان او در بیان مقامات و منازل اهل [[سیر و سلوک]] و به زبان فارسی است. این کتاب برای مبتدیان طریق [[تصوف]] و منازل السائرین برای منتهیان تنظیم و تألیف شده است <ref>انصاری، قاسم، مقدمه کتاب صد میدان، ۱۲.</ref>. یکی از نشانه‌های اهتمام بزرگان عرفان و تصوف به کتاب منازل السائرین، شرح‌های پرشماری است که بر آن نوشته شده است و محققان تصوف اسلامی، این کتاب را مهم‌ترین اثر خواجه‌عبدالله در تصوف دانسته‌اند <ref>زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، ۷۷.</ref>.
===نگاه و نقد امام‌خمینی===
===نگاه و نقد امام‌خمینی===
امام‌خمینی از خواجه‌عبدالله با عناوینی چون عارف کامل <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۱۸.</ref>، عارف محقق مشهور <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۰؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۰۰.</ref> و عارف حکیم سالک <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۸ و ۴۷۳؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۶۱؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۶.</ref> یاد کرده است. ایشان در [[عرفان عملی]] خود به مقامات توجه داشته، آنها را به اعتبارات گوناگون و رویکردهای متفاوتی بیان کرده است.
امام‌خمینی از خواجه‌عبدالله با عناوینی چون عارف کامل <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۱۸.</ref>، عارف محقق مشهور <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۰؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۰۰.</ref> و عارف حکیم سالک <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۸ و ۴۷۳؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۶۱؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۸۶.</ref> یاد کرده است. ایشان در [[عرفان عملی]] خود به مقامات توجه داشته، آنها را به اعتبارات گوناگون و رویکردهای متفاوتی بیان کرده است.
emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش