Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کلام'''، دانش تبیین استدلالی عقاید اسلام بر مبنای عقل و نصوص. | '''کلام'''، دانش تبیین استدلالی [[عقاید اسلام]] بر مبنای عقل و [[نصوص]]. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
کلام به معنای نطق قابل فهم،<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۱۳۱.</ref> پیدرپی و انتقالدهنده معنا<ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۵۳۹.</ref> است و در اصطلاح، دانشی است که عهدهدار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای عقل و نقل است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱/۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱/۳۴ ـ ۳۵، لاهیجی، شوارق الالهام، ۱/۴۱ ـ ۴۴.</ref> امامخمینی نیز همسو با | کلام به معنای نطق قابل فهم،<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۱۳۱.</ref> پیدرپی و انتقالدهنده معنا<ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۵۳۹.</ref> است و در اصطلاح، دانشی است که عهدهدار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای عقل و نقل است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱/۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱/۳۴ ـ ۳۵، لاهیجی، شوارق الالهام، ۱/۴۱ ـ ۴۴.</ref> [[امامخمینی]] نیز همسو با [[متکلمان]]،<ref>فاضل مقداد، الأنوار الجلالیة فی شرح الفصول النصیریه، ۱۰۰.</ref> به دو تعریف اصطلاحی از علم کلام اشاره میکند: یکی علمی که درباره عوارض ذاتی [[وجود]] از حیث وجودبودن بر مبنای [[قاعده اسلام]] است و دیگری علمی که درباره [[عقاید دینی]] مانند [[ذات]]، [[صفات]] و [[افعال خداوند]] و احوال ممکنات بر مبنای [[قانون اسلام]] است.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۳.</ref>در [[فلسفه]]، شیوه عقلی و برهان صرف به کار میرود، اما روش کلامی با توجه به اهداف آن، متنوع و مختلف است و از نظر [[ماده]] و [[صورت]] در روش خاصی منحصر نیست؛ بلکه هم از [[روش عقلی]] و هم از [[روش نقلی]] بهره میبرد و در پی آن است که عقاید دینی را اثبات و تأیید کند و به دفاع از عقاید دینی بپردازد.<ref>خراسانی، نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی، ۸۲؛ فنایی اشکوری، فلسفه دین، ۱۶؛ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۸.</ref> | ||
در | |||
از نامها و اصطلاحهای گوناگون این علم در گذر تاریخ علم کلام اسلامی، میتوان به چند مورد اشاره کرد: ۱. فقه اکبر: گروهی معتقدند این اسم، نخستین نامی بود که بر این دانش نهاده شد و در زمان پیامبر اکرم(ص) و اصحاب ایشان رواج داشته است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱/۱۶۴؛ لاهیجی، شوارق الالهام، ۱/۴۵ ـ ۴۶؛ حجتخواه، نامهای مختلف علم کلام، ۱۱۷.</ref> ۲. اصول دین یا اصل دیانت.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۲۹ و ۲۱۵؛ محمدی خراسانی، نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی، ۷ ـ ۸.</ref> ۳. اصول عقاید.<ref>ربانی گلپایگانی، ما هو علم، ۱۷؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۱۸.</ref> ۴. کلام: این اصطلاح، مشهورترین نامِ علم و فن ناظر به عقاید دینی است که در عصر حاضر نیز رایج است.<ref>ربانی گلپایگانی، ما هو علم، ۱۷؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۱۸.</ref> | از نامها و اصطلاحهای گوناگون این علم در گذر تاریخ علم کلام اسلامی، میتوان به چند مورد اشاره کرد: ۱. فقه اکبر: گروهی معتقدند این اسم، نخستین نامی بود که بر این دانش نهاده شد و در زمان [[پیامبر اکرم(ص)]] و اصحاب ایشان رواج داشته است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱/۱۶۴؛ لاهیجی، شوارق الالهام، ۱/۴۵ ـ ۴۶؛ حجتخواه، نامهای مختلف علم کلام، ۱۱۷.