۲۱٬۲۰۹
ویرایش
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
== ویژگیهای قرآن == | == ویژگیهای قرآن == | ||
[[امامخمینی]] مانند دیگر | [[امامخمینی]] مانند دیگر اندیشمندان اسلامی<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۰۸؛ مراغی، تفسیر المراغی، ۹/۱۵۳–۱۵۴؛ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۴/۱۷۱ و ۵/۲۷۴</ref> برای قرآن ویژگیهای فراوانی برشمرده است، ازجمله: | ||
# جامعیت و جاودانگی قرآن: کاملبودن مجموعه رهنمودها و دستورهای این کتاب شریف در همه زمینههایی است که به سعادت انسان ارتباط دارد.<ref>ایازی، قرآن، ۱۵.</ref> بنا بر نظر امامخمینی قرآن دربردارنده همه دستورها و احکامی است که بشر برای [[سعادت و شقاوت|سعادت]] و کمال نیازمند آن است<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۵۸.</ref> و هیچیک از کتابهای آسمانی همچون [[تورات]] و [[انجیل]]، مانند قرآن نیستند که حقایق را به صورت صریح یا ضمنی بیان کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۹۸.</ref> و [[جامعیت قرآن|جامعیت]] آن را ندارند؛ زیرا قرآن تجلی جلال و جمال حقتعالی<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸.</ref> و صورت احدیت همه [[اسما و صفات الهی]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۰.</ref> قرآن که کتابی حرکتآفرین و زنده است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۸.</ref> جاودانه در همه عصرها و نسلها خواهد بود؛ زیرا از ناحیه خداوندی است که محیط و عالم بر همه چیز و همه عصرهاست و آن را دستور و [[قانون|قانونی]] برای همه زمانها فرستادهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> و ریشه این جاودانگی نیز از جامعیت قرآن نشئت میگیرد؛ زیرا اگر قرآن در همه جهات جامعیت نداشته باشد، نمیتواند جاودانه باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> | # جامعیت و جاودانگی قرآن: کاملبودن مجموعه رهنمودها و دستورهای این کتاب شریف در همه زمینههایی است که به سعادت انسان ارتباط دارد.<ref>ایازی، قرآن، ۱۵.</ref> بنا بر نظر امامخمینی قرآن دربردارنده همه دستورها و احکامی است که بشر برای [[سعادت و شقاوت|سعادت]] و کمال نیازمند آن است<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۵۸.</ref> و هیچیک از کتابهای آسمانی همچون [[تورات]] و [[انجیل]]، مانند قرآن نیستند که حقایق را به صورت صریح یا ضمنی بیان کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۹۸.</ref> و [[جامعیت قرآن|جامعیت]] آن را ندارند؛ زیرا قرآن تجلی جلال و جمال حقتعالی<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۰؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸.</ref> و صورت احدیت همه [[اسما و صفات الهی]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۱۰.</ref> قرآن که کتابی حرکتآفرین و زنده است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۸.</ref> جاودانه در همه عصرها و نسلها خواهد بود؛ زیرا از ناحیه خداوندی است که محیط و عالم بر همه چیز و همه عصرهاست و آن را دستور و [[قانون|قانونی]] برای همه زمانها فرستادهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> و ریشه این جاودانگی نیز از جامعیت قرآن نشئت میگیرد؛ زیرا اگر قرآن در همه جهات جامعیت نداشته باشد، نمیتواند جاودانه باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> | ||
# تحریفناپذیری قرآن: امامخمینی همسو با اندیشمندان اسلامی<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۳۶۱–۳۶۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۰/۳۰۵ و ۲۱/۴۱۶؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۲/۱۰۷–۱۰۸؛ خویی، ۲۰۰–۲۰۱.