</ref> ۲. اصول دین یا اصل دیانت.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۲۹ و ۲۱۵؛ محمدی خراسانی، نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی، ۷ ـ ۸.</ref> ۳. اصول عقاید.<ref>ربانی گلپایگانی، ما هو علم، ۱۷؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۱۸.</ref> ۴. کلام: این اصطلاح، مشهورترین نامِ علم و فن ناظر به عقاید دینی است که در عصر حاضر نیز رایج است.<ref>ربانی گلپایگانی، ما هو علم، ۱۷؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۱۸.</ref> | ||
درباره علت نامگذاری این علم به «کلام»، وجوه گوناگونی مطرح شده است؛ ازجمله: ۱. از آنجاکه مهمترین یا نخستین مسئلهای که متکلمان درباره آن سخن گفتهاند، مسئله قدیم یا حادثبودن کلام الهی است، این دانش به علم کلام معروف شده است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱/۱۶۴؛ جوادی آملی، علم کلام «تعریف، وظیفه، قلمرو»، ۶۱.</ref> ۲. چون عالمان این علم در تکلم و مناظره توانا بودند، این علم، به کلام شهرت یافته است.<ref>جوادی آملی، علم کلام «تعریف، وظیفه، قلمرو»، ۶۲.</ref> ۳. از این جهت که در علم کلام پیوسته آرای مخالفان بحث و ردّ میشود.<ref>تفتازانی، شرح العقاید النسفیه، ۱۱؛ جوادی آملی، علم کلام «تعریف، وظیفه، قلمرو»، ۶۲.</ref> | درباره علت نامگذاری این علم به «کلام»، وجوه گوناگونی مطرح شده است؛ ازجمله: ۱. از آنجاکه مهمترین یا نخستین مسئلهای که متکلمان درباره آن سخن گفتهاند، مسئله قدیم یا حادثبودن کلام الهی است، این دانش به علم کلام معروف شده است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱/۱۶۴؛ جوادی آملی، علم کلام «تعریف، وظیفه، قلمرو»، ۶۱.</ref> ۲. چون عالمان این علم در تکلم و مناظره توانا بودند، این علم، به کلام شهرت یافته است.<ref>جوادی آملی، علم کلام «تعریف، وظیفه، قلمرو»، ۶۲.</ref> ۳. از این جهت که در علم کلام پیوسته آرای مخالفان بحث و ردّ میشود.<ref>تفتازانی، شرح العقاید النسفیه، ۱۱؛ جوادی آملی، علم کلام «تعریف، وظیفه، قلمرو»، ۶۲.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
بحثهای اعتقادی و پرسشهای کلامی، تاریخی به بلندای تاریخ بشریت دارد و همراه با ظهور دین و اعتقادات دینی، در ادیان الهی مطرح بوده است.<ref>کرد فیروزجایی، کلیاتی از علم کلام، ۱۰۷.</ref> مباحث کلام اسلامی همزمان با ظهور آیین اسلام پدید آمده است و پیامبر اکرم(ص) نخستین کسی است که عهدهدار ایفای رسالت کلامی در اسلام گردید. مناظرههای کلامی پیامبر اکرم(ص) با مشرکان و کافران در آیات قرآن و احادیث اسلامی گزارش شده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۱/۲۱ ـ ۵۱؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۹.</ref> پس از رحلت پیامبر(ص) و در پی تحولاتی که در دنیای اسلام در زمینههای مختلف رخ داد، تاریخ کلام اسلامی نیز متحول گردید و بهتدریج در زمینه مسائل اعتقادی دستهبندیهایی پدید آمد و به پیدایش فرقهها و مکاتب کلامی انجامید.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۹.</ref> در اواخر عصر خلفا، نخستین مکتب کلامی، یعنی فرقه خوارج با طرح پرسش و شبهه درباره چیستی حکومت و کیستی حاکم<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۸؛ ← خواجهنصیر، قواعد العقائد، ۱۱۰ ـ ۱۱۱ و ۱۳۰؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۲.</ref> و چگونگی رابطه مردم با مردم و جامعه با خدا و چیستی حکم مرتکب گناه | بحثهای اعتقادی و پرسشهای کلامی، تاریخی به بلندای تاریخ بشریت دارد و همراه با ظهور دین و اعتقادات دینی، در [[ادیان الهی]] مطرح بوده است.<ref>کرد فیروزجایی، کلیاتی از علم کلام، ۱۰۷.</ref> مباحث کلام اسلامی همزمان با ظهور آیین اسلام پدید آمده است و پیامبر اکرم(ص) نخستین کسی است که عهدهدار ایفای رسالت کلامی در [[اسلام]] گردید. مناظرههای کلامی پیامبر اکرم(ص) با [[مشرکان]] و [[کافران]] در [[آیات قرآن]] و [[احادیث اسلامی]] گزارش شده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۱/۲۱ ـ ۵۱؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۹.</ref> پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] و در پی تحولاتی که در دنیای اسلام در زمینههای مختلف رخ داد، تاریخ کلام اسلامی نیز متحول گردید و بهتدریج در زمینه مسائل اعتقادی دستهبندیهایی پدید آمد و به پیدایش فرقهها و مکاتب کلامی انجامید.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۹.</ref> در اواخر عصر خلفا، نخستین مکتب کلامی، یعنی [[فرقه خوارج]] با طرح پرسش و شبهه درباره چیستی حکومت و کیستی حاکم<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۸؛ ← خواجهنصیر، قواعد العقائد، ۱۱۰ ـ ۱۱۱ و ۱۳۰؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۲.</ref> و چگونگی رابطه مردم با مردم و جامعه با [[خدا]] و چیستی حکم مرتکب [[گناه کبیره]]، ظهور کرد.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۲.</ref> | ||
با فتوحات سرزمینهای اسلامی و توسعه جغرافیایی اسلام، زمینه برخورد و تعامل فکری و اعتقادی مسلمانان و پیروان ادیان و مذاهب دیگر فراهم شد و سبب شد بحثهای کلامی گسترش یابد؛ به گونهای که مسلمانان با احکام و اندیشههای فلسفی مکاتب و نحلههای مختلف آشنا شدند. نشر این آرای و اندیشهها زمینهساز طرح مسائل و مباحث نوینی در قلمرو دین و عقاید دینی گردید. از سوی دیگر، قبول یا ردّ، تصویب یا تخطئه این آرا و اندیشههای فلسفی از سوی متفکران | با فتوحات سرزمینهای اسلامی و توسعه جغرافیایی اسلام، زمینه برخورد و تعامل فکری و اعتقادی [[مسلمانان]] و پیروان ادیان و مذاهب دیگر فراهم شد و سبب شد بحثهای کلامی گسترش یابد؛ به گونهای که مسلمانان با احکام و اندیشههای فلسفی مکاتب و نحلههای مختلف آشنا شدند. نشر این آرای و اندیشهها زمینهساز طرح مسائل و مباحث نوینی در قلمرو دین و عقاید دینی گردید. از سوی دیگر، قبول یا ردّ، تصویب یا تخطئه این آرا و اندیشههای فلسفی از سوی [[متفکران اسلامی]]، موجب پیدایش مواضع متفاوتی شد. [[معتزله]] با اشتیاق به مطالعه کتابهای فلسفی پرداختند و [[اهل حدیث]] و [[حنابله]] آن را مردود دانستند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۴۰.</ref> نظامهای سیاسی حاکم بر دنیای اسلام نیز در عصر اموی و عباسی با انگیزههای سیاسی به اختلافات مذهبی و اعتقادی دامن زدند و عامل دیگری برای گسترش منازعات کلامی شدند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۴۰.</ref> | ||
در دوره | در دوره [[بنیامیه]]، مباحثی مانند [[جبر]] و [[تفویض]]، [[امر به معروف]] و تعریف [[ایمان]] رونق فراوان داشت. در این میان، گروههای کلامی [[خوارج]]، [[مرجئه]]، [[قدریه]]، [[زیدیه]]، [[اهل حدیث]] و در اواخر حکومت بنیامیه، گروه [[معتزله]] فعال بودند و به تبیین آموزههای کلامی خود و دفاع از آنها میپرداختند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۳ ـ ۵۴.</ref> در حکومت [[بنیعباس]]، مسئله [[حدوث]] یا [[قدم]] [[کلام الله]] از حالت کلامی به دستاویزی سیاسی تبدیل شد<ref>مشکور، سیر کلام در فرق اسلام، ۲۷.</ref> و سبب گردید اهل حدیث که به ظاهر با علم کلام مخالفت میکردند،<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۶۵؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref> ناخواسته حالت مکتبی کلامی به خود بگیرند و با تشکیلاتی منجسمتر وارد مباحث کلامی شوند. پیرو آن، [[ابوالحسن اشعری]] و [[ماتریدی]] به قصد حمایت از اهل حدیث، حرکتهای جدیدی آغاز کردند که اولی به پیدایش [[مکتب اشعری]] انجامید و دومی [[مکتب کلامی ماتریدی]] را پدید آورد.<ref>سبحانی، المذاهب الاسلامیه، ۶۵؛ رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref> در این دوره، مکاتب کلامی اهل حدیث، معتزله، [[شیعه]]، اشعریه، ماتریدیه، زیدیه و [[اسماعیلیه]] نقش تعیینکنندهای در حوادث اجتماعی و سیاسی [[جامعه اسلامی]] نیز داشتند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۷.</ref> | ||