</ref> بر [[تحریفناپذیری قرآن|عدم تحریف قرآن]] تأکید کرده و بر این باور است که قرآن کریم از [[صدر اسلام]] تا به حال یک کلمه یا یک حرف از آن کم یا زیاد نشدهاست.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱۴؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۰–۱۳۲؛ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۳.</ref> ایشان با بیان شواهد تاریخی، به نقد ادعای تحریف قرآن پرداخته و معتقد است این قرآن همان کتابی است که در زمان [[پیامبر(ص)]] در دست مسلمانان بوده و آن را قرائت و حفظ میکردند و اگر تحریفی در قرآن صورت گرفته باشد، باید [[ائمه(ع)]] و اصحاب به آن استدلال میکردند.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۱؛ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۵–۲۴۶.</ref> امامخمینی شدت [[تعصب]] مسلمانان به قرآن را مانع امکان وقوع تحریف در این کتاب آسمانی میداند<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۱.</ref> و مخالفت شدید مسلمانان با برداشتن یک حرف از قرآن را یکی از شواهد عدم تحریف قرآن میشمارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۳.</ref> | # تحریفناپذیری قرآن: امامخمینی همسو با اندیشمندان اسلامی<ref>سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۳۶۱–۳۶۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۰/۳۰۵ و ۲۱/۴۱۶؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۲/۱۰۷–۱۰۸؛ خویی، ۲۰۰–۲۰۱.</ref> بر [[تحریفناپذیری قرآن|عدم تحریف قرآن]] تأکید کرده و بر این باور است که قرآن کریم از [[صدر اسلام]] تا به حال یک کلمه یا یک حرف از آن کم یا زیاد نشدهاست.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱۴؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۰–۱۳۲؛ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۳.</ref> ایشان با بیان شواهد تاریخی، به نقد ادعای تحریف قرآن پرداخته و معتقد است این قرآن همان کتابی است که در زمان [[پیامبر(ص)]] در دست مسلمانان بوده و آن را قرائت و حفظ میکردند و اگر تحریفی در قرآن صورت گرفته باشد، باید [[ائمه(ع)]] و اصحاب به آن استدلال میکردند.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۱؛ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۵–۲۴۶.</ref> امامخمینی شدت [[تعصب]] مسلمانان به قرآن را مانع امکان وقوع تحریف در این کتاب آسمانی میداند<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۱.</ref> و مخالفت شدید مسلمانان با برداشتن یک حرف از قرآن را یکی از شواهد عدم تحریف قرآن میشمارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۳.</ref> | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
# میزان و مرجعبودن قرآن: قرآن کریم میزان و مرجع منابع دیگری چون سنت بهشمار میرود؛ از اینرو یک میزان در صحت و اعتبار حدیث، عرضه آن به قرآن است و حدیثی که مخالف قرآن باشد مردود است؛<ref>← حمیری، قرب الاسناد، ۹۲.</ref> همچنین میزان در [[سعادت و شقاوت]] و اعوجاج و استقامت افراد، قرآن است و کسی که عقاید و اعمال او با قرآن منطبق باشد، اهل سعادت و بر صراط مستقیم است و رسول خدا (ص) از آنجاکه خُلق او قرآن است، خود میزان بوده و بر [[صراط مستقیم]] است؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۸–۲۰۹ و ۲۸۷–۲۸۸.</ref> از اینرو انسان باید خود را به موازین قرآنی که میزان اکبر شمرده میشوند، عرضه کند؛ برای مثال در خصوص قصه [[آدم(ع)]] و [[شیطان|ابلیس]]، آن را با خود تطبیق کند تا معلوم شود از کدام حزب است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۵۰.