تبیین مسائل کلامی و معارف دینی به دست امامباقر(ع) و امامصادق(ع) ازجمله تلاشهای مهمی بود که در برابر بحثهای خوارج مورد توجه قرار گرفت.<ref>طهمزی، نقش امامباقر(ع) و امامصادق(ع) در فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> دوره بنیعباس، عصر ظهور متکلمان بزرگی چون | تبیین مسائل کلامی و [[معارف دینی]] به دست [[امامباقر(ع)]] و [[امامصادق(ع)]] ازجمله تلاشهای مهمی بود که در برابر بحثهای خوارج مورد توجه قرار گرفت.<ref>طهمزی، نقش امامباقر(ع) و امامصادق(ع) در فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> دوره بنیعباس، عصر ظهور متکلمان بزرگی چون [[هشامبنحکم]]، [[سکاک بغدادی]]، [[زرارةبناعین]]، [[علیبناسماعیل]]، [[سید حمیری]]، [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] بود.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۸.</ref> بعدها [[نصیرالدین طوسی]] توانست جریان نوینی در علم کلام ایجاد کند؛ به گونهای که [[متکلمان]] پس از وی تحت تأثیر شیوه ابداعی او قرار گرفته، همگی پیرو او شدند. این جریان در حوزه علمیه حلّه به دست [[علامه حلّی]] و در شیراز به دست [[سیدشریف جرجانی]] دنبال شد.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۸ ـ ۵۹؛ ← مشکور، سیر کلام در فرق اسلام، ۸۱ ـ ۸۲.</ref> کتاب تجرید الاعتقاد طوسی را میتوان حلقه اتصال کلام و [[فلسفه]] دانست. وی دانش فلسفه را وارد علم کلام کرد؛ یعنی علم کلام را از صبغه جدلی و خطابی خارج کرد و صبغه فلسفی و عقلی به آن بخشید.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۹۵؛ خراسانی، نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی، ۷۴.</ref> متکلمان اشعری با پیروی از خواجهنصیر، عقلگراتر شدند؛ ولی اهل حدیث به دلیل ظهور [[ابنتیمیه]] نه تنها با علوم عقلی و کلامی مخالفت کردند، بلکه دچار عقاید افراطی جدیدی شدند.<ref>رضوی، ادوار تاریخی علم کلام اسلامی، ۵۹.</ref> | ||
:{{ببینید|خواجهنصیرالدین طوسی}} | :{{ببینید|خواجهنصیرالدین طوسی}} | ||
کلام در قرن نهم به بعد با ظهور میرداماد و ملاصدرا به اوج رسید و بهکلی برهانی شد و جزء مسائل فلسفه قرار گرفت، در این دوره کلام استقلال خود را از دست داد؛ به گونهای که بنابر نظر برخی صاحبنظران بهتدریج تحت نفوذ فلسفه قرار گرفت و سرانجام در فلسفه هضم شد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳/۲۳۴ ـ ۲۳۷؛ جبرئیلی، کلام شیعی، ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ خراسانی، نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی، ۷۴.</ref> در اوایل قرن بیستم میلادی، ویلیام جیمز در سخنرانیهایی که درباره «تجربه دینی» ایراد کرد، از کلام جدید نام برد. به اعتقاد وی، رسالت کلام جدید مطالعه اعتقادات مذاهب مختلف و بازشناسی عقاید مشترک آنها و پیشنهاد به عنوان وجه سازش میان مذاهب گوناگون است.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۴۹ ـ ۵۰.</ref> تحولاتی که در جهان غرب در قلمرو الهیات مسیحی رخ داد، بهتدریج در جهان اسلام نفوذ کرد و منشأ طرح پرسشها و شبهات جدیدی در زمینه دین و عقاید اسلامی گردید و گروهی عقاید دینی را با نظریههای علمی و فلسفی جدید تفسیر کردند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۵۲ ـ ۵۳.</ref> | کلام در قرن نهم به بعد با ظهور [[میرداماد]] و [[ملاصدرا]] به اوج رسید و بهکلی برهانی شد و جزء مسائل فلسفه قرار گرفت، در این دوره کلام [[استقلال]] خود را از دست داد؛ به گونهای که بنابر نظر برخی صاحبنظران بهتدریج تحت نفوذ فلسفه قرار گرفت و سرانجام در فلسفه هضم شد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳/۲۳۴ ـ ۲۳۷؛ جبرئیلی، کلام شیعی، ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ خراسانی، نسبت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی، ۷۴.</ref> در اوایل قرن بیستم میلادی، [[ویلیام جیمز]] در سخنرانیهایی که درباره «تجربه دینی» ایراد کرد، از کلام جدید نام برد. به اعتقاد وی، رسالت کلام جدید مطالعه اعتقادات مذاهب مختلف و بازشناسی عقاید مشترک آنها و پیشنهاد به عنوان وجه سازش میان مذاهب گوناگون است.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۴۹ ـ ۵۰.</ref> تحولاتی که در جهان غرب در قلمرو الهیات مسیحی رخ داد، بهتدریج در جهان اسلام نفوذ کرد و منشأ طرح پرسشها و شبهات جدیدی در زمینه دین و عقاید اسلامی گردید و گروهی عقاید دینی را با نظریههای علمی و فلسفی جدید تفسیر کردند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۵۲ ـ ۵۳.</ref> | ||
امامخمینی نیز به مسائل علم کلام توجه داشته، در آثار خود، در موارد پرشماری به آرای متکلمان اشاره و، آنها را تحلیل، بررسی و نقد کرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۱؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۹۱ و ۳/۵۲۷؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۶۱ ـ ۶۲؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۱۱۰.</ref> آشنایی ایشان با علم کلام در سال ۱۳۲۷ با تحصیل کتاب الباب الحادیعشر نزد برادرش آغاز شد و در سالهای ۱۳۴۲ق/ ۱۳۰۳ش به بعد در قم با تدریس کتابهای کلامی نظیر شوارق الالهام ادامه یافت. تنها نگارشی که میتوان آن را از زمره کتابهای کلامی ایشان به شمار آورد، کشف اسرار است که در پاسخ به شبهات علیه عقاید شیعه در زمینههای مختلف بهویژه | [[امامخمینی]] نیز به مسائل علم کلام توجه داشته، در آثار خود، در موارد پرشماری به آرای متکلمان اشاره و، آنها را تحلیل، بررسی و نقد کرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۱؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۹۱ و ۳/۵۲۷؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۶۱ ـ ۶۲؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۱۱۰.</ref> آشنایی ایشان با علم کلام در سال ۱۳۲۷ با تحصیل کتاب الباب الحادیعشر نزد برادرش آغاز شد و در سالهای ۱۳۴۲ق/ ۱۳۰۳ش به بعد در [[قم]] با تدریس کتابهای کلامی نظیر [[شوارق الالهام]] ادامه یافت. تنها نگارشی که میتوان آن را از زمره کتابهای کلامی ایشان به شمار آورد، [[کشف اسرار]] است که در پاسخ به شبهات علیه عقاید شیعه در زمینههای مختلف بهویژه [[امامت]]، جامعیت و [[جاودانگی دین]]، نگاشته شده است. ایشان در این کتاب، دو اصل [[دین]] و مذهب، یعنی [[توحید]] و امامت را مطرح کرده که جهتگیری و محتوای غالب آن مباحث کلامی است؛<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۰۵ ـ ۱۱۷.</ref> همچنین تحقیق و احیا و انتشار یک جلد از کتاب بزرگ عبقات الانوار (حدیث غدیر) و جلساتی که برای تنظیم این کتاب داشته،<ref>استادی، خاطرات حاجشیخرضا استادی، ۲۹۴.</ref> ازجمله امور اهتمامی ایشان به علم کلام است. به اعتقاد امامخمینی لازم است علمای شیعه کتاب عبقات الانوار را که بزرگترین حجت مذهب است، پاس بدارند و به طبع و احیای آن همت کنند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۴۱.</ref> دیدگاههای دیگر کلامی ایشان در کتابهای عرفانی، اصولی، فقهی و فلسفی وی آمده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۶۳؛ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۱/۲۲۷؛ امامخمینی، تهذیب الاصول، ۳/۴۴۱؛ امامخمینی، مکاسب، ۲/۲۸۱؛ امامخمینی، تقریرات، ۲/۲۹۱.</ref> البته باید توجه داشت کار کلامی امامخمینی رنگ فلسفی دارد و ایشان با استفاده از مطالب فلسفی، بسیاری از مطالب بیاساس و نادرست متکلمان [[اهل سنت]] را نقد و بررسی کرده است. | ||