</ref> | # میزان و مرجعبودن قرآن: قرآن کریم میزان و مرجع منابع دیگری چون سنت بهشمار میرود؛ از اینرو یک میزان در صحت و اعتبار حدیث، عرضه آن به قرآن است و حدیثی که مخالف قرآن باشد مردود است؛<ref>← حمیری، قرب الاسناد، ۹۲.</ref> همچنین میزان در [[سعادت و شقاوت]] و اعوجاج و استقامت افراد، قرآن است و کسی که عقاید و اعمال او با قرآن منطبق باشد، اهل سعادت و بر صراط مستقیم است و رسول خدا (ص) از آنجاکه خُلق او قرآن است، خود میزان بوده و بر [[صراط مستقیم]] است؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۸–۲۰۹ و ۲۸۷–۲۸۸.</ref> از اینرو انسان باید خود را به موازین قرآنی که میزان اکبر شمرده میشوند، عرضه کند؛ برای مثال در خصوص قصه [[آدم(ع)]] و [[شیطان|ابلیس]]، آن را با خود تطبیق کند تا معلوم شود از کدام حزب است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۵۰.</ref> | ||
# هدایتبودن قرآن: قرآن مجموعهای است که به صورتهای مختلف راههای سعادت بشری را بیان کردهاست؛ گاهی صریح و گاهی با کنایه، گاهی به صورت احکام و گاه به صورت قصص و حکایت؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۷؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۱–۳۶۲ و ۴۵۸.</ref> برهمیناساس قرآن کریم نشاندهنده راه وصول به مقامات اخروی و درجات عالی<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.</ref> و [[حبل ممدود]] میان آسمان و زمین است که رابطه روحانی و واسطه معنوی میان [[عالم قدس]] و ارواح انسانی است و چنانکه از کلمات [[معصومان(ع)]] نیز ـ که از ارواح متعلق به عالم قدس، صدور یافتهاند ـ تعبیر به «حبل ممدود» میان آسمان و زمین میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴–۵.</ref> | # هدایتبودن قرآن: قرآن مجموعهای است که به صورتهای مختلف راههای سعادت بشری را بیان کردهاست؛ گاهی صریح و گاهی با کنایه، گاهی به صورت احکام و گاه به صورت قصص و حکایت؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۷؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۶۱–۳۶۲ و ۴۵۸.</ref> برهمیناساس قرآن کریم نشاندهنده راه وصول به مقامات اخروی و درجات عالی<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.</ref> و [[حبل ممدود]] میان آسمان و زمین است که رابطه روحانی و واسطه معنوی میان [[عالم قدس]] و ارواح انسانی است و چنانکه از کلمات [[معصومان(ع)]] نیز ـ که از ارواح متعلق به عالم قدس، صدور یافتهاند ـ تعبیر به «حبل ممدود» میان آسمان و زمین میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴–۵.</ref> | ||
# حجیت ظواهر قرآن: ظواهر قرآن کریم [[حجت]] است و فرقی میان ظواهر قرآن و غیر قرآن نیست؛<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۱.</ref> با این حال، گروهی از [[اخباریان]] معتقدند بر فرض انعقاد ظهور برای الفاظ قرآن، این الفاظ بدون مراجعه به روایات [[اهل بیت(ع)]] حجت نیستند.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۷۶؛ آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۷–۸.</ref> بنا بر نظر امامخمینی دلیل بر حجیت ظواهر قرآن بنای عقلاست.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۴۵۹.</ref> | # حجیت ظواهر قرآن: ظواهر قرآن کریم [[حجت]] است و فرقی میان ظواهر قرآن و غیر قرآن نیست؛<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۱.</ref> با این حال، گروهی از [[اخباریان]] معتقدند بر فرض انعقاد ظهور برای الفاظ قرآن، این الفاظ بدون مراجعه به روایات [[اهل بیت(ع)]] حجت نیستند.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۷۶؛ آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۷–۸.</ref> بنا بر نظر امامخمینی دلیل بر حجیت ظواهر قرآن بنای عقلاست.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۴۵۹.</ref>{{ببینید|کتاب (منبع اجتهاد)|اهداف قرآن}} | ||
== آیات فقهی == | == آیات فقهی == | ||