:{{ببینید|تدریس امامخمینی|کشف اسرار}} | :{{ببینید|تدریس امامخمینی|کشف اسرار}} | ||
==موضوع و مسائل علم کلام== | ==موضوع و مسائل علم کلام== | ||
متکلمان اسلامی درباره موضوع علم کلام گفتههای بسیاری نقل کردهاند؛ ازجمله: ۱. ذات و صفات | متکلمان اسلامی درباره موضوع علم کلام گفتههای بسیاری نقل کردهاند؛ ازجمله: ۱. ذات و [[صفات خداوند]]؛<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱/۱۸۰؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۲۸.</ref> ۲. وجود خداوند و وجود ممکنات؛<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱/۱۸۰؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۲۸.</ref> ۳. [[عقاید ایمانی]]؛<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱/۵۵۰ و ۵۸۰.</ref> ۴. [[اصول دین]] و [[عقاید اسلامی]]؛<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۲۸؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۶۲.</ref> ۵. علم بر احوال موجودات به روش قوانین شرع.<ref>لاهیجی، گوهر مراد، ۴۳.</ref> | ||
مسائل علم کلام را میتوان به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم کرد: مسائل اصلی که از عقاید دینی شمرده میشوند و تبیین، اثبات و دفاع از آنها بر عهده علم کلام است؛ مباحثی نظیر | مسائل علم کلام را میتوان به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم کرد: مسائل اصلی که از عقاید دینی شمرده میشوند و تبیین، اثبات و دفاع از آنها بر عهده علم کلام است؛ مباحثی نظیر [[خداشناسی]]، [[نبوت]]، [[معاد]] و [[امامت]]، و مسائل فرعی که برای تبیین، اثبات و دفاع از مسائل نوع نخست بحث میکنند. عموم بحثهای فلسفی که در متون کلامی مطرح شدهاند، از این دستهاند.<ref>ربانی گلپایگانی، درآمدی بر، ۳۰.</ref> | ||
امامخمینی موضوع علم کلام را همسو با برخی متکلمان، شناخت ذات و احوال ممکنات از حیث مبدأ و معاد بر اساس قانون اسلام میداند.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۳.</ref> ایشان اصول اعتقادی را چهار قسم میکند و قائل است: ۱. برخی از این اصول اعتقادی، بدون دخالت نقل، با براهین عقلی ثابت میشوند و اگر مواردی در کتاب و سنت دیده میشود که منافی برهان عقلی است، باید آنها را به تأویل برد؛ مانند وجود مبدأ، توحید، صفات | [[امامخمینی]] موضوع علم کلام را همسو با برخی متکلمان، شناخت ذات و احوال ممکنات از حیث مبدأ و معاد بر اساس [[قانون اسلام]] میداند.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۳.</ref> ایشان اصول اعتقادی را چهار قسم میکند و قائل است: ۱. برخی از این اصول اعتقادی، بدون دخالت نقل، با براهین عقلی ثابت میشوند و اگر مواردی در کتاب و سنت دیده میشود که منافی برهان عقلی است، باید آنها را به تأویل برد؛ مانند وجود مبدأ، توحید، [[صفات کمالیه]]، تنزیه از نقص و دیگر امور عقلی صرف؛ ۲. بعضی دیگر از این اصول، به ضرورت ادیان و دین اسلام ثابت شدهاند؛ مانند برخی احوال معاد و چگونگی [[بهشت و جهنم]] و خلود در آتش اخروی؛ ۳. برخی دیگر، اصولی هستند که به نص کتاب و نقل متواتر بیان شدهاند؛ ۴. برخی امور دیگر که در یک یا چند [[روایت]] آمدهاند که گاهی درباره آنها علم و اطمینان حاصل میشود و گاهی نمیشود.<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۴۱ ـ ۱۴۲.</ref> | ||
==روش علم کلام== | ==روش علم کلام== |