قرآن کریم به همراه [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] یکی از منابع چهارگانه [[استنباط]] [[احکام شرعی]] است.<ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۲۳.</ref> این کتاب الهی دارای آیاتی است که به بیان احکام شریعت میپردازند و به آیات الاحکام معروفاند و برای استنباط احکام شرعی به آنها استناد میشود. سابقه آیات الاحکام به ابینصر محمدبنسائب بشر کلبی (م۱۴۷) میرسد که از اصحاب [[امامباقر(ع)]] و [[امامصادق(ع)]] بود.<ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۱/۴۰.</ref> برخی از [[فقها]] و [[مفسران]] در این زمینه کتاب مستقلی نیز تدوین کردهاند.<ref>← استرآبادی، آیات الاحکام؛ جرجانی، آیات الاحکام.</ref> از [[مجموعه آثار امامخمینی]] نیز مباحثی که مربوط به احکام بوده، در کتابی به نام [[آیات الاحکام]] قبسات من تراث الامامالخمینی جمعآوری شدهاست. دلالت آیات قرآن بر احکام شرعی یا به صورت [[نص]] است یا به صورت ظاهر؛ یعنی در استفاده از عمومیت یا اطلاق آیات نیاز به مقدماتی است که نخستین مقدمه آن [[حجیت ظهور]] است. غالب فقها قائل به حجیت ظهور آیاتاند.<ref>مفید، التذکره، ۲۹؛ حلی، علامه، نهایة الوصول، ۱/۳۴۲.</ref> برخی نیز حجیت ظواهر قرآن را منوط به همراهی این آیات با [[روایات صحیحه]] از [[اهل بیت(ع)]] میدانند.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۷۶؛ ← آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۸.</ref> آیاتی که مربوط به احکام شرعیاند در بسیاری از [[ابواب فقه]] مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[زکات]] و [[معاملات|ابواب معاملات]] و [[شهادات]] بررسی شدهاند. برخی شمار این آیات را حدود پانصد و برخی آن را دو هزار آیه میدانند.<ref>معرفت، التفسیر، ۲/۲۲۸.</ref> | قرآن کریم به همراه [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] یکی از منابع چهارگانه [[استنباط]] [[احکام شرعی]] است.<ref>حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۲۳.</ref> این کتاب الهی دارای آیاتی است که به بیان احکام شریعت میپردازند و به آیات الاحکام معروفاند و برای استنباط احکام شرعی به آنها استناد میشود. سابقه آیات الاحکام به ابینصر محمدبنسائب بشر کلبی (م۱۴۷) میرسد که از اصحاب [[امامباقر(ع)]] و [[امامصادق(ع)]] بود.<ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۱/۴۰.</ref> برخی از [[فقها]] و [[مفسران]] در این زمینه کتاب مستقلی نیز تدوین کردهاند.<ref>← استرآبادی، آیات الاحکام؛ جرجانی، آیات الاحکام.</ref> از [[مجموعه آثار امامخمینی]] نیز مباحثی که مربوط به احکام بوده، در کتابی به نام [[آیات الاحکام]] قبسات من تراث الامامالخمینی جمعآوری شدهاست. دلالت آیات قرآن بر احکام شرعی یا به صورت [[نص]] است یا به صورت ظاهر؛ یعنی در استفاده از عمومیت یا اطلاق آیات نیاز به مقدماتی است که نخستین مقدمه آن [[حجیت ظهور]] است. غالب فقها قائل به حجیت ظهور آیاتاند.<ref>مفید، التذکره، ۲۹؛ حلی، علامه، نهایة الوصول، ۱/۳۴۲.</ref> برخی نیز حجیت ظواهر قرآن را منوط به همراهی این آیات با [[روایات صحیحه]] از [[اهل بیت(ع)]] میدانند.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۷۶؛ ← آصفی، مقدمه البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۸.</ref> آیاتی که مربوط به احکام شرعیاند در بسیاری از [[ابواب فقه]] مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[زکات]] و [[معاملات|ابواب معاملات]] و [[شهادات]] بررسی شدهاند. برخی شمار این آیات را حدود پانصد و برخی آن را دو هزار آیه میدانند.<ref>معرفت، التفسیر، ۲/۲۲۸.</ref> |